برفي پلنگ تصويرگر
هفته نگاه
موسيقيدانان همسقفي آرزوي و موسيقي خانه
42-لينچ زبان از لينچ
برفي پلنگ تصويرگر
عربستان در موفقيتهايش و دنيا نقاش ثروتمندترين درباره
نقاشي
آذرين فرهاد:ترجمه
سلطان خالدبن شاهزاده او اصلي پشتيبان كرد ثروتمند را ويكاري سعودي عربستان
كند ثبت را جنگ اين حوادث كه خواست ويكاري از فارس خليج جنگ مشترك ستاد فرمانده
زده ميخچه پاهايش و ;بود خون كاسه چشمانش.داشت نياز خواب به واقعا "ويكاري اندرو"
خستهام خيليخيلي واقعا خستهام خيلي":كه ميناليد نمايشي حالتي با و بود
".خستهام چقدر كنيد تصور نميتوانيد
كه است امروز به تا هنرمند پولدارترين شايد و جهان هنرمند ثروتمندترين كلمات اين
.است آمده پاريس به قاهره طريق از رياض از هواپيما با امروز صبح و نخوابيده ساعت 36
.ميرود هتلش سمت به سلانهسلانه ميشوند روشن شهر چراغهاي آرامآرام كه اكنون و
سي به نزديك گذشته سال او كه است اين بدانيد بايد ويكاري اندرو درباره كه چيزي
جهان زنده ثروتمند بريتانيايي هجدهمين مقام به را او كه داشته درآمد دلار ميليون
و چين فرانسه ، دولتهاي و يافته اختصاص آثارش به سعودي عربستان در موزه سه.رسانده
به مهم گالري يا موزه يك در را آثارش هرگز او اما.كردهاند تقدير او از روسيه
اما رسيده گنج به ويكاري نظر هر از.است گمنامي هنرمند تقريبا و نياورده در نمايش
.است كرده كسب شهرت بدون را ثروت
پووت در را كوچك هتل و رستوان كافه مجموعهاي پدرش و بود دلقك يك ويكاري پدربزرگ
پدرم":ميگويد ويكاري.ميكرد اداره _ است ولز ايالت در صنعتي شهري كه _ تالبوت
جوان بسيار وقتي از مرا كه خوب بسيار پدري البته و بود سرخورده روشنفكر يك حقيقتا
محلي مسابقه يك در را نقاشيهايم از يكي بودم ساله چهارده وقتي.ميكرد تشويق بودم
مضمون اين به تلگرافي پدرم و بودم ايتاليا در هنگام آن.بردم جايزهاي و دادم شركت
نگاه خودم براي را پول من شدهاي برنده طلا مدال يك و پاوند ده مبلغ:فرستاد برايم
مدال ميتواني اما كردهام حمايت تو از كافي اندازه به حال به تا چون داشت خواهم
".باشي داشته را طلا
يا بسيار شهرت مدال؟ يا پول دارد؟ بيشتري ارزش چيز چه بلندپرواز هنرمند يك براي
وقتي:ميگويد او.ويكاري مورد در خصوص به نبود ، روشن چندان سوالات اين پاسخ ثروت؟
من است ، زندگياي عجب گفتم خود با آمدم وجد به بسيار بردهام را جايزه كه فهميدم
طور اين حداقل يا است ساده چقدر كردهام ، دريافت پول خاطرش به و كشيدهام نقاشي يك
جهان فتح آرزويتان تنها هستيد جوان وقتي.بود جالبي دوران واقعا.ميرسيد نظر به
خودم به كار اين براي مجبورم من حالا اما ميبريد لذت كار اين از و است آثارتان با
.بياورم فشار
بهترين از يكي كه شد لندن اسليد زيباي هنرهاي مدرسه دانشآموز جوانترين ويكاري
چون بزرگي انگليسي هنرمندان شاگرد آنجا در.ميرود شمار به جهان هنرستانهاي
هنري جريانات تمام و آنها همه به ويكاري ولي.بود "فرويد لوسين" و "بيكن فرانسيس"
وقف را خود است نداشته روز مد حتي يا و انتزاعي آثار هرگز كه او.كرد پشت زمان آن
