تبعيض و رنج قرنها نواي
كردن غلط آزادي
هفته نگاه
58-لينچ زبان از لينچ
تبعيض و رنج قرنها نواي
آن جهاني مقبوليت و كوليها موسيقي درباره
ديانتي نوشين:ترجمه
تابستاني برنامههاي براي معمولا لندن ، آيلينگتون در چاپل يونيون باشكوه كليساي
خنك بعدازظهر يك در گذشته ماه كه كثيري جمعيت مشاهده بنابراين.ميشود داده اجاره
تنها.نبود تعجببرانگيز وجه هيچ به بودند ، شده جمع محل اين در كنسرت رسيدن براي
سرجمع پشت در را آنها كه بلند اما كمپشت موهاي با بود ، هيكل قوي مردي جالب ، نكته
.ميرسيد نظر به خود به مطمئن كاملا مدلش آخرين دلاري صد جين شلوار در و بود كرده
خرابش آكاردئون تعمير در سعي اطراف به توجه بدون و ايستاده اصلي ورودي راه سر او
كه حالي در سازش ، فروش قصد به و كرد صدا را جواني خانم كوتاهي مدت از پس.داشت
خانم كه نواخت قطعهاي نشود ، استفاده شكسته و خراب كليدهاي از كه بود مراقب كاملا
.داد قرار تاثير تحت كاملا را جوان
ساخته مشغول خود به را جوان زن ذهن ديگري نكته معامله ، مورد كالاي كيفيت جز به
كوليهاي گروه باس نوازنده ويورل ، فروشنده ، واقع در.بود فروشنده خود آن و بود
حتي و.بود پرداخته برنامهشان تماشاي براي زيادي مبلغ او كه بود "دوهدوكس تاراف"
اعضاي بقيه زمان ، همين در.ميشد اجرا ويورل توسط كه بود تصنيفي برنامه قسمت اولين
آهنگ كهنهشان ويولنهاي با نسل ، سه از بزرگ خانواده يك مثل پلهها ، پايين گروه
آنها كه ميشد ساعتي يك حدود شد شروع كنسرت كه وقتيميكردند شادماني و ميزدند
به كليسا نيمكتهاي روي لندني جماعت زودي به.ميكردند برنامه اجراي آماده را خود
اروپاي از منطقه يك شكل به بلر توني قديم محله زدن ، برهم چشم يك در و آمدند خود
.آمد در شرقي
به كه هستند رومانيايي كوليهاي از گروه يك راهزنان گروه يا دوهدوكس تاراف گروه
اختصاص خود به را منوهين يهودي جايزه:كردهاند جلب خود به را زيادي توجه تازگي
در لوسآنجلس در حتي و شدهاند ياماموتو يوهيجي ژاپني لباس طراح الگوي دادهاند ،
ناچيز آنان سيديهاي فروش هنوز كه است درست.ميكنند اجرا برنامه دپ جاني سالن
.است كرده پيدا زيادي طرفداران آنها زنده كنسرتهاي اما است ،
در.ميآورد هيجان به دنيا سراسر از را شنوندگان كوليها موسيقي اخير سالهاي در
.كردهاند اجرا برنامه صد از بيش مركزي اروپاي از خوب بسيار گروههاي گذشته سال
هستند فيلمهايشان متن موسيقي عنوان به آهنگها اين تشنه سينمايي تهيهكنندگان
در متحده ايالات در جاز موزيك شكوفايي زمان به را احساسات موج اين منتقدين بعضي
موسيقي مراكز سرشناس مديران از يكي بروگتون سيمون.ميكنند تشبيه دهه 20 سالهاي
و عواطف موسيقي.ميدهد انجام بايد ، كه را كاري همان درست موسيقي":ميگويد
".ميكشاند خود دنبال به را مردم احساسات
در جولاي ششم روز در كه جاز جهاني فستيوال در امسال تابستان دوهدوكس تاراف گروه
"سيوكارليانيزاز فانفار" نام به ديگري گروهكرد خواهد شركت ميشود برگزار استانبول
.كرد خواهد اجرا فرانسوي جاز برنجي سازهاي با وين در جولاي سيزدهم روز در روماني
موزه در "Bross On Fire" نام به موسيقي گروه يك مورد در فيلم يك پيش ، هفته چند
