كنيم مهار را عصبي فشارهاي
تعادل عوامل از يكي ;اشتغال
در شركت متهمان علني محاكمه جلسه سومين
برلين كنفرانس
انتظامي دادسراي رئيس به گنجي اكبر نامه
قضات
اصلاحات :اسلامي شوراي مجلس رئيس نايب
قافله به رسيدن براي راه هزينهترين كم
است تمدن
كنيم مهار را عصبي فشارهاي
استرس تعريف *
به آن گرفتن نظر در استرس تعريف رايج شيوههاي از يكي
كه محركي واقعه را استرس هولمز توماس.است محرك عنوان
بنابراين.كرد تعريف شود ، سازگار آن با فرد است لازم
درخواستهاي كه است موقعيتي هر محرك ، يك عنوان به استرس
الگوي در تغيير نيازمند و داشته فوقالعاده و غيرمعمول
.باشد فرد جاري زندگي
-جيمز نظريه از انتقاد به كه روانشناسي كنون والتر
واكنش به اشاره در را استرس واژه پرداخت لانگه
يا آزارنده موقعيتهاي ادراك اثر در كه فيزيولوژيكي
به استرس موارد.نمود معرفي ميكند ، بروز تهديدآميز
شغلهاي طبيعي ، بلاياي امتحان ، شامل محرك ، يك عنوان
.است جداييزناشويي و مخاطرهآميز
است خطرناك وبالقوه دشوار وقايعي چنين با سازگاري چون
به ميتواند ديگر شكل به استرس.ميشوند استرس دچار مردم
هانس نظر طبق شود گرفته نظر در فيزيولوژيكي پاسخ يك صورت
فيزيولوژيكي فعاليت نامتمايز الگوي فيزيولوژيست رسلير
تنفس ، تندشدن قلب ، ضربان تندشدن زيرا است ناگوار ذاتا
طبق.ميسازد مختل را حياتي كاركرد عضلاني ، تپش افزايش
انگيختگي طولاني نسبتا مدت براي شخصي هرگاه سليه نظر
.ميشود استرس دچار بدن كند تجربه را فيزيولوژيكي
واكنشهاي اختلال بلكه فيزيولوژيكي تغييرات تنها نه استرس
آشفتگي (گفتار اختلالهاي دست ، لرزش مثل)حركتي رفتاري
(حافظه اختلال مثل)شناختي بدكاري و (اضطراب مثل)هيجاني
ميدهد نشان روانشناختي پژوهشهاي.ميگردد شامل نيز را
كودكي دوران در بلكه نبوده بزرگسالي به منحصر استرس كه
پيري فرايند استرسباشد داشته مخربي آثار ميتواند هم
افسردگي ، قبيل از اختلالاتي بروز باعث ميكند تشديد را
.ميشود فكري زوال و يا پارانو
بلكه ميشود رواني اختلالات باعث تنها نه استرسزا عوامل
قلبي ، حملههاي قبيل از جسماني بيماريهاي شيوع در
ديابت و پوستي جوشهاي سردردها ، آسم ، مغزي ، سكتههاي
.گرايند وخامت به استرس وجود واسطه به ميتوانند و موثرند
نيز انطباقي و مفيد كه هيجاني واكنشهاي بايد چرا اما
اندازند؟ خطر به چنين را ما سلامت ميشوند محسوب
هيجاني واكنشهاي كه است اين ظاهرا پرسش اين پاسخ
گرفته كار به زودگذر رويدادهاي با انطباق براي اساسا
با همراه فيزيولوژيكي واكنشهاي اصولا.ميشوند
خطرزا شرايط با تا ميكنند آماده را فرد منفي هيجانهاي
با والتركنون.گزيند دوري آنها از يا برخاسته مقابله به
دارد اشاره واكنشهايي به گريز يا ستيز پاسخ عبارت معرفي
.ميسازند آماده موقعيت از فرار با مقابله براي را بدن كه
سلامتي بر نامطلوبي تاثير باشند زودگذر واكنشها اين اگر
تهديدآميز شرايط اوقات گاهي ولي داشت نخواهند افراد
.هستند پيوستهاي استرس پاسخ مستلزم نبوده ، موقتي
بالقوه استرسزاهاي
واقعه راهه 43 ريچارد و هولمز توماس:زندگي مهم وقايع