او.باشم رافائل مثل ميخواستم":ميگويد او.كرد روغن رنگ با فيگوراتيو نقاشي
چيزي او.ميزد كف برايش خيابانها در رم شهر تمام ميرساند پايان به اثري وقتي
".بود فاتح قهرماني او بود هنرمند يك از بيش
البته.بوده مجرد همواره است زندگياش دهه ششمين ابتداي در اكنون كه ويكاري اندرو
ميشود خارج خانه از سيگار بسته يك خريد براي بعد اما ميكند ازدواج تقريبا بار يك
نقاشي عشق ويكاري براي.اوست عشقي ماجراي پايان اين و ميگردد باز بعد روز سه و
دهه ابتداي در نكرد ترك را عربستان فارس ، خليج جنگ دوران در حتي كه ويكاري است
خارجه وزارت در دوستي دعوت به است دنيا آخر وين كه ميكرده گمان كه حالي در هفتاد
تزئين كه ميكند توصيه او به شخص همان.ميرود بيروت به كوچكي كار براي انگلستان
هواپيما سوار بيروت در":ميگويد او.بگيرد عهده به را فيصل ملك جديد اسلامي مركز
دوستم به رو.كرد پذيرايي ما از پرتقال آب ليوان يك با مهماندار مدتي از پس و شدم
پرتقال آب يك با (برزيل در واقع) ريو تا اينجا از نميتوانم من ببين گفتم و كردم
.ميرويم سعودي عربستان در رياض به نميرويم ريو به ما گفت اندرو دوستم اما كنم سر
فيصل ملك اسلامي مركز در كارش و گذراند عربستان در را آن از بعد سال چهار ويكاري
ملك سپس و خالد ملك از پرترههايي نقاشي براي سفارشاتي كه بود موفقيتآميز چنان
به آنها.شد جدلبرانگيز قدري ابتدا در كار":ميكند حكايت او.شد ارجاع او به فهد
كفش يك توي را پايم و نپذيرفتم من ولي كنم نقاشي رويشان از كه دادند عكسهايي من
اتاق يك خارج من تا دادند ترتيبي آنها پس.كرد نخواهم كار عكس روي از كه كردم
او آنكه از قبل و كنم شروع را كارم ميشد خارج اتاق آن از خالد ملك وقتي و بايستم
و دست يك در مدادي با من.ميكردم تمام را كار بايد برسد راهرو انتهاي به
خب ، كه ميكردم طراحي ديوانهوار ميرفتم عقبعقب كه حالي در ديگر دست در دفترچهاي
".بود غريبي تجربه من براي
.بود صحراهايش نور و مردمش سعودي ، عربستان به ويكاري علاقه و رابطه آغاز اين
آنجا به چيز يك براي فقط هستند عربستان در كه كارشناساني اغلب":ميگويد ويكاري
پول براي آنان.نميدهند اهميت ديگري چيز هيچ يا اعراب سعوديها ، به آنها:ميروند
آنجا به نميرسند آن به خودشان كشور در هرگز كه زندگي نوعي به رسيدن و آوردن در
را آن كه بار اولين است برفي پلنگ يك مثل سعودي عربستان من نظر به.ميروند
و روز ساعت منطقه ، به بسته ديگر لحظهاي اما است ، پلنگ كه ميدهي تشخيص ميبيني
كه چرا است جالب بسيار كشوري سعودي عربستان ببينيد ، را آن نميتوانيد اصلا نور
همان شده ، تمام چيز همه و ندارد وجود آيندهاي ديگر ميكنيد فكر كه زماني درست
شكوهش تمام با را آن شما و ميشود آشكار شما بر ببينيد نميتوانستيد آنچه لحظه
".ميبينيد
سلطانبن خالدبن شاهزاده او اصلي پشتيبانكرد ثروتمند را ويكاري سعودي عربستان
را جنگ اين حوادث كه خواست ويكاري از فارس خليج جنگ مشترك ستاد فرمانده عبدالعزيز
