نگاهيبهطرحهايتازهفراكسيونزنانمجلس
ميخرند را خود فرزندان حضانت آنها
تاريخ يك طول به اسارت
كتابخانه
طرحهايتازهفراكسيونزنانمجلس به نگاهي
ميخرند را خود حضانتفرزندان آنها
نيلي ماني
مثل كه روزهايي از يكي در و بهمن ماه روزهاي نخستين در
دادگاههاي راهروهاي در زيادي زنان سال روزهاي همه
طرف اين..و مهريه و نفقه و حضانت گرفتن براي خانواده
مصونيت بحث مجلس راهروهاي در و ميرفتند طرف آن و
از بعضي صفحات در كوچكي خبر بود ، داغ هنوز پارلماني
زنان فراكسيون جديد طرحهاي آن در كه شد چاپ روزنامهها
.بود شده اعلام مجلس
بر بود گفته خبر اين در اصفهان نماينده مصوريمنش ، اكرم
كرده مجلس تقديم زنان فراكسيون كه تازهاي طرحهاي اساس
.ميشود داده مادر به بلوغ سن تا پسر و دختر حضانت است ،
حق ميدارد نگاه وفات عده شوهرش مرگ از پس كه مدتي در زن
قانون و بيمه قوانين در اصلاحاتي.داشت خواهد نفقه گرفتن
عمل به افسر زنان حقوق اعاده براي انتظامي نيروي استخدام
.آمد خواهد
اجباري بود كرده اعلام فراكسيون رييس نيز اين از پيش
خانواده و زنان سازمان تشكيل و موقت ازدواجهاي ثبت شدن
.دارد قرار فراكسيون كار دستور در
...چشم پرآب داستان يكي
سالها اين طول تمام در حضانت بهاندازه بحثي هيچ شايد
.است نكرده پيدا برگ و شاخ و نشده مطرح
حق مادر مرد و زن طلاق صورت در موجود ، قوانين مطابق
را دختر و او سالگي دو تا را خود پسر فرزند از نگهداري
پدر با فرزندان حضانت مدت اين از پس.دارد سالگي هفت تا
حضانت كند ، ازدواج مادر اگر هم مدت اين طول در.خواهدبود
كه حالي در.ميشود داده پدر به و گرفته او از فرزندان
نظام در كه آن حال.ندارد وجود پدر مورد در حكمي چنين
دارد برعهده كودك تربيت در را اول نقش مادر جامعه فرهنگي
اتفاق موارد اغلب در كه پدر مجدد ازدواج صورت در و
در.ميكند بزرگ را بچهها ناتني مادر كه پدر نه ميافتد
يك واقعي مادر و ناتني مادر بين باشد قرار اگر كه حالي
به راي سليمي عقل هر شود ، انتخاب بچه كردن بزرگ براي نفر
.داد خواهد دومي
توسط فرزند نگهداري كند ثابت بتواند زن كه زماني تنها
قرار رواني يا جسمي آسيبهاي چنان معرض در را كودك پدرش
خواهد جبران غيرقابل او آينده و كودك بر آثارش كه ميدهد
صادر مادر نفع به را پدر حضانت سلب حكم دادگاه بود ،
.كرد خواهد
سال هفت و پسر براي سال دو حكم منطقي مبناي كه اين جز
نظريه يك براساس ظاهرا و نيست معلوم چندان دختر براي
احتياج پدر به مادر از بيش پسر كه تربيتي نشده اثبات
مشكلات عمل در حضانت به مربوط قوانين است ، شده بنا دارد
.آوردهاند بهوجود نيز ديگري
كه كودكآزاري مورد هزار چندين از گذشته سال چند در
خبر با آنها از كسي خانهها چهارديواري از خارج اغلب
.است شده كشيده رسانهها و مطبوعات به مورد چند نميشد ،
خود ناتني برادر و پدر شكنجههاي زير كه دختري ،"آرين"
آرين مادر و پدرباشد آنها دلخراشترين شايد باخت ، جان
به را خود فرزندان حضانت آرين پدر و بودند شده جدا هم از
سال چهار از بيش گذشت وجود با پايان ، در.بود نداده مادر
به آرين قتل جرم به كه ناتني برادر كوچك ، آرين مرگ از
توانايي آرين مادر چون نشده مجازات هنوز شده ، محكوم قصاص
نيز آرين پدر مجازات حكم.ندارد او به را ديه نصف پرداخت
.است نشده قطعي هنوز
اذيتهاي و آزار زير ساله چهار انسيه كه زماني تنها
