7 فوتبال جهان اسطورههاي
روح اين
جهاني جام تاريخ

7 فوتبال جهان اسطورههاي
انگلستان _ لينهكر گري
شد متولد روزي در درست او.آمد دنيا به نوامبر 1960 سيام در لينهكر وينستون گري
لينهكر البته.بود آمده دنيا به انگلستان بزرگ سياستمدار چرچيل وينستون كه
را آيندهاش راه نوجوانياش نخست روزهاي همان از و نرفت سياست دنبال به هيچگاه
.فوتبال برگزيد ،
در نيز فوتبالش دوران پايان تا و داشت حمله خط در بازي به زيادي علاقه لينهكر
در فوتبال بازيكنان جوانمردترين و خوشاخلاقترين از يكي او.كرد بازي پست همين
دوران تمام در لينهكر گري اما است مشكل خيلي مسئله اين باور.بود خودش زمان
داخل بازيكنان ساكتترين از يكي همواره او.نگرفت هم زرد كارت يك حتي بازيگريش
در لينهكر.است كمحرفي و مودب انسان نيز زمين از بيرون البته و بود ميدان
لينهكر بازي.پيوست لستر جوانان تيم به بهزودي و كرد شروع را فوتبال زادگاهش
براي گل صد و بازي حدود 200 گري مدت اين طي در و يافت ادامه سال 1976 تا لستر براي
.رساند ثمر به تيم اين
و دادند انجام او گرفتن خدمت به براي زيادي تلاش اورتون مسئولين سال 1985 در
او.بود طوفاني فوروارد يك لينهكر فصل اين در.پيوست اورتون تيم به گري درنهايت
.آورد دست به را سال بازيكن بهترين عنوان هم و گلزن بهترين عنوان هم زده گل چهل با
.برآيد اوج در ليورپول پس از اتحاديه جام و حذفي جام در نتوانست اورتون حال اين با
.بود غنيمتي هم لينهكر توسط آمده دست به عناوين بنابراين
تيم تركيب در او گرفتن قرار و شد دست شكستگي دچار لينهكر جامجهاني 86 آستانه در
نميخواست وجه هيچ به كه رابسون بابي اما.گرفت قرار ابهام از هالهاي در ملي
.كرد ميدان روانه گرفته گچ دست با را او بدهد دست از را اورتون سرحال فوروارد
سه لهستان مقابل بازي در.كرد زياد مهاجمان بقيه با را فاصلهاش زود خيلي لينهكر
مرحله در انگليس.رساند پنج به را لينهكر گلهاي عدد گل پاراگوئه 2 برابر در و گل
ثمر به بازي اين در ديگر گل يك لينهكر هرچند.رفت آرژانتين مصاف به يكچهارم
با.فرستاد بعدي مرحله به را آرژانتين حيرتانگيز گل دو با مارادونا اما رساند ،
مارادونا از بالاتر و شد برگزيده جامجهاني گل آقاي عنوان به لينهكر گل تك اين
.ايستاد روسي بلانوف و كاركا
قرار حمله خط در بارسلونا تيم در و رفت اسپانيا به لينهكر جامجهاني 86 از پس
قبل يكسال هم باز.يافت دست نيز اروپا جام در جام قهرماني به بارسلون با او.گرفت
.بود وطن در جديد تيم بار اين.كرد مكان نقل ديگري تيم به او جامجهاني 90 از
.يافت دست انگلستان اتحاديه جام قهرماني به لينهكر اتفاق به هاتسپور تاتنهام
باز لينهكر و ميشد برگزار ايتاليا كشور در و اروپا در اينبار جامجهاني 1990
استثنايي هنرنمايي تاثير تحت سال آن در انگلستان كه هرچند.شد دعوت ملي تيم به هم
را جامجهاني در گلهايش ركورد زده گل چهار با لينهكر اما داشت قرار گاسكوين پل
.ايستاد جامجهاني گلزنان برترين هشتم رتبه در و رساند به 10
اروپا ملتهاي جام.رفت سوئد كشور به انگلستان ملي تيم با سال 1992 در لينهكر
ملي تيم از مسابقات اين در او.باشد لينهكر براي خوبي پايان نقطه ميتوانست
انگلستان ملي تيم در چارلتون بابي ركورد با گل يك فقط كه حالي در كرد خداحافظي
