گياهي كمياب گونههاي به سوداگران هجوم
بويراحمد و كهگيلويه
محيطزيست حفظ براي محيطزيست و مردم
كنيد اجرا را قانون
گياهي كمياب گونههاي به سوداگران هجوم
بويراحمد
و كهگيلويه
داراي بويراحمد و كهگيلويه كوچك و محروم ظاهر به استان
.نگرفتهاند قرار جدي توجه مورد كه است شگرفي استعدادهاي
تامين استان اين از كشور شده استخراج نفت %مثلا 45
تاسيسات نام به بهمئي نفتي حوزه در مهمي بخش يا و ميشود
حوزه بهحساب و ميشود خوزستان لولههاي وارد "كرنج"
احداث براي فسفات معادن اهميت.ميشود استخراج آنجا نفتي
مس ، كانيها ، ساير كشاورزي ، تقويت و پتروشيمي صنايع
بر... و گچ ساختماني ، تزئيني ، سنگهاي كوارتز ، بوكسيت ،
.نيست پوشيده كسي
... و مس فسفات ، نفت ، گاز ، ذخائر از را نگاهمان اگر
در بنگريم كوچك استان اين به ديگر منظري از و برگردانيم
طبيعي منابع بالقوه عظيم استعداد استان معدني غناي عرض
ماده يا ميكنند ، خودنمايي فوقالعادهاي بازيبايي
خواهد گاز و نفت از فراتر ارزشي آينده در كه آب حياتبخش
.است جاري بويراحمد و كهگيلويه در وفور به داشت
هوشمندانه كهبهرهبرداري باورند براين كارشناسان
مائدهاي بهصورت را منابع اين جوشش خدادادي منابع از
اكنون هم كه بهطوري ميدهند نويد بشر براي جاودانه
و اورانيوم نفت ، نه ديگر پيشرفته كشورهاي نظريهپردازان
خود استراتژيكي اولويت عنوان به را شيرين آب بلكه طلا ،
و هستند كلان برنامهريزيهاي مشغول آن حفظ براي و تعيين
.ميدانند آب سر بر را جهان آينده جنگ آنها از بسياري حتي
استان آب نعمت وفور و معدني برغناي تاكيد با نگارنده
.. و كشاورزي صنعتي ، توسعه قابليت كه بويراحمد و كهگيلويه
ويژگي (است نشده آن به جدي توجه ولي) دارد را.
جغرافياي و طبيعت در را بويراحمد و كهگيلويه منحصربهفرد
.ميداند آن طبيعي
قسمت آخرين در مربع كيلومتر هزار وسعت 5/16 با استان اين
سردسيري كوهستانهاي آنرا %و 44 گرفته قرار مرطوب زاگرس
و ميدهد تشكيل گرمسيري ماهورهاي تپه را بقيه %و 56
(قلهدنا) آن نقطه شماليترين در متر از 4410 آن ارتفاع
رودخانه پل كنارههاي نزديكي در دريا سطح از متري تا 170
و آب شرايط متنوعترين موقعيت همين كه.است متفاوت زهره
ممتاز موقعيت بركت به چنانكه بخشيده ، استان به را هوايي
سبزينگي و مرغوب ، رويش زراعي خاك جغرافيايي ،
و باشكوه علفزارهاي مراتع ، قالب در سخاوتمندانهاي
يك از كمتر وجوديكه با و است آمده پديد زيبا جنگلهاي
بودن 997 دارا با ولي است كرده اشغال را كشور صدممساحت
كل %و 7 داراست كشور در را دوم مقام جنگل هكتار هزار
.است داده جاي خود در را كشور جنگل
كشور در گياهي گونههاي وفور لحاظ از استان اين
يعني نباتي گونه هزار به 5 نزديك زيرا است منحصربهفرد
را استان اين كشور شده شناخته گياهي گونههاي تمام %75
.است كرده تبديل متنوع گياهشناسي باغ يك به
در ديار اين جنگل و مراتع بافت كمنظير غناي هنوز اگرچه
دارد برتري وضعيت نزديك و دور استانهاي ساير با مقايسه
زيرا سازد ، فريفته را ما نبايد جنگل و مراتع قوت اين اما
و جنگلها و مراتع دامنگير اخير سالهاي در كه زيانهايي
.است جبرانناپذير شده گياهي گونههاي
استان ، اين در سوداگران توسط طبيعي منابع ناباورانه تخريب
است داشته بهدنبال را گياهي گونههاي اغلب قطعي نابودي
بدون جنگلي و مرتعي از اعم روييدنيها كليه كه است جالب و
