|
اسلامي فرهنگ در آموزش عرصه پژوهشگر
كسايي نورالله سيد درگذشتدكتر روز چهلمين انگيزه به
در را عمري كه فرهنگ و دانش بزرگان ياد بيگمان :درآمد
سبب تنها نه بستهاند ، بهكار آن بالندگي و پويايي راه
بلكه ميگردد آنان پژوهشي گسترههاي با امروز نسل آشنايي
نورالله دكتر استادميكند كمك نيز آنان نكوداشت به
در آموزش حوزه در كه بود فرهنگپژوهاني ازجمله كسايي
ترجمههاي و نوشتهها صاحب اسلامي - ايراني فرهنگ
فرهنگ در را آموزشي بسترهاي تا بود كوشيده و بود بيشماري
امروزينه فرهنگي نيازهاي بلكه تا كرده كندوكاو اسلامي
او عمر كه حيف.سازد برآورده گذشته سنتهاي پايه بر را
وادي تشنگان براي را خويش كار دنباله تا نپاييد چندان
به تاريخ 28/8/79 در سرانجام و پيگيرد آموزش و فرهنگ
انگيزه به ميآيد پي از كه مطلبي.درگذشت قلبي عارضه سبب
.است شده نگاشته ايشان درگذشت روز چهلمين
در"كميلابنزياد" به خطاب (ع)عليبنابيطالب امام
به انسان":ميفرمايد دانش مرد و دانش مقام از تجليل
بعداز و ميكند كسب را اطاعت زندگياش در دانش وسيله
".ميگذارد بهجا نيكي نام مرگش
و برجسته استاد ،"كسايي نورالله سيد دكتر" شادروان
به معاصر مترجم و مولف محقق ، تهران ، دانشگاه نامآشناي
سراي اين در خود كوتاه درتوقف كه بود كساني از تحقيق
و پاداش خور در ، توجهي اميرمومنان بالاي فرموده به خاكي
نيكي نام پاداش اين و داشت مبذول دانشآموزي به تحسين
.ماند برجا وي از خاك ديار از او روحاني سفر بعداز كه است
و دانشجويان بهخصوص او بازماندگان براي بيشك اما
دانشگاه در او تدريس مورد حوزه به او از پس كه افرادي
جبرانناپذيرتر مصيبتي او درگذشت ضايعه ميگذارند ، پاي
و دانشگاه ، نويسنده برجسته استاد ،"محقق مهدي دكتر".است
فرهنگي ، مفاخر و آثار انجمن رييس و معاصر بلندآوازه مترجم
مصيبت اين علت عميق تاثري با كسايي دكتر ترحيم مجلس در
آن ماندن بيجانشين و شدن بيجانشين را جبرانناپذير
ادامه در و ميكند ارزيابي همتايانش و رفته دست از استاد
طالب هر كه بود اسلامي پسنديده روش و سنت در ميآورد
به دانش آن در و ميكرد صرف عمري دانشي طلب به كه علمي
داشت جوان دانشجوي چند خود كنار در ميرسيد استادي رتبه
اين به كاست و بيكم را خود ساله چندين تلاش حاصل كه
او دشوار راه ديگر آنها تا ميداد انتقال خاص دانشجويان
دستاوردهاي به و باشند او راه ادامهدهنده و نكنند طي را
و وقت محدوديت و عمر كوتاه دوره در استادشان كه تازهتري
به و برسند بود ، نداشته را دستيافتنش فرصت توانايياش
استاد هر درگذشت از پس ميشد سبب حسنه سنت اين اينترتيب
راه كه كساني بودند كه چرا شود ، كمتر مصيبت بار دانشمندي
ديگر و دارند گرامي را نيكش نام و ادامهدهند را او
و دانشمندان جامعه فرد آن "ماندن بيجانشين" مصيبت
ضايعه از برابر صدچندان و مضاعف سوگواري را دانشپژوهان
.نميبخشيد استاد ، آن جسماني مرگ
اصفهان شهرضا در ش._ه سال 1318 در كسايي نورالله دكتر
در را متوسطه و ابتدايي تحصيلات.گشود جهان به ديده
فرهنگ اداره در استخدام با وهمزمان برد پايان به همانجا
توابع از) دهاقان بخش فرهنگ اداره رياست و (ش._(1377ه
دانشگاه در عرب ، ادبيات و زبان رشته در تحصيل به (شهرضا
