سختيها از نبايد آرامش ، آوردن بدست براي
گريخت
...سيه شب پايان
آمد و رفت سرويسهاي كيفيت در تاملي
مدارس
استخدام واهي آگهيهاي دام در كارجويان
سختيها از نبايد آرامش ، آوردن بدست براي
گريخت
همراه ، دوستان از يكي كه بوديم رفته كوهستان به گردش براي
داد نشان رودخانه ساحل در را تميزي و كوچك روستايي خانه
كه كرد آرزو.خورد غبطه ساكناناش آرامش و خوشبختي بر و
عمرش بقيه و كند رها را شهر مشغوليات و گرفتاريها كليه
ميكرد ، تصور.ببرد پناه كوهستان و رودخانه دامان به را
را زندگي و ندارد غمي هيچ دنيا در خانه ، آن ساكن روستائي
.ميگذراند شاد و آرام
خود دل در ما ديدن با نيز روستائي آن كه دارم يقين من
امكانات و خوشي همه آن داشتن با شهريها اين است ، گفته
برنميدارند هم ما سنگلاخ كوهستان از دست شهر ، در زندگي
را ما آسايش راهپيمايي و گردش عنوان به تعطيل ، روزهاي و
.ميزنند هم به
ميكند سعي دارد ، دل در كه غمي دنيا يك با هم او شايد
راه خود ، رغم به تا آورد شهر به روي و بگريزد روستا از
.آورد دست به راحتي نان لقمه و بيابد فراري
گرفتار خود روزمره زندگي گذران در كس هر كه است مسلم
آنها با مقابله قدرت نداشتن از و است عديدهاي مشكلات
فعاليت ميزان به بستگي كس هر رنج يقينا و ميبرد رنج
ذاتش ، حفظ غريزه روستايي همان اگر مثلا ، دارد او غرائز
از ميشود ، ارضاء سرشير و پنير و شير قدري داشتن با فقط
و است ناراحت روزانهاش تغذيه براي گاو ماده دو نداشتن
براي متمكن ، فرد فلان تا ميبرد رنج اندازه همان به
اتومبيلهاي و اشرافي خانه محتاج ذاتش حفظ غريزه اقناع
خود غرائز نشدن اقناع از دو هر حال ، دو هر در.است مختلف
.ميبرند رنج
غرايز با است شده آفريده گونه اين بشر كرد ، ميتوان چه
اگر.ميباشد آنها ارضاي از ناگزير گاهي كه غريب و عجيب
و است كرده فراموش را خود غرائز كليه كه كند ادعا كسي
خلق به كمك و نيكوكاري مثلا -مخصوص مطلوب يك پي ، در فقط
بايد هم باز باشد ، داشته صحت ادعايش اينكه فرض به است ،
و پدري يا مادري غريزه مثل است غريزه يك هم اين خود گفت ،
تحتالشعاع را غرايز ساير مشخصي موارد در كه دوستي نوع
غرائز اقناع از عبارت زندگي حال هر در.ميدهد قرار
به و نوعي به كس هر در كه تفاوت اين با است ، مختلف
ظهور امكاناتش و خلقت با متناسب مخصوص ، ميزاني
آنان و است آدمي رنج موجب غرايز نشدن ارضاءپيداميكند
تعارض گرفتار ميپندارند ، ناگوار و تاريك را زندگي كه
.هستند سايرين با خود غرائز
علت و كنيم دقت قدري اشخاص روزانه برخوردهاي در اگر
پرخاشجوييهاي و نارضايتيها تندخوئيها ، عصبانيتها ،
اين كليه كه ميشود روشن بخوبي كنيم ، مطالعه را آنان
به سبب آنچه.ميآيد وجود به آنان غرائز برخورد از عوارض
است غرايز نشدن اقناع ميشود ، آدمي درون آرامش خوردن هم
و باخته را آدمي ديگران با مقايسه مقام در معمولا كه
شخص كه ميشود نابساماني موجب و ميآورد حساب به مغبون
از غير و ميپردازد فعاليت به خود باخت با جبران براي
كه آنكس والا ، .ميشمارد مقصر شكست اين در را همه خود
خلقت اين با ميداند ، خوبي به باشد ، شناخته خوب را خود
چه زندگي محيط اين و تربيت و تعليم فرم اين و بخصوص
وجه هيچ به او است ، قرار چه از وامكاناتش بكند ميتواند
غرايز مقايسه اين با تا نميكند مقايسه ديگران با را خود
.بدهد دست از را درون آرامش و انگارد نشده اقناع را خود
سعي يا و ندارد را مشكلات مقابل در مبارزه قدرت كه كس آن
مقابله صورت در يا و كند فرار آنها با مقابله از ميكند
و باهوش فرد آن با را خود نميتواند ميشود ، تسليم فوري
چنين.كند مقايسه ميرود مشكلات پيشواز به خود كه متهور
يا و ميآورد حساب به باخته را خود يا شكست صورت در شخصي
حال هر در.ميسازد نام بد و ميكند تخطئه را مقابل طرف
.است سليم عقل با نامتناسب و نامعقول قضاوت اينگونه
آرامش حفظ براي دارند ، عقيده روانشناسان كه نيست بيهوده
كس آن.است قبول قابل و درست رمز اولين خودشناسي درون ،
ميكند ، برآورد را امكاناتش و ميشناسد خوبي به را خود كه
سعي وبيشتر نميكند مقايسه ديگران با را خود وجه هيچ به
به را زندگي كوتاه روزگار خود امكانات همين با كه دارد
