گمشده هويت جستوجوي در
خبرنگار نگاه
آنها بازسازي از باستاني آثار حفاظت
است مهمتر
عادينيستند هيچكدام آنها

گمشده هويت جستوجوي در
آسيبشناسي
ظهيري نسرين
ترجيح آمريكا متولد ايراني جوانان و نوجوانان از درصد به 32 قريب نظرسنجي يك طبق
آمريكايي هم و ايراني هم دارند دوست ديگر درصد و 52 بدانند ايراني را خود ميدهند
باشند
تبعات و آسيبها اكنون معروفند دوميها نسل به كه آمريكا مقيم ايرانيان جوان نسل
شده ، نسل اين گريبانگير كه اجتماعي مسائل.ميكنند تجربه را قبل نسل مهاجرت از ناشي
را آمريكا در مقيم ايراني جامعهشناسان و پژوهشگران از برخي كه است گونهاي به
ايننسل وضعيت بررسي و كنكاش به متعدد نظرسنجيهاي و پژوهشها انجام با تا واداشته
.دادهاند قرار خود موضوع را گمشده هويت مسئله بيشتر بررسيها اين.بپردازند
نشان است ، شده انجام آمريكا مقيم ايراني نوجوان از 1000 كه نظرسنجي يك نتايج
به نسبت كه هرچند دارند دلبستگي آن فرهنگ و ايران به نسبت آنها اكثريت كه ميدهد
.دادهاند نشان علاقهمندي نيز آمريكا فرهنگ
خود فرزندان هويت مسئله نگران آمريكا در ايراني والدين اكثر كه است درحالي اين
نظرسنجي اين طبق.شوند آمريكايي كاملا فرزندانشان كه دارند واهمه آن از و هستند
را خود ميدهند ترجيح آمريكا متولد ايراني جوانان و نوجوانان از درصد به 32 قريب
تنها 10 و باشند آمريكايي هم و ايراني هم دارند دوست ديگر درصد و 52 بدانند ايراني
تقريبا 96 كه است اين توجه قابل نكته.شوند شناسايي آمريكايي ميدهند ترجيح درصد
.شدهاند متولد آمريكا در جوانان اين درصد
را نظرسنجي اين كه شيكاگو در وسلي دانشگاه جامعهشناسي استاد مهدي اكبر دكتر
ايراني بيشتر را خود ميكنند صحبت فارسي منزل در كه بچههايي":ميگويد داده انجام
بودن ايراني از ميمانند اينجا در بيشتر هرچه و ميدانند آمريكايي _ ايراني يا و
".ميكنند حركت شدن آمريكايي طرف به
چون نميدهند نشان فارسيزبان مدارس به زيادي علاقه آمريكا در ايراني بچههاي
.ندارد كشور اين در آنها زندگي نحوه و مسائل به ربطي ايران از وارده درسي كتابهاي
نيز فرهنگ مورد در و هويت از ثابتي تعريف آمريكا در مقيم ايرانيان كه ميشود گفته
انعطافپذير امر يك بلكه نيست ثابت واقعيت يك هويت كه درحالي.دارند ثابتي ايده
هويت به علاقهمند كه حال عين در آمريكايي دوم نسل ايرانيهاي درصد است850
همين به شدهاند نيز هويتي درگيري نوعي دچار هستند آمريكايي _ ايراني و ايراني
.ايراني يا كنند رفتار آمريكايي بايد كه نميدانند دليلمعمولا
خود در بلكه آمريكا در ايراني جوانان نهتنها ايراني پژوهشگر استاد اين عقيده به
كه ميدهند انجام كارهايي منزل از خارج در آنها":هستند چندهويتي جوانان نيز ايران
از و ميدهند والدين به نادرست گزارش يا و نميگويند والدين به آنها به راجع چيزي
آنها رفتار شكلگيري در و ميگيرد قرار الگو فرزندان براي والدين رفتار كه آنجايي
آمريكا در ايراني والدين اعمال چون.ميشود مشكلساز مسئله همين است ، موثر بسيار
نميدانند كشور اين در دوميها نسل دليل همين به و شده جوانان سردرگمي و گيجي باعث
.كنند رفتار بايد چگونه
متفاوت اضطرابهايي و روحي هيجانات و تحتفشارها آمريكا در ايراني دوم نسل جوانان
و كردن نگاه كردن ، فكر.دارند قرار ميكنند ، تجربه آمريكايي صرفا جوانان آنچه از
اساسي و جدي امر يك جوانان اين براي آمريكاييها ديگر همانند گفتن سخن و كردن عمل
اطلاعاتشان و نيستند فارسي زبان به نوشتن يا و تكلم به قادر آنها از بسياري.است
عنوان به كودكي از برخي كه جوانان اين.است كم بسيار ايران فرهنگ و تاريخ مورد در
بر علاوه شدهاند متولد آنجا در يا و رفتهاند آمريكا به سياسي پناهنده يا مهاجر
