سخنگو پيشوايي قرآن
پاياني بخش - (ع)علي امام نگاه از قرآن
او با هميشه نيز قرآن و بود قرآن با همواره (ع)علي امام
شوون تمام در او.نداشت وجود دو آن ميان جدايي و بود
و اعمال شاهد را خدا كتاب و ميگرفت كمك قرآن از زندگي
ميدانست خود اقوال
نه.ميدانند ناطق قرآن را (ع)علي دشمن ، و دوست:اشاره
آيات حافظ و دارد سينه در را قرآن او كه روي اين از
تفسير روشن هاي درس حضرت ، آن عملي سيره بلكه است قرآني
از (ع)علي شگرفامام و زيبا تصويرهاي.است قرآني آيات
است نهجالبلاغه كلمات در جاري آبشاري همچون وحي ، كلام
در.ميخواند فرا عظيم ملجا اين دامان به را همه كه
كتاب زيباييهاي و شگفتيها اين از بخشي گذشته شمارههاي
از قرآن از وي پاسداري بخش ، واپسين در.شد گفته آسماني
.ميگذرد نظرتان
به رفتار و عمل با بلكه خود ، گفتار با تنها نه (ع)علي
تفسير به عملا و ميدادند ارزنده درسهايي مردم به موقع ،
.ميپرداختند قرآن معارف
و فاستمعوالله القرآن قري واذا" شريفه آيه ذيل چنانكه
توصيه از پس (ع)صادق امام (43) "ترحمون لعلكم انصتوالله
سنت اين نماز ، به در حتي قرآن آيات شنيدن هنگام سكوت به
:ميفرمايند و ميكنند اشاره علوي پسنديده
آيه او.بود نماز مشغول (ع)امام سر پشت روزي الكوا ابن
تلاوت را "الخاسرين من لتكونن و عملك ليحبطن اشركت لئن"
القرآن اذاقري و:آيه به تاسي در (ع)علي.نمود
فرا گوش قرآن آيه به و كردند سكوت "انصتوا فاستمعوالله
(44).دادند
قرآن نگارش آداب
قرآن داشت اكراه كه است كرده نقل (ع)حضرت آن از ابوعبيده
گفته عبدي ابوحكيم همچنين.شود نوشته كوچك مصحفهاي در
:فرمود مينوشتم ، مصحفي حاليكه در گذشت برمن (ع)علي:است
سپس نوشت ، درشت تا شكستم اندكي را آن كن ، بزرگ را قلمت
كن ، منور را آن چنين اين بله:فرمود پرداختم ، نوشتن به
(45).است ساخته نوراني را آن خدايش چنانكه
قرآن سور و آيات خواص و فضايل
پيامبر از متعددي روايات قرآن ، سور و آيات فضايل درباره
و تفسير كتب در و شده نقل (ع)اطهار ائمه و (ص)اسلام
البته.است شده داده اختصاص موضوع اين به ابوابي روايات ،
متاسفانه و كرده نفوذ روايات از بخش اين در وضع ، و جعل
فضايل زمينه در مختلف انگيزههاي با فراوان جعلي احاديث
منقول روايات.است شده وارد ما روايات و آثار در قرآن ،
كه است معدود نسبتا زمينه ، اين در (ع)علي امام از
:ميكنيم نقل را (ع)حضرت آن شده وارد آثار از نمونههايي
به سوگند:فرمود كه ميكند نقل (ع)علي از نباته بن اصبغ
را او بيت اهل و نمود مبعوث حق ، به را (ص)محمد كه كسي
از محافظت براي كه دعاهايي و حرز از چيز هيچ داشت ، گرامي
گمشده صاحبش ، دست از چارپا گريختن دزدي ، شدن ، غرق سوختن ،
هركه ;دارد وجود قرآن در اينكه مگر نيست ، فراري بنده يا
مردي اينجا در.بگويم او به تا كند سوال من از خواهد
در گمشده چاره درباره اميرالمومنين يا پرسيد و برخاست
نماز ركعت دو:فرمود (ع)امام.دارد وجود چيزي چه قرآن
هدايت اي خدايا ، بگو و بخوان آن در را يس سوره و بگذار
چنين مردبازگردان من به مرا گمشده گمشده ، سوي به كننده
(46).بازيافت را گمشدهاش و كرد
