بگيريد جدي را رواني بهداشت
سرنوشت نوعي موقعيت ، نوعي
به روزنامهنگاران صنفي انجمن اعتراض
ملت روزنامه توقيف
مشروعيت به اجتماعي آسيبهاي آمار كتمان
ميزند
لطمه نظام
حق سلب ماده 187 مورد در مجلس مصوبه رد
است مجلس از قانونگذاري
بگيريد جدي را رواني بهداشت
رواني بهداشت و كودكان
رواني بهداشت
اهميت عليرغم كه است موضوعاتي از رواني بهداشت
بهاي و شده انگاشته ناديده اغلب متاسفانه آن فوقالعاده
جهاني بهداشت سازمان كه اين.است نشده داده آن به لازم
از":شعار با رواني بهداشت سال را ميلادي سال 2001
اعلام ،"كنيم توجه آن به و نباشيم غافل روان بهداشت
و مهم موضوع اين به پرداختن براي خوبي بهانه است ، نموده
.نمود فراهم را شده فراموش اغلب
معني به بهداشت اصولا چه؟ يعني رواني بهداشت راستي به
بهداشت بنابراين.است سالم محيط در سالم زندگي براي تلاش
به اجتماع و فرد رواني سلامتي حفظ و تامين يعني رواني
خوبي به را خود روزمره فعاليتهاي بتواند فرد كه نحوي
مناسب ارتباط خود محيط و خانواده افراد با و داده انجام
عبارت به يا و باشد بهنجار رفتاري داراي و نمايد برقرار
در كه عواملي مجموعه از است عبارت رواني بهداشت تخصصيتر
اختلالات وخامت روند پيشرفت يا و ايجاد از پيشگيري
.دارد موثر نقش انسان در رفتاري و احساسي شناختي ،
بوسيله منظور اين و است پيشگيري رواني بهداشت اصلي هدف
.ميشود حاصل مناسب اجتماعي فرديو محيط ايجاد
:از است عبارت آن اساسي اصول
ديگران و خود شخصيت به فرد احترام -1
ديگر افراد و خود در محدوديتها شناختن -2
است عواملي معلول انسان رفتار كه حقيقت اين دانستن -3
اوست وجود تماميت تابع فرد هر رفتار اينكه به آشنايي -4
و رفتار ايجاد سبب كه محركهايي و نيازها شناسايي -5
ميشود انسان اعمال
آن تا ميكند وادار عملي رابه فرد كه كمبودي يعني نياز
.باشد رواني يا جسماني ميتواند نياز.كند جبران را كمبود
رواني تنش يا رواني هيجان حالت نگردد رفع نياز كه هنگامي
ايجاد انسان در متفاوتي تاثيرات كه شد خواهد ايجاد
و ميشود كم تنش شود ارضا احتياج كه هنگامي و.ميكند
بهداشت.شد خواهد قبلي غليان جانشين آرامي عاطفي حالات
اوليه احتياجات به دادن ارزش و دانستن مستلزم رواني
مانند است جسماني احتياجات اين از بعضياست بشر افراد
است رواني آنها از گروهي و استراحت و آب غذا ، به نياز
اين تاثير تحت دائما بشر.پيشرفت به نياز مانند
رفتار آنها ارضاي يا و محروميت نسبت به و نيازهاست
مطلق سكون حال در وقت هيچ او زندگي بنابراينميكند
آوردن دست به براي تلاش و كشمكش در دائما بلكه نيست ،
امنيت و اجتماعي موقعيت و پيشرفت به عشق و مسكن آب ، غذا ،
.است رواني و جسمي
اصول اين كه شخصي.دارد وجود مرگ زمان در تنها مطلق سكون
زندگي مشكلات با واقعبينانه مسلما بپذيرد و بفهمد را
زيرا نميشود ، دلسرد موانع وجود با و ميكند مقابله
شخص مختلف ، عوامل با كشمكش يعني زندگي كه ميداند
تطابق در فرد احتياجات هيچگاه كه ميداند انعطافپذير
