شناختتجدد
( بخش واپسين) - تجدد و ديني سنت
همه در انعطاف قابليت كه اسلام دين بخصوص آسماني اديان
دارند را زمانها
قرار آسيب معرض در هويتي گونههاي از يك هر از بيشتر
ميگيرند و گرفته
هنوز متاسفانه كه اسلام دين بيپايان باورهاي يعني سنت
گرانقدر دين اين پيكره از عظيمي بخش است هنوز كه هم
در بايد كه آنگونه دين حقايق.است مانده باقي ناشناخته
اساسي علت و نشده جاري مسلمان غير و مسلمان اذهان
داده جلوه واژگون ، اسلام از مردمان از زيادي گريزگروه
و آشكار عوامل با غربي استعمار هجوماست آن حقايق شدن
سبب ديگر طرف از غلط تبليغ و وقصور طرف يك از خود پنهان
فراوان و ناب انديشههاي ماندن گمنام بر علاوه كه شده
اينجاست و بگيرد قرار هجوم حنيفمورد دين اين اسلامي ،
امواج و پرتلاطم درياي اين سنتدر كه
چارچوب در سنت تعريف.ميشود برده مسلخ به خطرناك
ديني علوم بين تماير وجه گونه هر ديني ، تمدن و دين
استاد زمينه اين در.ميكند مردود را ديني غير باعلوم
علومي همه كه مسلمين بر است واجب فرض":است معتقد مطهري
و فراگيرند است ، اسلامي هدفهاي به رسيدن مقدمه كه را
را مفيد علوم همه ميتوانيم قياس اين با.نكنند كوتاهي
(4)".بدانيم ديني علوم
مباحث منطقي و درست طرح سنت ، شناخت راه در مشكل بزرگترين
به متكي بعضا و ونادرست غلط بحثهاي تاكنون كه است آن
لغزش و سردرگمي موجب شرايط ، و مكان و زمان مقتضيات
شده جوان پرسشگر قشر مخصوصا و پژوهندگان و گران جستوجو
به را حركت وسوي سمت بايد فوق ، نكته به توجه با لذا.است
تعريف به منجر كه ساده حال عين در و منطقي راهي سوي
مجموع سنت ، مفهوم اگر.نمود هدايت شود ، سنت از مشخصي
يقينا بايد استپس دينداران وعمل فهم و ديني تعاليم
برمبناي و روز به ديندار جامعه براي را آن عملكرد
با است مساوي ديني تمدن چراكه.كرد معين و مشخص مقتضيات
صورت با اينجا در سنت و تاريخ طول در دينداران عملكرد
دوش بر را سنگيني رسالت كه ميشود خودمواجه بالفعل
توجه فوق نكات به مطهري شهيد.ميدهد قرار ديني متفكران
"ديني فكر و دين" عنوان با آن از گاهي و است نموده عميق
ذكر كه كلي اصول و حقايق يعني دين":ميگويد و ميكند ياد
تلقي طرز و دينداران فكر يعني ديني فكر با اين و كرده
و است متفاوت دين تعاليم به آنها عمل شيوه و دين از آنها
".ديگري حساب مسلمين داردو حساب يك اسلام كه ميكند تصريح
(5)
نظر در معاني وسعت سنت براي ميتوان تلقي طرز اين در
با سنت چراكهداد ارائه آن از گستردهتري وتعريف گرفت
كه آسماني اديان تمام بلكه اسلام ، تنها نه برداشت اين
بدان بشررا تا شده الهام خود پيامبران به خداوند ازجانب
را...و مسيحيت ابراهيمي ، اديان قبيل از دهند ، نويد
عنوان به اسلام به اصلي تكيه البته كه.دربرميگيرد
و است مختلف فرق بين در آسماني دين آخرين و كاملترين
.جاست همين سنت شناخت راه در هم ما بحث اصلي نكته
در آنچه محققان ، و متفكران ميان تجدد ، در و سنت بحث در
درباره عينا شد ذكر سنت تعريف در نارسايي و ابهام باب
نارسائيهاي با نيز تجدد بحث در.است صادق نيز تجدد
است مسلم آنچه.ميباشيم مواجه تعاريف باب در زيادي
جمله از ;است داده رخ تجدد معرفي در زيادي اشتباهات