تيم تاريخ گلزن دومين بهعنوان زده گل و 48 ملي بازي با 80 لينهكر.داشت فاصله
.كرد خداحافظي ملي تيم از انگلستان ملي
جذب براي باداميها چشم گسترده تبليغات و ژاپن حرفهاي ليگ طلوع با سال 1993 در
.پيوست ژاپن ايت گرامپوس ناگويا تيم به لينهكر قديمي ، اما رسمدار و اسم بازيكنان
به ژاپني حاذق پزشكان كمكهاي از استفاده براي فوتبال ، بازي مسائل از جدا او البته
را سختي روزگار خوني بيماري دليل به كه داشت كوچك پسر يك گري.كرد سفر كشور اين
.ميگذاشت سر پشت
و مطبوعات دنياي به آن از پس و بود ژاپنيها با فصل 1994 پايان تا لينهكر
مشغول فوتبال مفسر بهعنوان بيبيسي شبكه در حاضر حال در او.پيوست رسانهها
.است فعاليت
روح اين
زيدان
آران
صافي ، چنين مردي آندلسي _ شد تواند زاده اگر خود _ انجاميد خواهد دير به زادنش"
"...حوادث از سرشار چنين
اسپانيايي نمايشنامهنويس و شاعر "لوركا گارسيا گابريل" پيش دهه هفت را قطعه اين
اجراي حين در كه ماتادورش رفيق ،"سانچز ايگناسيومخياس" براي مرثيهاي قالب در
جانكاه اندوهي و حزن با كه شعر اين.است سروده بود درآمده پا از گاوبازي نمايش
كه گاوبازي از ساختن اسطوره.ميآورد روي اسطورهپردازي به خود بطن در آميخته درهم
زخم نگونبخت گاوي بر خروشان جمعيتي دل در ساعتها وحشيانه و بيرحمانه ما نگاه از
چه.ميآيد در پاي از خودش روزي و...ميآورد در پاي از را او سرانجام و ميزند
جنگي به هيچگاه تقدير ، گرچه مبارزهطلبي به نوعي جنون ، نوعي.گفت ميتوان
و ميكند تداعي را "مرگ رقص" گونهاي به اما نمييابد شباهت برابر حتي و تمامعيار
و جوان ماتادوري سرنوشت به نسبت نميتوان ديگر ميآيد ميان به مرگ احتمال وقتي
مجنون گاوي نره با معصومانه تازه نگرشي دريچه از بار اين كه بود بيتفاوت رعنا
مرگ پيك كشنده و هولناك شاخهاي از بيمانند ظرافتي با بار هر و ميكند نبرد
كه اينجاست.ميپيمايد سماعگونه چرخشي با بار هر را زندگي و مرگ فاصله و ميگريزد
پايان لحظه ، اين كه نميكند فرقي.پايان لحظه از پيش حتي.ميگيرند شكل اسطورهها
و آن از پيش خيلي سياهي و سپيدي از ما قياس كه چرا باشد هماورد دو از يك كدام كار
سو كدام از حمايت به ما كه نميكند فرقي گرفته ، شكل سرنوشت نبرد جريان در
فقط اينجا.داريم سپيدي و سياهي از استنباطي چه كه نيست مهم حتي.برميخيزيم
تازه مفهومي "گاو و آدم" احمقانه نبرد به كه است انتخاب اين.است مهم انتخاب
مزين لباس كه خوشسيما و خوشهيكل جوان آن جاي به اگر نيست خبطي كار حتي و ميبخشد
را هولآوري و بدقواره حيوان طرف ميسازد ، فريفته را چشمي هر منجوقاش و پولك به
.گشته شوم تقديري بازيچه خود حقيقت در اما ميكشد نفير را خشم كه بگيريم
به را ما ناخودآگاه شناختمان.هم ديگر ميدان هر در و است مهم انتخاب ميدان اين در
وجدانمان و ما ميان كشاكش در گيرودار اين در خود و ميزند پيوند طرفين از يكي
آوردگاهي چنين در را مبارزش دوست "لوركا گارسيا" همانگونه.مييابد تعالي
از لوركا محدود شناخت مرز گويي ميپيوندد وقوع به تراژدي كه هنگامي و ميشناسد
شناختي.ميپاشد هم از مبارز بدن تاروپود شدن پاره با "سانچز ايگناسيومخياس"
چنين مرگ اندوه گرچه.است شده نامتناهي مرگ با خود كه انساني حقيقت از نامتناهي
روشني به مخياسسانچز حقيقت شهود و كشف از ناشي شعف اما ميآيد گران او بر عزيزي