كه ميكند سعي بنابراين نيست ، اجتماعي مقتضيات با كامل
از بيشتر و بگيرد نظر در را واقعيات نيازها برآوردن در
رواني تعارض كه ميپذيرد او.باشد نداشته توقع اندازه
آماده را خود آن با مقابله براي و ميافتد اتفاق اغلب
براي و دارد معيني هدفهاي زندگي در شخص اين.ميسازد
خود شناسايي بهعلاوه كرد ، خواهد وافي سعي آنها به رسيدن
بشريت به نسبت را او احترام و خوشبيني حس ديگران و
كه آنطور را ديگران او اينكه خلاصه.ميدهد افزايش
روش خيالبافي جاي به آنها با رابطه در و دارد قبول هستند
زندگي به خاطر اطمينان با و ميكند اتخاذ را واقعگرايي
.ميدهد ادامه خود بيتشويش
و دارند دوستش اشخاص كند احساس كه است لازم فردي هر براي
هست ، كه همانطور را او و قايلاند احترام او براي
اتكاء و بهنفس اعتماد حس تشديد در احساس اين ميپسندند ،
را خود كه كودكي براي بويژه و است موثر بسيار خود به
احساس.خاصيدارد اهميت ميبيند بزرگسالان به متكي
برود مدرسه به اينكه از قبل كودك عاطفي ارضاي و ايمني
بايد كودك.ميشود تامين مادر و پدر سوي از منحصرا
دوست هميشه و دارند دوست را او اوليايش كه باشد مطمئن
و هستند روزگار بلاياي برابر در سپري آنهاداشت خواهند
رواني و جسمي خاطر ارضاي و ايمني و خوشي منبع او براي
.ميباشند
اولياي به نسبت است لازم كه مهرباني احساس بر علاوه كودك
باشد مطمئن بايد ببيند محبت آنها ، از و باشد داشته خود
منظور البته.ميدارند دوست را يكديگر نيز او اولياي كه
با را مادر و پدر مخالفت هيچوجه به كودك كه نيست اين
بر او ايمني احساس تا كرد سعي بايد بلكه نبيند ، يكديگر
.نشود متزلزل دارد مادر و پدر روابط مورد در كه شكي اثر
كه است اوليا وظيفه باشد خانواده در كودك يك از بيش اگر
كدام هر و ديگري اندازه به را يك هر كه بفهمانند آنها به
هيچوجه به اوليا.دارند دوست او خود شخصيت خاطر به را
هم با را آنها و شوند قايل تبعيض خود كودكان ميان نبايد
و استعدادها براي را كدام هر است لازم بلكه كنند ، مقايسه
در بدينوسيله و دهند قرار تشويق مورد دارند كه خصوصياتي
خود از نظير عوامليكنند سعي آنها مثبت قواي پيشرفت
خانوادگي ، اختلافات گسسته ، خانواده افراطي ، توجه راندن ،
رواني بهداشت ميتوانند...و عقايد و افكار در تفاوتهاي
.بيندازند مخاطره به را كودكان
نقش فرد روحيات و شخصيت شكلگيري در كودكي دوران چون
روان بهداشت بحث لذا دارد مهمي بسيار و تعيينكننده
كودكان كه آنجا از و.ميشود مطرح كودكان محور حول بيشتر
والدينشان به رواني و جسمي نيازهاي لحاظ از كامل طور به
و سلامت تامين در اساسي نقش والدين لذا وابستهاند ،
.ميكنند ايفا كودكانشان رواني بهداشت
اندك تنبيه و اول درجه در فراوان محبت با آميخته رابطه
و كودك ميان مسلط رابطه نوع بهترين ميتواند دوم درجه در
اعتماد و ايمني احساس سبب محبت زيادي مقدار.باشد اوليا
تنبيه كمي مقدار ضمن در و ميشود كودك در لازم نفس به
اين در.شد خواهد او در مسئوليت و تشخيص حس ايجاد باعث
