مدني جامعه و مدرنيته
تازه كتاب پنج :شد منتشر مركز نشر سوي از
فيلسوفان با آشنايي مجموعه از
مدني جامعه و مدرنيته
پليكاني لوچيانو *
جيراني هوشنگ :ترجمه *
طلبيد ، چالش به را كهن عصر خويش ، ورود با مدرنيته ;اشاره *
شيوه به را انسانها و كرد ايجاد زندگي در را نويني روش
را افسونزدايي جديد ، شيوه اين.خواند فرا نويني زندگي
از قبل پديدهاي هر پشت در مردمان داد ، قرار خويش هدف
زيان و سود و كاركرد به باشند ، متافيزيك دنبال به آنكه
مذهب به جديد ، پديده درباره وبر.انديشيدند آن
سرمايهداري روح با را آن رابطه و پرداخت پروتستانيزم
ديگر ، زاويهاي از نيز زير مقاله داد ، قرار بحث مورد
آنها ومهمترين مينشيند بررسي به را مدرنيته اساسي اصول
.ميكند شكافي كالبد مدني جامعه به شكلدهي جهت را
انديشه گروه *
آنجا ازاست مدرنيته نماد برجستهترين شايد انتخابي عمل
عمل سنتي جوامع در لذا دارد ، قوي اصولي قدرت يك سنت كه
و چيز هر روي بر سنت.است يافته كاهش حداقل به انتخابي
را فردي هر مسئوليتهاي و جايگاه و كرده حكومت كسي هر
پلوتارك.است اسپارت نمونه ، مثال يك.ميكند تعيين
".نداشتند انتخاب آزادي حاكم ، طبقه افراد حتي":ميگويد
براي خود ، براي برنامهريزي آزادي و مدرن آزاديهاي
را جمعي آزادي فقط آنهابود ناشناخته اسپارتيها
بهطور سياسي تصميمگيريهاي در مشاركت حق ميشناختند ،
در بود جمعگرا برنامه ، نظر از اسپارتي فرهنگ آشكار ،
.فردگراست مدرن ، فرهنگ كه حالي
افراد حقوق به ويژه طور به ميبايد فردگرايانه فرهنگ يك
از بايد حقوقي چنين.باشد حساس جامعه و دولت حقوق از بيش
تضمين بيروني ، نظر از و يافته سازمان چارچوببندي ، نظر
به توجه با كه است ممكن صورتي در فقط اين.باشد شده
;باشد گرفته شكل جمهور قدرت دارد ، وجود كه محدوديتهايي
بر مبتني حكومت يك مستلزم فردگرا فرهنگ ديگر ، عبارت به
فردي حقوق از ميتواند كه حكومتي تنها است ، قانون حاكميت
.كند حمايت
نيست ، ابژهها از مركب مدرن جامعه كه است معني آن به اين
به كه شوندگاني حكومت يعني است ، شهروندان از مركب بلكه
كه است شده اعطا واگذاري غيرقابل حقوق يكسري آنها
و قانونگذاري در آنها غيرمستقيم و مشاركتمستقيم
.ميكند تضمين را سياسي تصميمگيري
مشاركت ايده به "فردي حقوق" و "انتخابي عمل" از حمايت
برداشت ، يك در كه دموكراسي به خود ، نوبه به و ميگردد باز
اين شدن جهاني.است مدرن جامعه يك "ذاتي" سياسي ، سازمان
بلكه نيست ، طبيعي پديده يك (اجتماعي و سياسي مدني ، ) حقوق
بورژوايي محيط توسعه "مانع" كه است كساني مبارزات محصول
"طبقاتي منازعه" برداشت اين در.شدند دموكراسي ليبرال
لاينفك جزء كه شود گرفته اشتباه "طبقاتي جنگ" با نبايد
بر و است منازعه حال در جامعه يك عنوان به مدرن جامعه
شده بنا ارزشها و منافع ميان جدلي مواجهه كردن نهادينه
عمل بر انتخابي عمل برتري بويژه اين ، بر علاوه.است
و آشفتگي گرفتار دائما كه را ، مدرن جامعه دستوري ،
.ميسازد پويا است ، مداوم تغييرات
كساني عنوان به ميكنند ، زندگي سنتي جوامع در كه مردمي
انتخاب حق نهادهاند ، گردن (Traditio) سنت دستورات به كه
هنجاري ساختارهاي اصلاح براي انتخابي حق هيچ يا كمتر
در نفوذ بر علاوه [ساختارها اين] كه ندارند را موجود
دسترسي قابل غير را آن و شدهاند پوشيده قدرت از هالهاي
غير مشخص طور به" كه شده دانسته مقدس جايي تا و ميسازد
جامعه ايدهآل نوعي ، نمونه نظر از (*)".تغييراست قابل
