كابل در كاميابي دوحه در ناكامي
صادق"تولد تا "اوليس" بزرگداشت از
"هدايت
خلاقيت تولد روز
باشد جوان ميتواند هنوز كه شاعري
جمعه داستان
كتاب يك پيشنهاد
ميشود ختم كيش به مستندها همه
گردون
جمعه نگاه
بههم سودربرگ و كلوني كه جايي ;سولاريس
ميرسند
شد بستري داد سيفالله
ميشود شلوغ سرش كاستاريكا وقتي
فرهاد و شيرين تئاترال بنگاه
ميليوني فروش 13 و عاشقي پرده
جمعه صداي
قاب در سينما
كابل در كاميابي دوحه در ناكامي
روسيه بين بستان _ بده ديگري زمان هر از بيش اكنون
كشوردوران دو كه ميرسد نظر به استو مشهود آمريكا و
ميكنند آغاز را مشاركت و ازهمكاري جديدي
غايت و ملل سازمان به را خود توجه اكنون غرب رسانههاي
روابط مورد در آمده بهدست توافقات با بينالمللي قوانين
آسياي كشورهاي و جهاني تجارت سازمان دوم نشست در تجارت
بحث مورد كه موضوعاتي جمله از.داشتهاند معطوف ميانه
افغانستان در آمريكا رهبري به نظامي نبرد گرفتهاند قرار
.است بوده آمريكا و روسيه روابط و
ديپلماتيك لوموند
در ژندرائو مونيك ديپلماتيك لوموند جاري ماه شماره در
بحران طي در متحد ملل سازمان عملكرد نحوه به مقالهاي
دوره پايان كه ميكند استنتاج اينگونه و پرداخته اخير
سال چند دنبال به.است راه در بينالمللي قوانين حاكميت
در كلي تسليم و ملل سازمان انفعالي اقدامات بين نوسان
امنيت شوراي آمريكا ، متحده ايالات ديكتههاي برابر
تاريخ به قطعنامه 1368 تصويب با عاقبت متحد ملل سازمان
سپتامبر تروريستي 11 حملات توصيف و سالجاري سپتامبر 12
ثبات و صلح عليه تهديد عنوان به واشنگتن و نيويورك به
.آورد فرود سرتعظيم متحده ايالات برابر در بينالمللي
بين در را آمريكا جمهور رئيس بوش جورج ايده امنيت شوراي
به حملات زمينه در كه مختلفي سردرگمكننده ايدههاي
با بوش.پذيرفت اصل يك عنوان به ميشد مطرح آمريكا
را آن و كرد استقبال امنيت شوراي تصميم از خشنودي
توسط گرفته صورت حملات امنيت شوراي":كرد توصيف اينگونه
با و آمريكا متحده ايالات خاك در كه تروريستهايي
تعلق آمريكا هوايي خطوط به كه هواپيماهايي از استفاده
".است كرده قلمداد بينالمللي اقدامي را داشتهاند
قايل نيز قضاوت حق خود براي متحد ملل سازمان اساس براين
مهمترين" كه ميدارد اذعان اصل 24 كه آن حال.است شده
ثبات و صلح از حفاظت متحد ملل سازمان امنيت شوراي وظيفه
به ملل سازمان كه دارد اعتقاد ژندرائو ".است بينالمللي
و وظايف از كوزوو و عراق چون حوادثي در دفعات
به عمل جاي به و است شده منحرف خود اصلي مسئوليتهاي
جهت در و آمريكا نمايندگي هيات مثابه به خود اصلي وظايف
با".است كرده عمل آمريكا كاركردهاي مشروعيت تاييد
ملل سازمان متحده ايالات اشتباه تحليلهاي ساختن جايگزين
كرده حاكم جهاني تحولات بر را باطلي و ناصواب دور متحد
پاسخ انتقامآميز جنگي با قتل و خشونت آن اساس بر كه است
از استفاده با دور اين امحاء درصدد بايد.ميشود داده
دستيابي حق آن در كه بود جامعي امنيتي سيستم استقرار
رسميت به محيطي زيست امنيت و بهداشت غذا ، به همگاني
".شود شناخته
نگاه چترين ويكن نيز ديپلماتيك لوموند نوامبر شماره در
با نبرد در متحده ايالات و ازبكستان همكاري معطوف را خود
افزودن با بوش جورج كه ميگويد چترين.است ساخته تروريسم
گروههاي فهرست به ازبكستان اسلامي جنبش شورشي گروه
.آورد فراهم را تاشكند و واشنگتن اتحاد امكان تروريستي
اين و كرده تقويت را ازبكستان منطقهاي موقعيت اتحاد اين
موقعيت به توجه با دارد جمعيت نفر ميليون كه 24 را كشور
به ازبكستان مسلح نيروهاي وضعيت و كشور اين جغرافيايي
.كرد خواهد بدل منطقه در كليدي كشوري
اسلام رهبري تحت ازبكستان كه ميشود يادآور نويسنده اما
كه است منطقه رژيمهاي سركوبگرترين از يكي كريماف
زندان به دولت سياستهاي به اعتراض دليل به را تن هزاران
فعاليت كشور اين در مخالفي حزب هيچ است ، كرده محكوم
.دارند قرار دايمي و شديد سانسور تحت رسانهها و ندارد
در مركزي آسياي در واشنگتن مستقيم مداخله:ميافزايد او
منطقه خودكامه رژيمهاي تقويت به احتمالا مدت كوتاه
جوامع شدن قطبي چند به درازمدت در اما شد خواهد منجر
بستري موجود شرايط ادامه صورت در كه انجاميد خواهد مذكور
در متحده ايالاتبود خواهند شورش و ياغيگري رشد براي
تكرار شد مرتكب خاورميانه در كه را خطاهايي ميانه آسياي
غيرمردمي رژيمهاي با نيروها مشاركت و تباني.كرد خواهد
خواهان گروههاي دشمنان صف در گرفتن قرار قيمت به فاسد و
.اصلاحات
گسترش وحشت افغانستان بر طالبان تسلط يافتن پايان سرعت
.است داده افزايش را پاكستان مرزهاي به بيثباتي
كه است حس اين ميزند ، دامن پاكستانيها وحشت به آنچه
دشمنان متحد و دوست برسد حكومت به كابل در كه دولتي هر
.است _ روسيه و هند _ پاكستان ديرينه
فشار افغانها به ايرانيان افغانستان ، سوي آن در
جمله از _ بيگانه كشورهاي نفوذ برابر در كه ميآورند
.كنند مقاومت _ آمريكا
بعد قدرت خلاء كه ميرسد وتحليل تجزيه اين به هركسي و
اتحاد عقبنشيني از پس دوران مانند درست طالبان ، محو از
.ميشود پر قومي خشونتهاي با سابق ، شوروي جماهير
القاعده و طالبان پناهجويي از هم پاكستان نيوز روزنامه
ابراز مرزها حاشيه در پاكستان قبيلهنشين مناطق در
:است آمده روزنامه اين سرمقاله در.است كرده نگراني
ورود از جلوگيري پاكستان نظامي مقامهاي اولويت مهمترين"
".است افغاني گروههاي و افراد
غربي شمال در بلوچستان ايالت در قبيلهنشين مناطق
.است نبوده پاكستان ارتش فيزيكي كنترل تحت هيچگاه پاكستان
به دست پاكستان نميرود انتظار":مينويسد روزنامه اين
".بزند غيرممكن كار
سيد زبان از سرمقاله در پاكستان اردوزبان روزنامه خبرين
ناگهاني سقوط":است نوشته پاكستان بازنشسته سپهبد رفاقت
."كرد ايجاد شكاف پاكستان غربي امنيتي ديوار در طالبان
ميان در شمال متحد جبهه چشمگير و سريع پيشرفتهاي
آينده از وحشت ميكردند همكاري آمريكا با كه كشورهايي
روزنامه زمينه اين دراست كرده ايجاد افغانستان سياسي
مشكل به كه نظامي پيروزي" عنوان تحت تفسيري در تركيه ملت
مثل پاكستان در جديد نظامي پيشرفتهاي":نوشت "شد تبديل
اساسي مشكل و ببندند گاري عقب به را اسب كه ميماند اين
افغانستان در بايد چگونه سياسي ساختار يك كه است اين
را قدرت خلا عجله با بايد تروريسم ضد ائتلاف.شود تاسيس
".كند پر
خود سرجاي را شمال متحد جبهه آمريكا سوي از گوشمالي يك"
حمايت تحت موقت دولت ايجاد با مخالفت جلوي و مينشاند
".ميگيرد را ملل سازمان
اختلاف كشيدن پيش با وقت نواي زبان اردو روزنامه
سو دو هر از كه پاكستان امنيت حالا:نوشت هند با پاكستان
پاكستان جديد دولت به بستگي است شده تهديد _ غرب و شرق _
