سرمايههايموسيقي منتقدان از اي گلايه
ميشوند فراموش چگونه
كتاب معرفي
سربانگ
سرمايههايموسيقي منتقدان از اي گلايه
ميشوند فراموش چگونه
:درآمد
وجود با كه شده نگاشته موزيسيني معرفي در زير نوشته
دقايق و ظرايف بر تسلط و كافي بصيرت و ابتكار و خلاقيت
گزيده انزوا كنج جهاني ، موسيقي به وقوف و ايراني موسيقي
بايد را نفر محسن.ميدهد رضايت آمدن صحنه به كمتر و
كه اثري چند همچنين و ناميد هنري حوزه موسيقي پايهگذار
و "مستان وصل" كرد ، بازار روانه سراج حسامالدين با وي
گونهاي شد ، سروده (ره)امام حضرت سوگ در كه "ياديار" نيز
را آن پنهان ظرفيتهاي و ايراني موسيقي از خلاقانه و خاص
دور به و كلمه دقيق معني به كه آنچه واقع در.ساخت آشكار
-شرقي يا عرفاني موسيقي عنوان رايج ، ابتذالگريهاي از
اين بداههپردازيهاي و تكنولوژي در را گرفته نام ايراني ،
را نوشته اين هم با.كرد جستجو بايد موسيقي چهره
.ميخوانيم
هنري گروه
و آهنگساز محسننفر استاد سال 1378 ، ماه بهمن در
دانشكده فردوسي تالار در تار سه و تار دست چيره نوازنده
برنامه.پرداخت برنامه اجراي به تهران دانشگاه ادبيات
.چهارگاه دستگاه و شور دستگاه در تكنوازي از بود عبارت
تسلطي و سرعت با توام استاد حال و پرشور و قوي مضرابهاي
آميخته سكوت.بود ساخته مسحور و مبهوت را حضار بينظير ،
جان گوش به را نغمهها كه بود آن گوياي حضار حيرت با
كه نغماتي و ريتمها تنوع و بديع آهنگسازي شيوه.ميشنوند
به كه متعالي احساس با همراه ميشدند ، خلق فيالبداهه
كه بود رسانده جايي به را كار ميشد ، منتقل شنونده
چرا.بود جاري ديدگانشان بر شوق اشك هيجان شدت از عدهاي
صفاي از برآمده و انسجام بدين نغمههايي بود ديرگاهي كه
و نوازندگي مهارتبودند نشنيده را توانا هنرمندي دل
يك حتي ميشدند ، خلق ديگري از پس يكي كه بديعي لحظات
و نميداد شنونده ذهن به را توقف و سكون اجازه لحظه ،
.ميساخت همراه خود با را احساس و فكر پيوسته
آشنايي توفيق كه شنوندگاني اكثر براي برنامه اجراي از پس
كه بود مطرح پرسش اين نداشتهاند ، را استاد محضر درك و
از نامي است ، نفر استاد شايسته كه آنچنان تاكنون چرا
حالي در اين و است نيامده ميان به موسيقي عرصه در ايشان
ايراني موسيقي در طولاني بس سابقهاي نفر استاد كه است
.دارند
احوال شرح در متعددي مقالات و كتابها اخير دهه دو در
تحريردرآمده رشته به ايراني استادانموسيقي و هنرمندان
اهل با مصاحبههايي ، طي نيز مجلات و روزنامههااست
بسي جايداشتهاند مقوله اين در بسزايي سهم موسيقي ،
نامي مزبور نوشتههاي از يك هيچ در كه است تاسف و شگفتي
.است نشده برده نفر محسن استاد از
مزبور متون نويسندگان به را ايراد دو اسفبار غفلت اين
.ميآورد وارد
نداشتهاند زمينه اين در كافي اطلاعات كه آن يا -1
نويسنده يك وگرنه است نبوده تعصب از خالي نوشتهها يا -2
شود بزرگي اشتباه چنين استمرتكب بعيد محقق و پژوهشگر
در "تار خروش" عنوان تحت كه مقالهاي:نمونه بهعنوان
به ماه 1379 ارديبهشت سهشنبه 6 تاريخ به همشهري روزنامه
بهنظر كه حالي در نويسنده است ، رسيده چاپ به شماره 2101
نيست معلوم متاسفانه داشته ، حقيقت از كافي اطلاع ميرسد
ايشان از ذكري شهنازي ، استاد شاگردان ميان در سبب چه به
شهنازي ، استاد كه است حالي در اين و است نياورده ميان به
بهترين عنوان به محسننفر استاد از حياتشان زمان در
نام موسيقي تدريس طولاني ساليان طي در خود شاگرد