مدرك اخذ به موفق ش._ه سال 1345 در و پرداخت اصفهان
سوابق و تحصيل ادامه براي ش._ه سال 1346 در.شد ليسانس
ش._ه و1353 ش._ه سال1349 در.آمد تهران به فرهنگي
در "پهلوي" و "خوارزمي" دبيرستانهاي در تدريس با همزمان
فرهنگ دكتراي و فوقليسانس مدرك اخذ به ترتيب به تهران ،
اسلامي معارف و الهيات دانشكده از قرآني علوم و عربي
به بلافاصله تاريخ همان از و گرديد نايل تهران دانشگاه
در دانشگاه درهمان و گماشت همت دانشگاه همان در تدريس
و ناباوري اوج در و شد بسته عمرش پرونده بازنشستگي شرف
مرگ علترفت و كشيد پر خاك ديار از قلبي ، عارضه بدون
و را خانوادهاش جاري سال آبان در 28 كه بود قلبي ايست
و عميق ماتمي در را كشور فرهنگي و دانشگاهي جامعه
.برد فرو جانگداز
دانشگاه و دانش از و زيست عمري دانشگاه و دانش با كه او
آثار.نهاد بيدانش رفتنش ، غم در را ماندگان كرد ، تجليل
در.ميگردد خلاصه بخش درسه ، مرحوم آن از مانده جا به
;ميخورد چشم به ارزنده كتاب عنوان پنج تاليفات ، اول ، بخش
رساله موضوع كه "اجتماعي و علمي تاثيرات و نظاميه مدارس"
است ، يافته انتشار ش_سال1358ه در و بوده ايشان
تاريخچه" ،"اسلامي معارف و الهيات دانشكده كارنامه"
النصوص منتخب ،"ايران و اسلام در آموزشي نهادهاي
آموزشي نهادهاي فرهنگ" و (عربي زبان به) "التاريخيه
كه ميباشد دانشگاهي پژوهشي طرح آخر اثر اين "ايران
.ماند ناتمام ايشان فوت علت به متاسفانه
برميگردد توجهوي شايان كاري زمينه به آثار ، دوم بخش
تاريخ" كتاب عنوان سه بخش دراين.است ترجمه كه
تاريخ" ،(غنيمه اثرعبدالرحيم)"اسلامي بزرگ دانشگاههاي
ذكر" و (بك عيسي تاليفاحمد) "اسلام در بيمارستانها
ترجمه به ،(اصفهاني ابونعيم حافظ تاليف)"اصفهان اخبار
.دارد وجود ايشان
تاريخ زمينههاي بيشماريدر مقالات شامل سومآثار بخش
علمي مراكز آموزشيو نهادهاي و پرورش و آموزش مراكز
چاپ به معاصر معتبر مطبوعات در كه است ايران و اسلام
به كتاب قالب در آن چاپ و گردآوري فرصت وهنوز است رسيده
خصوص اين در را بازماندگان تلاش و است نيامده دست
.ميطلبد
در او كه متعددي كنگرههاي و سخنرانيها اين بر افزون
و نوشته صورت به اگر است داشته ايران از خارج و ايران
بوده ايشان تخصصي كار حوزه در كه آنجا از درآيد ، تاليف
.باشد كشور آموزشي سيستم به توجهي شايان خدمت ميتواند
در مانده جا به آثار در وتفحص توجه از آنچه ترتيب هر به
است ماندگاري برميآيدخدمت كسايي نورالله دكتر احوال ذكر
و علمي مراكز تاريخ ارائه و شناخت جهت در ايشان كه
فرهنگ در تعلم و تعليم كيفيت اسلامي ، كهن دانشگاههاي
روزگار در فرهنگ اين درخشان نتايج و اسلامي -ايراني
افتادن رونق از و عقبماندگي علت و اسلامي حيات نخستين
.داشتهاند... و فرهنگ اين
عبدالرحيم استاد با مشترك ياد زنده آن اصلي و عمده دغدغه
اثر معرفي و او كتاب ترجمه به رو همين از و بود غنيمه
اين و گماشت همت زبان فارسي پژوهان دانش به گرانقدرش
:است شده آورده چنين او مقدمه در دغدغه
و درخشان فرهنگ از ارزشمند بخشي كه اسلامي دانشگاههاي"
و رسيدگي مورد بايد چنانكه است اسلامي والاي تمدن
باب اين در كه پراكندهاي تحقيقات و نگرفته قرار ارزيابي