چرا" است آمده روزنامه اين سرمقاله در.دارد آمريكا يعني
عين در "كنيم؟ تصور هند دست آلت را شمال متحد جبهه بايد
اشاره آمريكا و ملل سازمان حمايت به پاكستان نياز به حال
را خود نفوذ حداكثر بايد آمريكا و ملل سازمان" است ، شده
."نكند پيچيدهتر را پاكستان اوضاع هند كه گيرند بهكار
استاندارد بيزنس روزنامه
بود هماني شمال متحد جبهه پيروزي":بود نوشته نو دهلي در
كنيم كوشش آن تحكيم براي بايد ماداشت را آرزويش هند كه
".بگيريم را آن عليه پاكستان اقدامهاي جلوي و
روزنامه اين سرمقالهنويس "اوراسياويو" روزنامه در
در دوشنبه كه آن عليرغم:است آورده پارشين كنستانتين
شده برخوردار توجهي قابل اهميت از تروريسم با جاري نبرد
بر شدن غالب براي نبرد در كماكان تاجيكستان ليكن است
كه ميشود يادآور پارشين.است خويش منطقهاي انزواي
ناشي مشكلات از خروج براي تلاش حال در كماكان تاجيكستان
او.است كشور اين تا 1997 داخلي 1992 جنگهاي از
را تاجيكستان اقتصادي اوضاع مورد در سازمان تخمينهاي
اتباع از درصد حدود 83 آن براساس كه ميشود يادآور
به بيكاري نرخ و ميكنند زندگي فقر خط زير تاجيكستان
.است رسيده درصد حدود 30
است شده موجب داخل در اقتصادي موقعيتهاي وجود فقدان"
جلاي اخير ساليان طي در تاجيكها از فزايندهاي تعداد تا
جامعه عضو كشورهاي ساير راهي كار جستوجوي در و كنند وطن
يافتن براي آنان از بسياري و شوند مشتركالمنافع مستقل
دوشنبه ريلي ارتباطي راه به بسياري اتكاي مناسب كاري
تحت آن از آنچه براي قزاقستان مقامات كه دارند مسكو
مسير سپتامبر از 29 است شده ياد امنيتي ترتيبات عنوان
مهمترين از يكي را مذكور مسير و كردهاند مسدود را مذكور
قلمداد قزاقستان به افغاني آوارگان ورود مسيرهاي
.كردهاند
در ديگري زمان هر از بيش را تاجيكستان كنوني ، شرايط
خانوادههاي بيشتر كه آن خصوصا است داده قرار انزوا
تاجيكستان از خارج در خود درآمد به شديدي وابستگي تاجيك
هزار هفتصد حدود در موجود غيررسمي آمار براساس.دارند
شامل را كشور اين جمعيت كل ششم يك كه تاجيكستان شهروند
كشورهاي ساير و روسيه به فصلي مشاغل يافتن براي ميشود
.ميكنند سفر مشتركالمنافع مستقل كشورهاي جامعه عضو
صورت در موجود شرايط كه اعتقادند اين بر ناظرين برخي
اقتصادي بحراني شكلگيري به زمستان در كنوني وضعيت ادامه
.شد خواهد منجر تاجيكستان در
تايمز فايننشال
بهدست توافقات بررسي به مالي تايمز سرمقالههاي از يكي
است پرداخته دوحه در جهاني تجارت سازمان اجلاس در آمده
لحاظ تجاري گفتوگوهاي از جديدي دور آغاز آن براساس كه
به دستيابي كه ميدارد اذعان روزنامه اين.است شده
شرايطي شدن فراهم مستلزم جهاني تجارت زمينه در توافقي
اجلاس نهايي بيانيه شرايط آن گرفتن نظر در با كه است
ميآيد نظر به موضوع از خارج و بيمعنا تقريبا دوحه
جمعي مشاركت با توام جو به توجه با كه ميافزايد وليكن
تجارت سازمان مشروعيت افزايش به دوحه اجلاس بر حاكم
نشست 1999 كه توسعه حال در كشورهاي":انجاميد جهاني
از يكي عنوان به دوحه اجلاس در انگاشتند ناديده را سياتل
مواضعي با متحده ايالات.شدند ظاهر مذاكره عمده جناحهاي
اين در بود جنجالبرانگيز گذشته نشستهاي از كمتر كه
.داشت اروپايي اتحاديه با نزديكتري همكاري و شد حاضر نشست
:ميبرد پايان به را مطلب اينگونه سرمقالهنويس "
دوران بر جديدي آغاز را نشست اين بايد غني كشورهاي"
و كنند عمل خود قديمي وعدههاي به و بدانند جهاني تجارت
ايفا مذاكرات در مثبتي نقش تا كنند كمك فقير كشورهاي به
.كنند
ركود براي را خود بايد آنها كه اين همه از مهمتر
نتيجهبخش صورت در كه كشاورزي زمينه در خصوصا اقتصادي
".كنند آماده است اجتنابناپذير مذاكرات جديد دور بودن
تايمز نيويورك
را خود سرمقالههاي از يكي نيز تايمز نيويورك روزنامه
اختصاص دوحه در جهاني تجارت سازمان اعضاي نشست موضوع به
توافق مورد كه كاري دستور كه آمده مقاله اين در.داد
در آزادتر تجارتي به دستيابي راهكارهاي" گرفته قرار
حفظ همزمان و است داده قرار مدنظر را خدمات و كالا زمينه
".است كرده لحاظ نيز را فقير كشورهاي منافع
در كننده مذاكره طرفهاي همه كه است معتقد سرمقالهنويس
چيزي مقابل در و كرده چشمپوشي خود منافع برخي از دوحه
.آوردند بهدست
كرد قلمداد توجه قابل موفقيتي را آن بايد كه اقدامي در
به دستيابي تا كردند موافقت سوئيس و متحده ايالات
به انحصارا آنها توليد حق كه داروهايي ژنريك گونههاي
با كه فقير كشورهاي براي را دارد اختصاص كشورها اين
.نمايند تسهيل هستند مواجه بيماريها برخي گسترده اپيدمي
يارانه ارائه به دادن پايان تا شد متعهد اروپايي اتحاديه
ادامه از و داده قرار توجه مورد را خود كشاورزي بخش به
را اروپا كشاورزي محصولات رقابت امكان كه يارانه پرداخت
در كشورهاي.كنند خودداري ميدهد افزايش رقباي مقابل در
را خود بازارهاي كه دادند قول خود سهم به نيز توسعه حال
آنها.بگشايند بيمه و بانكداري مثل خدمات بخش روي به
در آينده گفتوگوهاي در جستن مشاركت خواستار همچنين
ساختن مرتبط و داخلي تجاري رقابتهاي افزايش زمينه
.شدند تجاري قواعد با زيستمحيطي نگراني
روندشاو فرانكفورتر
فرانكفورتر روزنامه در كه مقالهاي در زيمنس يوچن
با مشاركت به روسيه اشتياق مورد در رسيد چاپ به روندشاو
و پوتين ولاديمير بين اخير گفتوگوهاي سايه در آمريكا
.است ساخته مطرح را مطالبي تگزاس كراوفورد در بوش جورج
روساي.نيست ناآشنا چندان امروز وقايع كه ميگويد زيمنس
اختلاف مورد در مذاكره به جهان هستهاي ابرقدرت دو جمهور
.پرداختند دفاعي خطمشيهاي مورد در خود نظرهاي
است مشهود طرفين بستان بده ، رفتار زمان هر از بيش اكنون
مشاركت و همكاري از جديدي دوران كه ميرسد نظر به و
.است شده آغاز روسيه و آمريكا بين واقعي
زمزمههايي شنيدن گذشته پرمناقشه روابط گرفتن نظر در با
ضد پيمان اضمحلال حتي و اصلاح براي طرف دو توافق مورد در
تعداد كاهش و ABM به موسوم بالستيك 1972 موشكهاي
موجود تعداد يكسوم حدود تا طرف دو هر هستهاي كلاهكهاي
از دارد تلاش پوتين":مينويسد زيمنس.است شگفتآور
قابل شريكي عنوان به را خود و جويد بهره موجود شرايط
اين پوتين براي سازد ، مطرح متحده ايالات براي اعتماد
مورد در كه مكرري انتقادات از را خود تا بود طلايي فرصتي
غرب درهاي و دارد مصون ميشود مطرح چچن در بشر حقوق نقض
".بگشايد خود روي به را
شود گشوده پيش از بيش غرب دروازه كه است اميدوار پوتين
براي وي مساعدت دارد انتظار بوش از اكنون او آنچه و
روابطي برقراري و جهاني تجارت سازمان در روسيه عضويت
زيمنس ديدگاه از پوتين ، _ بوش نشستاست ناتو با نزديكتر
و بدبينانه تبعيت جاي به طرف دو واقعي مشاركت به
