غرب و روسي روشنفكران
انديشه تازههاي
غرب و روسي روشنفكران
صالح هاشم
بنيطرف عزيزي يوسف:ترجمه
ميان كشمكش داستان كه آن مگر شناخت را روسيه سياست حتي و روسها شخصيت نميتوان
جريان منظور ، .كرد بررسي را گذشته قرن دو طي كشور بر حاكم اساسي جريان دو
فلسفه از متاثر غربگراي جريان و مسيحي ارتدكس مذهب بر متكي اسلاو بنيادگراي
.اروپاست
و كهنتر ارتدكسشان ، كليساي به روسها خاطر تعلق سبب نخست ، به جريان درواقع
از كمونيستها ، الحادي و مادي حاكميت سال هفتاد رغم به كليسا اين زيرا است اصيلتر
بر مسلط مسيحي مذهبهاي وديگر مسيحي ارتدكس مذهب ميان البته.است نرفته ميان
كليساي.دارد وجود اساسي تفاوت پروتستان مذهب يا كاتوليك مذهب نظير غربي اروپاي
در زيرا.نبود خردگرا لاهوت شاهد اسلام ، برخلاف حتي يا غربي مسيحيت برخلاف روسيه
.بوديم معتزله مذهب گسترش و كلام علم گواه ، شكليابي ما اسلام
.است فلسفه و دين ميان هماهنگي يا مصالحه از نوعي برقراري خردگرا ، لاهوت از هدف
مسيحي لاهوتگرايان آنان ، پي در نيز و اسلامي فيلسوفان و معتزله كه است كاري اين
ميان چگونه فهميد وي كه ميدانيم و دادند انجام اكويناس توماس سنت نظير اروپا در
مكتب واسطه به تركيب اين.كند ايجاد هماهنگ تركيب يك ارسطويي فلسفه و مسيحيت عقيده
مسيحيت در چيزي چنين اما است باقي نيز امروز به تا ميانه سدههاي طي و اكويناس
خود براي افتخاري و امتياز را امر اين بنيادگرا ، اسلاو جريان.نداد رخ روسي
آميختگياش و غربي مسيحيت حد از بيش عقلانيت ارتدكس كليساي معنوي نظر از.ميداند
.ميكند نكوهش -است بتپرستانه نهايت در كه -را يوناني فلسفه با
يا خرد ماوراي كه ايمان و دين واقعي معناي از كه ميكنند افتخار روس بنيادگرايان
كه درحالي است ، انساني امري نهايت ، در عقل ، .محافظتكردهاند عقلاند ، از فراتر
.است متكي انجيل يعني مقدس نص و خدا كلام بر دين
از تقليد خواهان كه نوگرايي جريان عليه بازتابي همچون اسلاو جريان هجدهم سده در
.گرفت شكل بود ، غرب
خط ، اين زيرا گيرد ، پيش را غربي مسيحيت خط نبايد روسيه كه بود اين بر اساسي انديشه
و جامعه در دين فروكاهيدگي باعث و شده بدل مادي جامعه يك به لازم مقدار از بيش
ارتدكس اسلاو جريان كه است چيزي اين و است شده آن جاي به فلسفه و علم شدن جايگزين
به منجر همگي پول ، پرستش و تجارت و صنعت آن ، بر علاوه.دارد بسيار ترس آن از
لايههاي به را جامعه نيز و دارد نام پرولتاريا كه شده تنگدستي بسيار طبقه پيدايش
اسلاوگرا روشنفكران.است رفته ميان از كلي بهطور معنويات كردهو تبديل متنازع
نهتنها غربي مسيحيت عقلانيشدن خطرناك ، پديده اين ژرف علت كه باورند اين بر
و هگل تا گرفته دكارت از -نوين فلسفه واسطه به بلكه يوناني فلسفه بهواسطه
.است -روشنگري فيلسوفان
