امام اثر "حديث چهل شرح" به نگاهي
احاديث دنيايعارفانه(ره)خميني
و عقايد و شخصيت مختلف جوانب به بازنگري :جستارگشايي
و محققان همه كار لوحه سر ميبايد( ره)خميني امام آثار
ذيل ، مطلب در.گيرد قرار علاقهمندان و مديران حتي
"حديث چهل شرح" ارجمند و نامدار اثر بررسي نويسندهبا
ارزشهاي دارد ، كلامي ظرافتهاي هم و عرفاني صبغهاي هم كه
.مينماياند خواننده به را اثر اين مكتوم
معارف گروه
مورد گذشته روزگاران از ،"حديث چهل" شرح و حفظ موضوع -1
در مساله اين ريشه.است بوده ديني عالمان اهتمام
در مختلف ، طرق به و واحد مضمون با كه است روايتهايي
(ص)اسلام گرامي پيامبر از شيعه و سنت اهل روايي كتابهاي
امام طريق از صدوق شيخ كه روايتي برحسب.است شده نقل
حديث چهل كسي هر" ميكند ، نقل (ص)پيامبر از (ع)كاظم موسي
آنها به كرده ، حفظ من امت احتياج مورد ديني امور درباره
محشور عالم فقيهي را وي قيامت روز در خداوند برساند ،
(1)".ميگرداند
به روايت ، اين توصيه به ثاني ، شهيد مانند بزرگي عالمان
نام به را آنها و پرداختهاند احاديث تنظيم و جمع
آنها از برخي ميان ، اين در.ساختهاند منتشر "اربعين"
هم آنها شرح به حديث ، چهل جمع بر علاوه بهايي ، شيخ مانند
روايت مضمون به توجه با هم خميني امام (2).پرداختهاند
حديث چهل گزينش به خود ، صالح اسلاف به تاسي با و فوق
راه از.است پرداخته آنها شرح و مردم ديني امور به مربوط
ميتوان بزرگان اين از يك هر انتخابي احاديث در تامل
ديني اولويت داراي اموري چه آنها ديدگاه از كه دريافت
احاديث بيشتر كه دريافت ميتوان اجمالي نگاهي بااست
اين كه;است اخلاقي مسائل درباره خميني امام برگزيده
در امام ، ديدگاه از مسائل اين اهميت و اولويت نشانگر امر
آنچه ايشان ، نظر از ديگر ، بيان به.است دينداري عرصه
حديث سي از بيشميباشد اخلاق است ، مردم ديني نياز مورد
هم احاديث باقي و مستقيم صورت به امام ، برگزيده حاديث از
در (3).ميشود مربوط اخلاقي مسائل به مستقيم غير طور به
جايگاه فقهي احاديث بزرگ ، عالمان هاي"اربعين" از برخي
ولي.كلامي و فلسفي احاديث ديگر ، برخي در و دارد خاصي
.است اخلاق كتاب يك خميني امام حديث چهل شرح كتاب
;است اخلاق كتاب يك خميني امام حديث چهل كه شد اشاره -2
ايشان نظر در اخلاق كتاب يك كاركرد كه كرد توجه بايد اما
نظر در كتابها اينگونه براي معمولا كه كاركردي با
.است متفاوت ميگيرند
است عبارت ميرود ، انتظار اخلاق كتاب يك از معمولا آنچه
ريشههاي شناسايي در كنكاش و رستگاري راه ارائه از
آدمي براي علاج نسخه يك كه اين خلاصه و ;اخلاقي انحراف
و طبيعي كاركرد اين امروزه تاسف كمال با چند هر.باشد
اخلاق كتابهاي و است شده گرفته ناديده هم اخلاق حداقلي
:ناتوانند باشند ، علاج نسخه كه اين از
[...و علومالدين احياء اخلاقناصري ، ] مذكوره كتب اين
بودن نسخه ميگفتم بود جرات اگر بلكه دوا ، نه هستند نسخه
(4).است مشكوك نيز آنها از بعضي
كتابهاي از برخي نبودن نسخه درباره ترديد با امام اگر
ميتوانيم يقين و قطع با ما امروزه ميگويد ، سخن اخلاق
تاليف يا ترجمه اخلاق ، نام به آنچه از بسياري درباره