.انجاميد خواهد حاصله توافقنامههاي از متعصبانه
استراتفور
را افغانستان اخير حوادث استراتفور تحليلهاي از يكي
طالبان اخير عقبنشيني كه دارد اعتقاد و است كرده لحاظ
تغيير صرفا افغانستان شمالي مناطق ساير و كابل از
ميرسد نظر به زمين روي بر":است طالبان نظامي استراتژي
كه هرچند شدهاند متحمل را خردكننده شكستي طالبان كه
اقدام اينبود انتظار از دور واقعا طالبان عقبنشيني
به بود ممكن كه استراتژياياست ساختن رها منعكسكننده
استراتژي براي را خود آنها شود ، منتهي آنان كامل نابودي
.ميكنند آماده افغانستان جنگ در كارآمدتر و موثرتر
استراتژي از فقط طالبان كه است باور اين بر استراتفور
اپوزيسيون و آمريكا با كلاسيك نبرد و خود مقدم خط جنگي
ساكن مواضع از دفاع و شهرها در خود حاكميت حفظ شمال ،
و منابع با استراتژياي چنين كه چرا است كرده صرفنظر
اين كه است آمده ادامه در.ندارد همخواني طالبان امكانات
در را مهمي دگرگونيهاي طالبان نظامي استراتژي تغيير
...زد خواهد رقم افغانستان در جنگ تاكتيكهاي و آهنگ
ميشوند آماده بينالمللي صلح حافظ نيروهاي كه هماكنون
چريكي جنگهاي با آنها شوند افغانستان خاك وارد تا
به سالها براي احتمالا كه شد خواهند مواجه پراكندهاي
كشورهاي به آن دامنه است ممكن حتي و انجاميد خواهد طول
.شود كشيده نيز مجاور
ميدهد امكان طالبان به چريكي جنگهاي استراتژي پيگيري
بيشتري عمل آزادي آنان.كنند كنترل را جنگ آهنگ كه
و هرجا توانست خواهند بيشتر مانور قدرت با و داشت خواهند
را عرصه و آورده وارد ضربه باشد داشته ضرورت كه زمان هر
ميشود يادآور ديدگاه همين با استراتفور.كنند ترك
كه است آورده روي چريكي جنگ تاكتيكهاي به دوباره طالبان
در بريتانيا و شوروي تاكتيكها ، امپراتوريهاي همين با
.شدند مغلوب افغانها مقابل
صادق"تولد تا "اوليس" بزرگداشت از
"هدايت
بهنام عليرضا
معمولا.دارد دنيا مردم براي زيادي جاذبههاي صد عدد
با ميشوند ختم عدد اين به نوعي به كه مناسبتهايي
خود اعتبار كه همراهند بزرگداشتهايي و جشنها برگزاري
.گرفتهاند جاودانگي به مردم علاقه از را
فرصتي دست اين از مناسبتهايي جهان از نقطه دو در امسال
از جهاني بزرگ نويسنده دو علاقهمندان تا.ميكند ايجاد
پايتخت دوبلين نقطه دو اين از يكي.كنند ياد آنها آثار
جويس جيمز كه جايي يعني ;است جنوبي ايرلند رمزآميز
و آمد دنيا به بيستم قرن اول نيمه قدرتمند نويسنده
از الهام با را "دوبلينيها" و "اوليس" چون شاهكارهايي
اشاره ميخواهيم آن به كه دومي نقطه.نوشت جا آن فضاي
تهران همين در !نكنيد تعجب.است خودمان تهران همين كنيم
نام به نويسندهاي بهمنماه در 28 پيش سال يكصد دودآلود
رمان نگارش با بعد سالها كه آمد دنيا به هدايت صادق
.شناساند جهانيان به را ايران نوين ادبيات "بوفكور"
زبان به ايراني رمان نام جهان جاي هر در وقتي هم هنوز
و مهم اثر اين ياد به كه نيست منصفي آدم هيچ ميآيد ،
از نقطه دو اين در ديد بايد وصف اين با.نيفتد تاثيرگذار
با نويسندگانشان مواجهه از ادبيات دوستداران تلقي جهان
.است چگونه صد عدد
جديد قرني در اثر يك براي جشني
امسال خرداد روز 27 كه شهريميكنيم شروع دوبلين از
يك بزرگداشت براي كه بود مراسمي عجيبترين ميزبان
.شود برپا ميتواند نويسنده
سردسير شهر كه شرايطي در و بهار فصل روزهاي آخرين در
تجربه را بيسابقه سرمايي منتظره غير گونهاي به دوبلين
از جويس علاقهمندان و دوبلين مردم از تن هزاران ميكرد ،
نه گردهمايي اين علت.بودند آمده هم گرد جهان سراسر
سال يكصدمين نه و بود جويس جيمز تولد سالگرد يكصدمين
اين به مردم اين همه واقع در.آثارش از يك هيچ انتشار
در را "اوليس" جهاني اعتبار ادامه كه بودند شده جمع خاطر
و بود كرده تغيير سدهاي.بگيرند جشن يكم و بيست قرن
قرار منتقدان رمان بهترين فهرستهاي درصدر هنوز رماني
.بود كافي ظاهرا رمان نويسنده از تقدير براي همينداشت
نقاط در جويس علاقهمندان گرفته ، مه و ابري روز اين در
و خياباني تئاتر برپايي با و شدند جمع دوبلين كليدي
اين در جويس چه آن به را دوبلين فضاي اوليس ، رمان خوانش
رماني خاطر به همه اين.كردند شبيه بود داده نشان رمان
اما دارد گسترده شهرتي جهان در چه اگر كه ميافتاد اتفاق
خبرنگار.است شده خوانده نيز رماني هر از كمتر شايد
از بسياري نوشت ، زمان همان در رويتر خبرگزاري
را اوليس كه داشتند اذعان خود مراسم اين شركتكنندگان
!نخواندهاند
با اوليس نخواندن براي افراد اين دلايل قطعا البته
ماهوي تفاوتي دارند دست در ايراني مخاطبان كه دلايلي
اثر ترجمه به نيازي آنها كه است اين تفاوت آن و دارد
_ فارسي ترجمهاي چاپ براي شوند مجبور تا نداشتهاند
.بكشند انتظار سال چندين ايتاليايي
خبرنگار به اينباره در مراسم اين كنندگان برپا از يكي
چنداني علاقه امروز جوانان نيست مطمئن او كه گفت رويتر
.باشند داشته اوليس به
و جذاب بسيار واقعه اين اما":افزود ادامه در او
".است دوستداشتني
كه راهنماهايي توسط عجيب بزرگداشت اين شركتكنندگان
را انگلستان ، سابق پادشاه ادوارد ، سلطنت دوران لباسهاي
كرده تصوير رمانش در جويس كه مكانهايي به داشتند تن بر
.ميشدند راهنمايي است
سرانجام بودند آمده هم گرد جهان سراسر از كه افراد اين
نزديك دوبلين ، شمال در واقع جيمزجويس فرهنگي مركز در
.شدند جمع بود ، ساكن آن در كودكي در نويسنده كه جايي
بر مشتمل ايرلندي ، سبك به صبحانهاي جويس ياد به آنها
اول شخصيت علاقه مورد سخت كه چيزهايي ديگر و كيك ذرت ،
.كردند صرف بود ، "بلوم لئوپولد" يعني اوليس
شركت براي كاليفرنيا از كه پزشكي ويليامز ، لورنس دكتر
من براي اين":گفت بود ، رفته دوبلين به مراسم اين در
جويس آثار عاشق كه است دهه چندين من.بود ارزشمندي تجربه
دوبلين به گونهاي به كه بود اين رويايم هميشه و هستم
بازديد نخستين اين چه اگر.كنم سفر جويس توسط شده توصيف
از آشناتر برايم شهر اين حال اين با است ، دوبلين از من
".ميكنم زندگي آن در كه است جايي
مولف مرگ روزگار در نويسنده تولد
يكصدمين در.است ديگري طور وضع جهان سوي اين در اما
تنها هدايت هنوز كه جايي در و هدايت صادق تولد سالگرد
هيچ ميشود ، محسوب جهان در ايراني معتبر نويسنده
چشم به مناسبت اين به مراسمي برگزاري از نشانهاي
.نميخورد
قضيه اين درباره صادقهدايت ، برادرزاده هدايت ، جهانگير
بود ، شده متولد ديگري كشور در هدايت صادق اگر":ميگويد
خاصي مراسم تولدش ، سالگرد يكصدمين با همزمان امسال
اقدامي هيچكس متاسفانه ايران در ولي ميشد برگزار
كه هستند او منسوبين و دوستان از عدهاي تنها.نميكند
در و ميزنند عكس نمايشگاه برپايي مثل كارهايي به دست
