شدن جهاني ماهيت
ايران به نگاهي با
جهاني گرد فرا ، است مطرح جهاني سطح در ، امروز كه مسائلي مهمترين از يكي: اشاره
مختلف هاي انداز چشم از پديده اين پردازان نظريه و طرفداران ، منتقدان. است شدن
گستردگي و ابعاد اين با فراگردي چنين بنابراين. اند پرداخته آن در بررسي و بحث به
چونان بايد نيز ما رو اين ازجويد مي را نقدها و نظرگاهها همه اين به توجه
به آيد مي پي از كه مطلبي كنيم درك را شدن جهاني پديده كار سازو ديگر كشورهاي
پردازد مي ايران شرايط به توجه با جهانيشدن ماهيت بررسي
انديشه و فرهنگ گروه
ارشد مقامات و انديشمندان متخصصان ، محققان ، ديدگاههاي و نظرات ارزيابي لحاظ به
وقوع به كنوني دنياي در كه سريعي تحولات تناسب به و جهان فرهنگي و اقتصادي سياسي ،
مسير در كه است ترسناكي غول نه ميناميم شدن جهاني پروژه را آن كه آنچه ميپيوندد ،
كه است سركشي رودخانه نه و كند له خود پاي زير را ضعيف اجزاي خود جلوي به رو حركت
داد قرار بهتر درك مسير در بايد را شدن جهاني.باشد ضعيف جوامع براي تهديدي سيلابش
را مناسب فرصتهاي موجود ، نگرانيهاي از ناشي احساسات برابر در شدن مغلوب جاي به و
و مطالعه مورد آينده و حال در كشور اساسي نيازهاي با مقتضي و گوناگون ابعاد در
شدن جهاني تاثيرات پرتو در ناخواسته يا خواسته ما.داد قرار جدي و واقعي تحليلهاي
و برنامهريزيها همچنين و كلي جهتگيريهاي تعيين شرايطي چنين در.گرفتهايم قرار
كه اقتصاد زمينه در بويژه كشور منافع تامين براي مقتضي ابزارهاي و راهها پيشبيني
احساس ديگري زمان هر از بيش ندارد ، قرار جهاني استانداردهاي از مطلوبي شرايط در
بر مبتني تصميمگيريهاي رنسانس به نياز حالت اين از خروج براي واقع در كه ميشود
.داريم علمي ساختارهاي
برجسته بسيار موقعيت در م قرن 21 در بويژه جغرافيايي ساختار نظر از ايران
به و دارد قرار خاورميانه نبض در انرژي ذخاير لحاظ از.است گرفته قرار ژئوپوليتيكي
مركز آتي قرن در ايران اتريشي ، معروف جغرافيدان و محقق "هازن پل" آقاي از نقل
از پذيرفت نميتوان انحصاري عامل اين قبال در.است شده قلمداد دنيا ژئوپوليتيك
و برداريم گام جهاني مقبول و تاييد مورد سيستمهاي از خارج انزواو در ديگر جهات
.بمانيم باقي كشور توسعه حسرت در ديگر سدهاي
پذيرفت بايد كه آنچه
توسعه ، سمت به سرعت به را ما اطراف دنياي كه اقتصادي گسترده تحولات از كهكشاني در
ارائه و درتصميمگيريها بايد ميبرد ، پيش عمومي رفاه بهبود و فناوري رشد ،
جهاني واقعيات با را خود اغراق بدون و برداشت زائد كاريهاي تساهل از دست شيوهها
و ارزشسازي همگن فضاي ايجاد پي در كاست و بيكم جهانيسازي.دهيم تطبيق
صدد در جريان اين ديگر عبارت به.ميباشد عمومي خواست با متناسب ارزشگذاري
در مساوي بازدهي بر مبتني حتيالامكان و سالم رقابتپذيري يكسان هنجارهاي برقراري
توليدكنندگان ، بين مستقيم رقابت ايجاد جستوجوي در نتيجه در و جهاني مقياس
كه زد حدس ميتوان اينجا در.ميباشد جهان چهارگوشه در مزدبگيران و مصرفكنندگان
گونه هر از عاري سرمايهگذاري آزاد بحث در مذكور پروژه اساسي اهداف از يكي
