مد؟ يا اجبار نياز ، تابستاني كلاسهاي
جنايت مشهدي زنان قاتل دستگيري حاشيه در
شرم؟ يا دارد فخر
تجسميدر هنرهاي تخصصي نمايشگاههاي
ميشود برپا تهران استان شهرستانهاي
بخارا اي ازبكستان به علمي سفر گزارش
زي دير و باش شاد
مد؟ يا اجبار نياز ، تابستاني كلاسهاي
گذراندن از پس دانشآموزان ميشود آغاز كه تعطيلات
.ميرسند نسبي آرامش به امتحانات پراضطراب روزهاي
پيشرو را طولاني تابستان طرفي از چون نسبي ميگويم
چگونه را تابستان. بكنند فكري نيز آن براي بايد كه دارند
در ثبتنام ياد به كافي استراحت از بعد بگذرانند؟ بايد
.نباشد خبري سفر از اگر ميافتند تابستاني كلاسهاي
دانستن به جامعه گرايش نويددهنده ;تابستاني كلاسهاي
كلاسهاي كه عقيدهاند اين بر نوجوانان و كارشناسان اغلب
رشد نوجوانان ، دروني نيازهاي به پاسخ منشا تابستاني
يك در كردن پيدا مهارت آنها ، شخصيتي ابعاد همهجانبه
به جامعه گرايش نويددهنده نهايتا و كاري حوزه يا رشته
.است دانستن
كلاسهاي در تابستان اول از كه ساله رضايي ، 15 گلنوش
:ميگويد مورد اين در كرده ثبتنام آموزشي و هنري ورزشي ،
تا اينكه براي خواندن درس ماه بعداز 9 من عقيده به"
سري يك به كنيم آماده آينده سال براي را ذهنمان حدودي
زمينه اين در تابستاني كلاسهاي كه داريم نياز تفريحات
".دارند موثري نقش
كلاسها اين در كردن ثبتنام از را خود انگيزه كه وي
ادامه ميداند ، رشته يك در كردن پيدا مهارت و يادگيري
درازمدت در كلاسها اين در ثبتنام با كنم فكر":ميدهد
قدم يك و كنم پيدا نسبي مهارت رشته يك در بتوانم حداقل
".بردارم جلو به
در نيز منطقه 18 مربيان و اوليا انجمن مشاور شاهرخي وحيد
تربيتي مسئولين عنوان به اگر":ميگويد رابطه اين
تحصيلي سال طول در نوجوانان كه هستيم معتقد نوجوانان
به و ميآورند دست به را لازم اطلاعات و آگاهي و آموزش
بايد ميشود داده پاسخ آنها دروني نيازهاي به تدريجي طور
محسوب رشد مراحل از جزيي نيز تابستاني كلاسهاي بدانيم
شخصيتي ابعاد همهجانبه رشد در ميتوانند كه ميشوند
".باشند موثر نوجوان
اين در نيز دانشگاه مدرس و روانشناس جمعي ، صاحب پروانه
كه آنها چه تابستاني وجودكلاسهاي طبيعت":ميگويد مورد
به كه آنها چه و شدهاند داير آموزشي كلاسهاي عنوان تحت
و كارايي بردن بالا هدف با هنري ورزشي ، كلاسهاي عنوان
از خوبي نشانه و نويددهنده دارند فعاليت نوجوان دانش
".است بيشتر چه هر يادگرفتن و دانستن به جامعه گرايش
نياز يا مد ;كداميك
در نوجوانان شركت معتقدند روانشناسان و كارشناسان بيشتر
باشد آنها دروني نيازهاي اساس بر بايد تابستاني كلاسهاي
مد عنوان به مساله اين به اگر كه چند هر مد ، اساس بر نه
اما است خوبي مد كه گفت بتوان شايد شود نگريسته فرهنگي
هدف و نياز ذهني ، توان اساس بر بايد هم باز صورت آن در
داشته عكس نتيجه ميتواند صورت اين غير در باشد نوجوان
حركتي هر نيز كلاسها تعدد و تنوع با ارتباط در حتي باشد
.ميباشد نيازسنجي مستلزم
خانواده تشويق و خود علاقه با كه ساله افشار 16 روژيا
در ميكند شركت موسيقي كلاسهاي در كه است متمادي ساليان
خانوادهام تشويق و خودم علاقه اگر":ميگويد مورد اين
شركت كلاس در مستمر طور به بتوانم كه نداشت امكان نبود
خانواده تشويق هم و نوجوان خود علاقه هم من نظر به.كنم
كلاسهاي در نوجوانان موفقيت در ميتواند زيادي حدود تا