مقاومت به بسته ولي شدهاند فراوان خسارات متحمل استثنا
مختلف مناطق و گونهها در تخريب شدت وارده ، فشار ميزان و
ادامه همچنان انقراض و تخريب روند متاسفانه و است متغير
اجتماعي ، زندگي حال و گذشته تغييرات ميان مقايسه دارد ،
و آسيبها اين علل و عوامل استان اين فرهنگي و عشايري
.ميكند روشن را جدي نابودي
محصور مساحت ، و جمعيت بين تعادل:دلايل بنابه گذشته در
خطه اين كه راه دشواري متعدد ، كوههاي رشته سلسله در بودن
كه بسته اقتصاد وجود ميداشت ، محفوظ همگاني دسترس از را
دامداران و ميشد منابع از سوداگري و سوءاستفاده از مانع
ريشه كه مالي قناعت ميكرد ، اعتدال رعايت به ملزم نيز را
جمعيت تعادل داشت ، مردم اجتماعي و فرهنگي خاص وضعيت در
و آداب تاثير تحت مراتع چراي و ايل حركت منطقه ، دامي
با ريشسفيدان نظر طبق ايل جابجايي و ايلي و طبيعي رسوم
كشاورزي و دامداري زندگي بين تعادل عشيرهاي ، اصول رعايت
از حفاظت ميداد قناعت دامداري به را يكجانشين مردم كه
تحولات با اما داشت ، پي در را گياهي گونههاي و منابع
شمسي هجري دهه 1340 از بعد سياسي اجتماعي ، اقتصادي ،
بهبود با اكنون و خورد هم به استان اين در طبيعي معادلات
دهه از بعد جمعيت افزايش سير بهداشتي ، اقتصادي ، وضعيت
طوايف برخي در بهطوريكه رسيد سرسامآوري مرحله به 1340
و دام ميان تعادل رفتن ميان از انجاميد ، جمعيت انفجار به
اقتصاد تبديل داشت ، پي در را دامها تصاعدي رشد كه مرتع
از سوءاستفاده و سوداگري فضاي كه باز اقتصاد به بسته
حرص فرهنگ قهري شدن جايگزين آورد ، فراهم را طبيعي منابع
ميان از مالي ، مناعت و قناعت جاي به واسطهگري و ولع و
مدت در اختلال كشاورزي ، و دامداري بين تلفيقي تعادل رفتن
مراتع بر فشار افزايش باعث كه عشاير راهي بين اطراق زمان
و ييلاق در خروج و ورود و كوچ تاريخ در بينظمي شد ،
مراتع ، طبيعي ، منابع از بيرويه بهرهبرداري قشلاق ،
ميل دليل به كه انسان بهوسيله مستقيم تخريب و جنگلها
خوراكي ، ظاهر به گياهان از ناروا استفاده و تفريح به شديد
مجاور ، نواحي در آن آوازه پيچيدن و تزئيني و دارويي
است ، گرديده منابع اين از نحوهاستفاده ناهنجارترين باعث
پايان تا و شده شروع اسفندماه اواخر از كه روندي
مردم بهطوريكه دارد ، ادامه شدت به ساله همه ارديبهشت
شيراز ، آباده ، اقليد ، مرودشت ، سپيدان ، شهرستانهاي و استان
وحتي فارس نواحي ديگر و فيروزآباد ممسني ، نورآباد ،
پياده پاي با بختياري و چهارمحال و اصفهان جنوب بوشهر ،
پاترولهاي تا گرفته تراكتور از) نقليه وسايل انواع يا
عازم تيشه و داس بيلچه ، كجبيل ، كلنگ ، با (سيستم آخرين
حرص با و ميشوند بويراحمد و كهگيلويه استان مختلف نقاط
وتزئيني دارويي گياهان جان به وصفي غيرقابل ولع و
.مييازند دست آنها نابودي به آگاهانه و ميافتند
جاشير خوراكي ، جاشير بيلهر ، :گفت ميتوان جرات به اكنون
آنقوزه ، چوك ، خاري ، ريواس ، اندول ، آب لپو ، بنسرخ معمولي ،
لاله ثعلبها ، آويشن ، وحشي ، كرفس انجدان ، باريجه ،
شلال ، گون كوهي ، پونه نرگس ، گل كارده ، درمنه ، سرنگون ،
ريشبزي بابونه ، وحشي ، گندم جوپيازدار ، وحشي ، يونجه تول ،
بهعلت كه ريزنقش گياهان از زيادي تعداد و ماهور گل و
آن علمي نام تطبيق و شناسايي امكان محلي اسامي نداشتن
نابودي شرف در يا و رفته بين از كلي به يا نشد ، ميسر
.است مانده آنهابرجاي از خاطرهاي تنها و هستند