در دارند مردم زندگي بر مهمي تاثير كه را زندگي مهم
مواد.كردند تركيب اجتماعي مجدد سازگاري ارزيابي مقياس
مالي و شخصي زندگي ، وقايع از كه را موقعيتهايي فهرست اين
.ميدهد نشان دارند مهمي سازگاري به نياز ميشوندو ناشي
بين رابطه درباره را خودسنجيپژوهشهايي پرسشنامههاي
و جسماني بيماري به نسبت آسيبپذيري و زندگي استرس
خير يا افتاده اتفاق واقعهاي كه اين درباره همچنين
.ميپرسند را خير يا آري ارزيابيهاي
نحو به كار دادن دست از كه دادند گزارش پژوهشگران
بيكاري ، يعني) ميدهد كاهش را رواني سلامتي چشمگيري
(ميدهد كاهش را نفس عزت و افزايش را افسردگي و اضطراب
كنندهها ، ناكام آزارنده ، فشارهاي;روزانه گرفتاريهاي
را ما روز هر كه است ناخوشايندي روابط و اندوهبار وقايع
خانه ، خرجي از عبارت روزانه گرفتاريهاي. ميكند گرفتار
از خارج خرجي يا كار محيط رايج ، كالاهاي قيمت افزايش
عضو سلامتي مالياتها ، يا سرمايهگذاريها اموال ، خانه ،
تاثير وقايع گونه اين چرا اينكه.است غيره و خانواده
اتفاق زياد كه است علت اين به احتمالا دارند مهمي
ميرسد نظر به.ميشود ديگري باعثتشديد يكي ميافتندو
ستوه به را سمپاتيك عصبي دستگاه فزاينده تاثيرات اين كه
را افراد روزانه گرفتاريهاي اينكه دليل دومين ميآورند ،
را جاري رفتاري فعاليت آنها كه است اين ميآورد ستوه به
رفتاري وقفههاي ماندلر جورج نظر طبق.ميكنند وقفه دچار
اندوهبار شرايط و شده خودمختار عصبي دستگاه شليك باعث
كه ميكند ايجاد را اجتماعي بافت يك روزمره ، گرفتاريهاي
.ميشود تعبير اندوهبار هيجاني نظر از آن در انگيختگي اين
دلگرميها اين هستند زندگي جزيي لذتهاي روزانه دلگرميهاي
بياثر توان زيرا بااهميتاند ، استرس اثرات درك براي
ميآورند ، بوجود را استرس كه اي روزانه گرفتاريهاي كردن
:از عبارتند روزانه دلگرميهاي موارد از برخي.دارند
شام و تكليف يك دادن انجام دوستان ، با خوب روابط داشتن
.خانه از بيرون خوردن
نظير آزارندهاي و جاري بادوام ، موقعيتهاي مزمن شرايط
كودك ، از ناكافي مراقبت نامناسب ، مسكن ناكافي ، درآمد
و ازدحام مدت ، طولاني بيكاري نيست ، رضايتبخش كه شغلي
.ميگردد شامل را تكراري روابط مشكلات
استرس با آمدن كنار *
و شناختي هيجاني ، نظر از را مردم استرسزا وقايع
مردم.ميدهند قرار تاثير تحت فيزيولوژيكي
كنارآمدن راهبردهاي با را استرسزاها اثراتزيانبخش
.ميدهند كاهش
يا هشيار ناسالم ، يا سالم تلاش ، نوع هر يعني آمدن كنار
كردن ضعيف يا بردن بين از يا جلوگيري براي ناهشيار
حداقل كه طوري به آنها اثرات كردن تحمل يا استرسزاها
.باشند راداشته آسيبرساني
صورت به دارد وجود استرس با كنارآمدن شيوه دو معمولا
مستلزم كنارآمدن مستقيم روشهاي.دفاعي صورت به و مستقيم
و استرسزا واقعه به شخص توجه
واقعه دادن تغيير براي شناختي و رفتاري امكانات بكارگيري
بدون موقعيت به بودن استرس از موقعيت كه بهطوري است ،
بكوشد فرد است لازم مستقيم كنارآمدن در.كند تغيير استرس
