دارند حق همه نيويورك در
ندادند دست هم با حتي..
تماشاگر نگاه
20-لينچ زبان از لينچ

دارند حق همه نيويورك در
"ميچل راجر" روايت به "مسير تغيير"
كار دارد كسي چه كنيد ، حمايت كسي چه از بايد كه نميشويد متوجه درست فيلم طول در
است غلط كارش كسي چه و ميدهد انجام را درست
ريچ اسپرلينگ.ج
ميرزابيگي نگار:ترجمه

گير ترافيك در كه است آمده پيش ميكنند زندگي امروزي جامعه در كه كساني براي حتما
اين به هم را اتومبيل كوچك تصادف يك است كافيبياورند جوش عصبانيت فرط از و كنند
تصادف داستان "مسير تغيير" فيلم.بريزد هم به حسابي چيز همه تا كنيد اضافه قضايا
يك فعال دعاوي وكيل) "بنك گاوين" ميان نيويورك شهر بزرگراههاي از يكي در اتومبيلي
آنكه بدون بيادبي كمال در بنك.است (پاس و آس فروشنده) "گيبسون دويل" و (شركت
اتومبيل توي برساند ، جايي تا را او دستكم يا و بدهد گيبسون به را تلفنش شماره
پيش را قضايي مهم پرونده يك كه ميكند فراموش و ميشود دور و مينشيند گرانقيمتش
همين به درست و نيست سادهاي كار اصلا پرونده اين گرفتن پس.است گذاشته جا گيبسون
عكس به.ميشود كشيده قضايي دادگاههاي به و ميگيرد بالا جنگوجدالشان دليل
تماشاگران به تمامعيار و كامل قهرماني عنوان به را خاص شخصيتي كه فيلمها بيشتر
"الجكسن سموئل" و بنك نقش در "افلك بن" مسير تغيير اصلي شخصيت دو هر ميكنند ، عرضه
اينباره در فيلم كارگردان "ميچل راجر".هستند فيلم قهرمانهاي گيبسون نقش در
كسي چه كنيد ، حمايت كسي چه از بايد كه نميشويد متوجه درست فيلم طول در":ميگويد
اخلاقي تنيدگي درهم همين.است غلط كارش كسي چه و ميدهد انجام را درست كار دارد
و ميخندد او ".ميكند پيچيدهتر حتي و ميكند خارج صرف تعليق از را فيلم كه است
تا ميدهد را امكان اين شما به كه است اين فيلم جالب نكته نظرم به":ميكند اضافه
و كنيد باور را شخصيتها اين دوي هر ميكنم خواهش شما از.كنيد همدردي وكيل با
آنها با كه دارند حق دو هر.دارند قرار دشواري وضعيت در دو هر كه باشيد داشته يقين
از پر دنياباشد داشته تفاوتي دنيا اين با هم ما دنياي نميكنم گمان.كنيد همدلي
اگر.است حرفها اين از پيچيدهتر قضيه نظرم به.نيست بد آدمهاي و خوب آدمهاي
نشان است احساسي خمهاي و پيچ از پر كه فيلمي در را پيچيدگي اين از اندكي بتوانم
داشته اين جز چارهاي تماشاگر كه نميكند گمان جكسن سموئل ".ميشوم راضي بدهم ،
را نقش اين كردن قبول دليل اطمينان با كه حالي در او.بگيرد را او طرف كه باشد
در او كه بود اين داشتم گيبسون نقش خواندن از بعد كه تصوري":ميگويد ميدهد توضيح
تمام عكساست پريشاني و آشفته مرد دويل ولي.قهرمان هم و است مرد هم حال عين
ماندن زنده براي كه مردي شخصيت به نزديكيكردهام بازي امروز به تا كه نقشهايي
".بود مشكلي كار ميكند تقلا

گرفته الهام خودش زندگي از كجخلق آدمهاي نقش در بازي براي كه ميكند ادعا جكسن
مردم برابر در خودم از بايد.بودم بدخلق و عصباني شدت به بودم جوان وقتي":است
به چيزي كسي اگر وقتها بيشتر و هستم حاضرجوابي آدمميكردم دفاع بداخلاق و عصبي
