نوستالژي
!است باز جمعهها فقط مدرسه اين
ايراني جوانان ماليخولياي
فصول تمام براي خانهاي
نوستالژي
غربت به كرده هجرت برادر به وطن در مانده برادر نامه
ويژهنامه حتي ميشد چاپ روزنامهها در آوينيون اخبار
را آنها و ميشدي گيج عكسهايش از شد چاپ هم آوينيون
من اتاقمانبه ديوار به ميچسباندي ميبريديو
زده ديوار به را هدايت صادق جنازه عكس كه ميخنديدي
بابا ميشد دعوايمان ميداد فحش كه هدايت صادق به بودم
ديوانهاند دو هر پسرهايم ميگفت
كلكويي لاكان
ميگفتي بوديم كه بچه.بود همين حرفت اول روز همان از
"گوليت رود" ميگفتي.بودي گوليت رود عاشق.هلند ميروم
بلند را موهايش ماندلا خاطر به ميگفتي.است آزاديخواه
بروي ميخواستي.شدي ساكتتر شديم كه بزرگتركرده
نمايشهاي بتواني سال هر كه باشي جايي ميخواستي.فرانسه
ميشد ، كه تابستان.ببيني نزديك از را آوينيون جشنواره
ورق هيجان با و ميخريدي تئاتر تخصصي مجلههاي روز هر
هميشه ولي بخواني ، آوينيون جشنواره از خبري تا ميزدي
.بود جنگ اخبار از پر نشريهها روزها آن.ميشدي نااميد
اما كني دفاع وطن از تا ميكردي شركت آن در بايد كه جنگي
منتظر.شد تمام چيز همه بروي ، سربازي به تا شد نوبتت وقتي
در را آوينيون جشنواره اخبار زود خيلي كه بودي
توپ مثل آمدي ، خانه به وقتي روز يكبخواني روزنامهها
چشمانت و بودي ذوقزده.ميرفتي پايين و بالا بستكبال
از بزرگ كاروان يك است قرار كه ميگفتيميزد برق
شروع تغييرات ميگفتيبروند آوينيون به ايراني هنرمندان
اخبار.نبود خبري شهر تئاتر در هنوز كه هرچند شده ،
ويژهنامه حتي.ميشد چاپ روزنامهها در آوينيون
را آنها و ميشدي گيج عكسهايش از.شد چاپ هم آوينيون
من به.اتاقمان ديوار به ميچسباندي و ميبريدي
زده ديوار به را هدايت صادق جنازه عكس كه ميخنديدي
.ميشد دعوايمان ميدادي ، فحش كه هدايت صادق به.بودم
تو چون ولي ديوانهاند ، دو هر پسرهايم ، ميگفت بابا
احترام تو به كه ميخواست من از هميشه بودي ، بزرگتر
از ميگفتم من.ميكرد ديوانهات فرانسه روياي.بگذارم
تو.است دوستداشتني "پرلاشز" فقط فرانسه ، سراسر
"ليون" شهر دانشگاه در ميخواهي كه ميگفتي و ميخنديدي
"سوربن" خواب هم وقتها بعضي.بگيري دكترا و بخواني درس
يك در بود قرار رفيعي دكتر كه بار اولين.ميديدي را
از حتما كه نوشتي خاطراتت دفتر در كند ، سخنراني دانشگاه
.نميدانست هيچكس بروي ، ميخواستي كجا.رفت خواهي ايران
و ميخنديدند همه بروم ميخواهم ميگفتي كه خانه در
در گفتي كه بودم گرفته ديپلم تازه من.ميكردند مسخرهات
غذايي صنايع مهندسي از آن از قبل.ميكني شركت كنكور
هست يادت.بخوانيم درس هم با نشستيم.بودي داده انصراف
هم با خواندن درس جاي به نشستيم اتاق در ماه هشت تا كه
و ميخواندي شعر برايم تو مينوشتم ، داستان من زديم؟ حرف
.ميكرديم نگاه بار هزارمين براي را "قيصر" فيلم يواشكي
درس و شدهاند عاقل پسرهايش كه بود خوشحال مامان
و شدهاي قبول آزاد دانشگاه گفتي كه وقتي اما ميخوانند
چه.پريد بابا رنگ بخواني ، "تئاتر" تهران در ميخواهي
برايت و كند جور را شهريهات پول توانست تا كرد تلاشي
افتادم درس ياد دوباره سربازي وسط هم من.كند اجاره خانه
يك در بار اين.رسيديم هم به دوباره.شدم قبول دانشگاه و
ميخواست روز هر صاحبخانه كه فكسني دانشجويي خانه
بود گريهآوري رواني جنگ.كوچه توي بريزد را وسايلمان
پايتخت اوضاع كه ميگفتي هيجان با.بودي ذوقزده تو ولي