با همراه دارند قرار آمريكا و ايران بين سياسي تنشآلود روابط تحتتاثير اينكه
والدين بيشتر.شدهاند نيز "چندفرهنگي مسئله و هويت" مسئله گرفتار خود والدين
است متضاد جريان يك عمدتا كه را فرهنگي مسئله اين چگونه فرزندانشان كه نميدانند
جوانان و نوجوانان اين واقع در.ميكنند مقاومت برابرش در يا و برخورد آن با و درك
صورت به آنها ذهن كه طوري به ميكنند مبارزه هويت از متضادي جنبههاي با ايراني
انجام ايراني جوانان مورد در كه مطالعاتي.است درآمده هويت تعيين براي نبرد عرصه
معرض در گرفتن قرار و تبليغاتي بمباران به توجه با جوانان اين كه ميدهد نشان شده
و است مدرن نه كه ميبينند جهاني در را خود ميزبان ، جامعه استانداردهاي و ارزشها
اين معمولا و شدهاند گرفتار فرهنگي درگيري و تضاد نوعي در بنابراينمحض سنتي نه
توجه با والدين اين.ميشود والدينشان و آنها بين شديد اختلافات بروز باعث مسئله
و نيستند خود فرزندان درك به قادر ايران سنتي فرهنگ در شدن بزرگ و سني اختلاف به
اينگونه موارد شديدترين از يكي.كنند درك نميتوانند را خود والدين نيز جوانان
با ايراني سنتي ارزشهاي تقابل درواقع كه است پسر و دختر روابط مسئله درگيريها
است معتقد كاليفرنيا دانشگاه روانشناس استاد يك.ميسازد آشكار را غربي ارزشهاي
كه چرا ميشود نمايان بيشتر لسآنجلس در ايراني جوان زنان طريق از تقابل اين كه
زنان بودهاند ، برخوردار بيشتري آزادي از وطن در كه مهاجر ايراني مردان برخلاف
.شدهاند برخوردار ناآشنا شخصي آزادي يك از آمريكا در ايراني جوان
ديني تربيت و اخلاق به مقيد و مذهبي ايرانيان مخصوصا ايراني ، مهاجران اكثر اگرچه
علقهها جذبهها ، بدآموزيها ، برابر در جوان زنان و دختران مراقب شدت به فرزندان ،
به نسبت اما هستند آمريكا محيط اجتماعي ناهنجاريهاي و جنسي و مادي كششهاي و
درحالي اينميدهند نشان حساسيت توجهي قابل حد تا نيز خود پسران اجتماعي رفتار
سعي و بوده بيتوجه مذهبي وبندهاي قيد به كه ايراني والدين از دسته آن كه است
باشند داشته خود فرزندان با ايران ملي فرهنگ چارچوب در ولي آزاد برخورد ميكنند
.ميدهند نشان حساسيت خود دختران رفتار مورد در نيز
.گلهمندند خود والدين افراطي حساسيت از آمريكا در ايراني جوان دختران از برخي
بالايي تحصيلي سطح از پدرش كه اين با ميگويد دخترها همين از يكي مثال براي
ميگذارد ، درميان او با را خود مسائل راحتي به و است باز فكري داراي و است برخوردار
والدينم" كه ميكند گله نيز ديگر دختري و است نگران بسيار او روابط به نسبت اما
اما ".ندارند اعتماد اينجا اجتماعي محيط به ولي دارند اعتماد من به ميگويند
از بسياري.نميشود محدود مسائل گونه اين به تنها آمريكا در ايراني جوانان مشكلات
محيط اين در روحي ، فشارهاي و والدين امرونهيهاي با مواجهه بر علاوه ايراني جوانان
كه اين براي آنها از بسياري.ميشوند روبهرو نيز ديگري فشارهاي با اجتماعي ،
ايراني چهره ممكن حد در ميكنند سعي برسند نظر به خارجي يك و نكنند جلوه ايراني
به را خود تا ميكنند سعي عجيب لباسهاي پوشيدن با آنها.نگهدارند مخفي را خود
.بمانند مصون آنان خشن برخوردهاي يا و انتقاد خطر از تا سازند شبيه آمريكايي جوانان
غيرايراني گروه يك به تعلق احساس تا ميپيوندند خاصي باندهاي به حتي ديگر برخي
تعدادي وضع از انتقاد و ايران به علاقه ابراز ضمن جوانان همين از يكي.كنند پيدا
از من":ميگويد كردهاند پنهان را خود ايراني هويت كه ايراني جوانان از ديگر
و فرهنگ از آمريكا در ايراني جوانان از بسياري چون ميكنم ، گله جوانان اين والدين
انتظاري چه اينجا در ايراني جوان از.ندارند اطلاعي چندان ايراني فرهنگي سنتهاي