استان اين بومي و عشاير فرزند خود چون نگارنده بنابراين
پيشنهاد دارد ، كامل آگاهي عشايري پرمشقت زندگي از و است
هولناك نابودي و تخريب از جلوگيري منظور به ميكند ،
دشتهاي در عشاير دادن اسكان با استان اين گياهي گونههاي
هزار بردن 30 زيركشت با نيز و چرام زمينهاي و دهدشت بزرگ
آبياري و همت منتظر گچساران محدوده در كه زميني هكتار
"كلات" مطالعه دردست سد راهاندازي و هستند انسانها
رفاه هم عشايري مناطق عمران و آباداني تقويت بهمنظور
و كنند تامين آنها براي را عشاير مردم خواستني و بيشتر
و طبيعي منابع روي بر كوچ نابهنجار پيامدهاي از هم
طرف از و آورند بهعمل جلوگيري استان گياهي گونههاي
دامداري ، فرهنگ تعليم و آموزش و عشاير اسكان با ديگر
از جلوگيري براي نيمهصنعتي ، و صنعتي دامداريهاي تعليف
از جنگلها و مراتع روي بر روستايي اضافي دامهاي فشار
و تبليغات عمومي تريبونهاي و جمعي ارتباط وسايل طريق
است اين مهم.شود داده مردم به لازم آگاهيهاي و آموزش
منافع فداي ملي عظيم و حياتي منافع نبايد هرگز
به محكوم نزديك آينده در قهرا كه شود سوداگرانهاي
.شود وبويراحمد كهگيلويه در گياهي گونههاي تمامي نابودي
با برق ، آب ، كننده تامين استان عنوان به بايد استان اين
قرار جدي توجه مورد سياحتي جاذبههاي و طبيعي ذخاير
.بگيرد
حسيني سيدساعد دكتر
ياسوج در همشهري خبرنگار همكاري با
محيطزيست حفظ براي محيطزيست و مردم
كنيد اجرا را قانون
و نوروزي مسافران مسافرتهاي هميشگي ميزبان شمال شهرهاي
داريم ، پيشرو كه تابستاني در نيز امسال تابستاني ،
شماري بيناي و باز چشمهاي و بود خواهند مسافران پذيراي
طبيعي و شهري امور نارساييهاي هم اينبار مسافران اين از
كردن فراموش با بازهم اينان و ديد خواهد را شهرها اين
و خوش خاطرات با شمال طبيعت و شهر متصديان از خود رنجش
هم با بياييد يكبار براي اما.گشت برخواهند شيرين
و دهيم قرار خطاب را شهرها اين محيطبانيهاي و شهرداريها
پاكي جوياي اقليت ما.نماييم مطرح را خود خواسته و سوال
آن از جزيي نيز خود كه جانداران و درختها امنيت و صفا و
آنها از را خود همنوعي و هموطني و شهروندي حقوق هستيم ،
.بخواهيم دارند ، برعهده را نگهباني و پاكسازي مسئوليت كه
كه كنيم مطالبه را اسلامي مجازات قانون ماده 688 اجراي
و عمومي بهداشت عليه تهديد كه اقدامي هر":ميگويد
آب كردن آلوده قبيل از شود شناخته محيطزيست آلودگي
مواد و دامي و انساني فضولات غيربهداشتي دفع و آشاميدني
در زباله رودخانهها ، در كننده مسموم مواد ريختن و زايد
قوانين طبق چنانچه مرتكبين و ميباشد ممنوع.. و خيابان
يك تا ماه يك از حبس به نباشند شديدتري مجازات مشمول خاص
".شد خواهند محكوم سال
خيابان و محيط در زباله نريختن كه است شده گفته بارها
جاييكه تا دارد ، عمومي آگاهيهاي سطح بالارفتن به نياز
زن آزردگي مثل خيابان كثيفي به نسبت آنها حساسيت
اين در گفتنيها.باشد خود خانه كثيفي ديدن از خانهدار
است ، نكرده چارهاي تاكنون هم نوشتهها و بوده زياد مورد
تا باشيم عمومي فرهنگ رشد منتظر بايد آنقدر آيا اما
جنگلهايمان و گردد زباله از انباشته تفريحگاههايمان
مخرب و كننده آلوده مسافران نشده كنترل هجوم پذيراي
اين تصويب به نيازي كه بود چنين اگر باشد ، محيطزيست
بام به سري لاهيجان شهرداري محترم مسئول آيا.نبود ماده
اين توريست جذب بروشورهاي در آن تبليغ كه شهر اين سبز
