عشق منحني سقوط و صعود
موجب هوا و آب بد مناطق در بهكار اشتغال
نميشود موعد از پيش بازنشستگي
نقاشي تابلوي دلاري ميليون فروش 3
چين امپراطور
هشتم مناسبت به جوانان ملي سازمان رئيس
ميليارد كرد20 اعلام جوان روز ارديبهشت
يافت اختصاص جوانان اشتغال براي تومان

عشق منحني سقوط و صعود
داشتن دوست شناسي آسيب
: اشاره
خصوصا و دوستي آشنايي ، ابتداي در عشق منحني چرا
اين علت چه به و دارد چشمگير صعودي ازدواج و خواستگاري
و ميكند؟ سقوط صفر خط سمت به مدتي گذشت از پس منحني
مشترك هدف يك راستاي در را منحني اين ميتوان چگونه
نقطه در زناشويي زندگي در مسالمتآميز همزيستي و اجتماعي
داد؟ قرار عشق معمول حد در متغير يا عشق اوج
وضرورت عشق بديهي ، تمثيلي با است شده سعي مقاله اين در
و پرداخت زناشويي زندگي در آن تاثير به و شناخت را آن
پسران واينكه داد قرار بررسي مورد را عشق آسيبشناسي
مشترك زندگي و عشق محبت ، دوستي ، به چگونه ودختران
مثبت جهت در را اوليه قوي احساسات و روابط تا بينديشند
. است شده بسنده اصولي چندراهكار به خاتمه ودر كنند حفظ
كه بلند قله يك يا كوه يك به صعود براي راستي به آيا
نغمههاي و زيبا پرندگان با سبز تفرجگاه به آن انتهاي
احتمال حال عين در و ميشود ختم زلال آبي آبشار و خوش
و تفكر بدون دارد ، بازگشت عدم و گمراهي پرتگاه ، به سقوط
نياز مورد ابزار و وسايل تهيه بدون همچنين و عقل از مدد
كرد؟ حركت ميتوان
و بيمعناست زندگي عشق بدون اولا زناشويي فرهنگ در
را كسي اگر.معشوق يا بود عاشق بايد يا زندگي در ثانيا
حتما باشي داشته دوستش و شوي عاشقاو كه نكردي پيدا
وعاشقشما باشد داشته دوست را شما كه شود پيدا بايد كسي
نهفته انسان نهاد در كه ميرساند را عشق ضرورت اين و شود
عشق و ميگيرد سرچشمه بيپايان و ازلي عشق يك از و است
به كشش و ميل آن نوع يك.دارد واديهايي و مراحل انواع ،
از جلوهاي زيباست ، زن.است زيبايي از جلوهاي سوي
الهي الهه يك داشتن ودوست عشق پس "هوجميل"خداست زيبايي
و حيواني نباتي ، طبيعت در چه نر جنس.زيباست هم مرد.است
و است زيباترين شود ، نگريسته تعمق باديده اگر انساني چه
زيبايي خود كه حالي در زيباست ، مرد ديد از كه است زن اين
و مردان تمام به عالم خداي منت يك تنها اين و است تمام
توصيف به همنوعشان بوسيله آنها زيبايي كه است زنان
و مولود هم و ميكند معشوقهبازي هم مرد پس.درميآيد
.ميشود واقع عشق مخاطب
بررسي ميشود پرداخته آن بيان به مقدمه ذكر از پس آنچه
با امروزي خاص فرهنگ با نياز قالب در امروزي عشقهاي
است ، ناپايدار چرا اينكه و است عشق آسيبشناسي همراهي
چيز ميكنيم دنبال ما آنچه و است شده اشتباه لفظ در شايد
عشق شايد و باشد ، ناپايدار عشق ميشود مگرباشد ديگري
زندگي در الغرضميگيرد قرار ديگري مسائل تحتالشعاع
خاصي شيوع دختران و پسران امروز اجتماعي روابط و زناشويي
.است يافته
رد يا و انكار اثبات ، مقام در نويسنده كه شد متذكر بايد
.نيست واقعي معشوق و عاشق ميان فرااحساسي و حقيقي ارتباط
ميباشد اجتماع به نسبت تعهدم ميدهد ، حركت را قلمم آنچه
عميق نگرشي زناشويي مبارك پيوند سوي به عشق مقدمه در تا
و شود گرمتر عشق شعلههاي با خانواده مقدس كانون شودتا