كه انتزاعي تصويري در ناگهان بعد و ميميرد سانچز.مينمايد جلوه لوركا شعر در
شعر ، اين سرايش از پس سال يك.ميگردد جاودانه ميدهد دست به سماعش و رقص از لوركا
تاثير لوركا موهش مرگ ،"شد سروده اسپانيايي به امروز به تا كه شعري زيباترين"
.سرايندههايشان بياقبال چه و اسطورهها نادرند چه.ساخت چندان دو را آن عاطفي
حوادث از سرشار شبي
قهرمانان ليگ نهايي جدالي جريان در "فرومايگان جوش و جنب" كه شب چهارشنبه آن در
وراي _ دگرگون منطقي با بايد بار اين كه ميگفت غريب حسي ميشد نزديك خود اوج به
.رفت ديدار اين پيشواز به _ گرفت پي را فوتبال مسابقه يك آن با بايد كه منطقي
را ضعيفتر تيم طرف تا واداشت را ديگر خيليهاي و من منطق همين ابتدا همان از
و افتخارات و شكوه در غرق مادريد و سو يك در نشاني و عنوان بيهيچ لوركوزن.بگيريم
رذالت هنوز كه ستارههايي با لوركوزن.شكرگزاري آئينهاي و جشنها برگزاري آماده
روح كه قديساني با مادريد و سو يك در بود نشده برانگيخته وجودشان در قهرماني
.نميشد محدود سبز مستطيل داخل در بزرگشان
ساخته سنگي را پلاسنته و لوچيو و باشتورك سومي جهان چهرههاي حتي كه ژرمني تعصب
سوي در ميساخت قديس يك مسلمان زيدان از حتي كه اسپانيايي كاتوليسم و سو يك در بود
.ديگر
هر از خالي دستش هنوز و بود گذارده فوتبال سر بر را زندگيش كه مردي كالموند رانير
شهر فرسنگي يك در بار هر كه ميمانست سختكوش تاجري به چهرهاش.افتخار و عنوان
.ميگردد دزدان اسير كاروانش مقصد
طعم آلمان بيروح و سرد فوتبال در هيچگاه اين از پيش تا كه مردي مولر تاپ كلاوس
افلاك به خاك از لوركوزن در فصل يك ظرف حالا بود ، نچشيده را مربي كسوت در موفقيت
نكرده فراموش را خود شخصي آرزوهاي بود ، كرده درك را لوركوزن اراده.بود شده نزديك
با و بود بخشيده بزرگي را شاگردانش بود ، كرده تعريف نو از را آلماني فوتبال بود ،
متضمن چند هر متفاوت ، راهي نهايي ديدار در نميتوانست باير در روشن پيشينه اين
و بود كرده درك را فوتبال روح كه چرا نكرد بازي ضدفوتبال او.گيرد پيش در قهرماني
.بود گلايهمند تقدير از او حقيقت در اما گفت سخني فوتبال بيرحمي از گرچه پايان در
كوچك لوركوزن فوتبال خود به دادن بها با تنها و كاريزماتيكش شخصيت با كه مولر تاپ
رئال مردان قهرماني جشن به خيره چشماني با پايان در بود ، رسانده بدينجا را
"چرا؟":ميزد موج بزرگ پرسشي كه حسرت نه آنها در كه چشمانيمينگريست
فاصله به وقتي ميانداخت ، فرانسوي پلاتيني ميشل پرمفهوم نگاه ياد به مرا نگاه اين
پس بار هر و رفت فينال پاي تا شايستگي عين در جامجهاني دو در مرتبه دو سال چهار
به مشابه نگاهي با آخر در آن با معاشقه از پس و زد بوسه توپ بر آغاز در اينكه از
را كاري همان او.نبود حسرتمند هم او نگاه.شد خيره يارانش و رومينگه صعود جشن
.بود نابخشودني خطايي ديگر راهي پيمودن يارانش و او برايميكرد بايد كه بود كرده
مولر تاپ.زند بوسه جام بر بعد سال زيدان 12 تا زد بوسه توپ بر زمان آن در پلاتيني
.است آلمان افتخار از بخشي امروز همين اوميشناخت خوبي به را فوتبال فلسفه هم
داشته باور نبايد چرا و ضدفوتبال نه شد نوشته فوتبال نام به بار اين كه افتخاري
.هستند روشن آيندهاي تضمينكننده نوينش افكار و او كه باشيم