.بگذراند شادكامي
ساقزايي گلجان
...سيه شب پايان
يك از شدن پياده از پس مهر ، ماه روزهاي از يكي صبحگاه در
ناگهان خانه ، سوي به راه پيمودن و (راهي)مسافربري خودرو
مبلغ 30 به بانكي چكهاي حاوي دستي كيف كه شدم متوجه
همه اينگذاشتهام جا را (تومان ميليون 3)ريال ميليون
در متري خانه 50 يك پرداخت پيش براي همسرم و من دارايي
من براي واقعه.بود تهران شرق پيراموني شهركهاي از يكي
كه همسرم.نشست تنم بر سردي عرق و بود دهنده تكان بسيار
رفتن پاي هم من اما.بود نيامده مدرسه از هنوز است ، معلم
بودم پيموده كه مسيري به سراسيمه.نداشتم را خانه به
ساندويج روزنامهفروش ، مغازهداران ، از و كردم مراجعه
آن سراغ كند ، كمك من به ميتوانست كه فردي هر و فروش
صورت به را ماشين من كه بود اينجا مشكل.گرفتم را خودرو
خسته.نبود خطي اصطلاح به خودرو و بودم كرده كرايه دربست
.بود آمده همسرمبرگشتم خانه به مضطرب و مايوس و مانده و
.كشيدم دراز تخت روي و كردم بهانه را بيماري و خستگي
به كمكم.نميبرد خوابم من و بود گذشته شب از ساعتها
به دادن آگهي مثل كنم پيدا ديگري راههاي كه ميرسيد ذهنم
به خانه در زنگ بامداد ، ساعت 2 اما.غيره و روزنامه
آورده را كيف راهي ، خودرو راننده.بود خودشدرآمد صدا
و است نمرده هنوز جوانمردي و انساندوستي كه دريافتم.بود
ما ميان در مشكلات همه عليرغم خصلت اين كه كردم دعا
.بماند پايدار
م -هوشنگ
آمد و رفت سرويسهاي كيفيت در تاملي
مدارس
مسائل افزايش و شهرها روزافزون گسترش به توجه با
داراي نيز مدارس بويژه و پرورش و آموزش..و حاشيهاي
و خواندن درس ظريفي قول به كه است شده ويژهاي مسائل
راحتتر مدرسه در خواندن درس از دانشگاه در..و ثبتنام
.است شده
و آمد و رفت موضوع مهم ، بسيار ولي حاشيهاي مسائل از
تقريبا مختلف كشورهاي در و است مدارس ذهاب و اياب سرويس
شعارهاي با بعضا و مشخص آرم و زرد رنگ با مدارس سرويس
ويژگيهاي داراي آن رانندگان و ميشود مشخص شاد و مناسب
سيگار حتي و مخدر مواد به اعتياد عدم و تاهل قبيل از خاص
اختيار در ما كشور در مدارس سرويس متاسفانه.ميباشند
نيستندو كار اين مناسب غالبا كه است افرادي و موسسات
برانگيز سوال عكسهاي نصب و ناهنجار رفتارهاي با بعضا
تربيتي هدفهاي به واقع در مدارس سرويس مينيبوسهاي در
روز هر بفرماييد تصور.ميكنند وارد لطمه پرورش آموزشو
و مسافر تراكم با مينيبوس سرنشين صبح اول دانشآموزي
نواري بلند صداي پخش و لب به سيگار راننده و دوآلود
آن از خون و شده سوراخ تير با كه قلب يك تصوير و آنچناني
.باشد...و دنيا مردم نامردي تشريح با نوشتهاي و ميچكد
آن از گوشهاي كه بود من فرزند سرويس وضع از قسمتي اين
هزينه نيست معلوم اينكه به توجه با.كشيدم تصوير به را
در يكجا بايد كه است تعرفهاي چه اساس بر كلان سرويس
از نيز امتحان موقع در و كنم ، پرداخت تحصيلي سال اول
!هستند معذور دادن سرويس
در بال فراغ با آموزان دانش كه داشت اميد ميتوان آيا
كنند؟ نمو و نشو آموزشگاه محيط
شوراهاي حداقل كه است اين گلايه اين از منظور حال هر به
و شهر با متناسب آئيننامههاي تدوين با شهر يا محلي
باشند داشته مدارس سرويس بر مستقيم نظارت مختلف محلههاي
و مطرح كلان صورت به مدارس سرويس ساماندهي طرح يا و
.گردد تصويب
حقشناس
استخدام واهي آگهيهاي دام در كارجويان
چاپ به روزنامهها از يكي در استخدام آگهي پيش مدتي
استخدام به دعوت شرايط واجد داوطلبان از آن در رسيدكه
اين اصلي عاملين كه شد مشخص مدتي از بعد.بود شده رسمي
جوانان بيكاري كهاز نيستند بيش آگهيكلاهبرداراني
نخودسياه دنبال به را آنها درحقيقت و كرده سوءاستفاده
!بودند فرستاده
بياساس و واهي استخدام آگهيهاي كه نيست دفعه اولين اين
مقدار متقاضيان از آن طي و ميرسد چاپ به روزنامهها در
هدفشان و ميشود خواسته.. و فتوكپي و عكس پول ، مشخصي
اصل در و آورند بدست پول مقداري راه اين از كه است اين
يك ترتيب اين به.ميكنند سركيسه روش اين به را كارجويان
است ناچار بلكه نميشود ، نصيبش كاري تنها نه بيكار جوان
ساير و فتوكپي عكس ، بابت هزينههايي نقد ، پول بر علاوه
.شود متحمل مدارك
قهفرخي سليمي احمدرضا
|