فراعنه سرزمين اسرار
نيست اين مسئله نديدن يا ديدن
15_ مستوفي خان حسنعلي خاطرات
20_ داروين روح نزاعبرسر

فراعنه سرزمين اسرار
خبرچين ستارگان روايت به
فرهاديان سليمان
اين.است باستان جهان هفتگانه عجايب جمله از است واقع گيزا در كه مصر ثلاثه اهرام
دقيق تاريخ ما كه باشيد داشته توجه.است شده ساخته پيش سال تقريبا 4500 مجموعه
.ميكنيم تاكيد آن تاريخ بودن تقريبي بر دليل همين به و نميدانيم را آن ساخت
زمان در هرم كه ميكردند بررسي ابتدا مصر ، اهرام ساخت تاريخ تعيين براي تاكنون
سال چند و رسيد سلطنت به دورهاي چه در فرعون اين و است شده ساخته فرعون كدام
كمبريج دانشگاه شرقشناسي دانشكده مصرشناس اسپنس ، كيت بار اين اما.كرد پادشاهي
اين.است كرده پيشنهاد مجموعه اين ساخت دقيق تاريخ درك براي مطمئن و جديد راهي
كه فرعونهايي حتي.ميشدند ساخته مصر فرعونهاي مقبره عنوان به اصل در اهرام
بنا مقبرهاي خود براي ميگرفتند تصميم نميگذشت سلطنتشان دوره از بيشتر چندسالي
مكان سلطنتش سال دومين در فرعوني هر كه كرد فرض اينطور اسپنس دكتر بنابراين.كنند
و كرده تسطيح مقبره ساخت براي را آنجا و گرفته ، نظر در مقبره ساخت براي را مناسبي
دقت با را اهرام ساختمان باستان مصريانميداد انجام را مقدماتي كارهاي ساير
به نقطه يك در دقيقا اهرام اين وجوه كه بهطوري ميكردند ، طراحي زيادي فوقالعاده
.ميرسيدند هم
لحاظ اين از ميشود ، ناميده نيز كبير هرم كه خوفو هرم موجود ، اهرام ميان از
شمال جهت كمي بسيار خطاي با بنا اين غربي و شرقي سطح.است اهرام ساير از دقيقتر
.است ماه كامل قطر دهم يك برابر تقريبا خطا اين ميزان.ميدهد نشان را
كه نيست عجيب ميشدند ، ساخته و طراحي دقيق اينچنين اهرام كه اين به توجه با
حدود 4000 محاسبات اين كه اينجاست جالب.باشد جهان هفتگانه عجايب از يكي مصر اهرام
را ستارهشناسي دقيق اندازهگيريهاي مشهور ، ستارهشناس تيكوبراهه آنكه از قبل سال
سوالات طرح باعث شگفتانگيز دقت اين با بنا اين ساخت.بود گرفته صورت دهد انجام
:شود پيدا آن صحيح پاسخ تا كشيد طول مديدي مدتهاي كه شد مصرشناسان ذهن در فراواني
دقيقا كه كنند طراحي را كبير هرم غربي و شرقي سطوح توانستند باستان مصريان چگونه
باشد؟ شمال قطب نشاندهنده
ما منظور بلكهنيست مغناطيسي شمال قطب شمال از ما منظور اينجا در كه كنيد دقت
به زمين ميرسد نظر به كه است مكاني جغرافيايي شمال قطب.است جغرافيايي شمال قطب
مغناطيسي و جغرافيايي شمال قطب كه باشيد داشته توجهاست چرخش حال در محور آن دور
نقطه شماليترين در مغناطيسي شمال قطب.دارند تفاوت يكديگر با جزيي بسيار ميزان به
جغرافيايي شمال قطب اما ميدهد مكان تغيير سال در كيلومتر چند و است واقع كانادا
حركات به كه است اين جغرافيايي شمال يافتن براي روش يك.است واقع شمالگان در
مكان يافتن براي.است تابستاني انقلاب هم اينكار زمان بهترين.شويم دقيق خورشيد
سپس.كنيد توجه غرب در آن غروب و شرق در آفتاب طلوع موقعيت به ابتدا شمال قطب دقيق