داده مادرش به او حضانت رسيد ، بيمارستان به بيهوش پدرش
مرا آنقدر شوهرم طلاق هنگام در بود گفته انسيه مادر.شد
.شدم منصرف دخترم نگهداري از كه كرد تهديد
ديگر ، روي.است سكه اين روي يك فقط كودكآزاري اما
انجام مرد و زن ميان دادگاه از خارج كه است توافقهايي
به دادگاه ميدانند كه زنان موارد از بسياري در.ميشود
خارج داد ، خواهد پدر به را فرزندانشان حضانت قانون حكم
حقوق همه بخشيدن مقابل در كه ميدهند پيشنهاد دادگاه از
حضانت...و اجرتالمثل نفقه ، مهريه ، مثل خود قانوني
.بياورند بهدست را خود فرزندان
بسياري ادامه وجهالمصالحه فرزندان حضانت قضيه طرفي از
اگر زنان از بسياري.است جهنمي خانوادگي زندگيهاي از
در را فرزندانشان طلاق از پس ميتوانند بودند مطمئن
زناشويي رابطه يك دادن پايان در كنند ، بزرگ آرامش
.نميكردند ترديد شكستخورده
توسط فرزندان حضانت سن كه حيث اين از زنان فراكسيون طرح
تا را مشكلات ميتواند داده افزايش آنها بلوغ تا را مادر
باقي همچنان مسئله يك اما.كند حل قابلتوجهي حد
اين در زنان فراكسيون محترم اعضاي است شايسته كه ميماند
نبودن روشن آن و دهند نشان توجه هم آن به قانوني اصلاح
سن) تمام ماه نه و سال هشت سن به كه است دختراني تكليف
اما شدهاند خارج خود مادر حضانت از و رسيدهاند (بلوغ
ميتوانند كه رشيد افراد بهعنوان را آنها دادگاهها نه
همين چند هر) ميشناسند كنند نظر اظهار خود آينده درباره
مرتكب جرمي اگر و كنند ازدواج ميتوانند غيررشيد افراد
اجتماعي شرايط نه و (ميشوند مجازات رشيد افراد مثل شوند
پدر نظارت بدون و بهتنهايي بتوانند كه است گونهاي به
راه دختران بلوغ سن مسئله حل شايد.كنند زندگي مادر يا
.باشد نيز مسئله اين حل
بهدليل اما دارد وجود قانون در چند هر كه ديگري نكته
متصور آن براي اجرايي ضمانت وقتها خيلي عملي مشكلات
قانون براساس.است فرزندان هزينههاي تامين مسئله نيست ،
كلي حكم اين چون و است پدر بهعهده فرزندان نفقه تامين
هم باشند شده جدا هم از مادر و پدر اگر قاعدتا است ،
عمل در اما.بپردازد را خود فرزندان نفقه پدر بايد
به را خود فرزندان حضانت دليل هر به كه پدراني از بسياري
.ميكنند خالي شانه تعهد اين بار زير از سپردهاند مادر
باشند ، داشته مالي فرزندان اگر قانون طبق كه حالي در
جد او نبود در و پدر حق تنها آن در تصرف و دخل و نظارت
نيز مسئله اين اجراي ضمانت مورد در كه بهجاست.است پدري
.شود انديشيده تدبيري
!نه دارو بله ، خدمتكار
مطرح حقوق رشته كلاسهاي در هميشه كه بحثهايي از يكي
ماده.است نفقه پرداخت در شوهر تعهدات ميزان ميشود ،
غذا ، البسه ، مسكن ، تامين فقط:ميگويد مدني قانون 1107
داشتن به زن عادت صورت در خادم و خانه اثاثيه و اسباب
تامين كه حالي در ميآيد حساب به نفقه جزء خدمتكار
فراكسيون طرح براساسنيست شوهر برعهده درماني هزينههاي
هزينههاي كه ميشود اصلاح صورت اين به ماده اين زنان
اضافه نفقه موارد به نيز آموزشي و بهداشتي و درماني
.ميشود
شوهرمرده زنان نفقه
نفقه حق زن وفات عده در" مدني ، قانون ماده 1110 براساس
باردار زن اگر حتي شوهر فوت محض به يعني ".داشت نخواهد
.كند تامين خودش بايد را خود زندگي هزينههاي باشد نيز
حالت در روز ده و ماه چهار تا زن كه است حالي در اين
باشد باردار كه حالتي در آمدن بهدنيا زمان تا و عادي