".باشد موثر تابستاني
بدون نوجوانان از بسياري متاسفانه":ميدهد ادامه وي
چشموهمچشمي دليل به تنها خويش دروني نيازهاي به توجه
در ميكنند ، شركت تابستاني كلاسهاي در خانواده اجبار و
نظر به و نمودهاند تابستاني كلاسهاي در ثبتنام ظاهر
وقت رفتن طولانيمدتهدر در عمل امادر ميرسند موفق
حضور كلاسها اين در صرفا كه دليل اين به ميشود نصيبشان
".داشتهاند فيزيكي
گوش دقت با او حرفهاي به و ايستاده كنارش كه دوستش
در حتي مد مساله بگويم بايد تاسف با":ميافزايد ميدهد
چند مثال بهطورميشود ديده كلاسها نوع در مواقع بعضي
مد ساز نوع يك بهعنوان سهتار آموزشگاه همين در پيش سال
درصد سال90 آن در بگويم ميتوانم بهجرات و بود شده
".كردند ثبتنام كلاس همين در نوجوانان
به توجه بدون نوجوانان از بسياري حتي":ميدهد ادامه وي
در.ميكنند ثبتنام كلاس نوع چند در حتي خويش ذهني توان
نتايج منفي هاي پيامد جز كلاسها نيز موارد اينگونه
".داشت دربرنخواهد ديگري
از منطقه18 ، مربيان و اوليا انجمن مشاور شاهرخي ، وحيد
ياد تابستاني كلاسهاي در مهم مسائل از يكي بهعنوان مد
از عدهاي متاسفانه":ميگويد مورد اين در و ميكند
بردن بالا و ظاهرسازي خاطر به تنها دانشآموزان اولياء
را خود نوجوان دادن شركت از اصلي هدف خود فرزندان وجهه
گرفتن درنظر بدون و ميكنند فراموش كلاسها اينگونه در
سري يك در را آنها يكديگر با نوجوانان فردي تفاوتهاي
عمل اين با كه ميكنند ثبتنام دهنپركن صرفا كلاسهاي
نيازهاي و ميشود ارضا والدين خودخواهي حس تنها
".ميماند باقي خود جاي سر نوجوانان
مستلزم حركتي هر من ، عقيده به":ميدهد ادامه وي
بنابراين است ، نوجوانان دروني خواستههاي و نيازسنجي
صلاحديد با بايد را مختلف فعاليتهاي و برنامهها محتواي
اعمال است نوجوانان نيازهاي از متاثر كه دروني پذيرش و
".كنيم
بد فينفسه كلاسها تعدد كه نكته اين بيان ضمن شاهرخي
ياد دارد وجود حاضر حال در كه مشكلي بهعنوان آن از نيست
از بسياري متاسفانه ، ":ميگويد مورد اين ودر ميكند
براساس بايد كه نوجوان آمادگي به توجه بدون خانوادهها
گردد ارزيابي او شخصيت نوع و رشد تحصيلي ، سوابق تجارب ،
در را خود فرزندان و ميروند پيش نيز مد از فراتر حتي
خستگي جز كلاسها اينگونه كه ميكنند ثبتنام كلاس چندين
و داشت نخواهد ثمري هيچ نوجوانان براي فكري و روحي
را تعالي و رشد زمينه اينكه جاي به عمل اين با والدين
ايجاد را مخل شرايط و موقعيت يك كنند فراهم فرزندان براي
".كردهاند
آموزشي كلاسهاي
فراغت اوقات گذراندن راه معمولترين
حاضر حال در خانوادهها بسياري طرف يك از آنجاييكه از
از و ببرند تفريح و مسافرت به را خود فرزندان نميتوانند
جرات حتي جامعه فعلي شرايط در نوجوانان خود ديگر طرف
تابستاني كلاسهاي ميرسد نظر به كنند پيدا دوست نميكنند
.باشد فراغت اوقات گذراندن براي راه سالمترين ميتواند
:ميگويد نكته اين تاكيد ضمن روانشناس صاحبجمعي ، پروانه
در حضور به گرايش سال و سن هر از دانشآموزان كه زماني"
هم كيفيت لحاظ از اميدواريم كه) دارند را كلاسها اين
پر شكل سالمترين كلاسها اين ميرسد نظر به (باشد بالا
از را آنها اينكه حداقل باشد نوجوانان اوقاتفراغت كردن
با و خوردن تنقلات و نشستن تلويزيون جلوي و بيبرنامگي
نجات زدن پرسه خيابانها و پاركها در را روز تمام همسالان