متون نويسنده و روزنامهنگار رايت كارت گرت.است آمده در نمايش به برلين سينسل
.ميشمرد خارقالعاده را برنامهها اين اجراي لندن در موسيقي
اين نوازندگان مهارت به كوليها موسيقي گيرايي و جذبه توضيح در منتقدين از بعضي
دقيقه يك مدت در ميتوانند كه ميكنند اشاره فانفارسيكارليا گروه جمله از گروهها
ماشينهاي عصر در سنتي سازهاي از استفاده نيز ، ديگر برخي.بنوازند نت تا 180
دستخوش آنها موسيقي رايت كارت گفته به.ميدانند امر اين دليل را صداساز ديجيتال
كوليها موسيقي طرفداران و دوستداران نظر طرفي از اما.است نشده بيستم قرن تحولات
پراگ سالنهاي از يكي در گذشته ماه كه لوكزكا ميروسلاو.نيست تحليلي اندازه اين تا
بوده يوگسلاو گروه يك از برنجي سازهاي پرهيجان كنسرت يك تماشاگر رومازورال نام به
".بود ديگر دنيايي از انگار بود ، زيبايي و نو برنامه":ميگويد تنها است ،
مجدد احياي پيشگامان از اما نيست ، روماها از خود اينكه با صرب ، بروگوويچ گوران
امير يوگسلاوي اهل كارگردان ساخته كوليها دوران فيلم او.كوليهاست موسيقي
اين نيز ديگر منتقدينميداند مهم بسيار زمينه اين در را سال 1989 به كاستاريكا
فيلم اثر مشابه را آن تاثير و ميكنند ذكر موسيقي نوع اين براي عطفي نقطه را فيلم
The Harderكلاسيك
مراسم در خود گروه با هنوز كه بروگوويچ.ميدانند Reggae موزيك روي بر They Come
:ميگويد بلگراد در تايم مجله با مصاحبهاش در ميكند ، اجرا برنامه عزاداري و عروسي
تا موسيقي خود زيباييهاي كنار در غرب در كوليها موسيقي محبوبيت ميكنم فكر"
ادامه او ".دارد بستگي نيز آن پيرامون تصورات حتي و موجود تصويرهاي به حدودي
قانونزده دنياي يك در ميخواهند مردم هستند ، اروپايي كابويهاي روماها":ميدهد
.است لازم دوستي و عشق به بخشيدن هستي براي احساس اين وجود و بچشند را آزادي طعم
مثل شده ، كه هم روز يك براي حتي دارند دوست آنها كه است احساس همين خاطر به
".كنند زندگي كوليها
و شده عرضه بازار به _ تصور حد از بيش هم آن _ موسيقي مختلف انواع كه ما زمانه در
ديگري طور كوليها ، موسيقي گروههاي ميشود ، داده ترتيب گوناگون كنسرتهاي همچنين
نيست ، صحنه روي به منحصر كوليها موسيقي":ميگويد بروگتون.ميكنند نگاه زندگي به
".ميشود سپري ترتيب همين به برنامههايشان اتمام از پس حتي آنها ، زندگي تمام بلكه
:ميگويد و ميكند تاييد را موضوع اين نيز تاراف گروه مترجم و مدير وينتر مايكل
".آنهاست زندگي تمام موسيقي نيستند ، نوازنده صحنه روي فقط آنها"
به روماني كوچك روستاهاي از يكي در دوهدوكس تاراف گروه اعضاي نفر سيزده تمامي
موسيقي اهل خانوادههاي از همه آنها.شدهاند بزرگ هم جا همان در و آمدهاند دنيا
سابان.ميشوند تربيت ساز نواختن براي همه پسر و پدر پدربزرگ ، آن در كه هستند
و تيتو بروز ژوزف براي كه است صربستان در اسطورهاي نوازنده يك ساله باجراموويچ 66
زنداني سربازي خدمت از فرار جرم به زماني او.است كرده اجرا برنامه لعلنهرو جواهر
.شد زندگيش براي الهامي منبع تجربه همين و بود شده
كمك منطقه سنتي فرهنگ حفظ به هنرمندان اين باشد ، كه چه هر كوليها محبوبيت ريشه
اروپاي كه است آمده دست به زماني تاراف مانند گروههايي هنرمندان مهارت.ميكنند