كه افرادي بين در مزبور مقاله در كه صورتي در.بردهاند
بعضي شدهاند ، معرفي شهنازي استاد شاگردان عنوان به
علمي بيتقوايي اين.نبودهاند شهنازي استاد شاگرد اصلا
!برد؟ شكايت بايد كجا به را غرضورزيها و
ياد مقاله نويسنده سوي از كه نبوده اولينباري البته اين
ذكر عنوان به.است شده مشاهده ناپسندي رفتار شدهچنين
باره در مطلبي ضمن نيز پيش سال چندين ديگر ، نمونهاي
آثار از كه ياديار و شمسالضحي و مستان وصل نوارهاي
آثار آهنگسازي كذب به نويسنده ميباشند ، نفر محسن استاد
در مطلب اين و است داده نسبت اثر خواننده به را شده ياد
.است رسيده چاپ به سال 1375 ايران روزنامه
محسننفر استاد شان و منزلت و قدر از چيزي جفاكاريها اين
موجود وضع نمايانگر تنها و نميكاهد واقعيت از ذرهاي و
شبيه افرادي جايگاه و اندازه و حد و است موسيقي جامعه
و بيمحك كه ميدهد نشان را "تار خروش" مقاله نويسنده
استاد.كردهاند داخل موسيقي جامعه در را خود بيملاك
در سالگي دوازده سن از را موسيقي تحصيلات محسننفر
مهمترين محضر از سال چندين و كرد آغاز موسيقي هنرستان
نيز و برد بهره شهنازي اكبرخان علي استاد يعني خود استاد
عبدالله فروتن ، يوسف هرمزي ، سعيد استادانيچون محضر از
.كرد استفاده كريمي محمود و دوامي
شايد و شهنازي استاد شاگرد بهترين را وي ميتوان جرات به
، دانست ما زمانه در شهنازي استاد مكتب عهدهدار يگانه
اين به بارها حياتشان زمان در نيز شهنازي استاد كه چرا
.كردهاند اشاره مهم
موسيقي تاريخ عرصه در شهنازي استاد وجود اهميت اگر
و تعصب هيچگونه بدون همچنين و شود درك درستي به ايراني
قدر آنگاه شود ، نگريسته ايراني موسيقي مقوله به فرضي پيش
.شد خواهد دانسته زمانهما در نفر استاد وجود منزلت و
اجازه اين شايد شهنازي استاد مكتب پيچيدگي و تكلف كه چرا
دسترسي آن ظرايف و دقايق تمام به كه نميداد كس هر به را
.كند پيدا
و خلاق موسيقيدان براي گذشتگان آثار دانستن چند هر
اين اما نميآيد ، حساب به فضيلتي نفر استاد چون نوآوري
بدون آيندهاي هيچ كه داشت دور نظر از نبايد نيز را نكته
زيربناي كه) گذشتگان آثار و گذشته درست شناخت و درك
مورد در عليالخصوص.نيست ترسيم قابل (است كارآيندگان
نسل چند زحمات از است مجموعهاي كه شهنازي استاد مكتب
مورد در ابهامي و ترديد هيچگونه و ايراني موسيقيدانان
.آورد وارد نميتوان آن اصالت
آن ميسازد ، متمايز ديگران از را نفر استاد چهره آنچه
به استاد چراي و بيچون تسلط به باتوجه:اولا كه است
از ردپايي هيچگونه رديف ، متعدد روايتهاي و گذشتگان آثار
آثار در رديف الگوي از صرف تبعيت يا و تقليد و تكرار
و بديع كاملا ايشان نوازندگي شيوه و نميشود يافت ايشان
ظرايف از سرشار تازه ، نگاهي نفر استاد.است فرد به منحصر
در را پويا و عميق و منسجم شيوهاي نيز و بسيار دقايق و
.است ساخته مطرح ايراني موسيقي
در موسيقي اصالت ما دوران در آنكه به توجه با ثانيا
والاي ارزشهاي و مفاهيم و گرفته قرار ابهام از پردهاي
برخي فزونخواهي و مصلحتطلبي و طلبي منفعت فداي هنري
همواره محسننفر است ، استاد گرفته قرار نمايان هنرمند
اصل هيچگاه و بوده پايبند هنري ناب ارزشهاي و اصول به
چه اگراست نداده قرار بيارزش و پوچ اهداف فداي را هنر
به متاسفانه ايشان ، برانگيز تحسين پايمردي و دليري اين
تمام هنريشان شايسته حقوق از محروميت و كنارهگيري قيمت
خاص و بيبديل توانائيهاي عليرغم شدهكه سبب نيز و شده