براي مبارزهاي راهبرد يك و كند شناسايي را استرس منبع
مواجه.بخشد تحقق آن به و كند ابداع استرسزا دادن كاهش
كنارآمدن روش نكته مهمترين استرس منبع با بدني و ذهني
محاسبه يعني مسالهگشايي مثل ذهني تلاش.است مستقيم
اعمالي استرسزاچه يك بردن بين از يا كاستن براي اينكه
ثمر به برنامه آن كه اين براي بعد و كرد دنبال بايد را
صحبت مثل بدني تلاش.شود برده كار به لازم تلاش برسد
دوست يك از گرفتن كمك.ميدهد تغيير را موقعيتها كردن ،
كنارآمدن از ديگري موارد ورزش مثل بدن دادن تغيير يا
.است مستقيم
استرسزا واقعه از اجتناب مستلزم دفاعي كنارآمدن روشهاي
هيجاني ، پاسخ از كردن جلوگيري يا است داده رخ كه زماني
اثرات دادن كاهش اينرو واز آن به فيزيولوژيكي شناختي ،
.است آن
استرس با آمدن كنار راهبرد يك عنوان به ميتواند شوخي
ناشي تنش كردن تخليه براي روشي ميتواند شوخي.باشد نيز
كردن پنهان براي مردم است ممكن باشد ، استرس از
از رهايي خاطر به شوخي ، چون.بخندند واقعا افسردگيشان
اين شده ، ايجاد تنش بخاطر نه و ميدهد رخ ناهماهنگي
.نيست پذيرفتني ميپوشاند ، خنده با را تنش شوخي ، كه عقيده
امكان اين شخص به كه است كارساز دليل اين به شوخي عكس بر
اجتماعي نظر از گونهاي به را واقعيت تا ميدهد را
كه عواملي ديگر از.كند تحريف معقول نسبتا و پذيرفتني
آرامبخش داروهاي مصرف برد نام استرس كاهش براي ميتوان
استرس كنترل روشهاياست پزشك نظر زير
تنش دادن كاهش با تدريجي آرميدگي ،(مديتيشن)نظيرمراقبه
كنترل روش آخرين.كنند مي عمل آرامبخش داروي مثل جسماني
.است بدني ورزش استرس
"درويشي فهيمه"
"رسولي فرشته"
منابع فهرست
سيدمحمدي ، يحيي ترجمه (هيجان و انگيزش) جان ريو ، مارشال(1
ص 371 ويرايش ، 1376 ، نشر -تهران
ترجمه (فيزيولوژيك روانشناسي مباني)آر نايل كارلسون ، (2
ص 304 اصفهان 1374 -غزل انتشارات -پژمان مهرداد
تعادل عوامل از يكي ;اشتغال
( پاياني بخش ) رواني _ روحي برتعادل موثر عوامل
با" باشيم؟ معتدل;ي فرد چگونه" مقاله نخست دربخش :اشاره
و متعادل زندگي داشتنيك براي مهم عامل چهار از عامل سه
عشقآشنا و روحاني ، نيازهاي اجتماعي روابط يعني پويا
براي اصل چهارمين همچنين عشق بحث ادامه اينكبا ، شديم
. شويم مي آشنا معتدل زندگي يك
مظهر است ممكن زن و مرد يك بين زناشويي مناسبات
خلاقهاي عشق آن جز زيرا باشد ، حقيقي عشق جنبه عاليترين
.ميدهد تشكيل را ما زندگي لذايذ تمام سرچشمه كه است
غريزه و ميكند تقويت و تجديد را ما قواي كه معني بدين
و گوناگون خطرات مقابل در را شاداب و فعال زندگي ادامه
كنار در راه ادامه عطش و ميكند بيدار مختلف ناكاميهاي
شديدتر را دنيا زيباييهاي از شدن بهرهمند و يكديگر
عرصه به پا داشتن دوست قدرت با بشر افراد همه.ميسازد
بوجود اتفاقي بهطور نيستكه چيزي عشق.ميگذارند وجود
جزيي زيرا مييابد پرورش ما نهاد در و ما خود با آيدبلكه
.دارد بينالمللي جنبه عشق عطش.ماست ذات حب غريزه از
دوست زندگي.گيرند قرار محبت مورد دارند ميل جهانيان همه
از عدهاي براي.است كردن زندگي داشتن دوست و است داشتن