و چاپ او پستالهاي كارت مجموعه است قرار نيز تولدش روز
".شود منتشر
اوايل كه است عكسي نمايشگاه به هدايت جهانگير اشاره
گالري در او زندگي مختلف دوران عكسهاي از ماه آبان
اقدامي تنها تاكنون نمايشگاه اين.بود شده پا بر سيحون
اين تولد سالگرد يكصدمين بزرگداشت منظور به كه است
سوي اين در كه را علاقهاي ميزان و گرفته صورت نويسنده
خوبي به ميشود ابراز هدايت حد در نويسندهاي به جهان
.ميدهد نشان
است؟ طور اين وضع چرا راستي
سيحون گالري مدير نظر دانستن بالا سوال به پاسخ براي
.است جالب
روزي اميدوارم":ميگويد گالري اين مدير سيحون معصومه
باشد قرار اگر كه باشيم داشته صدر سعه قدر آن ما كه برسد
نشان گالري در را صادقهدايت عكسهاي و نقاشيها كاغذها ،
تعطيل روز چند از بعد را جا اين باشيم مطمئن بدهيم
".نميكنند
با هميشه تاكنون حياتش زمان از ما كشور در صادقهدايت
جامعه طرف از هم بيمهري اين.است بوده روبهرو بيمهري
به و.ميشود ديده خوبي به سياستمداران طرف از هم و ادبي
براي چه آن مثل مراسمي برگزاري توقع انگار ترتيب اين
.است واقعيت از دور كمي شد پا بر جويس
به قطعا ما":ميگويد روزنامهنگار يك زمينه همين در
ما دست موارد خيلي در اما.هستيم هدايت بزرگداشت فكر
و مشهور بسيار روزنامه يك در كه من خود مثلا.است بسته
مناسبت اين به مقالهاي ميخواستم ميكنم ، كار صبح معتبر
اما كردم آماده كار اين براي هم صفحهاي حتي.كنم چاپ
".كرد حذف را مقاله روزنامه مسئول مدير
قبيل اين كه ميكند اضافه ادامه در روزنامهنگار اين
مراسمي برگزاري عدم در عامل مهمترين را بيروني فشارهاي
.ميداند هدايت براي
ديگري طور اتفاقها هميشه دنيا سوي اين چرا راستي
چرا است كرده فكر كسي كه اين مهمتر آن از و ميافتد؟
نيست؟ روز موضوع ديگر است مدتها ادبيات
يادمانها و مراسم جور همين از كشور يك ادبيات ميگويند
كتاب تيراژ كه ميگويند باز و ميكند پيدا احترام كه است
.است مسايل همينطور از تابعي هم كتابخواني آمار و
!بگيريد نشنيده ما از هم شما نميشنوند ، كه بعضيها
خلاقيت تولد روز
آذر متولد 1 روبين قاسم به هفته اين ما تولد جشن ستون
.دارد اختصاص متولد 29آبان 1319 سپانلو محمدعلي و 1323
تمام و همين نوشتن ، تولد ،
محمودي عليرضا
يك درجه گدارباز يك ميتواند علت دو به روبين قاسم
فقط فرانسوي نويسندگان تمام ميان از كه اين اول.باشد
البته دوم دليل.است كرده ترجمه را دوراس مارگريت آثار
نظر به تامل قابل باشد هرچه ولي نيست اولي قوت به
ساختار در تاثيرصدا درباره زدن حرف عاشق روبين.ميرسد
كتابي ميخواسته زماني شنيدهام حتي.است دراماتيك
.كند ترجمه سينما در صدا درباره
بحث به علاقه و گداربازي خاطر به تهران در را روبين
كه آن خاطر به بيشترنميشناسند سينما در صدا درباره
مارگريت:نام دو شامل دارد قفسهاي ما كتابخانههاي
دوراس آثار ترجمه بر روبين پافشاري.روبين قاسم و دوراس
گدارباز يك فقط چون ;اوست بودن گدارباز از نشان هم
جلد با كتابهايي همچنان سال گذشت 10 از پس ميتواند
.كند ترجمه فرانسوي زن نويسنده يك از سفيد
پاريس در روبين كه سالي آن 10 در نيست معلوم هنوز البته
كافه قهوه بوي و فرانسوي نثر نشئه است كرده زندگي
كه كرده اصفهاني جوان اين جان در جادويي چه مونپارناس
كه گفتم.دوراس و است نيلوفر نشر سرقفلي نامش سالهاست
.بزند سر ميتواند باز گدار يك از فقط اينها
مسائل به بيتوجه كه دارد هم زيادي منتقدان روبين قاسم
هواي بايد روبين كه معتقدند و ميكنند حمله او به گداري
برخي و كند جاري خود دوراسي شريانهاي در را تازهاي
درباره تازهاي حرف ميخواهند او تولد بهانه به ديگر
من آنها از يكي كه بزنند او به روبين و دوراس گدار ،
.هستم
روبين قاسم آقاي جناب
سلام
اتفاق باراني روز يك در زياد احتمال به كه تولدتان ،
آنتونيوني از كوتاه فيلم يك نام ياد مرا است ، افتاده
پاريس ، اصفهان ، .نيفتاد اتفاقي هيچ ناگهان.مياندازد
.سفيد جلد كتاب دهها و دوراس مارگريت نيلوفر نشر.تهران
احترام قواعد به ولي كن ، زندگي.كن ترجمه.شو بيخيال نه
قواعد":است گفته جايي گدار كه هست يادت حتما.نگذار
".شوند شكسته كه ميآيند وجود به اين براي
در و شده نوشته فرانسه در كه است كتابي روبين قاسم
.ميكند ترجمه نيلوفر نشر براي را آن دوراس مارگريت تهران
همين نوشتن ، تولد ، فقط نيست ، مهم قواعد و اسمها اصلا
.تمام و
باشد جوان ميتواند هنوز كه شاعري
سلحشور يزدان
و شصت كم كم پنجاه ، و چهل دهههاي جوان شاعر ظاهرا !خب
در آرامش" در سينمايياش شخصيت كه شاعري.ميشود ساله يك
گفته به و افكند سايه عادياش زندگي بر "ديگران حضور
عشق اسطورههاي" به عادي زندگي در آنكه از بيش خودش ،
.شد سهيم و دخيل عمومي قضاوت در باشد ، شبيه "پارسي
صداي و دارد بلندي قد كه شاعري "سپانلو محمدعلي"
را "اليوت" تجربههاي كه بود آن درپي روزگاري خشداري ،
"خاك" تجربه به بدل منظومههايش ، ديگر و "هرز سرزمين" در
راه ،"سپانلو" واقع در ;"زمان خانم" به بعدها يا كند
.توانست و خواست و رفت "آزاد شعر" در را "شاملو" نرفته
"زبان پارسي اليوت" يك به بدل او آيا كه نيست آن مسئله
بازگرداند پارسي شعر به را "مطول روايات" او ;نشد يا شد
علي او ، از پس نسل.شود "نيمايي ناظمي" به بدل آنكه بي
و رويكردها شگردها ، از عميقا هفتاد ، شعر نسل الخصوص
همچنين "سپانلو".شدند متاثر شعر ، در روايتگرياش شيوه
كه "حقوقي محمد" اتفاق به شصت ، دهه اوايل كه شد موفق
"اجراها در شعرياش دقيقي توصيف" بر "شكلگرايياش"
و بخشند تازه جاني را "نيمايي" يا "آزاد شعر" ميچربيد ،
مجبور "براهني" بعد ، دهه در كه بود حدي به جانبخشي اين
مقاله پويا ، و زنده جريان اين از خود انفصال براي كه شد
.بنويسد را "نيستم نيمايي شاعر يك ديگر من چرا"
به" آثارش هنوز اما ميشود ساله يك و شصت ،"سپانلو"
!پايينتر وگرنه تساهل ، كمي با] ساله پنجاه هنوز.اند"روز
در را دكتر شخصيت سايه ميتوان هنوز و ميرسد نظر به [
.ديد سرش بر "ديگران حضور در آرامش"
جمعه داستان
زمستان
پيرزاد زويا
و باريك كوچه طرف دو.ميبارد برف و است زود خيلي صبح
شدن گرم براي انگار بلند و كوتاه خانههاي رديف دراز ،
كنار را پرده زني پنجره ، يك پشت چسبيدهاند ، هم دل تنگ
روي خاكستري گربهايميكند نگاه بيرون به و ميزند
پرده سفيدي با زن سفيد موهاي و ميپرد پنجره درگاهي
روبهرو ، خانه جلو كوچه ، طرف آن.ميشود يكي تور
گربه.پيداست برف دانههاي لابهلاي از بزرگي آمبولانس
چنگ را پرده زن دست.ميلرزاند را تنش و ميكشد خميازه
گم سياهش دامن جيب در كبود رگهاي با ديگرش دست و ميزند
را زني نحيف هيكل جوان مرد دو روبهرو خانه از.ميشود