و جديد فرهنگ و تمدن غربي ، و غرب به آن تمجيد و تعريف
بر مبتني وفرهنگ تمدن عقلگرا ، فرهنگ و تمدن مدرن ،
محور ، انسان تمدن فردگرا ، فرهنگ و تمدن وحصر ، بيحد آزادي
اين !ديگر متعدد برداشتهاي و پيشرفته و صنعتي دنياي
جرياني عنوان به سويي از مذكور واژه تا شده باعث تعاريف
خودي هويت جاي به بيگانه هويت پذيرش التقاطي ، وابسته ،
كه وجهه اين دارندگان براي ديگر سوي از شودو معرفي
در امتيازي منزله به ميشود ، شامل را يافته ترقي كشورهاي
ارزشي بار اينجا در (6).آيد حساب به سنتي جهان قبال
در جدي و بزرگ مانعي تجدد ، بحث در شده برده كار به كلمات
در آنچه.ميباشد سنت با آن واقعي رابطه و تجدد فهم
دارد ، اهميت تجدد شناخت در ايران همچون مذهبي جوامع
تكاملي روند در آنها به بيتوجهي و غفلت كه است اموري
(ع)علي حضرت.ميگذارد سوءبهجا اثرات ديني تمدن و دين
يعني (7)"الستعداد عن يغفل لم الايام عرف من":فرموده
البته كه.نكنيم غفلت آمادگي از ميشود موجب زمانه شناخت
باتوجه.شد خواهد آمادگي از غفلت موجب شناختي عدمچنين
مطرح تجدد شناخت در اساسي نكته دو فوق ديدگاههاي به
:ميشود
قابليت كه اسلام دين بخصوص آسماني اديان:اول شاخه
از يك هر از بيشتر دارند ، را زمانها همه در انعطاف
.ميگيرد و گرفته قرار آسيب معرض در هويتي گونههاي
اقتصادي توليدات سايه در و مدرنيته و تجدد نام به امروزه
و شده استفاده سوء آن از زمان هر از بيش فرهنگي ، ابزار و
گرفته قرار سنت ساختن متلاشي خدمت در كاربردي بامفهومي
ازعمق برخورداري عدم و خصمانه منيتهاي و غفلت و است
هموارتر فوق هدف براي را راه مذهبي ، نفس به اعتماد
.برسد خود اوج به وتجدد سنت تقابل تا است ساخته
نقل.ميباشد زمان مقتضيات و جديد جهان شناخت دوم ، شاخه
مشكلات از ماندن مصون براي" كه (ع)صادق امام از است
خاطر به لذا (8) ".هستيم زمانه شناخت نيازمند روزگار ،
، هستيم شاهدآن جديد دنياي در كه گستردهاي بسيار تحولات
صبورانه و آورده دست به تحولات اين از جامعي شناخت بايد
قرار سنجش مورد زمان بامقتضيات را آن دقيق ارزيابي با
و سنت بين خصمانه برخورد هرگونه از جلوگيري ضمن تا دهيم
پيكره به را اصل دو اين از كدام هر مناسب الگوهاي تجدد ،
.نمائيم تزريق اجتماع
مورد جديد دنياي و تجدد شناخت در مطهري شهيد را نظر اين
تحولات و تغيير اصل با بودن موافق ضمن و داده قرار پژوهش
مطرح را موضوع اين قسم دو در آنها ، شناخت ضرورت و زمانه
مبارزه در را آن نياز كه زمانه انحرافات اول:مينمايد
آن از اصولي طور به بايد كه زمانه مقتضيات دوم.ميبينند
اگر كه است آن بيانگر مطهري شهيد نكته اين (9).كرد پيروي
با ناسازگار پديدههاي و عقيدهها شناخت دنبال به ما
از پژوهش مراحل در را ما هدف اين باشيم ، اسلام تعاليم
ياري تحقيقاتي فعاليت به دادن نظام و موضوعات انتخاب حيث
پيگيري و تاريخي ديدگاههاي در كه مهمي نكته.كرد خواهد
از معرفتي دلايل تفكيك است اهميت حائز تجدد ريشههاي
كنيم توجه بايد كه معني اين بهاست وضعيتي عوامل
وقايع از زنجيرهاي و سو يك از عقايد و آرا از سلسلهاي
خاص ، تحولات سير و نشيب و فراز با ديگر سوي از حوادث و
