مشروطيت آرمانهاي
از يكي عنوان به ميتوان مشروطيت انقلاب از:اشاره
ياد ايران سياسي -اجتماعي تاريخ دورانهاي تاثيرگذارترين
استبدادي منجمد ساختار بار نخستين براي كه انقلابي.كرد
سياسي اقتدار پايههاي و گرفت چالش به ايران جامعه در را
قانونهاي و مردم تودههاي آزاد مشاركت مبناي بر را
چه اگرداد قرار مدني نهادهاي از برخاسته اجتماعي
در را فرهنگي و اجتماعي تجربههاي از كولهباري مشروطيت
از بسياري هم هنوز ولي گذارد جاي بر ايران جامعه
بسياري نشيبهاي و فراز و چالشها با مشروطيت آرمانهاي
در و انگيزه همين به ميآيد پي از كه مطلبي.روبهروست
دوران در مطرح شعارهاي و آرمانها از برخي شناسايي راستاي
.است درآمده نگارش به مشروطه
انديشه و فرهنگ گروه
قاجار روابط غرب تاثير نفوذو نوزدهم سده دوم نيمه در
بيشتر غرب اقتصادي نفوذ.كرد تضعيف ايران جامعه با را
بازرگانان تدريج به و نمود تهديد را شهري بازارهاي
يكپارچه فرامحلي متوسط طبقه قالب در را محلي پراكنده
مشكلات و دردها از بار نخستين براي طبقه اين و ساخت
.شدند آگاه خود مشترك
زمينه ايدئولوژيك و فكري نظر از غرب با ارتباط و برخورد
مشاغل و نو گرايشهاي جديد ، انديشههاي و مفاهيم رواج
نام به جديدي ، حرفه متوسط طبقه و ساخت فراهم را جديد
نه جديد تحصيلكرده روشنفكران.آورد بوجود روشنفكر طبقه
فرد ناشدني واگذار حقوق به بلكه پادشاهان الهي حق به
زمين روي ظلاللههاي تكريم به آنان.بودند معتقد
را برادري و آزادي برابري ، اصول بلكه نميپرداختند
را بسياري غربي واژههاي تنها نه روشنفكران.ميستودند
قديمي ، عبارات بيشتر به بلكه كردند وارد سياسي فرهنگ به
به كه "ملت" واژه همه از مهمتربخشيدند تازهاي معاني
نيمه از ميرفت كار به آن پيروان يا شريعت و دين معناي
(1).شد برده بهكار تازهاي معناي به نوزدهم قرن دوم
مفهوم و مليت غيرديني مفهوم به ديني جامعه از ملت مفهوم"
ضمني معاني داراي مردم به سياسي معناي بدون مردم از مردم
(2)".يافت تغيير ميهنپرستانه و دموكراتيك
و روشنفكر طبقه گسترش بر افزون غرب با برخورد و تماس
.آورد پديد را فراگيري اجتماعي نارضايتي سنتي ، متوسط طبقه
ناراضي دربار فساد و نوسازي آهسته روند از روشنفكر طبقه
به وابسته خردهپايان ديگر و كاسبان ملي ، بازرگانان.بود
آورند كار سر بر را رژيمي ميكوشيدند سخت ملي بورژوازي
به را كشور سرمايه و بگيرد نظر در را آنها سود كه
طبقه پشتيباني مردم ، نارضايتي گسترش با.نفروشد بيگانگان
ناخشنود حاكمه هيات از خود كه مذهبي رهبران از متوسط
كه حكومتي ضد بر يكديگر با آنان و يافت گسترش بودند
.كردند مبارزه بود بيگانه دولتهاي سود مدافع
اعتصابات ، ميتينگها ، تظلمات ، طريق از عمومي نارضايتيهاي
ادارات در و سلطنتي كاخ و مقدس مكانهاي در بستنشيني
ميتوانستند معترضين كه جاهايي يعني.ميشد انجام تلگراف
رژيم پايههاي.برسانند شاه گوش به را خود خواستههاي
تحريم لرزيد ، سخت تنباكو قيام بحران در قاجار كهنه
كربلا ، مقيم مجتهدان پشتيباني مورد كه تنباكو
