ميلز رايت.سي
قاعده بر استثنايي
1_ زندگي يك بسط و قبض
خارجي كتابهاي
همه براي تاريخ
ميلز رايت.سي
قاعده بر استثنايي
نويسنده معرفي
افسري اكبر:نوشته
و گرث هانس كلاسيك و مشترك اثر اجتماعي ساختار و فرد منش كتاب كه اسفندماه 1380 در
توسط افسري اكبر ترجمه به (آمريكايي و آلماني) جامعهشناس دو ميلز رايت.سي
اشرف احمد دكتر كه ميگذشت زماني از سال پنج و سي از بيش شد ، منتشر آگاه انتشارات
در و كرده معرفي "سخن" معتبر مجله در مقالهاي در را ايرانيميلز جامعهشناس
و نظريه رئوس اجتماعي تحقيقات و مطالعات موسسه سوي از منتشره پژوهشي مجموعهاي
معرفي را آثارش و ميلز زير نوشته در افسري اكبر بود ، كرده بازگو را او عقايد
.ميكند
عمومي جرات كه ميكرد مطرح آمريكا جامعه در را مسائلي كوتاهش عمر اواخر در ميلز
نداشت وجود آن ابراز براي
شده تثبيت كلاسيك حد در كه انساني علوم نظريههاي عمر كلي ، طور به ميدانيم گرچه
پس همه اين با نيست ، طولاني چندان ما زمانه در اجتماعي دگرگونيهاي علت به باشند
انگليسي جهان در و زادگاهش در ميلز رايت.سي آثار همچنان سال پنجاه از بيش گذشت از
حتي.ميشود چاپ تجديد آن بدون يا و تازه تعبيرهاي و تفسير با مناطق ساير و زبان
پراكنده نوشتههاي و نامه زيادي تعداد حاوي او از تازهاي كتاب سال 2001 اواخر در
(بركلي) كاليفرنيا دانشگاه انتشارات توسط ميلز رايت نوشتههاي و نامهها عنوان تحت
"جديد" اثر ، اين در كه را آنچه ساختاراجتماعي ، و فرد منش كتاب مترجم.رسيد چاپ به
مشاهده ماندني او آثار از مجدد بررسي در اجتماعي منتقدان كه را آنچه و يافته
نويسنده ، و جامعهشناس اين ويژگيهاي از مختصر گونهاي طرح همراه به كردهاند
.ميكند بازگو
جامعهشناسي استاد و داشت سال مرگ 45 هنگام در (1916- 1962) ميلز رايت.سي
در معتبر دانشگاه چند از يكي در آكادميك كرسي داشتن وجود با.بود كلمبيا دانشگاه
نيز و بسياري نظر در اجتماعي علوم جهاني دايرهالمعارف قول به انساني ، علوم زمينه
بر بود استثنايي يعني.ميآمد حساب به "رسمي" اجتماعي علوم عليه "شورشي" يك او خود
مجموعهاي او يادمان در مرگش از پس اندكي.آمريكا مثل كشوري در ويژه به قاعده
توسط "ميلز رايتسي بزرگداشت در مقالاتي:جديد جامعهشناسي" نام به خواندني
از بيش آن در كه شد منتشر واشنگتن دانشگاه جامعهشناسي استاد هوروويتز پروفسور
كرده اظهارنظر مدرن جامعهشناسي و ميلز درباره اجتماعي علوم كارشناس بيستوپنج
.بودند
شدن فراهم حال در ميلز زودرس مرگ از پيش واقع در مجموعه اين":ميگويد هوروويتز
داده مندرآوردي جايزه يك جامعهشناسي مقاله هر به كه كشوري در ميخواستيم ما.بود
اداي حياتش زمان در ميشد ، تحقير و بياعتنايي بيادبي ، ميلز به نسبت اما ميشود
استاد همين توسط مرگش از پس كه او مقالات مجموعه عنوان شايد ".باشيم كرده دين
.سازد عيان و بيان را او اجتماعي انديشه حدي تا بتواند شد منتشر و ويرايش دانشگاه
عبارتند او مهم كارهاي.(1963) "مردم و سياست قدرت ، ":اوست اثر آخرين واقع در اين
موجبات" ،(1956) "قدرت نخبگان" جنجالبرانگيز كتاب و (1959) جامعهشناختي تخيل:از
جالب بررسي و (1951) "آمريكايي متوسط طبقات:سفيدها يقه" و (1958) "سوم جهاني جنگ
يا مرفه طبقه نظريه از انتقادي تحليلگر و اقتصاددان وبلن انديشههاي درباره او
يانكي":كارهايش آخرين نيز و است بيهمتا اثري خود نوع در كه جامعه در فارغالبال
متفكر اولين شايد كه طور همان ميلز."ماركسيستها" نيز و "كوبا در انقلاب بشنو ،
كه بود نيز پژوهشگري اولين كرد اعلام و تعريف را پستمدرن عصر آغاز كه بود اجتماعي
ميشود ، مشاهده امروز كه ترتيبي به را ماركسيها يا و ماركسيسم مختلف نحلههاي
.است كرده تدوين
