گوييد را بنان آواز و تهراني ضرب
تهراني حسين استاد درگذشت سالروز انگيزه به
بسياري زندگي برگ آخرين ;سال ماه آخرين اسفند ، :آمد در
.هست نيز خاك و آب اين هنرمندان از
باقي سراي به رخت ماه اين در آهنگساز ، و خواننده دهها
تا (اسفند 1368 17)"فاخته" قوامي حسين از:كشيدهاند
اسفند 27) عبادي از و(اسفند1374) بيدارماننژاد امير
26) سرشار حسين حتي و(اسفند 1364 8) بنان تا (1371
رضا و(اسفند1360 29) سرخوش ابراهيم و (اسفند 1374
اينك و (اسفند 1358) پايان مصطفي و (اسفند 1369) گلشن
سال سالهاي كه تهراني ضرب حسين به معروف تهراني حسين
.آفريد شورها ايراني موسيقي در او هنرآفرين انگشتان
ساز يك از ضرب كشاننده بر بسياري را مرحومتهراني
حياتي و گذار تاثير سازي عنوان به كن پر برنامه و طفيلي
متنوع هاي ريتم ايجاد با دانند ، وي موسيقي ، مي كنسرتهاي در
ساز ، اين به شخصيت دادن نيز و ضرب براي خاص نتي خط نگارش
.داد خور در راجايگاهي تمبك نوازندگان
از تجليل در كوتاهي يادداشت "تهران همشهري" در پيش هفته
داريم نگاهي نيز نوشته اين در و شد درج بزرگ هنرمند اين
. او آثار و اثر و خودساخته هنرمند اين زندگي به
در ش سال 1291 در تمبك خوشدست نوازنده تهراني حسين
ابتدايي دوره.گشود جهان بر چشم ايران ، خيابان تهران ،
دوره در.برد پايان به اميراتابك يا اشراف دبستان در را
ماهر نوازنده آخر دست و شد كشيده تمبك طرف به دبيرستان
كرده آغاز را تمبك نواختن سالگي پنج از او گرديد ، تمبك
خود.كرد تكميل را ساز اين آموختن در1413سالگي و بود
ميز روي گرفتن ضرب از را ساز اين آموزش من":ميگويد
".كردم آغاز كلاس
ننگ مايه را شده تحقير ساز اين اسماعيل ميرزا پدرش
شركت با شبانه مجالس خودگاهي چه اگر.ميدانست
پيش از بيش را حسين و ميانداخت راه آشنا موسيقيدانهاي
.ميداد سوق هنر سوي به
پدر دستآخر تا گرفت جدي را كارش پدر ميل خلاف بر حسين
فوت 1320) الماسزاده حسين استاد پيش حسين كه داد رضايت
نت تمبك براي وقتها آن چون.بپردازد موسيقي آموزش به (ش
.ميگرفت انجام تكراري ريتمهاي صورت به آموزش نبود
پست مطربي را ضربگير روزگار آن مردم نگذاريم ناگفته
به نابخشودني جرمي موسيقي كلاس در شركت و ميانگاشتند
عبا زير را ضرب بردوش عبا حسين سبب همين به.ميآمد حساب
توهينها و تحقيرها همه با تهراني.ميبرد آموزشگاه به
او.بخشيد اعتلا و ارج را خورده سري تو ساز اين تا ساخت
ازبدبختي را خورده توسري ساز اين بايد من":ميگفت
مردم":ميگويد خود ديگر جاي در باز.درآورد و "درآورم
همه با "برميگرداندند من از را رويشان ميديدند مرا تا
مدتي از پس.بود كرده پيدا ساز اين به عشقي او حرفها اين
و غياثي مهدي سپس و روانبخش رضا پيش خود هنر تكميل براي
.يافت راه خود معلومات تكميل براي كنگرلو پيش آخر دست
نيز دورهگرد كارنوازندگان به ساز اين آموزش در تهراني
بازار و كوچه مردم كه ميدانست چون.داشت بسيار توجه