لندن در ملكمخان و استانبول در اسدآبادي سيدجمالالدين
حتي و تهران خيابانهاي خشمگين تظاهركنندگان روسها ، و
لغو به وادار را شاه ناصرالدين بود ، دربار حرمسراي
محلي شورشهاي كه داد نشان بحران اين.كرد امتياز
به متاسفانه اما شود تبديل عمومي خيزش به ميتواند
.است نشده اشارهاي منابع در تظاهركنندگان شعارهاي
(م 1905) خورشيدي سال 1284 اوايل اقتصادي بحران نتيجه در
در محصول بد برداشت.شد وارد قاجار دولت بر نهايي ضربه
دليل به شمالي مناطق در تجارت ناگهاني افول و كشور سراسر
افزايش به روسيه انقلاب و ژاپن و روس جنگ وبا ، شيوع
سه در.شد منجر ايران در غذايي مواد قيمت سريع ناگهاني
و %شكر 33 و قند قيمت (م 1905) خورشيدي اول 1284 ماهه
اين در.رفت بالا مشهد و رشت تبريز ، تهران ، در %گندم 90
قيمت و كاهش حال در گمركات از حاصل درآمدهاي كه هنگام
رد جديد وامهاي درخواست و بود افزايش حال در غذايي مواد
افزايش را داخلي تجار بر شده وضع تعرفههاي دولت ميشد ،
.انداخت تعويق به را محلي وامدهندگان بازپرداخت و داد
يك هر كه شد عمومي اعتراض سه موجب اقتصادي بحران اين
مرداد 1285 انقلاب به سرانجام و بود ديگري از شديدتر
.گرديد منجر (آگوست 1906)
تودهاي تشكل نخستين" عنوان به آن از كه اعتراض نخستين
(آوريل 1905) صفر 1323 در ميشود ياد (3)"مشروطيت انقلاب
ماه عزاداري مراسم جريان در آرام راهپيمايي يك صورت به
و مغازهداران از تن حدود 200.گرفت شكل محرم
"گمركات مسئول" نوزبلژيكي مسيو عزل خواستار وامدهندگان
.شدند بود گرفته قرض آنها از دولت كه وامهايي بازپرداخت و
بودند نكرده دريافت حكومت از مساعدي جواب كه راهپيمايان
رقص حالت در نوز مسيو عكس توزيع بابستند را ها مغازه
عده اينبرانگيختند را مذهبي احساسات روحاني لباس با
اسماعيل محمد "سرشناس مغازهداران از يكي رهبري تحت
شالفروش علي حاج نام به معتبر فروش شال يك و "مغازهاي
در روز پنج آنها.افتادند راه عبدالعظيم حضرت حرم سوي به
نمود تعهد ميرزا محمدعلي شاهزاده كه اين تا ماندند آنجا
بازگردد ، اروپايياش سفر از شاه مظفرالدين اينكه محض به
وزارت در تجار از متشكل كميتهاي و كند كنار بر را نوز
از.نشد عملي هرگز وعدهها اين اما.كند تاسيس تجارت
نيامده ميان به سخني منابع در راهپيمايان اين شعارهاي
.است
حاكم علاءالدوله.داد روي ماه 1284 آذر در دوم اعتراض
اما قند فروختن گران بهانه به عينالدوله دستور به تهران
از عينالدوله دلآزردگي و كينهجويي سبب به واقع در
"علما چشم" ترساندن و "عبدالعظيم به بازرگانان پناهيدن"
فلك خبرزد چوب سرشناس بازرگانان از تن دو پاي به (4)
كارگاهها و مغازهها.پيچيد بازار سراسر در تجار بستن
اجتماع اماآمدند گرد بازار مسجد در جمعيت.شد بسته
هزار دوشد پراكنده عينالدوله باحيلهگري شاه مسجد
و طباطبايي آيتالله رهبري به طلاب و تجار از تن
.نشستند بست عبدالعظيم حضرت حرم در بهبهاني آيتالله
و "ايران جاي همه در عدالتخانه بنياد" خواستار مهاجران
برداشتن" و "ماليه و گمرك سر از نوز مسيو" برداشتن
(5).بودند "تهران حكمراني از علاءالدوله