طور به" تعادل كه است تغييراتي نوع هر از اجتناب سنتي
.ميكند تهديد را آنها توسط آمده بهدست "آسايي معجزه
تغيير قابل غير كاملا سنتي جوامع كه نيست معني بدان اين
مجاز صورت يك در فقط ميتوانند تغييرات بلكه هستند ،
گرفته صورت "نياكان شيوه" با هماهنگي در اينكه.باشند
.باشد
در نژادي اصلاح سنتي جامعه يك خلاقه قدرت ترتيب ، بدين
هند.نيست ناهمگوني ايجاد هدف اغلب يا هيچگاه و است طبيعت
جامعه پرخاشگري از روشن بسيار نمونههاي از يكي قديم
كرده تثبيت را بيتحركي عملا جامعه اين تغييرات به سنتي
عنوان به را "ابدي گذشته" از شدن دور همواره زيرا.است
مدرن جامعه ديگر ، سوي از.است داشته مدنظر شديد گناه يك
بيرحمانه طور به و اسلوب روي از كه را ارزش يك تغيير
.ميدهد قرار توجه مورد باشد ، شده دنبال
در كه است اين آن علت.نيست مقدس سنت مدرن ، جامعه براي
بلكه ندارد ، نفوذي قداست سنتي ، جوامع خلاف بر جامعه ، آن
كه نيست معني بدان اين البته.است داشته معدودي تاثير
كه است جامعهاي آن بلكه ، نيست ، قائل مذهب براي جايگاهي
پاسداران به منحصرا را اخلاقي و روشنگري جهتگيري
در كه حالي است ، در كرده واگذار "مذهبي علوم" حرفهاي
و آميخته نوعا روحاني و روحاني غير قدرت سنتي جوامع
.است مغشوش
مدرنيته سازماني عنصر ششمين تشكيل به منجر موضوع اين
هاله شدن كوچك.ميشود فرعي سيستمهاي عمل آزادي يعني
كه است معني اين به آن دستوري قدرت گشتن وضعيف قدسي
را مراتبي سلسله نهادهاي استقلال اجتماعي ، عرفهاي
دستورات براساس نه خويش تعديل به و ميآورند بهدنبال
تاكيد برآن كه دروني خاص نيازهاي براساس بلكه بيروني
اقتصاد ، كه است آن نتيجه.ميكنند پيدا گرايش ميشود ،
نسبتا كوچك نظامهاي عنوان به غيره و هنر فلسفه ، علم ،
چرا كه است مطرح پرسش اين.ميكنند پيدا سازمان مستقل ،
اقتصاد" ، "هنر براي هنر" فرمول با ميتواند مدرنيته روح
.باشد جمع قابل غيره و "علم براي علم" ،"اقتصاد براي
از اجتماعي عرفهاي (emancipation) رهانش روند اين در
طبيعي خودسامانگري مراتبي ، سلسله نهادهاي همچون ي قيود
انقلاب ايناست قطعي سرمايهداران انقلاب در اقتصاد ،
مثابه به گرايي عقلانيت:است لازم و ضروري شرط يك مستلزم
روندهاي وابستگي و(Calcu Lability) محاسبهپذيري
علاوه ، به.خرد شخصي غير قيود به توزيعي و توليدي
.نيست اقتصاد به محدود سرمايهداري عقلانيت
گسترش و تثبيت تولد ، به منجر است ممكن ساختاري شرايط چه
حاكميت" عنوان حول ميتوانند شرايط اين شود؟ مدرن تمدن
.شوند جمع "مدني جامعه
است ، ممكن اجتماعي سازمان يك چارچوب در فقط حاكميت اين
نظام يك درون در اقتصادي منابع از بخشي حداقل آن ، در كه
بنياد كه است معني بدان اين.باشد يافته سامان رقابتي
تنها نه مساله اين.است بازار مدني ، جامعه يك مادي
(*).است عقلاني همچنين بلكه تاريخي ، حقيقتي
بهطور دولت كه درحالتي مدني ، جامعه استقلال واقع در
"زندگي سرچشمه" را آن ماركس كه -غيرمستقيم يا مستقيم
غيرقابل ميكند ، كنترل را توليد مناسبات -است ناميده
در.داشت "باز جامعه" نميتوان بازار بدون.است تصور
كه است مرزبندي بدون نظام يك بازار گفت ، بايد توضيح
سنتي ذهني حصارهاي از آن بهوسيله انساني "نيروهاي"
ميكنند برقرار ارتباط فرهنگها ديگر با مييابند ، رهايي
كالاها تنها نه كه ميشوند رابطهها از نظامي وارد و
در نهادها و فنآوريها ارزشها ، انديشهها ، همچنين بلكه
.ميگيرند قرار مبادله معرض
در موثر بسيار عامل يك ناقص منطق ديگر ، عبارت به