انزوا سوي به را آدمي كه دروني عقدههاي مناسبت به اشخاص
دليل همين به است ، دشوار عشق ابراز ميدهد ، سوق بدبختي و
دوست طرز عبارتي به.نيستند سايرين عشق قبول به قادر
ميزند ، جوش ما درون در كه است احساساتي آن تابع ما داشتن
احساس را دوستي كردن جلب و داشتن دوست حس بايد ما يعني
.كنيم
روانشناسان عشق تعريف در":ميگويد شناس جامعه رفعت خانم
دست عناصر و عوامل مجموعه يعني مركب است هيجاني معتقدند
و دوام و قوهميدهند تشكيل را عشق و ميدهند هم بهدست
دهنده تشكيل عناصر كيفيت و ميزان به است منوط آن استحكام
شكل به يكي و باشد داشته دوست را يكي فرد اينكه.آن
باعث ارتباط نوع اين باشد ، داشته دوست را او اختصاصي
شخص اجتماعي رواني ، زيستي ، نيازهاي از بسياري كه ميشود
يا شريعت مثل منبعي بايد عاشقانه روابط در.شود برآورده
رابطه صورت اين دركند حمايت را ارتباط اين قانون
شكل به وگرنه ميگيرد قرار تعالي و رشد مسير در عاشقانه
".ميدهد نشان را خود [جنسي عشق] اروتيك
و لابراتوار در ازآرامش معروف عالم پاستور:اشتغال -4
آزمايشگاه و كتابخانه در كه چرا است ، كرده ياد كتابخانه
به تجاوز فرصت كه ميشود مستغرق خود در قدري به شخص
به مشغول كه اشخاصي و محققين رو اين از و نميدهد نگراني
و روحي اختلالات گرفتار كم خيلي هستند آزمايشي كارهاي
چيزها قبيل اين براي اضافي وقت زيرا ميگردند عصبي
كه كار به اشتغال كه بيايد عجيب نظر به شايدندارند
و شده فكر انحراف باعث بتواند است معمولي و ساده موضوعي
مربوط موضوع اين كه درحالي.كند رفع را دلواپسي و دغدغه
پيش مدتها از و بوده روانشناسي اساسي و كلي قانون يك به
دكتر هراست گرفته قرار روانشناسان تاييد مورد
از يكي كار به اشتغال كه:ميگويد شما به روانشناسي
اعصاب بيماران براي تاكنون كه است مسكني داروهاي بهترين
.است شده شناخته
به":گويد مي شناسي جامعه كارشناس يزدي مرجان دكتر خانم
تمايل.است روح دهنده صيقل كار ، (ص)محمد حضرت تعبير
حرفهاي فعاليت در چالش و درگيري و شغل به انسان بنيادين
شعاع تحت را فرد پويايي و حركت و رواني وضعيت ميتواند
و تسريع را رواني سلامت و بهداشت به ميل و داده قرار
قداست از مشاغل همه اينكه به توجه با.كند تامين
اينكه مگر ندارند خاص ارجحيت قضيه نفس در و برخوردارند
تعبيري به باشد داده حرفه به را لازم معناي شغل صاحب
بودن راننده يا مغازهدار با بودن دانشگاه استاد يا پزشك
هم به نسبت امتيازي هيچ قداست صاحب و هستند شغل اينكه در
به دادن بها و ارزش و دادن معنا ميزان شغل در.ندارند
كه است ابزاري درگير دائما شغل با انسان.است مهم حرفه
ايجاد اساسي تمايز كه است اين و است موجود حرفهاش در
درگير امكاناتي و ابزار چه با ما يعني حرف بين ميكند ،
.باشيم ابزار آن منفي يا مثبت عوامل تاثير تحت كه هستيم
در معرفت و دانايي و علم رشد را اصليش ماده معلمي شغل
.ميدهد قرار اينشرايط در نيز را شغل صاحب و برگرفته
مهارتهاي ميزان به بستگي كارها تجربه در ما انتخاب ميزان
بالايي مهارتهاي از چه هر يعني ميباشد ، ما يادگرفته