جامعه يا خانواده در فرهنگي حمايت هيچگونه كه شرايطي در هم آن داشت ميتوان
جز به ايران گذشته از چيزي آمريكايي ايرانيتبار جوانان.ندارد آمريكا در ايراني
سعي محيط فشار تحت جوانان ايننميدانند آن به مربوط مسائل با گذشته سال تاريخ 20
پژوهشگران از برخي ".دهند نشان دور ايران فرهنگ از را خود ممكن حد در ميكنند
تطبيق و فرهنگي برخورد پروسه در آمريكا در مهاجر ايرانيان كه باورند براين ايراني
فرهنگ در حال عين در و كردهاند ايجاد تبعيد جانب از فرهنگ نوعي جديد ، محيط با
نفيسي حميد.دهند حيات ادامه بتوانند تا شدهاند ادغام نيز سرمايهداري مسلط
از دهه 1980 در كه دوم موج مهاجرين كه است معتقد مورد اين در رايس دانشگاه استاد
كه آوردهاند وجود به را خاصي فرهنگ آمدهاند آمريكا به مسلمان ممالك و ايران
وجود به نيز منطقهاي تبعيدي فرهنگ نوعي مهاجرين اين.دارد نام تبعيد فرهنگ
زندگي لسآنجلس در آنها عمده بخش كه آمريكا در مهاجر ايرانيان مثلا آوردهاند
و تلويزيون وجود از مسير اين در و آوردهاند وجود به ايراني خاص فرهنگ ميكنند
مهاجرين بنابراين.گرفتهاند بهره بسيار خود شناساندن براي جمعي ارتباط وسايل ديگر
حيات ادامه براي ديگر طرف از و آوردهاند وجود به را خود فرهنگ طرف يك از ايراني
.شدهاند ادغام سرمايهداري فرهنگ در
اين نظر به.است نشده واقع ايراني پژوهشگران از تعدادي قبول مورد نظرات اين البته
نميشود ، حل آمريكا فرهنگ در لزوما تبعيديها و مهاجرين فرهنگ پژوهشگران ، از عده
درست فرهنگي مخلوط آمريكا مسلط فرهنگ كنار در خود از عناصري حفظ با برعكس بلكه
سالادي شبيه آمريكا فرهنگ با آمريكا در مهاجرين فرهنگي اختلاط نظر ، اين طبق.كنند
به بهتري طعم آنها مخلوط و دارند خاص جلوه و شده درست مختلف مواد از كه ميشود
.ميآورند وجود
كه باورند براين تبعيد فرهنگ به مربوط بحث قبول ضمن پژوهشگران از ديگر عدهاي
خاص فرهنگ ايجاد با تبعيدي و مهاجر ايرانيان جمله از تبعيدي يا و مهاجر افراد
خود گذشته هويت يعني.دهند پيوند گذشته به را خود ميتوانند تبعيديها و مهاجرين
جمله از جمعي ارتباط وسايل تبعيد ، فرهنگ از تلقي طرز اين براساس.كنند اعاده را
عين در و داشته مهاجر يا تبعيدي ايرانيهاي هويت حفظ در مهمي نقش تبعيدي تلويزيون
بدين.است كرده تسهيل را آمريكا جامعه مسلط فرهنگ در آنها ادغامشدگي پروسه حال
در آمريكا مصرفي فرهنگ مجدد توليد با لسآنجلس در ايراني تلويزيونهاي اين ترتيب
مهاجر جامعه تلاش.داشتهاند مهمي نقش مهاجر ايرانيان فرهنگي ذائقه دادن تغيير
عمدتا و است ايراني سنتي فرهنگ و مذهبي _ ملي ارزشهاي حفظ براي آمريكا در ايراني
در كه است جامعهاي در خود وجودي شخصيت به بخشيدن معنا و ايراني هويت حفظ خاطر به
كه است ميزبان جامعه مسلط فرهنگ هجوم برابر در شدن نفي و شدن انگاشته هيچ احساس آن
.ميآورد دنبال به را هويت بحران از ناشي اضطراب و بيهويتي احساس
آن برابر در ميزبان جامعه فرهنگي هجوم برابر در دفاع جاي به مهاجرين از بعضي
.ميكنند پيدا ميزبان قوم به فرهنگي تشبه و ميشوند تسليم
نسبت ما علاقه از حاكي هويت به نسبت ما حساسيت" ايراني پژوهشگر استاد يك گفته به
در جمله از مختلف مكانهاي و شرايط در خود شناختن به علاقهمند چون.ماست خود به
كنفرانسهاي از يكي در است آكرون دانشگاه استاد كه پژوهشگر اين ".هستيم آمريكا
بحث به كه است كرده اشاره نكاتي به "سيرا" ايران مسائل تحليل و پژوهش مركز ساليانه
نشان براي را مختلفي راههاي اينجا در ما":دارد ارتباط كاملا فرهنگي تشبه مربوط
زبان به گفتن سخن راهها اين از يكي.ميكنيم انتخاب خود آمريكايي هويت دادن
را من خدايا":ميگويد كه است مولوي گفته مصداق اينجا در ما وضعيت.است انگليسي