از ايمان.بودند متديني بسيار انسانهاي اسلاوگرا ، همگي جريان پيروان درواقع ،
تجربهاي بلكه نبود مجرد فلسفي مفهوم يك يا بيارزش و ارزان واژه آنان ، يك ديدگاه
ايمان كه بودند باور اين بر آنان.بود زيست قابل و واقعي حقيقتي و بيمانند
مسيحيت پروتستان و كاتوليك شاخههاي در كه آنچه برخلاف روسي ، شيوه به ارتدكسي
معتقدند ، اسلاوگرا جريان پيروان.است مسيحيت به ناب ايمان داد ، نمايانگر رخ غربي
بر مبتني نوين تمدن واسطه به آشناست ، مسيحي صحيح مذهب از حفاظت چگونگي با كه روسيه
اين اساسي باورهاي از پارهاي اين.بخشد رهايي را بشريت و غرب ميتواند ايمان ،
بزرگي نويسندگان حتي و دارد قرار روسها و روسيه اعماق در كه است فكري جريان
.نبودهاند رها آن از داستايوسكي و گوگول همانند
شيوه يعني ، .نماييم منطبق جريان اين بر را هگل ديالكتيكي روش ميتوانيم ، اينجا در
به يا كبير پطر امپراتوري دوران از پيش كه آنگونه-ارتدكس اسلاو يا روسي زندگي
را آنتيتز و كنيم تلقي تز -بود معمول مدرنيسم به ورود و غربزدگي از پيش عبارتي
معنوي بعد اهمال و الحاد حد تا گاه كه -مادي و عقلاني گرايشهاي همه با غرب تمدن
.آوريم بهشمار -ميرود پيش متعالي
و مناسب عناصر و ارتدكسي ايمان بر مبتني روسي نوين تمدن دو ، اين ميان سنتز اما
اين در كه بنيادگراست فرد يك داستايوسكي مفهوم ، اين با فقط و است غرب تمدن مثبت
سنتز جستجوي در نيز عرب روشنفكران ما ، آيا نيست؟ بنيادگرا ما ، از يك كدام معنا ،
مدرنيسم بهترينهاي و اسلاميمان-عربي فرهنگي ميراث بهترينهاي ميان موفقيتآميز
سنتز اين بتواند تا نشده پديدار عرب روشنفكر يك تاكنون كه است اين مشكل نيستيم؟
جريان درباره گفتار پايان از پيش و.بخشد تجسم را دستنيافتني شگفتانگيز
از آگاهي از پس كه ميشوم يادآور را زير داستان روسيه ، فرهنگ در اسلاو بنيادگراي
.افتادم هراس به آن
در روحياش ، اضطراب و مزمن نگراني بهبود براي گوگول روس بزرگ نويسنده ميشود ، گفته
تنها را ارتدكسي ايمان كه گرفت قرار تندرويي كشيش تاثير زير كه بود روحي آرامش پي
گوگول سان بدين و ميدانست بيمعنا را دنيوي فرهنگ و رمان و ميشمرد هستي مهم چيز
-مينمود دور خدا از را او كه- ادبياش آثار از شستن دست و رهبانيت به وادار را
در را "مرده نفوس" رمان دوم جلد و شد او مطيع درونياش ناآرامي سبب به گوگول.كرد
بود كرده كه كاري از پشيماني شدت اثر بر وي اما !!كشيد آتش به فوريه1852 شب 24
در4 و شد ضعيف كاملا كه اين تا ورزيد خودداري خوردن غذا از و افتاد بستر در
به گاهي دين در غلو كه ميدهد نشان عبرتانگيز داستان اين.درگذشت سال همان مارس
نيز اسلاوي عصبيت به ارتدكسي بنيادگرايي آن ، بر علاوه.ميانجامد مهلكي پيامدهاي
جمهور رئيس ميلوسوويچ همانند خطرناكي فرد و دربرميگيرد را صربها و ميشود تبديل