زنان فراكسيون كه طرحي در.كند ازدواج مجددا نميتواند
باقيمانده اموال از زن نفقه پرداخت كرده تقديم مجلس به
هر.است شده پيشبيني روز ده و ماه چهار مدت در شوهر از
.است نشده روشن باردار زنان وضعيت ظاهرا چند
تسهيلات در تبعيض پرداخت ، در تساوي
ميزان يك به زن كارگر و مرد كارگر فعلي ، قوانين براساس
حق جمله از تسهيلات از بسياري اما ميپردازند بيمه حق
به باشد ، خانواده سرپرست كارگر ، زن اگر حتي عائلهمندي ،
كارگران ميان تبعيض موارد از ديگر يكينميگيرد تعلق او
و زن به كند فوت مرد كارگر اگر كه است اين مرد ، و زن
فوت زن كارگر اگر اما گرفت خواهد تعلق مستمري فرزندانش
پرداخته ، مرد كارگر كه ميزاني همان به كه اين با كند
به شده ، كم هم او حقوق از مستمري به مربوط مبالغ
.گرفت نخواهد تعلق مستمري بازماندگانش
افسر زنان حقوق اعاده
بعضي در زنان كار لزوم هنوز كه زماني در انقلاب از پس
براي زنان استخدام بود ، نشده احساس نظامي بخشهاي از
كردن بازخريد بين نظامي زنان و شد ممنوع نظامي پستهاي
مخير غيرنظامي كارمندان به شدن تبديل و خود خدمت سالهاي
نياز بهدليل انقلاب پيروزي از بعد سالهاي طول در.شدند
با كه شدند بهكار مشغول انتظامي نيروي در زيادي زنان
مردشان همتايان و ميدادند انجام تخصصي كارهاي كه اين
غيرنظامي و كارمند همچنان بودند ، نظامي درجههاي داراي
.ميشدند محسوب
...شد سال هزار چندين
ششم مجلس كار شروع از سال دو از بيش كه اين باوجود
زنان فراكسيون اصلاحي طرحهاي از كدام هيچ هنوز ميگذرد ،
كه اين بدون طرحها ايناست نشده مطرح مجلس علني صحن در
ماه چندين بكند برايشان فوريتي درخواست نمايندهاي هيچ
چندين اين در.ماند خواهند مختلف كميسيونهاي ميز روي
اين در خورد ، خواهد رقم زيادي كودكان و زنان سرنوشت ماه
چندين و شد خواهد صادر طلاق حكم هزار چندين ماه چندين
را فرزندانشان حضانت كه احكامي ابلاغ ورقه زير زن هزار
كه كرد ميشود چه.زد خواهند امضا كرده سلب آنها از
.است فوريتر كس همه و چيز همه از هميشه سياست
تاريخ يك طول به اسارت
افغانستان در زنان وضعيت به نگاهي
به قادر نفر يك افغان زن نفر هر 20 از طالبان از قبل تا
فرهنگ كه ميدهد نشان آمار اين است بوده نوشتن و خواندن
بودند كرده محروم مدرسه از را زنان درصد عملا 95 افغان
طالبان و
را مانده باقي درصد 5
در سر بر برقع را زنان بودم ، افغانستان در من كه زماني"
دكانها از خريد و آمد و رفت گدايي ، مشغول خيابانها
.ميفروختند دستدوم اجناس كه دكانهايي البته.ميديدم
سر به برقع زناني كرده مرا توجه جلب ميان اين در كه چيزي
انگشتان خياباني ، دستفروش پسركان بساط كنار در كه بودند
ايشان ناخنهاي و ميآوردند بيرون برقع زير از را خود
زنها چرا كه كردم فكر مدتي.ميشد زده لاك پسركاني توسط
ناخنشان به را آنها خودشان خانه در تا نميخرند را لاك
ارزان براي است وسيلهاي اين كه فهميدم بعدها بزنند؟
يك مصرف از گرانتر لاك ، خريدن.لاك مصرف قيمت كردن تمام
اين از است خوبي نشانه كه گفتم خودم به باز.است آن بار
نداده دست از را زيبايي و زندگي به ميل برقع ، زنزير كه
.ميانديشد حد اين تا خود زيبايي به خود فقر عليرغم و
نيست اين زن زيستن حق كه رسيدم نتيجه اين به بعدتر اما
دلمان و كنيم زنداني محيطي ، جامعهاي ، يك در را او كه
