مردم فرهنگ مركز كارنامه
استاد شادروان درگذشت سال هفتمين انگيزه به
شيرازي انجوي ابوالقاسم سيد
با است برابر سال هر ماه شهريور پنجم و بيست :درآمد
پژوهشگر و نويسنده شيرازي انجوي استاد شادروان درگذشت
بحق بايد را انجوي استاد.ايران مردم فرهنگ خستگيناپذير
و گردآوري در هدايت صادق شادروان راه ادامهدهندگان از
سامان در انجوي استاد واقع در.دانست مردم فرهنگ تدوين
مركز" بنيانگذاري آنگاه و عامه فرهنگ پژوهشهاي به دادن
اين فرهنگ و تاريخ در خود از برجستهاي نقش "مردم فرهنگ
از سال هفت گذشت از پس امروزنهاد يادگار به بوم و مرز
بايگاني مجموعه و مردم فرهنگ مركز فرزانه ، استاد درگذشت
آن در ايران مردم فرهنگ به مربوط مدارك و سندها از شده
همه كه است شايسته.است نابودي معرض در بيتوجهي اثر بر
همت آستين مردم ، فرهنگ گستره پژوهشگران و علاقهمندان
كه بينظمي و سستي اين از را مركز اين و زده بالا
.سازند رها شده ، آن گريبانگير
گذشت در سال هفتمين انگيزه به ميآيد ، پي از كه مطلبي
.است شده نگاشته مركز اين به توجه لزوم درباره و استاد
سي مدت كه بوده انجوي استاد دستياران از مطلب نويسنده
. است داشته همكاري "مردم فرهنگ مركز" با سال
وكيليان سيداحمد
در ش.-ه سال 1300 در شيرازي انجوي استاد زندهياد
.گشود جهان به چشم شيراز در فرهنگي و مذهبي خانوادهاي
و سپري اديبپرور شهر اين در را نوجواني و كودكي دوران
.كرد مهاجرت تهران به خانواده با جواني عنفوان در
بود معاشر ادب و علم اهل با انجوي استاد پدر صدر ، مرحوم
بزرگان محضر در آغاز همان از جوان انجوي اينروي از و
جلال استاد از بايد انجوي استادان از.يافت نما و نشو
وحيد و هشترودي محسن دكتر طباطبايي ، محيط استاد همايي ،
و اديبان جمع در جواني آغاز در انجويكرد ياد دستگردي
فرزاد مسعود مينوي ، مجتبي هدايت ، صادق ;نوگرا نويسندگان
صادق تاثير تحت همه از بيش و شد پذيرفته قائميان حسن و
او با هدايت زندگي روزهاي آخرين تا و گرفت قرار هدايت
.بود همفكر و همراه
دوره:كرد تقسيم دوره دو به بايد را انجوي استاد زندگي
كه كرد ، سپري سياسي مبارزات و دانش كسب در را زندگي اول
و بود چشمگير پهلوي رژيم با مبارزاتش راستا اين در
نقش درباريان و شاه كردن رسوا در كه را "آتشبار" روزنامه
.ساخت منتشر داشت ، بسزايي
جزو انجوي كودتاي 1332 ، و ايران ملت مبارزات اوج از پس
محكوم خارك جزيره در تبعيد و زندان به سياسي دستگيرشدگان
.كرد سپري را خويش زندگاني نخست بخش ترتيب بدين و شد
جزيره در وي سروده بيت دو در ميتوان را دوران اين حاصل
:كرد خلاصه خارك
ديجور شام وين و است بيابان
بينور ديده و پردرد دلم
پربيم آينده پرملال ، گذشته
دور رهم خسته ، تنم بسته ، لبم
را خويش زندگي دوم بخش انجوي استاد خارك ، از آزادي از پس
دهخدا علياكبر علامه جمله از اسلافش همچون و كرد آغاز
پژوهش و تحقيق به را عمر مابقي و گرفت كناره سياست از
مكتب حافظ ، ديوان تصحيح ارزنده ، ادبي اثر سه ويگذراند
اما.كرد ادبپرور ايرانيان تقديم را غزل سفينه و شمس
نو راهي دنبال به و نكرد سيراب را او تشنه روح آثار اين
ناتمام راه سرانجام و برآمد ايران ملت به دين اداي و
وقف را پربارش حيات دوم نيمه و دنبال را هدايت صادق
