اسلام تاريخ مسائل
معاديخواه عبدالمجيد والمسلمين حجتالاسلام با گفتوگويي
در ما مانده ، بجاي اسلامي تمدن در كه تاريخي متون در *
فاخري نثر و صلابت و زيبايي با (ع)ابيطالب بن علي متون
خطابههاي و مكتوبات مهم ويژگيهاي از كه هستيم روبهرو
است شده نهاده يادگار به ما براي و است ايشان
هم به مساله سه به متكي اسلام ، تاريخنگاري :جستارگشايي
دانش اين مسائل ، اين از يك هر فقدان كه بود پيوسته
.ميسازد ناقص و خدشهدار را مهم و فراگير
و مورخان از يكي معاديخواه ، والمسلمين حجتالاسلام
زمينه در حجيمي كتاب كه است اخير سالهاي پركار پژوهشگران
به گرايش و زباني تجدد نوعي.است نگاشته اسلام تاريخ
برآن را ما اثر ، اين در وي خاص روش با همراه اقدم ، منابع
.دهيم انجام وي با را زير گفتوگوي تا داشت
معارف گروه
رضوي مسعود :از گفتوگو
"اسلام تاريخ" كتاب مطالعه هنگام كه مسالهاي نخستين *
و ويژه نثر ميكند ، جلب را خوانندگان توجه شما ، اثر
.كردهايد اهتمام آن به شما كه است خاصي و يافته پالايش
يا برگزيدهايد تعمدا را نثر اين اينكه از صرفنظر
شما نظر ميخواستم بوده ، طبيعي صورت به شما سبكي خصوصيت
موضوع و هدف كه آثاري در ادبي كيفيت و زيبايي درباره را
بدانم؟ نيست ادبيات آنها
ذوق مقوله با حدودي تا ادبيات ;الرحيم الرحمن بسمالله -
مهم ارزش يك نثر در بهويژه امر اين.است مربوط زيبايي و
خود مطالب نگارش در نكند ، توجه آن به كسي اگر كه است
اسلامي تمدن در كه تاريخي متون در.بود خواهد ناموفق
و زيبايي با (ع)ابيطالب بن علي متون در ما مانده ، بجاي
مهم ويژگيهاي از كه هستيم روبهرو فاخري نثر و صلابت
يادگار به ما براي و است ايشان خطابههاي و مكتوبات
و كلمات با توانستهاند آثار ، اين در ايشان.شده نهاده
آثار خلق با و بشكنند هم در را نثر مرزهاي خويش سخنان
"نهجالبلاغه" در آن از بخشهايي كه فوقالعادهاي ادبي
به مسلمين براي مهمي و بينظير ادبي ميراث گردآمده ،
فقط كه است نهجالبلاغه به ظلم گرچه.نهادهاند يادگار
توجه آن بلاغي شكل به صرفا و شود ديده آن ادبي جنبههاي
تصور مناست نكرده را كار اين هم رضي سيد مرحوم.شود
اصالتهاي رضي ، سيد كنيم فكر اگر است اشتباه كه ميكنم
كرده توجه آن نثر زيبايي به فقط و نديده را نهجالبلاغه
.است
كرده فراهم رضي سيد كه مجموعهاي اسم حال هر به ولي *
خاصي اولويت را ادبي جنبههاي يعني ;است بلاغت روش
...كرده قلمداد
خرج به سليقه حسن بسيار وي كه است اين تصورم من بله ، -
هم هنوز و -ميزيسته آن در او كه دنيايي در زيرا داده ،
ميشده باعث گاهي تعصب ، بلند ديوارهاي -هست آن از آثاري
(ع)امير حضرت براي آنكه بهرغم اسلام ، جهان از بخشهايي كه
تعصبهاي تاثير تحت شكلي به اما بودهاند ، قائل احترام
چيزي نميكردهاند قبول بهسادگي و داشتهاند قرار جاهلي
سيد ميكنم فكر منباشد(ع)علي حضرت به مربوط كه را
و است آمده خودش زمان مقتضيات و مسائل به توجه رضيبا
و است كرده مطرح ادبي يكمتن عنوان به را نهجالبلاغه
ما كه است شناسانهاي فرهنگ و زيركانه بسيار كار اين
