مواجهه نوع در دگرديسي و بسيار هزينههاي
قدرت با
بود ، طلب اصلاح ميتوان نه قانون ، عبور با
!ساز جريان نه
مواجهه نوع در دگرديسي و بسيار هزينههاي
قدرت با
دانشجويي جنبش حال و گذشته
جنبشدانشجوييانتقادهمبكنديا است ممكن :عباسعبدي
كند حمايت موضوعي از
ميشود ايجاد مشاركت اينگونه اما
گروههاي با نزديكي عين در دانشجويي جنبش: يوسفيان رضا
ندهد دست از را خود استقلال سياسي
نقش بيانگر مختلف جوامع اجتماعي _ سياسي مبارزات تاريخ
مطالبات به سودهي و سمت در دانشجويي جنبشهاي اثرگذار
.است حكومت و قدرت نقد و مردمي
براي فراوان انرژي و شور دليل به دانشجويي جنبشهاي
روحيه داشتن و اجتماعي _ سياسي جمعي فعاليتهاي انجام
جامعه فكري رهبران طيفهاي از يكي عنوان به همواره نقادي
مسدود و بسته سيستمهاي در را بسياري منافذ توانستهاند
تودههاي از جلوتر گام يك و كنند ايجاد حكومت و قدرت
براي سياسي _ اجتماعي آزاديهاي و روند بهپيش مردمي
.آورند ارمغان به جديد نسلهاي
از پس دوم دهه نخست سالهاي در ايران دانشجويي جنبش
به نسبت انتقادي كاملا رويكرد كسب با اسلامي انقلاب
خرداد دوم پديده كه شد مطالباتي بروز سردمدار حاكميت ،
تولد بدو از دانشجويي جنبش ساله عبور 5.داد شكل را 76
.دارد حكايت بيشماري نشيبهاي و فراز از اصلاحطلبي جنبش
تحولات به نسبت اميدوارانه و مثبت انگيزههاي ايجاد
ضريب بردن بالا مردمي ، تودههاي درون در اجتماعي _ سياسي
و شناور تودههاي كاهش حاكميت ، به عمومي افكار اعتماد
نامناسب عملكردهاي از ناشي را بنبستي هر كه مردمي معلق
جنبش سرزندگي و پويايي مثبت مصاديق..و بس و ميدانند
كه مثبتي مصاديقاست بوده سالها اين در دانشجويي
است كرده وارد دانشجويي جنبش بر نيز را سنگيني هزينههاي
به كه هزينههايي.ميشود پرداخت هزينهها اين كماكان و
پرورش دانشجوياني از توجهي قابل تعداد ديدگي آسيب قيمت
هنوز و شد منجر اسلامي انقلاب نظام درون در يافته
آن از ديگر كه جايي تا دارد ادامه آن "پسهزينههاي"
جز چيزي گذشته ، سال 4_ پويايي 5 و انگيزه و تلاش همه
.است نمانده باقي بياعتنايي و بيتفاوتي نااميدي ، ياس ،
تشكلهاي درون در منسجم برنامه و تشكيلات فقدان
در دانشجويي سياسي فعاليتهاي انسداد دانشجويي ،
كنار در جامعه سياسي گروههاي قدرتي كنشهاي دانشگاهها ،
كوي وقايع در دانشجويي جنبش مطالبات نشدن برآورده
طيف يك سر دو عنوان به خرمآباد و تبريز تهران ، دانشگاه
.است كرده ايفا جنبش اين شكوفايي براي را بازدارندگي نقش
ايران مشاركت جبهه مركزي شوراي اعضاي از يكي عبدي عباس
دوران در دانشجويي جنبش فعالان از خود كه اسلامي
دانشجويي جنبش كه است معتقد است ، بوده انقلاب شكلگيري
در دگرديسي حال در درواقع بلكه است نشده سياسي رخوت دچار
حكومت با برخورد و رويارويي نحوه و حكومت به نگاهش نوع
.است
شكل دانشجويي جنبش در تغييراتي چنين وقتي:ميافزايد وي
