سخنها امير امير ، سخن
مدارا مرد علي
سخنها امير امير ، سخن
عميد خواجه اميرهادي
خوانده "قرآن برادر" اخالقرآن اصطلاحا كه نهجالبلاغه
فرق تمامي نزد در كه شيعيان نزد در فقط نه ميشود
بخشي مجموعه.است برخوردار والايي منزلت و شان از اسلامي
359- 404) (ره)رضي سيد توسط كه (ع)علي امام گفتارهاي از
منابع اصليترين از يكي ميتوان را شد جمعآوري (ق_ه
اين محتوايي ارزش از گذشته اما.دانست اسلامي ناب معارف
در شريف كتاب اين جمعآوري بدو از كه آنچه مبارك كتاب
مشغول خود به را متفكران اذهان پيش سال از 1000 بيش
سرتاسر در (ع)علي امام گفتار زيبايي و بلاغت است نموده
كسي نخستين بتوان شايد را (ره)رضي سيد.ميباشد كتاب اين
نام سبب همين به و است شده عجب در نكته اين از كه دانست
او خود چنانكه.است نهاده نهجالبلاغه را ذخار بحر اين
و سرچشمه (ع)علي امام ما سرور برگزيده سخنان":ميگويد
و اصول و است بلاغت خاستگاه و منشاء و فصاحت آبشخور
هر سرمشق آن روش و شده اقتباس آن از سخنوري و سخن قوانين
در كس همه اين و گشته (خردمند) اريبي سخنور و اديب خطيب
زيرا است نرسيده آن گرد به رسايي پهنه و بلاغت فراخناي
پيامبر سخن بوي و است الهي علم از نمونهاي كلام اين
".مينوازد را جان مشام آن از (ص)معظم
متابعت بتوان شايد را سخنوري در متقيان امام معجزه آري ،
كه آنجا تا دانست قرآن يعني (ص)نبيمعظم جاويد معجزه از
كلام از فروتر و بشر كلام از فراتر كلامي به نهجالبلاغه
جلوه عرب مثل اين در خوبي به نكته اين و است مشهور خدا
امير ،(ع)امير سخن) "اميرالكلام كلامالامير ، " كه يافته
.(سخنهاست
نيز مصر سنت اهل مفتي و جمال سيد شاگرد عبدو محمد
از چون خواندن هنگام":ميگويد نهجالبلاغه درباره
جولانگاه ميديدم ميپرداختم ديگر عبارت به عبارتي
توصيفات اين از ".مييابد تغيير بصيرت ديدگاه و انديشه
ترازوي (ع)امام سخنان كه برميآيد نكته اين خوبي به
كتاب اين ترجمه هنگام در نكته اين و است فصاحت و بلاغت
.شود مراعات اعلاء حد در بايد ديگر زباني به شريف
كار دستور در نهجالبلاغه شرح اسلامي نخستين سدههاي از
از كه شرحي مشهورترين شايد ولي گرفت قرار مسلمان متفكرين
فقيه معتزلي ابنابيالحديد شرح بتوان را شد نهجالبلاغه
شده تصحيح نسخه كه دانست (ق._ه 586- 656) مذهب شافعي
هر) است نهجالبلاغه معتبر و مهذب نسخ از يكي او توسط
نيز شيعه عقايد با مغاير مطالب از بعضي شرح اين در چند
در نيز سالم صبحي و عبده مرحوم نسخ البته (دارد وجود
استفاده مورد عموما كه است نهجالبلاغه معتبر نسخ عداد
زبانهاي به نهجالبلاغه ترجمه دربارهميگيرد قرار
آن به نهجالبلاغه كه زباني نخستين بتوان شايد ديگر
آن بر علاوه زبان اين زيرا دانست فارسي زبان را شد ترجمه
بود مذهبان شيعه ويژه به مسلمانان از اعظمي بخش زبان كه
اما حال اين با.ميشد محسوب نيز اسلام جهان دوم زبان
و نهجالبلاغه فارسي ترجمه نخستين دقيق تاريخ هنوز
.است ابهام از پردهاي در مترجم نخستين نشان و نام همچنين
نهجالبلاغه از خود ترجمه مقدمه در شهيدي دكتر استاد
دارند عقيده پژوهشگران" نمودهاند مرقوم چنين
ترجمه و شرح داشتند را آن نشان كه ترجمهاي ديرينهترين
اسماعيل معاصر اردبيلي شرفالدين حسينبن جلالالدين