:ميزدند فرياد و گرفته را شاه مظفرالدين كالسكه گرد زنان
را ما عقد..ميخواهيم را دين پيشوايان و آقايان ما"
...ميدهند اجاره آقايان را ما خانههاي بستهاند ، آقايان
...كنند احترام را مسلمانان روساي بفرما مسلمان شاه اي
كرور شصت شوند طرف تو با روس وقتي اگر اسلام پادشاه اي
(6)".ميكنند جهاد آقايان اين حكم به ايران ملت
به علما برگرداندن براي را جنگ ، اميربهادر عينالدوله
شما مامورم من":گفت بهادر امير.فرستاد عبدالعظيم حضرت
و مطهر گنبد اين بهخرابي چه اگر دهم حركت محل اين از را
گرفتند ، بازگشت به تصميم علما ".گردد منجر نفوس اتلاف
اهالي و حضرت خدام و نفريها طايفه طباطبايي ، سادات اما
صحن اطراف مرد و زن.شدند طباطبايي حركت مانع عبدالعظيم
(7):ميدادند شعار و گرفته را
"واشريعتا واديناه ، واسلاماه ، "
واعظ جمالالدين سيد معينالعلماء و كرماني الاسلام ناظم
سيد وقتي عوام مردم.ميبرند عبدالعظيم حضرت به را
فرياد و ميفرستند صلوات و سلام ميبينند را جمالالدين
(8):ميزدند
"لعنت سادات بردشمن"
شكستن درهم براي ناموفق تلاش ماه يك از پس سرانجام
تاسيس فرمان شاه.شد تسليم دولت تهران در عمومي اعتصاب
:مينويسد كرماني ناظمالاسلام.كرد صادر را عدالتخانه
شاه دستخط المعاني خلاق به ملقب واعظ محمد شيخ حاج جناب"
.نمود قرائت دولت رجال و اشراف و اعيان و علما حضور در را
پادشاه باد زنده" به صدايشان بلند فرياد هم با همه مردم
(9)".گرديد بلند "ايران ملت باد زنده" و "اسلام
.بردند نام(Nation) ملت از مردم كه بود بار نخستين اين
صداي كه بود روزي اول و مجلس اول روز اين و مجلس اين"
اهل امروز به تا و ميرفت آسمان به ايران ملت باد زنده
".ايران ملت باد زنده بگويند علنا كه نداشتند جرات ايران
و كرده دعا توده نام به مردم كه بود بار نخستين" و (10)
(11)".مينمودند شادي
آصفالدوله تهران ، در عينالدوله كارشكنيهاي با همزمان
را نان و گوشت و روغن و نمود احتكار را گندم خراسان حاكم
مشهد شهر خارج در كه سيستاني زنان و مردان.كرد گران
.نمودند اجتماع (ع)رضا امام مقدس صحن در داشتند منزل
:ميزدند فرياد و داشتند شكايت گوشت و نان گراني از آنها
، "كو نان" ،"گرسنهام گرسنهام ، " و "الجوع الجوع ، "
"مردم گرسنگي از پدرجان" و "ماكولاتكو ساير" ،"كو گوشت"
به نان لقمه يك جان برادر"."كشت مرا گرسنگي جان مادر" ،
است شب دو خالهجان جان ، عمه جان ، خواهر"،"برسان من
،"كن سرنگون را سلطنت تخت خدايا" ،"ميبينم خواب در نان
به گذاردي دشمنت براي كه انگوري بقيه از رضا امام يا"
(12)."كن راحت را آنها و برسان دوستانت
به و شدند مواجه آصفالدوله بياعتنايي با مردم
.پرداختند نقارهزني به و ريختند رضا امام نقارهخانه
.شد افزوده شورشيان عده بر و كردند ياري را آنها هم طلاب
شد خواهد فراوان گوشت و نان اينكه به قول با سرانجام
.نمودند متفرق را مردم
.بود م 1906/سال 1285 محرم در اعتراضات از مرحله سومين
تشكيل در شاه ناتواني نتيجه بيشتر اعتراضات اين
