چنبر در كارگران و نگاران روزنامه
تفاسير
پارلماني مصونيت حقوقي بررسي ديدگاه
مجلس نمايندگان
چنبر در كارگران و نگاران روزنامه
تفاسير
صدري محمود
ميدهند شكل را سياستايران كه رخدادهايي و نامها
كشاكش گويي.ميشود تر تكراري و محدودتر روز روزبه
و نزديكترميشود ها هسته به روز روزبه جناحها
ميدان كنار مياني ، به افسران حتي و پياده سربازان
.ميروند
كشورمستقيما بالاي مقامهاي برخي اخير هفته سه در
دبير جنتي الله آيت.پرداختند يكديگر عليه ادعا طرح به
عظيم شبكه از بود كرده ادعا نخست كه نگهبان شوراي
سنگين واكنش از پس خبردارد ، كشور رانتخواريدر
ناگزير نفت وزير نامه به رئيسجمهور پاسخ اصلاحطلبانو
گفتهخود درباره محمدخاتمي ، ، سيد به نامهاي در شد
يا درست -را توضيح اين روزنامهاي;بدهد توضيحاتي
به را آيتاللهجنتي و كرد تعبير پوزشنامه-نادرست
كه اين از خاتمي به نامهاي اودر.واداشت ديگر واكنشي
كرد شكوه است افتاده روزنامهها دست به محرمانهاش نامه
شايد:گفت سابقه پاسخيكم در جمهور رئيس دفتر و
.باشند كرده فاش را آن محتواي نامه ، فرستندگان
براي كار اينجاي تا -باشد چه هر آن محتواي - نامه اين
زيرا.است بوده كممنفعت و سيدمحمدخاتميپرهزينه دولت
لابهلاي در را نفت عليهوزارت اتهاماتاوليه بحث
اگر.است كرده گم "نامه يك" مربوطبه فرعي بحثهاي
بحث بين نتوانند جمهور رئيس دفتر بويژه و طلبان اصلاح
نامه كه) فرعي بحثهاي و(نفت وزارت عليه اتهام) اصلي
شوند ، اين قائل تفكيك (آنهاست از يكي جنتي آيتالله
"نفت وزارت عليه اتهامات" پرونده به كه دارد وجود احتمال
به را آن و شود اضافه هم ديگري وقتگير فرعيو برگهاي
و اصلاحطلبان بين ديگر نشده حل پرونده دهها سرنوشت
.كند دچار آنها منتقدان
تفاسير چنبر در نگار روزنامه
نخستيناصلاح عنوان به كرباسچي غلامحسين روزيكه از
امروزايران تا شد محاكمه طرفدارسيدمحمدخاتمي طلب
.است بوده قانون تفسيراز كشاكشدو هموارهصحنه
مخالف عنوان به آن حاميان و حاملان كه اول تفسير
نخست.است شده بنا مدعا بردو اند ، شده مطرح اصلاحات
دوم;ديگرند قواي از مستقل قاضي و قضاييه قوه اينكه
دارد را خود احكام اصلاح و بازبيني قوهظرفيت اين اينكه
.گذاشت نخواهد تاثير آن بر بيرون فشاراز و
را خود سالها اين همه در كه هستند طلبان اصلاح دوم گروه
عرفي لزوم بر و كشورخواندهاند دادرسي قربانينظام
احكام وقتي ايشان اعتقاد بهميفشارند پاي قانون شدن
دادگاهها محكومان يا ندارند اجتماعي مقبوليت قضايي
جامعه همسويي آن ميكنند ، معناي پيدا محبوبيتاجتماعي
مشروعيت از قانوني چنين و است قانون انزواي و محكومان با
.نيست برخوردار اجتماعي روابط برايتنظيم لازم
برخي سياسي يكسويهو تفاسير طلبانمدعياند اصلاح
.است شده وضع اين موجب قانون از قضات
اصلاحطلبان برداشت به قضايي ساده رخداد يك گذشته هفته
بارجامعه براينخستين زيرا.بخشيد تازه جاني قانون از