كاري تنها و مياندازم راه دعوا و جنگ عادي آدمهاي باميدهم را جوابش بگويد من
".كنند فيزيكي برخورد كه است اين دهند انجام ميتوانند آنها كه
گمان ميچل كه بود دليل همين به شايد و هستند متضاد معمولا الجكسن سموئل نقشهاي
انتخاب يك ميدهد انجام سوالبرانگيز كارهاي كه مردي نقش در بازي براي او ميكرد
.است عالي
را آن وقتي كه بود فيلمي همان اين.بودم ديده را Die Heart فيلم":ميگويد ميچل
ميخواهد كه است سادهاي مرد Die Heart در اوميخورد نقش اين درد به فهميدم ديدم
.امروزي نه و است خلافكار نه است ، خونسردي آدم نه.برساند شب به را روزش شده جور هر
نقش اين كه رسيد فكرم به و داشتم احتياج كارم براي كه بود شخصيتي همان دقيقا اين
".كلك بدون بازي جوري يك شايد.ميدهد او به را تازه كاري انجام فرصت
.رسيد بنافلك دست به "مرواريد بندر" فيلمبرداري وسط درست مسير تغيير فيلمنامه
ديالوگ يك حتي آنكه بدون ميكرد بازي فيلم هفته يك او" ميگويد ، افلك درباره ميچل
خوب ميان انتخاب فرصت كه كسي عنوان به شخصيت اين با افلك نظرم به.بياورد زبان به
نقش.است فوقالعادهاي بازيگر او.ميكرد پنداري همذات ميكند ، ايجاد را بد و
ميآورد در پرواز رابه هواپيما يك گاهي.كند بازي است بلد خوب را پرهياهو آدمهاي
پرتحرك فيلمهاي در كنيم نگاه منصفانه اگر.ميشود كشيده گريز و تعقيب به كارش و
".است شده ظاهر خوب خيلي
،"كولت توني" مثل مشهوري بازيگران مسير تغيير در را جكسن و افلك مقابل نقشهاي
دست آن از كولت ميگويد ميچلدارند عهده به "پولاك سيدني" و "هرت ويليام"
.باشد افلك دوست باشيم داشته انتظار كه نيست هنرپيشهها

كه كسي نه كند ، بازي را باهوش وكيلي نقش كه ميگشتم كسي دنبال به":ميگويد او
حسي چنان نميخواستم.كند تلف موهايش مدل كردن درست و آرايش براي را زيادي وقت
كه را كارهايي همان دقيقا كولت كه داشتم بلندي بخت.آيد وجود به او به نسبت
من بلند بخت از واقعا و نميكرد بازي را مهمي نقش او واقع در.داد انجام ميخواستم
"هرت ويليام" با كردن كاربودند خوب بازيگران همه البته.پذيرفت را نقش اين كه بود
".بود فوقالعاده
.ميكند بازي "آمريكا الكليهاي به كمك جمعيت" در را گيبسون حامي نقش هرت ويليام
.است كرده تجربه هم عاديش زندگي در جكسن را شخصيتي چنين
براي.ميافتد اتفاق "نيويورك" در كه است اين مسير تغيير فيلم ديگر جنبه يك
به و برسد اوج به بزرگراهها ترافيك تا بود نياز خاص صحنههاي بعضي فيلمبرداري
.شوند نزديك روز ساعتهاي شلوغترين
اهالي كه است جالب خيلي من براي":ميگويد است انگلستان ساكن خودش كه ميچل
پليس اداره چه و شهرداري چه.بسازند فيلم شهر همان در فقط كه دارند اصرار نيويورك
اين ديدن به ميكنند دعوت شما از.بسازيد فيلم آنجا در فقط كه ميخواهند شما از
و شور چنين است ، ساخته فيلم لندن در كه كسي براي.بسازيد فيلم آنجا و برويد شهر
هم كوچك خيابان يك از كه نميدهند اجازه شما لندنبه در.است شگفتآور شوقي
".كنيد فيلمبرداري
ندادند دست هم با حتي..