كاشاني فتحالله ملا شرح و ترجمه آن از پس و است صفوي
".است ناميده "الغافلين تنبيه" را آن كه به 988 متوفي
فارسي زبان استاد دكترجويني آقاي":ميدهند ادامه ايشان
نخستين گرانبهاي نسخه نگاشتهاند ترجمه نخستين باب در
طلاكاري از پس در 1017 عباس شاه را نهجالبلاغه از ترجمه
نسخه اين مترجم.است كرده حرم وقف (ع)رضوي مطهر گنبد
موارد و نگارش سبك و واژگان به توجه با اما است نامعلوم
رازي ابوالفتوح بر متقدم يا معاصر ميتوان را وي دستوري
."دانست روحالجنان تفسير صاحب "ق._470ه- حدود 551"
يا گذشت 50 از پس كه درمينمايد:ميافزايد شهيدي استاد
فارسي به آن ترجمه نخستين نهجالبلاغه تدوين از سال 100
به دسترسي سختي از گذشته زيرا باشد شده انجام خراسان در
و بود ، رايج حنفي مذهب خراسان در هجري سده 8 تا عربي متن
شيعه به او گرايش و الجايتو با حلي علامه مناظره از بعد
مديد مدتهاي بنابراين.گرفت پا خراسان در تشيع كه بود
بود كساني مخصوص فارسي به ترجمه عدم دليل به نهجالبلاغه
اخير قرن نيم تا وضع اين و ميدانستند عربي زبان كه
.داشت ادامه
به متعلق معاصر دوره در نهجالبلاغه فارسي ترجمه نخستين
سال 1321 از كه است (ش._ه 1295- 1340) فاضل جواد مرحوم
ترجمه ايناست داشته مشغول خود به را ايشان وقت تا 1330
نخستين عنوان به اما نيست دقيق چندان فني لحاظ از چند هر
ترجمه از بعد.است برخوردار ويژهاي جايگاه از ترجمه
م 1364) فيضالاسلام علينقي سيد مرحوم ترجمه فاضل ، مرحوم
بسيار بودن روان دليل به ترجمه اين كه شد انجام (ش._ه
يا قرآن امروز خانهاي كمتر در و شد واقع توجه مورد
نداشته وجود مرحوم آن ترجمه سجاديه صحيفه يا نهجالبلاغه
.باشد
از بعد ولي داشت وجود اسلامي انقلاب پيروزي تا وضع اين
ترجمه موج مذهبي متون به جامعه رويآوري و انقلاب پيروزي
از ترجمه به 20 قريب اكنون هم كه طوري به گرفت بالا نيز
مترجمان ميان در كه است شده منتشر و چاپ نهجالبلاغه
حجتالاسلام مبشري اسدالله مرحوم:مانند اسامياي
شيرازي مكارم آيتالله معاديخواه ، حجتالاسلام انصاريان ،
از شده انجام ترجمه معروفترين اما.ميخورد چشم به
از شهيدي دكتر استاد ترجمه اخير سالهاي در نهجالبلاغه
همچنين و ترجمه فني ظرايف رعايت دليل به كه است كتاب اين
سال 69 در و گرفت قرار اقبال مورد بسيار استاد والاي شان
چندين تاكنون و شد اسلامي جمهوري سال كتاب جايزه برنده
ترجمه زمينه در البته.است شده چاپ تجديد بار
را (ره)جعفري محمدتقي علامه استاد ياد بايد نهجالبلاغه
شرح و ترجمه در ايشان جلدي چندين و ذيقيمت اثر دليل به
.داشت گرامي نهجالبلاغه
مدارا مرد علي
صاحبانزند سجاد
و مييابند رشد اخلاقي بعدهاي از يكي در افراد معمولا
فردي ، مختلف جنبههاي در فردي ، ميافتد اتفاق كمتر
تفكر اهل كه فردي مثال براي.باشد كرامات صاحب و برجسته
يا نميدهد انجام بدنياي كار هيچ تقريبا يا كمتر است ،
در معمولا است ، حساس و لطيف روحيهاي داراي كه فردي
او.است ناتوان اندكي فردي ارتباطات و اجتماعي برخوردهاي
ما در كه است امري اين و ندارد را معضلات با مقابله توان
.است شده عادت به تبديل بنابراين و دارد وجود انسانها
.نيستيم كامل كه كردهايم قبول ما