".ميدهد
به من ، عقيده به":ميگويد مورد اين در نيز شاهرخي وحيد
آنها غيرفراغت اوقات همانند نوجوانان فراغت اوقات مسئله
اوقات براي همانطوريكه يعني شود ، نگريسته بايد
كليه هدف ، براساس و ميشود برنامهريزي غيرفراغت
نيز نوجوانان فراغت اوقات براي ميشود تنظيم برنامهها
".كرد برنامهريزي بايد
مسئوليت مسئله اين با ارتباط در":ميدهد ادامه وي
غيراينصورت در كه چرا ميشود مضاعف تربيتي برنامهريزان
ناباب ، دوستان انحرافات ، به اضافي وقت كوچكترين با نوجوان
گرايش انزواطلبي و تنهايي به پناهآوردن حتي و بزهكاري
از ميتواند كلاسها اين ميرسد نظر به و ميكنند پيدا
".كند جلوگيري عوارض اين بروز
در تابستاني كلاسهاي مزاياي مهمترين":ميافزايد شاهرخي
گروههاي با نوجوان ميشود باعث كه است اين زمينه اين
اين در و كند پيدا اجتماعي و عاطفي درگيريهاي همسالان
آگاهي خود قوت و ضعف نقاط از و ميزند محك را خود درگيري
".مييابد
كلاسهاي كيفيت بهبود براي ميرسد نظر به حال بههر
ميباشد نوجوانان وضعيت ارتقاء آن نتيجه كه تابستاني
از برخي به ذيل در كه گذاشت سر پشت را زيادي راههاي بايد
.ميشود اشاره آنها
عامل كه شرايط شدن فراهم بعداز كه معتقدند كارشناسان
كليه اينكه آن و ميرسد دروني عامل به نوبت است بيروني
تدريجا نوجوانان خود پيشرفت و نيازسنجي با بايد طرحها
.شود هماهنگ
دستاندركاران و مربيان پيشنهادروانشناسان ، طبق همچنين
و باشند نوجوان روانشناسي آگاهي و اطلاعات به مجهز بايد
روابط با و باشند آشنا نوجوان تربيتي رموز با همچنين
بر ميكنند منعكس خود از كه برخوردهايي با و انساني
در نوجوانان اغلب كه چرا.باشند تاثيرگذار نوجوانان
.ميباشند نوجوانان ساير براي مبلغي موارد بيشتر
كارشناسان توسط كلاسها اين كنترل و نظارت اينكه نهايتا
اجراي نحوه چگونگي در ميتواند روانشناسي و آموزش
.باشد موثر كلاسها اين برنامههاي
زاده دباغ مرجان
جنايت مشهدي زنان قاتل دستگيري حاشيه در
شرم؟ يا دارد فخر
زينتبخش جنايتكار يك سرافراز و خندان چهره اخير هفته در
عكسها.بود كشور روزنامههاي حوادث صفحه نيز و اول صفحه
!بخوريم افسوس احوالخود بر شد سبب كه توضيحاتي و
يك براي صحنه در حاضر جمعيت كه است شده باعث چيز چه
يك معالج دكتر تا شده باعث چيز بكشند ، چه هورا جنايتكار
چگونه خلاقيت بداند؟ مبتكر و خلاق فردي را او جنايتكار ،
قربانيان آيا يافته؟ تجلي بيرحم موجود اين كارهاي در
شوند ، قرباني جامعه افراد توسط بار دومين براي اگر اجتماع
قربانيان اين كشتن مهربانانه يا ميشود؟ محسوب ابتكار
است؟ نوآورانه
چرا ميداند ، اجتماع مصلح را خود جنايتكار اين اگر
دام به براي را خود خلاقيت چرا كرده؟ محاكمه را قرباني
است؟ نبرده بكار قربانيان اين عاملان انداختن
يك از قهرمانانه عكسهاي گرفتن جاي به روزنامهنگاران چرا
منعكس را قربانيان اين از يكي سرنوشت جنايتكار ،
اظهار شده؟ جنايتكار اين دستگيري سبب كه زني نكردهاند؟
كسي چه است ، شده وي موتور سوار گرسنگي فرط از كه نموده
چگونه و چرا ميگيرد؟ بردوش را زن اين بدبختي مسئوليت
آيا شدهاند؟ رها خود حال به جامعه در قربانيان اين
عهده بر تعهدي سيهروزان ، اين قبال در آن افراد و جامعه
غيرت و ايمان شعار كه جنايتكار اين خلاق ذهن آيا ندارند؟
نميكند؟ تراوش سالم جامعهاي داشتن براي ميدهد ،