كه ميزدي دري هر به.گرفته جان ايران تئاتر و شده عوض
نانوايي رفتي حتي دربياوري ، خودت را شهريهات پول بتواني
بيكار.نداشتي پول هيچوقت.نميشد ولي.كردي كار آنجا و
يك كه اين تاگرفت جايزه چند دانشجوييات تئاتر.بودي
دو.پرسيد را تو حال دلهره و ترس با و زد زنگ مامان روز
هيچوقت كه داد قسم مرا.بودي نيامده خانه به كه بود شب
كه بود ساعتي نيم.نگذارم تهران دانشگاه كوي در را پايم
كوي در فردايش.نبود خبري تو از ولي بودم برگشته كوي از
.ميپري پايين و بالا بسكتبال توپ مثل هم باز كه ديدمت
پاي و بود شكسته خواب در نيمهشب رفقايت ، از يكي دماغ
.ميشدي خوشحال ناگهان و بودي عصباني.بود گچ در هم يكي
اول.خانه آمدي اما هفتم روز. ميخواندي را روزنامهها
كه بود بنان ميكنم فكر.را ضبط بعد و كردي روشن سيگار
به تند تند و بود گرفته گريهات.ميخواند را "ايران اي"
به ميكردم فكر من و بودي شده ساكت.ميزدي پك سيگارت
اين از كه نبودي نزاري عاشق.شدهاي آرام "عاشقيت" خاطر
ساكت زود خيلي ميزدي را حرفش كه وقت هر اما.بكني كارها
زيرزمين پنجره از تا ميشدي بلند دوپايت روي و ميشدي
بستند ، را روزنامهها كه صبحي.كني نگاه را بيرون خانه
خبر كه روزنامهاي اول صفحه و كردم بيدارت.بودي خوابيده
رويت.گرفتم صورتت روبهروي بود كرده چاپ را بقيه توقيف
به كه دانشجويي تئاترهاي.نگفتي هيچي و برگرداندي را
را طلا سكههاي نيم هم تو ميگرفت ، جايزه ميبردي ، صحنه
به ميزدي زنگ بعدميدادي چلوكباب همه به و ميفروختي
هفتهنامه يك در من.بفرستد پول برايت ميگفتي و بابا
اين در ميگفتي.بودي بيكار هنوز تو ولي كردم پيدا كار
دوستانت از يكي.درآورد پول تئاتر راه از نميشود مملكت
.بگير پول و بنويس "سريال" كه گفت بود ، تلويزيون در كه
دانشجوي تا چهار ماجراي بود قرار.كردي قبول اول تو
از قرتيبازي تهران در كه بنويسي را تهران دانشگاه
قسمت چند هم تو و ميدادند خوبي پول.درميآوردند خودشان
.نبودند دورت دوستانت و بوديم تنها روز ، يك.نوشتي را
خواب حتي و بودي شده خسته.رفتهاي فرو لجن در ميگفتي
كه ميگفتي و بودي بابا نگران.نميديدي هم را آوينيون
شانس.ميدهد را دانشگاهت شهريه نزولي پول با همهاش
دوست.نميخواستم شهريه دانشگاهم براي من كه بوديم آورده
بعد.است عالي گفت و خواند را نوشتههايت تلويزيونيات
.بشوند معتاد نفر چهار هر ماجرا آخر كه خواست تو از
كردي ، گريه زدي ، فرياد.بشوي منفجر عصبانيت از بود نزديك
خوبي دختر.دختره همان پيش رفتي و سوزاندي را نوشتهها
ولي ميآمد راه تو با جوره همه تو با ازدواج براي و بود
همان.كني حساب را تاكسياش كرايه كه نداشتي پول حتي تو
تو به مدام.شد دعوايت دانشگاهت گروه رئيس با روزها
سرش روز يك بالاخره و نميآوردي كم هم تو.ميكرد توهين
.نميگفتي چيز هيچ ديگر و داشتي سردرد هميشه.كشيدي فرياد
را ساندويچات پول حتي كه درحالي كني ، ازدواج ميخواستي
ميخواهد گفت دختره كه بود ژانويه 2000 نزديك.نداشتي
قرار اين از صحبت.بماند آنجا ماه چند و ينگهدنيا برود
آنجا متولد كه او و است ديدني خيلي كريسمس 2000 كه بود
برميگردد بعد ماه كه 9 گفتنداشت رفتن براي مشكلي بود
.بود تيرخلاص او رفتن.نداد انصراف دانشگاهش از حتي و
نامههايي مدامنداشتي دادن دست از براي چيز هيچ
كه هم وقتي.نميرسيد دستش به هيچكدام كه مينوشتي
تو دست به كه اين از قبل نامههايش از بعضي ميفهميدي