با آشنايي در را ما كه ندارد را آن توان است گرفته صورت
ياري آن در رايج آموزشي شيوههاي و اسلامي دانشگاههاي
جانب اين بررسي به كه داشت آن بر مرا احساس اين.كند
و گمارم همت تاريخي گونهاي به اسلامي ميراث از پرمحتوا
كه آنجا تا را آموزشي تحولات و اسلامي دانشگاههاي تاريخ
به نمايد ايجاب موضوع خود طبيعت و مكاني و زماني شرايط
دنبال ودقايق تفصيلات به ورود بدون و كلي و عام ترتيبي
"...نمايم
را تعمق و تفكر و دانشجويي عمري كه شد دغدغهاي اين آري
ژرفاي به را خود واهتمام سعي و ساخت كسايي دكتر حال نصيب
اسلام و ايران درخشان فرهنگ واعتبار آبرو تا سپرد تاريخ
كه زماني.كند جستجو اسلام حيات نخستين سالهاي از را
پارسايي و برابري و دادگري نداي با اسلام تابناك انوار"
و اندرزها و پرتوافكند تاريخ بيخبران بر ودانشپژوهي
فضيلت تقواو با توام آموزش خدا رسول آموزنده توصيههاي
و پيريزي اسلام طليعه در بيپيرايه و ساده صورتي به را
به مومنان از.كرد واجب مسلمان فرد هر بر را دانشجويي
طلب در و بجويند دانش گور تا گاهواره از كه خواست اسلام
پيامبر وارثان را دانشمندان.باشد چين در ولو برآيند علم
او هم و شهيدان خون از برتر را آنان قلم سياهه و شمرد
ديگر بر ماه بدر برتري را عابد بر عالم برتري كه بود
"...كرد تشبيه ستارگان
و دانش مقام از دفاع به خود آثار جاي جاي در كسايي دكتر
و اسلامي معارف بر چون و ميپردازد دانشجو و دانشگاه
ذكر و احاديث و آيات داشت ، كامل احاطه تاريخ و قرآني
در.ميساخت خود دفاع زينت را دين و حكمت بزرگان احوال
معلم نخستين پيامبر دعوت با اسلامي آموزش":ميآورد جايي
پايگاه اول واقع در كه مسجد از و مسلمانان مربي و
همزمان كه النبي مسجد...گرديد آغاز بود اسلامي تعليمات
كهنترين واقع در گرديد بنياد مدينه به خدا رسول هجرت با
تاريخ در تعليمات اساسيترين پايگاه و اسلامي دانشگاه
و شد مسجد وارد روزي خدا رسول...است بوده اسلامي آموزش
به حلقه يك است ، شده تشكيل حلقه دو حضار جمع از كه ديد
چون و سرگرم تعليم و تعلم به يكي آن و مشغول عبادت و ذكر
براي من اما دارند نيك كردار گروه هردو گفت نگريست نيك
بالتعليم ولكن خير علي كلاهما" شدهام فرستاده تعليم
.نشست بود ، تعليم و تعلم سخن كه حلقهاي در خود و ،"ارسلت
دانش تنها دانش اين كه ميشود يادآور ادامه در البته
بر پيامبر بلكهاست نبوده اخروي و ديني و آسماني
دكتر چنانكه داشت تاكيد نيز اينجهاني و دنيوي دانشهاي
:ميآورد "اسلام بيمارستانهاي تاريخ" مقدمه در كسايي
اندرزهاي زمينه در (ص)اسلام پيامبر كردار و گفتار"
بعدها كه افراد صحت حفظ براي غذايي پرهيزهاي و بهداشتي
"طبالنبي" نام به مجموعهاي آن از راويان و محدثان
بر مبتني گفتهها اين كه نبود معنا آن به دادند ترتيب
بوده طب علم بر احاطه مدعي حضرت آن و است پزشكي مباني
آگاه شرايع به را ما كه شد مبعوث اينرو از (ص)وي...است
به را عادي امور ديگر يا طب تعريف اينكه خاطر به نه كند
پيش خرما درخت تلقيح باره در وي براي چنانكه بياموزد ما
"...داناتريد خود دنيايي امور به شما:گفت آنگاه و آمد
پيامبر توجه خصوص در احاديثي و اخبار ذكر با كسايي دكتر
به ،(مسلمان و كافر) هركس نزد و نوع هر از بشري دانش به
