فينچر سبك به وحشت اتاق
لينچ4 زبان از لينچ
تماشاگر نگاه
فينچر سبك به وحشت اتاق
"وحشت اتاق" فيلمبرداري گزارش
و تهديدكننده كه دارمچرا دوست را فضاسازي اين من
در فيلم اين مخاطبان داشتم تمايل استضمنا رعبانگيز
بگيرند قرار غافلگيري و تهديد مثل شرايطي
شاهطلايي عدنان:ترجمه
كارگردان
كه بودهاند حدي آن از فراتر "فينچر ديويد" آثار همه
.گذاشت آنها روي را سينمايي مرسوم ژانر نوعي نام بتوان
به را خونين و واقعي اجتماعي رويداد يك "هفت" مثال براي
"داگلاس مايكل" ،"بازي" دلهرهآور فيلم.ميگذاشت تماشا
پارانويا و جنون مرزهاي به را [اورتن ون نيكلاس]
را ديوانهبازيها همه هم "مبارزه باشگاه" و ميكشاند
قواعد گذاشتن پا زير مثلا درميآورد ، نمايش به يكجا
.سوررئاليسم از گذر حد تا مرسوم استانداردهاي و جاري
سخت تمرين يك
دوري اجتماع از كه است دختري و مادر ماجراي "وحشت اتاق"
در.ميبينند محبوس اتاقي در را خود يكباره و ميگزينند
.بيايند خانه داخل به ميكنند سعي هم دزداني حاليكه
فيلمنامه اما.شد داستان اين مجذوب بهسادگي "فينچر"
كمال بهنهايت را نفسگير لحظههاي تكتك "كوئپ ديويد"
.بود تمرين يك اين ميكنم فكر":ميگويد "فينچر".درآورد
بهنحوي بايستي بود نوشته كوئپ ديويد كه آنچه همه
ترك را جايش آخر تا جلو رديف تماشاگر كه ميشد تصوير
تاثيرگذار طرح از جزيي كه را خانه اجزاي همه بايد.نكند
را در ميخواهيم اگر يعنيميگرفتيم خدمت به بود پروژه
را آن شنيداري و ديداري افه بالاترين بايد كنيم باز
بهترين نيز راهپله از و همينجور هم اتاقها بنماييم
پلهها از چگونه دزدها كه اين.بكنيم را تصويري استفاده
نظر از دهيم ، نشان بهخوبي را وضعيتشان تا شوند سرازير
افراد ، پيچوتاب درباره فيلم همه.داشت زيادي اهميت من
...است ديگر وسايل و فيلمبرداري دوربين حتي و اشيا
نحوه معرفي و خانه پوياييشناسي ميخواستيم بهعبارتي
تقريبا صحنه آن در "فينچر" ".كنيم القا را اجرايياش
آشكار مخاطب براي خانه در را اشيا دادن قرار ترتيب و طرح
.دزدان با دختر و مادر رويارويي نخستين مخصوصا ميكند ،
تعقيب خانه آسانسور با را دخترش و مادر دزدان صحنه آن در
خانه داخل و ميروند پايين و بالا آن بهوسيله و ميكنند
گاهي و ميگذرد ديوار از دوربين.ميدوند يكديگر دنبال
لوكيشن دو همزماندر و يكجا را تنشآميز حركت نوع دو
.ميكند ثبت
حركت دوربين ،
نشان را دوربين حركت ناظر و فعال حضور ميخواستيم ما"
بگويد شما به تا ميكشد سرك همهجا كه دوربيني.دهيم
"!ميافتد اتفاق دارد چيزي چه و است خبر چه آنجا
بسته ميكنند فرار دارند كه آدمهايي روي فيلم در درها
توسط آدمها واقع در.شوند رد آنها نميگذارد و ميشود
ناظري ما دوربين".ميشوند جدا يكديگر از حائلي چنين
اين من.ميكرد نفوذ ميخواست هرجا كه بود مطلق و هشيار
رعبانگيز و تهديدكننده كه چرا دارم ، دوست را فضاسازي
مثل شرايطي در فيلم اين مخاطبان داشتم تمايل ضمنا.است
اخطار آنها به ميخواستم.بگيرند قرار غافلگيري و تهديد
ندارد امكان كه چيزي است ، وقوع شرف در چيزي كه بدهم
"!كنيم دنبال را آن بتوانيم