.بود گنجي اكبر پرونده قضات ميان سهمگين كشاكشي شاهد
و زندان حكم كه شعبهاي قاضي كه بود مبنايكشمكشاين
به بود داده تقليل حكميسبكتر به را گنجي تبعيدسنگين
"نگار روزنامه"عليه ديگر شعبهاي كهدر تازهاي حكم
وارد وي به كه واتهاماتيرا كرد اعتراض بود شده صادر
.خواند نادرست بود شده
و اتهامات مسالهبا اين طرح پي در عليبخشي قاضي
مي اصلاحطلباناستفاده عليه فقط اين از پيش كه عناويني
اسلاميهمواره جمهوري كه خوفناك اتهامي و هتاك مانند شد
(خوار رشوه)نشود آلوده آن مردانشبه دامن است كوشيده
نميتوان كه داد نشان كوچك حادثه اين.شد روبهرو
از محافظهكارانه و طلبانه اصلاح تفسير روياروييدو
.داد نسبت منازعه طرفين حقوقي و اداري رابطه به را قانون
;قضاست حوزه نظريدر محصولتقابلي و جوهري كشاكش ، اين
ساز بخواهد هم مجموعه ارشد عضو اگر حتي كه گونهاي به
خواهد همنوازاناخراج گروه از سرعت به ناموزونبزند ،
.شد
روزنامهنگار" سرنوشت و شخصيت در جنجال هم شايد
بر نورافشاني" شعار با مناقشهرا كه است"ناهمخوان
حتي كه برلين به سفري پي در و كرد آغاز "تاريكخانهها
كه شد پروندهاي وارد بشود انتقادي آن به نميكرد گمان
قضايي دستگاه در قانون به متضاد نگاه دو افشاي فرجامش
.بود كشور
مقتول متهم
عزت نعش ;نبود هفته قضايي معضل تنها گنجي اكبر پرونده
از يك هر و است مانده دستها بر همچنان نيز ابراهيمنژاد
و نظم امنيت ، قانون ، از خود تفسير فراخور به جناحها
پنهان را ديگر وجوه و برجسته را وجهي اينها ، نظاير
.ميدارند
پرونده براي انقلاب دادگاه وقتي گذشته هفته اواخر
كوي حادثه مقتول تنها ابراهيمنژاد ، عزت اتهامات
پرونده شدن مختومه ساده زبان به يا موقوفي قرار دانشگاه
.گرفتند آن به ايراد دو اصلاحطلبان كرد ، صادر را اتهامات
پرونده وكيل رهامي كه اصلاحطلبان حقوقي ايراد مدعاي
در ابراهيمنژاد عزت نيست معلوم كه بود اين كرد مطرح
مهاجمان دست به او اگر.است شده كشته كساني چه با درگيري
دفاع حال در كه ميدهد نشان باشد شده كشته غيرمسئول
نشود روشن قضيه اين كه زماني تا و است بوده مشروع
.كرد متهم درگيري در دخالت به را او نميتوان
اشارتي موقوفي ، قرار صدور كه شد گفته نيز سياسي نظر از
هسته انكار يعني ين وا دارد مقتول بودن مجرم به ضمني
بستن و شكستن و است ناحق خوني ريختن همانا كه پرونده
.ديگر پاي و دست دهها
صنفي اعتراض
سياسي برداري بهره
كارگران صنفي منافع انحصاري نماينده كه كار اسلامي حزب
كه كساني" از بيانيهاي صدور با پيش روز سه است ايران
انتقاد "دهند جلوه سياسي را كارگران تجمعات دارند قصد
.كرد
ايراني كارگران كه مشكلاتي انبوه كردن رديف با تشكل اين
سادهلوحانه سياست" محصول را مشكلات اين روبرويند آن با
با را بيانيهاي نهايت در و خواند "افراطي خصوصيسازي
اقتصادي مشكلات كه برد پايان به آشتيجويانه جمله اين