كردن نگاه با تنها...و سسار و مورينتس منمن ، مك كارلوس ، زيدان ، فيگو ، رائول ،
معمولي ستارههايي آنها.شويم آگاه شخصيتشان و اراده عمق از ميتوانيم چهرهشان به
.ميپرستند قديسان مثل را آنها.نيستند هم معمولي آدمهاي حتي حالا.نيستند
است جايي اسپانيا.باشيم چيزي چنين شاهد ميتوانيم اسپانيا جز ديگري كشور چه در
طبيعي.ميشود آغاز "سن" پيشوند با مياديناش و كوچهها و خيابانها و شهرها نام كه
احتياج قديسسازي و قديس به بيشتر و بيشتر چه هر مردمي چنان و جايي چنين كه است
عجيب سرزميني چنين در شوند تشبيه خدايي مردان به فوتبال ستارگان اينكه.دارند
روحي و مقدس سيمايي تا ميدهد بدانها را ظرفيتي چنين جامعه كه چرا بود نخواهد
گاهي اما كرد خطاب چنين ردههايشان هم با قياس در را آنها بايد البته.بيابند فراخ
و شهر يك حتي و حرفه و طبقه و رده يك به نميتوان ديگر كه ميكنند ظهور نوادري
دچار سرنوشت با مبارزه در آنها."ماتادور سانچز مخياس" همانند.ساخت محدودشان كشور
همان و ميگردد دگرديسي دچار ما چشمان در تصويرشان كه گونه همان شدهاند دگرديسي
او زمانه و لوركا نياز اسطوره.شد اسطوره يك به تبديل لوركا نگاه در سانچز كه طور
.ما زمانه و ما نياز قديس و بود
روح اين ، زيدان الدين زين
ضربه آن ماندني ياد به شب آن در او كه زماني.است زيزو فوتبال امروز قديس و
ديگر اين نه.شكستند درهم فوتبال در ما منطقي معيارهاي نواخت ، را قوسدار جادويي
...نبود فوتبال
قديس "ايسيدور سن" روح حضور نشانه يا انسان يك معاد از بود شاعرانهاي تصوير...
.ميدان در بيزانس
هبوط به آسمان از آمدن فرود هنگامه در فرستاد ، زيدان براي كارلوس كه قوسداري توپ
.ميمانست فرشته يك
عرفه صحراي در مسلمان مومن يك حاجتمند چشمان فرشته ، اين هبوط سير خط به زيدان نگاه
.ميكردند تداعي را
بعد در گويي زميني ، مختصات از عاري كرد ، لمس را آن زيزو پاي كه توپ از نقطهاي
.بود شده واقع چهارم
.بود فرورفته عاشقانه سماعي در گويي بزند ، ضربه آن به تا داد تاب و پيچ را خود وقتي
رازآلود ، انحناي آن و ميكرد فرياد را خود درون حقيقت گويي كرد ، شليك را توپ وقتي
...داشت ، موناليزا لبخند راز و رمز پر انحناي با غريبي شباهت چه
ديدگان آخر در درآورد ، و رقص به پريان رداي چون را آن و چسبيد دروازه تور بر توپ
فقير دشمن ، و دوست آسمان ، به جمعيت خيزش و ،"اين؟ كيست اين":پرسش اين و ما حيران
."روح اين":غريو اين و بينا و كور غني ، و
.بود گرفته شكل دگرديسي حالا
شبگرد پسر
كند ، جمع يكجا را فوتبال دنياي افتخارات همه توانسته زيدان همانند بازيكني كمتر
تيم قالب در قهرمانان ليگ در قهرماني آخر اين و اروپايي ملل قهرماني جهان ، قهرماني
آوازهاي اخير سال در 5 او.انفرادي صورت به (2000) و (98) جهان و اروپا اول مرد و
همگان برزيل مقابل جام 98 فينال ديدار از پيش تا كه حالي در است كرده پيدا جهاني
خطاب ندارد را تيم يك سرنوشت تغيير توانايي كه كسي و صرف "فانتزيستاي" يك را او
.ميكردند خطابش "مارادونا كوچك انگشت" پلاتيني و "كند" را او پله.ميكردند
كه بود الجزايري شبگرد يك پسر زينالدين.داشته سختتر مراتب به گذشتهاي او اما
اقسام و انواع باران زير و كارگري خانوادهاي در.بود كرده مهاجرت مارسي بندر به
اسمش ، .فرانسه در هم آن.بود عرب يك او.شد بزرگ كم كم او نژادپرستانه دشنامهاي