كه اكنون 1.ميكند آرايش هنوز را خودش او كه باشد خوش
از پس افغانستان مردم و است رفته بين از طالبان حكومت
و آسايش و امنيت انتظار در بيثباتي و جنگ سال سه و بيست
افغان زنان جامعه نشستهاند ، آينده راه به چشم آزادي
گفتن براي بيشتري دردهاي و حرفها اقشار ديگر به نسبت
از اخير سال در 10 بهويژه و دهه دو اين در كه چرا دارند
.بودهاند محروم خود طبيعي حقوق بديهيترين
گذشت؟ چه زنان بر طالبان زمان
آنان مشكل نبوده ، طالبان زمان در فقط افغان زنان مشكل
مضاعف را مشكلات آن طالبان دارد ، فرهنگ و تاريخ در ريشه
.كرد
قادر نفر يك افغان ، زن نفر هر 20 از طالبان از قبل تا
است آن نشاندهنده آمار اين.است بوده نوشتن و خواندن به
محروم مدرسه از را زنان درصد عملا 95 افغان فرهنگ كه
.را مانده باقي درصد طالبان 5 و بودند كرده
افغان فرهنگ اسير هم تحصيلكردههايشان حتي افغان ، زنان
شهر در گذشته سال كه ميكند نقل دكتري خانم.بودهاند
يك ساعت روزي.است ميپرداخته زن بيماران معالجه به كابل
در بر تمام شدت با شخصي كه ميشود متوجه بعدازظهر نيم و
ميرساند حياط در به عجله با را خود دكتر خانم.ميكوبد
بلافاصله.است طالبان نيروهاي از يكي كه ميبيند و
سرپرست خيرالله مولوي زن هستيد؟ دكتر شما":ميپرسد
به ما با بايد شما است بيمار بهشدت طالبان داخله وزارت
ميگويد است ، نداشته رفتن به ميلي كه دكتر ".بياييد آنجا
سرنيزه زور و اجبار به طالب اما بياوريد اينجا به را او
پس دكتر.ميبرد بيمار بالين به دستيارش همراه به را او
به وقتي":ميكند نقل اينگونه بيمار بالين از بازگشت از
طرف هر رسيدم است ديدني و لوكس بسيار كه ملاخيرالله خانه
حتي ملاخيرالله كه بود شيكي بسيار لوازم و قيمتي اشيا
را آنها از برخي و نميدانست هم را آنها از استفاده طرز
دارو تجويز و معاينه از پس.هستند چيزي چه كه نميدانست
صاحبي ، دكتر:گفت و آمد من نزد ملاخيرالله سرم تزريق و
ميخواهم است لاغر من زن.ميآيند زيادي زنهاي تو نزد
آدم با فهميدم":ميدهد ادامه دكتر "بگيرم چاق زن يك
".كردم ترك را آنجا سرعت به و هستم طرف پستي
كارش اتمام از بعد كه ميكند نقل نيز ديگري دكتر خانم
است بوده بانوان مخصوص فقط كه كابل در بيمارستاني در
منزل به تا بوده وسيله منتظر همكارانش از يكي همراه
اين بهانه به و ميآيند جلو طالب دو ناگهان.كند مراجعت
برقع از دستشان از كمي و پوشيدهاند شلوار آنها چرا كه
.ميكنند مجروح شدت به كابل با را دو هر است زده بيرون
از طالب دو و ميشود ختم غائله بيمارستان رييس مداخله با
از يكي نهايت در.ميكنند صرفنظر نفر دو آن كردن زنداني
را بيحجاب زنان از نفر بيست روزي تا ميگويد ، طالب دو
.نميشود شب روزمان نكنيم زنداني
طالبان درايام كابل تلويزيون و راديو رييس ميان اين در
و زنها با تا ميكرده مجبور را خود زيردست كارمندهاي
و راديو اطراف در گدايي براي روز هر كه گدايي دخترهاي
ريشه ترتيب بدين تا كنند ازدواج ميشدهاند جمع تلويزيون
اين از برخي البته.ببرد بين از شهر در را گدايي و فساد
قرار هم طالب نيروهاي جنسي آزار مورد دخترها و زنان
همسر چهار داراي خود هم رييس آقاي شخص.ميگرفتهاند
دليل و ميدهد طلاق را زنانش از يكي روز يك اما است بوده
.است شيعه چون دادم طلاق را او كه ميآورد
از برخي نميشود ختم اينها به تنها افغان زنان به ظلم
