بادپايان با سفري و سير
بهرهگيري بدون: علوم وزير پژوهشي معاون
نيست بخش اطمينان كشور توسعه پژوهش ، از
بازگشايي نياوران كاخ ناديدههاي از بخشي
ميشود
و توس در خيام و فردوسي آرامگاههاي
ميشود گلباران نيشابور
به رسيدن بهمنظور و بار نخستين براي
سلسله راهبردي برنامهريزي الگوي
ميشود برپا كشور در انديشگان نشستهاي
حفاظت ضرورت درباره جمهور رئيس به نامه
جمشيد تخت از
كند تغيير بايد درسي برنامهريزي نظام

بادپايان با سفري و سير
ميداني آيينهپژوهش در مردم فرهنگ
مسافرت ناگزير و بود ودراز دور شهرها فاصله و ناهموار راهها گذشته ، روزگاران در
تا ميرفت ساعتها و ساعتها -سواره يا پياده -ميداد سفر به تن كسي اگر.طاقتفرسا
به شعري لب زير خود و ميسپرد آب زمزمه به دل.ميرسيد درختي سايه يا سرچشمهاي به
گرفت ، را استر و اسب جاي درشكه و بعدهاگاري.برميبست رخت خستگي و ميخواند زمزمه
خاموش هرگز زمزمه اين اما.شد پيدا هواپيما و قطار و ماشين سروكله كه ما زمان تا
ته حرفهاي يا حرف نغمهخواني ، بر علاوه بادپيما ، بادپايان بر سوار رهنوردان.نشد
و شيرين و ناب اما كوتاه ، چند هر كلام.نوشتند خود وسيله بدنه روي نيز را دلشان
به عشق ، از مالامال قلبي تپش و ديداري شوق عشقي ، شور عقدهدلي ، .بود داشتني دوست
شكايت يار ، از شكوه گاهيميبست آذين را بادپايان بدنه كلامها تكيه و شعرها صورت
ميكرد پيدا شعرها اين كنار پايي جاي نيز كجمدار روزگار دست از گله ناباب ، رفيق از
شد اين و ميكشيد خود دنبال به نيز را رهروان ديگر خاطر رضايت و لبخند البته صد كه
اين عمومي فرهنگ و مردمي ادبيات از بخشي روز ، امروزه كه سنت بعد و عادت نوعي
.ميدهد تشكيل را سرزمين
آن از بخشي تنها سفر ، و گذار و گشت سالها طول در ادبيات ، از بخش اين گردآورنده
اين تحليل و تجزيه ميدانيم كه اين به توجه با.كند گردآوري است توانسته را گنجينه
.كند انباشته را دفترهايي يا دفتر ميتواند بعدها مردم ، فرهنگ از بخش
كاميونها ، چهره بادپايان ، خيل ميان كه است گفتني مطلب ، اصل به پرداختن از پيش
و مينيبوسها اتوبوسها ، رانندگان.است مشخصتر همه از تريليها بهخصوص و باريها
رسيدن زود راندن ، تند هراس و هول.مسافركشياند بند در بيشتر كرايهاي ، سواريهاي
از را مشتاق دلهاي شور و شوق و جادهها صفاي و سير پله ، و پول كردن جمع و مقصد به
سري و عشق از آكنده دلي كه ميشود پيدا يكي تنها گاهي چند از هر.است گرفته آنان
وسيله بدنه در را احساس آن چكيده و دارد غم از مالامال قلبي و اشتياق از شوريده
.ميزند رقم خود نقليه
دست ، تهي عاشقان.تاملند قابل افرادي خود وانتبارها ، رانندگان بگذريم كه اينها از
بر.دارند خود زندگي تلخ گذشته بر تاسفي اينان.جواني شور و عشق از آكنده دلي با
و وفا و محبت و مهر از دم.است خون نامردميها از دلشانگذاشتهاند و گذشته آنچه
پر و پرشور چرا ، هوادار اما نباشند ، مردش موارد بعضي در هم شايدميزنند صداقت
.ميروند پيشاست برخورده آنها زندگي در هم مادر اغلب بچه ، و زن بر علاوه.اميدند
اين و..ناباب رفيق دست از داد بگذرد ، نيز اين مادر ، سلام:ميخوانند عاشقانه