قرا من:ميفرمايد نساء سوره قرائت فضيلت در (ع)امام
جمعه هر كه كسي القبر ، ضغطه امن جمعه كل في النساء سوره
خواهد ايمن قبر فشار و تنگي از كند ، قرائت را نساء سوره
(47).بود
است شده نقل (ع)حضرت آن از توحيد ، سوره قرائت فضيلت در
به الله وكل مضجعه ياخذ حين احد هوالله قل قرا من:كه
را توحيد سوره آنكه هر ليلته ، يحرسونه ملك الف خمسين
را ملك هزار پنجاه نمايد ، خداوند تلاوت خواب هنگام
.مينمايد شب طول در او از محافظت و نگهباني مامور
آي و قدر توحيد ، سورههاي خواندن (ع) امام همچنين
آدمي مال شدن ايمن موجب خورشيد ، طلوع از قبل را الكرسي
(48).ميداند
خواندن:ميفرمايد خانه از خروج آداب درباره (ع)علي
آيالكرسي و حمد انزلناه ، انا عمران ، آل سوره از آياتي
اخروي و دنيوي حوايج شدن برآورده خانه ، از خروج هنگام در
(49).دارد دنبال به را
آيالكرسي قرائت (ع)امام كه ميخوانيم ديگر رواياتي در
نزل الذي الله ولي ان" آيه قرائت چشم ، درد رفع براي را
آتش از امان براي را (50)"الصالحين يتولي هو و الكتاب
انفسكم من رسول جائكم لقد" آيه قرائت و شدن غرق و سوزي
از شدن ايمن منظور به را (51)"...عنتم ما عليه عزيز
(52).ميدانند نافع وحشي حيوانات
و دردها برخي درمان ديگر ، سخنان در (ع)اميرالمومنين
تلاوت در را دنيوي بلاهاي و آفات از شدن ايمن و بيماريها
كه ميآموزند خود پيروان به و (53).ميدانند قرآن آيات
در و بيماريهاست و آلام شفاي و دردها درمان قرآن ،
انس و تلاوت و بدان بردن پناه زندگي ، مشكلات و گرفتاريها
سعادت و آرامش موجب و آدمي بخش نجات كريمهاش ، آيات با
.است اخروي و دنيوي
قرآن از پاسداري
با خدا ، كتاب حقيقي نگهبان و قرآن راستين فرزند (ع)علي
مجال اين در كه قرآن از شگرف و زيبا بسيار تصويرهايي
ميدارد تمام آدمي بر را حجت گويا پرداختيم ، بدان كوتاه
معرفي خدا كتاب به تمسك در را انسان نجات و هدايت راه و
.ميكند
حبل ناطق ، كتابي سخنگو ، پيشوايي قرآن ،(ع)علي نگاه از
مبين ، نور گفتار ، نيكوترين دلها ، بهار دردها ، درمان متين ،
راستگو ، پندگويي روشن ، چراغي استوار ، بنايي نجات ، طريق
پايدار ، تبياني استوار ، فرقاني دانش ، درياي عدالت ، بوستان
خدا بندگان كه است...و معرفت چشمهسار ايمان ، معدن
دارند پاس را آن برند ، پناه عظيم ملجا اين دامان به بايد
:ميفرمايد او كنند ، ادا را حقوقش و
و كتابه من استحفظكم فيما الناس ايها فاللهفالله"
و عبثا يخلقكم لم سبحانه الله فان.حقوقه من استودعكم
اي پس عمي ، لا و جهاله في يدعكم لم و سدي ككم يتر لم
خود ، كتاب از آنچه در و بپاييد !را خدا !را خدا !مردم
-سپرده وديعت به شما نزد كه حقوقي و كرده نگاهبان را شما
را شما سبحان ، خداي كه -نماييد رعايت را امانت وظيفه
كوريتان و ناداني در و نگذاشته رها و نيافريده بيهوده
(54)."نداشته
و پيشبيني خود از پس را روزگاري (ع)حضرت كه دريغ اما
را برحق كتاب و آسماني گنجينه اين مردم ، كه ميكند توصيف
تحريف به حتي و نميجويند بهره آن از و نميدارند پاس
:بنگريد پردازند ، مي آن معاني
حق از چيزي كه آيد روزگاري شما بر من از پس كه زودا و"