در كه تغييراتي و ميروند حاشيه به خود به خود ميگيرد
صورت كشور سياسي _ اجتماعي نظام به آنان نگاه نوع
به هم آن تقصير و بود خواهد خطرناك نظام براي ميگيرد
.ميشود مربوط اجتماعي سياسي ، نظام خود
جنبش نگاه نوع در تغيير از توجهي قابل بخش عبدي
اصلاحات مخالفان عملكرد از ناشي را حكومت به دانشجويي
اصلاحات كه مسيرهايي انسداد:ميافزايد و ميداند
جنبش جوانتر بخشهاي كند ، ايجاد ميخواهد و ميخواست
.است رسانده نتيجه اين به را اصلاحات
نگاه تغيير از ناشي آفات خواندن حساس و خطرناك با وي
ديگري روشهاي است ممكن:ميگويد حكومت به دانشجويي جنبش
حتي.نباشد كشور و جامعه مفيد كه بگيرد شكل مبارزه از
انگيزههاي و دانشجويان شدن غيرواقعبينانه كه است ممكن
.باشد داشته پي در را فروپاشي
نظام حفظ براي كه ميكند توصيه اصلاحات مخالفان به عبدي
جنبش است ممكن كه زيرا بردارند خود اقدامات از دست
اما كند حمايت موضوعي از يا بكند هم انتقاد دانشجويي
همدلي مشاركت سايه در و ميشود ايجاد مشاركت اينگونه
.ميشود بيشتر نيز
براي تلاش به را خرداد دوم سياسي نيروهاي همچنين وي
خواندن متن به و دانشجويي جنبش با بيشتر تعامل ايجاد
شكلگيري از مانع اقدام اين با تا ميخواند فرا آنان
.شوند مخرب فرايند
توصيه همچنين اسلامي ايران مشاركت جبهه مركزي شوراي عضو
سياسي حوزه در فعاليت فكر به فقط دانشجويان كه ميكند
طريق از را خود كارساز و مفيد اثرگذاري بلكه نباشند
.سازند نمايان فرهنگي و صنفي فعاليتهاي
در اينك كه دانشجويي جنبش فعالان از يكي يوسفيان رضا
دانشجويي جنبش كه است معتقد نيز دارد حضور ششم مجلس
.است پوستاندازي حال در ايران
و تغيير دوران طي حال در دانشجويي جنبش:ميگويد وي
رخوت حالت گذار دوره اين در كه است طبيعي و است تحول
تولد حال در جنبش اين درون در جديدي نسل همچنين.بيايد
بوده موثر رخوتبار بالنسبه فضاي چنين ايجاد در كه است
.است
نتوانسته اصلاحطلبي جنبش كه دارد تصريح حال عين در وي
تحقق را شعارهايش بود ، دانشجويي جنبش انتظار كه آنگونه
نبوده بيتاثير نيز دانشجويان دلسردي در امر اين و بخشد
.است
جامه در سرعت براي دانشجويان توقع به اشاره با يوسفيان
تكاپوي:ميافزايد اصلاحطلبي شعارهاي به پوشانيدن عمل
اصلاحطلبان ، اقدامات راه سر در موانعسازي براي مخالفين
انحلال پروژه طراحي و دانشجويي گروههاي بر فشار اعمال
اين همه و است چشمپوشي غيرقابل نيز وحدت تحكيم دفتر
بيشتر امروز دانشجويي جنبش كه شده باعث هم كنار در عوامل
.بپردازد خود دروني بازسازي به و شود معطوف خود درون به
قرابتهاي عين در دانشجويي جنبش كه ميكند توصيه وي
باشد ، داشته سياسي گروههاي با ميتواند كه سياسي _ فكري
بيروني نيروهاي دخالت اجازه ندهد ، دست از را خود استقلال
.بخشد قوام خود انسجام به برنامهريزي با و ندهد را
بود ، طلب اصلاح ميتوان نه قانون ، عبور با
!ساز جريان نه