.گذراندهاند روزگار طالبان زندان در مدتها آنان
در زنان مخصوص زندان - پلچرخي زندان از كه زناني از يكي
بلوك داراي 18 زندان اين كه ميگويد است شده آزاد - كابل
بلوك دو كه دارد وجود سلول يا اتاق بلوك 116 هر در و است
از كدام هر دراست بوده زن زندانيان مخصوص زندان اين از
محبوس را زنداني نفر تا 50 حدود 40 سلولها اين
اثاثيه و اسباب كه اين جرم به را او.ميكردهاند
دستگير گذاشته حراج به خيابان در فقر بهدليل را خانهاش
.بودند كرده زندان روانه و
طالبان از بعد زنان
مجريان برگشتند خود بهكار طالبان از پس كه زناني اولين
آتش شدن خاموش از پس كه كسانيبودند كابل تلويزيون
را ائتلاف نيروهاي حضور تا برگشتند صحنه به جنگ و طالبان
.كنند گزارش شده آزاد شهرهاي در
مدتي.برگشتند اجتماعي زندگي به آرامآرام افغان زنهاي
بودند شده خانهنشين سالها كه دانشجويي دختران كه نگذشت
نشريه اولين بعد و كردند پيدا حضور درس كلاسهاي سر بر
.شد منتشر زنان
كه را خود كارمند زن هزار افغانستان 6 موقت دولت وقت آن
.فراخواند كار به بودند شده خانهنشين طالبان دوره در
آنها كار اتاقهاي كه شدند ادارهها راهي حالي در زنان
كار وسايل ابتداييترين فاقد طالبان حكومت سال پنج از پس
انجام به قادر رو اين از و است تحرير وسايل و ميز مانند
خانه به ناچار اداره در حضور ساعتي از پس و نيستند كاري
.بازميگردند
وسايل و صندلي و ميز از را افغانستان ادارههاي طالبان
روي به نشستن و تشكچه كردن پهن با و كرد خالي كار معمول
دولت.پرداخت خود باور براساس امور فتق و رتق به آن
را لازم امكانات آتي هفتههاي در كه است گفته افغانستان
.كرد خواهد فراهم ادارهها در كار براي
و ميز نبود تنها افغانستان كارمند زنان مشكل همه اين با
سايه كه ميكنند احساس همچنان آنها نيست ، تحرير وسايل
.دارند خود سر بر را طالبان
زنان:ميگويد افغانستان زنان جمعيت رييس "افضلي امينه"
بسياري مشكلات با كار محل در حضور براي افغان كارمند
شده تحميل فرهنگ از ناشي آن از بخشي كه هستند روبهرو
.است "برقع" چادري داشتن به الزام يعني طالبان
مختلف اقوام ميان در ديرباز برقعاز از استفاده
آن از كمتر شهري زنان اما است داشته رواج افغانستان
از پيش تا ميتوانستند كارمند زنان و ميكردند استفاده
استفاده خود ملي و محلي لباسهاي از طالبان آمدن كار روي
به حكم تنها و كرد ممنوع را آنها همگي طالبان كه كنند
.داد قيود ديگر با همراه برقع از استفاده
اسلام در الزاما كه نيست پوششي برقع:ميگويد افضلي
به موظف زن اسلام مقدس شريعت طبق است شده توصيه زن براي
روايات و احاديث الهي ، آيات در كه است مناسبي پوشش رعايت
مجبور با طالبان:ميدهد ادامه وي.است شده اشاره آن به
از هم حقيقت در چادر از استفاده به افغان زنان ساختن
.كرد استفاده سوء افغاني فرهنگ از هم و ديني اعتقادات
افغانستان در زنان حقوق احقاق براي فعال خانم اين
خود مرد دوش به دوش روستاها در حتي افغان زن:ميافزايد
است زنان دوش بر افغانستان روستايي اقتصاد و ميكند كار
.ساخت خارج چرخه اين از را آنها نميتوان و
افغانستان در طالبان سقوط از ماه دو از بيش كه آن با
سختگيريهاي سايه همچنان افغان زنان ميگذرد ،
لذا و ميكنند احساس خود سر بر را رژيم اين غيرانساني
از كه ديد افغاني جوامع در را زنان عموم ميتوان همچنان