نه را زشتي و جنايتكارانه يورش وي ، كه ميدانيم.ميآورد پديد را يوگسلاوي سابق
.انداخت راه به كرواسي كاتوليكهاي عليه بلكه بوسني مسلمانان نابودي براي فقط
كه ميشود آغاز (16721725) كبير پطر با عملا روسيه فرهنگ در نوگرا جريان اما
شيفته وي.گرفت كار به فئودالي روسيه كردن غربي و نوسازي براي را خود توان بيشترين
لباس تغيير به وي كار.بود عقلي تحجر و كهن سنتهاي مخالف و اروپايي مدرنيسم
اين.انجاميد ريش تراشيدن به مردان اجبار نيز و غربي لباسهاي كارگيري به و روسها
.داد انجام تركيه در آتاتورك كمال مصطفي بعدها كه است كارهايي يادآور امر
دنبال به را ارتدكس كليساي محافل تند واكنشهاي كبير ، پطر نوگرايانه سياستهاي اما
او تندرو ، بنيادگرايان.يازيدند دست گوناگوني هاي توطئه به وي كشتن قصد به كه داشت
اما.نهادند وي بر را بزرگ شيطان نام و كردند متهم غرب بردگي و دين با دشمني به را
ايجاد روسيه در را نويني دوران اروپا ، سوي به او گشايش كه باورند اين بر بسياري
.آورد بار به واقعي نوزايي ادبيات ، و فلسفه و علوم عرصه در و كرد
سوي به روسيه گشايش دوم ، كاترين بهويژه او ، جانشينان دوران و او زمان از درواقع ،
كه روحانيان و كشيشان طبقه كنار در و هنگام آن درشد تبديل "مد" يك به اروپاييان ،
نوين معناي به روشنفكران طبقه داشتند ، دست در تنهايي به را فكري عرصه قرنها طي
.شدند پديدار واژه ، اين
ديدرو و ولتر بهويژه و فرانسه روشنگري عصر فيلسوفان دوست دوم ، كاترين كه ميدانيم
طرح در و خريد را شخصياش كتابخانه.كرد ديدرو به فراواني مادي كمكهاي وي ، .بود
.شد ترجمه روسي به فورا كه كرد سرمايهگذاري دايرهالمعارفش انديشمندانه
اين به ديگران و ولتر روسو ، ژانژاك منتسكيو ، همچون ديگري فيلسوفان كتابهاي نيز
طريق از بلكه نشد انجام فرانسه واسطه به فقط غرب سوي به گشايش.شد ترجمه زبان
نيوتن و هابز جانلاك ، مور ، توماس شكسپير ، كتابهاي آنان.گرفت انجام نيز انگلستان
تاثير كه آن از پيش و هجدهم سده در فرانسه تاثير اما.كردند ترجمه روسي زبان به را
طبقه.بود غالب تاثير بگيرد ، را جايش -نوزدهم سده در هگل فلسفه بهويژه -آلمان
در و ميدانست خوب را فرانسه مسكو ، و سنپترزبورگ در روس بورژوازي و آريستوكراسي
.ميگفت سخن بدان خود شيك سالنهاي
ترجمه اما ميخواندند ، ترجمه بدون و مستقيم طور به را فرانسوي فيلسوفان متون آنان ،
و شهرها در بهويژه مردمي ، گسترده محافل ميان در نوين انديشههاي نشر براي
.بود ضروري ديگر استانهاي
علماني در و بود ملت مختلف لايههاي به وابسته روس ، روشنفكران طبقه گفت ميتوان
قبلا مشكلات اين.داشت مشاركت جامعه و تاريخ و انسان به مربوط فلسفي مشكلات كردن
ديگر و ولتر انديشههاي رواج براثر اما ميشد مطرح مسيحي لاهوت چارچوب در فقط
ارتدكس لاهوت عليه واكنشي روس ، روشنفكري هاي محفل ميان در روشنگري دوره فيلسوفان