سياسي رقابتهاي و ملي امنيت بنام همايشي پيش چندي
.شد برگزار
رياست استراتژيك بررسيهاي مركز رئيس تاجيك محمدرضا
مورد دراين همشهري روزنامه با مفصل گفتوگويي در جمهوري
اين از بخشي.است كرده شركت ايران در سياسي احزاب و
.ميخوانيد را گفتوگو
راد شريفي فريماه
همايشي سياسي ، هاي رقابت و ملي امنيت همايش آيا &
كه است نظري همايشهاي بسياري مثل يا است راهبردي
ندارند؟ اجرايي و بيروني عرصه با رابطهاي
عقبه يك و داشت نيمه و سال يك حدود عقبه يك همايش اين
داشته مستمر همايشهايي بتوانيم تا داشت اجرايي _ نظري
.باشيم
و چالشها در كه ناهنجاريهايي درك و جامعه شرايط درك
زمانه روح درك و داشت وجود جامعهمان سياسي رقابتهاي
كه اختلافهايي تمامي با فعلي ، شرايط در بايد كه خودمان
نوع يك بايد كه اين و دارد وجود تكثر به توجه با
اصلي مسايل بتوانيم تا باشيم داشته تكثر در قاعدهمندي
فرعي ، مسايل و دهيم قرار خود كار دستور در را خودمان
زمينه كنيم تلاش تا بود عاملي نشوند ، ما اصلي مسايل
اما.كنيم فراهم را جامعه مختلف گروههاي ميان گفتوگوي
و نخبگان از بسياري كنوني شرايط در كه نظر اين از
در و هستند نيز اجرايي بازيگران ما ، كشور سياسي بازيگران
اجرايي مسايل به ميپردازند ، سياسي مسايل به كه آني همان
دو بايد ما اقدام كه كرديم فكر ميپردازند ، هم جامعه
يكي و كشور و جامعه اجرايي سطح يكي.گيرد دربر را لايه
تلاش اول سطح در.جامعه سياسي بازيگران و سياسي سطح
مسئولان با و كنيم همايش اين درگير را قوا سه كه كرديم
تشخيص مجمع حتي كه گفت بشود شايد.گرفتيم تماس قوه سه
تلاش و كرديم وارد مملكت ديگر قوه يك عنوان به را مصلحت
.كنيم حاصل سطح اين ميان نخست اجماعي و وفاق كرديم
مراكز و ايجاد را اجماع اين بالا سطوح در توانستيم
.كنيم مسئله درگير را قوه چهار يا قوه سه اين تحقيقاتي
.كنيم درگير را احزاب خانه بوديم نيازمند هم دوم سطح در
.كنيم ايجاد فرهنگي و فراهم را قضيه ادبيات بود لازم سپس
كه كرديم امر اين متوجه را كشور متفكران تمام بنابراين
شد ، منتشر بسياري كتب.كنند فرهنگسازي و ادبياتسازي
و 6 گرفت صورت زيادي مصاحبههاي و ارائه بسياري مقالات
برگزار گروهها و احزاب بين مركز همين در محدود همايش
تا سه بين كرديم تلاش.داشت هم رسانهاي انعكاس كه كرديم
موضوعهاي و محورها مورد در مختلف ، گروههاي از نفر چهار
مقدمه كه دهيم سامان را كوچكتري همايشهاي همايش ، مختلف
.شد بزرگ همايش
ملي امنيت و سياسي رقابتهاي همايش اول ، گام عنوان به
حال هر به ما كه چرا ميكنيم ، ارزيابي مثبت بسيار را
فضايي در مختلف گروههاي كرديم ، فراهم را گفتوگو شرايط
و چيست آنان فصل موارد كه شدند ومتوجه كردند صحبت هم با
چيست؟ قرمزشان خطوط شوند ، وصل ميتوانند نقاط كدام در
به ميتوانند چگونه و چيست مشتركشان جغرافياي و دغدغهها
چگونه بيانديشند ، كثرت يك در قاعدهمندي نوع يك