موهاي روي برف دانههاي.ميآورند بيرون برانكار روي
و ميشود باز آمبولانس عقب درهاي.ميريزد زن نقرهاي
پنجره ، پشت.ميكند باز جا بيرون ، سفيد متن در تو سياهي
چروكهاي و ميكند دنبال را برفي دانه گربه سبز چشمهاي
زن سر برانكار ، روي.ميدود هم در زن چشمهاي دور
.ميكند نگاه روبهرو پنجره به و ميچرخد
.ميپوشاند را بازش نيمه دهان دست دو با زن پنجره ، پشت
پيش و ميكنند باز راه نگاه دو برف ، ريز نخ لابهلاي از
.برسند هم به تا ميروند
بازي بچه دختر دو دراز ، و تنگ كوچه در.ميبارد برف
.ميكنند
نوك بر رنگ نارنجي روباني و دارد بلند و صاف موهاي يكي
بچهها دختر.است ساخته پروانهاي دومي بافته گيس
.ميكنند پرت برف هم به و ميدوند و ميخندند
***
يكي.ايستادهاند كوچه وسط جوان دختر دوميبارد برف
حلقه روي برفي دانه.ميآورد پيش را دستش دخترها از
برفي گلوله.ميشود آب جا در و مينشيند انگشتش طلايي
هم به را بلندش و صاف موهاي و ميخورد ديگر دختر سر به
دخترهاي.ميشوند دور خندهكنان بچهها دختر.ميريزد
برفها روي از و ميشود خم آنها از يكي.ميخندند جوان
.ميپيچد انگشت دور و ميدارد بر را رنگي نارنجي روبان
***
دست يك هر.ميگذرند كوچه از جوان زن دو.ميبارد برف
و ميخورد سر بچهها از يكي پايدارد دست در را بچهاي
برفها روي را نارنجي روبان جوان دختر.ميافتد زمين به
.كند بلند را بچه تا ميكند كمك ميشود ، خم مياندازد ،
تشكر و مياندازد سرش پشت را بافتهاش گيس دو مادر
.ميشوند دور زنان لبخند جوان دختر دو.ميكند
***
دو از سنگين ، هيكلهاي با مسن ، زن دوميبارد برف
آرام ، و طمانينه با.ميآيند بيرون هم روبهروي خانه
محتاط ، قدمهاي با.ميچرخانند درها قفل در را كليدها
حرف و ميايستند.ميرسند هم به كوچه وسط و ميافتند راه
نامهاي پاكت گشادش پالتوي جيب از آنها از يكي.ميزنند
روي عكسها از يكيعكس چند پاكت توي از و ميآورد بيرون
نگاه عكس به شدن ، خم عذاب از وحشت با زن.ميافتد برفها
از كه جواني زن.ميكوبد گونه به دست كف با و ميكند
چالاك و چست ميكند ، رها را بچهاش دست ميگذرد كنارش
و ميكند تشكر مسن زن.برميدارد را عكس و ميشود خم
.ميگيرد عكس روي از احتياط با را برف خيسي
***
نحيف هيكل آمبولانس توي سياهي.ندارد آمدن بند خيال برف
خسته پاهاي روبهرو ، خانه پنجره پشت.ميبلعد را زن
خود گربه.ميشود پهن زمين روي سياهش دامن.ميشود تا زن
برفها به روباني كوچه ، توي بيرون ، .ميمالد دامن به را
.نرود باد با تا است چسبيده
كتاب يك پيشنهاد
است زندگي از شيرين انتقام شعر
غلامي احمد
كروگر تونيو
مان توماس:نوشته
سيدحسيني رضا:ترجمه
هاشمي انتشارات
1378
دنيا به آلمان "لوبك" شهر در 6ژوئن 1875در مان توماس
سناتوري مقام به بعدها كه بود غلات بازرگان پدرشآمد
.شد بزرگ بورژوا و آزادمنش خانواده يك در او رسيد ،
سال در شد موجب كه دارد نام جادو كوه مان اثر مهمترين
مان توماس.كند خود آن از را نوبل ادبي 1929جايزه
.آورد دست به را نوبل جايزه كه است آلماني نخستين
نوشته پيش سال حدود 97 را كروگر تونيو داستان مان توماس
سال چهل حدود در سيدحسيني رضا مستقل ترجمه اولين و است
.است پيش
كتاب اين كنيم ، كسر تاليف زمان از را ترجمه زمان اگر
دست به آلمان در چاپ زمان از ديرتر سال پنجاه حدود چيزي
.است رسيده ما
توماس داستانهاي مشهورترين و بهترين از يكي كتاب اين
و "جادو كوه" نويسنده كتابهاي ديگر كنار در كه است مان
.ميگيرد جاي "بودنبرگ"
هوشمندانهاي انتخاب دوران آن در سيدحسيني رضا انتخاب
اساسيترين از يكي كروگر تونيو كتاب مايه.است بوده
هنرمند رابطه يعني ;است هنرمندانه زندگي وجودي مولفههاي
جايگاه و خود باورهاي و اجتماع با هنرمند رابطه خودش ، با
آنان با است ناگزير كه آدمهايي ميان در هنرمند واقعي
نيز مردم و نميداند آنان از را خود اگرچه كند ، زندگي
تنهايي اين ميشود.تنهاست درواقع او و ميدانند را اين
به جامعه كه تنهايي نوع آن يا ناميد خودخواسته تنهايي را
.دو هر يا ميكند تحميل هنرمند
انزوا به را كروگر تونيو كه است چيزي دو هر اين و
به عشق آن در كه را ، او متلاطم و آشفته درون و ميكشاند
گويي كه ميكند بياحساس و يخ و سرد چنان ميسوزد ، زندگي
اما.زندگي احساسات همه از فاصله يعني بودن هنرمند لازمه
او نميگيرد؟ آرام كروگر تونيو چرا است ، گونه اين اگر
دوره زندگي عادي و زيبا يكدست ، تصاوير پي در هنوز
با دوستياش.است شده سركوب كه دورهاي ;است خود نوجواني
سرزنده ، پرنشاط ، آدمهايي.هولم اينگبرگ به عشقش و هانس
.زندگي عيش پي در و جذاب
كه ميگيرد قرار فرساينده احساس اين برابر در مان توماس
زندگي و است عادي زندگي از بافتهاي جدا تافته هنرمند
را چيزي آن او اما.شمرد دون و كرد تقبيح بايد را عادي
فرقي.است هنر و زندگي از سطحي تقليدي كه ميكند تقبيح
.زندگي در يا باشد هنر در سطحينگري اين كه نميكند
تعادل ايجاد و كشف درگير جواني تا كودكي از كروگر تونيو
بور مو پسركي:دارد دوست را هانس او.است حس دو اين ميان
و است زندگي از سرشار اما عادي آدمي كه آبي چشم و
خوشي در را چيز همه كه ميشود هولم اينگبرگ دلباخته
كروگر تونيو.ندارد او شعرهاي به توجهي هيچ و ميبيند
شعرهايش و او دلباخته كه دختري به بياعتنا هم هنرمند
.است
با همراه گريز و جواني به كودكي از كروگر تونيو سفر
در آن به سال از 13 پس مراجعتاش و زادگاهش از او تمسخر
حريصانه او كه است شگفت احساس اين تفسير و نقد جواني سن
به حاضر هرگز زندگي اين به عشق در و دارد دوست را زندگي
تصوير ارائه و عميق خواستههاي روي نميتواند و نيست ريا
بگذارد ياس و تلخي از نقابي خود روشنفكرانه و هنرمندانه
با ايوانونا ليزاوتا با مباحثه در او كه روست اين از و
احساسات از همينطور و خودش هنرمندانه احساس از جسارت
.ميزند حرف هستند ، تضاد و درتصادم درونش در كه ديگري
زندگي شيفته او نميكند ، تقبيح را زندگي كروگر تونيو
و انزوا به را او ديگران اما آن از لذتجويي و است
و طرد اين در نيز خودش استعداد و راندهاند تنهايي
.است نبوده بيتاثير تنهايي
ميشود ختم كيش به مستندها همه
كيش شهر در مستند فيلمهاي جشنواره سومين امسال اسفند
دور بسيار ايران پايتخت از كيش چه اگر.ميشود برگزار
قابل اتفاق مهمترين اما دارد ، شهرت تجاري شهري به و است
كيش در جشنواره اين برگزاري ايران مستند سينماي در بررسي
خود دوره سومين در توانسته جشنواره اين.ميشود محسوب
عنوان به و كند جلب خود به را مستندسازان از بسياري توجه
جوانترين و ايراني مستندسازان مشهورترين تمركز نقطه
.كند جلوه مستند آثار سازندگان
بعد كه دارد وجود نيز متفاوتي نظرات ميان اين در البته