اينكه براي بود دستمايهاي همواره "اسلام" آييناش حتي و خانوادهاش و چهرهاش
يك جز نبود هيچ او سالگي چهارده تا.كنند تحقير را او فرانسوياش سالهاي و همسن
كه بود شهري مارسي گرچه و ميكرد بازي خوب را فوتبال گرچه خياباني ، نوجوان بزهكار
.ميداد اهميت فوتبال به فرانسه شهرهاي ساير برعكس
در زندگي ، رفاه در رفتارش ، در زندگي ، به نگاهش در.شد آغاز رفته رفته تحول بعد و
اسپانيايي "ورونيكاي" با او نهايت در و كرد كسب بوردو با كه افتخاراتي در اهدافش ،
نوجوان آن ديگر زينالدين گرچه ميشد حساب خارجي يك خودش مثل كه كرد ازدواج تباري
.ميشد قلمداد فرانسه تيم مقتدرترين بوردو آتيهدار و جوان ستاره بلكه نبود سرخورده
".جستم فوتبال در را نداشتم چه هر من"
فصل تا خورد شكست يوونتوس از قهرمانان ليگ نهايي نيمه در بوردو پيراهن با زيزو
از يوونتوس جامه با و قهرمانان ليگ فينال در.شود ايتاليا قهرمان يوونتوس در بعد
به و بپيوندد رئال به پوندي ميليون انتقالي 47 با بعدها تا خورد شكست مادريد رئال
تمسخرها و تبعيضها تمامي عربياش تبار و اسلام آيين به ماندن وفادار با.برسد اوج
بزرگ مارسي ، عربنشين بخش لاكاستلانه ، در":كرد تاكيد همواره اما خريد جان به را
اسم و نورالدين ، و فريد جمال ، برادرانش نام و بوده سادهاي مسلمان كارگر پدرش شده ،
اينكه تا برنداشت دست مذهبياش فرايض از هرگز حال عين در و ".است ليلا خواهرش
و ملي قهرمان يك عنوان به زيزو ، فرانسه سياسي مقاطع حساسترين از يكي در سرانجام
نقشي لوپن رهبري به فاشيستي جنبش عليه موضعگيري با و شد ميدان وارد كاريزماتيك
فرانسه اجتماعي ساختار در اقليتها ساير و اعراب شهروندي حقوق اعاده در تاثيرگذار
و نبوده رسانهاي ستاره يك زيدان حاضر عصر ستارههاي از بسياري برخلاف.كرد ايفا
شخصيت و فوتبال زمين در مهارتش و خلاقيت زاينده هميشه چشمه از او محبوبيت و شهرت
فرانسه ، اعراب توسط نامش امروز كه زيزويي.ميگيرد نشات زمين از خارج در انسانياش
و كاتوليك اسپانياييهاي توسط يا و مسلمان ، ملل ساير و سوريه مصر ، مراكش ، الجزاير ،
پس.ميشود برده اجتماعي سمبل يك و ورزشي قهرمان يك عنوان به سكولار فرانسويهاي
پسرش دو و همسر همراه به كه است زيداني زينالدين همان هنوز افتخار همه اين كسب از
در قهرماني از پس اگرچه او.بود گرفته پيش در را سالمي زندگي رسانهاي ، انزوايي در
هرگز اما گشت روبهرو جهان و فرانسه جمعي رسانههاي گسترده بسيار باتوجه جهاني جام
.نياورد روي تجاري زندگي به بكام مثل ستارههايي همانند
گلاسكو پارك همپدون در مادريدي ستارههاي كه حالي در قهرمانان ليگ فينال ديدار شب
و مادريد مردم ميجنگيدند مادريد رئال صدسالگي جشن در افتخار بزرگترين كسب براي
مهيا را "لابادور ايسيدور سن" بيزانس قديس شكرگزاري جشن مقدمات اسپانيا جنوب
تا ميخواستند او از شهر گرد بر قديس تنديسهاي گرداندن با همراه آنها.ميكردند
روح مقدسي شب چنين در كه نميكردند باور هرگز ولي سازد نصيبشان را قهرماني شكوه
به را ما لحظاتي براي زيدان اعجاز.ميچرخد پارك همپدون فراز بر و گلاسكو در قديس
بود؟ يافته دست بشريش توان از بالاتر ظرفيتي به لحظه آن در او آيا.برد فرو تامل
.كرد را خودش كار قديس