كه داشتهاند وجود اندكي بسيار تعداد بشر ، تاريخ طول در
آنها.برسند اخلاقي تكامل اين به توانستهاند
كنند جمع خود در را اخلاقي متكثر وجوه تمام توانستهاند ،
قابليتي بشري ، ضعفهاي تمام از كامل ، انساني عنوان به و
زنده تاريخ در بيگمان افراد ، اين.بسازند خود در بزرگ
.باشند ما براي مناسبي الگوهاي ميتوانند و ميمانند ،
فراتر دست دو انگشتان تعداد از زحمت به جمعشان كه افرادي
.ميرود
نخستين او.بود افراد اين برجستهترين از يكي (ع) علي
.نوجواني سنين در هم آن آورد ، ايمان اسلام به كه است كسي
ميدان در.است متكثر و متفاوت بسيار (ع) اخلاقي خصايص
برابر در مهربان ، همسري خانه در دلاور ، رزمآوري جنگ ،
دستگير مهربان ، و نرمخو دوستان با مصمم ، و جدي كفار
انساني عنوان به را (ع) علي كه آنچه ،..و بيكسان
در آنها گردآوردن كه است وجوهي همين ميكند ، مطرح كامل
تنها نه (ع)علي حضرت بنابراين.است دشوار بسيار انسان يك
تمامي براي الگويي و اسوه بلكه اسلامي ، اسوه يك عنوان به
مقاله اين ادامه در.است بوده مطرح همواره بشري جامعه
.ميپردازيم جامعه روي (ع) علي حضرت شخصيت تاثير به
نوشته اين در بزرگوار آن روحيه و شخصيت تاثيرات هرچند
.نميگنجد كوتاه
به خرافات دادن نسبت است ، با تاسفانگيز بسيار كه آنچه
فرو ابهام از هالهاي در را مولا شخصيت علي حضرت
(ع) علي كارهاي و زندگي از آنها نادرست تاويلبردهاند
.است كرده ترسيم رفتارشان و اعمال براي را ناهموار مسيري
را حضرت تاثيرگذار و مثبت جنبههاي از اندكي تعداد ما
.برميشمريم
شايد و نخستين كه جايي از.ميكنيم شروع خانه از
جا اين در معمولا.است انسان شخصيت دهنده نشان مهمترين
(ع) علي حضرت.ميدهند نشان را خود اعتدال مردان ، كه است
بر را قرار ،(س) فاطمه همسرش با كاري تقسيم در كه اين با
خانه از خارج در كار ،(ع) علي سهم كه بودند گذاشته اين
.ميكرد كمك همسرش به خانه ، كار انجام در او اما باشد ،
.ميدانست صغيره گناهان كفاره را ، خانه كار انجام
.بودند محبت و دوستي خواستار حضرت ، خيابان ، و كوچه در
اجتماعي شخصيت كه دارد وجود زيادي روايتهاي و داستانها
اين از تا دو يكي به كه ميدهد نشان را حضرت رئوف و
فرد و (ع) علي حضرت داستانميكنيم اشاره روايتها
وقتي حضرت.ميدانيم همهمان را گمشده زره و يهودي
.نپرداخت نزاع به او با ديد يهودي فرد دست در را زرهاش
از فرد آن وقتي.بدهد پس را زرهاش كه خواست او از فقط
خود از خشن رفتار هيچگونه حضرت كرد ، خودداري زره دادن
آنگاه.كرد شكايت شهر ، قاضي به تنها بلكه نداد ، بروز
جا از حضرت احترام به قاضي رفتند ، شهر قاضي نزد وقتي
چرا كرد ، سرزنش را او حضرت تعجب ، كمال با اما شد ، بلند
نكرده رعايت را عدالت منازعه ، طرف دو با برخورد در كه
.است
علي حضرت.شد صادر يهودي نفع به راي دادرسي ، پايان در
عمل ، اين با او اما.گذاشت احترام دادگاه ، راي به (ع)
را ، وجدانش يعني ،"انسان در مانده باقي شعله يگانه"
ايمان اسلام به و خواست معذرت حضرت از فرد آن.كرد بيدار
حاكم حضرت كه گرفت صورت زماني وقايع اين تمام.آورد
پس را زره سربازانش ، اعزام با ميتوانست و بود مسلمين
اهل او.ميگذاشت احترام افراد حقوق به او اما ، .بگيرد
.بود گفتوگو و مدارا
|