دقيقا زاويه اين نيمساز.كنيد تقسيم مساوي قسمت دو به را آنها بين زاويه
.است شمال نشاندهنده
افق در خورشيد جمله از و اجسام كه وقتي آنكه اول.دارد جزيي عيب چند روش اين اما
با را جسم موقعيت دقيق تعيين كه ميشود برهمكنشهايي باعث زمين جو دارند قرار
را غرب افق و شرق افق راحتي به بتوانيد شما است لازم آنكه دوم.ميكنند مواجه مشكل
يافتن براي ديگر روش.نيست آسان چندان اهرام اطراف در كار اين اما.كنيد بررسي
.است آسمان ستارههاي و شب تاريكي از استفاده جغرافيايي شمال
حال در آن دور به آسمان ستارههاي ساير ظاهرا كه است نقطهاي آسمان شمال قطب
ديد خواهيد كنيد تهيه متوالي عكسهاي آسمان از شب يك طي بتوانيد اگر.هستند چرخش
قطب تا ستاره آن فاصله به بسته.هستند چرخش حال در دايرهاي پيرامون ستارهها تمام
ميدهد تشكيل قطبي ستاره كه دايرهاي.باشد كوچك يا بزرگ است ممكن دايره اين شمال
آن به دليل همين به و است نزديك بسيار شمال قطب به ستاره اين زيرا است كوچك بسيار
كه زمين چرخش محور.دارد را خودش خاص مشكلات هم روش اين اما.ميگويند قطبي ستاره
.است چرخش حال در جزيي بهطور و نيست ثابت است جنوب سمت به شمال از
اين چرخش محور اما.است چرخش حال در كه داريد دست در بسكتبال توپ يك كه كنيد فرض
عمودي محور از درجه حدود 23 بلكه نشده واقع آن پايين و بالا قسمت در دقيقا توپ
چرخش نحوه بيانگر حدودي تا شد ، داده شرح قسمت اين در كه تصويري.است شده منحرف
.است زمين كره
شمال قطب حالت اين در.كنيد جابهجا راست سمت به كمي را خود توپ شمال قطب اكنون
به سپس شده ، دور شما از ابتدا آن طي و.ميكند رسم را فرضي دايرهاي خود حركت طي
خود اوليه مكان به نهايت در و ميگيرد قرار شما مقابل درست بعدا شما ، چپ سمت
بدين.كند طي را كامل دور يك زمين چرخش محور تا ميكشد طول سال برميگردد26000
استفاده با.ميكند تغيير تدريجي بهطور زمان گذشت با آسمان شمال قطب موقعيت ترتيب
پرداخت با.دريابد را اهرام ساخت دقيق زمان توانست اسپنس كيت قاعده اين از
را ستارهها موقعيت كه كنيد تهيه كامپيوتري برنامه يك ميتوانيد هم شما چندصددلار ،
آسمان در دوستاره ميلاد از قبل سال 2467 در.كند بيان شما براي زماني دوره هر در
.بودند چرخش حال در شمال قطب حول كه شدند ظاهر
كافي فقطنبود سختي چندان كار شمال يافتن (ميلاد از قبل سال 2467) زمان آن در
را است شده بسته سنگيني وزنه آن انتهاي به كه ريسماني و كنيد برپا داربستي كه بود
(شاغول) گرفت خواهد قرار عمود كاملا بهطور وزنه صورت اين در.كنيد آويزان آن از
با نوظهور ستاره دو اين تا كنيد صبر اگر.داد خواهد نشان را زمين مركز دقيقا و
قطب نشاندهنده ميگذرد شاغول از كه خطي وقت آن شود ، ميزان بناكردهايد كه شاغولي
ميتواند فقط شمال قطب دقيق يافتن روش اين كه ميكند تاكيد اسپنس كيت.است شمال
.است دائمي حركت حال در زمين چرخش محور كه چرا درآيد كار از درست سال همان در
كه را مكاني كنيد ، استفاده روش اين از ميلاد از قبل سال 2467 از پيش شما اگر