.كرد ايران مردم فرهنگ پژوهش و گردآوري
هزاران فرهنگ كه دريافت خوبي به انجوي سياسي و خلاق ذهن
باور و است شده غربگرايي و تجدد دستخوش ايرانيان ساله
تجديد انديشه در مجدانه متعهد روشنفكران اگر كه داشت
از بسياري طومار برنيايند ايران مردم فرهنگي حيات
چنانچه.شد خواهد پيچيده درهم ايرانيان فرهنگي ميراثهاي
كه "مردم فرهنگ در نظري و گذري" خويش اثر آخرين مقدمه در
است ، "مردم فرهنگ مركز" فعاليتهاي شناسنامه واقع در
:ميكند اشاره
گوش به "دهل بانگ" و گذشتند و آمدند ها"فردا" كه دريغا"
و نوشتند نيكانديش و بصير راهنمايان آنچه.نرسيد ما
و گنجينهها حفظ انديشه در و شويم بيدار ما تا گفتند
شد شب" ليكن شنيديم و خوانديم چه اگر برآييم ، خود مواريث
فرصتهاي و نكرديم كاري و "نگشتيم بيدار و برآمد روز و
با انجوي استاد اينروي از."داديم دست از را گرانبها
حركت اينپرداخت مردم فرهنگ گردآوري به عمومي بسيجي
را كشور فرهنگي دستگاههاي همراهي و هنگفت هزينهاي
گردانندگانشان و طويل و عريض دستگاههاي آن اما ميطلبيد ،
در ولي بودند ، ايران فرهنگي ميراث حفظ مشوق ظاهر به گرچه
.ميپيمودند خلاف راهي عمل در و باطن
بسيار مطالعات از پس انجوي استاد واقعيات اين به توجه با
با ارتباط وسيله سريعترين و هزينهترين كم كه دريافت
خط در كه دستگاهي از هوشياري با و است راديو امواج مردم ،
برنامه طرح و كرد استفاده بود خودي فرهنگ زدودن مقدم
ارائه "راديو و انتشارات كل اداره" به را "مردم فرهنگ"
سال در سرانجام موافق و مخالف نظريههاي از پس كه داد
و رنگها" عنوان با ماه در ساعته نيم برنامه يك با 1339
.شد موافقت "آهنگها
و ازگوشه و داد شكوفه مردم همياري و استقبال زودي به
فرهنگ گردآوري براي داوطلباني ايران باستاني سرزمين كنار
زمان به استقبال اين اثر در.كردند آمادگي اعلام مردم
با برنامه اين ماه 1343 آذر در.شد افزوده برنامه پخش
صورت به ارديبهشت 1346 پنجم از و "انديشه و احساس" عنوان
بهتدريج.شد پخش راديو از "مردم فرهنگ" عنوان با هفتگي
اوليه هسته مردم فرهنگ شده گردآوري اسناد و مطالب انبوه
و همكاران شمار و داد تشكيل را مردم فرهنگ مركز گنجينه
سال 1351 در رسما و شد نفر پنجهزار بر بالغ فرهنگياران
مركز دفتر همكاران و گرديد بنياد "مردم فرهنگ مركز"
.يافتند افزايش تن ده به مردم فرهنگ
ياران آن و بود مردم فرهنگ مركز فعاليت اوج سالها آن
و شب داشتي چشم بيهيچ داوطلب ، پنجهزار همراه به اندك
بود ، روبهرو نابودي خطر با كه مردم فرهنگ گردآوري در روز
گنجينه ايجاد تلاش اين حاصل.ندادند دست از را لحظهاي
ايران سراسر از مطلب هزار صد چند از بيش با مردم فرهنگ
.بود
ايجاد به همت ايران فرهنگ با اسناد ، مردم گنجينه كنار در
به و نفيسترين و كردند "مردم فرهنگ موزه"
مركز به را خويش خانوادگي خاطرات و ميراث يادماندنيترين
دستي ، صنايع ظروف ، و سفال انواع موزه اين.كردند هديه
ومردان ، زنان لباسهاي نمونههاي سنتي ، كشاورزي ابزار
سه از بيش و زندگي ادوات و ابزار دستساز ، عروسكهاي
معاملات ، و ازدواج و عقد اصول ، و فقه دستخط سند هزار
حكام فرمانهاي و مصالحهنامهها وقفنامهها ، قراردادها ،
.ميشد شامل را صفويه عهد به تا