وسيله بدنه در دارد را آنها ديدن توان هم ضعيفي چشم هر كه درشت ، خط با نوشتهها
بر نيز را توانفرسايي عشق از شكست آنها از بعضي.است كرده خوش جا گله به گله آنها
ناليدني بيهيچ.لوطي و پركار.قبراق و فرز.جوانند.ميكشند يدك خود خاطرات دوش
از بسياري پيشاني بر پيري خط اما.داني و افتد چنانكه.ناپيدا يا پيدا دردي از
.است خورده رقم آنها
عابد يك يا است ، يافته تعميد يوحناي يك يك ، هر كاميونها ، و باريها رانندگان اما
.دارد الهي مشيت گرو در دل.ميطلبد مزد خدا از دم به دم.راه به چشم و لب بر دعا
چه اگرميكند سنگيني او دوش روي زندگي در قوله و قرض از كوهيعيالوار و است پير
ارزان سيگاري دود تكيده تن با.است وعيال اهل پايبند سخت اما بيابانهاست ، آواره
ناز بيدي ، سايه آبي ، كنار به رسيدن انتظار در.ميزند بيرون دهانش چاك از قيمت
او.برسد دارد نظر در كه ماوايي به مداراكنان آن با تا ميكشد را نقليهاش وسيله
بادپاي تا است زده نشان خط فاصله فرسنگها از را خود اتراق.جادههاست آشناي
با گرما ، هرم از سوخته تني با او.اندازد لنگر خاك و گرد ميان محلي در خستهاش
را خود دست ، روي تميزي كت و خورده اتو اما نيمدار ، شلواري و نشسته گود به چشماني
چشماني با او.شود پلاس جويي لب يا بوتهاي پاي تا ميكند جدا ماشين فرمان از
چند هر دودي و دم و ميگيراند آتشي.ميكند وارسي را اطراف كنجكاو و كلاپيسه
نگهبان و شب پاسدار او.ميشود كنده جاي از هنگام غروب.مياندازد راه محقرانه
زمزمه لب زير شعري و ميسپارد ماه نور به دل.ندارد دوست را روشن روز.جادههاست
.شب از گذشتن براي نردباني و ميكند
اما لاقيد ، بريده ، دنيا از قلندران و جهانديده رندان اين.تريليهاست آخر دست
صدا به را خود اسرافيلي بوق رهگذري ، اشاره كوچكترين بهميرانند پيش لب ، بر خنده
دور تو از فرسنگها بيايي ، خودت به تا توميدهند را او سلام جواب و درميآورند
حرجي نمانديم.ميتازانيم مانديم !مردي خيلي پيرمردي ، كه حالا:ميگويند.شدهاند
در برگشت.هستند جادهها آزاد ماهيان آنان.ميگيرند بازي به را مرگ آنها.نيست
دوست حدي در را بچه و پيرزن گاهي و ميانسال اغلب.است خورده خط آنها خاطرات دفتر
دور جادهها پاركينگهاي در.دارند برونمرزي افكار اغلب.نشود پاگيرشان كه دارند
سرحال ، و خوشگذران داستانند ، قهرمان خود كه هستند قصهگوياني آنها.مينشينند هم
ختمكننده تو ، جون و بميرم من ميدانند ، رسميتر محضر سند از را زباني قرار و قول
پذيرفته نقش آنها بادپايان پيش و پس در قهرماني شعرهاي پربارترين.است غائله هر
.خوش نگاري و نقش با است
فقط حرف هر از) بخش همين در را فرهنگ همان از نمونههايي درآمد ، پيش اين با اكنون
مطلبي اگر هم شما.علاقهمندان براي باشد بابي فتح تا ميخوانيم هم با (نمونه دو
صورت به ميتواند بعدها كه بخش اين شدن پربار در را ما بفرستيد ، مورد اين در
.كردهايد ياري درآيد ، مجموعهاي
آ حرف
(تريلي) تبريزه گوزهل يارانيب آلاگوز -
(باري -تريلي).ميكرد تماشا دور از و ميآمد كاش /ميكرد ما سوختن هوس دايم كه آن -
الف حرف
(باري).مپيچ هيچ در هيچ براي هيچ ، اي -