ميدادي فحش زمان و زمين به.كردي قاطي ميشود ، باز برسد
حرفهاي بود كجا و بود كي نبود معلوم كه كسي كه اين از و
همان در.ميشدي ديوانهتر ميخواند را نامزدت عاشقانه
نامههايش در.برنميگردد ديگر كه گفت نامهها اولين
از پر است ، تئاتر از پر است ، سينما از پر اينجا كه نوشت
پر است ، پول از پر است ، كار از پر است ، خوب دانشگاههاي
بچگيات حرفهاي ياد.بودي شده گيج.است زندگي از
دنبال دختره.ميروي ايران از روزي ميگفتي كه ميافتادم
كدام با نميدانستي تو ولي.بروي كه ميگرفت را كارهايت
بروي ، كه زدي دري هر به.بخري را هواپيمايت بليت بايد پول
هيچ ولي بنويسي ، سريالها همان از بودي شده حاضر حتي
پول قران يك حتي نتوانستي آخر روز تا.نبود كاري
ويزا كه تركيه فرستاد را تو گرفت وام بابا.دربياوري
ميگفتي.بودي كرده "كف" برگشتي ، كه تركيه از.بگيري
صحنه روي تئاتر يك روز هر هنر دانشگاه در.بود قيامتي
تو از چيز هيچ ديگر.بروي كه گرفتي را ويزايت.ميبردند
متولد دوباره خودت قول به كه ميرفتي.بود نمانده باقي
لوحهاي را ، نوشتههايت.كني شروع زيرصفر از و بشوي
رفتيم و كردي جمع را خاطرات و را كتابهايت را ، افتخارات
"دقيقا" ماميافتد اتفاقي چه نميدانستم اولش.مهرآباد
رنگ مهرآباد در ولي.مهرآباد تا بوديم ، باهم عمر يك
رد آن از تو كه بود پرده يك.ميشد عوض آرامآرام دنيا
هم من.ميكردند گريه همه.پرده طرف اين ماندم من و شدي
يك.بودم زده بهت بيشتر ولي.شايد ميكردم ، گريه
نزول بابا كه پولي با كتاب جلد چند و داشتي كولهپشتي
همديگر كه نميآيد يادم.رسيد دستت به مهرآباد در و كرد
.نميكرد ولت ديگر كرد بغلت وقتي مامان ولي كرديم بغل را
وضعيت تابلوي وقتي.ميگفت چيزهايي زيرلب و ميكرد گريه
.كردم نگاه بابا به ماند ، "كرد پرواز" جمله روي بر پرواز
خانه اجاره به برگشت راه در.بود اشك از پر چشمهايش
را هم ما اين حقوق اگر كه اين به و ميكردم فكر ماه آخر
درسي كتابهاي خرج.بخورم غذا بياورم كجا از بدهند ، دير
كه نداشتم كتاب من و دستم روي بود مانده هنوز هم ترم اين
...بروم دانشگاه به
!است باز جمعهها فقط مدرسه اين
رحمتي فاطمه
اكثر كه حالي در است ، زمستاني سرد روز يك جمعه صبح
آرميدهاند نرمشان و گرم رختخوابهاي در پايتخت بچههاي
در ميكنند ، آغاز را تعطيل روز مادر و پدر كنار در يا
رفتن مدرسه براي كمكم بچهها تهران محلههاي از يكي
بچه چندين ميشود باز خانهاي هر در.ميشوند آماده
تنپوشهاي با اكثرا ميزنند ، بيرون خانه از قدونيمقد
پاره ، آنها بيشتر كفش و كوتاه آستين برخي ژنده ، و سبك
با 12ساله- تا 13 گرفته سال 5- از 6 پسر و دختر
و مقنعهها با و خشكيزده و آفتابسوخته صورتهاي
پارك پشت از مسير طول در رفته ، رنگورو روسريهاي
و ميروند "منتظري محمد شهيد" مدرسه تا "كرماني خواجوي"
همه آشنا ، و محل يك بچه همه ميگذارند ، هم سربهسر
از پر اما خيابان ، و كار بچههاي همه محروم ، و دردمند
جمعه روزهاي و ميكنند كار را هفته تمام اميد ، و شوروشوق
خانوادهاي ، كوچك نانآوران كدام هر ميخوانند ، درس
!است دروازهغار اينجا است ، فقر دروازه اول اينجا
***
از حمايت انجمن مديره هيات اعضاي از يكي "حسني قاسم"
تكتك ايستاده ، مدرسه ورودي مدخل جلوي كودكان حقوق
ميكند ، خوشوبش همه با ميشناسد ، اسمورسم با را بچهها
دست پسرها بيشتر ، و مياندازند بغلش در را خودشان برخي