جديد دنياي در خاصي پديدههاي و عقايد تولد ساز زمينه
و ديني مبناي كه معرفتي دلايل ميان اگر لذا.بودهاند
آنها توسعه و انسانها به كه وضعيتي دلايل و دارند الهي
خطاهاي و خسران موجب نيايد وجود به تفكيك دارد بستگي
.ميگردد فراوان
آن بودن مستقل دارد ، نقش تجدد شناخت در كه نكتهاي آخرين
ميوههاي امروزي مدرن عقيدههاي تمام تقريبا كه ميباشد
كه دارد سوال جاي خود اين و ميباشند مستقل درخت اين
كجاست؟ آن ريشههاي و است آمده بوجود درخت اين چگونه
اومانيسم در درخت اين ريشه كه دارند عقيده بسياري البته
فلسفه از كه تعابيري اين با.ميباشد (Humanism)
آزادي و آسمان از انسان استقلال مانند است شده اومانيستي
برابر در انسان بنيادي خود و بشر اصالت يا زمين ، در او
منبع يگانه عنوان به انسان تلقي (10)وي بنيادي هستي
خود فرآيند (12)"او" اصالت جاي به "من" اصالت (11)ارزشها
و الهي سرچشمه با رابطه قطع (13)انسان خودبنيادي و آييني
.محوري انسان كلمه يك در و (14)دانستن چيز همه را انسان
ميگويد كه دارد وجود نيز ديگري نظر فوق ديدگاه مقابل در
نيست درخت يك ميوههاي جديد ، جهان پديدههاي و عقيدهها
اتخاذ لذا.ميباشند يكديگر از منفك عقايد اين همه بلكه
در جدي تاثيري (15)تجدد شناخت در فوق موضوع دو از يك هر
.گذاشت خواهد بعدي قضاوتهاي
تجدد و سنت تعارض
و شناخت راه سر در ممكن چالش اصليترين شايد حاضر حال در
تعارض متفكران ، پاي پيش در تجدد و سنت مرز و حد تعيين
در جديد دنياي دستاوردهاي كه چرا.ميباشد تجدد و سنت
فزوني را تجدد و سنت بين تعارض بحث گوناگون ، ابعاد
اصل دو اين عصاره شناخت براي وضعيتي چنين در.است بخشيده
و انديشمندان درايت و آگاهانه تدبير انسانها ، به پيوسته
با تجدد و سنت تعارض محور در.است اصلي راهگشاي متفكران
ضمن تا ميگيريم پي را آن جريان اين عمق به نگاهي
راهحلي به دستيابي در جدي موانع و مشكلات شناسايي
دنياي نگراني عمدهترين.گيرد قرار توجه مورد عامهپسند
امروزي مدرن دنياي مقابل در دينداري حفظ سنتها به متكي
توسعه كه چرا.ميباشد است ، پيشرفته تكنولوژي به مجهز كه
در را او گسترده ، رفاه مسير در گرفتن قرار و انسان فني
.است ساخته سردرگمي و تعارض نوعي دچار دينداري با مواجهه
-الف:ميباشد بررسي قابل قسم دو در تعارضها اين
.تعارضهايعملي -ب.نظري تعارضهاي
طرز ديدگاهها ، جهانبينيها ، در تعارض بيانگر اول نوع
در را جديد دنياي كه ميباشد مطرح عقايد و آرا و تلقيها
قرار ديني تفكرات بر مبتني عمدتا و سنتي دنياي مقابل
در كه ميكنند شرايطي از حكايت عملي ، تعارضهاي.است داده
و فردي رفتارهاي و زندگي نيازهاي پديدهها ، نهادها ، آن
جمع غيرقابل و متضاد بلكه و مغاير متجدد ، انسان اجتماعي
دغدغه بيشترين شايد.است سنتي دنياي در آن مشابه با
در را آن مدام كه بود نكته همين در نيز مطهري استاد
فراموش نبايد لذا.مينمود گوشزد خود نوشتههاي و بيانات
دين اصل با آنها از برخي شد مطرح كه تعارضهايي كه كرد
-استاد تعبير به و -دينداري با نيز برخي و ناسازگار
مطهري استاد برخورد نحوه.دارد زمانه انحرافات از حكايت