"تايمز نيويورك" نگاه از "مسير تغيير"
ميچل الويس
معينالسادات مهرا:ترجمه

نيست ، شاد كه باشيد مطمئن ميزند لبخند و ميايستد دوربين روبه "افلك بن" كه زماني
شاد براي كه "مسير تغيير" فيلم در منتهن اهل پرمشغله وكيل ،"بنك گاوين" مثل درست
پرونده يك درگير كه است بيتجربه و جوان وكيلي كه چرا.دارد زيادي دلايل نبودن
.است شده پيچيده قضايي
بسيار را خود قابليتهاي كه است مردي داستان نيست ، تغييري هيچ داستان مسير ، تغيير
"گاوين".ميافتد اتفاق دلپذير جمعه روز يك در فيلم ماجراي.ميكند كشف دير
دريابد تا ندارد را آن فرصت و ميكند طي را ترقي پلههاي سرعت به كه است جواني
ميآيد پيش زماني فرصت اين.ميبيند صدمه دارد برخورد آنها با كه آدمهايي از چقدر
.ميكند تصادف (جكسن سموئل) "گيبسون دويل" با "روزولت - فرانكلين" جاده در او كه
سوار "گاوين" كه ميافتد اتفاق زماني تصادف.بماند زنده ميكند تلاش كه مردي
پر كرده سرخ جوجه با كه را دهاناش و ميراند شهر جنوب طرف به خود خوشرنگ مرسدس
ثبت به را مهم قضايي پرونده يك از موجود مدرك تنها بايد گاوين.ميجنباند شده ،
دويل گاوين ، مقابل نقطه.افتاد خواهند خطر به دو هر زندگياش و كار برساندوگرنه
ارزشهاي و كرده ترك را الكل تازگي به او.كند زندگي لحظه در دارد عادت كه است
ناپسند اعمال بازنمايي براي زمان از دويل.ميداند را نيامده و شده سپري ثانيههاي
تنها دويل.كند اصلاح كندي به چند هر را آنها ميكوشد و ميكند استفاده گذشتهاش
تا كرده جمعوجور را خودش او آخر دست.دارد فاصله زندگياش فروپاشي تا قدم يك
از شايد تا است شده دادگاه روانه دويل.بخرد "كويين" محله در خانهاي بتواند
تغيير چقدر كه دهد نشان "والري" قديماش همسر به و كند استفاده آمده پيش موقعيت
كوچك تويوتاي شده ، منحرف باري ماشين يك توسط كه گاوين اتومبيل كه زمانياست كرده
كه دويل.ميريزد هم به آنها دوي هر وضعيت ميكوبد ، جاده كنار موانع به را دويل
را شانههايش عصبانيت سر از گاوين و ميماند باران زير شده پنچر اتومبيلاش چرخ
سفيد گاوينچك."باشيم خوششانستر شايد بعد دفعه":ميگويد و مياندازد بالا
جا دويل پيش مدركهايش كه اين از غافل ميرود ، و ميگذارد تصادف محل در را امضا
.است مانده
آن از شباهت اين.ميشود "رانر رد" كارتون شبيه مسير تغيير فيلم كه جاست اين از
جان و جسم ميكنند سعي هم به نسبت وحشيانهشان اعمال با آنها كه ميشود ناشي جا
.كنند تصرف را همديگر
بنابراين.كند ثبت روز آخر تا را آنها بايد كه چرا ميخواهد ، را مداركاش گاوين
ميخواهم كه چيزي تنها":است ديگري چيز دويل حساب حرف اما.برگردد ميشود مجبور
بيست فقط":ميتوپد گاوين به دفعه يك بعد و "بدهي پس من به را صبح كه است اين
تاخير اين و ميرسد دادگاه به دير خيلي او "برگرداني؟ من به را آن ميتواني دقيقه ،
قصد همسرش كه چرا.بدهد دست از نيز را كوچكاش پسر دو با ملاقات تا ميشود باعث
.برود "لند پورت" به دارد
.كند مقابله شده ايجاد او در الكل مصرف اثر در كه خودكشي وسوسه با دارد سعي دويل
گاوين همسر.كند دفاع شغلي خطرات برابر در زندگياش از بايد كه است گاوين اين اما
كلاه رو همديگر سر دارن همه داره ، خرج خيلي زندگي":ميگويد او به سرد لحني با
دست به را او خود جمله از بهتري چيزهاي ميخواهد اگر ميگويد گاوين به و "ميذارن