جامعهشناس كازانوا گونزالس پابلو كه را آنچه ميكنم تصور ميلز مقدماتي شناخت در
او چرا كه باب اين در روشنگري نكات است گفته او درباره مكزيكو ايالتي دانشگاه
و منتقد يك سقراط مانند ميلز":ميگويد او.باشد برداشته در است قاعده بر استثنايي
از و ميداد آزار انتقاد با را ديگران يعني ".بود اجتماعي يك درجه بهانهگير يك
فلسفه و جامعهشناسي كه آنجا از.ميكرد بيدارشان [سرمايهداري جامعه] نوشين خواب
بر اما گيرد ، كار به و دهد تغيير چگونه را "سبك" ميدانست بود خوانده هم با را
و ميكشيدند رخش به را تگزاسياش آمرانه و خشن لحن اساتيد.كند پافشاري خود انديشه
يك را آمريكا در جامعهشناسي سردمدار علمي گردهماييهاي در كه نداشت ابايي هم او
جهاني دايرالمعارف اگر ندارد تعجبي پس.(پارسونزرا تالكوت يعني) بخواند "احمق"
نظر از و "گورو" ،"مرشد" يك يعني جامعهشناس ، يك از بيش چيزي را او اجتماعي علوم
تراژديهاي "واقعي و بزرگ" مسائل پژوهشگر و جامعهشناسي جامعهشناس دوستدارانش
آمريكا جامعه در را مسائلي كوتاهش عمر اواخر در ميلز:ميگويد كازانوا.بداند بشري
خدمت در كه قدرت نخبگان مانند نداشت وجود آن ابراز براي عمومي جرات كه ميكرد مطرح
بيخردي خطر" را او "عظيم" كشور كه اين يا و نظامياند و اقتصادي منحصرا نهادهاي
و منظم اليگارشي دموكراسي كه اين و ميكند تهديد "علمي ابزارهاي خردمندانهترين با
به لازم) ميكند دستكاري را آنها افكار و كنترل را نامنظم و خاموش اكثريت نخبه ،
..و احمد اقبال سينزوود ، امين ، سمير سعيد ، ادوارد چامسكي ، چون متفكراني كه ذكراست
."هستند او ستايشگر هم و انديشهها مديون هم آمدهاند بار به ميلز از پس همگي كه.
را نكته دو او است "آمريكا وجدان ميلز ، " آن عنوان كه كازانوا ، ذكر مورد مقاله در
.ندارد جامعهشناس يك كليشهاي نمونه به شباهتي ميلز تصوير آنكه اول:ميشود يادآور
نگراني و ملاحظه گونه هيچ.ندارد "نوستالژي" احساس معمول و مرسوم جامعهشناس يك
ناديده را "سياست" سيستماتيك صورتي به اونميدهد بروز خود [علمي] كار در اخلاقي
او.است متكي "روز سياست" به برعكس بود معتقد ميلز كه طور همان يا ميگيرد
پنجه و دست انسانها "مشكلات" با او.نيست علمي ايدئولوژي زيرا ندارد ايدئولوژي
.نميكند بررسي آنها براي هم حلي راه ايضا و نميكند نرم
جريان خلاف" و نميشود "منحرف" خط از او بنويسد ، "خوب" چگونه نميداند او بالاخره
متخصص روششناس ، .است غالب تفكر با همنواگر يك ،conformist يك او "نميكند شنا آب
و او هزينههاي كه است نظاميگري و صنعت اقتصاد ، از نخبگاني مددكار و است آمارگرا و
كم و ناشناخته طبعا و است كليشه ضد يك ميلز اساس اين بر.ميپردازند را تحقيقاتش
ميپردازد كاسترو و آن از دفاع به كوبا انقلاب ابتداي مانند كه هنگامي ويژه به بها
"نامنظمي و رقيق" پرونده افبيآي ، ميافتد راه همگي پيشاپيش لندن تظاهرات در چون و
جامعهشناسان كه رسيد حد بدان تا بودن كليشه ضد اين.ميدهد تشكيل برايش هم
يك تحقيرآميز لحني با را او جهان سراسر در محافظهكارشان ياران و آمريكايي
.خواندند روزنامهنگار
اين آن و ميكند اضافه مطلب اين بر را مهمي شناختي روش نكته جا اين در كازانوا
"علمي خصلت" عنوان به ميتوان كه را چه آن ميان گذاردن تمايز و چه آن شناخت كه است
چه است ، دشوار سخت كاري كرد ، مشاهده ميلز مخالف جامعهشناسان "اخلاقي وجدان عدم" و
اينانوارثان.دارد بسيار جاذبههاي كه ميپيمايند راهي رسمي جامعهشناسان
دارد ، وجود آثارشان در انكارناپذيري علمي ارزشهاي بيترديد و علمياند سنتهاي
ما زمانه در طبيعي علوم تحليل شيوههاي برجستگان از و تجربياند شيوههاي صاحب
و شعرا فيلسوفان ، نهادها ، با مقابله قدرت زمان اين در كه ميبينيم و هستند