براي پليس عمل شدت حدودي تا و نوز عزل و عدالتخانه
.بود كرده سخنراني دولت عليه علنا كه بود واعظي دستگيري
عينالدوله كارهاي نكوهش به واعظ محمد شيخ حاجي
ايران ماندگيهاي عقب همه علت ميگفت ، و ميپرداخت
عينالدوله (13)است "بيقانوني و بيعدالتي استبداد ، "
نجات براي طلاب كنند ، دستگير را واعظ محمد شيخ داد دستور
سيد نام به طلبهها از يكي.آوردند هجوم زنداني
مبدل شورش يك به را تظاهرات امر اين.شد كشته عبدالحميد
تشييع براي اصناف اعضاي و مغازهدار طلبه ، هزاران.ساخت
.افتادند راه جامع مسجد سوي به بازار از سيد طلبه جنازه
نتيجه كه شدند رويارو مردم با مسجد از بيرون در قزاقها
تن درگيري 22 اين دربود خونين ولي كوتاه درگيري يك آن
را دربار خون جوي اين".شدند زخمي تن از 100 بيش و كشته
شاه آشكارا علما ، از برخي بعد به آن از و كرد جدا ملت از
".كردند مقايسه معاويه يزيدبن با را
خشونت اين به گسترده تظاهرات دو راهانداختن با مخالفان
با همراه بهبهاني و طباطبايي آيتالله.دادند پاسخ
سوي به ديني علوم طلبه و 2000 ملازمان و خود خانوادههاي
كه زماني تا نمودند اعلام آنها افتادند ، راه قم
اعلام را سياسي اصلاحات و عزل را صدراعظم شاه مظفرالدين
امور به رسيدگي بدون و مذهبي رهبري بدون كشور ننمايد ،
زده اعتصاب به دست علما واقع در.ماند خواهد باقي شرعي
.بودند
اين.شدند متحصن انگلستان سفارت باغ در نفر حدود 14000
و مغازهها شاگرد صنعتگران ، كسبه ، تجار ، از عمدتا جمعيت
خيمه ، پانصد قريب":مينويسد كسروي.ميشد تشكيل كارگران
گردو پينهدوز ، حتي اصناف ، تمام شده ، زده بيشتر بلكه
.زدهاند خيمه آنجا در اصنافند اضعف كه بندزن كاسه و فروش
(14)"
شاه مظفرالدين.بود اصناف انجمن برعهده افراد اين رهبري
از يكي مشيرالدوله انگليس ، سفارت در معترضان تحصن از پس
و برگزيد وزيري نخست به را خواه آزادي برجسته دولتمردان
پايان انقلاب.كرد امضا را ملي شوراي مجلس تشكيل اعلاميه
براي دربار.بود شده آغاز مشروطيت براي مبارزه ولي يافته
و كرد مبارزه بود داده دست از آنچه آوردن دست به
.كنند حفظ آوردهاند دست به كه را آنچه كوشيدند انقلابيون
.بود نبرد اصلي ميدان خيابان آنها دو هر براي
و قم و عبدالعظيم حضرت در پايتخت مردم تحصن با همزمان
متحصن انگليس كنسولگري در رشت در هم جماعتي انگليس سفارت
ملت" كه كردند اعلام انگليس كاردار به پناهندگان.شدند
عدالتخانه و آزادي قانونو و است مشروطه خواهان
به و كرده ترك را كنسولگري متحصنين سپس ".ميخواهد
حقوق" و "آزادي" از آنجا در مردم.ميروند دارالحكومه
:شعارهاي با سرانجام.ميگويند سخن "عدالتخانه" و "ملت
به شده متفرق "استبداد باد نابود" و "مشروطه باد زنده"
(15).ميگردند باز خويش خانههاي
از يكي.بودند قوي هم رشت در ملي حكومت و مشروطه مخالفان
بود گيلان حكمران آخرين وي.بود افخم سردار مخالفان اين
وي.شد مصادف مشروطيت انقلاب با فرماندارياش دوران كه
ميشنيد ، جمعيتي وجود يا مخفي انجمن تشكيل از خبري جا هر
مشروطهخواهي داد دستور.ميكرد محاصره را آنجا بيدرنگ