و خود راه سر در شيادي چنين وجود از حتي بدبخت زن اين
او كه كرده عنوان بهسادگي و است بوده بيخبر خود امثال
بدان اينمملكت حوادث از خبر و روزنامهخواندن به چه را
نداشته ، فرقي او براي زندهماندن يا مردن كه است معني
او زندگي موضوع پراهميتترين ، خود شكم سيركردن بلكه
.است ميشده محسوب
ساير و همسر ، فرزند به مبتكر و مهربان جنايتكار اين آيا
افراد اين آيا است؟ كرده فكر خود خانواده افراد
اينان جرمبگذرانند خوبي به را خود عمر بقيه ميتوانند
را خانودهخود افراد تمامي كار اين با او است؟ بوده چه
ديد از آيا (مهربانانه البته) است كشيده تدريجي مرگ به
است؟ تحسين قابل اينهم غيرتي تماشاگران
دستگيري از پس كند پيشبيني ميتواند جنايتكار اين آيا
است ممكن و آمد خواهد چه خانوادهاش و همسر سر بر او ،
اين چون سرنوشتي گرسنگي ، بيپناهي از نيز وي باارزش همسر
مهرباني همسر مرد اين پس.كند پيدا را بيارزش قربانيان
فرزندان و همسر به من توصيه.بود نخواهد و نيست نبوده ،
مهربان را شخصي چنين هرگز كه است اين جنايتكار اين
همخواني كشتار و جنايت با مهرباني معناي كه چرا ندانند
بايد آنان با همدردي احساس عليرغم و ندارد و نداشته
از افتخارآميزتر مراتب به پدر و همسر نداشتن دانست ،
تمام دانست بايد و است ، جنايتكار پدري و همسر داشتن
در نحوي به ميگذارند صحه موجود اين كار بر كه كساني
خود به كه است رسيده آن وقت امروز.هستند شريك وي جنايات
فسادي هرگونه از ما اسلامي جامعه كه نكنيم ادعا.بياييم
دامان در را قربانياني چنين تنها مشهد مقدس شهر است بري
چنين وجود شاهد ايران دربسياريشهرهاي بلكه است نگرفته
ميليون حضور 60 با دادگاهي باشد بهتر شايد.هستيم افرادي
جرم شود بررسي عمومي دادگاه اين در تا كنيم برپا ايراني
.است كدام قانون و كيست مجرم و چيست
افشارنادري افسر
دانشگاه علمي هيئت عضو
تجسميدر هنرهاي تخصصي نمايشگاههاي
ميشود برپا استانتهران شهرستانهاي
تا شهريور از تجسمي هنرهاي تخصصي نمايشگاههاي:هنري گروه
اين.ميشود برپا تهران استان شهرستان ماهدر 10 بهمن
شهرستانهاي هنرمندان هنري آثار تبادل هدف با نمايشگاهها
ايجاد يكديگر ، آثار با هنرمندان آشنايي و تهران استان
و بيشتر فعاليت و كار به هنرمندان تشويق و انگيزه
توسط هنري مختلف رشتههاي در برجسته هنرمندان شناسايي
اسلامي ارشاد و فرهنگ كل اداره سينمايي و هنري معاونت
رشتههاي در هنرمندان آثار.شد خواهد برگزار تهران استان
كاريكاتور ، معرق ، و منبت نقاشي ، خوشنويسي ، گرافيك ،
عموم نمايش به عكاسي و طراحي سفال ، و مجسمه نگارگري ،
ري ، شميرانات ، شهرستانهاي از يك هر در.ميشود گذاشته
شهريار ، اسلامشهر ، فيروزكوه ، دماوند ، ساوجبلاغ ، كرج ،
تخصصي نمايشگاه قالب در هنري رشته يك ورامين و رباطكريم
بهمن ، دي ، آبان ، شهريور ، مهر ، آذر ، ماههاي در ترتيب به
.ميشود برپا مهر و آذر آبان ، شهريور ،
بخارا اي ازبكستان به علمي سفر گزارش
زي دير و باش شاد
قبادي حسينعلي دكتر
يا و گردشگري قصد به خواه كه سفرهايي در همهگاه ، :درآمد
از سفركننده اگر ميشود ، مختلف جاهاي به علمي پژوهشهاي
با را خود سفر گزارش و باشد برخوردار نويسندگي ذوق
پيش يا و سفر هنگام در گوناگون احساسات و پيشين آگاهيهاي
.بود خواهد جالب و خواندني مطلبي بياميزد ، آن ، از