.جامعهاند اصيل هنرمندان
در.بود محلي كوچك اركسترهاي در شركت تهراني كار نخستين
صبا و شد آشنا صبا استاد با حسين كه بود سالها اين
جهانبگلو منوچهر.كرد كشف فن اين در را او شگرف استعداد
در و داشت ضرب روي عميقي مطالعات خود صبا":ميگويد
ريتمهاي در را آنچه تا ميگشت پركاري طلبه جستوجوي
پياده تمبك برروي بود كرده دريافت ايراني موسيقي گوناگون
به موقع آن تا كه ضرب ريتمهاي اويافت را حسين و كند
كه;دوضربي با (ديگه بعله بله ، و بله) نظير مشخص ضربهاي
تنوع به ميشد اجرا (چهار و بيست و صد يك) گونه به
يكي را آنها ميتوانست كه بود يافته دست نغمات و حالات
(1)"...كند استخراج ديگري از پس
و داشت ادامه صبا عمر آخر تا دوستي اين كه است گفتني
وزن از غير خود گفته به.آموخت صبا از بسياري نكات حسين
بود عملي و علمي كسب چه هر بود آموخته خالقي از كه خواني
نتخواني و شناسي وزن وزنخواني ، از منظور.آموخت صبا از
.بود
تهراني دوستي كه ميرسد نظر به ضروري هم نكته اين گفتن
استاد خانه به اقامت رحل حسين كه رسيد جايي به صبا با
تنگاتنگ تمرينهاي سبب نزديك ارتباط اين و كشيد صبا
.شد ساخته ضرب استاد حسين از تا گرديد شبانهروزي
همراه به شد افتتاح راديو كه سال 1319ش در تهراني ، حسين
.شد راديو جذب زبده نوازندگان از چند تني
و حسين شد تاسيس راديو كه سال 1319 در":ميگويد سپنتا
سازمان آن به امتحان دادن براي تمبك نوازنده ديگر تعدادي
صبا و بود (ش فوت 1344) معروفي موسي كننده امتحان.رفتند
مضرابي چهار صبا.بگيرند ضرب او با تا مينواخت ويلون هم
خوبي به حسين و بود سريع خيلي كه حسينينواخت گوشه در
براي را او موسيخان و برآمد صبا با همراهي عهده از
".پذيرفت راديو در نوازندگي
زيرنظر كه موسيقي عالي مدرسه در ش سال 1323 در تهراني
تمبك تدريس به ميشد اداره (فوت 1358ش) وزيري علينقي
كار ش سال 1328 در هنرستان مدير شدن عوض از پس.پرداخت
از تمبك كلي طور به و شد كشيده تعطيلي به تهراني تدريس
.گرديد حذف هنرستان برنامه
فوت) خالقي روحالله سال اين در كه است يادآوري به لازم
راه ملي موسيقي هنرستان نام با ديگري هنرستان (ش 1344
.گرفت سر از را تدريس كار آن در تهراني دوباره كه انداخت
تهراني ملي ، موسيقي انجمن و ملي موسيقي اركستر تشكيل با
تهراني آنحسين از پس.شد اركستر دو آن هنري واحد جزو
قطعههايي نخستينبار براي و داد تشكيل را تمبك گروه
سر بر تهراني نام سالها اين در.كرد تنظيم گروه اين براي
استقلال و مقام تمبك به تهراني.بود افتاده زبانها
.ميشد برده احترام به جا همه در او نام.بود بخشيده
نيما و -آذربايجان بزرگ شاعر -شهريار استاد با او دوستي
به معنوي احترام اين از نشان ايران ، در نو شعر بدعتگذار
.بود تهراني
:ميگويد صبا ابوالحسن سوكنامه در شهريار
گوييد را بنان آواز و تهراني ضرب
ميميرد شما استاد كه كجاييد كو
شاهآباد محل يكهتاز را او بلندي قطعه در نيما و