روش اين از تاريخ اين از بعد اگر و دارد قرار واقعي شمال غرب قسمت در يافت خواهيد
.است واقعي شمال شرق در موردنظر مكان كنيد استفاده
هم اهرام براي قاعده اين كه دريافت كرد بررسي دقيقا را اهرام اسپنس دكتر كه وقتي
شرق در جديدتر هرم و واقعي شمال غرب در جزيي اختلاف با قديميتر هرم:دارد مصداق
.دارد قرار واقعي شمال
را بناها اين ساخت تاريخ ميتوان باشد ، صحيح كرد پيشنهاد خانم اين كه را روشي اگر
با را آثار اين عمر قبلي روشهاي طبق حاليكه در.كرد تعيين سال حدود 5 دقت با
.ميكردند محاسبه صدسال چند خطاي
نيست اين مسئله نديدن يا ديدن
رنجبر طاهره
مريخ تصويرصورتك
ديگران چهره كه دادند خبر هولمز لينكلن نام به مردي از خبري شبكههاي پيش چندي
ببيند ، ميتوانست خوبي به هولمز لينكلن.نميداد تشخيص هم را خودش چهره حتي پيشكش ،
بخشي پيش ، سال سي.بياورد ياد به را چهرهاش نميتوانست چون نداشت فايدهاي اما
لينكلن تصادف اين نتيجه در.ديد آسيب رانندگي حادثه يك در لينكلن مغز از مجزا
چهره" كاملا اكنون و داد دست از هميشه براي افراد ، چهره تشخيص در را توانايياش
:ميگفت ميپرسيدند او از رابطه اين در حيرتزده كه مردمي به پاسخ در او.است "كور
چه مناند اطراف در كه آنهايي نميدانم و ميشوم ، تنها ناگهان كه لحظههايي در"
چيزي دادن دست از تصور "ميكنم غربت احساس و ميآورد هجوم من به ترس هستند ، كساني
اشيا تصاوير كه هنگامي.است ترسناك نيست ، سخت چهرهها تشخيص مثل اساسي آنقدر
تشخيص اما دهد تشخيص را آنها ميتوانست درستي به ميشد ، داده نشان او به بيجان
؟ چهره
ناتمامي احساس و نيست من چهره است ، چهره يك فقط آن من براي":ميگفت لينكلن
من پاسخ هستند؟ هم مثل چهرهها تمام آيا ميپرسند من از مردم كه هنگامي.ميكنم
".نيست يكي آن مثل كدام هيچ بلكه نيستند ، هم مثل چهرهها همه _ است منفي
.ميشود انجام مغز از خاصي بخش توسط چهره تشخيص عمل كه داد نشان لينكلن مورد
در نقشي هيچ اما ميشود ، تحريك ناحيه اين ميكنيم نگاه چهرهاي به ما كه هرگاه
تخصصي بسيار چهرهها تشخيص در مغز دانشمندان گفته به.ندارد ديگري چيز هيچ تشخيص
انجام براي اختصاصا مغز ، از ويژهاي ناحيه كه باورند اين بر كارشناسان.ميكند عمل
حياتي نقشي روزمره زندگي در چهره تشخيص زيرا شده نهاده كنار پيچيده بسيار كار اين
تشخيص را چهره بلافاصله ماست ، سر در كه اختصاصي سختافزار اين با واقع در.دارد
باشد ، داشته چهرهاي با منحني و خط از متشكل شمايل يك كه شباهتي كمترين با.ميدهيم
اين لينكلن مشكل.ميبينيم را چهره آن باشد ، ماه روي آتشفشانهاي الگوي اگر حتي
درهم او براي ويژگيها اين اما ببيند را چهرهاي ويژگيهاي ميتواند چه گر كه است
مربوط هم به را مختلف اجزاي اين تمام همزمان نميتواند او و هستند قاطي و ريخته
.كند
دانشگاهي كالج و شفيلد دانشگاه انگليسي دانشمندان توسط اخيرا كه پژوهشي براساس
هم از را مختلف چهرههاي راحتي به ماهگي شش سن از بچهها است ، شده انجام لندن