اعمال و رعايت سازي جهاني از اصل اين اگر كه چرا.ميباشد پاگير و دست محدوديتهاي
شعاع تحت آن قواعد تمام و شد نخواهد ميسر جهان در عادلانه درآمد تقسيم امكان نشود
از تصويري سازي جهاني كه اين و فوق واقعيتهاي تمام با اما.ميگيرد قرار مساله اين
و داريم جدي ترديد فرضيه اين به ايران در ما ميباشد ، تبعيض بدون و مشترك همكاري
شدن جهاني فرضيه به نسبت حداقل سطح در حتي مشترك همفكري و همنوايي يك به هنوز
.نكردهايم پيدا دسترسي
جريان اين تاريخي بستر
كتابها ، قالب در فراواني مطالب شدن جهاني فرآيند و جهانيسازي مورد در تاكنون
ما كشور در امر اين.است شده عنوان و نوشته غيره و همايشها سخنرانيها ، مقالات ،
و مسيرها تمام نيز اكنون و شده تبديل روز موضوعات از يكي به اخير سال چند طي در
مقابل در ايران تكليف كرد؟ بايد چه واقعا كه است شده معطوف اين به جهتگيريها
سياسي و صنعتي فرهنگي ، اقتصادي ، ايدئولوژيك ، وضعيت به توجه با و چيست؟ شدن جهاني
اين احتمالي تهديدات از تا نمود همنوا كار و ساز اين با را خود ميتوان چگونه كشور
داشتكه اذعان ميتوان تقريبا كه اقتصادي بحث در خصوص به بمانيم؟ امان در جريان
دولتمردان است ، گرفته پا و داشته ظهور و بروز اقتصادي انگيزه با بيشتر جهانيسازي
تصور چنين نيز ايدئولوژيك بعد در نمايند؟ اتخاذ بايد را تصميمي چه صاحبنظران و
و آزادي معناي به تنها نه تلويحي طور به ايدئولوژي مقام در جهانيسازي كه ميشود
عادلانه كار تقسيم برقراري و آزاد تجارت دنبال به چون بلكه است ، انترناسيوناليسم
با لذا.هست نيز بهرهوري و توليد كارآيي ، افزايش باعث ميباشد ، عضو كشورهاي بين
مينمايد ، ارائه ايدئولوژيك نظرگاه از جهانيسازي كه گستردهاي و فراگير ديدگاه اين
برخورد چگونگي حيث سنتهااز ساختار بر مبتني كشورها ايدئولوژيك دغدغه نوعي به
.است نموده بيشتر آن با
مفاهيم
عالمگير دنياي ،(Globalism) جهانيسازي ،(Globalisation) شدن جهاني واژههاي
بينالمللي ،(Multinaional) مليتي چند ،(Transnational) فرامليتي ،(World Wild)
ميباشند ، نزديك مفاهيم داراي تقريبا كه مشابه واژههاي برخي و (International)
گسترش خاطر به هم آن نوزدهمو قرن در خصوص به و قرن 18 اواخر در غيرمستقيم طور به
و اقتصادي تجاري ، ادبيات عرصه به پا دنيا دولتهاي بين بينالمللي و دريايي تجارت
جنگ دو از بعد بويژه بيستم قرن در مفاهيم اين از يك هر.گذاشتند دنيا سياسي
متفاوت عرصههاي در را خود متعدد اهداف پايه بر و مختلف اشكال به جهاني ، جهانسوز
شده ملل جامعه واژه جايگزين كه متحد ملل سازمان همچون سازمانهاييساختند نمايان
گستردهترين و اولين تقريبا كه نمود ظهور ديپلماسي دنياي در محوري نقش با بود
تفكر اولين متحد ، ملل سازمان از بعد بردارد ، در را تاريخ طول بينالمللي تشكيلات
اهداف با ميلادي در 1947 بود ، بينالملل اقتصاد زمينهساز كه گات بنام اقتصادي
اكنون هم.گرديد سياسي نوين ادبيات وارد اروپا مبدايت با تجاري و اقتصادي آرماني
با جهاني واحد جامعه سوي به حركت و شدن جهاني جديد تفكر كه است نيمقرن از بيش
.ميدهد جولان دنيا در فراوان نشيبهاي و فراز