معمولا كه فشارهايي از گروهها اين بنابراين.بود شده محصور آهنين پرده پشت شرقي
اگر بروگتون سيمون نظر به.بودند امان در ميكند ، تضعيف را محلي و سنتي هنرهاي
از بسياري و سابق يوگسلاوي بلغارستان ، روماني ، مردمي موسيقي نبودند ، روماها
بقاي راه تنها":ميگويد او.داشت نگرانكنندهاي وضعيت هماكنون يونان قسمتهاي
.ميدهند انجام روماها كه است كاري همان دقيقا اين و است آن از استفاده موسيقي اين
".است سرگرمي يك از بيش چيزي آنها ، خود براي موسيقي كه طور همان
در موسيقي اين كه است جالب است ، كوليها موسيقي پذيرفتن حال در غرب كه حالي در
اصلي منبع سوبسيدها حذف.ندارد جدي طرفداران _ روماها غير ميان در البته _ زادگاهش
پديد دشواري شرايط آنها براي مركزي و شرقي اروپاي در و كرده قطع را آنها حمايت
مورد تاسفباري طور به اسلواكي تا روماني از جا همه در روماها هنوزاست آورده
معلول كودكان مخصوص مدارس در را آنها بچههاي معمولا حتي.ميگيرند قرار تبعيض
قرار حمله مورد طرف دو هر از روماها كوزوو ، و بوسني جنگ طي.ميكنند نام ثبت ذهني
دردها همين ولي ميبردند رنج تبعيض از قرنها مردم اين كه است درست.ميگرفتند
.ميسازد را آنها موسيقي از مهمي قسمت
شركت يك.است تغيير حال در اوضاع ميگذرد ، كمونيسم پايان از دهه يك از بيش كه حال
در را آنها بزرگ كنسرت اولين تاراف ، گروه از رشد به رو استقبال به پاسخ در موسيقي
.داد ترتيب روماني ، مادريشان سرزمين
روماها وضعيت بهبودي موجب متحد ، اروپاي عضو كشورهاي به بروكسل فشار طرفي از
تاراف مانند گروههايي گذاشتن سن به پا.دارد وجود ديگري نگراني اكنون اما.ميشود
معتقد رايت كارت.ميدهد خبر دوران يك پايان از باجراموويچ سابان همچون ستارگاني و
بروگوويچ گوران اما.هستيم موسيقي نوع اين بزرگان آخرين شاهد دوره اين در كه است
از استفاده با جوان روماي چند صربستان در":ميگويد او.است اميدوارتر آينده به
به ميتواند كه ميكنند اجرا را كوليها موسيقي از جديدي نوع الكترونيك سازهاي
.ميشود شنيده فقيرنشين محلات در فقط حاضر حال در موسيقي اين.كند كمك هنر اين بقاي
".كرد خواهد پيدا زيادي طرفداران زودي به اما
خود دوران رسيدن پايان به نگران تاراف گروه اعضاي كه ميرسد نظر به حال اين با
اجرا برنامه بيخيال و مرفه شنوندگان مقابل در آيلينگتون در زودي به آنها.باشند
اما نميشوند خسته گاه هيچ آنها كه ميرسد نظر به.ميشوند تشويق سپس و ميكنند
.دارد وجود فروش براي آكاردئون يك برنامه پايان از پس هميشه
تايم:منبع
كردن غلط آزادي
لوسآنجلس معاصر هنرهاي موزه در وارهل اندي انقلابي آثار نمايشگاه به نگاهي
آذين فرهاد:ترجمه
ديكتاتور با سرد جنگ فرمانده اين.كرد سفر چين به نيكسون ريچارد فوريه 1972 در
.بود كامل پيروزي يك رسانهاي بعد از سفر اين و كرد آشتي كمونيست
پرترههاي از مجموعهاي خلق (1928_ 1987) وارهل اندي نيكسون سفر از بعد كمي
بعضي كه بزرگي بسيار بومهاي از متفاوتي ابعاد آثار اين.كرد آغاز را تونگ مائوتسه
چهره تكرار نقششان كه ديواري كاغذ ياردها تا گرفته داشتند ارتفاع فوت حدود 15 تا
.جمعي ارتباطات پديده از آگاه كاملا بود هنرمندي وارهلبود كل دبير متين