شكاكانه ، علمي ، شيوههاي بنابراين.داشتهاند را سياستمداران و سياست نظريهپردازان
دليل همين به و است برخوردار جهاني جاذبههاي از شك بدون آنها جسورانه و تجربي
!است دشوار سخت نظريهپردازي و آكادميك زمينه در آنها دروغهاي به حمله كه است
دارد رسمي جامعهشناسان نظريههاي كه جذابيتي و اعتبار همه با:كازانواميگويد
چه بشري عظيم مشكلات براي راهحل ارائه و حل در نظريهها اين كه نيستند متوجه آنها
ماركس ، مانند به ميلز فردبلوم ، قول به كه است اينجا.است نامناسب و نارسا اندازه
احساسات صاحب بزرگ جامعهشناسان تمام شايد.است احساساتي جامعهشناس يك وبلن و وبر
تنها نه و بوده جامعه "تغيير" آنها كار نهايت در زيرا بودهاند چشمگيري عواطف و
آدمها منحصر رابطه در يا جزيي حلهاي راه به جامعهشناسان اينگونهآن "تفسير"
جوامع با انسان مقابله سرنوشت به بلكه نميانديشند منافعشان و مشاغل و محيط با
جامعهشناسان بر ميلز آيا.ميكنند فكر پسامدرن امروزه اصطلاح به و صنعتي و مدرن
در مثلا كه جهانانديشي اين كلاننگري ، اين است؟ نگذاشته تاثير فرانكفورت مكتب
تخيل چون آثاري ياد به را انسان آن كلي ابعاد در آيا شود مي مشاهده هابرماس
تفاوت نمياندازد؟ سوم جهاني جنگ موجبات در او گنوسي شيوه و ميلز جامعهشناختي
جامعه" توصيف در والا است بيچيز طبقات و سوم جهان به او بيشتر دلبستگي در ميلز
در او تدريس حاميان از خود ميلز كه هاناآرنت از اخلاقي ديدگاههاي و "تودهوار
ركن.ميگيرد پيشي...و ماركوزه هربرت همچون سايرين بر بود آمريكا دانشگاههاي
بر.ميدهد تشكيل كاذب آگاهي از راستين آگاهي تشخيص را ميلز آثار روششناختي اساسي
آكادميك كوشش و "رسمي" تعاريف همه ميلز كه اين نه.موافقند او منتقدان همه اصل اين
چنين خود مختلف كتابهاي در جابهجا بلكه بداند "كاذب آگاهي" را جامعهشناسان
در [كاذب آگاهي] را آن عامل اما است مفصلي بحث خود كه است ساخته مشخص را تمايزي
يعني ، كلمه وسيع مفهوم به رسانه) ميچرخاند را آنها قدرت و نخبگان كه رسانههايي
احساس" را آن نتيجه و (شود منتقل شنوايي و ديداري نوشتاري ، امكانهاي توسط هرآنچه
.ميكند مشاهده "است شده نابينا كه ميبيند و است خورده فريب آگاهانه كه فرد نهايي
نخبگان آن پشت در و ساخته خود طعمه را تودهوار جامعه كه كاذب آگاهي اين
فروپاشي معرض در را دموكراسي نتيجه در و فرد هم و جامعه هم دارند قرار بيمسئوليت
ميلز.است اجتماعي ساختار با آن ارتباط و فرد منش ميلز كار ديگر ركن.ميدهد قرار
كه حال همان در انسان كه ميورزد تاكيد مهم نكته اين بر خويش اجتماعي روانشناسي در
فردي واحد منش و شخصيت يك بيش و كم حال عين در است تاريخي Actor نقشباز و كنشگر يك
با دو اين ارتباط صحيح شناخت ميلز نظر در اجتماعي روانشناسي وظيفه.است دارا هم
ماكس آثار برجسته مترجم _ گرث هانس آلمانياش همكار و او آن پاسخ در كه است يكديگر
كتاب ، پايان در كه نوشتهاند صفحهاي پانصد تقريبا كتاب يك _ انگليسي به وبر
:است تامل قابل زمينه اين در آن عبارات آخرين
.است دارا هم تاريخي تكامل زيستي ، تكامل ويژگي بر علاوه كه است حيواني تنها انسان
كه است اساس همين بر و شود تعريف ميبايست انسان كه است تاريخي تكامل اين اساس بر
نه و كالبد نه.نميكند مشخص را او ويژگيهاي تعريف ، يك تنها يا و خاص فرمول هيچ
تنهايي به او سرنوشت..نميكنند تعيين را او سرنوشت تنهايي به رواني ساختار
در تنها...جامعه از عضوي بهعنوان بلكه نميخورد رقم فرد يك بهعنوان
شكل را خويش فردي ويژگيهاي ميتواند انسان كه است دوران يك تاريخي محدوديتهاي
.است كجا تا فرد يك برابر در اجتماعي محدوديتهاي مرز كه نميدانيم ما اما..دهد
ساختار قالب در را خود ميتواند كجا تا و كي تا انسان كه ندانيم هرگز شايد و..