.دهند انجام بالغ افراد از بهتر را كار اين است ممكن حتي و ميدهند تشخيص
نيز را ميمونها ميان تفاوت حتي كودكان كه دريافتهاند نيز را نكته اين دانشمندان
مردم بچههاي خوبي به نميتوانند بالغ افراد اينكه علت آنها اعتقاد به.ميفهمند
مقالهاي در آنها.باشد سن افزايش با مغز طبيعي تغييرات است ممكن دهند ، تشخيص را
تغييرات شبيه است ممكن تغييرات اين كه كردند عنوان رسيد چاپ به "ساينس" مجله در كه
سن افزايش با نيز زبان يادگيري در ما توانايي كه چرا باشد ، زبان فراگيري به مربوط
از پس كودكان چشم حركات و مغزي الگوهاي تحليل براساس يافتهها اين.مييابد كاهش
.است آمده دست به ميمون و انسان از چهره تصاوير سري يك دادن نشان
را ميمونها بين تفاوت ميتوانند كودكان كه است داده نشان آنها مغزي امواج بررسي
سروته تصاوير كه هنگامي اين از گذشته.نميتوانند بالغ افراد اما دهند تشخيص
سپس.ميكردند حفظ را ميمونها تشخيص قدرت كودكان كه ميرسيد نظر به ميشدند
تصاوير به را بچهها ديداري واكنش بار ايندادند انجام ديگري آزمون دانشمندان
در.كردند ثبت بودند ، ديده قبلا را آنها از بعضي كه ميمون ، و انسان از گوناگوني
چهرههاي با مقايسه در انسان چهره جديد تصاوير بررسي كه دريافتند آزمون اين نتيجه
قديمي و جديد تصاوير مورد در اما.ميكشد طول بيشتر بالغ افراد براي قديمي
هم از را آنها نميتوانند ميدهد نشان كه ميكردند صرف وقت يكسان به ميمونها
.دهند تشخيص
نزديك نماي در بالا تصوير
تصاوير به كردن نگاه صرف بيشتري وقت ماهه شش كودكان بالغ ، افراد با مقايسه در
كه ميدهد نشان نكته اين دانشمندان گفته به.ميكنند ميمونها و انسانها جديد
باشد انسان خواه را قديمي تصاوير ميتوانند و ميدهند ترجيح را جديد تصاوير بچهها
ميدانيم مهارت كسب فرايند را رشد معمولا ما.دهند تشخيص راحتي به ميمون خواه
افزايش با بچهها ظاهرا كه است آن مينمايد شگفتآور مورد اين در آنچه بنابراين
.ميدهند دست از را توانايي اين سن
15_ مستوفي خان حسنعلي خاطرات
نگفتن و گفتن ميان مرز در شك
نصرآباد زرويي ابوالفضل
مستوفي حسنعليخان پروفسور سر:از تقرير
پيشكار خان حسين ميرزا:از تحرير
عبارت ، اين در استادي حضرت خطاب طرف] ميكني تحرير را خاطرات اين كه حسين ميرزا اي
خود ، شمامه معنبر خاطرات تقرير حين در گاه گه ذيجود ، وجود آن.است كمترين بنده
اشارات و تذكرات برخي مبارك لحن به داده قرار خطاب طرف را بيمقدار حقير اين
:كه خواجه كلام مصداق به و ميفرمايند عبرتانگيز و ارجمند
كند ياد ما از كه روزي تو مشكين كلك
كند آزاد كه بنده صد دو اجر ببرد
مجزا مجلدي گهربار ، در فرمايشات اين جميع تا بود مجالي كاش ميفرمايند بندهپروري
نظر مطمح را آن امور ، جميع در تا ميگرفت قرار بصيرت اهل اختيار در و ميآمد فراهم
تازه جان مشام فرمايشات ، اين مندرجات از بهرهگيري و بصر حظ بر علاوه داده ، قرار
داشتن نظر در سبب به همانا منزلتي ، و قدر همگنان ، ميان در را كمترين اين اگركنند