بالاتري آزادي از مشاغل انتخاب در باشيم برخوردار
".بود خواهيم برخوردار
مقدماتي دانشسراي در تربيت علم استاد مورسل.ل.جيمز
وقت نگراني":ميگويد كار و اضطراب رابطه مورد در كلمبيا
.ميشود ظاهر آن پايان در بلكه نميآورد روي شما به كار
كه ميشود چيزهايي متوجه بياراده فكرتان موقع آن در
به كه است باري بدون اتومبيل چون شما مغز و زننده بسيار
علاج.ميشكند هم در را خود تكان با و رفته پيش تندي
كه است اين عصبي شكستن درهم اين از جلوگيري راه و نگراني
".باشد شده اشغال كاملا مغزتان
"ناملايمات كردن فراموش فن" كتاب در كوپربويز جان
و راحتي نوعي ميشود غرق خود كار در كسي وقتي":مينويسد
را او اعصاب شاديآور رخوت نوع يك و دروني دقيق آرامش يك
".ميبخشد تسكين
:ميگويد هاروارد دانشگاه پزشكي سابق استاد كابوت ريچارد
نمودهام مشاهده خوشوقتي كمال با خود پزشكي شغل در من"
روحي بيماري به مبتلا اشخاص از بسياري كار به اشتغال كه
.است كرده معالجه را فوقالعاده ترس و ترديد و شك از ناشي
و نشسته كناري آزرده دل و نباشيم مشغول كاري به ما هرگاه
به بنا ما عمل اين نتيجه خودسازيم ، پيشه را اندوه و غم
خوره چون را ما مغز كه بود خواهند كرمهايي داروين گفته
برناردشاو.ميگيرند ما از را اراده نيروي و ميخورند
كه است فراغتي ايام ما بيچارگي و بدبختي سر":ميگويد
نهايت در"ميگذرد بدبختي و دربارهخوشبختي فكر براي
تعيين عوامل از شغل به دلبستگي و شويمعلاقه يادآور بايد
در.ميباشد آن در شده سپري لحظات از رضامندي در كننده
خستگي احساس كوتاهمدت در فرد حرفه به علاقه عدم صورت
.دستخواهدداد از را خود انگيزه درازمدت در كرده ، كاذب
كاري بازده علاوه وبه شده گرفتار روحي مشكلات به همچنين
شغل بنابراين داشت ، نخواهد انتظاري حد در و توجه قابل
هماهنگي فرد هر جسمي و شخصيتي روحي ، مولفههاي با بايد
.باشد داشته نسبي
سلطانپور عقيله
در شركت متهمان علني محاكمه جلسه سومين
برلين كنفرانس
بهاتهامات رسيدگي علني جلسه سومين :اجتماعي گروه
سوم شعبه در ديروز صبح برلين ، كنفرانس پرونده متهمان
.شد آغاز مقدس حسن قاضي رياست به دادگاهانقلاب
اتهام به ديروز ، درجلسه ايرنا قضايي خبرنگار بهگزارش
.شد رسيدگي برلين كنفرانس پرونده ازمتهمان يكي صدر سعيد
اهداف به بااشاره گذشته روز مدعيالعموم نماينده
را ديگر متهم چهار و صدر اتهام كنفرانسبرلين ، برگزاري
با برلين كنفرانس ازطريقتشكيل كشور امنيت عليه اقدام"
سبزهايآلمان ، حزب ايراني ، اتباع از عناصري همكاري
و خلق فدايي چريكهاي و منافقين كمونيستي ، وحدت سازمان
و كنفرانس دراين سخنراني طريق از نظام تبليغعليه
و كرد ذكر "كشور داخل در وترور ناامني خفقان جو القاي
.شد وي براي مجازات تشديد خواستار
درسفارت خود شغل درمورد و كرد رد را اتهامات صدر سپس
به خود اختيارات درچهارچوب نيز سفارت دراين:گفت آلمان
ازآن مسئولان و بودم كار به مشغول مترجم عنوان
و نشريههاواعلاميهها توزيع درخصوص وي.اطلاعدارند
خانم:گفت كشور درخارجاز نظام مخالفان اطلاعيههاي