(تريلي).رفت و چرخيد جهان اين در ابلهي -
ب حرف
(خاور بنز).ميگردد بيگانه آشنا تنگدستي وقت به -
(باري).است بيخردان صفت كشيدن فرياد / سخنگوي آهسته و كن تامل و بنشين -
پ حرف
(تريلي).مهاجر پرستوي -
مي و بيمطرب كه دور بد چشم / عشق و محجوبي و بيچيزي و غربت و پيري -
(مينيبوس)مدهوشم
ت حرف
(باري).مرا غربت در افكنده بكن كاري را تقدير -
(كاميون).خدايا خواهان را تو هستم را تو / خدايا تنهايان اميد تويي -
ج حرف
(باري).نبود جهاني را جهانآفرين / نبود اصفهاني اگر را جهان -
(كاميون).ماشاءالله بگو علي جان -
چ حرف
(تريلي).كنيم تر جان و دل زان قدري تا / كجاست محبت جوشان چشمه -
(كاميون).زبان و دست و ناموس نگهدار / دوستان خانه شدي محرم چو -
ح حرف
(باري).باشد خدا كه جايي ميخواهي زكه حاجت -
(تريلي).باشد پريشان كه به همان درويش حال -
خ حرف
(تريلي).مده غم را عاشقان خدايا -
(باري).گوز يامان يانسين خمارگوز ، باخ خوش -
د حرف
(كاميون) يواش من مرگ داداش -
(كاميون).گوروم بيرده گوزهل دايان -
ر حرف
(تريلي).نگهدارش بد چشم از يارب / نگهي از چشم پوشيد و رفت -
(كاميون) بكن نگاهي افتاده من بر / بكن راهنمايي رهگذرا -
ز حرف
(باري).مردم يكي خوري خود يكي كه / گندم دانه است نيم دو زان -
.گرفت اسكندر و بود يل ميتوان محبت با /كن پيشه مهرباني نداري گر بازو زور -
(كاميون)
س حرف
(تريلي).سرنوشت مادر ، غم سلطان شب ، سالار -
(كاميون).چنگيز اوغلو ساوالان -
ش حرف
(بار وانت).است ناتوان دست بگرفتن توانا ، بازوي شكرانه -
آيد آفتاب صد كوچهاش هر از كه چون / نيست عيب حرارت از بود گر تهران شهر -
(كاميون)برون
ص حرف
(تريلي -باري).زيستنم از به مرگ بود بار صد -
(باري)جواني ايام به رسيديم كه روزي / نبوديم جهانديده پير ما كه حيف صد -
ع حرف
(كاميون)را تپيده خون در طاير پرميكنند /باش هوش به زمانه خلق كشند عاجز -
(وانتبار).شد خواهي كوزهگران گل خاك عاقبت -
غ حرف
افتاده دام به دانه يك پي اينجا رستم / است بيخردي از شدن جواني زور بر غره -
(باري).است
.است مشكل رفتن نامرد منت زيربار / نيست سخت چندان كار عمان درياي در غوطه -
(باري)
ف حرف
(كاميون).خدا فقط -
(باري).شود سرنگون شود بلند چون فواره -
ق حرف
(خاور بنز).دود برآرد رسد دريا به چون / محمود نامبارك قدم -
(وانتبار).نميبرد بالا به زمانه خس و خار جز / ديدهايم بود همين روزگار قانون -
ك حرف
(وانتبار).ناداري ز به سردار به آدمي كه /افلاس شكنجه اسير مباد كسي -
(كاميون).افتد بيدوا كه شرطي به درد است خوش /است طبيبان منت زمرض كشندهتر -
گ حرف
(تريلي).گوزهلي چوللر گزمه گئنيش -
.برنميدارد هم هيزمشكن سر از سايه كه / درختآموز از عزيزم را بردباري و گذشت -
(تهران واحد اتوبوس)
ل حرف
(كاميون)خريداريم را شما لبخند -
.نيست مادرزاد دزد دامن آلوده هيچ ورنه / نياز و فقر زاييده بود ، ايمان لرزش -
(باري)
م حرف
(باري).آفريدهاند خدا عشق براي را ما -
بنز).مرا استاد مدرسه اين در داد غم درس / مرا زاد جهان رنج و غم بهر از مادر -
(خاور
ن حرف