.بود سپاسگزار آن از بايداست شدن وجهاني فرهنگي دوگانگي
مشترك ميراث يك فردگرا ملل معنوي محصولات" كه چرا
انقلاب يك مثابه به آن كه آنجا از (*)"ميآورد بهدنبال
تغيير براي قدرتمندي انگيزه داراي ميكند ، عمل دائمي
كار واز ثابت شرايط همه" آن از پيش ;هست دادننيز
طول در كه باورهايي و فكري محيط همراه به زندگي افتاده
چيز هر" و "شده فروپاشي دچار شدهاند ، آسيبپذير زمان
بهتدريج ناقص منطق چون بنابراين ، (*)"است شده محو مقدس
آزمايشگاه يك به جامعه ميدهد ، توسعه را عملش حوزه
قابل آن در آزمايشها انواع كه ميشود تبديل غولپيكري
.ميشود امور طبيعي حالت تغيير ، و هستند انجام
تاييد را تحليل اين غربي تمدن تحول از سريع بررسي يك
جامعه يك از تغيير معني به كه مدرنيزاسيون (*).ميكند
حاكميت شكستن فرو با است ، "باز" جامعه يك به "بسته"
;آورد بهدنبال را انقلابي پيامد يك كمونها ، توسط اشراف
به را شانس واولين شد شهر -دولت مجدد ظهور به منجر كه
اقتصادي بازار يك راهاندازي و ايجاد براي بورژوا طبقه
.داد
توليدي نيروهاي شگفتانگيز توسعه به تنها نه مساله اين
شد ، منجر مدني جامعه ظهور به مهمتر ، بسيار و همچنين بلكه
گرايشات موفقيتآميز دادن شكست به اقدام تدريج به كه
دولت" جدال موضوع ، اين.كرد عمومي قدرت در استبداد طبيعي
به منجر گام به گام كه داده شكل را "مدني جامعه مقابل در
.است شده سكولار جامعه نوعي ارزشهاي و نهادها خلق
به كه كشورهايي حدودي تا و ژاپن استثناي به زمان ، درهمين
شرقي جوامع ماندند ، محصور "آهنين قفس" در وبر تعبير
شناخته شكل يك تنها آنها نكردهاند ، تجربه را مدرنيته
كه مديريتي ، -بروكراتيك استبداد:دارند را سلطه از شده
را خود ،"ممكن دنياي" نامحدود جستجوي از كردن جلوگيري با
ظهور زماني تنها اين و است كرده محصور سنت محدوده درون
محاصره به تكاندهندهاي شكل به فوق جوامع كه كرد پيدا
.درآمدند صنعتي مدرن تمدن فرهنگي سنتهاي
تشكيل به منوط مدرنيزاسيون روند كه است معني بدان اين
در كه پديدهاي -ميكند توزيع را حقوق كه است جامعهاي
روي خشونت هزاران ميان از و شد آغاز وسطي قرون اوايل
كه شد آن به منجر ارزشها ، و منافع براي داده
نهاده آن بر (*)بنيادين ، شدن دمكراتيزه نام كارلمانهايم
.مدني حقوق شدن جهاني يعني است ،
توليدي نيروهاي شگفتانگيز تكامل بدون كه است آشكار
شكل فنآوري و علم جهاني ، بازار وسيله به يافته پرورش
هرگز شدن همانندجهاني علمي ، اصول بر مبتني گرفته
فرهنگ" گفت ، بايد بندي جمع دريك.بود نخواهد امكانپذير
يك هذا مع.است "آزاديها و حقوق فرهنگ" معني به "مدرن
و اقتصادي توسعه پيششرط:است لازم رابطه اين در مهم شرط
است ، شوندگان حكومت حقوق شدن نهادينه وتكنولوژيكي ، علمي
تفكيك به منجر كه مالكيت ، حقوق همه از قبل و ابتدا در
.شد مدني جامعه حاكميت نتيجه ودر اقتصادي و سياسي قدرت
.سكولاربود جامعه مخالف (سابق شوروي) شوراها حكومت
كردن نهادينه با را انتخابي عمل (بلشويكي1 انقلاب
عمل آزادي (2;كرد محو دولت -حزب ايدئولوژيك ديكتاتوري
بين از توليد مناسبات از مالكيت سلب با را مدني جامعه
ماركسيسم دادن ارتقاء با را شدن سكولاريزه روند (3;برد
از گذر مانع (4;كرد متوقف حكومت رسمي دين جايگاه به
در (5;شد "شهروندان جامعه" به "نهادگان جامعهگردن"
را تزاري رژيم در قانون حاكميت صنعتيگرايي ، براي تلاش
پايه كه را ، عقلانيت (6;برد ميان از بود شده نهادينه كه