جمعه روزهاي اين از پيش كه مدرسه حياط.ميدهند مردانه
.ميلرزد بچهها پاي زير امروز داشت ، مرخصي
بچههاي ميكشند ، صف هم با پسرها و دخترها زنگ صداي با
به شوق ميكنند سعي و پراكندهاند بچهها اين بين انجمن
فرصت.دارند نگاه زنده وجودشان در را مدرسه به و كتاب
.كنيم باز را صحبت سر حسني با تا ميشود پيدا كوتاهي
را تحقيقاتي يكسري كودكان ، حقوق از حمايت انجمن سال 78"
اين به نتايجش آناليز با و داد انجام تهران شهر سطح در
مشغول تهران سطح در كه بچههايي اكثر كه رسيديم قضيه
و منطقهاند اين به متعلق عمدتا هستند تكدي و دستفروشي
كسب و رفتن مدرسه براي فرصتي هيچگاه آنها بيشتر
گرفتيم تصميم بنابراين.نيافتهاند زندگي لازم آموزشهاي
تا كنيم فراهم شرايطي حداقل و موجود امكانات همين با
فرا را زندگي بديهي و اوليه مسايل و بخوانند درس بتوانند
".ناميديم "خيابان و كار كودكان" را طرح اين نام.بگيرند
قطع انجمن بچههاي از ديگر يكي را "حسني" صحبتهاي
وي با امروز تغذيه توزيع نحوه درباره ميخواهد كه ميكند
كالباس ساندويچ بچهها به است قرار امروز كند ، مشورت
به وقتي را قيافههايشان كنم مجسم ميتوانم بدهند ،
.ميخندند وجود تمام با و ميزنند گاز ساندويچ
فرهنگسرا كتابخانه در ابتدا را كار":ميدهد ادامه حسني
بچه 20- با 30 كرديم ، آغاز كرماني خواجوي پارك در واقع
اين جذب محل بچههاي كمكم اما مربي ، 5- تقريبا 6 و
بود علاقهاي و عشق عمدهاش دلايل از يكي و شدند ما حركت
و خشن وجه هيچ به روابط اينكه و داشت جريان فضا در كه
بود ، متفاوت مدارس در متعارف روابط با و نبود پادگاني
بزرگتر بچههاي و ميآمدند آموزش براي كوچكتر بچههاي
ديديم وقتي هم ما.داوطلبانه دادن آموزش براي محل بومي و
در را آنها ضرورتها بنابر شدهاند ، زياد داوطلب نيروهاي
در كدام هر الان كه كرديم تقسيم مختلفي كاري كميتههاي
حركت اين نتايج از پيداست كه وي ".كارند به مشغول قسمتي
از استفاده":ميدهد ادامه است ظفرمند و خوشحال بسيار
ترويج به كه دارد را حسن اين مربي بهعنوان بومي بچههاي
مسئوليتپذيري حس و ميكند كمك مردم بين داوطلبانه كار
جهاني:است اين ما شعار ميدهد ، افزايش آدمها در را
اين از استفاده كه ميدانيم و كن ، عمل بومي و بينديش
پس حال هر به است ، موثر بسيار آنها شخصيتي رشد در جوانان
ما نياز جوابگوي ديگر كتابخانه كه ديديم مدتي گذشتن از
كرديم ، منتقل پارك باز فضاي به را كلاسها بنابراين نيست
را كار تختهسياه يك با و ميكرديم پهن گليم درختها زير
حمايت و ما پيگيري مدتها از پس اينكه تا داديم ، ادامه
اختيار در جمعه روزهاي براي را مدرسه اين پرورش و آموزش
در جمعهها كه است ماه حدودا 2 الان و گذاشتند ما
".مشغوليم بچهها آموزش كار به اينجا
تغييراتي نيازمند خودش اما ، "منتظري محمد شهيد" مدرسه
ميگذرد ، شدنش ساخته زمان از سال اينكه 30 با است ، اساسي
به گله سقف و ريخته ديوارها رنگ ميآيد ، نظر به 60ساله
راه امسال تازه را مدرسه شوفاژ كرده ، طبله گله
و خريدهاند دوم دست دينام بدون كولر دوتا انداختهاند ،
كنند ، تهيه هم را دينامها رسيد پولي اگر دارند قصد
زيرزمين در است شبيه دخمه به كه مخروبهاي كتابخانه
بيشتر ميگويد مدرسه مدير محمدي كه دارد وجود مدرسه
.است گردآورده ديگر مدارس كتابخانههاي از را كتابهايش
را تو":ميگويد ميآيد مدرسه به هم جمعه روزهاي كه مدير