وارونه رشت عراق سرپل از را لطفالله ميرزا حاجي نام به
دنبالشراه به خانه در تا اوباش از جمعي.كنند خر سوار
:ميدادند شعار افتاده
(16)".نميخواهيم مشروطه خواهيم ، پلو ديگ ما"
مدرسه در جماديالثاني 1324 در 27 ملي شوراي مجلس اولين
را خطابهاي صدراعظم مشيرالدوله.يافت گشايش نظاميه
ملت طرف از المتكلمين سلطان مهدي شيخ حاج سپس.خواند
:ميدادند شعار حاضرين.خواند خطابه
"ايرانيان شاه ، ملت ، باد زنده"
(17)"ايران ملت باد پاينده"
"ايران شاهنشاه باد زنده"
(18)"ايران ملت باد زنده"
امضاء را اساسي قانون مظفرالدينشاه ذيالقعده چهارده
و مردم.نمودند قرائت مجلس در را اساسي قانون متن.كرد
:ميدادند شعار مجلسيان
"ايرانيان پادشاه باد زنده"
"علماء آقايان باد زنده"
"ايران ملت باد پاينده"
(19)"اسلام باد مستدام"
(20)"باد استوار" "باد زنده"
"عادل مظفرالدينشاه ايران ، شاهنشاه باد زنده"
"عدالت و ملي شوراي مجلس باد پاينده"
(21)"اسلام علماء باد زنده"
قاطعتر حالتي ديگر منطقهاي هر از بيش تبريز در انقلاب
مردم كردن آرام براي جهت همين به داشت دامنهدارتر و
به را تندروها امر اينميدهند كاهش را نان قيمت تبريز
:ميزدند فرياد كه كشانيد خيابان
"ميخواهيم مشروطه نميخواهيم ، نان ما"
تهران مردم همچون تبريز مردم مشروطه فرمان صدور از پس
.برگزيدند "نظارت انجمن" نظارت تحت را خود نمايندگان
بود ، "غيبي مركز" انجمن شدن برچيده خواستار ميرزا محمدعلي
.نبودند راضي مجاهدان بهتر عبارت به يا آزاديخواهان اما
را انجمن ميخواهند اينان مردم":گفت مجاهدان از يكي
و گردند خاموش واعظان ناچار آن شدن بسته از پس كه ببندند
مجاهد اين سخنان پايان از پس ".شود سرد ما خون كم كم
باد زنده" "خواهان مشروطه باد زنده":ميدادند شعار مردم
"آزاديطلبان
از ميديد رفته دست از را سلطنت اقتدار كه شاه محمدعلي
بهعنوان كه گفت او.كرد خودداري اساسي قانون متمم توشيح
كند ، قبول را "مشروعه" اسلامي لفظ ميتواند خوب مسلمان يك
ترتيب بدين.پذيرفت نخواهد را مشروطه بيگانه مفهوم اما
مجاهدان ، از دستهاي تبريز در.گرفت شكل عمومي اعتراضات
.شدند متحصن تلگرافخانه در علماء پيشهوران ، نمايندگان ،
شورانگيزي جملههاي بچهها از گروهي به متحصنين از برخي
:ميسرودند تركي به كه دادند ياد
(22)"مشوق كتور نثار ملته وكلاي قانمزوار قاشوق بر"
عزل بهوزارت ، خارجيان گماشتن عدم خواستار تبريز مردم
و تبريز خانه گمرك رئيس لاورس توقيف و پريم و مسيونوز
مشروطه بر مبني محمدعليشاه طرف از دستخطي صدور نيز
حياطهاي در جهت همين به.بودند ايران دولت بودن تامه
.آمدند گرد توپخانه و تلگرافخانه
تظاهرات و امينالسلطان شدن كشته درنتيجه كه محمدعليشاه
دستخطي و پذيرفت را مشروطه بود شده هراسان مردم گسترده
صاحب مشروطه دول عداد در ايران دولت" كه داد بيرون
در مخبرالسلطنه حاج وقتي.آمد شمار به "كنستيتوسيون
مردم خواند را دستخط اين علماء ديگر سيدو دو برابر
:دادند شعار
(23)"مشروطه باد زنده"
بودندبه ملي شوراي مجلس و مشروطيت نگران مردم تبريز در