گفتوگوي و ارتباط از بود خواهد گزارشي آنكه بهويژه
يا و سفرنامهها رو اين از.ديگر فرهنگ يك با سفركننده
مكالمه و آميزش از معياري ميتوانند سفري گزارشهاي
گزارش ميآيد ، پي از كه مطلبيدهند بهدست فرهنگها
از بازديد و ازبكستان به علمي سفر يك از است چندروزهاي
كه فارسي ، ادب شهرهاي عروس ;بخارا و سمرقند چون شهرهايي
.ميگذرد نظرتان از
تاشكند تا چاچ هفتخوان از
و بشناسيم بهخوبي را فارسي زبان فرمانروايي حوزه اگر
داشته خاطر به اندكي را آن اسطورهاي سترگ حادثههاي
فرودگاه" و "قديم ري فرازگاه" از برخاستن امروزه باشيم ،
به آن بالاي از عبور اندكي و آنجا از پرواز "جديد تهران
آشيانه و ضحاك دفنگاه را قله اين.ميرسيم دماوند قله
.كنيم تاويل و بناميم ميتوانيم سيمرغ
آوردگاه از بخشي از البرز ، كوه رشته سراسر از عبور از پس
يعني -سپيد ديو بر او غلبه و هفتخوان نبرد در رستم
نيزهگذار سواران دشت از و گذشتيم نيز -مازندران منطقه
يعني سربداران ، ديار نزديك ظاهرا.كرديم عبور كاملا
وارد و داد مسير تغيير چپ سمت به هواپيما كه بود سبزوار
شهر قديمي نام -چاچ راه و شد تركمنستان كشور هوايي مرز
كه كماني همان -گرفت پيش در را -رستم كمانگاه و تاشكند
و فلسفي تاويل در كه -اسفنديار چشم به تير وسيلهآن به
-بود فكري انجماد و تحجر و جهل و نمادنفساماره عرفاني ،
.افكند
در شد قرار كه بود اول شب در مسافرت برنامه قسمت اولين
جشن آن و شود برگزار تاشكند در اسلامي جمهوري سفارت محل
مذهبي ظرفيت به توجه با برنامه.بود (ص)اكرم پيامبر بعثت
شايسته سطحي در و آبرومندانه بسيار ازبكستان ، وضعيت و
دانشگاه معاون و اعظم مفتي ازجمله بود ، شده برگزار
دانشگاهي و علمي شخصيتهايبودند آمده نيز اسلامي
.بودند شده حاضر محل در قابلتوجهي
فارسي ادبيات فرد منحصربه و شگرف كاركرد از نمونهاي
گروه حضور و...مختلف پوششهاي با زنان و مردان حضور
و ميخواندند ازبكي و فارسي زبان دو به كه موسيقي
اتمام از بعد.بود عالي بسيار فارسي شعر مضامين مخصوصا
را شاعران ديگر و حافظ اشعار كه خوانندهاي با برنامه
به ولي نبود بلد فارسي اصلا شد معلوم.كردم صحبت خواند
اشعار اين ايراني ، فرهنگي ميراثهاي قديمي نفوذ دليل
آنجا مردم فرهنگ در را خود حيات نشيبها و فراز عليرغم
مذهبي شعارهاي در را نمونهها اين از.است نداده دست از
دنيا سراسر در ميدانم بعيد.هستم شاهد هم هند و پاكستان
رسوخ عاطفهها و قلبها اعماق در حد اين تا ادبياتي هيچ
از اندكي نيست ، بلد فارسي شدم متوجه وقتي باشد داشته
كردم صحبت ايشان كميبا و فهميدم را ايشان تركي صحبتهاي
هم آنها گروه و است هنر دانشكده فارغالتحصيل شد معلوم
.بودند دانشگاه نوازنده
مناسب بسيار فرصت از استفاده و مراسم اين در تاملي اما
با فراواني گفتگوي پذيرايي ، هنگام و آن اتمام بعداز
داشتيم مختلف دانشگاههاي استادان و ميهمانان از بسياري
تصميم همانجا و ديدم آماده و مناسب بسيار را زمينه
آنان فرهنگي دنياي به جديتر ورود براي راهي كه گرفتم
ادب ظرفيتهاي درباره گذشته سال در مقداري.كنم پيدا
چند و بودم انديشيده تمدنها گفتگوي با ارتباط در فارسي
مقدمه و داشتم اينباره در استادان از برخي با جلسهاي
در منبعي همراهم اما.بود آمده فراهم پژوهشي طرح تعريف
براي محور چند استقرار محل در شب همان ولي نداشتم اختيار