به پرداختن و جشنواره برگزاري مثبت حركتهاي تاييد از
سويي و شكل نداشتن و نبودن نهادينه به مستند ، سينماي
.مطرحميكنند را ايرادهايي جامع ، و ثابت
بود سوال زير هم جشنواره حيات پيش چندي:شيردل كامران
كيش مستند سينماي جشنواره دوره سه دبير شيردل كامران
و مديران سطح در مديريتي تغييرات انجام":ميگويد
جشنواره دومين برپايي با همزمان كه آزاد مناطق مسئولان
خود حيات حتي گرفت انجام ماه 1380 دي در مستند سينماي
در ماه هفت از بيش ما و برد سوال زير هم را جشنواره
در جشنواره وضعيت روشنشدن براي جوابي دريافت انتظار
".برديم سر به ابهام
سردرگمي و بلاتكليفي مدت همين در البته":ميافزايد او
_ كيارستمي عباس ويژه به _ علاقهمندي دوستان و همكاران
انجام جشنواره مجدد راهاندازي براي را چشمگيري فعاليت
(فرانسه) مارسي مستند سينماي جشنواره كه جا آن تا دادند
كليه تحمل با كه كرد آمادگي اعلام رسمي دعوتنامه يك طي
ميهمان پنجاه از دعوت و جشنواره بودجه و مخارج
كامل صورت به كيش جشنواره ايراني (منتقدين و فيلمسازان)
امر اين كه كنند برگزار مارسي شهر در ايراني مديريت با و
مستند سينماي اهميت و اعتبار ديگري مستند هر از بيش
".ميكند ثابت را ايران
دورههاي با دوره اين خوب بسيار تفاوتهاي درباره شيردل
شهرستانها و تهران از فيلم تعداد 238":ميگويد پيشين
در جالب ركوردي واقع به كه شده ارسال جشنواره دفتر به
دوره اين در را زن كارگردانان حضور او.است خود نوع
.ميكند اعلام چشمگير
از خارج رااز سرمايهاش مستند سينماي:مختاري ابراهيم
ميكند تامين كشور
سوءمديريت دچار را مستند سينماي مختارياما ابراهيم
از اعم _ سينمايي جشنواره":ميگويد و ميداند دولتي
اين است خودش ماقبل چرخه از جزئي_ داستاني و مستند
پخش بازار و توليد سرمايهگذاري ، از زنجيرههايي چرخه
پخش مميزيبازار و تلويزيون متاسفانه ايران ، در.است
وارد سرمايه بنابراين ;است كرده مضمحل را مستند آثار
و نحيف هم سينما اين توليد نتيجه در و نميشود چرخه
خارج را سرمايهاش نتواند اگر مستند سينماي و است بيمار
از خارج در هم را بازارش طبيعتا ميكند تامين كشور از
.ميكند جستوجو كشور
در مستند سينماي از باريكي خط كه ميشود اين هم نتيجه
انجمن و تلويزيون البته.ميآيد وجود به خصوصي بخش
كه ميكنند توليد مستند فيلم سالانهاندكي جوان سينماي
در.ندارد ايران مستند سينماي پويايي در موثري نقش
.نيست گاه هست ، گاه هم مستند سينماي جشنواره نتيجه
به هم ارشاد و ميكند برگزار را خودش جشنواره تلويزيون
سياست چون ;نيست مستند سينماي جشنواره برگزاري دنبال
ايران انيميشن سينمايندارد مستند سينماي به نسبت روشني
.است پريشان وضعيت همين دچار هم
را سرنا بخواهيم اگر) مستند سينماي:ميافزايد مختاري
نيروهاي و سرمايهگذار آن در بايد (نزنيم آن سرگشاد از
كشف را يكديگر جشنواره در معمولا بازاريابها و سازنده
بهتر مستند سينماي جشنواره وجود هرحال به.كنند پيدا و
.است نبودنش از
است ممكن ندارد وجود منطقي چرخه چنين ايران در چون البته
نقش سرانجام دولتي مديريت كه شوند باعث جشنوارهها همين
متوجه تماشاگر و كند كشف مستند سينماي در را خود سازنده
و دارد وجود مستند آثار اسم به كالايي كه شود
خاطر به كه شود بالقوهاي بازار متوجه نيز سرمايهگذار
".است بسته درهايش دولتي سوءمديريتهاي
كجا؟ و كي بيمخاطب جشنواره:كلانتري پيروز
جشنواره در نيز امسال كه مستندسازاني از كلانتري پيروز
:ميگويد ما سوالات به پاسخ در دارد حضور
.كجا و كي تا بيمخاطب جشنواره.1
.است خوب باشد چه جشنواره جاي به اگر گفت ميشود2
بگوييم؟
به مبتلا موضوعهاي با فصلي سمينارهاي ميتواند.3
.كوچك و مفيد.باشد ايران مستند سينماي
با منتقدان و مستندسازان ديدار براي فضايي فعلا.4
.خوب و لازم يكديگر ،
.كرد خودش از مهمتر را حواشياش بشود شايد.5
است؟ بيمزه.كيش در نه ولي كيش ، جشنواره يا.6
مهم برايم كارگردان نوجويي انتخاب در:صافاريان روبرت
است
هيات در كه سينمايي مترجم و منتقد صافاريان روبرت
نوع درباره دارد حضور كيش مستند جشنواره انتخاب
در ميتوانم فقط من":ميگويد فيلمها تعداد و انتخابها
بگويم بايد انتخاب نوع مورد در.كنم صحبت خودم شخص مورد
كار كه اين بود ، مهم خيلي كار بودن سينمايي من براي كه
.باشد خوبي سينمايي لحاظ به
فيلم يعني ;بود مهم هم كارگردان نوجويي مقدار يك البته
من واقع در.باشد نو ساخت نظر از هم و موضوع نظر از هم
حتي نيست ، جذاب ديگر باشد قديمي اگر موضوعي ميكنم فكر
".باشد ساخته درست را آن هم كارگردان و باشد خوب اگر
ميآيد يادم كه جايي تا":ميگويد ادامه در صافاريان
همين حدودا ميكنم گمان و ديدهايم را فيلم حداقل 100
اوليه انتخاب يك ما البتهباشد مانده فيلم تعداد
.ميكنيم
دفتر كه باشد حدي آن از بيشتر اوليه تعداد اين است ممكن
ديگر بار يك كه است لازم صورت آن در دارد ، لازم جشنواره
ماه تا حداكثر حال هر به اما.كنيم انتخاب را فيلمها
".خواهدشد تمام ما كار آينده
اسفند تا 13 بهمن از 30 مستند فيلمهاي جشنواره سومين
اطبايي ، محمد صافاريان ، روبرت و ميشود برگزار كيش در
را فيلمها بازبيني هيات شيردل كامران و راستين شادمهر
.ميدهند تشكيل
گردون
ايران نقاشي در بازي بند سال صد
آغداشلو آيدين
در جايگاهش تعيين و ايران معاصر نقاشي موقعيت درك براي
آن به مجرد طور به نميشود _ما فرهنگ و _ جهاني فرهنگ
گروه فلان كاري كم در را نابسامانياش ريشههاي و پرداخت
كمالالملك يقه معمول ، طبق و كرد جستوجو نقاش فلان و
و رامبراند امپرسيونيستها ، دوران در چرا كه گرفت را
.بود داده قرار الگو را تيسين
اخير سال يكصد نقاشي بندبازانه حركت بودن متعادل نا
به ايرانيان نفرت و عشق رابطه به گردد برمي بيشتر ايران
ميلادي ، نوزدهم قرن دوم نيمه از كه مدرنيتهاي يا تجدد
و شد ظاهر ما ميان در انكارناپذير قامتي و حضور با
نقاشي در ميشد نه و شويم آن پاي هم و سطح هم نتوانستيم
پيچيده جهان با مناسب راهي و حرفي پيشمان سال پانصد
پيدا دوامي و عمر هم التقاطي راههاي و كنيم پيدا معاصر
.نكردند
از ميبينيم كنيم نگاه كه را ساله صد دوران اين خلاصه
و محض تقليد تا مرده و افتاده رمق از شيوههاي به گريز
تا انكار از _ غرب جهان مدرن نقاشي چراي و بيچون
ميانه ، حلهاي راه در و آزمودهايم را همه _ دريوزگي
جهاني از يك هر كه _ را ناهماهنگ و نامربوط عناصري
اين دلخوش و زدهايم وصله هم به _ ميآمد متضاد و متفاوت
.شدهايم بيقواره تكه چهل لحاف
اجتماعي وضعيت آئينه _ خوب يا بد _ ايران معاصر نقاشي
و پسمانده جاهايي در ماست ، اخير قرن سياسي و اقتصادي و
از انبوهي كار در هم ، جاهايي در و است كرده عمل تاخير با