"كندي جان" مثل زيبا و كودكانه ظاهري گاوين.كند رفتار گونه اين كه است بهتر آورد ،
به كافي چندان ميگذارد ، پا زير را قانون كه كسي نقش براي مسئله اين اما دارد ،
ولي.هست نيز روحي بحران يك نشاندهنده نقشي چنين آن ، بر علاوه.نميرسد نظر
را كافي احساس اما ميكند بازي نشده ، خود نقش درگير بايد كه قدر آن "بنافلك"
آگاه مالياش درگيريهاي از موقع به بسيار گاوين.ميرسد نظر به بيروح و ندارد
داده فريب را او قديماش دوستان از يكي كه درمييابد تصادف از پيش ميشود ، ساعاتي
شك بيشتر و بيشتر شغلياش موقعيت به نسبت او.ميبرد پي خود اشتباهات به و است
بينتيجه ماجرايي دشوار مراحل پيگيري از او نميشود باعث مسئله اين اما ميكند
جكسن ال سموئل اما.ميزند پا و دست بدي و نيكي ميان انتخاب در او.ايستد باز
.باشد شده متوقف شكست اثر در كه نميكند بازي را مردي نقش او.است شده ظاهر بهتر
قدمهاي تا كند تلاش بايد كه ميداند.ميرود پيش راسخ عزمي با اما مانده و خسته
كه ميزند چنگ خاصي كلامهاي تكيه به ناچاري سر از دويلبردارد لغزش بدون را بعد
كه اينه مهم":ميگويد گاوين به تصادف صحنه در وقتيميشوند محسوب دفاعياش نظام
به صحنه اين.ميكند تكرار نيز خودش براي را جمله اين "بديم انجام رو درست كار ما
بازيهاي.نميشنوند را يكديگر صداي كه است مرد دو درباره كه چرا است اثرگذار شدت
.ميپوشانند را فيلم ايرادهاي از بسياري كه ميشوند ديده فيلم در نيز ديگري چشمگير
.ميكند بازي (او اخلاقي فشارسنج شايد و) گاوين همكار ،"ميشل" نقش در "كولت توني"
عهده به را گاوين پدرزن نقش كه باتجربه و قديمي هنرپيشه "پولاك سيدني" طور همين
رفتاري با سودايي فردي به كمكم اما دارد دوستانه بسيار رفتاري ابتدا در او دارد
.ميشود بدل هولناك
اون از بيشتر من":ميكند اضافه ميگويد ، افلك براي شغلاش از كه حالي در پولاك
پس در":ميگويد كه را "بالزاك" جمله او ، حرف اين "ميرسونم فايده برسونم ، ضرر كه
.گاوين مورد در نه اما ميآورد ، خاطر به "است نهفته هولناك جنايتي عظيم ، ثروت هر
حتي.ببرند بين از زودتر را يكديگر تا ميكنند سعي افراد اين گذشته ، اينها همه از
.ندادند دست هم با "كايوت" و "رانر رد" كارتون ، پايان در
تماشاگر نگاه
گربه و موش بازي
براردينلي جيمز
يوسفي حامد:ترجمه
(Thriller) دلهرهآور فيلم يك با سادگي به است ممكن "مسير تغيير" اول نگاه در
در اما.هست فيلم در ژانر اين نشانههاي برخي كه كرد نميشود هم انكار.شود اشتباه
فيلم در اكشن لحظههاي.ماشينها تعقيب نه و انفجار نه است ، شليك از اثري نه آن
"مسير تغيير".است كمياب فيلم در هم خشونت البته و است زياد هم از فاصلهشان و اندك
اين فيلم هدف اصلا چون نيست ، بدي چيز اين امانميدهد افزايش را آدرنالين ترشح
فشارهاي درباره جسورانه بيانيهاي - است محور شخصيت فيلم يك "مسير تغيير".نيست
شود اين به منجر ميتواند بيروني محركهاي چگونه اينكه و انسان موقعيت و اجتماعي
تماشاي براي كه آنها.بزند كننده مشمئز كارهايي به دست مودب و محترم انساني كه
دست كه ببينند انتقام درباره دلهرهآوري فيلم دارند انتظار ميروند "مسير تغيير"
.كند سرگرمشان كم

مشهوري قانوني شركت در تازه شريك يك داريم ، را (افلك بن) بنك گاوين ما طرف يك از