سابقهآشنايي كه رستمخاني خليل همسر داريوش روشنك
دو گذشته سال درهشت گردد برمي قبل سال به 30 منباوي
كه كرد خواهش من از و سفركرد خارج به بار سه يا
منتحويل از سپس و بفرستد من آدرس به را بستههايي
.بگيرد
بستهها اين چرا:گفت نيز مدعيالعموم نماينده شريفي
عادي بستهها زيرااين نميشد ارسال عادي پست طريق از
باپست كه ميدانسته نيز داريوش روشنك وخانم نبوده
وي همسر و رستمخاني ديدگاه از صدر و ميرود عاديلو
اسلامي بانظام آنان وضديت عناد بر مبني داريوش روشنك
پوششكاملا در عمل اين و بوده درجريان و داشته اطلاع
.است گرفته انجام سياسي
كه رستمخاني با من:خودگفت دفاعيات درادامه صدر سعيد
وي وهمسر داشتم تماس دوبار يكي هرسال دارالترجمهداشت ،
اطلاعي وي سياسي ازديدگاههاي ولي بود ، مترجم نيز
.نداشتم
اقرار:گفت صدر سعيد مدافع وكيل طاهري ناصر وي از پس
نيز شهادت ودرمورد ندارد وجود پرونده دراين متهم
زيرا نميشود تلقي شاهد عنوان به رستمخاني اظهارات
.است مردود متهم وشهادت است اتهام ويدرمعرض
رستمخاني امضاي به كه صورتجلسهاي:اظهارداشت وي
نظراين وازاين است من موكل رسيده ، فاقدامضاي وهمسرش
.ومردوداست اعتبار فاقد صورتجلسه
خارج از كه پاكتي يك با هستيم مامواجه پس:گفت وي
كه بداند من موكل اينكه شدهوبدون پست صدر براي
دهد كهنشان ومدركي دليل همچنين و چيست آن محتويات
.ندارد وجود بوده ، آگاه آن محتويات از من موكل
محاربه اتهام به ميتوان را كسي:كرد خاطرنشان طاهري
برده اسلحه به دست كه كرد محاكمه فيالارض افساد و
قانون ماده 186 به مدعيالعموم نماينده استناد و باشد
.درستنيست من موكل درمورد (محارب) اسلامي مجازات
قانون همين ماده 183 به بااشاره سپس صدر مدافع وكيل
به بردن دست محاربه اول جوهره قانون براساساين:گفت
واين است نبرده بهاسلحه دست من موكل كه است اسلحه
.ندارد وجود درپرونده موضوع
زندان به سال 1369 پرونده در من موكل:گفت طاهري
.است شده مختومه پرونده واين شدهاست محكوم تعزيري
با سابق درپرونده من موكل ماده 48 ، براساس:افزود وي
پرونده واين شده آزاد اززندان حبس سال ازسه كمتر تحمل
.است شده تمام
از خود موكل برائت حكم صدور خواستار صدر مدافع وكيل
وكيل صدر ، سعيد اتهامات به رسيدگي ادامه درشد دادگاه
شده داده نسبت من موكل به جديدا كه اتهامي:گفت وي
.نميشود تكرارجرم مشمول
كه گفت بايد نيز هواداري اتهام مورد در:افزود طاهري
بر مبني دليلي هيچگونه زندان از ازآزادي بعد من موكل
نرسيده اثبات به ايناتهام و ندارد وجود ايشان هواداري
.است
هيچيك با صدررا سعيد اتهام و محكوميت ادامه ، در طاهري
.ندانست انطباق قانونقابل مواد از
پستي بستههاي:گفت خود از دفاع مقام در سعيدصدر
من دست به اينكه از پس باالبسهبچه همراه معمولا
چيستآنرا بستهها داخل در بدانم اينكه بدون ميرسيد
دخالتي هيچگونه من و ميدادم تحويل رستمخاني آقاي به
.نداشتم آگاهي كمترين و ندارم بستهها توزيع در
و ندارم سياسي فعاليت هيچگونه حاضر درحال: افزود وي