تعاريف و جهانيسازي از متفاوت ديدگاههاي
ساختار كه است تحولاتي معني به مشخص بهطور شدن جهاني "رابرتسون رولند" ديدگاه از
و كل يك عنوان به جهان بر جديدي ساختمان و ميگرداند حاكم كنوني دنياي در را نويني
توجه بدان بيشتر بايد مفاهيم درباب كه آنچهميسازد حاكم پيوسته هم به مجموعه يك
ارائه تعاريف برخي به اشاره ضمن اينجا در كه است جهانيسازي و شدن جهاني اصل شود
.شد خواهد اشاره مذكور مفاهيم كاربرد و نقش به برجسته ، محققين و متخصصين توسط شده
و ميآورد در واحد كليت يك صورت به را جهان كه است نويني ساختبندي شدن ، جهاني"
جهاني جديد مفهوم از بهرهگيري براي.ميسازد مرتبط يكديگر به را آن اجزاي تمامي
فلسفه و جامعهشناسي مدرنيستي ، گفتمان در كه پايه مفاهيم تمامي ميبايست شدن
بندي ساخت در وي نظر به كه چرا.شود گذارده كنار به ميشد استفاده آن از كلاسيك
جامعه ، -عيني ذهني ، -جبرگرايي همچون مفاهيمي) مفاهيم اين نميتوانيم شدن جهاني
كه است معتقد شدن جهاني ايده مورد در همچنين رابرتسون ".كنيم درك را (اقتصادگرايي
شدن ، چنين اين بالقوه صورت به حداقل يا و درآمدن واحد جامعه يك صورت به جهان ايده
پادشاهي يا و زمين روي در شمول جهان بهشت از سخن آن در كه داشته طولاني تاريخي
گامهاي نيز مذهبي جديد جنبشهاي از برخي در.است شده گفته زمين روي بر خداوند
.است شده برداشته مذهبي شمول جهان سازمانهاي به دستيابي براي مشخصي
گرايان فراساختار نظريه
به نسبت محلي و منطقهاي نگاه بيشتر كه هستند گروههايي جمله از فراساختارگرايان
آيا كه ميشود مطرح سوال اين نظرها اختلاف اين به باتوجهدارند جهاني پديدههاي
منطقهاي؟ يا ميشوند جهاني بيشتر شدن ، جهاني جريان در موجود فرآيندهاي و پديدهها
و بومي فرهنگهاي آيا رفت؟ خواهند ميان از جهانگرايي جريان در محلي مسائل آيا
كه (است داده اختصاص خود به را جنوب كشورهاي نگراني بيشترين كه چيزي همان) محلي
زير در شدن جهاني مسير در است مختلف جوامع و مردمان قبلي و تاريخي هويت نمايانگر
ميگردند؟ استوارتر يا و شد خواهند مدفون سيلاب
ارتباطات و پيوندها شمار افزايش را شدن جهاني مفهوم اجتماعي علوم محقق مكگرو
جديد نظام نتيجه در كه ميداند ميگستراند ، دامن دولتها از فراتر كه متقابلي
.ميبخشد شكل را جهاني
تعريف جامعترين در دارد شدن جهاني از كه گوناگوني تعاريف عليرغم گيدنز آنتوني
و ميباشد ما نهادهاي همه شدن زيرورو معناي به شدن جهاني معتقدم من":ميگويد خود
صورت بيشتري تحولات ارتباطات زمينه در بلكه نيست ، اقتصاد زمينه در تنها تحولات اين
خود تاثير تحت شدت به را ما شخصي زندگي و ملتها دولتها ، كه بهطوري است گرفته
داده تغيير ما زندگي در نيز را مكان و زمان نقش شدن جهاني واقع در.است داده قرار
جهاني اصيل ساختارهاي ايجاد و ملي سطح از گذشتن را جهاني جامعه در تاكيد وي ".است
بوجود را جهاني واحد جامعه نهايت در كه است گونهاي به شكلگيري اين و ميداند
.آورد خواهد
جامعه يك در جهان مردم تمام آن براساس كه فرآيندهايي به را شدن جهاني البرو مارتين
دولتهاي نقش ضمني بهطور و ميكند تعريف ميپيوندند هم به جهاني فراگير و واحد