بشر اخلاقي بيماريهاي نسخه آنها كه بگوييم ميشود ،
بيان به اخلاق ، اصلي مسائل به پرداختن جاي به و نيستند
.پرداختهاند ديگر مسائل يا و اخلاق تاريخ
ارائه از بيش بايد اخلاق كتاب نقش كه است توجه جالب اما
ارائه به اكتفا خميني ، امام ديدگاه از.باشد علاج نسخه
.نيست كارساز نسخه
يك دادن ، نشان علاج راه و فهماندن را اخلاق ريشههاي
ندهد نور را ظلماني قلب يك و نكند نزديك مقصد به را نفر
(5).ننمايد اصلاح را فاسد خلق يك و
اين ميدهد امام كه پاسخي چيست؟ اخلاق كتاب كاركرد پس
:است
غير و نرم قاسي نفس آن ، مطالعه به كه است آن اخلاق كتاب
عالم كه است آن به آن ، و شود نوراني ظلماني و مهذب مهذب ،
باشد معالج علاج ، ارائه ضمن در و راهبر راهنمايي ، ضمن در
(6).دوانما نسخه نه باشد درد دواي خود ، كتاب ، و
نگاشته اخلاقي كتاب عنوان به را حديث چهل شرح خميني امام
از جزئي نيز خود خواننده ، راهنمايي بر علاوه كه است
مطرح كه پرسشي اما.باشد اخلاقي بيماريهاي علاج فرآيند
از بيش ميتواند كتاب يك چگونه كه است اين ميشود
.بكند نقش ايفاي اطلاعرساني ،
اخلاقي نظرپردازي وصل حلقه كه است معتقد خميني امام -3
آنان براي مهمي بسيار نقش و است موعظه اخلاقي ، عمل به
.است قائل
واقع ، در و دارد اخلاقي انگيزش در ناپذيري بديل نقش وعظ
:است آن بودن واعظ مرهون اخلاق كتاب يك بودن علاج
كند معالجه خود و باشد بايد كتبيه موعظه اخلاق ، كتاب
(7).دهد نشان علاج راه كه آن نه را ، عيبها و دردها
.است موعظه زبان كتاب ، زبان ميبينيم كه است اساس براين
جان و ضمير عمق به اخلاق عقلي مطالب وعظ ، راه از تا زيرا
.نميشود حاصل اخلاق از مطلوب فايده نكند ، سرايت آدمي
فراغتي فلسفي ، و علمي بررسي و ازبحث جا هر كتاب مولف
به را عقلي يافتههاي آن و ميگشايد وعظ زبان مييابد
.ميكند تبديل قلبي تجربههاي
كه نيست بياني شيوه يك صرفا موعظه كه است آشكار البته
گيرد ، كار به را آن لازم مهارتهاي آموختن با بتواند كس هر
از بحث.دارد ويژهاي مبادي و است فرآيند يك موعظه بلكه
از يكي بيترديد ، اما ;ميطلبد ويژهاي مجال مبادي اين
.است گفتارش مقتضاي به گوينده خود عمل آنها
منتشر اخلاق درباره فراواني نوشتههاي امروز جهان در
صوتي رسانههاي طريق از اخلاقي سخنراني هزاران و ميشود
شاهد تاسف ، كمال با اما ;است مردم اختيار در تصويري و
يكي شايد.هستيم مردم از توجهي قابل تعداد اخلاقي انحطاط
وجود البته و است موعظه كردن فراموش مساله اين علل از
ضمن كه است پيشروي و پرهيزكار عالمان وجود به منوط موعظه
مقصد به گرفته ، را كار تازه سالكان دست طريق ، ارائه
نه است ، كساني چنين وجود است كم امروز آنچه و رسانند
يا و كنند انديشي باريك اخلاق عرصه در بتوانند كه آنها
مفيد خود جاي در هم آنها چند هر ;كنند سرايي سخن
(8).فايدهاند
محفل در درس صورت به ابتدا حديث ، چهل شرح كتاب مطالب -4
به امام خود وسيله به سپس و شد مطرح قم علميه حوزه طلاب
.درآمد كتاب صورت
مقاله يك در را كتاب مطالب كه بود آن ابتدا در من قصد
زيرا.شدم منصرف كار اين از دلايلي به ولي ;كنم تلخيص
براي مجالي چندان و است خالي زوايد و حشو از كتاب اولا