خدمات و آثار ارائه براي شايسته عرصهاي و زمينه ايشان ،
.نيايد پديد
دور به باز نگاهي و كافي معلومات با موسيقي منتقدان كاش
موسيقي نقد به سطحينگري و عوامزدگي و تعصب هرگونه از
دور به منصفانهتر تاملي با موسيقي جامعه و كنند اهتمام
گرانبهاي سرمايههاي به پرستانه منفعت دستهبنديهاي از
.كند نظر خود
سايهوند سعيد
كتاب معرفي
ني رديف
نوازندگان تا است شده سبب ني ساز براي ويژه رديفي فقدان
سمت به خلايي چنين كردن پر براي ني نخبه و ورزيده
تواناييها با آنها تطابق و سازها ديگر رديف از استفاده
مساعي با كه "ني رديف" كتاب.برآيند ني ساز امكانات و
ني بصيرت صاحب نوازندگان جمله از كه افشارنيا عبدالنقي
بربنياد شده ، منتشر تازه ويرايش در و ميآيد شمار به
واقع در حاضر كتاب.است شده تدوين و تهيه اصلي چنين
كه است صبا ابوالحسن زندهياد استاد رديف كامل مجموعه
اين البته).بود شده تنظيم كتاب دو در البته و ويلن براي
ميرزا رديف از متاثر رديفها تمامي مانند به هم رديف
(.است عبدالله
"ني" ساز براي را مجموعه اين ضرورت و نياز برحسب افشارنيا
باشد كتابي نخستين اين ميرسد ، نظر به و است كرده تنظيم
محدوده و اجرايي توانايي براساس كاملا آن در ني رديف كه
انتشارات سوي از اثر اين.است شده تنظيم "ني" براي صدايي
قيمت 2250 با و بزرگ رحلي قطع در و صفحه در 160 ويستار
.است شده عرضه تومان
(موسيقي و شعر بزرگان با) پايدار زمزمههاي
اكثر گفتوگوي آن در كه است شده منتشر كتابي كمتر تاكنون
آثار ميتوان البته باشد ، آمده موسيقي اهل اتفاق به قريب
در را "موسيقي بزرگان" مجموعه "فرد نصيري حبيبالله "
.داد قرار مجموعه همين
.داد قرار بايد زاويه همين در نيز را بهمنپور ، خانم كار
سالها حاصل دارد و داشته مطبوعاتي فعاليت بيشتر كه وي
در را موسيقي اهل با خود متنوع مصاحبههاي و خبري كار
.است گردآورده مجموعه اين
برومند ، اديب پيشگفتار بر علاوه پايدار ، زمزمههاي در
ترقي ، بيژن تجويدي ، علي برومند ، جهانشاه با گفتوگوهايي
غلامعلي روحاني ، شهرداد خرم ، همايون جودكي ، حشمتالله
صارمي ، منصور ياحقي ، پرويز شريف ، فرهنگ سرير ، محمد رومي ،
كيايي ، ميلاد كسايي ، حسن صبوري ، امير فخرالديني ، فرهاد
مجيد كرمانشاهي ، معيني مشيري ، فريدون گلپايگاني ، اكبر
يادنامه" دو نيز و نوري محمد نوابصفا ، اسماعيل نجاهي ،
حبيبالله استاد از يادي" و "صبا استاد سكوت سال چهلمين
هنوز اثر اين ناشر اينكه توجه جالب ".است آمده بديعي
نويسنده به را كتاب اين نخست چاپ فروش از حاصل درآمد
از ضعيفتر آدمياني دنيا ، اين در قرار از.است نپرداخته
. نميشوند پيدا نويسندگان
دف آموزش
متوجه را گستردهاي اقبال گذشته ، سال چند در "دف" ساز
چنين با كه شخصي و وسيله و چيزي هر البته و ساخت خود
صد مولانا ، قول به كه است بديهي شود ، روبهرو اقبالي
مصيبت و نكبت و بلا بدون و روميآورد سمتش به بدهم قضاي
حد بدان تا مظلوم ساز اين از همين براي.بود نخواهد
و شان كه پيموده افراط راه ميزان بدان تا و شد استفاده
تيرهاي اين تمام با اما.شد كوفته فرو آن واقعي مرتبه
و جدي افراد هنوز ميبارد ، ساز اين سر بر كه ناميمون
درست آموزش و معرفي پي در استوار ، و فخيم ساز اين دلبسته
كه) تعريف صادق اثر "دف آموزش" كتاب.هستند آن دقيق و
و آثار اين جمله از (دارد چيره دستي دف اجراي در خود
دفنوازان از كامكار ، بيژن تاييد مهر كه است تلاشها