ارائه مناسب فرصتي در كه كردم تنظيم دراينباره سخنراني
سخنراني موضوع بود قرار قبلي هماهنگي براساس چون.كنم
انقلاب از پس فارسي ادبيات در تحول ويژگيهاي من فرداي
مناسبتري فرصت براي را اخير موضوع اين باشد ، اسلامي
.بودم گرفته درنظر
قرآن موزه از ديدار و اعظم مفتي با گفتگو
ملاقات ايشان استقرار محل در اعظم مفتي با زود صبح
بعداز.بود لازم و مفيد ملاقات اصل حيث از كه داشتيم
ايشان استقرار محل مجموعه به كه كرديم بازديد قرآن موزه
.است متصل
نكات از موزه در ايراني فرهنگ و هنر فوقالعاده درخشش
و ادبي و هنري نظر از بهويژه.بود توجه جالب بسيار
درس بايد.دارد اهميت بسيار رفته بهكار سمبلهاي و رمزها
موزه ، معماري نمادهاي و رمزها كه چرا باشد ، مضاعفي عبرت
محل.است فارسي ادبيات و ايراني فرهنگ مديون صددرصد
شگفتآورتر ، آن ازبود اميرتيمور موزه ما بعدي بازديد
استقلال از پس كه بود (لشكركش لنگ تيمور) تيمور موزه
قيمت با برابر حدودا هزينهاي با (رفته سال از8 كمتر)
منظور؟ چه به !شد؟ ساخته ايران تمام نفت از سال يك
ولي باشد دنيا برجسته موزههاي از موزه اين شايد اگرچه
سر فارسي كلاسيك ادبيات و فرهنگ از و باشد مطلع كسي اگر
موتيوها ، و مفاهيم تمام درمييابد بهخوبي دربياورد
ايراني آن هنر و معماري اسلوب و اشارات سمبلها ، رمزها ،
.است
تاشكند دانشگاه از بازديد
دانشگاه به مقرر ساعت راس بعدازظهر قبلي برنامه براساس
.شديم وارد تاشكند
دستاندركاران صميمي خوشامد و دوستانه بسيار برخورد
.كردند صحبت خدايار آقاي ابتدا.بود جلسه آغازگر دانشگاه
بنده ايشان از پس و كردند سخنراني رزمجو دكتر آقاي سپس
.كردم صحبت اسلامي انقلاب از پس ادبي تحولات درباره
فارسي شعر زادگاه ايران ، آيينه سمرقند ،
خارج سمرقند به رسيدن قصد به تاشكند شهر از كمكم
حدود مسافت طي تحمل سمرقند ديدار آرزوي و تصور.ميشويم
براي.ميكند آسان بسيار را راهزميني كيلومتر 400
شعر مبدا هم سمرقند محله و واژه شنيدن حتي ادبيات اهالي
آنكه از بيش اگرچه) فارسي شعر رونق آغاز.است زيبايي و
خود ، و ببخشد رسميت و رواج را فارسي شعر سمرقند ، در رودكي
حتي و بادغيسي حنظله امثال شود ، خوانده فارسي شعر پدر
فارسي اشعار [است ستوده را او رودكي كه] بلخي شهيد
رسميت سمرقند با و رودكي با فارسي شعر اما گفتهاند
ساير ظهور با و كمي لحاظ از هم و (است خورده گره و يافته
حائز سمرقند رودكي ، به آنان اقتفاي و سمرقندي شاعران
ادبيات تاريخ در هست يادم كه آنجا تا.است فراوان اهميت
ذكر سمرقند اهالي از مهم فارسيگوي شاعر پنج ماخذ ساير و
فارسي شعر و مختلف منابع در سمرقند توصيف و ذكر.است شده
شهري كمتر فارسي ، ادبيات در.است فراواني اهميت حائز خود
در آنچه از اعم.است شده ستوده زيبايي به حد اين تا
نيكي به سمرقند از كتاب آن امثال و جويني جهانگشاي مقدمه
در) مولوي و حافظ سعدي ، شعر در آنچه يا است شده ياد
ادبيات چاشني همه و همه است ، آمده سمرقند درباره (مثنوي
كوتاهي سخنان سمرقند دانشگاه در حتي بهويژه.است فارسي
:بود فرموده كه حافظ شعر از داشتم كه
مينازند و ميرقصند شيراز حافظ شعر به
سمرقندي تركان و كشميري چشمان سيه
رابطه نوع يك ميشود معلوم كه كردم وعرض كردم استفاده
كه است داشته وجود فارسي ادبيات و سمرقند ميان تعاملي
سوي از و ميباليدند و مينازيدند حافظ شعر به سمرقنديان