جامعه به اسلامي فرهنگ در را انسانيت و انساني اصالت
.بشناساند بشريت
چشمانشان برق لحظه يك در كه بينديشيد مخالف جنس دو به
را آنها عجيبي حس ميربايد ، ناخواسته را يكديگر نگاه
يارمتبلور جمال در و متحول درون در را آنها و فراميگيرد
ميكردند دنبال گذشته در كه هدفي و موضوع انگار.ميسازد
و روزانه زندگي مقابل طرف جمال ديدن با و كرده تغيير
كه حسي و كردهاند فراموش خودرا خاص خصوصيات با تكراري
دردي و فراميگيرد را وجودشان تمام چيست نميدانند
درونشان غذا ، به اشتها و ميل.ميآيد سراغشان به لذتبخش
ندارند ، توجه هيچ خود پيرامون مسائل به.ميرود بين از
تنهايي به ميل و خوردهاند غوطه عميق تفكري در انگار
و جلوه و كنند بازي عشق خود عاشقانه خيال با تا دارند
در ديگران ، ديد از دور به و پنهان درخلوت را يار خاطره
ميسرايند ، شعر.كنند دريافت تصويري و شعري تخيلات اوج
تا ميشوند تمام عاشق خلاصه و...ميشوند دوستدار
صحبتهاي.ميكنند جستوجو مشروع نهادي در را عشق اينكه
ميكنند فكر يكديگر به آنقدر و...ميگيرد اوج عاشقانه
زنده و كنند تحمل را هم دوري لحظه يك نميتوانند كه
چه هر و ميكنند خلاصه خود معشوقه در را زندگي و ماندن
عشق سخن و ميدهند هديه دارند عشق و حضور دل ، زبان از
زندگي قبول در...ميشود شاعرانه چيز همه و مييابد فزون
دور در ميشود حاضر باشد دختر عشق طرف اگر مشترك
اگر و بسازد زندگي ضروريات حداقل با و محل افتادهترين
به تا ميگذارد ، حراج به دارد چه هر باشد پسر عشق طرف
تحمل را چيز همه و ميفروشد رسد معشوق به كه قيمتي
سالها ، كه عشقي كاروان و..رسند يكديگر به تا ميكند
مسير از بود افتاده راه به قبل لحظاتي يا و..ماهها
ابدي ، كاروانسرايي در تا ميدهند عبور صحراها و سنگلاخي
عاشق كه البته كاروان اين ساربان يگانه و آرام ، مامندهند
عشق منحني.بخواباند كجا را خود كاروان ميداندكه و است
مشترك احساس ظهور و تلاقي و برخورد اولين از پس دوباره
جايي تا ميرسد بالاتر و خوب درجه به و ميكند پيدا صعود
آيا.ميمانند عقب درانديشه ودرايت عقل مشورت از كه
از پر كه مكاني به رفتن براي فردي كه كرد تجسم ميتوان
اما است ، ماورايي خوشيهاي از آكنده و دلخواه نعمتهاي
يا و فانوس بدون شب در دارد حيراني و خطر سقوط ، احتمال
ميشوند يكديگر عاشق كه وپسري دختر !كند؟ حركت بسته چشم
و ازدواج هم آن ميكنند جستوجو عشق اين براي را مامني
زندگي و ميگيرد صورت خواستگاري.است خانواده تشكيل
بودن با شاعرانه و رمانتيك حالات.ميشود آغاز زناشويي
از عشق منحني زمان مرور با اماميگيرد اوج هم كنار در
مسير و ميگرايد واقعيت سمت به و شده خارج رمانتيك حالت
كه ميرسد جايي به و ميدهد سوق پايين سمت به را خود
ميگرايدو سردي به قبل پيشههاي عاشق و زوجين بين روابط
خيالات و شاعرانه صحبتهاي از و ميشود متفاوت برداشتها
ديگر "گفتيد شما چه ازهر" همچنين و شدن يكي از و عاشقانه
و ميرود پيش زندگاني اينگونه چرا نميدانند.نيست خبري
صادقانه وگريههاي گذشته عشق اگر.ميشود حادث اختلافات
صدايي داور سوت از ديگر دهند قرار وداور كنند تصور را
جدايي دروازه به سرعت به كه توپي مسير تا نميشود شنيده