ساختار و فرد منش كتاب جملات آخرين"كند دوبارهسازي فرد بهعنوان جمعي و اجتماعي
."انگليسي متن ص 480 اجتماعي
مردان او اثر سه ويژه به جامعهشناس ، اين مرگ از سال هفت و چهل گذشت از پس امروز
طبقات درباره سفيدها يقه ،(آمريكا كارگري سنديكاهاي و كارگران درباره) قدرت جديد
لحاظ از آمريكا سياست گردانندگان و نخبگان بالاي طبقات درباره قدرت نخبگان و متوسط
روشنفكران.است كرده جلب را علاقهمندان نظر خود ، تازه چاپهاي با جامعهشناسي
حتي و تخصصي مهارت ،"فكري شجاعت" از نمونهاي را او هم امروز آمريكا در راديكال
و پراكنده نوشتههاي از كه كتابي آخرين درميدانند "جوان نسل" براي الهامبخش
او دستيار سپس و شاگرد ويكفيلد دان است ، شده چاپ بركلي دانشگاه توسط او نامههاي
در او مبارزات درباره هم و شخصيت و عقايد درباره هم جالبي نكات كلمبيا دانشگاه در
انتشار به را او زودرس مرگ حتي و است آورده _ آمريكا حاكمه هيات _ نخبگان برابر
و سرد جنگ دوران در او بر داخلي شديد فشارهاي و كوبا انقلاب از طرفداري در كتابش
نشانههاي" كتاب در سعيد ادوارد.ميداند او براي افبيآي پروندهسازيهاي
هم امروز كه ميداند آمريكايي مستقل روشنفكران معدود از را ميلز رايت.سي "روشنفكر
خانوادهاش به تلگرافي در فروم اريك مرگش هنگاماست تامل قابل و موثر او نظريات
".دانست جهان بلكه كشورش براي تنها نه شجاعانه ، تفكري فقدان":را او مرگ
1_ زندگي يك بسط و قبض
سروش باعبدالكريم صدري1 محمود گوي و گفت
علوي دانشآموخته
تيموري اميرحسين:ترجمه
هيچ آيا كه اين و كنم سوال فكريتان تحول سير درباره شما از كه مايلم:صدري*
كردهايد؟ مشاهده فكريتان تكامل در را مشخصي و ممتاز دوره و نقطهعطف
در را فرصت اين كه شما از سپاس با و مهربان بخشنده خداوند نام به:سروش عبدالكريم
كنم ارائه زندگيم درباره مختصر شرح يك ابتدا در دهيد اجازه.داديد قرار من اختيار
.كنيم صحبت دارد توضيح به بيشتري نياز ميكنيد احساس كه هرچه درباره ميتوانيم سپس
هيچ بدون كودكيام دوران.شدم متولد شمسي هجري سال 1324 عاشوراي روز در بنده
به علاقهام زندگيام اوايل چشمگير و ملاحظه قابل نكته تنها.شد سپري مهمي حادثه
اشعار داشت ، دلربا و زيبا خطي كه همكلاسيهايم از يكي ميآورم ياد به.بود شعر
اخيرا.ميكرد توزيع دانشآموزان بين تفريح زنگ در نسخه چندين در و مينوشت مرا
شعف و شور.داد نشان من به را اشعار آن از قديمي نسخه يك دوستانم از يكي
از پيش سالهاي به مربوط يادماندني به اثر اين به دستيافتن خاطر به وصفناپذيري
.داد دست من به بلوغ
ميآوريد؟ خاطر به را اشعار آن از يك هيچ آيا &
شعر در كنونيام ذوق با حتي كه را ، اشعار آن از بيت يك نامعلوم و مبهم طور به
.نيست من اشعار نخستين از يكي بيت اين اما ميآورم خاطر به دارد ، سازگاري كاملا
:باشد مربوط ابتدايي مدرسه در حضورم آخر سالهاي به دارد امكان
مسكن گزيده خار سر به گلزان سرخ
ميآيد خطر بوي مگر خار آن از كه
پس او.بود وي بوستان پندآميز كتاب ستاينده پدرم بود سعدي شناختم كه شاعري اولين
.ميكرد بوستان خواندن به شروع بلند صداي با و صبحش نماز از
قديمي نسخه يك.ميآورم ياد به مينشستم صبحانه سفره برسر كه هنگامي را او صداي
و اشعار بيشتر هم هنوز.داشتيم خانه در بود ، چاپي اغلاط از پر كه را سعدي كتاب از
من نوشتاري سبك كه مييابم در گذشته به نگاهي با.ميدانم حفظ از را سعدي نثرهاي
.بود كودكي دوران در او كتب با من آشنايي حاصل اين قطعا.است بوده او از متاثر