علماء ، تجار ، بازاريان ، عموم سادات ، از جمعي جهت همين
.شدند جمع كنسولگري در فقرا و تبريز ارامنه اصناف ،
مجلس و اساسي قانون و مشروطيت باب در سخنرانان وقتيكه
:ميدادند شعار مردم ميكردند سخنراني ملي شوراي
"ايران شاهنشاه باد زنده"
"عدالتطلبان باد زنده"
"آزادي باد زنده"
(24)"استبداد باد نابود و نيست"
كنسولگري حياط مردم گرديد ، صادر عليشاه محمد دستخط وقتي
.كردند ترك را
باعث مردم گسترده تظاهرات و امينالسلطان شدن كشته
براي عزادار نفر هزار صد حدود.شد محمدعليشاه نگراني
انقلاب از پشتيباني اعلام و امينالسلطان قاتل از تجليل
مجلس.كرد تاييد را اساسي قانون متن شاهبودند آمده گرد
شاهزادگان مستمريهاي و حقوق.نمود قطع را دربار مخارج
هزاران درآمد منبع.رفت بين از تيولها بيشتر.يافت كاهش
و انبارزرادخانه آشپزخانه ، اصطبل ، وسيع ، باغهاي مستخدم
گروههاي از.افتاد مخاطره به سلطنتي قصر كارگاههاي
مسلح ، لوطيهاي بهويژه مستخدمان و درباريان مختلف ،
شترداران ، و استرداران تهران ، بازار فقراي و ساده كارگران
توپچيان ، زنبوركداران ، دربار ، سرايهداران و فراشان
دينداران و ميدان چال و سنگلج اوباشان كشيكخانه ، غلامان
.شدند جمع توپخانه ميدان در و كردند فراهم جمعيتي عامي
را مجلس":ميگفت زده فرياد ورامين مردم سردستگان از يكي
الاغهاي پالان ميدهيم را آنجا قاليهاي ميكنيم خراب
سلطنتطلبان دست به مشروطهخواهان از يكي ".كنند ورامين
را ديگران نقيب پسر سپس زدند تير با را او نخست.افتاد
باشيد شاهد مسلمانان حضرات اي":گفت چنين رانده كنار به
اول دين راه در من كه دهيد شهادت قيامت روز جدم نزد در و
مردم ".آوردم بيرون را مشروطهطلبان چشم كه هستم كسي
:ميدادند شعار
(25)"نميخواهيم خواهيممشروطه نبي دين ما"
:ميزدند فرياد سلطنتطلبان از گروهي
"خواهيم نبي دين ما نميخواهيم ، مشروطه"
دوم جمله چون و بودند آورده ميدان به زور با را جهودان
.ميزدند گردني پشت نميگفتند را
اصفهان مردم مشروطهخواهان و شريعتخواهان ميان كشاكش در
كودكان 107.بستند را بازار روز چند ماكو كشتگان نام به
:زدند مي فرياد سياه بيرقهاي با ايتام مدرسه در ساله
شام شد همه روز كه غوغاست چه شيعه اي"
"اسلام غربت و بيكسي از كن گريه خون
:ميدادند شعار نيز مردم از دستهاي
"فدائيم را مشروطه خدائيم ، بنده ما"
:ميگفتند همسينهزنان جماعتي
ماكو قلعه در چو زاسلام كشتند"
(26)"ماكو صاحب خدا نجفشير شاه اي
برپا عمومي اعتصاب مشروطه پشتيبانياز در اصناف جامعه
داوطلبمسلح هزار هفت جمله از تن هزار از 100 بيش.كرد
آماده شورايملي مجلس از دفاع براي آذربايجان انجمن از
از گسترده پشتيبانيعمومي با رويارويي در شاه.شدند
سوگند مشروطيت به ديگر بار عقبنشستو ملي مجلسشوراي
.كرد ياد وفاداري
قزاقبه بريگاد ق._ه جماديالاول 1326 در بعد ماه هفت
مقتدر.بست توپ به را روسيمجلس لياخوف كلنل فرماندهي
.شدند آزاد بودند محبوس كلات در حضرتكه صنيع و نظام
:ميدادند شعار آنها وسنگلجدرجلوي ميدان چاله بچههاي