كه توپي به اميدها و نگاهها همه.بگيرد است ، شده شليك
آن در كه است شده خيره داور سوت به و ميرود پيش سرعت به
يا.نميآيد بيرون صدايي شود دميده واگر نميشود دميده
قطع لحظاتي براي بازي تا نميشود شنيده درآيد صدا اگر
نقش با را بازي ادامه و گيرند رمقي خسته ، مدافعان و شود
آن عشقهاي و گذشتهها و نقشها ديگركنند ايفا خوب
دفاع طاقت كه ميمانند بازي زمين خسته مدافعان مثل چناني
دروازه نزديكي توپ كه ميمانند معجزه منتظر همه و ندارند
كه الحق و رسد پايان به بازي وقت يا شود منحرف يا متوقف
ميشود ، جدي اتفاقات الغرض.است همين نيز ما اميد همه
و اول خط وروي ميكند نزول صفر خط سمت به آن منحني و عشق
متوسل ديگري قدرت به پيشهها عاشق.ميايستد بيتفاوتي
تفاهم كه ميفهمند تازه ميكنند ، فكر تفاهم به ميشوند ،
ناگزيرند اما.ميكنند فكر تفاهم ابقاء در و رفته بين از
گذشت مقداري.بگردند چاره دنبال مشترك ، خاطرزندگي به
پاسخي مقابل طرف كه ميشود متوجه اما ميگيرد صورت
ميآيد ، پيش تنفر و..ميشوند دلخور يكديگر از.نميدهد
صورت پادرمياني كه اينجاست در.ميكنند فكر طلاق به
اميد.ميكنند صحبت ميآيند ، فاميل بزرگان ميگيرد ،
مرهم آنها دردآلود روح و افكار و خسته جان بر و ميدهند
ايجاد محيطي ميتوان چگونه نشود حادث طلاق اگر.مينهند
حالا.يابد پرورش متعالي روحي با و سالم فرزند كه كرد
عشق كه ميفهمند حالا !ديوانگي يعني عشق كه ميفهمند
حالا.است غلط جستن ظاهري احساس مضمون و درمفهوم
كه چيز آن.كردهاند تعبير در مسامحه كه ميفهمند
بوده نياز گفت بتوان شايد و نبوده عشق ميكردند جستوجو
فراهم بدون جستن ساده ابزار و ديد اين با را عشق و است
نتيجهاش لازم استعداد از برخورداري و آن زمينه آمدن
داده رخ اشتباهي چه و چگونه كه الحق و باشد همين شايد
.ميفهمند راحالا اين !است
مقصر كدام هيچ پسر نه و دختر نه ديگر ديدي از واقع در
بوجود آنها درون بايد عشق.ميگويند حق دو هر.نيستند
.ميكند پخته را خام انسان كه است عشق.شود آشكار و آيد
به و است همينطور هم قطعا و باشد تلخ عشق شراب اگرچه
.ميآيد شيرين كه است معشوق و عاشق مذاق
اجتماعي تجربه در و ميدانيم خوب چه و ميگوييم را اينها
از فراتر برتر عشق اينكه برتر نكته.داريم باور خويش
خداوند متعالي روح از است ، علوي عالم از و اينهاست
لحظه يك براي و شوم عاشق كه دارم دوست پس.است جلجلاله
راهبر عشق به مرا كه باشد كسي اگر بدهم ، دارم ، چه هر آن
!كند عاشق
آشنايي ابتداي در كه عشق منحني اين علت چه به و چرا حال
زندگي يك شروع و معشوق به وصال با بالاست حد در...و
از را منحني اين ميتوان چگونه و ميكند؟ نزول مشترك
كرد؟ حفظ سقوط
عين ديگر ، ديدي از و است متفاوت واقعيت با عشق اولا
براي دادن قرار وسيله صددرصد را عشق اگر.است واقعيت
اگر اما كني رها را وسيله بايد بداني معشوق به رسيدن
واقعيت كه بداني بايد بودي واقعيت و حقيقت دنبال صددرصد
آمد جهان اين كه آمد عشق يعني.است عشق اصيل ، و اصلي
.پديد
معشوق به كه قراردادي وسيله را امري اگر عرفاني تفكر در
استفاده طناب از شدن غرق از جلوگيري براي اينكه مثل رسي
را راه بايد كردي پيدا نجات غرق از كه وقت آن كردي ،