به دوربين فيلم ، آغازين نماهاي پيچيدهترين از يكي در"
جاهاي تا گرفته پلهها ازميكند تراك خانه همهجاي
تا ميكند عبور كليد سوراخ از حتي و باريكتر و باريك
اضافه "فينچر"."دهد نشان را خانه در دزدان حضور واقعيت
در جيسي نماهاي و واقعي نماهاي تركيب":ميكند
وقت روز واقعي 9 نماهاي براي.ميشود انجام لابراتوار
سال يك كامپيوتري جي.سي براي اينكه حال ميشود ، صرف
كه [كريستين] "فاستر جودي" اول نماي".است لازم وقت
ميرود پلهها طرف به و ميكشد عقب او صورت از دوربين
تيلت پايين طرف به دوربين كه زماني و است جي سي كاملا
ميرود پايين كه است جي.سي ديد آن از همهچيز ميكند ،
كه سواريايبرسد به تا ميگذارد سر پشت را ستونها و
حركت دوربين طرف به حاليكه در "فارست" و ميكشد كنار
واقعي دوربين كه است بعد به آن ازميشود ديده ميكند
قفل داخل و برميگردد پيادهرو و عقب به بعد.ميشود
نمايي به و ميكشد عقب.ميشود جي.سي دوباره.ميرود
و ميكند حركت جلو طرف به.ميشود بدل معمولي و واقعي
.ميكند توقف جايي در و درمينوردد را [كادر] قاب عرض
زير را آشپزخانه فضاي و درميآيد حركت به دوربين اينجا
.سي صورت به كه ميرسد قهوهجوش دستگاه به و ميگيرد نظر
.سي از و ميرسد "فارست" به دوربين بعد ميشود ، تصوير جي
نمونه كار اين.ميشود بدل واقعي فيلمبرداري به جي
شناخته حال عين در و متداول كه است هوايي تصويربرداري
.هست هم شده
متعدد برداشتهاي
را زيادي برداشتهاي دارد عادت "فينچر ديويد"
آسان را بعدي كار است معتقد كه چرا كند ، فيلمبرداري
فيلمبرداري را زيادي برداشتهاي نباشد لازم اگر" ميكند
.دهم انجام را اينكار كه ميآيد پيش كم خيلي نميكنم ،
قسمت در مثلا.داد خواهم انجام چهكاري ميدانم دقيقا
"ب" قسمت در آنها از ميخواهم كه دارم را افرادي "الف"
زماني و ميگيرم زيادي برداشتهايهاي خب ، .كنم استفاده
فكر.ميشوم اهميتشان متوجه كنم تلفيق هم با را آنها كه
بود اين ديگر نكته ميدانست ، را نكته اين "جودي" ميكنم
هم دختر داشت ، حضور "جودي" كه نمايي هر در تقريبا كه
ميكنيم كار داريم كسي با ما ببين ، ":گفتم دختر به.بود
در كه كسي همين يعني شده ، اسكار جايزه برنده دوباره كه
به بايد هم توميكند بازي را مادرت نقش و توست كنار
برداشتهاي او از باشد لازم هم قدر هر و باشي جودي خوبي
هم تو.برسد نظر به كمال حد در و عالي تا ميگيريم مختلف
هفدهم برداشت در است ممكن چون باشي عالي او مثل بايد
كه برسد نظرم به و بياورم دست به را قالببندي بهترين
و سخت كار كه ميدانست او!كنم كار فيلم در را همان
ندارد ، استعداد او كه دليل اين به نه است ، طاقتفرسايي
مسئله.بود باهوش و عالي باورنكردني بهطرزي او برعكس ،
ساله يازده _ ده دختري براي صحنه ، سر هميشه كه بود اين
".ميشود فراهم زيادي چيزهاي و امكانات
تازه شگرد يك خياليسازي ،
فينچر ،"وحشت اتاق" دشوار نماهاي بعضي كردن آماده براي
ران".كرد استفاده "تصور پيش / خياليسازي" شگرد از
نرمافراز درباره ويژه ، جلوه سبك اين طراح "فرانكل
ميدهد ارائه را توضيحاتي شده گرفته كار به رايانهاي
تكنيكي ابزاري و سهبعدي [تقطيع] دكوپاژ واقع در كه