خلاقيت ناهمسان منابع (و 7 كند ريشه از است ، بازار نهادي
.خشكانيد را
براي (Titanic) عظيم كوشش يك بلشويكي انقلاب كلام ، يك در
كردن مستثني با كه بود غرب فرهنگ استيلاي كردن متوقف
همه كردن بيرون درصدد تكنولوژي ، و علمي فنون شالوده
انقلاب.برآمد روسيه جامعه از مدرنيته تاسيس عناصر
كه حالي در بود ، مدرن تمدن مادي فرهنگ جذب پي در بلشويكي
غرب در كه آنچه با متضاد مسير يك در زمان ، همان در
باز با را آن نهادي مدل و معنوي فرهنگ بود ، شده فهميده
شهروندي ، شدن ، سكولاريزه برابري ، آزادي ، مفاهيم تفسير
ميكردند ادعا كه حالي در.ميكرد رد غيره و دموكراسي
به دادن سامان براي صنعتي پيشرفته كشورهاي از ميخواهند
ناخواسته بلشويكها بگيرند ، درس توليدي نيروهاي تكامل
(Western decay) "غربي زوال روبه" نهادهاي و ارزشها
عبور قابل غير حصار يك كردن برپا با و كردند رابيارزش
روسي جامعه در آنها نفوذ از مانع ايدئولوژيكي و سياسي
.شدند
كه چرا بود ، شكست به محكوم آنها انقلاب ترتيب اين با
و فردگرايي به اينكه بدون را صنعتيگرايي بود ممكن
دروغيني ادعاي اما آورد ، بهدست شود آلوده آن ليبراليسم
.وامينهاد بود ، كرده اعلام مدرنيزاسيون را خود هدف كه
. است موجود روزنامه در ها پاورقي*
تازه كتاب پنج :شد منتشر مركز نشر سوي از
فيلسوفان با آشنايي مجموعه از
فيلسوفان زندگينامههاي از مجموعهاي فيلسوفان با آشنايي
و انديشهها با آشنايي باب گشودن براي كه است دنيا مشهور
اين.ميرسد نظر به مغتنمي و مناسب مدخل آنان ، ديدگاههاي
مركز نشر سوي از آن مجلد از 10 بيش تاكنون كه مجموعه
ادامه از گذشته كتاب هر در است ، شده نشر بازار روانه
با رابطه در فيلسوف هر افكار زندگينامهاي ، اطلاعات
و جريانها با رابطه در نيز و كلي طور به فلسفه تاريخ
و ميشود بازگو او عصر فرهنگي و اجتماعي و فكري تحولات
مهمترين او ، عقايد و نظريات جزئيات به ورود بدون
و موثق حال عين در و روشن و ساده بياني با آنها نكتههاي
.ميشود بيان سنجيده
و جوانان تا است اختصار سادگي كتابها اين در كار اساس
فلسفي مطالعات پيش از كه علاقهمندي خوانندگان همه نيز
بگيرند بهره آنها از آساني به بتوانند نداشتهاند ، زيادي
دنبال و بيشتر پيجويي انگيزه اندك صفحات همين بسا چه و
.شود زمينه اين در پژوهش و مطالعه كردن
و تاريخي موقعيت كه موخرهاي و مقدمه از گذشته كتاب ، هر
باز را انديشهها تاريخ در او جايگاه و فيلسوف اجتماعي
نيز سودمندي و روشنگر نگاري زمان جدولهاي مينماياند ،
عصر تاريخي مهم مقاطع فلسفه ، تاريخ عمده مراحل كه دارد
.ميدهد نشان را او خود زندگي اصلي رويدادهاي و فيلسوف هر
و نوشتهها مهمترين از گزيده چندين كتاب هر در همچنين
او انديشه اصلي نكتههاي كه آمده بحث مورد فيلسوف آثار
استراتژن ، پلميشناسانند خواننده به او خود زبان از را
بين 60 آنها از كدام هر كه جلدي مجموعه 24 اين نويسنده
و دقت گزيدهها گزينش در ميشود ، شامل را صفحه تا 80
راهگشا و كليدي بسيار قطعههايي و داده نشان فراوان تبحر
و احوال شرح در همچنين.است كرده راانتخاب رسا و مناسب و
بسيار توجه آنان شخصيت و روحيات تحليل به فيلسوفان ، آثار
اين كه ميكند حس راحتي به كتاب پايان در خواننده و شده
شخصيت يك بلكه مشهور ، نام يك فقط نه او براي ديگر فيلسوف
.است آشنا
سارتر آلويناس ، هگل ، ارسطو ، از عبارتند شده ترجمه كتاب 5
كتابهاي ساير ترجمه تدارك در ناشر قرار ، از و افلاطون و
.هست نيز مجموعه اين
|