سياسي چالشهاي عرصه در ملي منشور يك به ميتوانند
.بيانديشند
همه.رسيدند ضرورت اين به و كردند درك را نياز اين همه
و رسيدند شود ، قاعدهمند سياسي چالشهاي بايد كه اين به
منافع بر محاط را ملي منافع و امنيت كه كردند درك همه
ميتوانند كه رسيدند اين به همه.نمايند گروهي و جناحي
حل را خود مشكلات از بسياري همديگر با گفتوگو رهگذر از
.برسند تفاهم به و كنند
پرتو در خود ، حفظديدگاههاي وجود با ميتوانند
ضمن و باشند داشته وفاق هم با ملي مصلحتهاي و ملاحظات
در را اصلي مسايل يكديگر ، از اصلي و فرعي مسايل تفكيك
.دهند قرار خود كار دستور
و دوري ميرفت كه را حصارهايي تا بود اولي گامهاي اين
به و بشكند كند ، تبديل سياسي تنفر به را سياسي فاصله
ميكنند ، صحبت هم با وقتي كه داد نشان مختلف گروههاي
اين دورند ، كه زماني و ندارند اختلاف هم با خيلي
و ميشوند نزديك وقتي.ميكند پيدا نمود بيشتر اختلافها
و هستند يكي هم با اساس در ميكنند ، گفتوگو و بحث هم با
ميتواند موارد اين.متفاوتند هم با بيشتر مصداقها در
بسيار قدم اين.كند پيدا سامان هم با گفتوگو رهگذر از
باشد داشته همراه هم را ديگري قدمهاي بايد اما بود ، مهم
آغاز حركت كه كنيم ساماندهي گونهاي به را آن بتوانيم و
كه كرديم فكر مسئله اين براي هم ما.بخشيم تداوم را شده
تمام بتوانيم و باشيم داشته دائمي دبيرخانه بتوانيم
موسسه يك و كنيم ساماندهي آن در را گروهها و احزاب
ببينيم تدارك نشريهاي و كند كار زمينه اين در تحقيقاتي
و كنيم برگزار را همايشي سال دو هر اقتضا ، به بتوانيم و
عملي صحنه در سال دو يا يك طول در كه را دستاوردهايي
بتوانيم و بگذاريم نمايش به همايش آن در داشتهايم ،
و رفتار سطح در و كنيم نهادينه و ايجاد را قاعدهمندياي
.دهيم رسوب سياسي چالشهاي
از مجموعهاي آمدن گردهم همايش ، اين معتقدند برخي &
هم خيلي كه نفره چند احزاب از متشكل حزبي ، فعالان
را خود جايگاه و بودهاند قديم از نيستند ، تاثيرگذار
كه پارلماني احزاب كردهاند ، حفظ كم تاثيرگذاري عليرغم
ورود نيت با برخي و شدهاند تشكيل منطقهاي نگاه با برخي
عنوان به.است بوده شدهاند ، تشكيل قدرت بازي به افراد
پوشاننده گفتوگوها شما نظر به آيا همايش ، مجريان از يكي
موقعيت كه تفكرهايي حتي بود؟ جامعه در موجود تفكرهاي همه
نداشتهاند؟ را شدن حزب كيفيت يا امكانات و
قضيه اين به فراگير صورت به كه كرديم سعي اول از ما
وزارت كه را انجمني و گروه حزب ، بنابراين 140 كنيم ، نگاه
در و بود داده قانوني مجوز آنان به فعاليت براي كشور
.كرديم دعوت را همه بودند ، كرده پيدا رسميت قانون چهارچوب
از بعضي ;ميدانيد بهتر خودتان.ديدهام را ليست آن من &
!نفرهاند چهار - سه آنها
مدنيت ، روح اما موافقم ، شما نظر با كاملا من بله ،
ما كه ميكند طلب دموكراسي و مردمسالاري اصلاحطلبي ،
سوي آن نميتوانيم.نكنيم عبور قانوني مرزهاي از خود ،