پيمان" كتاب بر.دارد خود بر را سنتي موسيقي پيشكسوت
بر علاوه و است ايراني موسيقي جدي ازكوشندگان كه "سلطاني
است نوشته خواندني مقدمهاي دارد ، هم قلم بر دستي آموزش ،
و شاخص دفنوازان از آقاغوثي ميرزا خليفه نظرات نيز و
نشر سوي از اثر ايناست آمده نيز كردستان پيشكسوت
.است شده منتشر صفحه در 85 و ويستار
سربانگ
نجوا -الف
...اما شكفت ، گل صدهزاران
آموزشگاههاي از يكي سراغ به تا داد دست فرصتي گذشته هفته
تارنواز موسسه اين در.بروم (لعل نواي موسسه)موسيقي
به يا 77 سالهاي 76 در و آن از پيش كه ديدم را جواني
درباره وي از.بود شده شناخته تار نوازنده بهترين عنوان
جوان نوازنده اين ;شد باز دلش درد كه پرسيدم تازه كارهاي
جشنواره در وي مضرابهاي كه تبار ترك البته و تكنيكي و
شد سبب را تار نوازنده استادان بهترين شگفتي فجر موسيقي
را نخست رتبه توانست خود ، اجراي دقيقه چند همان در و
ارمغان به داوران و حاضران اذهان در (حداقل)خود براي
براي شايد !است آموزش ميدهد انجام كه كاري تنها آورد ،
مگر كه آيد وجود به ذهنها در پرسش اين افراد از بسياري
و خلاقه كار با كه آنهايي اما دارد ، ايرادي چه تار آموزش
اگرچه آموزش كه ميدانند دارند ، آشنايي موسيقي حرفهاي
مهلك سمي حكم ميتواند خلاق فردي براي اما ، است مهمي كار
خلاقيتش و بازدارد ونوآوري توسعه از را وي و كند پيدا را
تفاوت هنر ، مدرس با خلاق هنرمند واقع در !فروكوبد را
اما كرد ، پيدا هنر مدرس هزاران ميتوان و دارد بسياري
بر و وي وبال دست گرفتن و خلاق هنرمند يك شدن پيدا
را هنري سازي جريان ميتواند تشجيعش ، و تقويت و كشانيدنش
.شود سببساز
خلاقي و مستعد جوانان فراوانند ، البته نوازنده اين امثال
روز دو موسيقي ، رسمي كانالهاي از جوايز دريافت عليرغم كه
و گروه هيچ و شدهاند رها خود حال به جشنواره از پس
كه هنگامي نرويم ، دوري جاينگرفت سراغي آنها از مسئولي
و دالغا گروه (آذر 78)كرمان مقامي موسيقي جشنواره در
دادند اختصاص خود به را جشنواره پديده عنوان آن خواننده
!گرم گرم را خارجي كشور چند به آنها فرستادن مسئولان و
كدام در و شدند؟ دچار سرنوشتي چه به بعدها دادند ، وعده
گونه اين از !پرداختند؟ موسيقي اجراي به كشورها از يك
راز آنان با كه نفسي هم از دريغ اما فراوانند ، جوانان
باره دراين.دهد فرا گوش گلايههايشان و سخنان به و گويد
كه مستعدي جوانان تمامي از والبته گفت خواهيم سخن بعدها
رها خود حال به بعدها و درخشيدند گوناگون جشنوارههاي در
.دهند همكاري دست وصفحه ستون اين با كه ميخواهيم شدند ،
دارد ادامه بلاتكليفي
ما بر هنوز وحدت تالار موسيقي بليت تعيين معيارهاي
تومان رقم 2000 ممتاز برنامه گذشته سال است ، نگشته مكشوف
به باخود را بالكنها در تومان و 1000 و 1500 همكف در
همان رقم سال ، دراوايل والبته جديد سال در.داشت همراه
به رقم اين مهرآوا ، گروه گذشته هفته دربرنامه اما بود ،
به زيان ميان اين در البته.پركشيد تومان تا 3000 ناگهان
به صحنه بر كه هنرمنداني نخست ميشود ، وارد گروه دو
سالنها كه ميبرند گمان و ميپردازند برنامه اجراي
و پر سالها از پس و هنوز كه برنامهريزاني دوم پرميشود ،
برنامهاي چه كه نميدانند وحدت ، تالار سالن كردن خالي
متضرر هنرمندان هم كه رسانند فروش به بليتي قيمت چه رابا
از دود بليت ، بهاي از تماشاگران هم و نشوند مادي و معنوي
... بلند كلهشان
|