مذهبي افكار ترويج براي تهران در كه رفتم علوي دبيرستان به ابتدايي دوره از پس
استادي درجه داراي كه داشت روزبه رضا نام به مديري دبيرستان اين.بود يافته گشايش
.داشت آگاهي نيز اصول و فقه از و بود كرده مطالعه را شرق فلسفه علاوه به.بود فيزيك
خصايص از يكي.بود متبحر جديد علوم و حوزوي سنتي مطالعات حوزه دو هر در همچنين او
در 16.بود يكديگر با دين و علم انطباق به او مصمم و شديد عشق روزبه ، آقاي برجسته
خود تلاش تمام آن در كه ميكردم شركت وي قرآن تفسير برنامه فوق درسهاي در سالگي
مستدل به را خودم ميتوانستم سختي به.مينمود ديني متون از علمي اصول اخذ براي را
و ساختگي تفاسير ، اين ميفهميدم كه هنگامي بارها.كنم قانع مباحث اين بودن
پاسخ سپس و گوش سخنانم به صبورانه روزبه آقاي.مينمودم مخالفت و انتقاد قهرياند ،
مناظرههاي اين زمان آن از.ميكرد متقاعد مرا ندرتا وي پاسخهاي اما.ميداد
.كرد معطوف علم و دين بين ارتباط به مرا نظر گهگاهي
شهر به يادماندني به سفر يك داد رخ برايم سالها آن در كه ديگري مهم اتفاق تنها
مشهور نيز گنابادي نام به كه ، را خاكساري صوفيان قطب جا آن در.بود گناباد بياباني
تحت داستاني _ تخيلي سفرنامه يك سفر ، اين از بازگشت از پس كردم20 ملاقات بود ،
از نسخه يك حتي خودمشد چاپ مدرسه در روزنامهاي در كه نوشتم "قطب به سفر" عنوان
.ندارم هم را آن
مشهور فلاسفه از يكي با فلسفه ، دوره يك تحصيل براي تهران ، دانشگاه به ورود هنگام
از يكي به مرا اما نداشت ، وقت خودش او.كردم صحبت _ مطهري مرتضي _ اسلامي
همراه سال چندين.كرد معرفي بود ، تهران مساجد از يكي امام و روحاني كه دانشجويانش
خلال در.افتاد سودمند بسيار ويژه ، تعاليم اين.كردم مطالعه را اسلامي فلسفه او
به دقيقا.بيابم را دين و فلسفه بين ارتباط تا شدم علاقهمند كه بود دروس اين
و منطقي كاملا سبك يك در را فلسفي مباحث ابتدا در معلم كه ميآورم خاطر
و اصول كه ميكرد مطلب اين نمودن تفهيم به شروع سپس و ميكرد ارائه متقاعدكننده
.ميكرد راضي و متقاعد مرا بحث روش اين.ميشوند عقلاني مقدمات اين شامل ديني سنن
انكار غيرقابل و بينقص فلسفي لحاظ از را اسلام كه اين عين در سالگي حساس 20 سن در
تا ميكردم تلاش و بودم كرده حفظ متمادي ساليان طي در كه علاقهاي اما ميدانستم
.بود شرق فلسفه باب در بيشتر مطالعه بخشم ، تحكيم را آن
مقاله اولين.ساخت دگرگون كلي به مرا عقيده اتفاقي چه كه اين درباره شما سوال اما
يك متن معلمم.نوشتم دوره اين در "شر فلسفه" عنوان تحت را نشدهام منتشر اما جدي
مفصل مقاله يك.داد نشان من به را آن به ابتلا مفهوم و گناه ماهيت درباره تحقيق
هم هنوز.فرستاد محقق يك نزد اصلاحاتي با را آن معلمم و نوشتم موضوع آن درباره
نوشته (م 1967) سال 1346 حولوحوش بايد را مقاله آن.دارم را مقاله اين دستنويس
.باشم
باعلم تدريجا.شد حاصل نيز ديگري پيشرفتهاي دانشگاه در حضورم سالهاي طول در
وقايع با سالها اين همچنين.ميدادم افزايش جدي طور به را معلوماتم و ميشدم آشنا
ايران ، در سياسي مبارزات و آشوبها پيدايش.شد مصادف آن پيامدهاي و دو و چهل سال
ديكتاتور سرشت.بود ساخته اجتنابناپذير دانشجويان براي را سياست عالم به ورود
كسب براي چريكي گروههاي اقدام و بود شده آشكار پيش از بيش شاهنشاهي رژيم مابانه
به خاصي علاقه خلق ، مجاهدين اينها ميان در.بود شده آغاز محبوبيت و وجهه
دين بين ارتباط مسئله دليل اين بهداشتند آن بديع مذهبي فحواي خاطر به دينگرايي