و است برده سود مدرنيسم آزادگري از برجسته ، هنرمندان
.است داده شكل را جستوجويي و مفهوم
بايد ما معاصر تمدن و فرهنگ كل به نگاه درستتر ، نگاه
و داريم سروكار مشخص قوارهاي با بيش و كم چون باشد ،
است ماندهاي كوتاه دست نقاشي ، مثلا كه ، نيست اينطور
و تعارض و تنفر و !متناسب اعضاي ديگر با پيكري بر
پيچيده رابطهاي سال؟ اين طول در ما سهمطلبي و دلدادگي
و نشانهها كه است كرده آغاز را تجدد با كوله و كج و
هم خوشمان احتمالا و ميكنيم ، نظاره داريم را عوارضش
.نميآيد
جمعه نگاه
خواسته خود خاموشي تلخ ، تنهايي
پوريا امير
شايد فرامتني ، و حاشيهاي جريانهاي همه كردن فروكش با
شايد.باشد "مرده موج" فيلم "متن" نگران كسي كمتر حالا
در كه مطبوعات و سينما حرفهاي دوستان از كسي كمتر
ديدهاند ، را فيلم سينما خانه جشن و خصوصي نمايشهاي
مجموعهاي چه روزها اين كه باشند خبر با عينا و دقيقا
"مرده موج" عنوان با كشور سينماهاي در صداها و تصاوير از
ابراهيم پيش ، چندماه كه است اين واقعيتميرود پرده روي
خلوت در شخصياش ، اراده و تصميم پي در حاتميكيا
با.ندهد ادامه را جدل ديگر كه شد آن بر خصوصياش ،
كرد موافقت آن از يي"بخشها" حذف و فيلم پخش حق واگذاري
.رفت "پست ارتفاع" موقت نام با جديدش فيلم ساخت سراغ به و
نشان مردم به مرده موج نام با دارد كه چيزي واقعا ولي
جشنواره ، زمان در حاتميكيا گلههاي از بيش ميشود ، داده
نه هيچگاه تماشاگرهواست در پا و خورده لطمه و مبهم
نوع حتي نه و ميبيند كامل طور به را كيشوت دون فيلم
قهرمان بين را (راشد حبيب) فيلم سازنده موردنظر تشبيه
.مييابد در آدمها كلام در راشد ، مرتضي و سروانتس
صحنه يعني فيلم آخر قبل ما فصل در بيننده ذهني سردرگمي
فرمان تحت تكاوران ويژه گروه توسط پايگاه كل تسخير
صحنه كامل حذف با و ميشود بيشتر هم اين از راشد ، سردار
در عملا مخاطب راشد ، توسط پايگاه تسخير دستور صدور
است؟ جريان در پرده روي اتفاقي چه شده؟ چه كه ميماند
يا دستگير را ديگر بعضي دارند راشد افراد از بعضي چرا
رويارويي صحنه ناگهاني ختم و قطع !ميكنند؟ سلاح خلع
گلريزان نماي حذف با آمريكايي هليكوپترهاي با راشد
براي را مشابهي بلاتكليفي نيز راشد قايق روي به آنها
بيمقدمه و آني پايان سرانجام ، ...و دارد پي در بيننده
سواحل در سلما و حبيب حضور نماي حذف با كه فيلم موهوم و
روي حيران ، و بهتزده را تماشاگر سال 2000 ، جشن در دوبي
!ميكند منجمد و خشك سينما صندلي
شده حل موضوع و كنم قبر نبش كه نيست اين هيچوجه به قصدم
كه اين ديدن با ولي.كنم بدل مسئله و معما به دوباره را
داستاني خط يك پيگيري لحاظ به واقعا پرده ، روي موجمرده
سكوت كه رسيدم حس اين به است ، بيسروته و ناقص پيوسته
فيلم ساخت درگير كه اين بهانه به حاتميكيا خواسته خود
تنها مرده موج تلخ خاطره با را او است ، تازهاي
هم حاتميكيا خود حتي شايد ميداند ، چه كسي.ميگذارد
را اكران حال در نسخه واكنش ، و پاسخ از پرهيز خاطر به
!باشد نديده
بههم سودربرگ و كلوني كه جايي ;سولاريس
ميرسند
از بعد ديگر بار است قرار كلوني جرج و سودربرگ استيون
در "اوشن نفره يازده دارودسته" و "ديد از خارج" فيلمهاي
"سولاريس" فيلم بازسازي كه فيلم اين.كنند همكاري فيلم يك
بيستم قرن فوكس كمپاني توسط است تاركوفسكي آندره ساخته
نوشته نام همين به رماني براساس "سولاريس"ميشود تهيه
فيلم اينبود شده ساخته سال 1972 در "لم استانيسلاو"
برفراز فضاپيمايي در كه بود كريس نام به جواني داستان
گذشتهاش و خاطرات مرور به سولاريس نام به فضايي اقيانوس
.ميپردازد
حساب به بيستم قرن فوكس اصلي پروژههاي از يكي فيلم اين
شروع سال 2002 نيمههاي تا آن فيلمبرداري و ميآيد
به سودربرگ و كلوني فيلمبرداري شروع زمان تا.ميشود
.پرداخت خواهند پروژههايشان ديگر پيگيري
شد بستري داد سيفالله
.شد بستري تهران شمال در بيمارستاني در "داد سيفالله"
سمت از "داد سيفالله" استعفاي خبر انتشار از پس
جامعه اسلامي ، ارشاد و فرهنگ وزارت سينمايي امور معاونت
يك تا بودند منتظر سينما علاقهمندان و ايران سينمايي
.ببينند تهيهكننده يا كارگردان كسوت در را او ديگر بار
خاطر به "داد" گذشته هفته كه شديم باخبر متاسفانه اما
تهران شمال در بيماستاني در كمر ديسك و كمردرد بيماري
بيماري متوجه هفته همين در تازه او گويا است ، شده بستري
سراسري عصب ناحيه پزشكان گفته به.است شده خود نهفته
نوعي نهايت در اين كه شده مشكل دچار داد سيفالله پاي
.است عصبي درد
سينمايي فيلم يك زودي به دارد قصد او ميشود شنيده
به "داد" كامل بهبودي و سلامتي.كند كارگرداني يا توليد
آرزوي فيلمسازي ، و اجرايي بعد دو هر در مهمي فرد عنوان
.است كشور سينمايي جامعه
ميشود شلوغ سرش كاستاريكا وقتي
سه از پس بوسنيايي ، مسلمان كارگردان كاستاريكا ، امير
در No Smoking گروه همراه به موسيقي كنسرت اجراي سال
برنامه در را فيلم سه ساخت حاضر حال در اروپا ، سرتاسر
.فيلمهاست اين قطعيترين "دماغ".دارد آيندهاش
تئاتري بازيگر قصه و نوشته خودش را فيلم اين فيلمنامه
نيويورك در "برژراك سيرانودو" نمايش اجراي از قبل كه است
را زن آن اواست شده مافيا گرفتار كه ميرود كمكزني به
بيني به نيازي نمايش اجراي براي ديگر اما ميدهد نجات
طول در و است شكسته درگيري در او بيني چون ندارد ، مصنوعي
.ميشود بزرگ تدريج به نمايش اجراي شبهاي
اين:كه بوده صورت اين به فيلم اين قبلي داستان البته
دريافت را بستهاي نمايش اجراي از قبل دقيقه پنج بازيگر ،
گونه در فيلم.است پدرش شده بريده بيني حاوي كه ميكند
.ميشود ساخته انگليسي زبان به و جنايي / كمدي
را آن كارگرداني كاستاريكا است قرار كه ديگري فيلمنامه
فيلمنامه اين قصه.دارد نام "گرسنه قلب" بگيرد ، عهده به
يوگسلاوي در كه است سياسي پسزمينهاي با عشقي ماجرايي
.ميافتد اتفاق سابق
و شده انتخاب آن بازيگران حتي كه فيلمنامه سومين نام
مانده متوقف همچنان اما داشت قرار فيلمبرداري مرحله در
و نوشته پاتر دنيس را فيلم اين فيلمنامه.است "سفيد هتل"
بيماران از يكي روحي مشكلات و رويا روانكاوي درباره
در.است _ ميكند زندگي خودسوزي توهم با كه زني _ فرويد
درونمايه زن آن ناخودآگاه به سوررئاليستي سفري حقيقت
.ميدهد تشكيل را فيلمنامه اصلي
محكوم يك نقش "سنپير بيوه" فيلم در امسال كه كاستاريكا
بود ، شده بازي هم بينوش ژوليت با و كرده بازي را اعدام به
.است شده سزار جايزه دريافت نامزد فيلم اين خاطر به
سودمند بسيار را فيلم اين در تجربهبازي كاستاريكا
نيز ديگر فيلم دو در است قرار حالا و بود كرده توصيف
نيل" كارگرداني به "شهردوگانه" فيلم نخستين.كند بازي