".نيست امروز و ديروز مولود كارگران
براي كه نقشي تبع به كه كار اسلامي اصلاحطلب حزب از پيش
ميگيرد ، قرار ايران چپگرايان شمار در است ، قائل خود
تاسف ابراز ايران كارگران اسفناك اوضاع از راستگرايان
ناگوار وضع اين محصول را اخير سال دولتهاي 10 و كرده
از يكي كه ايران راستگرايان از برخي.بودند كرده توصيف
است ، همديگر به چيز همه زدن پيوند آنان تاريخي ويژگيهاي
شكمبارگي نشانه را صنفي اعتراضات خرداد دوم از پيش تا
نسبت كمونيستها به را آن غالبا و ميكردند توصيف
به واكنشي را اعتراضي گونه هر روزها اين اما ميدادند ،
.ميكنند قلمداد دولت كمكاري
.نيستند همجنس كارگران ، از راستگرايان و چپگرايان حمايت
دفاع به مقيد را خود حزبي تعهد احساس اساس بر يكي زيرا
ديگري ، براي اما ;ميداند آنها منافع و كارگران از
بياعتبار)كلان سياسي بهرهبرداري اصلي هدف احتمالا
در اجتماعي طبقات ساخت كه آنجا از اما ;است (دولت كردن
منافع ، جابهجايهاي و انقلاب از پس تحولات اثر بر ايران
معارض گروههاي كه ميافتد اتفاق بسيار است كرده تغيير
و است موقتي معمولا همصداييها اين.ميشوند همصدا
موجبه علتبرود بين از آن موجبه علت كه است كافي
كنار در را ايران كارگران صنفي مدافعان كه مناقشهاي
شاخههاي بين گفتوگو فقدان داد ، قرار اصلاحات مخالفان
بتواند پرسش چند اين شايد.بود اصلاحطلبان گوناگون
كه باشد اصلاحطلبان بين جبههاي درون گفتوگويي مقدمه
ورطه به افتادن از اصلاحات ، مشترك محور حول را آنان
:دارد باز اصلاحات مخالفان اغواگريهاي
آيا باشد غيردولتي ارگاني توليدي واحد كننده واگذار اگر
واحد يك اگر آيا باشد؟ مشكلات پاسخگوي بايد دولت هم باز
و شوفاژ عصر در كه ميكند توليد گرمازايي كالاي توليدي ،
بايد دولت آيا ندارد خريداري ديگر شهرها ، گسترده گازكشي
باشد؟ توليدي واحد آن مشكل پاسخگوي
كه ميكند توليد كالايي پوشاك ، توليد احد و فلان اگر آيا
وجود مكانيسمي است ، ارزانتر و مرغوبتر آن خارجي مشابه
و نامرغوب اجناس خريد به وادار را مردم دولت كه دارد
كند؟ گران
نيروي جذب براي دولتي واحدهاي ظرفيت كشوري در اگر آيا ،
راههاي و باشد كار جويندگان تقاضاي سوم يك كار
بايد باشد ، شده مسدود ابزارها انواع با سرمايهگذاري
به انداخت؟ مجلس و دولت گردن به را "اشتغال بحران" گناه
مثل به بنا اما افزود ميتوان هم باز پرسشها اين فهرست
".است بس حرف يك است كس اگر خانه در":معروف
پارلماني مصونيت حقوقي بررسي ديدگاه
مجلس نمايندگان
مقرر چنين ايران اسلامي جمهوري اساسي قانون اصل 86
نمايندگي وظايف ايفاي مقام در مجلس نمايندگان:ميدارد
آنها نميتوان و آزادند كاملا خود راي و نظر اظهار در
كه آرائي يا كردهاند اظهار مجلس در كه نظراتي سبب به را
يا و تعقيب دادهاند خود نمايندگي وظايف ايفاي مقام در
.كرد توقيف
وظايف انجام مقام در مجلس نمايندگان مزبور اصل طبق