بودجه به احتياج كارمان ادامه براي ما كه بنويسيد خدا به
هم را خدمات همين ندهند پولي ما به اگر و داريم
."كنيم ارايه نميتوانيم
به مرتب را كلاس پرشوروشر ، بسيار و است ساله شهرام 12
چند ميپرسم شود ، بند يكجا نميتواند اصلا و ميريزد هم
داري؟ برادر و خواهر تا
.تا 8
است؟ چكاره پدرت
.چاقوتيزكن
شوي؟ چكاره داري دوست شوي بزرگ خودت
.معلم
دفعه خدا به را تو خانم ميگويد و ميكشد را دستم بعد
آبي موتوري دستكش يك من براي حتما حتما آمديد كه بعد
موتوري دستكش فقط نميكند فرقي قرمزش و آبي نه بياوريد ،
باشد
***
حين كلاس سر را بچهها نميشوم موفق ميكنم سعي هرچه
است منطقي استدلالشان البته ببينم ، خواندن درس
و عجيب موجودات خيلي كه كنند تصور بچهها نميخواهيم"
آدمها بعضي سروكله هرازگاهي كه هستند ويژهاي يا غريب
بودن طبيعي احساس ميخواهيم ميشود ، پيدا ديدنشان براي
."برسيم مهمترمان هدفهاي به بتوانيم تا كنيم حفظ را
***
به پارك چمنهاي و زمين روي آنچه كرماني خواجوي پارك در
ميگفت ، آقايي است ، سرنگ و سيگار ته ميشود ديده وفور
سرنگهاي با بازي بچهها اين تفريحات بزرگترين از يكي
اين !خودشان به آنها ساختگي تزريق و است گل با پرشده
با آشناييشان ميزان و ميكنند "زندگي" اعتياد با بچهها
چنين در است ، كتاب و دفتر از بيش مراتب به مخدر مواد
تحسين كودكان حقوق از حمايت انجمن اقدام كه است شرايطي
نقل جامعهشناسي قول از حسني آقاي برميانگيزد ، را تو
ارزشي ما جوان نسل اين كه كنيم باور بايد ما":كه ميكند
از كه برماست و دارد نفت بشكه هزاران از بيش مراتب به
".كنيم استفاده احسن نحو به پتانسيل اين
***
غيررسمي آمار بنابر و هزار رسمي 30 آمار بنابر امروز
ميكنند ، زندگي تهران در خياباني كودك هزار حدود 100
آينده سالهاي در كه كنيم برنامهريزي نحوي به ميتوانيم
هزار يا 100 باشيم داشته جامعه براي مفيد نيروي هزار 100
را واقعيتها كه است مسئولان با ديگر اين بالقوه ، بزهكار
.برگزينند را راهكار كدام بگيرند تصميم و ببينند
ايراني جوانان ماليخولياي
فضايي شاتلهاي و همسايه مرغ ماجراي
حسيني كيوان
."غازه همسايه مرغ"
كه است رنگ مشكي در شش بنز يك همسايه مرغ هم گاهي نه ،
همسايه مرغ كه ميآيد پيش حتي.دارد هم رنگي تلويزيون
همسايه را كجا كه است اين مهم.درآمده آب از بويينگ 747
ايراني جوانان از بسياري براي كه است اين مسئله.بدانيم
با مواقع از بسياري در و است صادق هميشه ضربالمثل اين
ميكنيد فكر مثلا.ميدهد دست از را خود فرم محتوا حفظ
اين كه ميكنيم فكر ما باشند؟ غاز تركيه كشور مرغهاي
هم را آنطرفتر كمي اگر ولي نيستند هم اردك مرغها
تن به شيك لباسهاي آرامآرام مرغها كنيم ، فرض همسايه
در را خود خروس دست تمام آرامش با كه حالي در و ميكنند
اين).ميزنند قدم زيبا و تميز خيابانهايي در دارند دست
شبكه 2 پليسي سريالهاي در ميتوانيد را تميز خيابانهاي
است طبيعي ترتيب اين به (ببينيد شب هر ايران ، تلويزيون
به و ميدهند دست از را خود مرغي ماهيت مرغها اين كه
مرغهاي كه معتقدند ايراني جوانهاي كه است دليل همين
اساسي تفاوتهاي خودشان خانه حياط مرغهاي با همسايه
.دارند
به بردن پناه و خانه ترك براي انگيزه نخستين اين شايد
هزاران "خانه" تا گاه كه همسايهايباشد "همسايه"
هم آبدار فحش تا چند گاهي چند هراز و دارد فاصله كيلومتر