تحت ميخواهيم آمريكا در نيز ما ".شوم يكي بقيه با بتوانم تا كن هيچ و ناچيز
ايرانيها ما.برسيم بيهويتي و وجودي نفي به و شويم ناچيز كشور اين فرهنگ تاثير
تا آمدهايم آمريكا به متفاوت قوميتهاي و مذاهب با و ايران مختلف مناطق از
كنند ، نگاه..و گروگانگير و تروريست ايراني عنوان به را ما نيز آمريكاييها
كليسا به گاه.كنيم عوض را خود اسم ميكنيم سعي تصوير اين كردن خنثي براي لذا
البته.ايراني نه كنيم جلوه آمريكايي بيشتر تا كنيم عوض را خود لهجه يا برويم ،
خود درون از را ايران نميتواند ولي كند دور ايران از را خود بخواهد كسي است ممكن
همين و است بودن مهاجر احساس آن و مشتركند چيز يك در حداقل ايرانيها.كند دور
است ضروري امري همكاري اين.ميشود آنها گروهي اقدام و همكاري و نزديكي باعث احساس
آمريكايي سياستمداران و رسانهها بيحرمتي مورد مهاجر ايرانيان كه ميشود مانع چون
رده در و موفق مهاجرين درصد بالاترين كشور اين در ايرانيها كه مخصوصا شوند واقع
.دارند قرار آمريكا مهاجرت تاريخ از بالايي
خبرنگار نگاه
مسئولين و نسليمردم گسست
هاشمي اكبر
داده هشدار و گفته سخن نسلها شكاف از رئيسجمهور امنيتي مشاور ربيعي بارها شايد
تهديدات ، بررسي همايش در اطلاعات وزارت معاون شفيعي نيز جاري هفته در.بود
گفت موضوع اين مجدد طرح با خراسان اجتماعي فرهنگي فرصتهاي و آسيبپذيريها
به جاري ادبيات در ما كه است هم با نسلها پيوند فرهنگ ، عرصه در ما آسيب مهمترين"
سوي از مسئله اين طرح و بازگويي ".ميكنيم ياد آن از "نسلي بين گسست" عنوان
.دارد تامل جاي زماني مختلف برهههاي در و كرات به اطلاعات وزارت مسئولين
وجود معاصر دوران فرهنگي و اجتماعي تحولات در اثرگذار مولفههاي عمدهترين از يكي
گرفته شكل اجتماعي دگرگونيهاي و تغييرات جريان در خود كه پديدهاي.است نسلي شكاف
.است
.ميكنند تعريف سنتي جامعهاي را ايران جامعه سياسي ، و اجتماعي ادبيات در
فكري ، عمده تلاش زيرادارد قرار نوسازي جريان در و گذار مرحله در كه جامعهاي
اولين فرايند اين در.است مدرن به سنتي مرحله از گذار در سياسي و اقتصادي اجتماعي ،
.است جوان نسل جامعه ، اصلي جمعيت و ميدهد روي جمعيتي حوزه در اتفاق
اشاره پايداري تفاوتهاي و تمايزات از دسته آن به جامعهشناسي در شكاف مفهوم"
بين گسست عوامل از يكي.ميكنند بروز اجتماعي سياسي تقابلهاي جريان در كه دارد
گروههاي يا جوان سني گروههاي در افراد.است سني تفاوت و نسلها تفاوت در نسلي
ارتباطات و زندگي نوع علائق ، در تفاوت به سني تفاوت.اند متفاوت پير و ميانسال سني
اوقات گذران به علاقه داشتن با جديد شرايط در جوان افراد.ميشود منجر اجتماعي
كنار در دوستي روابط به ميل خانواده ، و دوستان با مسافرت خانه ، از خارج در فراغت
.دارند فرق ميانسال يا و پير نسل با سواد رفتن بالا و جديد مشاغل خانوادگي ، روابط
شكل نسلي تمايزپذيري كه است مسئله اين صريح تجلي والدين ، با زندگي در مشكل بروز
.است گرفته
اجتماعي نيروي) جوان نسل شكاف.است سنتي و مدرن زندگي شكاف آن صورت اصليترين اما
به كرد اشاره ميتوان همچنين و (سنتي دنياي اجتماعي نيروي) گذشته نسل با (مدرن
خانواده در نسلي ميان مشكلات از پس اما 1...و سياسي كشمكشهاي و اجتماعي تحولات
نگريست تامل قابل موضوع عنوان به آن به بايد كه نكتهاي (والدين و فرزندان ميان)
كشور تصميمگيرنده و برنامهريزي مسئولين و كشور جمعيت بين نسلي ميان شكاف پديده
.است گرفته قرار بررسي و نقد مورد كمتر كه است (قضاييه و مقننه مجريه ، قواي) كل در
(03/24) سال 1375 در مسكن و نفوس عمومي سرشماري براساس كشور جمعيت سني ميانگين
صورت به اسلامي شوراي مجلس دوره ششمين نمايندگان سني ميانگين كه حالي در است سال