طربناك او شعر با سمرقنديان اينكه از نيز حافظ ديگر
توفيق خود براي را آن و دارد تفاخر ميشدند ، قصد
صحبت موضوع.كرد خواهم اشاره آن به بعدا).ميانگارد
پيوند در فارسي ادب ظرفيتهاي" را سمرقند دانشگاه در خود
آقاي بنده از قبل(بودم كرده انتخاب "تمدنها گفتگوي با
سخنراني ياسوج دانشگاه ادبيات گروه عضو محمدي ، دكتر
ظاهرا كه رسيد اينجانب سخنراني به نوبت آن بعداز. كردند
مطرح آنجا در موضوعات اين بود بار اولين اينكه دليل به
و آنجا به ايراني دانشگاهي هيات سفر اولين و ميشد
مطرح آنجا در انقلاب ادبيات مسائل كه بود بار نخستين
.شد واقع مخاطبان توجه مورد ميشد ،
من اما ;داشتيم سخنها "او" با ;شديم سمرقند وارد كم كم
كه محلي در بلافاصله.داشتم فراوان نجواهاي دل در وي با
.شديم ساكن بود ، تاشكند استقرار محل از مناسبتر بسيار
ظاهري كالبد و بناها حيث از تاشكند شهر اينكه عليرغم
مردم اما ميرسيد ، نظر به سمرقند از پيشرفتهتر شهري
تاشكند از بانشاطتر بسيار را كودكانش بهويژه سمرقند
سمرقند بافت تاشكند ، اروپايي يكپارچه بافت برخلاف.يافتم
رنگ و مايه البته.دربرداشت هم با را مدرن و سنتي بخش دو
حضور تمايز اين عرصه در و) است متمايز اينجا در سنت
از بسياري اينكه توجه قابل (.دارد خاص جلوهاي شيعيان
مهاجرت حاصل يعني آن دقيقتر معناي به) ايرانيتبار آنان
اينكه و بودند (سمرقند به ايران از ايشان اجداد يا پدران
فارسي زبان و ايراني اسلامي ، تمدن شهر اين ديوار و در از
.ميداد نشان را خود
ايراني تمدن بر افسوس
ايران ميراث حامل و باستاني كه را شهر اين بخواهيم اگر
در كنيم مقايسه تاشكند ساخت جديد شهر با است اسلامي
.است دگرگونه تاشكند شهر با قياس در معادلات همه مجموع
كرده حفظ را خود ايراني فرهنگ شكوه زيادي حد تا سمرقند
حجابهاي با ايراني تمدن آثار همه بدبختانه اما] است
تمدن و جلوهها كه جايي تا [ميشود پوشانده مختلف
ازلي خاطرههاي به شبيه بيشتر آنجا اسلامي و ايراني
.مينمايد
شركت سمرقند شيعيان جمعه نماز در يافتيم توفيق خوشبختانه
و قدس عالم به ورود گويا اينجا جمعه نماز در شركتكنيم
.بود برايم ازلي وصل و ملكوت به پرواز
وقتي بود دوم خطبه اواخر شديم وارد كه مردانه قسمت در
نماز تقريبا استقبال ، شدت از هستيم ايراني ما فهميدند
وكودكان نوجوانان حتي آنان همه.خورد هم بر آنان
.داشتند ما صميميبا و گرم بسيار برخورد نمازخوان
;شرقيان احساسات و ديانت اهل خونگرميهاي مظهر
به آنان تمام.ايرانيتبارميدانستند را عموماخود
اظهار (ره)امامخميني حضرت مخصوصاشخص و اسلامي انقلاب
به آنان عشقفوقالعاده جالب ، نكته يك.ميكردند ارادت
مكه از تقريبا كه است مقدس مشهد شهر و (ع)رضا امام
دليل به شايد و موضوعيتدارد بيشتر برايآنان وكربلا
با فرهنگي مشترك جنبههاي از بعضي نيز و حصول امكان
در كه بود جواني بسيار طلبه جمعه امام.باشد خراسانيان
پر داشت خوشحالي از هم اوبود خوانده درس ايران
قبلي اطلاع بدون آنان ، جمعه نماز به ما ورود.درميآورد
مكتبخانههاي در فارسيرا زبان ميگفتند آنانبود
فعاليتهاي اين با سال هشت اين طول در.يادگرفتند شيعيان
فارسيو زبان آموزشي مكتب شش شيعيان ، حدود ديني
كه است سكه روي آن است ، جالبتر شده گشوده ديني تعليمات
را دين كه ميگفتند فراوان تاكيد ديندارانبا عموم