متنوع بسيار كتاب مطالب ثانيا ;گذارد نمي باقي تلخيص
بين از را آن مطلوب تنوع ناچار ، به آن ، تلخيص و است
آن ، تلخيص و است موعظهاي كتاب زبان ثالثا و ;ميبرد
اساس ، براينميكند آسيب دچار را كتاب زباني ساختار
در تدبر و تامل كرده ، اشارهاي آن مهم مطلب چند به تنها
.ميگذاريم وا آن فهيم خوانندگان به را كتاب
زمينه پس در طرحي كه ميدهد نشان كتاب اجمالي مطالعه
احتمالا كه داشته ، وجود آن احاديث تدوين و گزينش فكري
از.خداوند سوي به است آدمي سلوك و سير اخلاق:است چنين
و او فطري ويژگيهاي و انسان معرفي در احاديثي روي ، اين
مقصد و مبدا تا است ، آمده الهي اوصاف شناساندن در نيز
به مربوط احاديث بيشتر اما.گردد معلوم اخلاقي سلوك
به خود از حركت موانع شناسايي نيز و اخلاقي سلوك كيفيت
عبادت ، شكر ، اخلاص ، تفكر ، مورد در رواياتي.است خداوند
تا است شده آورده خداوند ذكر و توكل صبر ، توبه ، يقين ،
برابر ، در و كند معرفي را سلوك و سير مراحل و عناصر
دنيا ، حب حسادت ، كبر ، عجب ، ريا ، خصوص در نيز رواياتي
شناساندن براي وسواس و شك عصبيت ، غيبت ، نفس ، هواي نفاق ،
.است شده آورده است ، سالك فراوري كه موانعي
امام انسانشناسي در اصلي نكتهاو سرشت و انسان -5
فطرت ، موضوع به ايشان فراوان توجه.است فطرت مساله خميني
.است آبادي شاه مرحوم بزرگوارشان استاد فكري تاثير نشانگر
(9)
چه اگر ;نيست بيهويت موجودي خميني امام منظر از انسان
.است استعداد صورت به همگي او هويت عناصر
و ابدان به آن تعلق و ظهور بدو در انسانيه نفوس كه بدان
حسنه ملكات و معارف و علوم جميع در ملك عالم به آن هبوط
و است بالقوه فعليات ، و ادراكات جميع در بلكه سيئه ، و
(10).علا و جل حق عنايت به گذارد فعليت به رو كمكم
را آدمي سرشت كه بالقوگيها ، و استعدادها اين بازشناسي
عمل محرك قواي آنها زيرااست مهم بسيار ميسازند ،
.دارند ضرورت آدمي سلوك و سير براي و اخلاقياند
:است كمال به عشق آدمي ، فطرت عناصر مهمترين از يكي
آن بر مخمر بنيالانسان سلسله جميع كه فطرتهايي از يكي
برخلاف كه نشود پيدا بشر عايله تمام در نفر يك و هستند
و مسالك و مذاهب و اخلاق و عادات از هيچيك و باشد آن
عشق فطرت نياورد ، وارد خلل آن در و ندهد تغيير را غيرآن
(11).است كمال به
و علم زيبايي ، و جمال به آدمي علاقه كه گفت ميتوان
بيان به و دارند كمال به عشق در ريشه همگي ،...و دانايي
اما.است خاطري تعلق نوع هر تقييدي حيثيت كمال ، دقيقتر ،
و است مطلق كمال به آدمي اصيل عشق كه داشت توجه بايد
از را او آنها ، به وصال حتي و محدود كمالهاي جستجوي
:نميرهاند بيقراري
ساير و است متعلق مطلق كمال به ذاتي عشق و فطري توجه چون
از انسان هرچه است ، تطبيق در خطا قبيل از و عرضي تعلقات
كنوز يا نفساني كمالات هرچه و شود دارا ملكوت و ملك
روزافزون اشتياقش كند ، پيدا رياست و سلطنت يا دنيايي
(12).گردد افروخته عشقش آتش و گردد
بود ، محدود كمالهاي اين و ناقص جمالهاي اين شما محبوب اگر
شعله و ننشست فرو شما اشتياق آتش آنها به وصول به چرا
(13).گرديد افزون شما شوق
عشق اين راه از ميخواهد خود ، استاد تبع به خميني ، امام