كرد كار به آغاز لوسآنجلس معاصر هنرهاي موزه در پيش هفته دو كه نمايشگاهي در
.ميرود شمار به كوبنده اثري همچنان وارهل مائوي نقاشي
گفتارهاي كوچك و قرمز كتاب اول تصوير كه عكسي اساس بر اسكرين سيلك نقاشيهاي اين
دلنشين ، رنگهاي همان با را مائو تصوير وارهلشدهاند كشيده است ، چين رهبر انقلابي
براي دهه 60 در كه كرده بازسازي نمايشي برقهاي و زرق و غيرمتعارف سايهروشنهاي
قابل تفاوت يك امابود كرده استفاده تيلور اليزابت و كندي ژاكلين مونرو ، مرلين
به زمان آن جمعيتش كه بود كشوري رهبر او.بود مشهورتر مائو.داشت وجود نيز توجه
مرلين به نسبت حتي بود شده شناخته بيشتري افراد براي او و ميرسيد نفر ميليون 700
شهرت نهايت وقف واقع در وارهل نقاشيهاي بزرگ مجموعه آخرين.تيلور اليزابت و مونرو
عبور آن از كه بود كسي اولين وارهل و گشود چين سوي به را دري نيكسون.بود شده او
.كرد
افراد از وارهل نقاشيهاي اينكه تشخيص شايد اتفاق آن از نسل چند گذشت با امروز
و انقلابي حد چه تا كمپبل سوپ قوطي مثل تجاري محصولات و جنجالي روزنامههاي مشهور ،
در كرد كار به آغاز او كه هنگامي سال 1960 در.نباشد آسان چندان بودهاند متفاوت
آوانگارد هنر زمان اين در داشت ، قرار بيستم قرن هنرمندان مهمترين از يكي جايگاه
آوانگارد هنر فرم هر واقع در.ميرفت شمار به عامه يا پاپ فرهنگ زهرآلود دشمن
از كه بالا يا متعالي فرهنگ مفهوم.بود گرفته قرار فرهنگ اين مقابل نقطه در دقيقا
دون فرهنگ متقابل مفهوم به نياز خود حضور براي بود گرفته نشات اروپا روشنفكري سنت
.داشت پايين يا
معدود از يكي متعالي و دون بين مطلق جدايي يك رد جهان ، فرهنگ مدرن تاريخ در
.كرد روشن كاملا را حقيقت اين وارهل هنر و بود آمريكايي دموكراسي دستاوردهاي
ميخكوب نمايشگاهي در را او عملكرد چگونگي داستان لوسآنجلس معاصر هنرهاي موزه در
و مجسمه طراحي نقاشي ، از 250 بيش و است بزرگ بسيار نمايشگاه.ميكند بازگو كننده
.كردهاند اشغال را موزه فضاي تمامي كه دارد بر در را وارهل چاپي آثار
و آموزشي برچسب يك حتي امروزي موزههاي افسردهكننده رويه برخلاف خوشبختانه
در پاراگرافي چهار مقدمه يك فقط و نميخورد چشم به آثار كنار در اطلاعرساني
.است شده نصب موزه ابتداي
قدرت به بلكه ندارد ، عقيده يك برتري ترويج و متن خواندن به ربطي وارهل هنر
.داشتند را خاصيت اين قطعا وارهل آثار.ميپردازد بصري هيجانات قانعكننده
عقايدش به دادن سامان و سر و دستهبندي در را او سعي نمايشگاه آغازين نقاشيهاي
آبستره مكتب هجو جهت در را بومهايي او و 1961 سالهاي 1960 در.ميدهند نشان
روزنامهاي تبليغهاي اساس بر نقاشي جفت يك اين.كرد نقاشي دهه 50 اكسپرسيونيسم
اكسپرسيونيستي هنر احساس دامنه هم كنار در و بودند شده كشيده يخچال و گازي آبگرمكن
يك ديگر جايي در.ميكشيدند تصوير به منجمدكننده سرمايي تا پرشور حرارتي از را
يك كه حالي در ميپردازد داخلي دردهاي از ناشي زجر به فتق درمان براي دارويي آگهي
باورهاي ديگر و اينها.است پهلواني قدرت نشانگر آن كنار در كاميكس كتابهاي سوپرمن
نابود و هجو وارهل آثار در ميكردند حكمروايي هنري كليشههاي بر كه دوران اين