.كرد جلب خود سوي به توجهمرا بار نخستين براي سياست و
---------------------
.است تگزاس دانشگاه استاد صدري محمود.1
را گناباديه قطب صالحعليشاه احتمالا ايشان ;نيستند يكي خاكساريه با گناباديه.2
.است كرده ملاقات
خارجي كتابهاي
بريل انتشارات
جدي كتابهاي نشر به كه است اروپايي ناشران جمله از بريل دانشگاهي انتشارات
به اسلامشناسي ، مراكز با كه است نسبتي در بريل اهميت.ميپردازند اسلامشناسي
گفت ميتوان.است واقع ليدن شهر در نيز خود انتشارات اين.ليدندارد دانشگاه ويژه
كه كتابهايي خصوصا اسلامشناسي ، كتابهاي مهمترين از بسياري اخير سالهاي در كه
انتشارات وسيله به پرداختهاند ، اسلامي اوليه قرنهاي به مربوط موضوعات بررسي به
.است رسيده چاپ به بريل
معرفي را اخير سالهاي در بريل شده منتشر كتابهاي از برخي اختصار به اينك
تفصيل به ناشر همين از را ديگري مهم كتابهاي آينده در خدا خواست به و ميكنيم
.كرد خواهيم معرفي
(A-D) اول جلد قرآن ، دايرالمعارف
Encyclopedia of the QuranVolume One (A-D)
(چاپ 2001 متن ، مقدمه ، 558 صفحه صفحه ، 340 اولايف ، 592 مك جين ويراستار)
عربي زبان و تاريخ استاد اولايف مك دامن جين خانم دايرالمعارف اين جامع ويراستار
در مسيحيان و عباسيان ، تاريخ زمينه در كتابهايي مولف و واشنگتن جورج دانشگاه
.است قرآن
دو بهعلاوه.ميكنند همكاري او با ويراستار چهار دايرالمعارف اين تدوين در
از كه دارند شركت دايرالمعارف اين تدوين در نيز مشاوران از گروهي و كمكي ويراستار
دستاندركاران مليت گوناگوني.كرد اشاره ابوزيد حامد نصر به ميتوان مشاوران ميان
.است آن توجه قابل ويژگيهاي از دانشنامه اين
كتاب اين.شود منتشر جلد پنج در سال 2005 تا است قرار دايرالمعارف اين
كه مكانهايي و شخصيتها و ;آن مفاهيم ;قرآن واژگان شرح به كه است فرهنگنامهاي
آن جلد پنج در است قرار كه دانشنامه اين مدخلهاي.ميپردازد شده برده نام قرآن در
و تاريخي تفسيري ، نظر از را خود مضمونهاي دارند سعي برسند عنوان هزار حدود به
شده ذكر نيز موضوع با مرتبط مدخلهاي ساير عنوان مدخل هر در.كنند بررسي فرهنگي
.است
كساني جمله از انگليسي زبان به آشنا دانشوران از وسيعي طيف براي كتاب كه اين براي
براساس كتاب مدخلهاي باشد ، استفاده قابل ندارند ، عربي زبان به كافي آشنايي كه
با اصلي واژههاي "حروفنويسي" نه و شدهاند ، تنظيم اصطلاحها انگليسي مترادفهاي
دايرالمعارف اين جلد نخستين در شده منتشر مقالههاي جمله از.انگليسي الفباي
:كرد اشاره اينها به ميتوان
بسمله ، ;خالدي.ت اعراب ، ;حلاقو نوشته ارتداد ، ;شوك.س نوشته حوا ، و آدم
.گ قرآن ، وقايعنگاري ; گرابار.ا قرآن ، در معماري و هنر ;گراهام.و نوشته
.بوورينگ
كتابشناسي و فني واژهنامه عربي ، خطي نسخههاي سنت
The Arabic Manuscript Tradition
Aglossary of Technichal Terms and Bibliography
(چاپ 2001 صفحه ، گاسك ، 295 آدام نوشته)
دانشگاه اسلامي مطالعات كتابخانه سرپرست هماكنون كتاب اين نويسنده گاسك ، آدام
درباره را چندي مقالههاي كتاب اين از پيش او.است كانادا مونترال در مكگيل
دانشگاه در موجود عربي خطي نسخههاي از را فهرستي نيز و زبان عربي خطي نسخههاي
.(سال 1991) است رسانده چاپ به مكگيل
اين با.دارد صدساله سابقهاي دستكم مستشرقين وسيله به فارسي و عربي متون تصحيح
و مطالعه نحوه درباره اروپايي زبانهاي به كه است تكنگارياي نخستين اين حال
.ميرسد چاپ به عربي خطي نسخههاي تصحيح