اين خواننده كه اميد.ميچكد مكرمت و لطف آب آن ، سطر سطر از كه است فرمايشات همين
عنايت و حكمت عين به استادي حضرت اشارات شيرين عبارات در بنده اين چون نيز سطور
ميرزا بياعتبار ، بنده از توضيح.باد ايدون.برد وافي و كافي بهره آن از و بنگرد
اصل در جمله اين] ميكني تحرير را خاطرات اين كه حسين ميرزا اي.[پيشكار حسين
ميرزا.است استادي حضرت تاكيد نشاندهنده و آمده دوباره نيز استادي حضرت تقريرات
كه اكنون.نيست ديگران سرگذشت مطالعه به رغبتي را روزگار ابناي [پيشكار حسين
اين نگارش كه ميآيد خاطرم در گاه گه ميكنم ، تقرير را خاطرات اين آغازين فصلهاي
برخي كه نيست دور بود؟ خواهد فرهنگ و تاريخ اهل فايده مفيد اندازه چه تا وجيزه
نام ذكر كه كنند تصور و بنگرند ترديد ديده به وقايع اين حقيقت در كوتاهطبعان ،
بنده اين براي اعتبار كسب دستمايه خاطرات ، اين در تاريخ و فرهنگ مشاهير برخياز
كسب به نيازي چه بودهام ، مشاهير همين از برخي اعتبار مايه زماني خود كه مرا.است
عمر خاطرات و دارم باز نگاري وقايع اين از دست كه ميآيد خاطرم در است؟گاه شهرت
بسياري من ، رفتن با كه ميانديشم ديگر ، وقتي ;بسپارم تاريخ فراموشخانه به را رفته
و گفتن ميان مرز در ماند ، خواهد باقي ناگشوده معمايي چون تاريخي ، حقايق اين از
.زندگان ترديد و حيرت موجب گفتن و است آيندگان جفابه نگفتن ، تعليقم در نگفتن ،
انگيزه و بود من ميهمان ايران در ماه يك قريب اشتاينبك ، جان مرحوم كه بگويم اگر
ديده به كسان بسياري كرد ، پيدا انزلي سواحل در را خود "تيلافت تور" كتاب نگارش
والت ناطق كارتوني رنگي فيلم اولين سرمايهگذار بگويم اگر.مينگرند بدان ترديد
.است باورناپذير برخي براي است ، بوده ايراني يك (كوتوله هفت و برفي سفيد) ديزني
در سرمايهگذاري اين اسناد.است استادي حضرت ذيجود وجود ،"ايراني يك" از منظور]
اين[پيشكار حسين ميرزا از توضيح.است موجود ديزني والت كمپاني مالي اسناد بخش
و تاريخ به جفا ماند ، ناگفته اگر و ميكنند شك بدان قليلي عده شود ، گفته اگر وقايع
.است آيندگان به
...حسين ميرزا اي بنويس
20_ داروين روح نزاعبرسر
موريس ريچارد
فيضاللهي كاوه:ترجمه
تكامل جديدي گونه آن در گفت قاطعيت با ميتوان
كه هستند نيز ديگري موارد اما
دو اخير سال شصت تا پنجاه طول در Tragopogan جنس با گياهي در مثال براي است ، يافته
Tragopogan و mirusتTragopogan گونه دو اين.است يافته تكامل گونه
گونه دو اين از يك هر لقاح كه آمدهاند پديد زماني گونه دو اين.هستند miscellus
يك هيچ ميتواند نه دورگه گياه مورد ، دو هر در.شد دورگه توليد به منجر ديگري با
جديد گياهان.شود بارور آنها توسط ميتواند نه و سازد بارور را والد گونههاي از
جدايي كه باشيد داشته ياد به.هستند جدا مشابه گياهان ساير از توليدمثلي نظر از
.است "گونه" اصطلاح تعريف توليدمثلي
پديد خودبهخود دانشمندان ، دخالت گونه هيچ بدون كردم توصيف كه گونهاي دو اين
قابل طبيعي گونهزايي اگر كه كرد استدلال ميتوان مورد اين براساس.آمدهاند