و عاطفي رشد و ميرسد خود حداقل به اضطراب رابطه نوع
و كودك اصلي احتياجات تربيت طرز اين.ميگردد حاصل فكري
و ميكند ارضا را پيشرفت و محبت و امنيت به احتياج بويژه
اعتماد احساس تشويش و اضطراب به او كردن مبتلا جاي به
.ميآورد بوجود او در را بهنفس
در كه است عميق و گسترده بسيار بحثي رواني بهداشت بحث
.نيست امكانپذير ابعادآن تمامي به پرداختن مختصر اين
توجه هم مهم امر اين به اينكه سطور اين نگاشتن از هدف
روحي مسائل به خود نگرش در و بدهيم بها آن به و كنيم
.نماييم تجديدنظر
به و بكوشيم كودكان رواني بهداشت تامين در خصوصا
:كه باشيم يادداشته
و مطمئن كند ، زندگي دلگرمي و تشويق با همواره كودك اگر -
.ميآيد بار نفس به متكي
ديگران بخشيدن كند ، زندگي بخشندگي با همواره كودك اگر -
.ميگيرد ياد را
گذاردن احترام كند ، زندگي احترام با همواره كودك اگر -
.ميگيرد ياد را ديگران و خود به
را دعوا و جنگ كند ، زندگي پرخاشگري با همواره كودك اگر -
.ميگيرد ياد
.ميآيد بار نگران كند ، زندگي ترس با همواره كودك اگر -
گناه احساس كند ، زندگي باخجالت همواره كودك اگر -
.ميگيرد ياد را نفس به اعتماد عدم و ميكند
را كردن محكوم گيرد ، قرار انتقاد مورد همواره كودك اگر -
.ميگيرد ياد
...ميكند؟ زندگي چيز چه با شما كودك راستي به
خداياري روحانگيز دكتر
رواني بهداشت:منبع
شاملو سعيد دكتر:تاليف
سرنوشت نوعي موقعيت ، نوعي
پايان آغاز
پاياني بخش - معلولين جهاني روز بهانه به
موقعيت و خويش ناتواني به بنا معلول هر كه است آشكار
يا زندگي نوعي از ميتواند گرفته قرار آن در كه مشخصي
برخي از تابعي موضوع اين.باشد بهرهمند سرنوشت گونهاي
آنچه امااست رواني و اجتماعي فيزيكي ، معين ، متغيرهاي
نگاه است برخوردار اساسي اهميت از كاملا مجموعه اين در
نرسيده پايان به هنوز دعوااست معلوليت پديده به ديگران
نگرفته شكل انسانها ذهن در هنوز است ، ديدگاهيگانهاي
بيمارگونه وسواس مينگرند ، ما به ترديد و شك با.است
جامعه افراد ساير با را ما توانايي كه ميگيرد اوج آنجا
حال هر به.(بنگرند يكسان ميخواهند يا) ميدانند يكسان
ابدا و اصلا ميگيرد قرار سنجش معيار ميان دراين آنچه
هست زيادي كارهاي ديگران اغناء براي زيرا نيست ، عادلانه
كه جايي.است نيافته تحقق تاكنون ولي شود ، انجام بايد كه
هنوز نابينايان كتابخواني و آموزش معلولين ، مرور و عبور
مانده ، باقي دهه 1340 معضل شيوه ، همان به است هنوز كه
فرمول.كرد ياد فرصتها برابري اصل از ميتوان چگونه
xكسر 2 به -ميشويم متوسل رياضيات به.دارد وجود روشنتري
كسر مخرج است ، معلولين آن از كسر صورت -كنيد نگاه x22
انساني توانايي معيار ، است جامعه سالم افراد به متعلق
درآن آشكاري تضاد.ميآيد نظر به غمانگيزي تناسب.است
پيش به ما برويد ، پيش ميگوئيد شما حالااست نهفته
برنده كسي چه.تواناييمان باقيمانده آخرين با ميرويم ،
جادويي ، عنصري توانايي ، و ميماند عقب دونده ؟!شد خواهد