مختلف منبعهاي تخصصي اصطلاحهاي است شده تدوين واژهنامهاي صورت به كه كتاب اين
:ميشود شامل را قبيل اين از موضوعهايي حوزه اين.است آورده گرد وسيعي حوزه در را
تصحيح ، و استنساخ خطي ، نسخه يك فرآوري نوشتافزارها ، كاتبان ، عربي ، خط
.جلدسازي و صفحهآرايي
او "الكتابه صناع و الخراج كتاب" و جعفر قدامبن اسلامي ، تمدن در دانش تدوين
The Construction of Knowledge in Islamic Civilization, Qudama b. Ja
far and his Kitab al Kharaj wa-sina 'at alkkitaba
(چاپ 2002 صفحه ، هك ، 298 پل نوشته)
دانشگاه در است ، گرفته دكترا شيكاگو دانشگاه از اسلامي مطالعات رشته در كه هك پل
اسلامي تمدن در دانش تدوين به كه است مطالعهاي او كتاب.ميكند فعاليت پرينستون
اهل مختلف اصناف و طبقات سهم و نقش كتابميپردازد هجري چهارم و سوم قرنهاي در
تمدن دانش تدوين در را...و ديواني دبيران و ديني علماي و دانشوران از قلم
است فرايند اين در دولت نقش بررسي اثر اين عمده وجهنظراست كرده مطالعه اسلامي
شده فراهم (ق._ه متوفي 337) جعفر قدامبن "الخراج كتاب" مطالعه با مهم اين كه
.است عباسي سلسله دبيران از يكي جعفر بن قدام ;است
متاثر كه اندازه همان به اسلامي تمدن كه است نكته اين ساختن روشن مطالعه اين حاصل
و صاحبان كه مختلف اجتماعي گروههاي گفتوگوي از است ، تاريخي حوادث سلسله از
.است تاثيرپذيرفته نيز بودهاند ، گوناگون ارزشهاي حافظان
سروش تا بازرگان از (13791332) ايران در ديني مدرنيسم و مردمسالاري اسلام ،
Islam, Democracy and Religious Modernism in Iran(1953-2000)
From Bazargan to Soroush
(چاپ 2001 صفحه ، جهانبخش ، 212 فروغ نوشته)
مكگيل دانشگاه از را خود اسلامي مطالعات دكتراي كه جهانبخش فروغ دكتر خانم
اين در جهانبخش دكتر.ميرود بهشمار مدرن اسلامي تفكر متخصص است ، داشته دريافت
هستند سازگار باهم دموكراسي و اسلام آيا كه ميپردازد پرسش اين به خاص بهطور كتاب
از پس و پيش مسلمان متفكران از تن هفت انديشه در پرسش اين بررسي به كتاب.نه يا
عنوان به معمولا كه كشيده نقد به را مضمونهايي و است ، پرداخته اسلامي انقلاب
كتاب مهم ويژگيميشود اشاره آنها به اسلامي تمدن در مردمسالارانه معيارهاي
به خاص بهطور آن در كه است انقلاب از پس ديني روشنفكري برآمدن نحوه به پرداختن
و معاصر ، اصلاحي جنبش فكري مولفههاي همچنين كتاب.پرداخته سروش عبدالكريم نقش
.است دموكراسي طرفدار حركت پيشروي كه ميكند بررسي را مشكلهايي
همه براي تاريخ
سيستاني رويگرزاده
حيدرينيا صادق
تا سالهاي 205 خلال در نسل چهار طاهريان يعني اسلامي _ ايراني سلسله نخستين از
و نظر در طاهريان هرچند.كردند حكومت اسلامي خلافت شرقي مرزهاي و خراسان بر 259
زمان هنرهاي و علوم با آنها اغلب آشنايي وليكن ميكردند پيروي خلافت مركز از عمل
دادگري به متمايل و استوار حاكميت يك نسيم كه شد سبب آنها ، بودن ايراني نيز و خود ،
.بوزد ايران در
وليكن كردند توجهي شايان كمك خراسان رونق و آباداني به طاهري دودمان آنكه با
و ضعف موجب خوارج ، نظير ديگر فرقهاي شورشهاي و ايران شمال علويان با آنها نبرد
خورشيد و گذاشته روبهضعف طاهري واليان كه روزگاري در.گرديد سقوطشان نهايتا
از سيستان ولايت.سربرآورد سيستان از عظيمي قدرت بود ، كردن غروب حال در دولتشان
مخالف جنبشهاي زيرا.شد بدل سركش ناحيهاي به ايران فتح سالهاي نخستين همان
كه سيستان خوارج.شدند ساكن محل آن در بودند خوارج آنها شاخصترين كه خلافت دستگاه