براي آنها از بسياري كه دهه 50 به مربوط او طراحيهاي از بزرگ مجموعهاي.شدهاند
طراح يك تنها وارهل كه هستند اين نشانگر بودند شده تهيه تجاري تبليغات طرحهاي
در هوشمندانه بينش اين و بود آشنا گرافيك تاثير به كاملا بلكه نبود ماهر
.يافت ادامه نيز او نقاشيهاي
اوج نقاشيهايش و گذاشت كنار را اكسپرسيونيسم آبستره ، دستساز نگرش او در 1962
مفهوم بر تاكيد امكان او به اسكرين سيلك پروسه و عكسها از استفاده.گرفتند
تجاري شيوههاي و جمعي ارتباط تصاوير ترتيب اين به.ميداد را انبوه توليد مكانيكي
"خودش" تكنيكهاي از استفاده مشغول ناگهان او.شد وارد نقاشي ويژه و ممتاز حيطه به
شده تثبيت هنر وارهل ترتيب اين به و شد "آنها" موضوعات از "خودش" تصوير ارائه براي
.شكست هم در را آوانگارد
و ميكردند پخش ساده و تخت گسترده ، شكلي به را رنگ ابتدا دستيارانش يا و وارهل
قرار آنها روي ديگر رنگهاي به گاهي و مشكي رنگ با عمدتا را تصويري چاپ او سپس
تصوير يك كه هنگامي.نيستند منطبق هم بر آن زير نقاشي و چاي تصوير غالبا.ميداد
همپوشاني و تداخل هم با تكرارها كه ميرسد نظر به شده تكرار افقي رديفهاي در
به مركب.نميسازند كاملي مربعهاي هرگز هستند ، شبكه شكل به كه هنگامي و دارند
يك كه است چاپهايي اينها.است شده خط و پيس و لك ايجاد باعث و پخش نامتناسب شكلي
.ميزند سرباز پذيرفتنشان از قطعا تجاري مشتري
شيوه تا گرفته آنها پاپ فرهنگ موضوعات از نقاشيها اين چيز همه خلاصه بهطور
غلط كار آزادي.است آنها پايهاي و اساسي بودن غلط نمايانگر سازشان و ساخت مكانيكي
اين عظيم و عام تجليل اولين وارهل نقاشيهاي و است آمريكايي محوري ارزش يك كردن
.است آمريكا هنر سال در 200 ارزش
يكسوم تقريبا و شده داده ترتيب برلين جديد ملي گالري توسط وارهل آثار مرور اين
معاصر موزههاي و شدهاند جمعآوري آلمان عمومي و خصوصي مجموعههاي از آثار
مدرن هنر موزه ناباوري عين در.ميروند شمار به آن نمايشگاه تنها لوسآنجلس
سوپ" مجموعه كه وارهل سال 1962 آثار از خود عددي مجموعه 32 دادن امانت از نيويورك
.كرده خودداري است جمله آن نيز "كمپبل
بيش و دارد تكيه وارهل دهه 1960 انقلابي آثار بر شايستهاي نحو به نمايشگاه اين
در را شدهاند خلق او زندگي از پركار شدت به دهه اين در كه طراحي و نقاشي از 120
_ تا 1987 سالهاي 1970 فاصله به مربوط آثار از نيمي تنها كه حالي در ميگيرد ، بر
از طراحي حدود 70 و هستند _ صفرا كيسه ساده جراحي يك از پس وارهل مرگ زمان يعني
.ميكنند كامل را مجموعه او دهه 1950 آثار
تايمز لوسآنجلس:منبع
هفته نگاه
معاصر هنرهاي موزه در اروپايي عكاسان نمايشگاه درباره
خانوادگي آلبوم
رسائل اميرحسين
در نيز را انتقاداتي مثبتاش وجوه كنار در كه تهران معاصر هنرهاي موزه اخير اقدام
عكاس هنرمندان تعدادي از دعوت و اروپا معاصر عكاسي نمايشگاه برگزاري داشت ، پي
بازتابهاي اخيرش فعاليتهاي كه تهران معاصر هنرهاي موزه.است اروپايي كشورهاي
اين از بازديد براي اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير از دعوت با يافته بسياري منفي
در.كند جلب نمايشگاه اين اهميت به را عمومي افكار نظر حدودي تا كرد تلاش نمايشگاه