مورد انگيز چابك و دست چرب هنرمندي را او و ميخواند
.اوست هنر همراه غيب دست كه است معتقد و ميدهد قرار خطاب
:ميگويد
هنر به خود شست ضرب با كه آن
ناشاد دل آورد وجد سوي
تهراني كرد كار به آغاز تلويزيون كه سال 1337 در
آن كه نمود آغاز پايور فرامرز گروه با جديدي فعاليتهاي
.داشت دنبال به چشمگير شهرتي فعاليتها
تمام تا بود كرده سعي تهراني":ميگويد پايور ، فرامرز
دارد شدن ضربي امكان كه را ايراني موسيقي گوشههايرديف
آن در و "كند اجرا تمبك در و بخواند خود و كند تنظيم
.شد موفق
جاي به من":ميگويد خود هنر خاص شگرد درباره تهراني
را انگشتانم از نيمي ضرب ، روي بر انگشتان تمام گذاردن
تمبك بدنه يا چوب روي را ديگر نيم و ميگذارم پوست روي
ايجاد مشخص كاملا صداي دو ترتيب بدين.ميدهم قرار
پنجه از تمبك چوب بر دست كف كوبيدن جاي به بعد.ميشود
شبيه كه ميشود ايجاد ريزي صداي كه ميكنم استفاده دست
كوشيدم ضرب نواختن هنگام بهاست باران ريزش صداي به
"...دهند انجام مستقل كار دو دستهايم
ميگرفتكه انجام استادانه و ظريف قدري به كار اين و
و شور اين و ميآورد شور به را مجلس حاضران از بسياري
اعتلا آن به بلكه نميكاست ، او كار كيفيت از هيجان
.ميبخشيد
از جهان كشورهاي به برنامه اجراي براي بار چندين تهراني
تحسين با جا همه و بود كرده سفر لندن و پاريس رم ، جمله
بهترين ضربتهراني حسين حرفهاي.بود گرديده روبهرو مردم
به كه بود آرزويماين هميشه":ميگويد.اوست هنر معرف
دارد كه ارزشهايي همه با را ضرب و بدهم شخصيت تمبك ساز
نوازي تمبك كه كنم كاري و بنشانم سازها ديگر كنار در
."ننگ نه و باشد افتخار
اين و رسيد خود ديرينه آرزوي اين به تهراني حقيقت در
و پاركنشين دورهگرد بيهنران دست در كه را شرقي ساز
را آن بيسروپايي هر و بود شده گرفته بازي به خيابانگرد
جواد.رسانيد اوج به بود داده قرار خود ارتزاق وسيله
ميتوان را تهراني حسين":ميگويد (فوت 1372ش) معروفي
".ناميد ضرب مبتكر
درباره سابق شوروي آهنگساز و موسيقيدان كنيپر بار يك
با را تهراني حسين هنر خود مقام در من":بود گفته تهراني
حسين و "ميدانم برابر شما استادان بزرگترين هنري مقام
جايگاه هنر اين درست وعرضه همت با تهراني":ميگويد دهلوي
شاگردانش به او.داد نشان اجتماع در را ساز اين واقعي
.هنرمند بعد و باشيد سالم و پاك انسان اول:ميكرد توصيه
و شد نيازمند محيط آلودگيهاي اثر در كه كسي ميگفت او
دوران در او.نيست هنرمند ديگر كشيد پستي به را هنرش
وتشكيل ازدواج دنبال به هيچگاه سالهاش زندگي 61
برخوردار بسيار فروتني و نفس عزت از او.نرفت خانواده
".بود
خود از دور وسه سي صفحه چهار تهراني حسين كه است افزودني
و مضرابها چهار صفحهها آن در كه گذاشت يادگار به
فرامرز سنتور اجراها اين دراست كرده اجرا را ضربههايي
او ساز افشاري و دشتي ترك ، بيات ابوعطا ، شور ، در پايور
يادگارهاي اين ماندگاري سبب و است كرده همراهي را