(نمايندگي مصونيت)پارلماني مصونيت از نمايندگي
تعقيب مورد حيث اين از را آنان نميتوان و برخوردارند
:زيرا.كرد توقيف يا داد قرار
لحاظ همين به و است مردم حاكميت مظهر عمدهترين مجلس -1
از اساسي ، قانون ششم فصل از دوم مبحث در مقرره اصول طبق
ملت حاكميت حق اعمال جهت در وسيعي اختيارات و صلاحيتها
حق اساسي قانون اصل 76 وفق كه آنجا تا ;است برخوردار
يك هر ايضا و داشته را كشور امور تمام در تفحص و تحقيق
مسئوليت داشتن با اساسي قانون اصل 84 طبق نمايندگان از
و داخلي مسائل همه در نظر اظهار حق ملت ، تمام برابر در
.است نمايندگان مصونيت مستلزم كه دارند ، را خارجي
ياد سوگند مجلس نمايندگان اساسي اصل 67قانون طبق
و اسلام حريم نگاهبان مردم ، امين عنوان به كه ميكنند
و اساسي قانون مدافع و كشور استقلال و نظام و انقلاب
نوشتههاو و درگفتهها و بوده ملت آزاديهاي و حقوق
تقوي و امانت رعايت با را مردم مصالح تامين اظهارنظرها ،
وديعه امين پاسدار كلام ، نهايت در و داشته ، نظر مد
احسن انجام در سوگند اين به پايبندي.باشند ملت نمايندگي
ايفاي در مصونيت از را نمايندگان برخورداري رسالت ، اين
.ميسازد ضروري نمايندگي وظايف
نمايندگي ، وظايف احسن اعمال جهت در اساسي قانون واضعين -3
مجلس نمايندگان":كه داشتند مقرر اساسي قانون اصل 86 در
خود راي و نظر اظهار در نمايندگي وظايف ايفاي مقام در
صورت به "كاملا":عبارت استعمال."...آزادند كاملا
اظهار در ملت نمايندگان"كامل آزادي" تبيين مقام در تاكيد
مجلس نمايندگي وظيفه ايفاي مقام در خويش آراء و نظريات
خواهد بيهوده اصل اين در "كاملا":عبارت قيد والا است ،
.نارواست مقنن به بيهوده امر انتساب و بود
جهت در مرقوم اصل 86 در اساسي قانون واضعين ايضا -4
راي و نظر اظهار در نمايندگان "كامل آزادي" محدوده تبيين
كه رفتهاند پيش تاآنجا نمايندگي ، وظايف ايفاي مقام در
وصف متضمن مجلس در نمايندگان وراي نظر اظهار اگر حتي
يا تعقيب را آنها نميتوان"عبارت قيد با ;باشد بوده جرمي
از مصون توقيف و تعقيب از را آنان استثنائا ،"كرد توقيف
در عبارتي چنين قيد والا دانستهاند ، مبري كيفري مسئوليت
.بود خواهد عبث امري و غيرلازم مذكور اصل انتهاي
در "تعقيب" عبارت كنار در "توقيف" عبارت اضافي قيد -5
محكوميت و توقيف تحقق و جزائي رسيدگي سرآغاز كه اصل اين
كامل آزادي" بر تاكيدي خود است ، آن دنباله و آن به منوط
.است نظر اظهار در مجلس نمايندگان "مصونيت و
و تعقيب از مصون و آزاد كاملا نظر اظهار كه است درست -6
برابر در عموم تساوي اصل با مجلس نمايندگان توقيف
اما ;است تغاير در (اساسي قانون و 20 اصول 19)قانون
و مردم نمايندگي وديعه اهميت لحاظ به اساسي قانون واضعين
اصل بر استثناء اين آگاهانه نمايندگي ، بهتروظايف اعمال
با نميتوان حال.پذيرفتهاند مجلس نمايندگان مورد در را
و 36 (قانون برابر در عموم تساوي) و 20 اصول 19 به تمسك