وزارت به وابسته روزنامه بهخصوص و كشور نشريات نيز رويداد اين دادن جلوه مهم
و اخبار همين خلال در وي.نكردند فروگذار تلاشي هيچ از اسلامي ارشاد و فرهنگ
را داخلي صاحبنظران و هنرمندان نارضايتي ميشد بازهم مطبوعات در مندرج گزارشهاي
.ديد
معتقدند هنرمندان موزه فعاليتهاي از ديگر بسياري چون نيز نمايشگاه اين مورد در
فقط كشور درون ظرفيتهاي گرفتن نظر در و لازم كارشناسي انجام بدون برگزاركنندگان
اختصاص هزينه و سرمايه نهايت در و شدهاند عمل وارد پرسروصدا حركتي انجام صرف به
موضوع اين عيني بازتاب.است رفته هدر به و مانده بيحاصل منظور اين براي شده داده
اين.ديد ميشد دانشجويان و داخلي عكاسان با اروپايي عكاسان مشترك نشست جلسه در را
يكسويه نمايشي درواقع شد ، برگزار موزه نامطبوع و گرم اتاقهاي از يكي در كه جلسه
درگرفته بحثهاي در را نقصان اين.بود خارجي عكاسان سوي از مغز از خالي افاضاتي و
به نسبت را انتقاد بيشترين جلسه در حاضر ايراني عكاسانديد ميشد نيز سالن در
عكاسي اتمسفر از صحيحي درك مهمانان اينكه و داشتند دست پايين چنين افرادي دعوت
.بود مستشرقانه و پايين به بالا از برخوردشان نوع و نداشته ايران
عكسهايي كه بوديم شاهد نيز شده دعوت عكاسان آثار از اسلايدهايي نمايش مرحله در
عكاس توضيح و شد گذاشته نمايش به ايران عكاسي سطح از پايينتر و معمولي بسيار
ايراني عكاسان از يكيبود شاگرد و استاد رفتار نوعي كه واضحات بيان نهتنها خارجي
به و آورده خود با فرنگي عكاس كه عكسهايي گفت نگارنده به شوخي به جلسه در حاضر
معلوم اصلا و !است معمولي آدمهاي خانوادگي آلبوم عكسهاي حد در گذاشته نمايش
.كردهاند دعوت و پيدا كجا از را خدا بنده اين نيست
وقوع.است برخوردار ويژهاي جايگاه از عكاسي ايران امروز بصري هنرهاي ميان در
تا شده باعث ايران مسائل به جهان توجه و انقلاب از پس اجتماعي سياسي مهم رويدادهاي
آن تبع به و باشد داشته چشمگيري رشد فتوژورناليسم در بهخصوص ايران عكاسي كيفيت
.كنند پيدا رشد و متولد آمده پديد شرايط حاشيه در ايراني عكاسان از پويايي نسل
عكاسان ميان در نيز هنري عكاسي به توجه اخير سالهاي در خبري عكاس رشد كنار در
كه نبوده نازل نهتنها نيز هنرمندان اين شده ارائه آثار كيفيت و است مشهود ايراني
عكاسي نيز تاريخي لحاظ به.ندارد و نداشته خود خارجي همتايان با نيز چنداني فاصله
و گرفته شكل ايران در غرب با همزمان تقريبا كه است هنرهايي جمله از سينما چون
معطوف مجسمهسازي و نقاشي برخلاف هنري بيان شكلهاي اين با ايرانيان آشنايي فاصله
اخير برنامه كيفيت كه پيشزمينههاست اين وجود.نيست و نبوده طولاني خلاهاي به
به همگان كه است موضوعي همان اين و است داده قرار ترديد مورد را معاصر هنرهاي موزه
.دارند اشاره آن
در معاصر هنرهاي موزه مسئولان تلاشهاي وجود با كه است اين است مطرح كه سوالي
ميزان از چرا منظور اين براي بسيار دولتي بودجه اختصاص و مقبول برنامههاي ارائه
ميدارند اذعان مختلف حوزههاي هنرمندان.نميشود كاسته تجسمي هنرمندان نارضايتي
حقيقي نيازهاي نگرفتن نظر در و سليقهاي تصميمگيريهاي نكردن ، مشورت اصلي معضل كه