نيز عمل در.كنيم توليد جديد گونههاي آزمايشگاه در بتوانيم بايد باشد ، مشاهده
اهداف براي دورگگيري روش به جديد گياهي گونههاي ايجاد واقع ، در.است طور همين
به ميخوريم كه دانههايي از بسياري مثال برايميشود انجام فراواني به كشاورزي
از پيش تا كه هستند گياهاني نماينده گونهها اين.نيافتهاند تكامل طبيعي طور
.نداشتند وجود طبيعت در انسان دخالت
زنبقها ، بيشترميكنند توليد جديد گونهاي وفور به گياهان پرورشدهندگان
به كه هستند گونههايي اعضاي ميكاريم ، باغهايمان در ما كه لالههايي و كوكبها
حدود ماه هر كه ميشود برآورد طور همين نيز اركيدههاشدهاند ايجاد مصنوعي طور
.ميشود ايجاد اركيدهها از جديد دورگه گونه 300
گونههاي توليد نتيجه در و هستند انعطافپذيرتر جانوران از ژنتيكي نظر از گياهان
وجود سگ از بسياري متفاوت نژادهاي مثال ، براي.است راحتتر بسيار آنها از جديد
گريت و داشهوند.است نكرده توليد جديد گونه سگي ، پرورشدهنده هيچ تاكنون اما دارد ،
قرار اگر واقع در.كنند توليد بارور فرزند ميتوانند راحتي به بخواهند اگر دين
متوالي نسلهاي بايد اهلي جانوران پرورش نگردند ، باز خود وحشي شكل به كه باشد
نسل ، چند از پس تنها طبيعت ، به بازگشته اهلي خوكهاي مثال براي.يابد ادامه
.كرد خواهد رشد آنها نيش دندان و شده متفاوت حدي تا ظاهرشان
خفاش بال و قورباغه پاي
بسيار گياهي جديد گونههاي توليد از جانوري جديد گونههاي توليد كه آنجا از
ببينند را جديدي جانوري گونه دانشمندان تا بكشد طول قرنها است ممكن است ، دشوارتر
طور به جديد گياهي گونه چند كه واقعيت اين اما.است آمده پديد طبيعي طور به كه
شده ، ايجاد پرورشدهندگان و دانشمندان توسط ديگر گونه هزاران و آمده پديد طبيعي
.است جاري فرايندي طبيعت در تكامل اينكه بر دال است مدركي
بسيار گياهان ، از _ مصنوعي يا طبيعي _ دورگگيري نتيجه در جديد گونههاي ايجاد
دورگه گلدار گياهان گونههاي تمام از درصد تا 80 كه 50 است شده برآورد.است رايج
به گونه يك كه ميشود بيشتر هنگامي جديد جانوري گونههاي پيدايش احتمال اماهستند
.يابند تكامل هم از جدا گونههايي به سويهها اين سپس و شده شكافته متفاوت سويه دو
مشترك نياي كه گونههايي بين باشيم داشته انتظار بايد آنگاه باشد ، اينطور اگر
ژنوم.شد اشاره مورد اين در مثال يك به اين از پيش.ببينيم شباهتهايي دارند ،
.است يكسان درصد شمپانزه 5/98 و انسان
هم از پيش سال ميليونها آنها نياكان كه گونههايي بين است ممكن نيز اين
مشترك پستانداران تمام بدن ساختاري الگوي واقع در.ببينيم شباهتهايي واگراييدند
خفاش ، دست استخوانهاي و وال پيشين باله انسان ، دست استخوانهاي بين مثال براياست
پرندگان ، جمله از چهارپايان كل ميان در تناظر همين.دارد وجود يك به يك تناظر
.چهارپاست اسب ;دارد حركتي اندام چهار كه است جانوري پا چهار) خزندگان و دوزيستان
و خفاش بال قورباغه ، پاي استخوانهاي.(طور همين نيز دارد بال دو و پا دو كه پرنده
.مشابهاند انسان دست و بازو
|