از قبل روز يعني كردم ترك رياض مقصد به را پاريس ژانويه 1991 پانزدهم من".كند ثبت
تو اندرو پرسيد و ديد مرا فرانسه سفير رسيدم آنجا به وقتي.عراق به اولتيماتوم
ميكنم كار چه ميكني فكر گفتم و انداختم نگاهي او به ميكني؟ كار چه اينجا
".كنم كمك دوستانم به آمدهام
بود شده تبديل موقت هوايي پناهگاه يك به كه رياض در عظيمش كارگاه در ابتدا ويكاري
نيروها با كرد ، ملاقات متحد نيروهاي ژنرالهاي تمام با همچنين اما.گرفت پناه
خبرنگاران كه حالي در.بود كويت در ويراني شاهد كه بود كساني اولين جزء و شد همراه
بالا تانكها بدنه از را خود او بودند دلخور نبرد ميدان به محدود دسترسي از
.ميگرفت شكل چشمانش پيش كه باشد نبردي شاهد تا ميكشيد
مبلغ به را ويكاري روغن رنگ عظيم تابلو پنج و بيست و يكصد نهايت در خالد شاهزاده
تابلوها براي شده مصرف رنگ":ميگويد ويكاري.كرد خريداري دلار ميليون چهار و بيست
من.ميزد آسمان به سر موها قلم قيمت و داشت هزينه دلار هزار دويست حدود در چيزي
كار اينگونه بزرگ نقاشان تمام.ميكردم كار بوم پنجاه و يكصد روي بر واحد آن در
".ميكشم تنهايي به خودم هستند بزرگ بسيار كه را نقاشيهايم تمام و.ميكردهاند
و است خسته فقط شايد يا و است شده خسته اينها همه از ويكاري كه ميرسد نظر به اما
چيز بدترين ميپرسم و نميدارم بر او آزار از دست من اما مينالد ميخچههايش از
عيب بدترين و "نيستي ثروتمند بداني اينكه" ميدهد پاسخ چيست؟ بودن ثروتمند درباره
پول دنبال به فقط يا و هستند تو دوست واقعا دوستانت اينكه دانستن" داشتن؟ زياد پول
".هستند تو
واقعا من":ميگويد ميكند بلند را چاياش فنجان كه حالي در و ميكشد آهي باز او
همچنين ميكنم نقاشي من كه است چيزي همان اين.دارم اعتقاد انسانها معصوميت به
".ميافتد اتفاق _ ميشود غرق شهوت و حرص در معصوميت وقتي كه را آنچه
ترندز مجله:منبع
هفته نگاه
كارفرهنگي و تربيتبدني سازمان
نصيري آرش
نام با ورزشي باشگاههاي اغلب.نيست ذهن از دور بدني تربيت سازمان فرهنگي كار - 1
فعاليتهاي از بسياري انجام اصولا و شدهاند مزين "ورزشي فرهنگي باشگاه يا موسسه"
و فعاليت يك كه جايي آن از هنري ، مختلف رشتههاي اجراهاي و نمايشگاهها و فرهنگي
است مرسوم دنيا تمام در دارد ، مشابهت ورزشي مختلف رشتههاي با است سالم سرگرمي يا
كمترين از كه ما كشور در و ميشود برگزار ورزشگاهها در موسيقي بزرگ كنسرتهاي كه
.ميشود احساس بيشتر نياز اين است ، برخوردار كنسرتها اين برگزاري امكانات
فلاني كه نگويند ، اگر.دارند گله كارهايشان تهيهكنندگان از هنرمندان اغلب - 2
تحملش مجبورم و نيست تحمل قابل و دارد پاييني درك و ندارد هنر از سررشتهاي هيچ
تهيهكننده جيب به سودش و ميدهيم انجام ما را كار ميگويند كم دست ،..و كنم
نخواهيم و باشيم داشته انصاف اگر اما نيست نادرست هم چندان مسئله اين.ميرود
در يا و اجرا خير باني تا ميپذيرد كننده تهيه يك كه را ريسكي بايد كنيم اجحاف
و رد كه جايي در هم آن.شويم منكر نميتوانيم باشد ، هنري اثر يك گرفتن قرار دسترس