رسيدن در و دهي قرار رامعشوقه طناب اينكه نه دهي ، ادامه
به كردن پشت عين اين و كني بازي طناب اصلي معشوق به
كه پل طرف اين به كه كردي استفاده طناب از تو.است معشوق
چرا؟ يافتن طناب دوباره رسيدي كه حال برسي است معشوقه
به كه بود وسيله اين چرا؟ كردن او صرف را توجه و وقت
انداخت دور را واسطه بايد رسيدن از بعد..و برسي معشوق
معشوقاگر به رسيدن از پس.شد متوجه معشوق خود به و
غيرت خلاف است ، غلط كني جستوجو دوباره را واسطه و وسيله
.است عشق منحني سقوط نتيجهاش و است واسطهگري و است عشق
درايت بدون است ، احساس چيز همه آشنايي اوايل در ثانيا
هر كه است اينگونه عقل با عشق رابطه و تفكر حضور و عقل
.فرارود ديگر در از ديگري درآيد دري از كدام
ميل ميكنند ، احساس هم درون نيازي چون پسر و دختر ثالثا
دروني احساس زمينهساز اين و دارند مخالف جنس در كششي و
.ميآورد بوجود توافق و تفاهم آنها براي ظاهر در و
نمايش به آشنايي و شناخت لحظه در واقعي خود اگر رابعا
در پس آرماني خود تا ميآمد بوجود بهتر نتيجه درميآمد
هيچ يا و نميشود ديده ضعف نقاط معمولا موارد گونه اين
هم انسانعادي كه حالي در نميكنند ، بيان طرفين از يك
تقويت جهت در ضعف نقاط بررسي با.زشتي هم و دارد زيبايي
واقعي معناي زيبادر وجلوههاي مثبت خصوصيات كه است آن
.ميكند نقشآفريني خود
به ودوستي ازدواج و ارتباط واقعي خود بيان با بسا چه
كه واقعي عشق درنهايت كه ميگردد باثباتتر و موفق مراتب
زندگي تركيبات در كامل طور به ميكردند جستوجو مقدمه در
راهكارهاي به فهرستوار و خلاصه طور به.برسند آن به
:ميكنم اشاره است آمده مقاله متن در كه اصولي
و عملي و علمي استعداد در واقعي شخصيت از ونمودي بيان 1
را آن مقابل طرف آنچه بيان و ومعنوي مالي تواناييهاي
.است داده قرار مبنا
هدف غيرمستقيم و مستقيم چه و باطن در چه و درظاهر چه 2
پس ناز و نياز كه چرا نباشد ناز و عشوه و نياز رفع صرف ،
.نميگذارد زندگي دوام براي جايي شدن برطرف از
را عقل اصطلاح به و كشيد احساسات روي عقل از پرتوي 3بايد
از استعانت با مورد اين و نسپرد نشده مهار احساسات دست
.ميشود ميسر فاميل و خانواده بزرگان و عاقل افراد
ديد با هست آنچه ودرك نگرش و واقعي معني در گذشت 4
.واقعيگرايي
مرادي محسن
موجب هوا و آب بد مناطق در بهكار اشتغال
نميشود موعد از
پيش بازنشستگي
امور و عمومي روابط كل اداره گزارش به:اجتماعي گروه
قانون تصويب به توجه با اجتماعي تامين سازمان بينالملل
از زيانآور ، و سخت كارهاي در موعد از پيش بازنشستگي
از هوا و آب بد مناطق در شاغل بيمهشدگان تاريخ 2/9/80 ،
شدهاند خارج اجتماعي تامين قانون ماده 76 تبصره 2 شمول
در شاغل بيمهشدگان ساير همانند آنان بازنشستگي شرايط و
.است عادي كارهاي
كه صورتي در تنها سايرين همچون بيمهشدگان از گروه اين
ميتوانند باشند ، داشته اشتغال زيانآور و سخت كارهاي در
تامين شعب به را خود موعد از پيش بازنشستگي تقاضاي
.دهند ارائه اجتماعي
در هوا و آب بد مناطق در شاغل بيمهشدگان ترتيب اين به
شود ، داده تشخيص زيانآور و سخت مشاغلشان كه صورتي
گونه اين به متناوب سال يا 25 متوالي سال چنانچه 20
بدون و بيمهشدگان ساير همچون باشند ، داشته اشتغال مشاغل