(كاميون).دارد حيايي كه كس آن ميخورد دل خون / است پررويان قسمت زمين روي نعمت -
(تريلي).ميدوانمش نكنم سيه او رنگ تا / روزگار جور از صورتم رنگ است نيلي -
و حرف
(كاميون).نكند وفا يكي خوبان وعده هزار / آري يك هزار از نكرد وعده به وفا -
(باري).الاماسعي للانسان وليس-
_ه حرف
(تريلي).يورغونو يوللار خ هاچاناجا -
-واحد اتوبوس).نپرستيم بت اگر عشقيم كافر ما /است كفر مايه بت پرستيدن چند هر -
(تهران
ي حرف
(اتوبوس).است سهل روزگار برگشتن / برنگردد تو نظر يارب -
(تريلي).عادت شده من براي تو دوري كه مخور غم / سلامت سفر برو تو مومن هميشه ياور -
مهيار عباس
بهرهگيري بدون: علوم وزير پژوهشي معاون
نيست بخش اطمينان كشور توسعه پژوهش ، از
مطمئن كشور توسعه به ميتوان زماني:گفت فناوري و تحقيقات علوم ، وزير پژوهشي معاون
پژوهشي اصول براساس نظامي و اقتصادي فرهنگي ، اجتماعي ، سياسي ، برنامههاي كه بود
با حوزهاي هر:افزود ايرنا با گفتگو در"منصوري رضا".درآيد اجرا به و تدوين
از مردم بوده ، برخوردار مناسب كيفيت از آن محصول باشد ، داشته خوبي پيوند پژوهش
در مدرن و نوين مقوله يك را پژوهش وي ، .ميكنند استقبال پژوهش از برآمده محصولات
سادگي به آن با نميتوان و دارد خود در نيز را نوين پيچيدگيهاي كه دانست كشور
.كرد برخورد
و اندركاران دست از مردم انتظار كه كرد تاكيد فناوري و تحقيقات علوم ، وزير معاون
از بهينه استفاده براي و درك را پيچيدگي اين جوانب تمام با كه است اين پژوهشگران
.كنند معماري و بازمهندسي را آن است ، مدني مقوله يك كه پژوهش
است علوم وزارت پژوهشي معاونت مهم هدف پژوهش ، معماري و بازمهندسي منصوري ، گفته به
و انديشمندان ديدگاههاي و گوناگون نظرات جمعآوري براي مختلفي كميتههاي و
.است شده تشكيل زمينه اين در پژوهشگران
بازگشايي نياوران كاخ ناديدههاي از بخشي
ميشود
پنج فرهنگي ميراث هفته گراميداشت و موزه جهاني روز مناسبت به بار نخستين براي
بازديد جهت كنفرانس اتاق و پهلوي فرزندان به متعلق نياوران كاخ دوم طبقه از اطاق
.ميشود بازگشايي عموم
در بعدها و شد بنا فتحعليشاه زمان در كوچك عمارتي صورت به ابتدا در نياوران كاخ
كاخ جز به پهلوي دوره در.شد معروف صاحبقرانيه كاخ به و يافته توسعه ناصرالدين زمان
ضلع سه در نياوران كاخ و تخريب مجموعه بناهاي تمامي شاهي احمد كوشك و صاحبقرانيه
شكل به نياوران كاخ احداث عملياتشد شاخته اروپايي و نو سبكي با صاحبقرانيه شمالي
كارهاي وقفه مدتي از پس و آغاز ش _ه سال 1337 در زيربنا مترمربع در 9000 كنوني
.گرفت قرار بهرهبردراي مورد سال 1347 در و يافت ادامه آن ساختماني
و توس در خيام و فردوسي آرامگاههاي
ميشود گلباران نيشابور
:گفت خراسان اسلامي ارشاد و فرهنگ كل اداره فرهنگي معاون:فرهنگي علمي گروه
گرانقدر شاعر دو اين آرامگاههاي خيام و فردوسي روز بزرگداشت مناسبت به
.شود مي گلباران
ارديبهشت هشتم و بيست و پنجم و بيست روزهاي كشور عمومي فرهنگ عالي شوراي
.است كرده نامگذاري خيام و فردوسي بزرگداشت روزهاي را
فردوسي ابوالقاسم حكيم بزرگداشت مناسبت به:گفت ايرنا زادهبه نبي ناصر