سيستم يك از ما"شدهاند ادغام هم در كه است طراحي براي
پويانمايي پيشرفته نرمافزار يك و فوقمدرن رايانهاي
"شرك" و "ژوراسيك پارك" آنها كمك به كه ميكنيم استفاده
آن از و داريم اختيار در را شگرد اين ماشدند ساخته
.ميكنيم استفاده فضاسازي و صحنهها طراحي ابزار بهعنوان
آن دل در را وحشت اتاق سهبعدي مدل حالت اين در
".ميدهيم قرار صحنهها
قرار مكان يا سكو ساختاري شيوه خياليسازي ، برنامه
را كاملش جزئيات و اتاق خود و درختها دوربين ، گرفتن
عناصر ميتوانند طريق اين از تكنسينهاميكند مشخص
جاي فيلمساز انگار كه طوري.كنند دستكاري را متحرك
واقعا را فيلمبرداري گروه و كرده تعيين را دوربين
دريچه از كه را آنچه ميتواند برنامه اين.ميكند هدايت
كلي نماي يك در را آنها و دهد نشان ميشود ديده دوربين
.دهد جاي عكس در عكس قابهاي از متشكل
ديگر روشي به دكوپاژ
ببيند ، را صحنه از پويانمايي منظره يك ميتوانست فينچر"
حركت فيلمبرداري گروه و دوربين طريق از انگار كه طوري
است ابزاري ضرورتا امكان اين.است كرده دنبال را مدل
.كند طراحي را فيلم مرسوم دكوپاژ وراي كه فينچر دست در
هر و كند تهيه نما به نما را صحنهها اين ميتوانست او
با تا دهد قرا تدوينگر اختيار در را جداگانه نماي
نظر مورد صحنه نتيجه در و كند كامل را صحنهها تدوينشان
.كن حذف را يكي آن و نما اين ميگفت من به اوشود ساخته
يكي اينبده تغيير را ساكن تيلت يا بالا به رو تيلت اين
".كن تدوين يكي آن سر پشت را نما يك يا.كن قطع زودتر را
حدود ميكرد ، شروع را فيلمي "فينچر" هرگاه اين از پيش
خياليسازي شگرد اما ميكرد تدوين ذهنش در را فيلم دوسوم
را نظرش مورد نماهاي تا كرد فراهم او براي را امكان اين
يك حدود.بپرهيزد بيشتر هزينههاي صرف از و كند منسجم
كه 25 بود اختيارمان در پويانمايي نماهاي ونيم ساعت
كه داشتيم دوربين زيادي تعداد ما.شد انتخاب آن دقيقه
ظهور از پس.دارد نياز آنها همه به ميكرد فكر فينچر
هرچند سكانس ، همه اين به كه فهميد آنهااو همه وقتگير
اين از استفاده.ندارد احتياجي هستند خستگي روزهاي حاصل
طول روز سه يا دو نظر مورد نماهاي تهيه و فنآوري
واقع در ولي دارد بيشتري هزينه شيوه اين البته.ميكشد
پيشتوليد هزينه با قياس در اما نيست گران هم چندان
.شود تمام هم ارزانتر است ممكن كه گفت ميتوان
.وي.دي سيستم روي پويانمايي شيوه است اميدوار "فرانكل"
ميتوان چگونه كه دهد نشان تا باشد امكانپذير هم دي
.كرد بدل تمامعيار فيلم يك به را اوليه طرحهاي
لينچ4 زبان از لينچ
غريبهوار حالتي
رادلي كريس:گردآوري
پوريا امير: ترجمه
توان اين او نميكند ، تكيه خودش دروني زندگي به فقط لينچ
چه شود ، شريك همواره نيز ديگران تجربههاي در كه دارد را
آنها تجربه او.پير چه و جوان چه مونث ، چه و باشند مذكر
دروغين كودكي دوران بين بنابراين ، .ميكند خود مال را
و عذابآلود معمولا زندگي با لينچ "طبيعي و شاد"
در لينچ مقاومت.نيست چنداني تعارض شخصيتهايش ، غيرعادي
و خط دنبال زور به كه آثارش خوانشهاي از بعضي برابر
همان ;ميآيد جا همين از ميگردند ، اتوبيوگرافيك ربطهاي