اختصاص صفحهها اين از كوتاهي بخش.است گرديده جاويدان
شنونده در ديگري هواي و حال كه دارد تهراني تكنوازي به
.ميكند ايجاد
راكشف تمبك تهراني كه گفت ميتوان صراحت به ترتيب بدين
حقيقت در.شد فن اين در ظريف ابتكارهاي پايهگذار و كرد
و انداخت نو طرحي تمبك در ملي موسيقي به توجه با تهراني
.رسيد كامل استادي به خود و گذاشت آيندگان پاي پيش راهي
به را ساز اين تهراني استاد":ميگويد محمداسماعيلي
نايباسداللهكه مانند درست رساند ، پختگي و كمال مرحله
".رساند پادشاهان دربار به چوپاني آغل از را ني
ملي ، موسيقي ريتمهاي به كامل تسلط جز به تهراني
.داشت نيز را باستاني ورزش ريتمهاي اجراي توانايي
تمرينهاي نتنگاري و نتنويسي":ميگويد ظريف هوشنگ
به تهراني حسين تجربههاي اساس بر كه آموزشتمبك كتاب
در كتاب اين.بود من عهده به گرديد چاپ دهلوي حسين وسيله
.شد چاپ -تهراني حسين مرگ از قبل سال دو -سال 1350
و بود نارمك در كه ميرفتم ايشان منزل به روز دو هفتهاي
انسانيت ، كامل نمونه اوميدادم انجام را نويسي نت كار
بعد اخلاق اول:ميگفت هميشه او.بود هنري واخلاق مردمي
".هنر
ديار به او آنكه از پيش سال يك درست يعني ش سال 1351 در
مستولي وجودش بر كه وجودكسالتآزاردهنده با بشتابد ، باقي
ضبط مرشد صداي با زورخانه در نواري او تمبك از بود شده
ميتواند تهراني استاد كارهاي ماندگارترين از كه گرديد
.آيد حساب به
در 6 سرداشت در كه شوقي و شور همه اين با تهراني استاد
از چشم جانكاه و ممتد كسالتي پي در ش سال 1352 اسفندماه
.جهانفروبست
لئون قول از اول جلد موسيقي سرگذشت در خالقي روحالله
نام بيجهت شما":است آورده شوروي معروف آهنگساز كنيپر
در چه ميدانم ، ساز را آن من گذاشتهايد ضرب را آلت اين
شده ساخته تاكنون كه است ضربي آلت كاملترين سادگي ، عين
".است
نوشته تهراني استاد از خاطرهاي و ياد باذكر پايان در
:ميگويد همايونپور منوچهرميبريم پايان به را خود
خيابان در روزگار ، آن اعيان از يكي خانه در تهراني حسين"
او نبوغ و استعدادشد آشنا بديعزاده با عينالدوله
مجلس در شبي تا داد ، قرار تاثير تحت سخت را بديعزاده
ملكالشعراي و بود برپا بزرگان از يكي منزل در كه جشني
و حبيبسماعي صبا ، ابوالحسن و فروغي ذكاءالملك بهار ،
.كردند دعوت آنجا به را تهراني داشتند حضور بديعزاده
هم باززدند درآمديرا پيش سماعي و صبا.شد كوك سازها
به برنامه خواند ، بديعزاده آمد ، آنها پاي به پا تهراني
.كردند تحسين را حسين كار مجلس بزرگان همه.رسيد پايان
برادرش منزل آبشار كوچه ري درخيابان سالها درآن او
(2)".مينشست
مهيار عباس
:زيرنويسها
به صفحه 94 ، خاك ، گزيدگان خلوت با جهانبگلو ، منوچهر -1
.قلم همين
مهسا نوشتههاي و مقالهها از نوشته اين تدوين در -2
حبيبالله ،"تهراني حسين استاد ياد به" عنوان زير پرنيان
عنوان با دهلوي حسين و سنتي موسيقي مردان نام با نصريفر
.جستهام سود سنتها آفرينش و بتشكني
|