دولتها حاكميت از خارج جهاني واحد جامعه يك و داده كاهش حاكميت بعد در را كنوني
.ميكشد تصوير به را
كه ميگردد اطلاق روندي به شدن جهاني اصطلاح "كلنر و كوتگوويچ" مشترك تعريف در
ميدهند قرار نفوذ زير را زمين كره سرعت به فرهنگي و سياسي نيروهاي جهاني ، اقتصاد
ارگانهاي ها ، NGO قبيل از جديد فراملي سازمانهاي جهاني ، نوين بازار يك خلق به و
بازار توسعه جهان دورنماي اساس براين.ميپردازند جهاني نوين فرهنگ و جديد سياسي
به سريع دسترسي و خدمات و كالا فزاينده گردش ملي ، دولتهاي زوال سرمايهداري ، جهاني
.ميباشد اطلاعات
شده انجام تاكنون شدن جهاني باب در كه فراواني موضوعات بررسي و نظريات اين انعكاس
مباحث تمام محور واقع در.ميسازد رهنمون جديد آيندهاي از افقي به را ما همه است ،
پي در مشابه انديشمندان و فوق محققان كه است نويني دنياي درك شدن ، جهاني زمينه در
به جغرافيايي پديده پوياترين و مهمترين عنوان به انسان.ميباشند آن اثبات
و زيست قابل كره تنها اين در ميخواهد كه است رسيده خود پيدايش تاريخ از ايستگاهي
.بگذارد بجا خود از انساني مشترك زندگي از ديگري معني بزرگ ظاهر به
چيست؟ حقيقت
تقسيم دنيا ، اقتصادي نظام ساماندهي همچون مثبتي ويژگيهاي تمام با پذيرفت بايد
غيره و جهاني فرهنگ ساماندهي درآمدها ، نسبي بهبود و نابرابريها رفع كار ، عادلانه
از بسياري براي استعمار تاريخي تلخ گذشته طرف يك از ميكند ، دنبال شدن جهاني كه
نزاعهاي و درگيريها و غني و فقر ميان فاصله رشدفزاينده ديگر طرف از و ضعيف ملل
و دست آن با امروزي انسان كه شدايدي ساير و بينالمللي و منطقهاي محلي ، متعدد
مسئله اين و مينمايد دشوار را فوق ايدههاي تحقق و باور امكان ميكند ، نرم پنجه
.باشد دنيا در شدن جهاني با متعدد مخالفتهاي ظهور و بروز اصلي دلايل از يكي شايد
استدلال و تحليل ساختار
گات پيدايش زمان از شده ارائه مكانيزمهاي به توجه با شدن جهاني تحليلي ساختار در
اتفاقنظر مورد فرضيههاي گرفته ، صورت تعاريف شده ، انجام اقدامات توجيه و تاكنون
از واضح بازتابهاي بينالمللي ، بحرانهاي حل در همكاري عملي الگوهاي و آينده در
از بسياري براي را ساختارها مكانيكي درك جهاني ، سطح در موثر عوامل ساير و توسعه
و تبعي نتيجه و دراستدلالها تضاد ديگر سوي از.است ساخته فراهم رشد حال در جوامع
جهاني پروژه و سازي جهاني ساختار در را ممكن فرضيه چند مانده عقب ملل براي آن جبري
:ميزند ورق شدن
شمول؟ جهان و فرانگر استراتژي يك سرآغاز يا است نظريه يك شدن جهاني -1
گذشته تاوان بايد آيا اتصال اصلي ميدان به رسيدن از قبل و حركت مسير در -2
سنتي هويتي ، گزارههاي برخي سر بر ماندن براي يا و پرداخت را مانده عقب و نامتوازن
شد؟ كار به دست بيگدار اتفاق اين از ترس نتيجه در و هراسيد ايدئولوژيك و
يافتن جهاني منزلت يعني شدن جهاني از اثرپذيري كه كرد استدلال چنين ميتوان آيا -3
اقتدار شدن رنگ كم و ملي وجوه تمام دادن دست از با بود خواهد برابر آيا اين و
خير؟ يا جغرافيايي مرزهاي
درو يزدانپناه كيومرث
.موجوداست روزنامه دفتر در منابع *
|