و (خداوند)مطلق كمال آن وجود براصل مطلق ، كمال به سوزان
دليل و شاهد (قيامت) مطلق كمال آن به آدمي وصال ظرف بر
مجال آن ، درستي در داوري و آن به پرداختن البته كه آورد ،
(14).ميطلبد ديگري
وا اخلاقي دشوار سلوك و سير به را آدمي آنچه كه شد اشاره
همين فقط آدمي فطرت اگراست كمال به عشق همين ميدارد ،
به مستقيم صراط در آن ، مقتضاي به همگان بود كمال به عشق
تمايلات آدمي نهاد در ولي ;ميشدند نايل حقيقي كمال وصال
و ظهور كمال ، به عشق از زودتر بسا اي كه هست هم ديگري
:مييابند بروز
از آن ذكر اكنون كه معني ، يك به گرچه انساني نفس كه بدان
حقه عقايد جميع بلكه توحيد بر مفطور است ، خارج ما مقصود
در گذاشتن قدم و نشئه اين در آن ولادت اول از ولي است
نما و نشو حيوانيه شهوات و نفسانيه تمايلات با عالم ، اين
(15).كند
گفت ميتوان مقايسه ، در كه است موضوع اين به توجه با
:دارند فعليت آدمي حيواني جنبههاي
اين در ورود ابتداي در.است بالفعل حيواني انسان پس ،
اداره كه حيوانات ، شريعت جز ميزان هيچ تحت در و عالم
(16).نيست است ، غضب و شهوت
اسارت از را آدمي ميتواند آنچه كتاب ، مولف ديدگاه از
.است نفس تربيت عنصر بخشد ، رهايي حيواني تمايلات اين
در عقل تعبيه نيز و خداوند ناحيه از پيامبر ارسال فلسفه
:است انساني نفوس تربيت همين آدمي ،
ازل در آدم فرزند حال شامل رحمتش و تعالي حق عنايت چون
قرارداد او در كامل تقدير به مهذب و مربي از نوع دو بود ،
مربي يكي دو اين...است بال دو منزله به دو آن كه
كه خارجي ، مربي ديگري و است تمييز و عقل قوه كه باطني ،
(17).ميباشند شقاوت و سعادت طرق راهنمايان و انبيا
جوادي محسن:نوشته
دارد ادامه
:پينوشتها
الاعمال ثواب نيز و خصال در صدوق شيخ را روايت اين -1
.است كرده نقل
را كتاب اين شيخبهايي معاصران از خاتونآبادي مرحوم -2
.است شده چاپ مصحح صورت به اخيرا كه كرده ترجمه فارسي به
انتشارات خاتونآبادي ، ترجمه اربعين ، بهايي ، شيخ:كر
.حكمت
در و شده شرح مختصر صورت به اعتقادي احاديث معمولا -3
.است آمده كتاب اواخر
و تنظيم موسسه جهل ، و عقل جنود حديث شرح خميني ، امام -4
.ص 13 خميني ، امام آثار نشر
.همان -5
.همان -6
.همان -7
و منجيات و اخلاق علم كه نيست اين مقصود كه بدان" -8
را علم آن كه است آن مقصود بلكه نيست ، لازم نفس مهلكات
دانسته مستقل را آن آنكه نه دانست عمل مقدمه بايد صرفا
.ر ".بازماند مقصد از و كرد اصطلاحات جمعآوري در عمر صرف
نشرآثار و تنظيم موسسه حديث ، چهل شرح خميني ، امام:ك
.ص 527 خميني ، امام
دارند تصريح موضوع اين به حديث چهل شرح در محترم مولف -9
:ميگويند و
عارف شيخ شريف محضر از آنچه (فطرت بحث) مقام اين در"
ميدان ، اين در است متفرد كه دامظله ، شاهآبادي كامل ،
چهل امامخميني ، شرح:كر ".ميكنم بيان نمودم استفاده
.ص 181 حديث ،
.ص237 همان ، -10
.ص 182 همان ، -11
.ص 127 همان ، -12
.ص 184 همان ، -13
مطلق كمال به عشق فضيلت راه از ميخواهد محترم مولف -14
دليل مطلق كمال يعني معشوق فعليت تضايف ، به قاعده براساس
.همان ، ص 184187 امامخميني ، :ك.ر.آورد
.ص 168 همان ، -15
.همان -16
.ص 237 همان ، -17
|