.ميشود مربوط نيز رويكرد اين پاافتادگي پيش به كه طور
پاككني ، كله مرد فيلم درك براي تلاش در مثلا كه رويكردي
ميداند مناسبتر اتوبيوگرافي كاركرد تشخيص براي را آن
!همدلي احساس و توهم تا
يك چطور كه هستيم روبهرو آشكار تناقض اين با سرانجام
آدمي لينچ ميسازد؟ "انحرافي" فيلمهاي "راه به سر آدم"
اهالي از "خودماني" و "خاكي" داشتني ، دوست شوخطبع ،
مورچههاي تا ميرود سنگ زير حتي كه مونتاناست و ميسولا
كارنفلد استوارت.دهد نشان را زوال و تاريكي سرخ ،
زيركي با را تناقض اين "فيلنما مرد" اجرايي تهيهكننده
تعبير اين) بود گنجانده ،"مريخي استيوارت جيمز" عبارت در
.(بود كارنفلد ابداع ولي دادهاند ، نسبت بروكس مل به را
شكلي به هم و است دوگانهاي طنزآميز توصيف هم عبارت ، اين
.ميكند خلاصه ساده ، قالبي در را پيچيده فيلمي فريبنده ،
"سينما بيوگرافيك فرهنگ" كتاب در تامسون ديويد گفته به
معصوم آدمي" ساده و صاف تصوير با استيوارت جيمز پرسوناي
كه جوانكي" شد ، شروع "كشدار لحن و باز خيلي چشمهاي با
."ميشد سرگردان و ميگذاشت پا پيچيده و پرآشوب دنياي در
كرد بازي نقشهايي در بيشتر استيوارت دهه 1950 ، در اما
او نقشهاي حالا.بود شدهاش شناخته شخصيت برخلاف كه
...ميدادند بروز را ياس و التهاب" نشانههايياز
همان لينچ آيا."افتاده تك و گلهمند ناراحت ، شخصيتي
"ميرود واشنگتن به اسميت آقاي" فيلم استيوارت جيمز
"سرگيجه" فيلم استيوارت جيمز يا است (كاپرا ، 1939 فرانك)
قدرت" ميگويند لينچ نزديك دوستان ؟(هيچكاك ، 1958 آلفرد)
و ميزند لبخند خودش ولي ".است شادمانياش در او
آدم كه اين.است گرفتار "سردرگمي و تاريكي در" ميگويد
هم و باشد دنيا زيباي بافتهاي و سطوح عاشق هم بتواند
كرده جزم را عزمش وقتي دهد ، نشان حساسيت تاريكي به نسبت
لايههاي به و بشكافد را زيبا سطح آن پوسته تا باشد
.است طبيعي كاملا كند ، نفوذ زيرين
در او دفتر توي لينچ كتابخانه قفسههاي به نيمنگاهي
در واقع پروداكشنز اسيمتريكال فيلمسازياش مستقل كمپاني
نشان خوبي به را لينچ دنياي مختصات هاليوود ، تپههاي
دنيا اين ميبينيد ، كتابها عطف روي كه نامهايي.ميدهد
كامل كتاب" ،"مجاور اتاق در قاتلي":ميكند ترسيم را
Radical Golf،"اصلي گناه" ،"بده انجام خودت را كارت
,Getting Started in film, Geek love
از تبريكهايي كارت" ،"اتاقتاريك" ،"پولاك جكسون"
sWayش,Harm،"مينهسوتا
"Homeboy" و "آرماني استادان" ،AmericaGround Zero
را دنيايي و برو حالا خب ، :ميگويد خودش لينچ احتمالا
!كن ترسيم گفتي ، كه
تماشاگر نگاه
هستيد؟ آماده بازي براي آيا
آزرم محسن
در كه تبليغاتي شعار اين "هستيد؟ آماده بازي براي آيا"
اين ديواركوبهاي روي (1997) "بازي" عمومي نمايش زمان
"فينچر ديويد" دنياي فهم كليد ميتواند بود شده چاپ فيلم
سينماي (نشده سالاش چهل هنوز او) جوان نابغه:باشد
تماشاگرانش با را شگفتانگيزش دنياي دارد دوست كه امريكا
خاصاش نگاه با "فينچر" كه گفت بايد واقع در.كند تقسيم
رايانهاي ، فنآوريهاي به خاطرش تعلق البته و سينما به
فيلمي هر.كرده روشن ما با را خودش تكليف ابتدا همان از