محسوب اسلام عالم در خوارج گروههاي سرسختترين از بودند "ازارقه" به مشهور
عليه عظيمي جنبش توانست ق._سال 179ه در سيستان خوارج رهبر "آذرك حمزه".ميشدند
و خواند اميرالمومنين را خود سيستان ، سياسي مركز زرنج فتح با ويسازد برپا خليفه
ق._ه سال 213 يعني مرگش زمان تا توانست او.درآورد خويش زيرفرمان را سيستان
در خليفه نام سيستان در ديگر بار حمزه مرگ بابراند حكم سيستان ولايت بر مقتدرانه
.نشد گسيل خلافت جانب به ولايت آن از خراجي ولي آمد ، خطبهها
نام به دستههايي آنها ، سركوبي در خليفه واليان ناتواني و خوارج يافتن قدرت با
دفع به روستاها و شهرها در تا شد تشكيل محل مردم از (داوطلب جنگجويان) "مطوعه"
فارغ خوارج از كه هرازچندي داوطلب جهادگران اين امابپردازد خوارج غارتگري
اين از.كنند تامين را خويش معيشت بتوانند تا ميپرداختند غارتگري به خود ميشدند ،
اشاره آنها به (غارتگر و اوباش) عيار واژه با تاريخ در گاهي ميبينيم كه است رو
.ميشود
از يكي به ق._سال 240ه مقارن (شد صفاريان دودمان بنيانگذار بعدا كه) ليث يعقوب
فقير خانوادهاي در يعقوب.پيوست بود ، نصر صالحبن با آن رهبري كه عياران دستههاي
زمان آن در ظاهرا.بودند مشغول (صفاري) رويگري شغل به كه آمد دنيا به روستايي و
.است ميآمده شمار به پست مشاغل از رويگري شغل
پس.پيوستند صالحبننصر دسته به نظاميگري انديشه با سهبرادرش و يعقوب ظاهرا
اين در يعقوبشد نهاده كنار قدرت از صالح مطوعه ، گروههاي بين كشمكش در مدتي از
توسعه و منطقه خوارج با نبرد به سپاه گردآوري با و پرداخت خويش قدرت تثبيت به خلال
تا افغانستان در نفوذ يعقوب ، قلمروي گسترش تاثير مهمترين.گماشت همت خود قلمروي
ايفا بسزايي نقش مناطق آن در ايراني فرهنگ رواج و اسلام نشر در وي.بود هند مرزهاي
و خلافت مركز به بسيار هداياي شدن سرازير باعث شرق در يعقوب فتوحات همچنين.كرد
سيستان در كامل استقرار از پس يعقوب.گرديد هند مرزهاي در فتوح انگيزه تقويت
.كرد تصرف را كرمان و آورد روبهغرب
او.شناخت رسميت به را كرمان بر وي حكومت ناچاري سر از "المستعين" عباسي خليفه
آنكه ترس از "المعتمد" وقت خليفه.رسيد رامهرمز حدود به و تاخت فارس سوي به سپس
.سازد آرام را يعقوب كه كرد تلاش كشد خويش كام در هم را بغداد صفاري سپاهيان آتش
خليفه.كرد اعطا او به را سيستان اضافه به فارس و ري طبرستان ، گرگان ، حكومت لذا
هم را خراسان حكومت و برگرداند روي هم طاهريان يعني خلافت قديمي متحدين از همچنين
.بخشيد يعقوب به
.بود مدينه و مكه خطبههاي در طاهريان نام جاي به يعقوب نام آوردن امتيازها اين اوج
متوقف خليفه سپاه مقابل "واسط" در ولي داد ادامه پيشروي به يعقوب اوصاف اين با
به رسما تا كرد تصرف را هرات و بازگشت شرق به يعقوب مدتي از پس.خورد شكست و شد
سلطه به و گرفت طاهريان از را خراسان جدي ، نبردي بدون وي.دهد پايان طاهريان كار
در را شكاف نخستين سيستاني رويگرزاده ترتيب بدين.داد خاتمه آنان پنجاهساله
عليرغم و نبود خليفه سرسپرده طاهريان برخلاف وي.كرد ايجاد عباسي خلافت دستگاه
خويش زيرسلطه را وسيعي سرزمينهاي نظامي قوه به اتكا با بغداد ، از ظاهري تبعيت
و كرد تنزل سرعت به صفاريان حكومت وي ، مرگ از پس و نپاييد دير او دولت اما.آورد
در چنان عيار اين خاطره اما.داد دست از را حاكميتش تحت ممالك از وسيعي بخشهاي
.شد اعطا جوانمرد گروههاي به "عيار" توهينآميز واژه بعدها كه ماند باقي ذهنها
|