ما.است بسته نقش مردمان ذهن در ابهامآميز چنين اين
معلولين اشتغال و كتابخواني خيابان ، از عبور مشكل هنوز
موقعيت ، نوعي !نمائيم حل و كنيم باور نتوانستهايم را
موقعيت نوعي.ميآورد ارمغان به را تمدن و آسايش رفاه ،
وضعيت به عارفانه و ميكند زنداني خويش آناتومي در مرا
بيشتر را نخست موقعيت عمومي ، افكار.ميسازد مانوس خود
جهان در.ميدهد انتشار و ميپذيرد و ميدهد جاي خود در
.ميگردد برخوردار بيشتري اهميت از نمايشي حركات تبليغات
تضادي نيست ، هم تعميم قابل نيست ، همگان باور اين اما
اما است عموميتر دوم موقعيت.است كرده لانه آن در آشكار
نميبرد ، راه نيز عمومي افكار به ميشود ، ديده كمتر
دوم الگوي همان به عوامالناس ناگزير نمييابد ، انتشار
معيار و متر خود رفتار و انديشه در را آن و ميزنند چنگ
ميگردد باعث فلج و ناتوان و بسته موقعيت.ميدهند قرار
فرسودهتر و بماند كند ، زندگي خودش در هميشه براي معلول
در حضور بدون كردن زندگي خود در اين خودمان ، در اين.شود
ميسازد ، آسيبپذيرتر و حساستر را او جامعهها و محافل
انجام به راه ميشوند ، محدود تجربهها ميخورد ، زنگ هوشش
موسسهاش ، به معلول يك سازماني كيست؟تعلق مقصر نميرسد ،
را -ميگذرد بيداري در كه -او زندگي از بخشي انجمناش
اين از بودن ، معلولين جامعه عضو پس اين از.ميدهد تشكيل
ميكند ، پيدا ديگر معنايي بودن ، نابينايان انجمن عضو پس
.ميرود فراتر مدرسه و خانه از معلول يك تعلقات دامنه
زيادي توقع اين.ميكند بزرگتر را او دنياي دوستيها
انجمنشان و جامعه به وابستگي اين در معلولين اما نيست ،
معين ماجراهاي همين.ميگردند معين ماجراهايي دنبال به
عاطفي ، نيازهاي از يكي به روشني پاسخ ميتواند كه است
به آرمانها اين كه زماني تا.بدهد او رفاهي يا اجتماعي
اين نتواند معلول كه تازماني نيابند ، عينيت خوبي
كند ، مشاهده خود سازمانهاي و تشكيلات در را خواستهها
از نميتوانيم را او بيگانگي خود از و بيتفاوتي دلسردي ،
اين همه معلولين بينالمللي سال از پس.ببريم ميان
خاطر همين به.است گرفته قرار روز دستور در مفاهيم
اين.ميسازد محروم را معلولين جامعه ، رفتار و گرايشها
خويش ، عمل ابتكار با كه است غيردولتي تشكلهاي وظيفه
اين كه نرود يادمان همچنين.بيابند مشكل اين براي راهي
افراد ساير با را فرصتها برابري بايد كه هستند دولتها
چنين اين مكانيزم البته.كنند تامين معلولين براي جامعه ،
گوياي فوق مطالب همه.نيست روشن ما براي چندان عملكردي
!ديگر چيزي نه است معلوليت معلوليت ، كه است نكته اين
زايشگاهها ، مدرسه ، خانواده ، در انديشه اين زمانيكه تا
نيفتد ، جا گروهي رسانههاي و كار مراكز بيمارستانها ،
به فردا افق تمامي و يافته افزايش معلول يك وجود ابهام
پيشگيرانه اقدامات نتيجه ، در.ميماند بسته او روي
ميان تناسب و شد خواهند سترون و عقيم اعمالي كشورها ،
به فراواني بودجه خورد ، خواهد هم به كاملا سود و هزينه
ميان در شايسته بهرهدهي از خبري ولي رسيد خواهد مصرف