.دارد...و دستاندركار مدعي هزاران آن آثار و هنر نفي
گروه يك كنسرت است قرار كه باشيد نگونبخت تهيهكننده يك شما كه است ممكن مثلا
هم را بليطها حتي و باشيد كرده را خرجها و كارها همه است ممكن.كنيد برگزار را
اين كه دهد تشخيص گروه فلان اجرا روز و آخر لحظه در و..پوستر و باشيد فروخته
به و سازگار ما خورده قسم دشمنان برنامههاي با و ناسازگار ما اهداف با برنامه
و كنيد شكايت بايد كسي چه از كه ندانيد شما و بخورد هم به برنامهريزي سادگي همين
اما...و ببخشيد لقايش به را عطايش بدتر ، و بيشتر تهمتهاي ترس از كه اين بدتر
.است ديگري چيز ما مسئلهنيست ما مسئله هم اين جا
اين
كه چه آن و داريد را چه آن تمام كه كنندهايد تهيه يك شما كه كنيد فرض - 3
برگزار كنسرت يك تا كنيد تهيه ميتوانيد ، كه هر از شراكت و همكاري از ميتوانيد
در و مينويسيد مطرح خواننده يك برنامههاي مدير با قراردادي كه است طبيعي.كنيد
كه را آهنگهايي مجوز و ميرويد ارشاد به و ميكنيد قيد را همكاري شرايط و مفاد آن
را ارشاد سهم مجاني بليطهاي حتي و ميكنيد مشخص را زمان و ميگيريد ميشود اجرا
سپس و ميكنيد مشخص را سالن بعد ميدهيد بدهيد ، بايد علت چه به نيست معلوم كه
را سالن پول پيشپرداخت حتي و ميبنديد قرارداد سالن با واسطه يك يا و خودتان
ميدهيد نور و صدابرداري هزينه.(تومان هزار پانصد اجرا شب دو براي مثلا) ميدهيد
مامور را نفر چند و ميكنيد چاپ و طراحي را پوستر (تومان هزار پانصد هم آن مثلا)
نيم و يك حتي.(تومان ميليون نيم و يك ميشود مثلا كه) كنند پخش را آن كه ميكنيد
كه را قرارداد مبلغ بقيه و ميدهيد پيشپرداخت گروه نماينده به هم تومان ميليون
پانزدهم شما كنسرت كه ميشود قرار.ميكنيد حساب چك صورت به است تومان دهميليون
به كه علاقهاي و عشق با و داريد اندكي دارايي كه باشيد آدمي شايد شما.شود برگزار
روز اما.باشيد گذاشته را خود هستي همه داريد ، فرهنگي فضاي در كار كلا و موسيقي
.كنيد برگزار را كنسرت اين نميتوانيد كه بدهند خبر شما به برگزاري سالن از چهاردهم
.است واقعي ماجرا اين.ميگويم الان دارد؟ بدني تربيت سازمان به ربطي چه جا اين تا
كرده لغو را قرارداد يكطرفه صورت به كه است همدان سينا بوعلي سالن برگزاري ، سالن
قرض را پولهااست زندان در حال به تا ماه مهر از نگونبخت تهيهكننده آن.است
.است خورده برگشت بود داده كه چكهايي و بود كرده
ارشاد اما كرد مراجعه ارشاد به ميداد؟ انجام بايد كاري چه او ميكنيد فكر - 4
نوشته كه قراردادهايي حتي و نميداند كنسرت اجراي امنيت تامين به مقيد را خود
كه كند تعيين اقلا تا است ارشاد داوري يا و نظارت براي لازم امكانات فاقد ميشود
كه را پولي و نگيرد پولي است نشده اجرا كه كنسرتي بابت فوقالذكر موسيقي گروه
آنها اما كرد مراجعه سالن به.برگرداند را گرفته چكهاي و دارد مسترد است گرفته
را خود و بود شده تصويب تازگي به كه دادند نشان را همدان تربيتبدني اداره بخشنامه
رياست نهاد به.كردند ماسبق به عطف را آن حتي و ميدانستند آن اجراي به مقيد