كه پلههايي مسير كل ببيند كه است زده ميشود ديده شهر
سطل عدد يك است جنگلي تپهاي دل به مردم كننده هدايت
ايفاي از ناشي فعل ترك مستقيم مسئول وي و ندارد زباله
و عمومي بهداشت عليه تهديد كه است خويش مسئوليت
آن شايد محترم مسئول اين.ميگردد محسوب محيطزيست
خود چاييهاي كه باشد نديده را ساله دوازده - ده كودكان
عرضه جنگلي شيب يك لب درست مصرف يكبار ظرفهاي در را
دوطرف شيبهاي در را زباله انباشت حتما اما ميكنند ،
استفاده از حاكي كه كنند مشاهده ميتوانستند پلهها
آن كنيد فكر نكند است ، مصرف يكبار ظروف از مسافرين
يك تا ماه يك از مجازات مشمول بايد كودكان آن يا مسافران
مستقيم آموزش لاهيجاني پسربچه به.شوند واقع حبس سال
را خود مشتريهاي زبالههاي پسرجان.ميدهيم مادربزرگانه
به ما عزم ديدن با پسر عجيبي ، توقع چه !كن حمل پايين به
ساير ميان در جنگل دل به را زباله حاوي كيسه رفتن
.ميكند پرتاب زبالهها
مواد اجراي در دادگستري ضابط كه محيطباني وقتي آري
اهمال ماده صريحترين به توجه در است مربوطه قانوني
شهر نظافت در را خود وظيفه بديهيترين شهرداري و ميكند
پلاستيك ريختن قصد كه خوبي مسافر ديگر نميدهد ، انجام
و پلاستيك انبوه ديدن با ندارد مسير در را خود شكلات
.شد خواهد ترديد دچار آن حمل از خود مقابل در آشغال
اجراي در اهمال و بيتوجهي اين از هيچكدام شمال شهرهاي
تامين جنگلهاي به منتهي كه شهرهايي.نيستند مستثني قانون
از جنگلها امنيت حافظ چقدر هستند طبيعت هواي و خاك كننده
در را زايد مواد از انبوهي كه هستند مسافراني يورش
به ميگرديم بر.ميگذارند جاي به خود گشتوگذار محلهاي
بي و وحوش حيات به امر مسئولان توجه عدم از ديگري نمونه
از لذت قصد به كه مسافراني احساسات به آنها احترامي
كه تابستان امسال اميدوارم.كردهاند مسافرت طبيعت مناظر
را شدهاي جايگزين باغوحش ميرويد لاهيجان شهر ديدن به
كه چرا باشيد ، نظارهگر حيوانات براي مطلوب شرايط در
است ، درغير موقت نمناك و زشت اسارتگاه آن ميشد گفته
به را حيوانات كه محيطي به خود كودكان بردن از اينصورت
آنهاست قامت اندازه به كه قفسهايي در زخمي و مريض حالتي
آن ديگر كه ميكنم فكر گرچه كنيد ، خودداري ميدارند نگه
به گرفته بو گوشت تكهاي مقابل در كه زخمي وحشي گربه
آن در ديگر بيحال و مريض حيوانات آن و ميكشيد نفس زحمت
به اعتراض فكر.مردهاند حال تا مرطوب و تنگ قفسهاي
شنيد خواهيد جواب كه نباشيد هم باغ اصطلاح به مسئول
اين به نظارت مسئول كسي چه !ندارد اهميتي بميرند بگذار
!است؟ شمال وحش طبيعت سمبلهاي نگاهدارنده خصوصي بخشهاي
اين در كه است ديگر معضلي جاري آبهاي كردن آلوده
اگر.ميشود ايجاد مسافران بيدقتي اثر بر تفريحگاهها
به انسان زندگي محيط و محيطزيست مساله از بزرگي بخش
آن كننده تعيين و مهمتر بخش ميگردد بر عمومي آگاهيهاي
نميتوانيم اگر.است آن قانوني كنندههاي حفاظت متوجه
دهيم آموزش آشغال سطلهاي به زباله ريختن در را مسافران
آلودگي از جلوگيري براي بازدارنده اقدامات بايد
و پلاستيك انباشت جاي جنگل.آوريم عمل به محيطزيست
حافظ و خاك نگاهدارنده جنگل نيست ، آلومينيوم و شيشه
واقع تهديد مورد اينگونه كه ماست نياز مورد هواي و زندگي
رودخانههايي از است حيات مايه ميگوييم كه آبي.است شده
ماده اجراي و مسئولين توجه عدم براثر كه ميشود تامين
.است شده آلوده شدت به 688
جعفري طاهره
|