ميشود محقق هنگامي نسلي شكاف معتقدند جامعهشناسان رو اين از.است سال تقريبي 45
علائق ، تغيير در سرعت با امروز پرتلاطم دنياي در و" و.بگيرد شكل نسلي واحدهاي كه
نيروي مانهايم كارل ميشود فشردهتر روز به روز نسلي واحدهاي هنجارها و ارزشها
شكلگيري زمينهساز باشد متفاوت تجربيات و جديد موقعيتهاي داراي كه را جديدي
(رفتار و گرايش دانش ، ) موقعيتها در تفاوت ميآيد نظر به.ميداند نسلي واحدهاي
كه روست همين از و ميشود نسلي شكاف به منجر (پير و جوان) سني گروه دو به معطوف
از همواره شود ياد طلايي فرصت يك عنوان به ميتوانست كه كشور جوان جمعيت افزوني
بايد چه بحران اين با ميشود گفته مدام و ميشود تلقي بحران عنوان به مسئولين سوي
و است فاصلهاي گذشته نسل و امروز نسل ميان.است انكارناپذير واقعيت يك اين.كرد
.است آمده وجود به جديد هنجارهاي آن تبع به و متفاوت يك هر نزد در ارزشها
ميانجامد نسل دو ميان كشمكش به و ميشود تلقي ناهنجار گذشته نسل نزد كه هنجارهايي
بانيان فضايي چنين در":ميگويد اطلاعات وزارت معاون شفيعي دكتر كه روست همين از
نظر بهدهند نشان انقلاب وارثان به را خودشان تمايلات و نيات نميتوانند انقلاب
مواجه جدي تهديدي با جامعه شود چنين اگر دارد وجود فعلي جامعه در چيزي چنين ميرسد
تبديل فرصت به را تهديد اين ميتواند انقلاب بانيان و وارثان بين متقابل فهم است
آخرين ميدهند خبر آن از آمار كه است چيزي آن فعلي فضاي از منظور شايد 2.كند
از درصد و 5/9 شدهاند كشور فعلي وضع اصلاح خواهان مردم درصد نظرسنجيها 7/63
هستند30 فعلي وضع بنيادي تغيير خواستار و 8/26 ميكنند دفاع فعلي وضعيت
فراروي جدي چالشهاي از يكي خانواده در نسلي ميان شكاف از غير به ميرسد نظر به
برنامهريزيها بودن ناكارآمد به كه است مسئولين و مردم بين نسلي ميان شكاف كشور
.ميانجامد طلايي فرصتهاي رفتن دست از به و برنامهريزيها اجراي نحوه و تصميمات
:نوشت پي
ارمكي آزاد تقي دكتر - ايران جامعهشناسي انجمن نامه - 1
ماه خرداد ايران 19 روزنامه - 2
ايرانيان نگرشهاي و ارزشها - 3
آنها بازسازي از باستاني آثار حفاظت
است مهمتر
فراگنر برت پروفسور با همشهري اختصاصي گفتوگوي
فرهنگي ميراث
كاظمي محمدرضا - طولاني قاسم
اروپايي ايرانشناسان برجستهترين از (Bert Fragner) فراگنر برت دكتر پروفسور
گروه رئيس و (باواريا ايالت) بامبرگ دانشگاه استاد پيش سالها از اوميشود محسوب
زمينه اين در بسيار تاليفاتي داراي فراگنر پروفسور.است دانشگاه اين ايرانشناسي
تمام تقريبا كه است آنچنان ايرانشناسي زمينه در فراگنر پروفسور شهرت.است
وي.ميگيرند كمك ايرانشناسي درباره خود تحقيقات در او از جهان معتبر دانشگاههاي
فارسي زبان به ايشان خواست به نيز گفتوگو اين و دارد كامل تسلط فارسي زبان به
و باستاني آثار از حفاظت درباره بحث اخير روزهاي طي كه آنجايي از.است شده انجام
است كرده سرايت نيز سياسي محافل به حتي و گرفته بالا كشور مطبوعات در آن اهميت
در.شويم جويا باره اين در نيز را جهاني برجسته كارشناسان ديدگاه نديديم بيمناسبت
:ميخوانيد فراگنر برت با را ما گفتوگوي ادامه
***
ميكنيد؟ ارزيابي چگونه را باستاني آثار نظر از جهان سطح در ايران جايگاه
*
جهان سرتاسر در كشور اين و ميآيد حساب به بشري قديمي تمدنهاي جزو هميشه ايران
حفاظت كه كرد توجه نيز جنبه اين به بايد دليل همين به.ميشود شناخته ترتيب بدين
ايرانيان ملي وظيفه ايران ، در يعني دارند قرار سرزمين اين در كه باستاني آثار از
ايرانيان كه گفت بايد ناچار به و دارند نيز جهاني بعد يك باستاني آثار كه چرا.است
جهاني مسئوليت يك بلكه هستند روبهرو ايراني و ملي وظيفه يك با اينجا در تنها نه