با مرتبط نهاد معظمترين كه تهران معاصر هنرهاي موزه.است كشور هنري فرهنگي اتمسفر
معمول بهطور.بكاهد خود اهميت و اعتبار از اينچنين بايد چرا است تجسمي هنرهاي
و اعتبار بر كه است گالري و موزه هر در شده برگزار نمايشگاههاي و برنامهها كيفيت
هنري گنجينههاي به بخشيدن شكل با نيز موزهها.ميافزايد فرهنگي مكان آن اهميت
اثبات براي را راه كدام تهران معاصر هنرهاي موزه حال.مييابند جهاني منزلت خود
است؟ برگزيده خود اهميت
همچنين و ايران مدرن بناهاي نمونهترين از يكي داشتن با تهران معاصر هنرهاي موزه
هرچه متاسفانه هنر ، تاريخ نام صاحب هنرمندان آثار از ارزشمند گنجينهاي بودن دارا
نيز گوناگوني دلايل و شرايط.است رسيده ارث آن به انقلاب از داردپيش اعتبار
در كه حال.است كرده سلب آن از انقلاب از پس را گذشته موفقيت مجدد احياء امكان
بهتر يافته ، گسترش مختلف وجوه در فرهنگي نگرش ايران اجتماعي سياسي حيات اخير دوره
فرا روزي شايد تا شود بهرهگيري آمده وجود به موقعيت از بيشتري تدبير با كه است
اعتباري شاهد ميگذارد موزه اين به پا اگر اسلامي جمهوري فرهنگ وزير هر كه رسد
.است شده آن نصيب انقلاب از پس كه باشد
58-لينچ زبان از لينچ
فيلم پخش دردسرهاي
رادلي كريس:گردآوري
پوريا امير:ترجمه
قاعدتا كه كردم كوتاه را شده كامل كپي آن فردايش.نرود يادم خودم كه گفتم او به
_ ميخواستم چون دارم ، نظم بهش باز و بريدم را آن دوباره وليكرد كاري چنين نبايد
درد به بود ، طولاني خيلي اول نسخه آن ظاهرا.بكنم را كار اين كه - داشتم نياز
.است طولاني خيليها براي هنوز هم نسخه اين.نميخورد
هولتز بارن بن براي را آن كل ديد ، را فيلم لسآنجلس جشنواره طرف از كه كسي آن
از را فيلم كپي يك و كرد تعريف (Ben Barnnholz)
بيرون ، آمد نمايش تالار از شد ، تمام فيلم اول پرده وقتي:ميگويد بن خود.خواست من
را(Fred Badker)بيكر فرد رفيقش.ميخواهد را آن گفت و گرفت تماس
را قراردادش كه بوديم (Schwab) شواب داروخانه در.كند جور را معامله تا فرستاد
".بولوار سانست" سبك به رفت ، پيش خونسردي با خيلي چيز همه بستيم ،
درآورديد؟ فيلم از را صحنههايي چه &
آمريكايي ، قديمي و نقرهاي سكه ،dime).بود دايم صحنه يكيشان.را صحنه چهار سه
بود صحنهاي اصلش ولي هست ، فيلم در آن از بخشي.(م - دلار دهم يك يا سنت معادل 10
صحنه اين در هنري كه چيزي اولين.هنري يعني فيلم اصلي شخصيت مختلف مشاهدات شامل
.بودند كوتولهها آدم مثل و بودند سايه در كه بود تنگ كوچه يك در كه بچه دو ميديد ،
.ميخورد چشم به فضا در غبار دود و بود روز سكانس
را سكه رديف چند و ميكنند را زمين كف لجن آنها.ديد را بچه دو آن ميشد سختي به
.ميكنند چاله بيشتر.شدهاند بستهبندي و چسبانده هم به محكم كه ميكنند پيدا
نصف راهرو ، توي.ميآيد بيرون اتاق از سرعت به و ميبيند پنجره از را اينها هنري
طول همه نميكشد ، دست رفتن از او وليميآيد نوزاد گريه صداي كه ميرود را راه
كريدور بهاست خراب آسانسور چون برود ، پله از است مجبور.ميكند طي را راهرو
هم جا اين پيچيده ، آسانسور بالاي خالي فضاي توي كه نوزاد صداي و ميرسد خانه ورودي
و ميرسد سر صاحبخانه خانم جا همين و ميخورد كاناپه پايه به هنري.ميرسد گوش به