مشكل را آن آنها اما كرد مراجعه - است آن زيرنظر بدني تربيت سازمان كه - جمهوري
و نشنيد جوابي هيچ اما كوبيد بود پيدا روزنهاي آن از كه دري هر به.ندانستند خود
بابت گشته متضرر و نكرده كه گناهي بابت است زندان در امروز شد گفته كه همانطوري
اين كه بدني تربيت سازمان از يكي.ميشود مطرح سوال دو اكنون.است نبرده كه سودي
شكايت شما از خواست كسي اگر و است فرهنگي سالم فعاليتهاي به التزام در تعهدي چه
شكايت حكومتي نهاد يك از كسي اگر كه آن كليتر سوال و كند مراجعه كجا به بايد كند
كجا به را دادش و دهد؟ انجام كار چه بايد باشد داشته را لازم مدارك و باشد داشته
تلقي شرافتمندانه هنوز آن ، به مربوط مشاغل و موسيقي شايد ميداند چه كسي ببرد؟
.خود اعمال مسئول خود و نابخشودنياند گناه يك مرتكب آن به پردازندگان و نميشوند
!نيست؟ تدبير را كرده خود گفت كه آن مصداق به
موسيقيدانان همسقفي آرزوي و موسيقي خانه
رسولي مرضيه
مركز به متعلق كه مرجان ساختمان در كوچكي واحد در وحدت تالار نزديك موسيقي خانه
اين در كنيد تصور.مركز اين عمومي روابط همسايگي در است ، شده واقع است ، موسيقي
فعاليت افتخاري و پيوسته وابسته ، عضو هزار از بيش با كميته هشت است قرار كوچك واحد
پا نهاد اين كه مهرماه 1378 يعني اوايل همان از البته.كنند رفع را خود مشكلات و
به موسيقي خانه كوتاهي زمان مدت در و باشد موقتي مكان اين بود قرار گذاشت عرصه به
كه درويشي محمدرضا.موسيقي مركز نه باشد خودش به متعلق كه كند مكان نقل خانهاي
خانه بيخانگي مشكل است قرار گفت بعد ماه چند بود موسيقي خانه رئيس نايب زماني
جلسات اينكه جز نبود چارهاي.نشد كه شود برطرف تهران شهر شوراي همياري با موسيقي
آن از بعد تصميم اين البته.كنند برگزار رودكي تالار يا هنرمندان خانه در را
فعاليتها روند و توضيحات ارائه براي خانه سخنگوي روشنروان كامبيز كه بود جلسهاي
براي جايي خبرنگاران شد متوجه صحبت حين در و گذاشت خبرنگاران با ماه 1379 دي در
!است شدن منفجر حال در لحظه هر اتاق و ندارند نشستن
تشكيل هنرمندان ، بيمه ;گفت سخن موسيقي خانه تصميمهاي از او كه بود روز همان در
بر علاوه روشنروان.برنامه اجراي و تمرين براي محلي تعيين و موسيقي ثابت گروههاي
از گستردهاي تيم سوي از موسيقي اطلاعات بانك خانه ، مستقيم نظارت با كرد وعده اين
ايجاد موسيقي برجسته پژوهشگران و استادان نظارت تحت علاقهمندان و دانشجويان
خانه كه نبودند دلخوش چندان موسيقيدانان ميرفت ، پيش كندي به عضوگيري اما ميشود ،
هم درويشي محمدرضا.بايستد خود پاي روي دولتي وابستگي هيچ بدون بتواند موسيقي
از و رسيده ثبت به شركتها ثبت مركز در موسسه يك عنوان به نهاد اين كرد عنوان
موسيقي خانه فعاليتهاي باشند ، ارشاد وزارت زيرنظر بايد فرهنگي موسسات كه آنجايي
.است ارشاد وزارت مستقيم نظارت تحت نيز
نهادهاي تشكيل لزوم مقوله نتوانسته هنوز موسيقي جامعه كه بود نگران اين از وي
.كرد ياد تاريخي معضل يك عنوان به آن از و كند هضم خود درون در را دموكراسي و مدني