همان پيش كه است اين مهم اما.ميكند خانه اين نصيب
قيمت ما ، از عصبانيتشان تمامي با بينزاكت همسايههاي
دو حقوق معادل يخچالي ، سفيد كيلومتر صفر اتومبيل يك خريد
كه است طبيعي پس.است ساده كارگر يا كارمند يك ماه
.درميآيد آب از بويينگ 747 آنها مرغهاي
رسيديم نتيجه اين به ساده بسيار سرانگشتي حساب يك در ما
آن احترام با و نزنيم دست خود حقوق به ماه به ماه اگر كه
چهار گذشت از بعد كنيم ، پسانداز كوچهمان سر بانك در را
صددرصد كيلومتر صفر خودروي يك ميتوانيم ماه دو و سال
.بخريم وطني
آن قيمت كه است ضروري نكته اين به اشاره ميان اين در
فاحشي تفاوت كنونياش قيمت با روز آن در شك بدون خودرو ،
تغييري هيچ مدت اين در نيز ما حقوق كه است طبيعي و دارد
تا چهار تا دو دو يك با اگر حساب اين با پس.كرد نخواهد
به نيز را نازنين خودروهاي اين قيمت رشد نرخ سرانگشتي ،
به نزديك چيزي به ما انتظار مدت كنيم ، اضافه خود معادلات
خانه اجاره هزينههاي حالا.ميكند پيدا افزايش سال هفت
نيازهاي)...و لباس و خوراك و خورد و ذهاب و اياب و
و كنيد كم ما حقوق از ماهانه نيز را (جوانان اوليه
حتما.ميشويم خودرو يك صاحب ما روزي چه كه ببينيد
دوست خيلي و هستند عقدهاي ذاتا جوانها كه ميدانيد
.باشد پايشان زير ماشين كه دارند
با تا ساختهاند جوانها براي را ماشين انگاري اصلا
صداي و بدهند ويراژ خيابان در و بنشينند رل پشت هيجان
معمولي جوان يك ميكنيد فكر.كنند بلند را ماشين ضبط
نيافتني دست آرزوي به ميتواند سال چند از بعد ايراني
و نامرد همسايههاي مرغ پس برسد؟ خودرو عدد يك تصاحب
هم بويينگ 747 حتي بلكه نيست ، غاز نهتنها ما بيادب
ارزش دلار ميليارد كه است فضايي شاتل يك آنها مرغ.نيست
بدبوي مرغهاي و رنگ قرمز فضايي شاتل بين شما حالا.دارد
درست كاملا جوابتان ميكنيد؟ انتخاب را كدام پرسروصدا
از خوب چيزهاي خيلي به عشق با ايراني جوانهاي ما.است
!!ميمانيم خود كشور در و ميآيد بدمان مهاجرت
فصول تمام براي خانهاي
هاشمي اكبر
اما است خانوادهها توجه مورد هميشه خانه بودن نورگير
و انرژي اتلاف باعث بزرگ پنجرههاي وجود داشت توجه بايد
ميشود خانه شدن گرم و سرد
مقابل در را تلاشت سال چند پسانداز ميشود قرار وقتي
انتخاب كه خانهاي آيا كه ميماني بپردازي ، خانه يك خريد
و ندارد مشكلي آيا است ، تو ايدهآل خانه همان كردهاي ،
خود با ميشود ، آشوب از پر دلت.ديگر اگر و اما هزار
نگراني جاي اما.بودم كرده فكر بيشتر كمي كاش اي ميگويي
.است خريده خانهاي تازگي به كه ميگويد كسي را اين.نيست
.بخوانيد
سازهها
بتوني ، و فلزي سازههاي.هستند نوع دو ساختماني سازههاي
اما دارند را خود خاص ويژگيهاي سازهها اين از يك هر
بگوييم اگر است ، بهتر سازه كدام كه كرد توصيه نميتوان
و اصول كار ، اجراي در اما است ، سازه بهترين بتوني سازه
چيز همه.كردهايم اشتباه توصيه نشود ، رعايت شايد ضوابط
.دارد بستگي سازهها فني و دقيق اجراي به
مهندس يك كارشناسي نظرات از استفاده ما توصيه اولين
نيز شما اما.است خانه انتخاب هنگام در بيطرف مشاور
ضعفهاي به نسبت جزييات از برخي به دقت با ميتوانيد
.ببريد پي سازهها
.نوساز خانههاي در خانه درهاي نشدن كيپ - 1
.سقف و ديوارها گچهاي خوردگي ترك - 2
.ندارند نسبتي ستونها با تيغهها موارد برخي در - 3
گير جا هيچ به متر سه از بيش بلند تيغههاي مخصوصا
هم با و نبوده ، متصل ديواري و ستون به يا و نيستند