و زبانها شامل مردم فرهنگ صوتي تخصصي آرشيو همچنين
دوره يك ايران ، مختلف نواحي موسيقي ايراني ، گويشهاي
و ثبت عاميانه قصههاي روايتهاي و شاهنامه نقالي كامل
موسيقي از مجموعهاي آثار اين كنار درگرديد ضبط
از.شد ترجمه و گردآوري جهان نقاط اقصي از ملل فولكلوريك
كتابخانه تشكيل مردم ، فرهنگ مركز ارزنده كارهاي ديگر
فرهنگ شده چاپ آثار تمام شامل كه بود مردم فرهنگ تخصصي
در.ميشد جهان فولكلور مرجع كتاب صدها و ايران مردم
مردم فرهنگ زمينه در كتاب جلد پانزده تشكيلات اين كنار
پژوهشگران و مردم استقبال مورد كه رسيد چاپ به ايران
و شد چاپ بارها جهان كشورهاي از بسياري در و گرفت قرار
از بسياري با مردم فرهنگ مركز ارتباط وسيله بدين
.گرديد برقرار جهان مردم فرهنگ پژوهندگان
فرهنگ برنامه ، پخش مردم بينظير استقبال اثر در سرانجام
"مردم فرهنگ سفينه" نام با هفته در ساعت سه به مردم
مردم فرهنگ بررسي و نقد با برنامه اين يافت ، افزايش
از پيش سال دو تا را تطبيقي و علمي كاري جهان و ايران
.كرد دنبال ايران شكوهمند انقلاب
***
با ميرفت اميد ايران ، اسلامي انقلاب رسيدن ثمر به با
دستان و افكار شدن كوتاه و انقلاب مردمي ماهيت به توجه
حيات به پيش از پوياتر مردم فرهنگ مركز بيگانه ، غارتگران
از خسته انجوي استاد دار گيرو اين در.دهد ادامه خود
را مركز سال 1358 اواخر در طاقتفرسا كار و مبارزه سالها
.گزيد عزلت گوشه خود و سپرد انقلابي و جوان مديران به
مردم فرهنگ مركز بيشتر پويايي تنها نه شگفتي كمال با اما
كه مديراني سرناآگاهي از ضرباتي بلكه نپوشيد ، عمل جامه
تشخيص مذهبي و ملي هويت در را مردم فرهنگ اهميت
جمله از.آمد وارد مردم فرهنگ مركز پيكر بر نميدادند
آماده كه "نامه فردوسي" كتاب سوم جلد شد داده دستور
وقت ارشاد وزارت بلافاصله هرچند ، شود خمير بود انتشار
را "فردوسينامه" جلد سه هر مجدد چاپ مجوز تاسف اظهار با
.كرد صادر
جدا مركز بدنه از مردم فرهنگ راديويي برنامه سال 1360 در
كوچك مركز و شد سپرده كمتجربه ولي نفس تازه گروهي به و
برنامه جدايي اثر درداد نام تغيير "واحد" به و شد
مركز اميد و گشت قطع فرهنگياران ارتباط مركز ، از راديويي
به تحميلي جنگ و انقلاب دوران مردم فرهنگ گردآوري در را
.كرد تبديل ياس
مردم فرهنگ واحد نوار تخصصي آرشيو سال 1364 در متعاقبا
كتابخانه.شد پراكنده و يافت انتقال صدا مركزي آرشيو به
فرهنگي فعاليتهاي واحد كتابخانه در مردم فرهنگ تخصصي
.گشت مفقود كتابها از بسياري و ادغام
تمام مردم ، فرهنگ واحد پيدرپي انتقالات و نقل اثر در
بين از دستي صنايع و سفالها جمله از موزه شكستني اشياء
امروز به تا متروكه ، انبارهاي در موزه اشياء ديگر و رفت
مبارزه شعار عليرغم گذشته سال بيست در نيز.شد بايگاني
ضبط و ثبت و گردآوري از عملي فعاليت هيچ فرهنگي تهاجم با
در پژوهش و كتاب تصنيف و تاليف تا گرفته مردم فرهنگ مواد
كه آثاري شمار انگشت تعداد و نشد ، انجام مردم فرهنگ واحد
.است بوده شخصي علاقه سر از شده منتشر سالها اين در
فرهنگ واحد فعاليت از جديدي دور سال 1376 در سرانجام
همكاري به دعوت قديم ياران از چند تني و گشت آغاز مردم
تن پانصد به نزديك جديد حركت اين نتيجه در.شدند واحد با