بزرگ همايش جاري ماه ارديبهشت چهارم و بيست ايران نامي سراي حماسه
.ميشود برگزار مشهد (ع)رضا هنريامام مجتمعفرهنگي در خراسان نويسان داستان
وبررسي نقد به كشون سهراب شب عنوان با داستاني روز همين در:كرد اعلام وي
.ميشود گذاشته
حضور با علمي همايش نيز ارديبهشت پنجم و بيست روز:گفت زاده نبي
.شد خواهد برگزار مشهد دانشگاهي جهاد مجتمعآموزشي در اساتيددانشگاهي
نشست يك جاري ماه ارديبهشت هشتم و بيست روز در:كرد اضافه همچنين وي
همكاري با خيام گراميداشت هدف با و هندسه و نجوم رياضي ، محوريت با علمي
.ميشود برگزار دانشگاه اين پرديس محل در و مشهد دانشگاهفردوسي
آرامگاه در روز اين در:داشت اظهار اسلامي ارشاد كل اداره فرهنگي معاون
خواني شعر برنامههاي و ميشود قرائت ادبيات حوزه در مقالهاي همچنين خيام ،
.ميآيد در اجرا به نيز موسيقي و
به رسيدن بهمنظور و بار نخستين براي
سلسله راهبردي برنامهريزي الگوي
ميشود برپا كشور در نشستهايانديشگان
براي انديشگان كاربردي - علمي نشستهاي مجموعه برگزاري طرح:فرهنگي علمي گروه
فراهمكردن هدف با و صاحبنظران و دانشگاهيان محققان ، مشاركت با كشور در بار نخستين
سياستگذاري و راهبردي برنامهريزي الگوي و مدل يك به رسيدن جهت لازم مقدمات
.ميشود اجرا فناوري و تحقيقات
اعلام با گفتوگويي در فناوري و تحقيقات علوم ، وزير پژوهشي معاون منصوري رضا دكتر
سياستگذاري درخصوص فناوري و تحقيقات علوم ، وزارت ماموريتهاي به اشاره ضمن خبر ، اين
لايحه براساس:گفت كشور ، در فناوري و تحقيقات امر به مربوط راهبردهاي تعيين و
با فناوري و تحقيقات علوم ، عالي شوراي فناوري ، و تحقيقات علوم ، وزارت جديد ساختار
فرهنگي و علوم فناوري ، و تحقيقات تخصصي ، شوراي سه از متشكل و رئيسجمهوري مسئوليت
پژوهشي معاونت برعهده فناوري و تحقيقات شوراي دبيري و مسئوليت كه شد خواهد تشكيل
.بود خواهد
و تحقيقات ارتباط انساني ، علوم علمسنجي ، پژوهشي ، سياستگذاري چون مباحثي وي
اولويتهاي و كشور فرهنگي و سياسي اجتماعي ، اقتصادي ، توسعه مختلف ابعاد با فناوري
اظهار و كرد ذكر انديشگان نشستهاي برگزاري محورهاي و موضوعات جمله از را پژوهشي
براساس كه آمد خواهد استراتژيك مدل يك قالب در جاري سال در نشستها اين همه:داشت
تمامي در فناوري و تحقيقات سياستگذاري به مكلف فناوري و تحقيقات شوراي آن
.زمينههاست
تعيين بر رئيسجمهوري تاكيد به اشاره با ادامه در علوم وزارت پژوهشي معاون
موضوع اولويتها ، اين از يكي حاضر حال در:گفت كشور ، ملي تحقيقات اولويتهاي
و سياستها بررسي بهمنظور كه است آينده دهه در علم زبان عنوان به نانوتكنولوژي
ارديبهشت و 21 روزهاي 20 در نانوتكنولوژي ، انديشگان نانوتكنولوژي ، ملي راهبردهاي
پايان در ايران اسلامي جمهوري اهداف آن در كه شد خواهد برپا نوشهر در جاري ماه
اهداف تحقق براي مناسب (راهنما) اصول و سياستها نانوفناوري ، براي سوم توسعه برنامه
.شد خواهد بررسي رشته اين راهبردهاي و
حفاظت ضرورت درباره جمهور رئيس به نامه
جمشيد تخت از
و مطبوعات اهالي روزنامهنگاران ، از جمعي:فرهنگي علمي گروه