.برگردد اتاقش به كه واميدارد را او
بچهها ميديد برميگشت ، اتاقش به هنري وقتي.داشتم دوست را كوچك صحنه اين كل
را زمين اول.ميكنند دعوا دايم سكههاي سر دارند بزرگ آدم چند حالا و رفتهاند
ولي ميشد ، شب كمكم.ميكردند دعوا به شروع و ميكشيدند دست كندن از بعد ميكنند ،
در هم هنوز دعوا ، اين از كوچكي بخش.ميكردند دعوا سرسكهها داشتند هنوز آنها
.هست فيلم
من كه بود اين قضيهجيبش توي گذاشت و برداشت را دايم سكه سري يك نانسي جك شب آن
براي پول آن.ريختم زمين كف لجن روي دلار ، حدود 50 ارزش به را زيادي دايم سكههاي
!برميگشت من به بايد سكهها آن تكتك.داشت ارزش دلار ميليون اندازه 50 به من
پنج ما !لينچ !عجب":زد فرياد اصطبلها بالاي بالكن همان روي از جك كه بود اينجا
هم را پولت سكه چند همين ميخواهي تو وقت آن ميكنيم ، كار برايت داريم كه است سال
هم مرا دايم سكههاي.بود جدي خيلي من ، به متلكشحرفها جور اين از و "!بگيري پس
تصميم آن همانجابود شده كثيف لجنها ، همان با كه بود گرفته كوچكش دستهاي توي
من ولي بودند ، شريك هم موقع همان.باشند شريك فيلم در همه كه گرفتم را نهايي
(ميخندد) !ميكشيدم بالا را پولشان
تخت به زن دو كه صحنهاي آن:گذاشتيد كنار فيلم از كه بود هم ديگري صحنه گويا &
.شدهاند بسته
تخت به را دويشان هر كه ميشود روبهرو زن دو با و ميشود اتاقي وارد هنري.بله
دو.است قشنگي چيز جعبه ، دارد الكتريكي جعبه يك كه هست آنجا هم مردي بستهاند ،
ترمينال اين به هم ضخيمي سيمهاي آمده ، بيرون جعبه رويي قسمت از كه دارد ترمينال
از كدام هر از بزرگي جرقههاي ميكند ، آزمايش را اينها دارد مرد انگار.است وصل
!ميكند ترك را صحنه هم هنري.ميرود زن دو آن طرف به مرد و ميزند بيرون وسايل اين
حتي.ميزد لطمه فيلم به خيلي كه بود اين صحنه ، اين گذاشتن كنار دليل.(ميخندند)
هدفم اين صحنه اين.ميگذرد چه هنري همسايگي در كه كند فكر اين به كسي نميخواستم
.ميزد لطمه آن به و ميكرد خدشهدار را
با همزمان هم آن كرد ، پيدا دست مناسبش موقعيت به شب آخر نمايشهاي آن در فيلم &
كرد؟ كمكي شما فيلم به اين آياواترز جام اوليه فيلمهاي
از يكي افتتاحيه نمايش.كرد كمك بهم خيلي كه بود كساني از يكي هم واترز جان.بله
جا زميني زير شورشي يك عنوان به را خودش او.فيلمش كدام نيست يادم بود ، فيلمهايش
سن روي پاسخ و پرسش جلسه براي تازهاش ، فيلم آن نمايش اولين از بعدبود انداخته
"كني پاك كله مرد" بروند كه گفت همه به فقط.نزد حرف فيلمش درباره اصلا ولي رفت ،
.آمد در نمايش به شهر در 17 مرتب خيليكرد كمك فيلم به واقعا كارش اين !ببينند را
خيلي شب نيمه ويژه سئانسهاي نيست ، طور آن ديگر متاسفانه كه حالا برعكس روزها ، آن
آخر سئانس در سال چهار فيلم نوارت ، سالن در لوسآنجلس ، در اينجا مثلا.بود پررونق
روزهاي تمام در ولي ميدادند ، نشانش هفته در شب يك فقط البته.آمد در نمايش به شب
بودند ، نديده كه آنهايي چه و بودند ديده را فيلم كه كساني آن چه.بود پرده روي هفته
خيلي.ميشد بيشتر چيزها جور اين ايكاش.ميشناختند را فيلم سال چهار طول در همه
.برسد موفقيت به زمينه اين در ميتوانند كه هستند فيلمها
|