.دارند عهده بر نيز
اگر است؟ چنين آيا هستيم غربيها مديون را خود باستاني كشفيات بيشتر ما ظاهرا
*
ميدانيد؟ چه در را ايران در علم اين بودن افتاده عقب دليل است اينطور
دانشمندان برخي در ذوق و علاقه كه ميبينيم ميلادي نوزده و هجده قرن در تقريبا
بشري پيشرفت و ترقي روند راستاي در هم آن شد پيدا تاريخي و باستاني آثار به نسبت
.است بوده غرب از دانش اين سرمنشاء كه گفت ميتوان تقريبا البته و قرنها اين
به پيش از بيش مردم كه بود فرانسه انقلاب از پس درواقع كه كنم اشاره بايد البته
باعث امر همين و كردند توجه گذشتگانشان به و فرهنگيشان وابستگيهاي به خودشان ،
غرب در اروپا ، در دانشمندان امر اين پي درشد نيز تاريخي خودشناسي به علاقه تقويت
اين كم كم تا كوشيدند و كردند جستوجو را تاريخي و باستاني آثار جهان سرتاسر و
موضوع اين البته.دهند گسترش جهان سرتاسر به بود اروپا خاص ابتدا در كه را علاقه
گسترش جريان در روند اين از غربيها كه است اين آن و دارد هم مبهمي وجه يك
دوستان البته...شد باز آن به پايشان كه كجا هر به و بردند بهره خود مستعمرات
نگاه موضوع به جهاني بعد در چون و يافتند دست مكانها اين به هم باستاني آثار
و ارزنده خدمات بومي افراد از بيش افراد اين من اعتقاد به كه بگويم بايد ميكنيم
.نمودند ارائه مثبت
ميشود؟ محسوب مدرن دانش يك باستانشناسي حساب اين با پس
*
.است مدرن پديده يك باستاني آثار به بشر علاقه كه چرا است مدرن دانش يك حقيقت در
در و ميشود گرفته غربيها دست از رفته رفته دانش اين كه كنم اضافه بايد البته
ما ويژه به.دارند وجود آنها در باستاني آثار كه ميگيرد قرار بومي مردمان اختيار
جهان كشورهاي ديگر با مقايسه در علمي نظر از ايران در باستانشناسي كه ميدانيم
.است تحسين قابل واقعا و دارد بالايي بسيار سطح
فقط باستانشناسي و ميشد مربوط علمي سطح به گفتم آنچه كه داشت توجه بايد البته
و نظم و اداري امور و بوروكراسي نيز و موضوع اين از مردم اطلاعات با بلكه نيست علم
.دارد ارتباط نيز كشور يك انضباط
سرمايه اين به حكومت نگاه و (مرمت و مراقبت نظر از) ايران باستاني آثار وضعيت
*
ميكنيد؟ ارزيابي چگونه را مهم
و دارد بستگي كشور يك دانشمندان علمي سطح به هم موضوع اين كردم عرض كه همانطور
گوناگون نهادهاي قابليت و آمادگي به آن بر علاوه و دولت سرمايهگذاري ميزان به هم
حدودي تا را خود زحمات ايران در حكومت خود من نظر به.انتظامي نيروهاي مانند
ندارد ارتباط مركزي حكومت به فقط باستاني آثار از مراقبت و حفاظت مسئله ولي ميكشد
را مهمي وظيفه كه) محلي مقامات ويژه به و مسئول مقامات ساير فعال مشاركت با بلكه
كه باشد اين در مشكل ايران مانند كشوري در است ممكن.است مرتبط (دارند دوش بر
آثار به علاقهمندي هم شايد و نميشود داده قرار افراد اين اختيار در كافي بودجه
مقامات اين من گمان به.باشد نكرده پيدا ريشه كافي اندازه به آنها نزد در باستاني
خود عمل ابتكار با تا شوند آگاه كافي اندازه به بايد كه هستند بومي مردمان و محلي
در كرد ، انتقاد مركزي حكومت از ميتوان هميشه البته.كنند مراقبت باستاني آثار از
مقامات اين اينجا در من اعتقاد به ولي داد انجام را كار اين ميتوان جهان سرتاسر
اغلب هم آنها كه ميدانم ديگر طرف از و هستند مسئول اول درجه در كه هستند محلي
پرسنلي محدوديت از يا بودجه محدوديت از موجود مشكلات شايد و ميكشند را خود زحمت
.است برخوردار زيادي اهميت از هم جامعه آگاهي كه داشت توجه بايد البته ميشود ناشي
تاريخي مهم آثار از يكي و ايران تاريخي اثر مهمترين جمشيد تخت كه ميشود گفته
*
چيست؟ باره اين در شما نظر.است تخريب معرض در جهان