با درست برخورد براي ديگري اجتماعي اقدامات.بود نخواهد
برنامههاي.ميكند جلوه اجتنابناپذير معضل ، اين
زندگي به.ميشوند كشيده ميان به طولانيمدت و كوتاهمدت
ميكنيم دخالت آنان زندگي در ميشويم ، نزديكتر معلولين
جايي و نمود كوتاهمدت دخالت جايي بايد نيست ، چارهاي
بيان تنها اين.پرداخت آنان از خود دائمي حمايت به ديگر
آنجايي.است توانبخشي علوم گنجينه از داهيانه رهنمود يك
و هستند خوب نه خود خودي به معلولين موسسات ميپذيريم كه
هم تشكلها اين كه ميكنيم اعتراف ناگزير بد ، نه
كنند كمك خانوادهها مختاري خود و همبستگي به ميتوانند
از را خانوادهها مسئوليتهاي و ارتباطات ميتوانند هم و
.بزنند بهم يا و برده بين
***
در كه بوديم كرده باور معلولين بينالمللي سال از پس
ضرورت به خاطر همين به نبودهايم ، مساوي بخت ، مقابل
انجمنها و سازمانها هيات در معلولين سياسي توانبخشي
نميكنيم فراموش را نكته اين باز اما نموديم ، پيدا باوري
آساني به نميتواند است افتاده كار از سيسال كه چرخي كه
ختم.كند توليد سروصدا آنكه بدون بيفتد ، راه شبه يك و
در همچنان را زيادي راههاي كه است آن ماجرا كل كلام
.داريم پيشرو
يوسفزاده منصور
دواني
به روزنامهنگاران صنفي انجمن اعتراض
ملت روزنامه توقيف
صدور با روزنامهنگاران صنفي انجمن:اجتماعي گروه
قضائيه قوه سوي از ملت روزنامه توقيف به اطلاعيهاي
.كرد اعتراض
نشريه دهها توقيف دنبال به:است آمده اطلاعيه اين در
قانوني ايرادات رغم به و دادگستري محاكم بعضي توسط
اقدامات اين به تاكنون پيش سالونيم يك طول در كه متعددي
. است شده وارد
قوه در جاري روش رد با ايران روزنامهنگاران صنفي انجمن
حرفهاي وضعيت از جدي نگراني ابراز و قضائيه
مطبوعات ، آزادي و حقوق شرايط و كشور روزنامهنگاران
ميخواهد قضائي مسئولان بهويژه كشوري مسئولان از همچنان
روند اين ادامه از كشوري قوانين به احترامگذاشتن با
روزنامهنگاران قانوني حقوق و كرده جلوگيري مخاطرهانگيز
.كنند اعاده را مطبوعات و
مشروعيت به اجتماعي آسيبهاي آمار كتمان
ميزند
لطمه نظام
صاحبنظران و كارشناسان و جامعهشناسان:اجتماعي گروه
شهر آسيبشناسي ميزگردهاي سلسله در اجتماعي آسيبشناسي
آمارهاي ارائه در محافظهكاري فرايند به نسبت تهران ،
انتقاد اجتماعي مشكلات و بزهكاريها انحرافات ، به مربوط
.كردند
تهران ، شهرداري هنري فرهنگي سازمان عمومي روابط گزارش به
سلسله از نشست نخستين در جامعهشناس ، موسوي ، يعقوب دكتر
حتم بهطور:گفت اجتماعي آسيبشناسي تخصصي ميزگردهاي
جز نتيجهاي اجتماعي واقعيتهاي كتمان و پنهانكاري
.داشت نخواهد پي در فرصتطلبان سوءاستفاده و فاجعه
برخورد اجتماعي آسيبشناسي مطالعاتي طرح دبير
آسيبهاي و بزهكاريها به مربوط آمار با محافظهكارانه
:افزود و برشمرد حوزه اين در چالش مهمترين را اجتماعي
تدريجي شدن كمرنگ بيانگر برخوردي چنين تاريخي تجربه
.است حكومتي نظامهاي مشروعيت
و شوروي مدل به اشاره با الزهرا دانشگاه علمي هيات عضو