و گرديد برقرار واحد با ارتباطشان مجددا فرهنگياران از
انتخاب مردم فرهنگ علمي شوراي شناسي مردم اساتيد ميان از
اين اماشد پيشنهاد "مردم فرهنگ فصلنامه" انتشار طرح و
انجام مردم فرهنگ فصلنامه انتشار براي كه كوششي و شورا
بر مبني صداوسيما سازمان مسئولان نظرهاي اظهار با داد
جزو مردم فرهنگ زمينه در كتاب و فصلنامه انتشار آنكه
.داد پايان خود كار به سال دو از پس نيست ، سازمان وظايف
از يكي عنوان به امروزه مردم فرهنگ كه است درحالي اين
اهميت از كشورها از بسياري در شناسي انسان نوين دانشهاي
اين در دانشگاهي عاليه تحصيلات و است برخوردار ويژهاي
دانشگاه چندين آلمان كشور در مثال براي.دارد وجود رشته
دارد فعاليت دكترا سطح تا (فولكلور) مردم فرهنگ رشته در
زمينههاي در سالنامه و فصلنامه و مجله ده از بيش و
.ميشود منتشر آلمان در فولكلور مختلف
غربي كشورهاي به تنها مردم فرهنگ درزمينه فعاليتها اين
و آسيايي كشورهاي از بسياري در بلكه نميشود محدود
آسياي كشورهاي و روسيه تركيه ، هندوستان ، نظير آفريقايي
كنيا آفريقايي كشور و تاجيكستان و آذربايجان حتي و شرقي
مردم فرهنگ كنگره سال 1377 در جمله از است ، چشمگير
تاجيكستان در (!ايرانيان حضور بدون) زبان فارسي كشورهاي
فرهنگ زمينه در تاجيكستان "گياه مردم" مجله و شد برگزار
قصه كنگره سيزدهمين.ميشود منتشر مرتب طور به مردم
كنيا پايتخت نايروبي در سال 1378 در فولكلور و شناسي
استراليا در كنگره اين (2001) سال در و گرديد برپا
سيزدهمين گذشته ماه آنكه توجه قابل.شد خواهد برگزار
مختار خود تازه سرزمين در "كردي مردم فرهنگ ماهنامه"
!گرديد منتشر عراق شمال كردان
در مردم فرهنگ اهميت نشانه و است خروار از مشتي همه اين
يونسكو فرهنگي سازمان چنانچه امروز ، جهان مشكلات حل
تصويب جهان مردم فرهنگ از حراست و حفظ جهت در قطعنامهاي
غير فرهنگ انتقال" بينالمللي همايش اولين و است كرده
سال 1378 در يونسكو سازمان همت به "مادران توسط مادي
صداوسيما همايشهاي سالن در هم آن تهران ، در (1999)
تاكيد مردم فرهنگ به توجه لزوم بر ديگر باري و شد برگزار
به وابسته مردم فرهنگ مركز در تحول آخرين.گرديد
و مردم فرهنگ مكتوب اسناد از نويسي فيش صداوسيما ،
است ضروري كار اين گرچهاست آن بايگاني كردن مكانيزه
است پذيرفته صورت عجله با و تخصص و كافي مطالعه بدون اما
از بسياري و دارد بيشمار لغزشهاي و بسيار نواقص كه
.است مخدوش فيشها
استاد شادروان درگذشت سال هفتمين آستانه در كه اينك
مركز آينده درباره نگران چشماني با كه شيرازي انجوي
وصيت ، هنوز داريم ، قرار فروبست جهان از ديده مردم فرهنگ
عمل جامه "مردم فرهنگ مركز" به خانهاش اختصاص يعني وي ،
.است نپوشيده
نزد خويش فرهنگي رسالت به بخواهيم چنانچه روي ازاين
گذشتگان ميراثهاي بايد بپوشانيم عمل جامه آينده نسلهاي
شود مستقل يا "مردم فرهنگ مركز" جمله از بداريم ، پاس را
تمام در پژوهش وظيفهاش كه فرهنگي نهادي زيرنظر يا و
در صورت اين غير در.شود اداره است مردم فرهنگ ابعاد
فرهنگ با پيوندشان ايران فرزندان نزديك بسيار آينده
از بايد داشتهاند خود آنچه و شد خواهد قطع نياكانشان
عاريت به ديگران از را خويش هويت و كنند طلب بيگانگان
.گيرند
|