درويشي.ندارد وجود موسيقي حوزه در دموكراسي و اجتماعي آزادي از درستي درك اينكه
ادامه جز چارهاي موسيقي خانه چون كنند اعتماد نهاد اين به خواست موسيقي اهالي از
.ندارد حيات
آغاز را خود فعاليت ديگري از پس يكي موسيقي خانه كميتههاي كه بود آن زمان ديگر
با و عمومي مجمع در و روند كنار كميتهها و مديره هيات در موقت اعضاي كنند ،
.بود شده دير كلي هم جا همين تا.شوند انتخاب سال دو مدت براي ثابت اعضاي رايگيري ،
كميته.شد تشكيل ديگري از پس يكي كميته هشت عمومي مجمع سال 80 ماه دي از پس
ايراني ، موسيقي خوانندگان غربي ، سازهاي نوازندگان ايراني ، سازهاي نوازندگان
و پژوهشگران موسيقي ، مدرسان كر ، رهبران و آهنگسازان كلاسيك ، موسيقي خوانندگان
موسيقي دوستداران و موزون حركات و رقص كميته عموميهاي مجمع تشكيل ساز ، سازندگان
.شد موكول بعد به نيز
موسيقي خانه به اما ميكنند ، موسيقايي فعاليت كه هستند زيادي افراد هنوز
روز آن از چنداني زمان.دارد وجود نهادي چنين ندانند شايد اصلا و نپيوستهاند
كميته مديره هيات در عضويت كانديداهاي از يكي خود كه چشمآذر ناصر كه نميگذرد
آيا":پرسيد روشنروان از كميته اين عمومي مجمع جلسه در بود موسيقي خانه آهنگسازان
جريان در من چون دارد؟ سينما خانه موسيقيدانان كانون با تفاوتي نهاد اين
سينما خانه به ربطي هيچ اينجا":شنيد پاسخ و ".نيستم موسيقي خانه برنامههاي
كه كساني تمام و ندارد وجود عضويت براي تبعيضي هيچ ;است صنفي مجمع يك بلكه ندارد ،
".شوند خانه اين عضو ميتوانند ميكنند فعاليت موسيقي زمينه در نوعي به
آن در الان كه محلي در دولتي وابستگي يك":گفت بود كنجكاو بسيار كه آذر چشم و
كه "ميشود؟ حمايت دولت طرف از موسيقي خانه آيا ;دارد وجود (رودكي سالن) هستيم
هستيد مديره هيات در عضويت كانديداي كه شما بپرسد او از نبود كسي.بود منفي جواب
هم همينطور و دوستان اصرار با حتما شدهايد؟ كانديدا حسابي چه با پس چرا؟ ديگر
.بود
".نداريم وقت":ميگفتند است واضح هم دليلش.بپذيرد مسئوليت داشت تمايل كسي كمتر
كه اعضا سوي از مدني فعاليت و اداري تجربه هيچ نبود !دارد وجود هم ديگر مسئله يك
حسين ببيند ، خود به مديرعامل سه موسيقي خانه يكسال طول در شد باعث هم همين شايد
موسيقي خانه اجرايي معاون جمشيدي فاضل.ناصري فريدون و شريفيان محمدسعيد عليزاده ،
ميداد قول و كنند كانديدا را خود كه ميخواست اعضا از داشت شركت جلسات تمام در كه
نيازمند كميتهها":ميگفت روشنروان اما.نشود گرفته آنان از چنداني وقت كه
داشته اشراف موسيقي كل به و باشند گذاشتن وقت اهل كه هستند مديره هيات در افرادي
".باشند
هيات در اصلي عضو پنج كميته هر اساسنامه مطابق.شد انجام انتخابات هرحال به
درون از عضو دارد240 عليالبدل بازرس يك و بازرس يك عليالبدل ، عضو دو مديره ،
براي ماه خرداد كه 31 ميدهند تشكيل را اصلي عمومي مجمع كميته ، اين 8 مديره هيات
چند هرميدهند جلسه تشكيل موسيقي خانه اصلي بازرس و مديره هيات رئيس ، تعيين