داشته كارگردان عنوان به را او نام بندياش عنوان در كه
دنياي.ندارد ديگران فيلمهاي به شباهتي شك بدون باشد ،
.نيست هم دسترس در چندان اما نيست ، غريبي دنياي "فينچر"
پايه بر همه از بيش (او عمومي دنياي) فيلمهايش
،"هفت" چه و "بيگانه 3" چهگرفتهاند شكل غافلگيري
بنابراين.[زني مشت باشگاه] "مبارزه باشگاه" و "بازي"
و او دنياي به رسيدن براي كه نيست ذهن از دور چندان
.بگيريم كمك تبليغاتي شعار آن از سينمايش
دقيقتر و هشتاد دهه اوليه سالهاي در "فينچر ديويد"
اينداستريال" كمپاني با را سينما كار سالگي ، هفده سن در
.كرد آغاز (اسپيلبرگ و لوكاس به متعلق) "مجيك اند لايت
باشند بايد چگونه تصويري جلوههاي كه گرفت ياد جا آن او
را چشمها ويژه تصويري جلوههاي كمك به ميتوان چگونه و
براي توانست كه بود كمپاني اين در كار از پس.كرد خيره
.بسازد ويديوكليپ "مدونا" و "آئرواسميت" ،"استونز رولينگ"
قول به تا آورد پيش را خوبي فرصت او براي ويديوكليپي
ديگر ، سوي از.بياموزد را غريب و عجيب قاببنديهاي خودش
و سرعت ميشد ، ديده او ويديوهاي در كه ديگري چيز
بعدا ضرباهنگها نوع اين.بود تصويري سريع ضرباهنگهاي
قرار استفاده مورد هم "فينچر" سينمايي فيلمهاي در
.گرفتند
.است سياه دنيايي حال ، عين در "فينچر ديويد" دنياي
همين و بودهاند سياه نوعي به همه او ، فيلمهاي مضمون
اين نقدهايشان در و باشند مخالف او با گروهي تا شده باعث
جور ميتوان اما را مسئله اين.ببرند سوال زير را سياهي
ديگري شكل پايان اما "فينچر" فيلمهاي در.ديد هم ديگري
به.سرخوش و شاد نه و است سياه و تلخ كاملا نه.دارد
جور يك به آدمها پايانها ، اين در است قرار ميرسد نظر
اين اما است ، سياه دنيايي "فينچر" دنياي.برسند خودشناسي
ناديده را داستان كل خاطرش به كه نيست قدر آن سياهي
چيزهايي هفتاد دهه كارگردانهاي مثل درست او.بگيريم
اين ميكوشد اما ميگذارد تماشا به را سرگشتگي مثل
زندگي آن در كه روزهايي مثلببيند امروزي را مضمونها
.ميكند
پيچيدهاي دنياي او دنياي كه كرد اضافه بايد حال عين در
خوشي دل آن از بعضيها شده باعث همين و نيست ساده است ،
بر حاكم رمز و راز و "هفت" دنياي پيچيدگي.باشند نداشته
هم "بازي".بيابد عرضه مجال ديگري جور كه نبود چيزي فيلم
"بازي" يك در "نيكلاس" گرفتاري.داشت گونه همين وضعيتي
.برد سر را بعضيها حوصله كه بود پيچيده قدر آن مرگبار
را پيچيدگي اين "مبارزه باشگاه" فيلم در "فينچر" اما
"تايلر" و "جك" وهمآلود ، داستاني دل در.كرد بيشتر
.هستند يكديگر گمشده نيمه نوعي به كه درمييابند
خواندهها البته و شنيدهها طبق هم "فينچر" تازه فيلم
حال عين در و دلهرهآور فيلمي.است گونه همين فيلمي
دخترش با كه "كريستين" زني درباره نامانوس و غيرمتعارف
به شايد.ميشوند خانهاش وارد دزدها و ميكند زندگي
!شدهايم رو روبه بار اين بيگانه با 3 بيگانه 3 جاي
اگر ميرسد ، قطعي نظر به چيز يك اما كنار به اينها همه
تبليغاتي شعار بايد باشيم "فينچر" تازه فيلم تماشاگر ما
آماده بازي براي آيا":كنيم تكرار دوباره را "بازي"
"هستيد؟
|