"خورشيد دروازه" به بلافاصله و شدند وارد شهر به مادريد قهرمانان بعد روز
.رفتند دارد قرار آن در قديس سنگي مجسمه كه ميدانگاهي
لوئيز و مادريد محبوب پديده گونزالس رائول رئال ، سابقه با كاپيتان هيرو ، فرناندو
اسپانيايي كاتوليك هزاران و بود آمده مادريد به زيدان از پيش كه ستارهاي فيگو
جام بر رود بالا سنگي تنديس از قهرماني جام با مسلمان زينالدين تا ايستادند ديگر
در شكرگزاري جشن ترتيب بدين تا گويد شكر را خدا و كند بلند آسمان به سر و زند بوسه
با زيدان تفاوتهاي بر و بودند شاهدش كه را كساني تمام صحنه اين.گردد آغاز مادريد
غريبه مردم و محيط با متعالي انسان يك مثل اوداد تكان داشتند آگاهي اطرافش محيط
بوسه كه بودند شاهد همهبود ساخته برقرار روزمره روابط از فراتر رابطهاي پيرامونش
بوسه":زدند تيتر چنين اسپانيا مطبوعات بعد روز.بود ديگر جنسي از جام بر زيدان
."زيدان
سرشار صافي ، چنين چنين مردي_شد تواند زاده اگر خود _ انجاميد خواهد دير به زادنش"
"...حوادث از
جهاني جام تاريخ
5_ نهم جام
Mexico 1970
برزيل 3 - اروگوئه 1
اروگوئه.بگيرند انتقام قديمي حريف يك از توانستند آلمانها همانند نيز برزيليها
انتقام آتش در بود كرده خفيف و خوار ماراكانا در را برزيل پيش سال بيست كه
را اول گل و بود خورده گل يك تنها گذشته بازيهاي در كه حالي در و سوخت طلاييها
.خورد شكست گل سه با بود ، رسانده ثمر به حريف مقابل هم
غربي 3 آلمان - ايتاليا 4
اين گرچه و است جامجهاني تاريخ بازي زيباترين ديدار اين كه دارند عقيده بعضيها
جذابيتي "آلمان _ ايتاليا" نبرد كه كرد اعتراف بايد اما ندارد عموميت ديدگاه
.انداخت پيش را تيمش ايتاليايي "سيناي بونان" بازي دقيقه 8 در.است داشته وصفناشدني
كه كردند ثابت ديگر بار يك ژرمنها اما كرد طي را عادي روالي بازي دقيقه 91 تا
در.كشيد اضافه وقت به را بازي شينگلر هاينس كارل گل.هستند بازگشت آماده هميشه
گذشت دروازهها خط از گل دقيقه 5 سي ظرف و شد عوض تيم دو سيماي ناگهان اضافه وقت
فينال ديدار به و انداخت پيش بر 3 را 4 ايتاليا ويورا توسط پنجم گل اينكه تا
.شد رهنمون
فينال
فينال بلكه نبود جامجهاني 1970 فينال ديدار فقط برزيل و ايتاليا ميان فينال ديدار
اين از پيش تا برزيل و ايتاليا تيمهاي از هريك.ميآمد حساب به نيز ريمه ژول جام
فرانسوي ريمه ژول كه رسمي مطابق فينال برنده و بودند شده جامجهاني قهرمان دوبار
شكل به كه را جام اين هميشه براي شدن جام سه با همراه بود گذاشته جامجهاني مبدع
.ميبرد خانه به بود شده طراحي انسان يك
ميدان به پاي ستارههايشان از كامل تركيبي با كه داشتند را شانس اين تيم دو هر
با برزيل.آمد پديد تيم دو بازي سطح ميان عظيم شكافي بازي آغاز با اما بگذارند
.ميرسيد نظر به هميشه از ضعيفتر ايتاليا و كرد آغاز را بازي خارقالعاده قدرتي
كه بود دوم نيمه در و كردند متوقف را برزيل اول نيمه در ايتالياييها حال اين با
سه را برزيل پله از گل يك و رولينو و توسيتائو از گل دو.خورد رقم قهرماني سرنوشت
گلزني فينال در دوباره جام دوره چهار گذشت و سال از 12 پس پله.انداخت پيش يك بر
.باشد برازندهاش سلطان عنوان تا كرد
تيتر بهعنوان سالها و است جامجهاني تاريخ گل يادماندنيترين به چهارم گل
.ميشد استفاده دنيا سراسر در ورزشي برنامههاي
|