نميتوانيم.بزنيم قانونگرايي از دم و بايستيم قانون
قانون چهارچوب در بياييد بگوييم و بايستيم قانون فراسوي
.باشيم داشته مسالمتآميز چالش هم با
داشته اگر هم نارسايي ما ، قانوني چهارچوب حال هر به
حزب قانوني 140 چهارچوب اين اساس بر اگر است ، مشخص باشد ،
و است نفره دو آنها از بعضي كه شدهاند شناخته رسميت به
اين حال هر به نشدهاند ، شناخته رسميت به هنوز بقيه
بازي قانوني ملاحظات درون بايد ما ماست قانوني ملاحظات
.دهيم سامان را وضعيت بتوانيم تا كنيم
همين كنيم ، فرهنگسازي خودتان گفته به و بكنيم بازي &
جمعگرايي روح لازمهاش گفتيد سخن آن از كه دموكراسي روح
نوعي به ميتواند است ، ملي همگرايي براي گروهي فعاليت و
تبليغ قانوني چهارچوبهاي در فعاليت كنار در فرهنگ اين
.شود
شكلي به بايد جمعگرايي روح اما است ، درست كاملا بله ،
قانوني ، كارهاي و ساز رهگذر از كه كند پيدا سامان
تحملش آستانه اصطلاح به يا.شود فراختر قانوني چهارچوب
; بخورد تكمله يا ;كند تغيير آن قوانين يا ;رود بالاتر
ما يعني.آيد در سخن و حرف به ماندهاش مسكوت موارد يا
حركتهايي چنين ميخواهند كه افرادي كه بيانديشيم بايد
و حركات و رفتار بالاخره خود دهند ، سامان جامعه در را
اگر حتي باشد ، قانوني موازين بر منطبق كاملا سكناتشان
باز معترضاند ، موجود قانوني حصارهاي و قانون به نسبت
غير در باشد ، داشته قانوني بوي و رنگ بايد اعتراض اين
كشورشان در مدني جامعه عامل و حامل نميتوانند صورت اين
.باشند
قانون سوي آن و دريدهاند قبلا را مرزها خود چون
.كنند فراهم را قانوني تمهيدات كه اين بدون ;ايستادهاند
.ميكنند دعوت قانونگرايي به را بقيه قانون ، فراسوي خود
لحاظ به حاضر حال در چه آن به نسبت ما كه نيست گونه اين
نيستيم ، معترض قانوني چهارچوبهاي يا است موجود قانوني
بحث اساس ولي.شود تكميلتر نميشود كه ميكنيم فكر يا
ساز و رهگذرها از بايد تكميلها و تغيير همان كه است اين
و همواره كه كرد تلاش بايد و شود دنبال قانوني كارهاي و
و كرد رعايت را مسلط قانوني چهارچوبهاي شرايطي ، هر در
اگر كنيم ، ساماندهي چهارچوبها همان در را امور
خودش ، رهگذر از كرد تلاش بايد هستند ضيق چهارچوبها
اين به نميتوان نيستند وقتي تا ولي.داد نشان توسعه
چنين اگر كرد ، عبور آنها از و ايستاد آنها فراسوي دليل
جامعه در نه و بود اصلاحطلب ميتوان نه شود ، عمل
تلاش ما.بود خواهد حركت آخرين حركت ، اولين.جريانساز
رقابتهاي همايش در كنيم ، رعايت كاملا را شكل اين داريم
نفره ، سه نفره ، دو حتي گروههاي و احزاب همه هم سياسي
كشور وزارت فهرست در آنها اسامي كه نفره ده و نفره چهار
انجمنها ، افراد ، اين تمامي براي.شدند دعوت بود ،
كه است طبيعي.فرستاديم دعوتنامه اعضا و سازمانها
.داشتند قرار چهارچوب اين از خارج كه ميمانند گروههايي
.كنيم عمل فهرست اساس بر كه نداشتيم چارهاي ما
|