عنوان به نه ميكند ، نگاه تفريح ابزار عنوان به اخلاقيات به كه والاستريت در
وقتي و است باوجداني آدم گاوين متاسفانهروزمره زندگي الزامات از جدي عناصري
در اينكه از ميكند ناراحتي احساس فوقالعاده كند ، تقلب يا بگويد دروغ نميخواهد
ترك الكلي يك داريم ، را (جكسن ال سموئل) گيبسون دويل ديگر طرف از.برود جلوتر قضيه
- اوست از جدايي آستانه در كه - همسرش.برگرداند را زندگياش ميكند تلاش كه كرده
در.دويل از دور جايي - كند مهاجرت آرگون به دارد قصد و ميخواهد را پسرشان حضانت
خاطر همين به و است لايقي پدر دهد نشان ميكند سعي دويل دعوا و ديدار آخرين
چيز همه درآورد ، كنترل تحت نمونه ، شهروند يك همچون را ، آتشفشانياش اخلاق ميكوشد
گاوين با درگيري سمت به را او حادثهاي اينكه تا است ، شدن درست حال در لطف نظر با
.ميكشاند
روي ميروند دادگاه سمت به عجله با مرد دو هر وقتي كه است اتومبيل تصادف يك حادثه
حكم قرائت مراسم در شركت براي دويل و دادگاه به سندي ارائه براي گاوين - ميدهد
.دارد عجله خيلي چون كند صبر پليس آمدن براي نميخواهد گاوين تصادف صحنه در.حضانت
امتناع مسنتر مرد اما ميدهد را امضا سفيد چك يك پيشنهاد دويل به همين براي
ديداري" دويل.كند ختم اتومبيلها شماره برداشتن با را قضيه ميخواهد و ميكند
و تصادف ، صحنه در اما.ميروند و ميشوند ماشين سوار دو هر و ميكند آرزو را "بهتر
گاوين كه دارد چيزي دويل حالا.ميافتد گاوين دست به دويل از سندي تصادفي ، شكلي به
روي ادامه در آنچه.ندارد هم را آن برگرداندن قصد و است نيازمند آن به عميقا
كدام هر گاوين و دويل آن در كه است گربه و موش همچشمي و چشم بازي يك ميدهد
به تصادف در را آنچه نميشود حاضر دويل كه وقتي.بگيرند را بالاتر دست ميكوشند
دستبرد را او اقتصادي اسناد تا ميكند استخدام را كسي گاوين بدهد ، پس افتاده دستش
.ميشود كشنده بالقوه حادثه اين از پس دويل مسئوليت.كنند ورشكستهاش و بزنند
متوسطي آدمهاي اساسا دويل هم و گاوين هم كه است اين مسير تغيير چشمگير جنبه
- دويل حوادث ديگر ، شرايط در.شدهاند اسير طاقتفرسايي موقعيت در اينجا كه هستند
آن و ميكشاند كنترل غيرقابل حماقت يك سمت به را - خوشقلب و محبت با پدر اين
نشان واكنش فراوان ناباوري با او خلافكاريهاي برابر در گاوين كه است هنگامي
تصادف ، صحنه كردن ترك بودن ، ورشكستگي لبه بر خيريه ، طريق از كلاهبرداري:ميدهد
چيزهايي دو ، هر مردان ، اين كه اينجاست نهايي نكته اما...و قانوني اسناد جعل
.نفهمند ديگري طريق هيچ از بود ممكن كه ميفهمند خودشان درباره
دچار يا چيستانوار و تصنعي است ممكن مسير تغيير جنبههاي بيطرفانه ، منظر يك از
كار در انسجامي و نظم حال ، هر به دروني ، منظر يك از.برسد نظر به منطقي ايرادهاي
اوليه جمعبندي به فيلم سازندگان اگر كه يعني.است شگفتانگيز پايانبندي.است
از فارغ.كند ايجاد اميدي ميتوانست ميكردند ، توجه هم دومي به و نبودند متكي
از مستقل تصميمي حاصل يا است تماشاگران واكنش سنجش نتيجه پايانبندي اين آيا اينكه
را كاري اول ، پاياننيست بخش نتيجه كه گفت بايد فيلمنامهنويسان ، و كارگردان سوي
.است ناموفق و مضحك دومي اما ميكند ، بكند بايد كه
هرگز كه جكسن ، ال سموئل.اول نقش بازيگر دو بازيهاي خصوصا است ، استوار بازيها