هجدهم سده در آن گسترش و ولتر انديشههاي تاثير اگر گفت ميتوان.گرفت انجام
ماركسيسم يا پوزيتويستي ماترياليسم همچون علمي و فلسفي جنبشهاي همه اين نميبود ،
جوانان اصلي مشغله فلسفه آن ، از پس.شود پديدار روسيه در بعدها نميتوانست لنينيسم
كهنهاش انديشههاي و بنيادگرا اسلاو جريان از را خود اينان.شد روسيه روشنفكر
روش همان بلكه ندارد مقدس ويژگي هيچگونه روسيه كه ميگفتند و ميكردند متمايز
.ميكند صدق نيز روسيه بر جهان ديگر كشور هر يا غربي كشورهاي بر منطبق فلسفي و علمي
محافظهكار جريان قلب به ضربهاي آن ، فرهنگي ميراث و روسيه از قداست كردن منتزع
.بود
برونرفت راه تنها را آن انگلستان يا فرانسه آلمان ، با قياس در روس روشنگران اما
داشت وجود جريان دو ميان كشمكش اين سان بدين.ميشناختند مدني عقبماندگي از روسيه
غربگراي ليبرال جريان سرانجام گرچه دارد ، ادامه همچنان اشكال از شكلي به تاكنون و
.شد پيروز گورباچف ، پروستريكاي و كمونيسم سرنگوني از پس مدرنيست
نوزدهم سده در روس روشنفكران بر هگل بزرگ تاثير از گفتن سخن براي مجالي اينجا ، در
براي سپس و ماركسيستي انديشههاي و ماركس براي را عرصه بعدها تاثير ، اين.نيست
"فاصله خط" آن طي كه داد رخ روسيه اخير بيداري از پيش امر اين.گشود استالين و لنين
اين تا واكنشهايش و كنش كه شد جديدي ماجراجويي وارد و بست را كمونيستي طولاني
.دارد ادامه لحظه
انديشه تازههاي
/ققنوس انتشارات:ناشر /رويگريان شيوا:ترجمه /وين فرانسيس:نويسنده / ماركس كارل *
اول1381 چاپ
بيستم قرن بر را تاثير بيشترين انديشه نظر از كه است انساني سرگذشت حاضر كتاب
جهان سراسر در را بتهايي كه گرديد فراگير و گسترده چنان او انديشه.است گذاشته
و استالين چهگوارا ، مائو ، مانند.آورد وجود به دوم هزاره سده آخرين مردمان براي
افكارش آنچنان و ميدانستند ماركسيسم انديشه وارث را خود بتها اين همه كه كاسترو
زير جهان جمعيت از نيمي گفت ميتوان جرات به كه شد جهانگير سال صد اين خلال در
مرد اين.بودند كرده خود نظام سرلوحه را ماركسيسم مكتب كه بودند حكومتهايي سلطه
.گشود جهان به چشم يهودي روحاني خانواده يك در او كه شگفتا.ماركس كارل جز نبود كسي
عضو ابتدا جواني در ماركس امابودند كنيسه خاخام نيز عمويش و بزرگ پدر و پدر
در و شد برلين دانشگاه وارد تحصيلات ادامه براي او.گرديد شيطانپرستان كليساي
.آورد فلسفه به رو كند ، ارضا را او روح نتوانست حقوق.داد تحصيل ادامه حقوق رشته
ابتدا.آورد رو سفر به.بياورد دوام نتوانست سال سه از بيشتر او.هگل فلسفه هم آن
نو دنياي نوين پايتخت و فلسفه مهدكهن را پاريس او.كرد سفر فرانسه و انگليس به
مدت اين در.بود فلسفه و اقتصاد محور در ماركس تحقيقات و مطالعات عمده.ميدانست
تاثير فلسفياش و سياسي نظرات پيشبرد در ماركس به او خدمات گرديدكه آشنا دوستي با