ناشران هيات رئيس چاوشي محمدعلي.شدهاند فراموش موسيقي تهيهكنندگان مثل بعضيها
و عضويت آمادگي هم كه كردهايم اعلام موسيقي خانه به ما كه ميكرد عنوان موسيقي
قصد اما.هستيم نهاد اين به ياريرساني آماده هم و داريم را خود كميته اداره
.كنند توجه موسيقي تهيهكنندگان به بعدي مراحل در كه است اين دوستان
موسيقي آموزش و اجرا ساخت ، درگير مستقيما كه را كساني هم موسيقي خانه مسئولان
وجود ديگري كميته تشكيل امكان فعلا حساب اين با دادهاند ، قرار اولويت در هستند ،
.شود رفع موسيقي خانه دست به بايد كه دارد وجود مشكلات از كوهي حالا.بعد تا ندارد
تا كند مطالبه دولت از را آنان حقوق بايد نهاد اين كه اعضا بيمه همه از اول
درون كه مشكلاتي حل بعد و شود فراهم امر اين به بودجه تخصيص براي را شرايطي
روئيدهاند قارچ مثل كه آموزشگاههايي معضل حل:كرد رسيدگي آن به ميتوان كميتهها
آثار سارقان قضيه پيگيري باشند ، داشته هنرجويان تدريس براي صلاحيتي اينكه بدون
آرشيو راهاندازي موسيقايي ، آثار قضايي امنيت براي زمينههايي كردن فراهم و صوتي
وضع اصلاح آنان ، به فعاليت امكانات و ارائه براي برجسته پژوهشگران معرفي موسيقي ،
...و مدارس در موسيقي آموزش احياي موسيقي ، تدريس
42-لينچ زبان از لينچ
من محبوب فيلمسازان:تاتي و هرتسوگ برگمان ، فليني ،
رادلي كريس:گردآوري
پوريا امير:ترجمه
باشيد؟ خودتان حال به ميگذاشتند ولي آنجاييد ، شما ميدانستند آنها*
در حضور دوم سال ] دوم سال طول در.ميكنم هم زندگي آنجا من نميدانستند.بله
كاترين و نانسي جك خانه هم مدتي.كنم زندگي آنجا كه رفتم و شدم جدا همسرم از [مركز
از:بود اين داشتم ، كه ديگري موهبت.ماند اصطبلها در خيلي هم آل.ماندم كولسون
نگراها ، بگيرم اختيار در را صدا اتاق كل ميتوانستم شد ، صدا واحد مسئول آل وقتي
داشتم.بود اختيارم در ميخواستم ، چيزي هر.وسايل بقيه و كابلها ميكروفونها ،
عملا.ميساختم فيلم يعني ;داشتم دوست چيزي هر از بيش كه ميكردم را كاري
.داشتم را خودم كوچك استوديوي
ميدادند؟ را پولش والدينتان يا گرفتيد هزينه كمك مركز ، به رفتن براي*
پول بهم هم پدرم.ميداشت را خودش هواي بايد خودش و ميرفت آنجا به خودش بايد آدم
.ميكردند كمكمان هم پگي والدين و - جنيفر و پگي و من به - داد قرض
؟ ميكرديد خرج و دخل چطور مدت ، آن طول در پس *
كار آن كه بود "كلهپاككني مرد" برروي كار سالهاي از يك كدام وسط نيست يادم
.ميبردم مردم براي را "جورنال استريت وال" روز هر.گرفتم را دادن تحويل روزنامه
تحويل موقع و ميگرفتيم فيلم شبها فقط.ميكردم تامين را مخارجم طوري اين
ميكردم متوقف را فيلمبرداري بايد مشخصي ، وقت در بنابراينبود شب هم روزنامهها
فقط كه ميكردم تمام سريع قدر آن را تحويل كار ولي.روزنامه تحويل سراغ ميرفتم و
ميكردم ، تمامش دقيقه عرض 59 در هم گاهيميكشيد طول دقيقه هشت و ساعت يك حدود
.برميگشتم و ميرفتم برق مثل ركورد ، اين به رسيدن براي ولي
ميكرديد؟ فيلمبرداري شبها فقط چرا*
باز روز طول در هم آنجا پارك واحد كه اين ضمن !تاريكياش خاطر به ميداني ، خب ،