بدان واعتقاد تمايل و آموختند زبانفارسي آموزش درجريان
الان و فارسيبود زبان مهد كه درجايي.كردند پيدا
مجدد يافتن حيات دوباره;است ومطرودشده تخريب اينطور
دست شما احساسيبه چه كنيد ، مشاهده را آن از ذرهاي
داد؟ خواهد
!حقير؟ كاركردهاي معظم ، بناهاي
مطالعه بازديدميكردم ، را بيگ الغ معظم رصدخانه وقتي
يعني ايراني يك آن طراح و مهندس كه شدم متوجه و كردم
دو ازبكيبراي مترجم.بود (كاشي) كاشاني مهندسجمشيد
متوجه بسته و شكسته كه ميكرد ترجمه اروپايي توريست نفر
كه حالي در.بود گرفته ناديده را بزرگ معمار اين نقش شدم
الغبيگ را رصد كار و بود ايراني فقط رصدخانه مهندس
و اصلي مهندس" كه شدم متذكر ايشان به من.ميداد انجام
زمانهاي در":دادند پاسخ ايشان و"است ايراني آن اولي
داشته نقشي است ممكن بودهاندو اينجا ايرانيان دور
زبان آثار مواردنتوانستند برخي در همه ، بااين "باشند
كه بخاري امام بناي سنگ مثلادر.بزدايند را فارسي
تماما كه قديمي بزرگ بناهاي سردرهاي همه همانند
شعر با همراه (ص) پيامبر حديث و كريم آيههايقرآن
دورهجديد بناهاي همه برخلاف -بود آنها زينتبخش فارسي
بازسازياخير سنگ تنها -است خالي فارسي ادب جاي قطعا
فارسيبازسازي همان به خطهايجديد به ترجمه از پس كه
.بود بخاري امام قبر سنگ است ، شده
سمرقند دانشگاه از ديدار
ادبيات دانشكده سمرقند ، دانشگاه از رسمي ديدار فردا
موعد دقيقادر داشتيم ، صبح برنامه در را فارسي وگروه
هيات از كاملارسمي و خوب استقبالرفتيم آنجا به مقرر
نسخههاي واز غني چندان نه كتابخانه از.آمد عمل به ما
فراواني تعداد گذشته سال طول 70 در كه) مانده باقي خطي
فارسي زبان مرگ (بردهاند بين از يا رفته بين از آنها از
همه از و فهميد اينجا از چيزميتوان هر از ملموستر را
رسوم و آداب تمدن ، فرهنگ ، -ادبيات -زبان مرگ سوگناكتر
آن از بعدا كه بود تمدني نمادهاي و يادگارها فارسيدر
خطيو نسخههاي از مفصل بازديد از پسگفت خواهم سخن
سالن به همكاري مختلف زمينههاي بررسي نظرو تبادل
.رفتيم سخنراني
از پاسي.شديم عازم بخارا سوي به شنبه روز بعدازظهرآن
هر از كه ساكنشديم محلي در شديم بخارا شبگذشتهوارد
نظر به تازهساخته و بود تاشكند شهر از حيثبهتر
.ميرسيد
شاديها و بخارا ، غمها از ديدار
يافته زوال پرعظمت ميراثهاي
من كه داشتيم بخارا غيررسمياز ديدارهاي غروب فرداتا
و تلخي شاديو و غم از نشيبيومملو و پرفراز بسيار روز
و مهدعلم بخارا ، شهر.پشتسرگذاشتم توامانرا شيريني
بزرگان ، عارفان ، همه آن خلوتگاه و فارسي ادب و وحكمت دانش
زدودن و فارسي وادبيات زبان وامحاي شدتزوال جز اكنون
مطلقفرهنگ مديون كه باستانيبخارا زيباييهاي همه
ديگريمشاهده بود ، چيز ايراني اسلامي تمدن و اسلامي
.نميشود
سوزناك و جانانه مرثيهاي و ميشد كاشخاقانيايپيدا
.ميسرود بخارا عظمت درخور و
جلوهگري ديگري هزاره در فارسي وادبيات فرهنگ دوباره آيا
داشت؟ خواهد
ديني فرهنگ هم سرگرداني و ويراني مظهر مجموعآنجا در
قديمي جامع مسجد كه آن تاسفبارتر.بود ايراني تمدن وهم
نماز آنجا در وكسي است متروكشده هم آن باعظمت بسيار و
.نميخواند
روشن پهلوان منزل در و سمرقندبازگشتيم شببه فردا
قرار و كرديم مراجعه تاشكند به;سهشنبه روز و مانديم
مصائب اين همه درك با.برگرديم تهران به چهارشنبه بود
پايان به ايندردنامهرا آن بزرگ رنجهاي يادآوري و
.ميبرم
|