.ميكنند استفاده چادري
"فتح" نام به كابل دبيرستانهاي از يكي دبير "امين ليلا"
.است شده بيولوژيست و كرده تحصيل آلمان در كه است
اما بود خانهنشيني به مجبور طالبان دوران در هم وي
.برگردد كار به دوباره تا است يافته را آن امكان اينك
موجود شرايط از را لازم اطمينان هنوز كه ميگويد او
اسلامي مناسب پوشش از استفاده و برقع گذاشتن كنار براي
رعايت با اجتماع در حضور و كار امكان او به بتواند كه
تا ميدهد ترجيح رو اين از ندارد بدهد ، ملي و ديني اصول
.كند پيدا حضور خانه از بيرون و مدرسه در برقع با همچنان
كابل در "فتح" مدرسه ديگر دبير يك "ميرسهيلي كلاله"
خود سر بر را طالبان سايه هنوز افغان زنان:ميگويد
افغانستان جامعه بر طالبان آنچه از بخشي.ميكنند احساس
مردم از برخي ميان در كرد اعمال زنان به نسبت خصوص به
زمان آن تغيير براي شدهو فرهنگ يك به تبديل و جاافتاده
.است نياز
سقوط از بعد روزي "آرزو" سالهاش دختر 12 كه ميگويد وي
بيرون به اسلامي كاملا پوششي با اما برقع بدون طالبان
به مرد چند راه در و كند خريد مغازه از تا رفت خانه از
.دادند تذكر خشن شكلي به برقع از استفاده براي او
طالبان آنچه بردن بين از براي كه ميگويد نيز معلم اين
تاكيد و كرد صبر بايد كرد تحميل افغانستان جامعه بر
.است زياد افغان زنان صبر:ميكند
است تاريخ در مشكلات ريشه
مشكلات.نميشود ختم اين به تنها افغان زنان مشكلات اما
.دارد پيش قرنهاي و سالها در ريشه آنان
درصد سه فقط شد ، منتشر كه ملل سازمان تحقيق يك براساس
هيچگونه زنان اكثريت چنين هم و باسوادند افغان زنان از
.ندارند فاضلاب يا و انرژي سالم ، آشاميدني آب به دسترسي
آورده تحقيق اين در زنان براي ملل سازمان توسعه صندوق
از كامل بهطور افغان زنان سال شش تقريبا براي است ،
و بودند دور افغانستان سياسي و اقتصادي اجتماعي ، زندگي
رسميت به دارند نياز زنان.است شده نقض آنان حقوق همه
.گيرند قرار حمايت و تكريم مورد و شوند شناخته
داخلي ، جنگهاي از پيش آن از قبل و طالبان از پيش حتي
جنگ.داشت را بيسواد زنان تعداد بيشترين افغانستان
و برد فرو مطلق بيسوادي در را افغان زنان نسل چندين
.افزود ميشد كه آنجا تا تاريكي اين بر طالبان
سرپرست كه دارند وجود بيوه زن هزار كابل 50 در فقط
نوئلين" از نقل به گزارش اين.دارند عهده بر را خانوارها
براي پيشرفت:ميافزايد صندوق اين اجرايي مدير "هيزر
.است شهروندان همه پيشرفت مقدمه افغانستان در زنان
شركت توكيو در افغانستان به كمك اجلاس در اخيرا كه وي
براي دلاري ميليون كمك 12 يك كه كرد تاكيد است كرده
كشور بازسازي و صلح زمان در زنان نقش از فوري حمايت
.است يافته اختصاص
زنان براي امنيت آوردن فراهم را برنامه اين اولويت وي
تامين ميكنند ، زندگي اردوگاهها در كه پناهندهاي
زنان مشاركت به نياز قانون ، براساس زنان قضايي استقلال
افغاني زنان اقتصادي امنيت و دولت از خارج در و دولت در
.است كرده ذكر
دولت رييس "حامدكرزاي" كابينه در زن وزير دو حضور شايد
روي پيش كه راهي اما باشد اميدواركننده افغانستان موقت
.است طولاني بس دارد قرار افغان زنان
:پينوشت
شرم از نشد ، تخريب افغانستان در بودا" كتاب از قسمتي -1
.مخملباف محسن نوشته "ريخت فرو
كتابخانه
زنها براي زنها
كشيدن قدرت كه اين جرم به زن پزشكان كه ميدانستم..."