نادان ديني متعصبين بيخبري و جهل دنياي با فكري مبارزه
از كه را آنها بيايمان و سست جبهه و ميپرداخت كمخرد و
دانش تابناك چهره خود ، دانش از مانده دور به ديني مقام
و دادگستري به كه رايرا روشن پيامبري چهره و اسلامي
ميشكست هم در كردند ، مي مخدوش بود گشته مبعوث خردپروري
اسلام آغاز همان از":كه ميكرد نقل پيامبر داستان از و
اسلام به هنوز كه پزشكاني نزد حتي درمان به را بيماران
بهرهگيري رهگذر اين در چون ميكرد سفارش بودند نگرويده
را مومنان كه طلبدانشي و بود منظور آنان تخصص و دانش از
نزد و هركجا در گمشدهاي چونان را آن كه ميداشت برآن
بينش اينيازند دست برآن و بيابند باشد كه هركس
علمي ماترك به توجه در نبوي والاي تسامح و بزرگوارانه
آن [غيرمسلمان] پزشكان به مسلمانان ارجاع...و گذشتگان
در نژادي و ديني تفاوتهاي تنگبينانه شائبههاي زمان ،
علمي اندوختههاي از مسلمانان نو علمي اقتباس و اخذ
از بسياري اعتقادي مباني و زدود را بيگانه ملل و اقوام
و اسلام به اخلاص توامبا ايمان در را غيرمسلمان پزشكان
".ساخت استوار آئين اين نوپاي معارف به خدمت
مقام از تجليل و بيان آزادي و انديشه آزادي اين
خرد به توجه اين و طبقه هر و نوع هر از دانش و دانشمندان
هم كه صفات ، اين داشتن خاطر به (ص)پيامبر تكريم و جمعي
دو اين و دنيوي امور به هم و ميداد اهميت اخروي امور به
اجبار و زور به نميآمدند ، گرد يكجا در كه جايي در را
و نفوذ در كسايي دكتر كه است دلايلي اينها نميآورد ، گرد
نيكي به دانشجويي ، و دانش حوزه در مسلمانان درخشان گسترش
اديان بر اسلام برتري شاخصه را مهم اين و ميكند ياد
و ميداند واجب را زندگي از بهرهوري هم.ميداند گذشته
احوال ذكر به كسايي دكتر وقتي مقابل دررا دانش طلب هم
و سلجوقيان دربار دانشمند وزير طوسي ، نظامالملك خواجه
را او نكوهيده صفت يك ميپردازد نظاميه ، موسسمدارس
سير و اسلامي دانش حوزه يافتن تنزل و شدن ويران باعث
دگم آن و برميشمرد مسلمانان كار رونق انحطاط و ركود
و سلجوقيان قدرت حفظ براي) محافظهكاري و بعدي تك و بودن
و مذهبي و علمي محدوديتهاي اعمال" است ، (شافعي مذهب
منع و بشري دانش رشتههاي از بسياري گرفتن ناديده
و علوم پيشرفت شافعي ، غير دانشپژوهان و دانشمندان
و قرارداد انحطاط و ركود مسير در را آزاد انديشههاي
و پيدايش باعث اسلامي نخستين قرنهاي در كه را عواملي
بين از زيادي حدود تا بود شده ابتكار و ابداع نيروي تحرك
و رتبه هم را انديشيها تك و تعصب اين دكتركسايي"برد
بردن بين از در مغول كننده ويران حملات پايه هم
حرمت" كه آن از و برميشمرد اسلامي دانش حوزههاي
.ميگرديد متاثر شدت به "نداشتند نگه متوليان را امامزاده
كسايي دكتر نظريات و آرا بررسي به پرداختن ترتيب هر به
و ايراني درفرهنگ دانشگاه و دانش و امرآموزش خصوص در
گوناگون حوزههاي از جانبه همه شناخت به نيازمند اسلامي
به بنااست رفته دست از عزيز آن برآثار اشراف و دانش
بر علاوه كه است دانشمند پژوهشگري توان در":خودش گفته
سياسي ، مسائل از جانبه همه اطلاع و علمي كامل احاطه
ملتهاي تمدن و فرهنگ تاريخ سوابق و مذهبي ، اجتماعي
و نژادي خصائص باتمام را مسلمانان علمي كارنامه ,اسلامي