شب در هم فيلم.نبود آنجا كس هيچ شبها.بودند اطراف آن مردم و داشت سروصدا بود ،
.دارد اهميت خيلي اين بود ، عالي فضا حسوحالميگذشت
ميكرديد؟ نگاه خودتان به فيلمساز يك چشم به اول همان از*
را فيلمسازها وقتي هميشه ولي.ميساختم را فيلم فقط نميكردم ، فكر بهش اصلا
را خودم وقت هيچ بودم جدا آنها از.نيستم جزوشان من ميكردم حس ميديدم ، دوروبرم
.وجه هيچ به نميدانستم ، سيستم از جزيي
داشتيد؟ چشمي گوشه ديگر فيلمسازان كار به مركز ، در ديدن فيلم امكانات با آيا
*
جنبههاي شيفته هم شما ، مثل اتفاقا كه كارگرداني كردهايد ، اشاره فليني به اغلب
.ميدهد بها خيلي اطرافش محيط به هم و است فيزيكي غريب و عجيب
هستي ، طالعبيني اهل اگر.هستم فليني عاشق.بله.است "فليني رم" فيلم هم نمونهاش
با متفاوت كاملا او زمان هم...است يكي هم او و من تولد روز كه بداني نيست بد
هست ، او فيلمهاي در چيزي وليداشت زندگي از ايتاليايي برداشتي هم و بود حالا
شاعرانه و جادويي شدت به فيلمهايشواميدارد رويابيني به را آدم كه هست حسوحالي
را او فيلمهاي آدم اگر.بود يگانه كارش در واقعا.است خلاقانه و غافلگيركننده و
چيز هيچ ما ، دوروبرميرود دست از سينما تاريخ از عظيمي و عمده بخش بگذارد ، كنار
.اند متفاوت خيلي او فيلمهاي ولي دارم ، دوست هم را برگماننيست طور اين ديگري
.پراكنده روياهاي پراكندهاند ،
وقتي.است بزرگي فيلمساز واقعا.سينماست هميشگي بزرگان از يكي هم هرتسوگ نظرم به
دست از را اولش.ديدم تلويزيون در را او "اشتروژك" فيلم يكبار بودم ، انگليس در
اولش "ثانيه دو" همان از.است واقعي كاملا مستند يك كردم فكر همين براي دادم ،
.بودم نديده چيزي چنين عمرم به.شدم مسحور
سال طول در كه داد نشانم را دفترچهاي او و ديدم نيويورك در را هرتسوگ خود بعدها
را سال روزهاي تك تك اتفاقات."آلمان سرتاسر در گذاري و گشت":بود داشته نگه قبلش
مثل دستنوشتههايش چون.داشته را دنيا مداد تيزترين حتما گفتم.بود كرده يادداشت
لازم ذرهبين خواندنش براي آدم كه بود ريز آنقدر اما بود ، شفاف و واضح كريستال ،
نوشته از پر صفحهاش هر و - سانت در 5 سانت شايد 5 - بود كوچكي خيلي دفترچه.داشت
!بود نكردني باور !بود داده جا جمله پانصد يا چهارصد صفحه هر در شايد ميداني ، بود
مرگ به تهديد اسلحه ، با را آدمها صحنه ، سر.باشد ديوانه كلي به بايد قاعدتا
!كريس نكن ، نگاه قضيه به طوري اين !نيست ديوانهواري كار اين !كرده
زمان آن در اروپا سينماي آيااروپايياند فيلمسازان گفتيد ، كه كساني همه*
بود؟ جذابتر برايتان
:ميبيند فيلم مختلفي دلايل به آدم.بكنم ميخواستم كه كاري نوع خاطر به بله ،
و لرزه به را آدم روح كه هستند هم فيلمهايي ولي ميروي ، سينما به جوري همين گاهي
.بودند اروپايي فيلمها ، اين اغلب قاعدتا درميآورند تسخير به
آمريكا سينماي اندازه به اروپا سينماي كه ميشود مربوط هم اين به قضيه اين آيا*
نيست؟ داستانپردازي و روايت پي در
.دارند ربط هم به من نظر به دقيقا.بله
|