محض كذب بودم سياسي هوادار سال ميشود 10 ادعا اينكه
.آگاهند خوبي به سياسيكشور مقامات خصوص اين در و است
ادامه كرد اعلام ديروز جلسه پايان در دادگاه رئيس
سهشنبه امروز برلين كنفرانس پروندهمتهمان به رسيدگي
.است
انتظامي دادسراي رئيس به گنجي اكبر نامه
قضات
رئيس به نامهاي ارسال با گنجي اكبر :اجتماعي گروه
با را خود موقت بازداشت ادامه قضات انتظامي دادسراي
.دانست غيرقانوني شده مطرح اتهامات به توجه
موقت بازداشت از ماه از 6 بيش است آمده گنجي نامه در
انفرادي زندان در را آن روز كه 107 حالي در ميگذرد من
عليه تبليغ من عليه شده مطرح اتهامات بردهام ، بسر
حضرت به اهانت و برلين كنفرانس در شركت خاطر به نظام
.است آلماني نشريه يك با مصاحبه دليل به (ره) امام
كنفرانس فيلم كه آنجا از:است آورده خود نامه در گنجي
نشريه با مصاحبه متن نيز و آن سخنرانيهاي متن و برلين
آثار رفتن بين از و تباني امكان است دادگاه نزد آلماني
مجرم را خود اينكه به توجه با نيز و ندارد وجود جرم
بازداشت و مراجعه عمومي دادگاه به شخصا و نميدانم
موجبات و دليل بنابراين ندارد وجود نيز فرار بيم شدم
از اين بر علاوه ندارد ، وجود موقت بازداشت براي قانوني
بازداشت حداكثر كيفري دادرسي آئين ماده 35 طبق كه آنجا
جرائم قانوني مقرر مجازات مدت حداقل از نبايد موقت
عليه شده مطرح اتهامات مجازات و نمايد تجاوز ارتكابي
در كه است تمام ماه شش اينجانب و است زندان ماه شش من
غيرقانوني من موقت بازداشت ادامه لذا ميبرم بسر زندان
.است
اصلاحات :اسلامي شوراي مجلس رئيس نايب
قافله به رسيدن براي راه هزينهترين كم
است تمدن
اسلامي شوراي مجلس رئيس نايب :همشهري خبرنگار -تبريز
در شرقي آذربايجان پزشكي جامعه اعضاي جمع در ديروز
كمهزينهترين را اصلاحات تبريز ، دانشگاه وحدت تالار
.كرد اعلام تمدن قافله به رسيدن براي راه
پزشكي جامعه اسلامي انجمن دعوت به كه خاتمي سيدمحمدرضا
مورد در بود ، كرده سفر تبريز به شرقي آذربايجان
صنفي تشكلهاي اهميت و كشور امور همه در اصلاحات
وجود ما كشور در زيادي نابسامانيهاي:گفت حرفهاي
از مختلفي بخشهاي زنجيروار آن دامنه و حوزه كه دارد
بيانگر اصلاحات كلمه و است كرده خود درگير را اجتماع
و است تحول و تغيير نيازمند ما جامعه كه است ضرورتي
ديگر بخشهاي در اصلاحات نشود ، اصلاح امور از بعضي اگر
.شد خواهد روبنايي
براي عدهاي كه اين بيان با سخنانش از ديگري بخش در وي
افكار و ميگويند سخن مردم قول از اصلاحات منحرفكردن
است ممكن:افزود ميكنند ، بيان آنها نام به را خود
اصلاحات جاي به آشوب و مرج و هرج انقلاب ، چون راههايي
است ، موردنظر اصول و بنيانها حفظ چون اما شود ، تجويز
.است آن در همه سود كه برميگزينيم را اصلاحات ما
روش كمهزينهترين را مردمسالاري و دمكراسي خاتمي
به نبايد اصلاحات:گفت و كرد ارزيابي كشور امور اداره
.شود محدود سياسي امور
نهادهاي كه اين بيان با سخنانش از ديگري بخش در وي
و احزاب از نيستند سياسي نهادهاي معناي به لزوما مدني
.كرد ياد مدني نهادهاي قويترين بهعنوان مطبوعات
|