در و نكرد رها را ماركس عمر آخر تا كه بود انگلس فردريك او.گذاشت جاي به فراوان
تشكيلات اولين.نمود او به فراواني كمكهاي كاپيتال جمله از او حجيم آثار نوشتن
گرفت شكل ماركس وسيله به پاريس در ياغيها اتحاديه نام به پرولتاريايي و كمونيستي
با كه بود سابق شوروي كرد قبول سياسي نظام عنوان به را كمونيسم كه كشوري اولين و
سيستم با مبارزه سالها از پس انگلس بالاخره.گرفت شكل اكتبر 1917 انقلاب
شركت ماركس كارل تدفين مراسم در عزادار نفر حضور 11 با مارس 1883 در سرمايهداري
.گراييد نيستي به ماركس كارل خالقش مانند به هم كمونيسم كه نپاييد ديري.كرد
:ناشر /رجبي پرويز دكتر:پژوهشگر و نويسنده / اول جلد:گمشده هزارههاي*
اول1380 چاپ /تمدنها گفتوگوي بينالمللي مركز همكاري با.توس انتشارات
آشو آيين و تمدن و فرهنگ درباره كه است پژوهشي اثر جامعترين از يكي حاضر نوشتار
به زمين ايران تاريخ گمشده هزارههاي پس در ميكوشد پژوهنده.است شده نگاشته زرتشت
براي تاكنون كه باستاني هزارههاي.باشد باستان آيينهاي از گوشهاي يافتن دنبال
را آنها ما كه جايي تا ميباشد اندك بسيار دورانها آن از ما آگاهي و نشده روشن ما
طبق كه حاضر كتاب.هستيم هزاره اين يافتن شيفته سخت كه حالي در ;ميانگاريم گمشده
ملي فرهنگ و تاريخ از جامع دانشنامه حكم واقع در شد خواهد تكميل مجلد در 5 برنامه
كه زمان هر متاسفانهميباشد او همعصر نيز و زرتشت از پيش ايران مذهبي و
منابع كمبود با نمايد پژوهشي ايران تمدن و تاريخ زمينه در است خواسته پژوهشگري
آثار قالب در چه و مكتوب شكل به چه ايران آثار بهترين چهبسا و است شده روبهرو
فنا...و غارت جنگ ، آتشسوزي ، قبيل از انساني و طبيعي بلاياي اثر در فرهنگي و هنري
خود پژوهشگر نماند ناگفتهميكند دنبال را سترگي كار پژوهشگري بار اين ولي.گرديد
جهان بزرگ ايرانشناس از 10 يكي كه هنيتس والتر پروفسور نزديك همكار و شاگرد سال 13
جامع دانشنامه اين نخستين جلد واقع در كه حاضر مجلد در.بود مشغول دانش كسب به بوده
-زرتشت ظهور از پيش مزدا اهورا:ميباشد موضوعات اين حاوي اول بخش ميباشد كامل و
تاريخچه مانويت ، و زرواني تفكر در آن نفوذ و هخامنشي نبشتههاي سنگ در او زمان
شامل دوم بخش اوستا ، پنجگانه بخشهاي و آن نسكهاي و واژه همچنين و اوستا تدوين
و پيشداديان با پيوند در آن فرهنگي نفوذ همچنين و نقش و معني و آتش پيدايش داستان
شناسايي و آتش گونههاي ساسانيان ، سقوط تا مادها در آن تكاملي سير ادامه و كيانيان
ايران فرهنگ در آناهيتا پاي جاي كدام ، هر عظمت و نقش زمين ، ايران بزرگ آتشكدههاي
در آن اثرگذاري و ميترا ظهور و تولد ساسانيان ، پايان تا مادها از پيش از باستان
.اوستايي متون و ايران تمدن و فرهنگ در اسب نقش بالاخره و روم قلب تا مسيحيت دنياي
|