در اطلاعات كمبود دليل به و نديدهام را تختجمشيد اخيرا من بخواهيد را راستش اگر
درباره قضاوت حق اصلا كه ميكنم فكر و كنم اظهارنظر آن درباره نميتوانم باره اين
.ندارم را آن
چيست؟ باستاني آثار ترميم و بازسازي درباره نظرشما *
.دارد ارجحيت آن بر و است بهتر آنها بازسازي از باستاني آثار از حفاظت من نظر به
اغلب كه چرا دارم ترديد باستاني اشياي و باستاني آثار نوسازي و بازسازي به من
دورهاي و خود اصل با حقيقت در كه ميشود داده آنها به حالتي ناآگاهانه يا آگاهانه
است شده داده آن به امروزيان ما ديدگاه درواقع.ندارد تطابق ميگيرد نشات آن از كه
تغيير آن معناي اصل در و ميشود خلق امروزي اثر يك باستاني اثر يك از كه نحوي به
.ميشود ايجاد
كرد؟ بازسازي را تختجمشيد مانند بنايي نبايد اصولا معتقديد شما پس
*
و امكان اين باستانشناسي علم در البتهميخواهد مراقبت جمشيد تخت مانند بنايي
ظريف بسيار شكلي به را قسمتها برخي كه دارند را هنر اين باستانشناسان و هست هنر
نكته يك البته.كنند وارد ضربه اثر روح به آنكه بدون كنند تعمير و بازسازي دقيق و
اثر مهمترين تختجمشيد گفتيد شما اينكه آن و كنم اضافه ميخواهم هم را ديگر
وضع كه بود مراقب بايد ولي است قبول قابل اين البته ميشود ، محسوب ايران باستاني
و ميكنيم حفاظت اهميتش خاطر به تختجمشيد از فقط ما بگويند همه كه نشود ترتيبي به
بسيار وضعيت اين.هستند صرفنظر قابل غيرجالبش ظاهر خاطر به آثار بقيه بگوييم
نظر از كه چرا است سوءتفاهم يك اين كرد ، اجتناب شديدا آن از بايد و است خطرناك
در كه تختجمشيد همچون بزرگ اثر ارزش با اثر ناچيزترين و كمترين ارزش باستانشناسي
آن از غيرمتخصص افراد ولي است برابر و سطح هم تقريبا است ، شده شناخته جهاني سطح
آثار كه مناطقي بومي مردم به و جامعه به بايد را آگاهي اين پس.ندارند اطلاع
مهم است بزرگ و زيبا كه اثري نكنند فكر تا كرد منتقل هستند ، واقع آنها در باستاني
.ندارند اهميتي كوچك آثار و است
عادينيستند هيچكدام آنها
پليسي رمانهاي ملكه
علياكبرپور رضا
جنايي نفسگير رمانهاي نويسندگان محبوبترين از يكي ساله ، كورنول ، 44 پاتريسيا
در 70 تاكنون "اسكارپتا" عنوان با او رمانهاي مجموعه از جلد سيزده.است جهان در
وي نصيب استرلينگ ليره ميليون حدود 20 او آخر رمان سه و رسيده فروش به نسخه ميليون
.است ساخته
بود روانپريشي دچار او مادر.است داشته عجيبي روند اقبال ، خوش نويسنده اين زندگي
ساله پاتريسيا 9 وقتي.است گذاشته ارث به خود فرزند وجود در را بيماري همين گويا و
خانه مقابل در را او نداشت ، را فرزند نگهداري توان ديگر كه او مادر بود ،
خوبي به را گراهام خانواده پاتريسيا مادر كه چند هر.كرد رها بيليگراهام
او و كرد خواهند مواظبت خوبي به وي دختر از آنها كه ميدانست اما نميشناخت ،
.كرد بزرگ خود فرزند همانند را پاتريسيا گراهام ، خانم زيرا نميكرد اشتباه
به سپس كرد ، ازدواج خود استاد با انگليسي زبان رشته در تحصيل از پس پاتريسيا
حرفهاي شايستگيهاي و شد كار به مشغول جنايي امور در متخصص روزنامهنگار عنوان
معتقد زيرا گذاشت ، كنار را كار اين سال دو از پس او اما.داد بروز خود از بسياري
براي جديدي شخصيت تا كرد تلاش لذااست شده آلوده يادداشتنويسي جنون به كه بود
گرفت طلاق بود ، آورده روي كشيشي شغل به و ترك را تدريس كار كه شوهرش ازبسازد خود
.ژورناليستي مقالات تا بگويد سخن مردم با ميتواند بهتر رمان طريق از كه دريافت و
قانوني پزشكي رئيس كه است اسكارپتا كي نام به دكتري خانم او ، رمانهاي اصلي شخصيت
و "Post portem"همچون رمانهايي.است تشريح علم مسلم استاد و ويرجينيا ايالت
داستانها اين در.است بخشيده پليسي ژانر به تازه ابعادي "ماند خواهد غبار فقط"