به "هرمانو" نام به ايتاليايي فيلمي ديگري و "جوردن
از پس كارگردان دو هر.است "روبيانو جيواني" كارگرداني
را بازيگري پيشنهاد "سنپير بيوه" فيلم در او بازي ديدن
داستانهاي كاستاريكا امير فيلم آخرين.دادهاند او به
در مستند فيلم بهترين نامزد فيلم اين.است "سوپر 8"
.است شده اروپا 2001 فيلم مراسم
فرهاد و شيرين تئاترال بنگاه
و شيرين تئاترال بنگاه" نمايشنامه "استادمحمد محمود"
.ميآورد صحنه روي را "فرهاد
اين نويسنده "استادمحمد" ما ، خبرنگار گزارش به
به نمايشنامهاي هيچ حال به تا":ميگويد نمايشنامه
سال دو.است نكرده تسخير مرا حد اين تا گرفتن شكل هنگام
است كشيده خود دنبال به مرا كلمه به كلمه متن اين كه است
".هستيم تمرين مشغول و رسيد ثمر به كار سرانجام و
با قولم و ميكنيم تمرين روز هر":افزود محمد استاد
كار وقت هر كه است اين نمايشي هنرهاي مركز و گروه و خودم
جشنواره در حال هر به ولي برويم صحنه روي به شد آماده
و مركز خجالت از كه اميدوارم و داشت خواهيم اجرا فجر
".درآييم شهر تئاتر
ليلي" ،"اصلاني فرهاد" ،"لاچيني آزيتا" نمايش اين در
.ميكنند بازي...و "جواهريان نگار" ،"رشيدي
كارگرداني را "بازي آخرين" انقلاب از بعد استادمحمد
جمله از زيادي نمايشهاي نيز انقلاب از پيش و است كرده
از بعضي كه نوشته را "يكم و بيست شب" و "كاظم آسيد"
.كرد اجرا سالها همان را آنها
ميليوني فروش 13 و عاشقي پرده
داود" كارگرداني و نويسندگي به عاشقي پرده نمايش
.شد روبهرو تماشاگران استقبال با "ميرباقري
داود آثار بر مروري عنوان با عاشقي ، پرده نمايش
روي هنري حوزه انديشه تالار در مهرماه ميرباقرياز 24
هزار و 650 ميليون آبان ، 13 جمعه 25 روز تا و رفته صحنه
ادامه ماه دي آخر تا آن اجراي و است داشته فروش تومان
و پورشيرازي حسن بخشي ، عنايت عاشقي پرده نمايش در.دارد
.ميكنند نقش ايفاي كوثري فريبا
آن فروش كه بود ميرباقري نمايش ديگر "طلا دندون" نمايش
و ماند منتظر بايد حالا.گذشت تومان ميليون مرز 20 از
و كرد خواهد كسب را دندونطلا ركورد "عاشقي پرده" ديد
.خورد خواهد تكاني مالي لحاظ از ديگر بار ايران تئاتر
جمعه صداي
كنيم حفظ را خاطرههايمان باغ
ميرعلينقي عليرضا سيد
شاهد ظهيرالدوله گورستان ماه ، آبان پنجم و بيست جمعه
از كه بود سالي صد طي در گردهماييها بزرگترين از يكي
صدسال" برنامه سردبير پيگير كوشش به.ميگذرد آن تاسيس
سيدمحمد آقاي ،(ايران اسلامي جمهوري صداي در) "فرهنگ
برنامه عصر بزرگ هنرمند براي بزرگداشتي مراسم حسيني ،
و خالقي روحالله استاد ياد زنده:شد برگزار "گلها"
دو هر درگذشت تاريخ اتفاقا كه ;معيري رهي روانشاد
.است ماه آبان اواخر بزرگوار ،
تا كرد تلاش ماه سه از بيش فرهنگ ، صدسال برنامه سردبير
هنرمند دو اين براي را آبرومندي و بزرگ مراسم بتواند
دعوت نامي موسيقيدانان و هنرمندان ازكند برگزار ارجمند
گلها ، اركستر و ملي موسيقي هنرستان دوره يادگارهاي شده
سخنراني بر قرار.گذاشتند خفته خاك در عشاق مزار به پاي
تاسف ، كمال با يادداشت اين نويسنده.بود موسيقي اجراي و
.شود حاضر باشكوه مراسم اين در سرد ، هواي در نبود قادر
كه بود شده وسيلهاي گويا تلاشها ، اين تمام وصف ، اين با
چندان نه افراد ويژه به.نكنند همكاري افراد برخي
كار هر مانعي ، هيچ بدون است سالها كه معلومالحالي
گورستان مقدس محيط و ميدهند انجام ميخواهد دلشان
- هنري آرامگاه معتبرترين و بزرگترين كه) را ظهيرالدوله
اين بدون ;دادهاند قرار خود كسب محل (است ايران تاريخي
بدون و حق نابه كه ميراثي قبال در مسئوليتي احساس كه
اين در حاضران.باشند داشته رسيده ، آنها به استحقاق
از ;ميگفتند سخن افراد اين كارشكنيهاي از گردهمايي ،
ميكروفونها ، صداي در خدشه و برق ناگهاني وصلهاي و قطع
نهايت ، در كه ;ديگر مسائل خيلي و مراجعان با رفتاري بد از
گرداننده براي جسمي - عصبي فرسودگي و تشنج ايجاد باعث
.است شده برنامه
دولتي ، نهادهاي از يكي كه رسيده آن موقع ميرسد نظر به
عهده به را ايران فرهنگي آرامگاه مهمترين به رسيدگي كار
.بدهد نجات بيساماني و پريشاني اين از را آن و بگيرد
و ناخوشايند نتايج ميتواند گورستان اين امروز ويراني
محل به محوطه تبديل و آن تخريب چون فاجعهباري
محوطه اينباشد داشته پيش در را بيرويه برجسازيهاي
به را شما.خاطرههاست باغ بلكه نيست ساده گورستان يك
باقي برايمان - دلخوشي محض فقط - هم چيزي يك بگذاريد خدا
.بماند
قاب در سينما
خبرنگار:حرفه
فرودگاهي مهدي
با ايتاليا سينماي از فيلمي سينما 4 برنامه در امشب
آنجلو ميكل.آمد خواهد در نمايش به خبرنگار:حرفه عنوان
ابتداي در ماجرا فيلم با كه شهيري فيلمساز آنتونيوني
در را خبرنگار:حرفه شد ، شناسانده جهانيان به شصت دهه
جلوي پوينت زابرينسكي از پس سال پنج فاصله به و سال 1975
(1962) كسوف ،(1961) شب آثار اين از پيشاست برده دوربين
براي كافي مجال (1967) آگراديسمان و(1964) سرخ صحراي ،
اختيار در را خلاقه سينماي بيان و نافذ نگاه كشيدن رخ به
جمله از بسيار جوايز كسب.بودند داده قرار آنتونيوني
و سالهاي 1960 در كن جشنواره داوران هيات ويژه جايزه
عمر يك براي اسكار جايزه و كسوف و ماجرا براي 1962
توفيق از ناچيزي تقدير سال 1995 در سينمايي فعاليت
سينما جدي تماشاگران دل و ذهن بر فيلمساز اين تاثيرگذار
.ميشود محسوب بيستم قرن دوم نيمه در
كه ميپردازد خبرنگاري زندگي داستان به خبرنگار:حرفه
.ميشود چاد آفريقايي كشور راهي مستند فيلم يك ساختن براي
را خود هويت تا ميآيد پيش او براي موقعيتي سفر اين در
و شخصي دلايل به را كار اين او.كند عوض ديگري شخص با
.ميدهد انجام است ، شده عايدش زندگي در كه ناكاميهايي
به ورود با تا مييابد را امكان اين خبرنگار طريق اين به
را غيرمنتظرهاي آزادي نشده پيشبيني و بديع ماجراهاي
زندگي آنتونيوني آثار اغلب مانند فيلمسازد خود نصيب
سفر او باور به زيرا ميكشد تصوير به را سرگردان آدمهاي
از ناشي جمود و رخوت ناشناخته سرزمينهاي در حضور و
و موقعيت از گريز امكان و ميزدايد زندگي از را روزمرگي
فيلم صحنههاي.ميآورد فراهم آدمي براي را قبلي هويت حتي
فيلمبرداري متعددي اروپايي و آفريقايي كشورهاي در
ويژگيهاي از كه مكان انتخاب در وسواس يقينا و شدهاند
بوده همراه او با هم فيلم اين در است آنتونيوني سينماي
نيم و دو هزينه چهارم يك كه اين توجه جالب نكات از.است
ديويد نقش كه نيكلسون جك دستمزد به فيلم دلاري ميليون
از پس سال بيست.است يافته اختصاص ميكند ، ايفا را لاك
ميان از فيلم آنتونيوني سالگي سن 83 در و خبرنگار:حرفه
وندرس ويم همكاري با بود قرار كه فيلميساخت را ابرها
.نشد چنين اما شود ساخته
|