.ندارند ارتباط
خانه نماي
نبايد خانه انتخاب در.نگيريد دستكم هرگز را خانه نماي
اگر.است خاصي دوره يك به متعلق مد هر.شويم مدزدگي دچار
نماي فردا است روز مد رومي يا اسپانيايي نماي امروز
براي تنها نما نكنيد اشتباه.شد خواهد آن جايگزين ديگري
از حفاظت آن و دهد انجام هم كاري بايد نيست زيبايي
خانه نماي براي سيمان از ميكنيم توصيه.است ساختمان
زمستان دو گذاشتن پشتسر با كه چرا.نكنيد استفاده
غبار و گرد جذب قدرت و ميكنند ريزش كمكم سيمانها
نماي زشتي باعث مدتي از پس كه است زياد هم سيمان
.ميشود خانهتان
.ميشود انتخاب شهر محيطي زيست فضاي براساس نما مصالح
كاشيهاي از استفاده يزد مانند گرمسيري شهرهاي در مثلا
و كرده خود جذب را زيادي گرماي تابستان فصل در كه سياه
استفاده كه صورتي در است اشتباه ميكند ، گرمتر را خانه
.ميشود خانهتان شدن خنكتر موجب سهسانتي آجر از
ناخواسته صورت به شيشه اما است زيبا گرچه شيشهاي نماي
ثابت علت به طرفي از.ميدهد انجام بيمورد انرژي تبادل
و مشكل نيز آنها شستوشوي شيشهها باكسهاي بودن
.است هزينهبر
نماي زيبايي باعث گرچه گفت بايد نيز بالكنها مورد در
بالكنها اگر شوند ، مستقر ساكنان وقتي اما هستند خانه
از پر بالكنها مدتي از بعد باشند آشپزخانه مقابل
قرار خواب اتاق مقابل اگر و ميشود سركه و ترشي شيشههاي
ساختمان نماي رنگارنگ و ضخيم پردههاي يا و حصيرها بگيرد
.ميكند ناخوشايند را
طبقه كدام
.است مهم مورد چند به توجه طبقهها انتخاب در
بلند چقدر كه گرفت نظر در را مجاور خانه ارتفاع بايد - 1
.ندارد وجود نور طبقه كدام تا و بوده
مشكل همواره بودن دسترس در دليل به همكف طبقه - 2
هوا آلودگي.كرد تعبيه حفاظ آن براي بايد و دارد امنيتي
پاركينگ ، از خروج و ورود هنگام به ماشينها صوتي آلودگي و
ديگر از خانه ، موتور صداي و ساختمان افراد ديگر تردد
.است همكف طبقات مشكلات
قير شدن آب و آفتاب تابش دليل به نيز طبقه آخرين - 3
.ميشود محسوب ساختمان نقطه گرمترين پشتبام
.است ضروري آسانسور وجود بلند خانههاي در - 4
بهترين زيستي نظر از آخر طبقه و همكف مابين طبقات - 5
.است زندگي براي ساختمان يك طبقات
تاسيسات
خانه حجم با متناسب گرمايش و سرمايش سيستم پيشبيني - 1
عدد نميتوان 15 متري خانه 120 براي مثلا.نشود فراموش
.است كافي عدد سه يا دو كه چرا گذاشت كار پره رادياتور 30
و تعمير كه باشد شكلي به بايد تاسيسات طراحي - 2
.باشد آسان آن نگهداري
تعميرات براي تا شود كار رو از كه است بهتر لولهها - 3
بايد نيز خانه زيبايي البته.نباشد خانه شكافتن به نيازي
.بگيرد قرار مدنظر
خانه كف
نكنيد اكتفا آن زيباي ظاهر به تنها خانه خريد هنگام در
پيشنهاد همكف طبقه ساكنان به بهخصوص سراميك ، كف مثلا
همواره گرم هواي كه چرا.نكنند استفاده سراميك از ميشود
خانهاي اينكه دليل به و بوده حركت در بالا به پايين از
كند ، پيدا انتقال بالا به آن گرماي تا ندارد وجود زير در
.است دشوار زمستان در خانه كردن گرم
آب نميدهد اجازه سراميك نيز آب لوله تركيدگي صورت در
كه شد خواهيم آب لوله تركيدگي متوجه هنگامي و بيايد بالا
سراميك البته.كند چكه سقف از يا بزند ديوارها به آب
از اما است گران پاركت گرچه نيست ، آلرژيزا موكت مانند
سرما و گرما مشكل و نميكند ايجاد حساسيت محيطي زيست نظر
.است تعمير قابل خانه كف نيز راحتي به و ندارد نيز