دفع را تعصب مرزهاي همه واقع در.بفهميم را آن عمق بايد
عنواني هر به و آمد متن اين كه وقتي است طبيعي.است كرده
و ميگيرد قرار توجه مورد هم آن ديگر جنبههاي شد ، مطرح
كه بگويم ميخواهم اجمالا.ميكند مطرح را خودش پيامهاي
به توجه كه كساني و است عمده مساله يك نثر ، زيبايي اين
ارتباط در را خودشان ندارند ، آن تاثير و ارزشها و ادبيات
متن ميان ارتباط به و ميكنند بزرگي مشكل دچار مخاطب با
.ميكنند وارد خدشه مخاطب و
و كلي بهطور ايران ادبيات به داشتيد اشارهاي *
.تاريخي اختلاطهاي و مسائل نتيجه در آن عارضههاي
.است شده ويژهاي ناخالصي يك دچار ايران ، ادبيات اصولا -
تطبيقي و مقايسهاي مطالعه يك در شايد را مساله اين
فارسي ادبيات از مخلوطي يك حال هر به.دريافت بتوان بهتر
يك هم الان و بوده افتاده جا مدتها فارسي نثر در عربي و
كرده وارد لطمه فارسي زبان به كه دارد وجود ناخالصيهايي
.است
و است طبيعي ناخالصي اين ميكنند فكر بعضيها اما *
آن بودن تركيبي همين دري فارسي زبان اصلي ويژگي اساسا
لطمهاي هيچوقت واژگان ، جذب زمينه در خصوص به و است
مثلا -زمينهها برخي در افراطهايي آنكه مگر نديده ،
تا شده باعث -گذشته روزگاران در مدرسه اصحاب عربيگرايي
متعادل صورت به كه كساني اما.ببيند لطمه زبان طبيعي شكل
زبان ، ساختار و نميشده مشكلي دچار ميكرده استفاده آن از
.است بوده نويسنده و مولف هدايتگر خودش
ادبي بحث يك حال هر به ولي است ، درست نكته اين خوب ، -
و ادب اهل بايد را مقولات نوع اين ميكنم فكر من و است
به را اينها و بنشينند ادبيات و زبان مسائل صاحبنظران
تاريخي كار نيازمند هم آن از بخشي يك البته.بگذارند بحث
ما ، تاريخ از دورهاي يك در مثلا اينكه جمله از.است
ميشده محسوب فضل اظهار نوعي عربي ، واژههاي بهكاربردن
موج بر سوار عرب ، تمدن كه بوده دورهاي محصول اين.است
.است بوده تمدن
و است بوده اسلامي تمدن به مربوط اين عرب؟ تمدن چرا *
.مسلمانان همه براي داشته تقدس كه قرآن زبان
را مهمي نكته يك واقع در ،"عرب تمدن" ميگويم من اينكه -
جدي بهطور بايد روز يك بالاخره كه دادم قرار توجه مورد
دورهاي يك در عرب و اسلام تمدنشود گذاشته بحث به
زمان در حاكم سياستهاي متاسفانه و كرده پيدا اختلاطي
نژادپرستي كه داشته قرار مدار براين عباسي و اموي خلفاي
مساله اينكنند تحقير را فرهنگها بقيه و تبليغ را عربي
يك حوزه در وقتي حال هر به.دارد طولاني قصهاي البته
زبان به نسبت ادبيات ، و فرهنگ آن قلم اهل ادبياتي ،
علامت را بيگانهاي زبان يك و كنند حقارت احساس خودشان
اين.ميزند لطمه آنها فرهنگ به مساله اين بدانند ، فضل
مرحلهاي آن در.داشتهايم هم تجدد دوره در ما را مساله
اهل و نويسندگان از بسياري يافت ، گسترش مدرنيسم موج كه
و فضل نشانه را ولاتين غربي واژههاي كاربردن به فرهنگ ،
كه مرحلهاي دو هر در.ميكردهاند تلقي پيشرفتگي و تجدد
يك اين و شده وارد لطمه ما زبان و ادبيات به كردم ، اشاره
ادبي صاحبنظران حضور با و خاص بصورت بايد كه است بحثي