زورورزي به دست برساند ، بروز به نقش يك در را تواناييهايش تمام بود نتوانسته
دويل مداوم خوردن تاب و پيچ كه خشمي و نااميدي به واكنش در ;است زده ديگري ممتاز
در چه و خوانده مقام در چه - است عالي هميشه مثل كه نيز ، بنافلكميكند ايجاب
در پولاك سيدني شامل مكمل بازيگران.جكسن كه است قبول قابل همانقدر - خواهان مقام
و دوستش نقش در كولت توني همسرش ، نقش در پيت آماندا گاوين ، جدي و قاطع رئيس نقش
.است كرده ، بيمه را دويل اتومبيل كه سازماني نماينده و ضامن نقش در هرت ويليام
در ميچل غريزهاست ميچل راجر كارگردانش براي آهنگي تغيير دهنده نشان مسير تغيير
آنكه نتيجه.ميآورد بيرون سربلند گفتوگوها و بحث از را او روابط و شخصيتها خصوص
از كار و است كننده قانع و تماشايي فيلمي اما نيست ، كامل فيلم مسير تغيير اگرچه
.ميايستد بالاتر مشخص سطحي
20-لينچ زبان از لينچ
كوتاه فيلم انيميشن ، نقاشي ،
رادلي كريس:گردآوري
پوريا امير: ترجمه

آثار در اغلب حروف ، تك تك حتي و كلمات آموزشي ، شده تثبيت شيوههاي تحصيلي ، مراكز
اهل گاه هيچ طبعا او اوصاف ، اين باميشود تصوير ترس يا سوءظن سرخوردگي ، با لينچ
با كه بود كيلر بوشنل اين كرد ، نگران را همه درسياش نمرات وقتي و نبود دانش و درس
پدر بوشنل) كرد دفاع او از نقاشي ، در لينچ انكارناپذير استعداد به استناد
اول همسر (م - بود نزديك او به لينچ و نقاش خودش كه - لينچ قديمي دوست - تابيكيلر
در چه آن از او حوصله احتمالا كه است معتقد(Peggy Reavey)ريوي پگي لينچ ،
مزخرفي دبيرستاني شاگرد":ميگويد سابق لينچ خانم.ميرفت سر ميدادند ، درس مدرسه
به آدمها.بود شده هم مدرسه انجمن عضو و بود قيافه خوش.بود محبوب خيلي ولي بود ،
".نداشت حالتي چنين وقت هيچ نبود ، مطرود و سركش.ميشدند جذب او
آغاز بوستون موزه مدرسه در وقت تمام طور به را نقاشي فراگيري سال 1964 در لينچ
همراه و دوست همراه به اروپا ، به ساله سه سفري اشتياق به سال ، يك از بعد ولي كرد ،
آموزشي دوره ،(ميكند كارگرداني و توليد طراحي كار اكنون كه) فيسك جك نقاشاش
به و برگشت لينچ ماند ، ناتمام روز پانزده از بعد فقط سفر وقتي.كرد رها را بوستون
مستقل مادرش و پدر از مالي لحاظ به حالا كه او.رفت كيلر بوشنل خانه به الكساندريا
دستي ميخواست كيلر خانواده كه اين در حتي.ميآورد در را خودش خرج بايد بود ، شده
ديويد":دارد خاطر به خوب را اين تابي.ميكرد مشاركت بكشد ، خانهاش روي و سر به
سرش قسمت كه ميكرد استفاده قلممويي از.كرد شروع دوم طبقه حمام آن از را كارش
آن كردن رنگ صرف را تمام روز سه اوضعيف و كوچك برس يك !بود نيم و سانت يك فقط
به !گذراند حمام توي رادياتور كردن رنگ به فقط را كامل روز يك احتمالا و كرد حمام
.ميشد اولش از بهتر گاهي كه ميكرد رنگ طوري را آن و ميكشيد سرك سنبهاي سوراخ هر
روش به.ميماند آخر تا و است جاودانه زده ، او كه رنگي انگار كه ميكرد كار طوري
".ميزد رنگ هميشه براي بار يك
حوادث گرفت ، فيلادلفيا در را پنسيلوانيا آكادمي جايزه لينچ كه سال 1965 تا
روي بر ماندگاري تاثير كه است شهري فيلادلفيا خود.داد رخ متوالي طور به فراواني
آكادمي در دو آنشد آشنا ريوي پگي با او كه بود جا همان.است گذاشته كارش و لينچ
.كردند ازدواج در 1967 و بودند همكلاس هم با
|