برخدا بستن دروغ از و آشكارتر باطل از و نباشد پنهانتر
زيانمندتر كالايي زمان ، آن مردم نزد و بيشتر او رسول و
سودتر پر نه و -بخوانند بايد آنچنانكه اگر -نيست قرآن از
چيزي شهرها ، در و برگردانند را كلماتش معني اگر قرآن ، از
حاملان.منكر از شناختهتر و نباشد ناشناختهتر معروف از
فراموشي به را آن حافظانش و واگذارند را آن خدا كتاب
مردمان جمع از قرآنيان و قرآن روزگار ، آن در پسبسپارند
روانند راه ، يك در هم با دو هر.مهجور و رانده و دورند
و قرآن زمان ، اين در پس.ندارند پناهي مردم ميان و
با نه مردمند با آنان ، ميان نه و مردمند ميان قرآنيان
هم با هرچند نيايند سازوار رستگاري و گمراهي چه ، ايشان
جمع از.متفقند جايي در مردم آن پس.بپايند يكجا در
.آنان پيشواي قرآن ، نه قرآنند ، پيشواي آنان گويي گريزان
و خط جز نشناسند و نماند نزدشان قرآن ، از نامي جز پس
نراندند نيكوكاران بر كه كيفر چه پيش اين از و آن نوشته
پاداش را نيك كار و خواندند برخدا دروغ را راستشان سخن و
(55)".دادند بد
نزد قرآن آن ، در كه ميكند شكوه روزگاري از (ع)علي امام
آن خدا ، كتاب حافظان و حاملان و است زيانمند كالايي مردم
ديگر جاي در اوميسپارند فراموشي به و ميگذارند وا را
:ميفرمايد و ميبرد شكوه خداوند نزد گروه ، اين از نيز
ليس ضلالا بموتون و جهالا يعيشون معشر اشكوه الله الي"
سلعه ولا.تلاوته حق تلي اذا الكتاب من ابور سلعه فيهم
مواضعه عن حرف اذا الكتاب من ثمنا اغلي لا و بيعا انفق
گله المنكر ، من اعرف لا و المعروف من انكر عندهم لا و
ناداني به را خود عمر كه مردمي از ميكنم خدا با را خدا
.ميبرند بدر جهان اين از رخت گمراهي ، با و ميبرند بسر
را آن اگر نيست ، خدا كتاب از آنان نزد خوارتر كالايي
نباشد ، آن از گرانبهاتر و پرسودتر خوانند ، بايست چنانكه
چيزي آنان نزد نه و برگردانند خويش معني از آنرا اگر
(56)."منكر از شناختهتر و ناشناختهتر است ، معروف از
و حق يافتن راه كه ميآموزد ما به (ع) امام بدينسان و
به انحراف و كجي از دوري و مستقيم صراط در گرفتن قرار
اگر.خداست كتاب با آدمي فعل و قول سنجش و قرآن به تمسك
و مفاهيم از زندگي جوانب تمام در انسان رفتار و كلام
و موافق اگر و ندارد ارزشي باشد ، دور به قرآني مقاصد
در و ميكند پيدا والا ارزشي باشد ، خدا كتاب با همسو
(ع)علي نگاه ازميافتد مفيد الهي تقرب و هدايت مسير
و خواندن براي است كتابي.است زندگي برنامه قرآن
آري.كردن عمل و فهميدن ;فهميدن و انديشيدن انديشيدن ،
قرار ما روي پيش را حقيقت اين بزرگوار ، آن سخنان در تامل
انس و ارتباط آدمي ، سعادت و نيكبختي راه كه ميدهد
كتاب اين دستورات و معارف دريافتن و قرآن با هميشگي
مهمات و مشكلات در محدود تنها امر ، اين و است آسماني
مصداق آدمي زندگي سراسر در بايد بلكه نيست ، زندگي امور
است بوده چنين نيز بزرگ پيشواي عملي سيره و باشد داشته
و مهم سوالات يا مشكلات با برخورد در تنها نه (ع)حضرت كه
قرآن به دنيا و دين به مربوط امور تمامي در بلكه بزرگ ،
استشهاد قرآني ، مفاهيم يا الفاظ به و ميكردند مراجعه
.مينمودند