در آموزندهاي و جالب نكتههاي زيرا شود ، تحليل و شكافته
.است نهفته آن
هم -ادبيات و زبان بحث از سواي -مساله اين تاريخي وجه *
.است تامل قابل
را مشكل اين ادبيات ، از صرفنظر ما ، فرهنگ اصولا بله ، -
اگر شايد كه هستيم تاريخي تحولات يك وارث ما يعني.دارد
سياست و فرهنگ عرصههاي در هم ما مشكلات شود ، شناخته خوب
از يكي ناخالصي ، اين.بشود شناخته اجتماعي مسائل و
ديده مختلف انحاء به زمينهها همه در كه است چيزهايي
.ميشود
"اسلام تاريخ" كتاب به برگرديم مقدمات ، اين به توجه با *
تحرير ويژهاي سبك يا ادبي گرايش و نثر با كه شما ، اثر
كه است چيزي نخستين گفتم ، كه همانطور مساله اين و شده
.ميكند جلب را خواننده توجه
مسائلي از يكي نگاشتهام ، بنده كه "اسلام تاريخ" در -
بشود فراهم زمينههايي شايد كه است اين بوده من هدف كه
.شود شناخته بهتر ما گذشته اينكه براي
زبان و گذشته از شما كه برداشتي و نگاه نوع اين از من *
كه ميكنم برداشت طور اين كرديد ، ارائه ما فرهنگ و ادب و
شما.هستيد قائل ويژهاي اهميت ملي فرهنگي هويت براي شما
تحكيم براي را آن به توجه و ملي هويت يعني مسئله ، اين
از بالاتر و تفريطها و افراط به نشدن گرفتار و ما فرهنگ
فرهنگهاي با ارتباط و جمعي آگاهي خود به حصول براي همه
موثر چقدر آن از خارج چه و اسلامي تمدن حوزه در چه -ديگر
هستيد؟ موافق من برداشت اين با آيا اصلا و ميدانيد
نشناسيم را آن يا باشيم نداشته هويتي چنين ما اگر اساسا
يا بگوييم سخن ايران اسلامي فرهنگ از ميتوانيم چگونه
بشويم؟ ديگر فرهنگهاي با تعامل و گفتوگو وارد
است مقولههايي از يكي مهم ، مسئله اين ميكنم ، فكر من -
گاه هر.است انداخته سايه آن روي بر سياست متاسفانه كه
شكلي به سياسي مسائل بشود ، مطرح ميخواسته ملي هويت بحث
آيه اين من ، گمان به.است ميشده آن درست طرح از مانع
ذكر من خلقناكم انا ايهاالناس يا":ميفرمايد كه معروفي
اكرمكم ان لتعارفوا ، قبائل و شعوبا جعلناكم و انثي و
است ، "لتعارفوا" آيه محوري پيام شايد ،"اتقيكم عندالله
آيه اين بيشتر "اتقيكم عندالله اكرمكم ان" با كه آن حال
"لتعارفوا" اين.ميدهند قرار توجه مورد و ميشناسند را
واقع در.است شده گم آيه آخر قسمت سايه در من نظر به
آيه اين در ".شويم آشنا تا" كه است اين "لتعارفوا" معناي
حال و است شده عنوان "معرفت تبادل" ملتها ، تكثر فلسفه
هم آن كه شده قلمداد ملتها تكثر منشا اصلي عنصر دو آنكه
ملتهاي و مختلف قبيلههايخون و خاك از است عبارت
ملتها تقسيمات در برش دو كه گفت ميشود واقع در.متفاوت
هست هم ديگري عنصر نميدانم.است خون و خاك كه شده عمده
.نه يا
.كرد عنوان ميتوان هم را زبان *
آثار از شكلي به كه باشد چيزها خيلي شايد حال هر به -
و كرده تكيه خون و خاك روي قرآن اما.است تقسيمبندي اين
مسئله اين به ما.است معرفت تبادل تقسيمبندي ، اين فلسفه
و شناخت كه بفهميم دقيقا بايد منتها.كردهايم توجه كم
در غالبا كه معنايي آن به امر ، اين چه؟ يعني شدن آشنا