شيوه.است بوده معقولانه بسيار تجدد و سنت تعارضهاي با
شايسته الگويي و درس حاضر ، قرن معضل اين با ايشان برخورد
استاد.ميباشد اسلامي پژوهشگران و محققان تمام براي
فرصت و مجال را شبههها و شك ايراد و تعارضها بروز مطهري
.ميداند اسلام تعاليم حقانيت شدن آشكار براي مغتنمي
من انكم اعلموا و":ميفرمايد (ع)علي اميرالمومنين
خود و" يعني (16)"تركه الذي تعرفو حتي الحق تعرفوا
نيك فال به نظر يك از بايد را آن از منحرفان و حق تاركان
كردارشان و گفتار و آنان وجود زيرا بود خشنود و گرفت
".بود خواهد حقيقت و حق از كاملتر معرفت زمينهساز
ديني نظر از ما عصر ":ميگويد زمينه اين در مطهري استاد
و ترديد اضطراب ، عصر جوان ، نسل براي بهخصوص مذهبي ، و
به سوالها و ترديدها سلسله يك عصر مقتضيات.است بحران
.است كرده مطرح نو از را شده فراموش سوالات و آورده وجود
رنگ گاهي كه پرسشها و ترديدها و شك اين از بايد آيا
عقيده به بود؟ ناراحت و متاسف ميگيرد ، خود به نيز افراط
(17)".ندارد ناراحتي هيچگونه من
در كه شبهاتي و تشكيكات از افراد ، از بسياري خلاف بر من
دين به كه اعتقادي و علاقه همه با ميشود ، اسلامي مسائل
نيز خوشحال بلكه نميشوم ناراحت هيچوجه به دارم اسلام
مقدس آيين اين كه كردهام تجربه و معتقدم زيرا هستم ،
با شده واقع هجوم مورد بيشتر كه جبههاي هر در آسماني
(18)...است شده آشكار آن از بيشتري رونق و جلوه سرافرازي
كه است خطرناك وقتي دين معاندان و شكاك افراد وجود
اين رفتار و رفته فرو بيروحي و خودمردگي در دين حاميان
اسلام از دفاع اگر اما.باشند گذاشته بيپاسخ را گروه
اظهارنظرهاي مقابل در و باشد محكم و معقول مسلمين توسط
اسلام حيات بر مبني شايسته عكسالعمل دين عليه خصمانه
اسلام نفع به امر نهايت در كه باشيد مطمئن دهند ، نشان
اسلام چگونه كه ميبينيم امروز ما البته و (19)بود خواهد
ميدادند ، هشدار مطهري شهيد كه غفلتي همين از ديني سنت و
تجدد و سنت تعارضات از نقطهاي در درست.ميخورد ضربه
ديگر طرف در و خودي غفلت طرف يك در كه گرفتهايم قرار
نسل از اعظمي بخش سنت ، مخالفان جانبه همه كاركرد و ظرافت
انتخاب در ترديد و مفرط سردرگمي در را اسلامي جوامع جوان
.است داده قرار تجدد و سنت
پناه يزدان مرث كيو
:پانوشتها
.و 265 ص 264 گفتار ، بيست /مرتضي مطهري ، -4
حق -و 145 144-و135 ص 134 گفتار ، ده /مرتضي مطهري ، -5
.ص7976 باطل ، و
.همان زيباكلام ، -6
.ص23 ج 8 ، كافي ، اصول -7
.ص 26 ج 1 ، كافي ، -8
و اسلام و -اسلام در زن حقوق نظام /مرتضي مطهري ، -9
.ج 1زمان مقتضيات
.ص67 مدرنيت ، و ما /داريوش آشوري ، -10
.گفتگو ماهنامه -مدرنيته چندگانگي /مراد ثقفي ، -11
.شماره 10
.ص 102.ايران حقوق در تجدد و سنت /محمد ضيمران ، -12
نقل -.مدرنيته درباره فلسفي گفتمان /يورگن هابرماس ، -13
ص.كاچي حسين از
.ص23024.ما كيستي -.17
-.مدرن انديشه و اسلام درباره تاملاتي /حسين سيد نصر ، -14
.انصاري منصور ترجمه
.ص240.شماره 2
.ص58 همان ، /آشوري -15
.خطبه147 -نهجالبلاغه -16
.ص 13 الهي ، عدل /مطهري -17
.ص55 اسلام ، در زن حقوق نظام /مطهري -18
.137-ص134 /اسلامي جمهوري پيرامون /مطهري -19
|