خود سخنان و كلمات نمودن آميخته بر افزون متقيان ، پيشواي
مختلف ، موقعيتهاي و شرايط در قرآني ، مفاهيم و الفاظ به
قرآن آيات به مخاطب ، اسكات و امر يك نمودن روشن براي
هميشه نيز قرآن و بود قرآن با همواره او مينمود ، استناد
تمام در او.نداشت وجود دو آن ميان جدايي و بود او با
شاهد را خدا كتاب و ميگرفت كمك قرآن از زندگي شوون
و حق اثبات در (ع)امام.ميدانست خود اقوال و اعمال
و دعاها در مناظرات ، و گفتوگوها در مقابل طرف با مصاحبه
سختيها در غزوات ، و جنگها در بيماري ، بستر در عبارات ،
كلي طور به و خود مكاتبات و نامهها در زندگي ، شدائد و
از و ميكرد استناد و استشهاد قرآن آيات به عملي سيره در
ابعاد در قرآن تجلي.ميگرفت بهره قرآن مضامين و مفاهيم
مورد ، هر براي و ميخورد چشم به حضرت آن سيره مختلف
به پرداختن كه دارد وجود متعددي روايي مصاديق و شواهد
كه است شده روايت حتينميگنجد مجال اين در آنها
ضعيفان و گمراهان ميكرد ، حركت بازار در (ع)اميرالمومنين
فروشندگان و بقالان نزد.مينمود ياري و راهنمايي را
تلاوت را قرآن آيات و ميگشود آنان بر را قرآن.ميرفت
(57).ميفرمود
يا دشوار مسالهاي كه نميماند آن منتظر (ع)حضرت آن
قرآن اين بلكه كند ، مراجعه قرآن به و دهد روي بزرگ معضلي
كه مسائلي تمام در الهي ، كتاب مفسران سرآمد و پيشوا ناطق
مدد قرآن از داشت ، وجود خدا كتاب در نوعي به آنها پاسخ
سودمندترين اين و مينمود استشهاد الهي آيات به و ميجست
.آورد فراچنگ علوي سيره از ميتوان كه است درس
كه آنگاه زندگي ، لحظات واپسين در حتي (ع)اميرمومنان
و مفاهيم كردند ، حاضر او نزد را ابنملجم وي ، قاتل
:فرمود اطرافيان به خطاب و نكرد فراموش را قرآني مضامين
كنيد ، رفتار نيكي به او با است ، اسير شما نزد او امروز
.داريد روا گذشت و عفو او به نسبت.. دهيد ، غذايش و طعام
ليصفحوا و وليعفوا":فرمود نور آيه 22 تلاوت به آنگاه
عفو بايد و ".رحيم غفور والله لكم يغفرالله ان الاتحبون
شما بر خدا كه نداريد دوست مگر.نمايند گذشت و كنند
(58).است مهربان آمرزنده خدا و ببخشايد؟
باشيم قرآن هميشگي قاريان و حافظان از ما همه كه آن اميد
به ما زندگي ابعاد در هدايت ، كتاب اين معارف و مفاهيم و
.يابد تجلي شيوه بهترين
شهيدا مات يوم و الكعبه في ولد يوم عليه سلامالله و
."للشفاعه حيا يبعث يوم و فيسبيلالله
فاضلي مهسا
:پينوشتها
.اعراب ، 204-43
.ص 221 همان ، -44
.ص 1180 ج 2 ، سيوطي ، عبدالرحمن جلاالدين -45
ص ج 4 ، نورالثقلين ، تفسير حويزي ، العروس جمعه عليبن-46
.373
.ص 273 ج 89 ، مجلسي ، و ص 429 ج 1 ، همان ، -47
.و 351 ص 262 همان ، -48
.ص 262 همان ، -49
.اعراف ، 196 -50
.توبه ، 128 -51
.و 287 ص 110 ج 2 ، حويزي ، عروس -52
.و 427 و 250 ص 233 ج 3 ، همان ، :كر -53
.ص 67 خطبه 86 ، .نهجالبلاغه -54
.ص 143 خطبه 147 ، همان ، -55
.ص 19 خطبه 17 ، همان ، -56
.ص 144 حويزي ، ج 4 ، عروس:كر -57
الامام موسوعه همكاران ، و ريشهري محمدي:كر -58
اول ، چاپ التاريخ ، و والسته فيالكتاب ابيطالب عليابن
.و 250 ص 249 ج 7 ، ق ، ._ه دارالحديث ، 1421 موسسه
|