بلكه ;باشد داشته نميتواند جدي پيام چندان كه هست ذهنها
و باشيد داشته معرفتهايي شما اينكه است مهم آنچه شايد
.ديگر جوامع و خودتان بين بكنيد تبادل را معرفتها اين
ملي هويت اگر خوب ، .است تمدن و فرهنگ رمزپويايي اين
و فرهنگ عرصه در رقابت براي زمينهاي اصلا كه نباشد
واقع در كه جهان مجموعه اين از بخشي هربود نخواهد تمدن
بتوانند كه باشند شكلي به بايد -باشند خانواده يك بايد
حالا.بكنند معرفتها ستد و داد ميدان وارد را سرمايهاي
ملت ، يك عنوان به كه هست انگيزهاي چه كه مسئله آن
.دارد ديگري بحث بشود؟ كسب فرهنگي اندوختههاي
اسلاميت و عربيت كه گذشتهايم مراحلي از تاريخمان در ما
كه بوده هم غلطي سياست و شده مخلوط مغالطهاي يك با
نژادگرايي من تصور به سياست اين.كردند آغاز بنياميه
براي شايد.است بوده خشن بسيار نژادگرايي نوع يك و محض
اسلام ، توسعه مسئله.باشد سنگين مسئله اين شنيدن بعضيها
و است متفاوت كاملا مقوله دو اصلا كشورگشايي مسئله با
و روم و را ايران اسلام اينكه به مفتخريم خيلي ما
مسئله اين در بزرگ ي"اما" يك ولي گرفت ، را ديگر كشورهاي
شخصيتهاي از بسياري و اميرالمومنين غيبت آن كه بوده
تاريخي بحث يك البته اين كه است بوده اسلام صدر برجسته
اين در عمل نحوه روي ايشان كه ميرسد نظر به و است
.داشتهاند حرف فتوحات
يعني بدهيد؟ توضيح را امر اين مصداقهاي است ممكن *
شويد؟ وارد اميرالمومنين نظريه اين در واضحتر و دقيقتر
درست بايد و كرد مطرح ظريف خيلي بايد را بحث اين -
علاوه كه ميكنم اشاره مسئله يك به فقط من.شود شكافته
كه -سال ده طي در (ص)اكرم پيامبر جنگهاي مجموع بر
به هستند محوري جنگ نوعي دچار اسلامي منابع متاسفانه
خبري جنگ از غير اسلام تاريخ گردآوري در گويا كه نحوي
اين به بايد.است بوده مطرح هم ديگري چيزهاي -است نبوده
عمليات هم جنگها اين از خيلي مثلا كه داشت توجه مسائل
گذاشتهاند را اينها همه اسم ولي بوده ، مانور يا شناسايي
جنگهاي مجموع در.كردهاند زياد را جنگها و سريه و غزوه
به طرف دو هر تلفات سال ، ده اين طي در (ص)اكرم پيامبر
از بعد بلافاصله كه حالي در.نميرسد نفر پانصد و هزار
جنگهاي عنوان به كه داخلي جنگهاي همان در (ص)اكرم پيامبر
داده تلفات اين برابر سه دو كدامش هر در است ، مطرح "رده"
از فقط نفر دويست و هزار دو "يمامه" جنگ در مثلا.شده
ايران جنگهاي وارد كه وقتي وقت آنشدند كشته مسلمانان
در مثلا شده ، ثبت هزار صد و هزار هفتاد رقمهاي ميشويم
.كرد كور را چشم تا هزار فقط خالد كه "ذاتالعيون" جنگ
را جنگ كه بوده موثر فكري مغالطههاي است ممكن البته
موجب را دشمنان بيشتر چه هر كشتن و ميدانستهاند افتخار
هم مبالغههايي يك و ميكردهاند قلمداد ارزش و مفاخره
بعثت عصر جهاد با خلافت دوره جنگهاي حال هر بهباشد شده
.نيست مقايسه قابل اصلا
است ممكن هست آلان كه متعارفي تاريخنگاري در متاسفانه
بحث كه -باشد شده آگاهانه هم سوءاستفادههايي اوقات گاهي
.نشدهاند قائل مرزي هيچ اينها ميان -است ديگري
دارد ادامه
|