از كاملي نمونه شوروي:گفت و 60 دهههاي 50 در غرب
در درحاليكه بود اجتماعي آسيبشناسي امور در پنهانكاري
در اجتماعي مشكلات و مسائل دادههاي و آمار هرساله غرب
بهرغم كه شد اين نتيجهميشد مطرح عمومي رسانههاي
مردم شفاف رابطه بهدليل غرب ، در اجتماعي آسيبهاي وجود
غرب نظام مشروعيت به و نيامد بهوجود بحراني مسئولين ، و
تشديد به مزبور ، پنهانكاري درحاليكه نشد ، وارد لطمه
.شد منجر كمونيستي نظام مشروعيت بحران
راهبردي پژوهشهاي و مطالعات دفتر سوي از كه نشست اين در
دكتر شد ، برگزار تهران شهرداري هنري فرهنگي سازمان
نيز بهزيستي سازمان اجتماعي امور مديركل طالبي ، محمدعلي
تاكيد اجتماعي ، آسيبشناسي مقوله خواندن "بينبخشي" با
همه بايد اجتماعي آسيبهاي درمان و نسخهپيچي براي:كرد
حركت نوع هر وگرنه كنيم درگير را مربوطه متوليان و علوم
يك درمان صرف زيرا بود ، خواهد تكبعديبينتيجه اجرايي
صالحي.كرد خواهد تقويت ديگر بعد در را آسيب و بحران بعد ،
در مخاطب و مشتري هميشه ما كشور در متاسفانه:كرد تصريح
مصرفكننده درحاليكه شدهاند ، گرفته ناديده برنامهريزي
حضور با را اجتماعي مسئله نوع هر بايد و هستند مردم اصلي
سازمان اجتماعي امور مديركل.كرد تبيين آنان محوري
در بوروكراتيك بيماري بودن مزمن به اشاره با بهزيستي
اجرايي مديران عمر ميانگين:افزود اجرايي دستگاههاي
انجام بهجاي مديران كوتاه مدت اين در و است كوتاه
مقطعي كارهاي انجام پي در فقط بنيادين ، پژوهشي كارهاي
.هستند اورژانسي و زودبازده
حق سلب ماده 187 مورد در مجلس مصوبه رد
است مجلس
از قانونگذاري
در مجلس مصوبه مورد در نگهبان شوراي نظريه:اجتماعي گروه
از قانونگذاري حق سلب توسعه ، سوم برنامه ماده 187 خصوص
.است مجلس
اصفهان مردم نماينده مزروعي علي همشهري خبرنگار گزارش به
نظام كلي سياستهاي به نگهبان شوراي استناد به اشاره با
و اصلاح حق مجلس كه است اين نگهبان شوراي نظر معناي:گفت
سوم ، برنامه واقع در و ندارد را سوم برنامه تغيير يا
گذشته اساسي قانون كنار در كه است جديدي اساسي قانون
.است شده داده قرار
است پنجم مجلس مصوب سوم برنامه قانون:كرد اضافه مزروعي
.كند ايجاد تغييرات آن در نتواند ششم مجلس كه نيست چيزي و
ايرادات اين با نگهبان شوراي:كرد تاكيد اصفهان نماينده
شوراي نظر مزروعي.ميگيرد را مجلس قانونگذاري جلوي
رخدادن حال در كه دانست تازهاي بسيار اتفاق را نگهبان
و تفاسير با نگهبان شوراي:گفت وي.است كشور در
كه ميشود مجلس قانونگذاري حق سلب خودباعث برداشتهاي
.نيست نظام نفع به
شوراي ايراد نيز مجلس قضائي كميسيون رئيس قوامي ناصر
به مجوز دادن مگر:گفت و ندانست وارد را نگهبان
حقوقي مشاوره دفاتر ايجاد براي حقوق فارغالتحصيلان
را آن ايراد اين با نگهبان شوراي كه است نظام كلي سياست
است نظام موردي تصميم يك مصوبه اين:گفت ميكند؟وي رد
مواد تمام پس باشد نظام كلي سياست مصوبه اين اگر زيرا
.ميشوند تغيير غيرقابل و نظام كلي سياست قانوني
|