.شد خواهند بازنشسته موعد از پيش سني ، شرط
نقاشي تابلوي دلاري ميليون فروش 3
چين امپراطور
دوران در چين امپراطور "زونگ هوي" توسط كه تابلو يك
پكن در حراج مركز يك در شده نقاشي (1279960) سونگ
.فروشرفت دلار ميليون مبلغحدود 8/2 به
چين خبري رسانههاي اسلامي ، جمهوري خبرگزاري گزارش به
كه است مبلغي بالاترين اين:دادند گزارش شنبه روز
.است شده پرداخت چيني هنري اثر يك براي تاكنون
خريدار هويت داشتن نگه پنهان براي حراج مركز اين
را حراج طول در فيلمبرداري هرگونه تابلو ، اين
رسيده ، اطلاعات بنابر چند هر.بود كرده ممنوع
.است چين دولتي موزههاي از يكي تابلو اين خريدار
در:حاكيست پكن جوانان روزنامه از ديگري گزارش
هوي امپراطور به مربوط هنري اثر تنها 13 حاضر زمان
مركز در آن اولين گذشته روز كه دارد وجود زونگ
.رفت فروش حراج
متر سانتي و 5/27 طول متر سانتي نقاشي5/521 تابلو اين
آن در كمياب كوچك پرنده تصوير 12 كه دارد عرض
.است شده نقاشي
آن از امنيتي مامور دو تابلو ، اين فروش هنگام به
.ميكردند مراقبت
تاريخ در امپراطور هنرمندترين به كه زونگ هوي اثر
مورد و 300 هزار سه از يكي است داشته شهرت چين
.بود گذشته روز حراج
يك توسط ميلادي جاري سال اوايل تابلو اين
كه ميشود گفته.شد بازگردانده چين به ژاپني كلكسيونر
.بود شده ناپديد امپراطوري قصر از پيش قرن دو تابلو اين
هشتم مناسبت به جوانان ملي سازمان رئيس
ميليارد كرد20 اعلام جوان روز ارديبهشت
يافت اختصاص جوانان اشتغال براي تومان
اشتغال ، براي اعتبار تومان ميليارد مبلغ 20:اجتماعي گروه
.است يافته اختصاص جوان ، نسل رواني بهداشت و مهارتآموزي
مصاحبه يك در ميرباقري دكتر ما خبرنگار گزارش به
اعتبار اين كل از:افزود مطلب اين اعلام ضمن مطبوعاتي
هزينه فارغالتحصيلان كارورزي براي تومان ميليارد مبلغ 9
.شد خواهد
بر 45 علاوه نيز ازدواج امر در:داد ادامه وي
گرفته نظر در ازدواج وام براي كه اعتباري ميلياردتومان
كنند 2 دريافت وام تومان هزار ميتوانند 400 زوجين و شده
ازدواج كانونهاي راهاندازي براي نيز تومان ميليارد
.است يافته اختصاص
كه افرادي بر علاوه:گفت جوانان ملي سازمان رئيس
مذاكرات با كه داريم افرادي هستند دانشجو و دانشآموز
به نياز پرورش و آموزش وزارت حرفهاي فني سازمان
امر اين به تومان ميليارد مبلغ 8/1 كه دارند مهارتآموزي
سال 81 برنامههاي از يكي:افزود وي.دادهايم اختصاص
ميليون كردن 5 فعال براي سازمان است ، دركشور آموزش توسعه
و.كرد خواهد هزينه ورزش براي تومان ميليارد يك مبلغ جوان
در جوانان مشاركت براي هم تومان ميليارد يك مبلغ همچنين
محروميتزدايي و بهداشت توسعه زيست ، محيط از حفاظت
.است شده داده اختصاص
توسعه زمينه در تومان ميليارد يك مبلغ:افزود ميرباقري
ميليارد مبلغ 2 و گرفتهايم نظر در كتابخواني و مطالعه
تقويت و الگوسازي براي ويژه صورت به نيز اعتبار تومان
.است شده داده اختصاص جوانان نمونهاي برنامههاي
گفت جوانان نگرشهاي و روحيات مورد در پايان در باقري مير
نهادهاي به نسبت جوانان ديدگاه ما بررسيهاي بنابر
تحمل آستانه نيز رواني بهداشت نظر از و است منفي حكومتي
.است شدن كم حال در آنها
|