نه ماجرا كليد و دارد بسياري اهميت مقتول ناخنهاي زير در قاتل موي تار كشف مثلا
شخصيت وقتي.است نهفته قرباني خشكيده كالبد در بلكه زنده شخصيتهاي گفتههاي در
پاتريسيا.داشت انتظار نبايد نيز اين جز باشد ، قانوني پزشك يك داستان ، اصلي
پزشك كنار در سال شش مدت به خود ، رمانهاي به مربوط اطلاعات جمعآوري براي كورنول ،
به تشريح سالن در را خود وقت مدت ، اين در او:است كرده كار ويرجينيا ايالت قانوني
.ميگذراند گلوله شليك از ناشي جراحتهاي بررسي
مبهم بخشهاي انگار":ميگويد چنين هراسناك محيط اين به خود علاقه توجيه براي او
نشان باستانشناسي ، شما كاوشهاي همانند.ميشود چيده هم كنار تدريج به معما يك
گفتن سخن به را مردههامردهاند چگونه و زيستهاند چگونه مردمان كه ميدهيد
جنبه به وي البته ".ميزنند حرف شما با گذشتهشان درباره آنان و واميداريد
و".هستم حساس بسيار انسانها رنج به من":ميكند اشاره نيز تجربيات اين اندوهناك
بدبختيها ، تمامي منشاء":كه است معتقد و ميداند خيروشر از تركيبي را جهان او
".است قدرت از سوءاستفاده
اما.ميكرد سوءاستفاده خود قدرت از بود روزنامهنگار كه زماني ميكند اعتراف او
وي مثال ، براي.ميداند ممكن حد آخرين تا خير عمل انجام را خود رسالت پس اين از
رستوران به ليره هزار معادل 5 مبلغي ليرهاي ، غذاي 5/12 يك مقابل در گذشته ، سال
.بود پرداخته رستوران مدير به شده اخراج افراد نيازهاي رفع براي را پول اين او.داد
فدرال پليس اداره كارمند زنان از يكي با پاتريسيا مشكوك روابط پيش ، سال پنج
محل كه كليسايي به دست به اسلحه شوهر.برانگيخت را كارمند اين شوهر خشم آمريكا ،
روابط اين درباره تا خواست خود زن از كشيش ، كردن تهديد با و رفت بود همسرش نيايش
به بعدا اما كند فرار توانست شوهر كرد شليك او سوي به بود مسلح كه زن.دهد توضيح
.شد پيدا كورنول پاتريسيا سكونت محل نقشه وي شده رها اتومبيل در.افتاد دام
اميدوارم":شود شناخته كارهايش مسئول بايد او دوست شوهر كه دارد تاكيد پاتريسيا
فكر.هستند خطرناك مردم براي افرادي چنين زيرا نشود ، خارج زندان از گاه هيچ كه
بيرحم و سنگدل مردي كه چرا بازگردد جامعه دامان به نتواند گاه هيچ او كه ميكنم
از برخي.كند پيشه زندگي در بيشتري احتياط پاتريسيا تا شد باعث حادثه اين ".است
خود ميگيرند ، اشتباه را اسكارپتا و كورنول پاتريسيا او ، آثار پروپاقرص خوانندگان
فكر ميشوند ، روبهرو من با وقتي برخيها" !ميشود اشتباهي چنين دچار هم او
".هستم اسكارپتا من كه ميكنند
:ميگويد او اما.است كرده ايجاد فاستر جودي براي مزاحمتهايي وي كه ميشود گفته
دامن چنيني اين شايعاتي به امر همين و است قوي بسيار من عمومي روابط !نيست مهم"
رمانهاي از فيلمي تهيه هنگام به اما ".دارد را مشكل همين هم فاستر جودي.ميزند
رماننويس.كرد خودداري اسكارپتا نقش پذيرفتن از فاستر جودي كورنول ، پاتريسيا
.ميشود مربوط پيش سال ده به و است قديمي بسيار داستان اين":ميگويد معروف
عادي بسيار سينما جهان در اتفاقاتي چنين اما كرد ، نااميد بسيار مرا او ، خودداري
اينها".است اسكارپتا با او روابط سمبل كه دارد همراه به كيفي هميشه او ".است
مبارزه راه همين در من.بقراط سوگندنامه و عدالت ترازوي ;هستند اسكارپتا وسايل
عاشق فردي ;باشم ميخواهم من كه است كسي همان من ، رمانهاي شخصيت واقع در و ميكنم
راهي دنبال به هميشه كه ميخواهد مردم از او ".نميكند بدي كس هيچ به كه عدالت
تلاش در مردم همه روز ، هر اگر":ميگويد او.باشند خود نزديكان به كردن خوبي براي
".بود خواهد زندگي براي دلپذيرتر محيطي ما ، جهان باشند ، نيك عملي انجام براي
(لندن) گاردين:منبع
|