و (مجازات تعيين در دادگاهها ، انحصاري صلاحيت)
و و 156 (ازتعرض اشخاص حيثيت و حرمت منجمله مصونيت)22
(تظلمات به رسيدگي و پيگيري در قضائيه قوه مرجعيت) 159
مقرره آگاهانه استثناء اين وجه هيچ به اساسي ، قانون از
نص ، مقابل در اجتهاد كه نمود ، منتفي و مخدوش را اصل 86 در
.بود خواهد پذيرش غيرقابل و
استثنائا مردم مصالح رعايت جهت در گاه مقنن -7
مصونيت كه ميكند لحاظ مقامات بعضي براي را مصونيتهايي
توقيف و تعقيب امكان عدم و قضات قضائي
اصول قانون ماده 42 وفق قضائي مصونيت سلب از قبل قاضي
اصل ذيل وفق قضات قضائي مصونيت ايضا و دادگستري تشكيلات
و است آگاهانه استثنائات اين نمونه اساسي قانون 171
آن قانون ، برابر در عموم تساوي اصل دستاويز به نميتوان
.گرفت ناديده را
و تعقيب از مصون و آزاد كاملا نظر اظهار كه است درست -8
از جرمي وصف متضمن است ممكن گاه مجلس ، نمايندگان توقيف
استنباطي چنين يا و باشد غيره و اكاذيب نشر و توهين قبيل
از مصون نمايندگان توقيف يا تعقيب امر ، اين اما ;بشود
:زيرا كرد ، نخواهد توجيه را تعقيب
نمايندگان نيت سوء عدم بر اصل برائت ، اصل به بنا اولا
نمايندگي وظايف ايفاي مقام در وراي اظهارنظر هنگام در
.است مجلس
نمايندگي وديعه اهميت لحاظ با اساسي قانون واضعين ثانيا
آراء و نظريات اظهار در نمايندگان كه دادند ترجيح ملت ،
آزادي" محدوديت موجب كه تعقيب هرگونه هراس و هول از خويش
باشند ، خاطر آسوده ميشود رسالتشان ايفاي در آنان "كامل
برداشت دامنه گستردگي به توجه با نمايندهاي هيچ والا
اذهان تشويش)اكاذيب نشر قبيل از جرائمي عناوين از شخصي
به نسبت استفساريه قانون تصويب وصف با)اهانت و(عمومي
توقيف و تعقيب بيم از ،(مصوب 4/10/79 غيره و اهانت كلمه
ايفاي يقينا امر اين و داشت ، نخواهد نظر اظهار جرات
بلكه دشوار را نظارتي حيطه در مخصوصا نمايندگي وظايف
.كرد خواهد غيرممكن
آگاهانه اساسي قانون اصل 86 تصويب در قانونگذار ثالثا
.است دانسته ارجح فرد برحق را عموم جامعهومصالح حق
مجلس داخلي ماده 76آئيننامه در ملت نمايندگان معالوصف
در معنونه نظريات رد در را مقابل طرف براي پاسخگويي حق
.داشتهاند نگه محفوظ مجلس
مقابله و دفاع حق امر ، اين كه شود تصور شايد چند هر
اندك عموم ، مصالح قبال در مقنن نظر از اما نيست ، همسنگي
.است تحمل قابل و
نتيجه
اظهار خاطر مجلسبه نمايندگان توقيف يا تعقيب هرگونه
صريح خلاف بر نمايندگي وظايف ايفاي مقام در راي و نظر
به تفسير اين از غير تفسيري و است اساسي قانون اصل 86
قضائي تعرض بيترديد و !است نص مقابل در اجتهاد راي ، و
قانوني پارلماني مصونيت به نسبت راي به تفسير بر مبتني
بر مجلس ، در نمايندگي وظايف ايفاي مقام در نمايندگان
در خلل و خدشه ايجاد بالنتيجه و مزبور اصل صريح خلاف
.بود خواهد مردم حاكميت اركان
بازنشسته قاضي- حسيني علي سيد
|