مورد ناروا تعصبات از دور به و كامل بينظري با و مذهبي
شور كه ندارد دور نظر از را واقعيت اين و دهد قرار بررسي
در بودهاند كه مليت و نژاد هر از مسلمانان همه شوق و
تكوين و دانش رفيع كاخ پيريزي و مناسب علمي محيط ايجاد
توجه خور در و بسزا نقشي اسلامي درخشان فرهنگ و تمدن
".است داشته
بخش پايان را وي اخلاقي ويژگيهاي از شمهاي اينجا در
.ميدهيم قرار مقاله
كلمه واقعي معني به بود مردي كسايي نورالله دكتر شادروان
به فرهنگي و ديني اطلاعات وسعت و شناخت كنجكاو ، و كوشا
اشرافي با.بود داده تحجر و تعصب ازهرگونه دوري مجال او
فرهنگيو سياسي ، اوضاع داشت تاريخي مسائل بر كه
تاريخي و علمي ارزيابي خوبي به را روز دوران اقتصادي
نظر به جامع و بديع كاملا كه داشت نظراتي و ميكرد
چه معاصر سياسي جريانات در هيچگاه وصف اين با ميرسيد
كه زماني و نميشد وارد انقلاب از پس چه و انقلاب از پيش
شدت به ميشد ، پيشنهاد وي به دولتي مهم پستهاي تصدي
و دانشگاه كرسياستادي من براي ميگفت و ميكرد پرهيز
.است مهمتر امري هر از ديگر استادان و دانشجو با ارتباط
جويا را همه احوال و بود ارتباط در آدم تيپ همه با
.و دانشگاه مستخدم و محل كاسب و فاميل و همسايه ازميشد
لذت و ميبردند استفاده او محضر از گونهاي به همه..
.ميكردند كسب
به كه مهمانيهايي از و ميكرد پرهيز تشريفات از شدت به
آراسته رنگين سفرههاي و بيجا تعارف و اسراف رنگ ، و آب
و ميكرد دعوت پيراستگي و سادگي به و ميداد پرهيز ;بود
كه ميبيني را دانشمند فلان و دانشگاه استاد فلان ميگفت
مدتهاست اما است گردآورده خود در را دانش از كبيري بحر
و نميبيني او تن بر بيشتر را كفش جفت يك و لباس دست يك
باشد ، نداشته اينكه نه:ميكرد بلافاصلهاضافه ادامه در
بيارزش زيورآلات اين به را خود ارزش نميخواهد بلكه
پاكيزه و مرتب اما ساده بسيار نيز خود.گرداند محدود
.ميگشت
دانا بيسوادتا آدم از داشت وجالب تازه حرف كس همه براي
.ميكردند تعريف او پرفايده و گرم محضر از دانشمند و
برونگرا آدمي بسياربود پرمغزش گفتار چاشني وشوخي مزاح
و كنايه به خود خصلت يك از هميشه.بود مردمدار و مدير و
نياوردن ياد به آن و داشت خندهآوري حكايتهاي شوخي ،
كه بود..و دانشگاه كاركنان و دوستان و دانشجويان اسامي
.ميشد دردسرش باعث هميشه
دانشآموزي و دانشگاه عرصه درد راستي به كسايي دكتر آري
او و گرديد موافق او خواست با نيز تقدير و بود تدريس و
وداع را دارفاني بود ، بازنشستگي شرف در كه زماني در درست
از اما.بماند دانشگاه با عمر آخر تا كه شد قسمت و گفت
گشته تنبل دانشجويش چرا كه داشت گله بسيار دانشگاه اين
كه چرا نميداشت نگه را او حرف و استاد حرمت و بود
انتخاب ذيصلاح افرادي از را دانشگاه امور متوليان
و كنند تربيت و بياورند خوبي استادان تا نميكردند
اين آرينباشد كهنهكار استادان دوش بر فشاركاري اينقدر
فشار شدت اين اگر.شد او مرگ و قلبي ايست باعث كار فشار
دانشگاه براي حدش از بيش دلسوزي علت به او كه نبود كاري
ما بين در طولانيتر مدتي او شايد شود ، پذيرايش دانشجو و
.كرد مي تربيت بيشتري جانشينان و ميماند باقي
.باد گرامي يادش و شاد روحش
رضويان ارشاد
|
|