گسترده خانواده در اتاقها تعداد
ميكنند زندگي مادربزرگ يا پدربزرگ كه خانوادههايي در
براي مجزا اتاقي بايد حتما خارجند هستهاي حالت از و
در.گذاشت احترام آنها استقلال به و گرفت نظر در آنان
.شد خواهيد مشكل دچار مدت دراز در صورت اين غير
نور
اما است خانوادهها توجه مورد هميشه خانه بودن نورگير
و انرژي اتلاف باعث بزرگ پنجرههاي وجود داشت توجه بايد
جنوب سمت از كه خانههايي.ميشود خانه شدن گرم و سرد
تابستان در هستند مجبور نور تيزي علت به ميكنند نورگيري
غرب نور.بپوشانند را مبلها روي و برگردانند را فرشها
مايل بهدليل نيز زمستان در و است آزاردهنده و گرم نيز
.ميشود اتاقها وارد تيزي نور بعدازظهر در نور شدن
خانه براي (صبح نور) شرق نور و جنوب تا شمال نورهاي
.است نور مناسبترين
صدا
مشكل جانبي ديوارهاي وجود بهدليل تكواحدي خانههاي در
به واحدي چند طبقات از بسياري در اما ندارد وجود صدا
وجود دليل به درازمدت در ديوارها كاركردن نازك دليل
و تلويزيون صداي مانند آزاردهنده هميشه (نوفه) صداهاي
خريد هنگام در.شد خواهند صوتي مشكل دچار بچهها صداي
كه شويد مطمئن ميتوانيد ديوارها به ضربه چند با خانه
.نه يا است كاغذي خانه ديوار
بهداشتي سرويس
آن در و شود ساخته خانه كور نقطه در بايد بهداشتي سرويس
و نشود باز خانه در عبادت محل و ميهمانان پذيرايي محل به
تهويه دستگاه وجود.باشد نداشته وجود آن به اشراف و ديد
ضروري دستشويي در قارچ رشد و هوا آلودگي از جلوگيري براي
تا باشد قبول قابل بايد بندكشيها و كاشيكاريها.است
از بندكشيها ميكنيد استفاده شوينده مواد از كه هنگامي
.نرود بين
آشپزخانه
اين باشد مثلثي صورت به چنانچه آشپزخانه ابعاد - 1
يك در شستوشو و پختوپز هنگام در كه دارد وجود امكان
آشپزخانههاي در اما.شود ميسر وسايل همه به دسترسي زمان
قرار هم كنار در (يخچال سينك ، گاز ، ) وسايل وقتي خطي
.ميشود زمانبر و سخت وسايل به دسترسي ميگيرند
در لباسشويي ماشين لوله و كفشور حتما كنيد دقت - 2
.شود تعبيه آشپزخانه
خانمهاي تا بگيرد قرار پنجره زير ظرفشويي سينك - 3
را بيرون گهگاه بتوانند تنوع و خستگي رفع براي خانهدار
.كنند نگاه
خواب اتاق
محارم براي خصوصي حريمهاي داراي خانهها گذشته در
.بودند (بيروني) غيرمحارم براي عمومي حريم و (اندروني)
بايد خواب اتاق اما نميشود رعايت مسايل اين امروز گرچه
داخل به ديد امكان و شود جدا كاملا عمومي فضايهاي از
در 4 ما 20/2 خواب اتاق فضاي اگر.باشد نداشته وجود آن
هر فضا ميكنيم استراحت راهرو يك در ما عملا است متر
دست حركت احساس انسان به شود نزديك بودن خطي به قدر
مربع به نزديك مستطيل يا مربع خواب اتاق در اما ميدهد
بيشتر آرامش به و كرد خواهيم درك كاملا را سكون احساس
اتاق وسايل دادن قرار براي آزاد ديوار يافت خواهيم دست
كمد ديگر طرف در و پنجره طرف يك در اگر است مهم نيز خواب
را وسايل نميتوان عملا باشد حمام در ديگر طرف و ديواري
خواب اتاق در حمام وجود.داد قرار آنها از يك هر جلوي
از بچهها حمام حتما كه داشت توجه بايد اما است مهم نيز
.باشد جدا والدين حمام
يك به نياز خورشيد نور تابش و تهويه براي خواب اتاق
كم بسيار بايد خواب اتاق در نور اما.دارد كوچك پنجره
است معمول حد از بزرگتر پنجره كه صورتي در.باشد
جلوگيري زياد نور ورود از ضخيم پردههاي با ميتوانيد
.كنيد
|