اتهام مورد همواره نداشتند ، را خانه و اداره بار همزمان
لذا...ميآمد بدم برچسب اين از من و هستند مرد پزشكان
بيمار روز هر ولي دادم ، ادامه كار به و كردم رها را خودم
".ميشدم بيمارتر و
براي آن با همراه چالشهاي و خردسال اطفال داشتن"
و دگرگوني چنان آن خانواده و كار محيط داشتن نگاه متوازن
نميتوانست ديگري عامل هيچ كه آورد بهوجود من در تحولي
...بودم شگفت در...نمايد ايجاد من در را تغيير اين
و من ميآمدند؟ حساب به نگرانيام مايه من بچههاي چرا
از پس او زندگي چرا داشتيم ، يكسان درآمد و تحصيلات همسرم
"بود؟ نكرده تغييري چندان بچهها تولد
و "دكتر" قالب در كه هنگامي كرد ، پيدا ديگري رنگ زندگي"
آن بر عقيده اين كه ميكردم زندگي جامعهاي در "مادر"
را يكي پزشكي و مادري وظيفه بين بايد زن يك كه بود حاكم
وظايف اين از يكي حداقل بخواهد كه صورتي در ;كند انتخاب
"...دهد انجام خوبي به را
از پس ،"زن جان زن ، جسم" كتاب نويسنده نورتراپ ، كريستين
تغييراتي دومش فرزند آن از پس و اول فرزند آمدن دنيا به
با":مينويسد ميآورد ، بهوجود زندگياش در بنيادين
از ناشي زيادي حد تا زنان اكثر مسايل كه اين به توجه
ما به كه فرهنگي است ، فرهنگ اين در آنها بودن زن ماهيت
خودمان مصالح بر را همه منافع و نيازها ميكند القا
و ذهن در اساسي تغييراتي داريم نياز لذا ، دهيم ، ترجيح
و سلامت كه آن براي صرفا آوريم ، وجود به زندگيمان
".كنيم حفظ را آن و آوريم دست به را خود تندرستي
براي زنها" نام به را موسسهاي دلايل همين به نورتراپ
دارو ، طريق از را بيماران نهتنها كه كرد تاسيس "زنها
آنها تجربه و زندگي سبك غذايي ، رژيم دقيق بررسي با بلكه
.ميكرد درمان بودن زن از
تجربه نورتراپ كريستين دكتر زن ، جان زن ، جسم كتاب در
او.ميكند بيان را زن يك بهعنوان تجاربش و كار از خود
:است داده ارائه تكاندهنده آماري كتابش از قسمتي در
دو زنها زنان ، موقعيت مورد در ملل سازمان گزارش طبق"
انجام مردان حقوق دهم يك با دنيا در را كارها از سوم
صدم يك يك ، از كمتر آنها سرمايه اين ، وجود با و ميدهند
توراندخت را زن جان زن ، جسم كتاب ".است جهان سرمايه
نگار و نقش انتشارات و برگردانده فارسي به (مالكي) تمدن
.است كرده منتشر را آن
|