باد پركنده ابد تا ملي مجلسشوراي"
(27)"باد برنده ابد تا استبداديان تيغ
(28)"استبداد باد زنده"
طرفدار مسلح گروه دو پيوستن بههم و ايالات قيام با
.شد تضعيف شدت به تهران سلطنتدر موقعيت مشروطه ،
.كردند فتح را وصمصامالسلطنهتهران يپرمخان سرانجام
:ميدادند شعار شدمردم فتح تهران وقتي
(29)"محمدي قانون پايندهباد" ،"مشروطه باد زنده"
اكثر تهران فتح از بعد مينويسد ناظمالاسلامكرماني
زدهام بيرقي خانه در هم من بودند ، زده سرخ بيرق خانهها
:نوشتهام آن بالاي كه
"ياصاحبالزمان"
"مشروطه زندهباد"
(30)"اسلام قانون پايندهباد"
بهارستان ميدان در ملي شوراي مجلس سال اولين بهمناسبت
لباسهاي با مدارس شاگردان.برگزارشد جشني مراسم
دولتآبادي يحيي شدند ، حاضر مراسم اين در رنگارنگ
سرود- ملي سرود من به مدرسهمتعلق شاگردان 4 مينويسد ،
هم با را زير -بود ساخته دولتآبادي يحيي خود را
:ميخواندند
است ما آزادي موسم وطن جوانان اي"
(31)"است ما شادي و خرم و طرب و عيش روز
:ميدادند شعار نيز مردم
"محمدعليشاه زندهباد"
(32)"سندين سيدين زندهباد"
.شد پناهنده روس سفارت به محمدعليشاه تهران فتح با
عزل خصوص در عالي بهارستان ، مجلس عمارت در تهران فاتحان
اين.دادند تشكيل سلطنت به احمدميرزا نصب و محمدعليشاه
و واشراف اعيان شاهزادگان ، وزرا ، علما ، از بود مركب مجلس
كه وقتي.مردم از نفر هزار سه وحدود اصناف روساي تجار ،
حاضرين شد ، اعلام وليعهد نصب و محمدعليشاه عزل فرمان
:ميدادند بهارستانشعار ميدان و مجلسعالي
"مشروطه پادشاه احمدشاه ، سلطان اعليحضرت زندهباد"
"ايران استقلال باد پاينده"
"ملي سرداران و مجاهدين زندهباد"
(33)"اسعد سردار اعظمو سپهدار پايندهباد"
شاه توسط دوم ملي ، مجلس مجلس اولين انهدام از پس ماه هفده
شمار و جديد نمايندگان از تن حضور 65 در احمدشاه جوان
.يافت گشايش مقامات و نجبا روحانيون ، شاهزادگان ، از عظيمي
.گرديد قرائت اعظم وزير سپهدار توسط سخنرانياحمدشاه
سلطان زندهباد"بلند فريادهاي ميان سخنرانيدر اين
زندهباد" ،"ملي عالي مجلس باد پردوام" ،"احمدشاه
(34).يافت خاتمه "وزرا كابينه
لمر شعبانزاده بهمن
باشد مي موجود روزنامه دفتر پانوشتهادر *
:منابع
.(خورشيدي تهران ، 1377).مدرنيت و ما.داريوش آشوري ، -1
احمد ترجمه.انقلاب دو بين ايران.يرواند آبراهاميان ، -2
.خورشيدي تهران 1377فتاحي محمدابراهيم و محمدي گل
سياسي جامعهشناسي در مقالاتي يرواند ، آبراهاميان ، -3
.خورشيدي تهران 1376فارساني.ترابي سهيلا ترجمه ايران ،
مهري ترجمه.ايران مشروطيت انقلاب براون ، ادوارد -4
.خورشيدي تهران 1376قزويني
خورشيدي ، 4 تهران 1361.يحيي حيات.يحيي آبادي ، دولت -5
.جلد
مشروطيت انقلاب در سري انجمنهاي.اسماعيل رائين ، -6
.خورشيدي بيجا 1345 ايران ،
تهران 1371.مشروطيت جنبش در گيلان.ابراهيم فخرايي ، -7
.خورشيدي
.خورشيدي تهران 1369ايران مشروطه تاريخ.احمد كسروي ، -8
به.ايرانيان بيداري تاريخ.كرماني ناظمالاسلام -9
.خورشيدي تهران 1375سعيديسيرجاني علياكبر اهتمام
.جلد پنج
|