دستور صدور" خواستار خاتمي ، سيدمحمد به خطاب توماري امضاي با دوستان ، فرهنگ
"جمشيد تخت تاريخي بناي شايسته ساماندهي و نگهداري حفظ ، براي جمهوري رئيس
و ابراز ملي فاجعهاي بروز به نسبت را خود نگراني تومار ، امضاكنندگان.شدند
.كردهاند اعلام
تخت ملي - تاريخي آثار اهميت به توجه با:است آمده تومار اين از بخشي در
و سران بازديد به نظر و پربارايرانزمين تمدن و فرهنگ شناساندن در جمشيد
و تفاهم فضاي در كه بشري ميراث اين از جهان كشورهاي رتبه عالي هياتهاي
به شما جمهوري رياست دوران در ايران اسلامي جمهوري خارجي سياست گفتوگوي
اهمال و ملي اثر اين نابودي بر مبني گزارشهايي و اخبار شنيدن ميپيوندد ، وقوع
مبدل جدي نگراني به را دوستان فرهنگ دغدغه آن ، شايسته نگهداري و حفظ در
.است ساخته
به شده ، تهيه شيراز چاپ "نگاه نيم" روزنامه ابتكار به كه تومار اين
سازگارنژاد ، جليل مجلس ، فرهنگي كميسيون رئيس نايب پوريان شجاع امضاي
برزگر غلامحسين كشفي ، منصور سيد شبانپور ، حسن عظيمي ، سيداحمد رضازاده ، طاهره
استاندار زاده رحمان جعفر اسلامي ، شوراي مجلس در فارس استان نمايندگان
رئيس فرقاني محمدمهدي فارس ، اسلامي ارشاد و فرهنگ كل مدير همافر دكتر زنجان ،
نمايشگاه نهمين اجرايي مدير مالمير كورش رسانهها ، تحقيقات و مطالعات مركز
مسئول مدير و مسلمان روزنامهنگاران انجمن رئيس پور يوسف مطبوعات ، سراسري
عضو حكمت علي مطبوعات ، آزادي از دفاع انجمن رئيس كديور محسن روز ، سياست
فتح ، و خرداد شده توقيف نشريات مسئولان از و مطبوعات آزادي از دفاع انجمن
تاريخ استاد كيش صداقت جمشيد دكتر روزنامهنگار ، و نويسنده زيدآبادي احمد
،"نگاه نيم" روزنامه مسئول مدير شفاعتيان محمدحسين سيد شيراز ، دانشگاه
از جمعي و "لارستان ميلاد" هفتهنامه مسئول مدير مويدي ابوالحسن
نمايشگاه نهمين در شركتكننده دوستان فرهنگ و خبرنگاران روزنامهنگاران ،
.است رسيده مطبوعات سراسري
كند تغيير بايد درسي برنامهريزي نظام
در معلمان جدي مشاركت عدم دليل به ايران درسي برنامهريزي نظام:فرهنگي علمي گروه
مشكلات و معايب دچار درسي برنامه جاي به درسي كتاب بر تاكيد و برنامهريزي شوراي
.است شده فراواني
:گفت مطلب اين اعلام با ايران درسي برنامهريزي انجمن رئيس ملكي حسن دكتر
اصل در معلمان و است شده تمركز دچار كشور درسي برنامهريزي نظام متاسفانه
.ندارند موثر و جدي مشاركت برنامهريزي
داشت ، اظهار ميگفت ، سخن ايران درسي برنامهريزي انجمن اخير علمي جلسه در كه وي
برنامهريزي تصميمگيري نظام در تغييراتي بايد معلمان مشاركت در تحول ايجاد براي
انتقاد درسي ، برنامه اجراي توانايي چون مهارتهايي به معلمان و گيرد صورت درسي
مجهز عميق بصيرت و پرورش با آموزش تلفيق درسي ، محتواي توليد ها ، برنامه از اثربخش
نقش به اشاره با سخنانش درادامه تحصيلي راهنمايي پرورش و آموزش دفتر مديركل.شوند
و توانمنديها به و كند تغيير معلم اگر افزود درسي برنامهريزي در معلمان محوري
هيچ ماندن راكد صورت در و ميكند تغيير چيز همه كند ، پيدا اعتماد تاثيرگذاريهايش
.نميدهد رخ اتفاقي و تحول
|