اسكوپ كادر يعني سينما
اجباري كوچ يك حكايت
تلختر حقيقتي گرو تلخدر واقعيتي
اسكوپ كادر يعني سينما
"پست ارتفاع" فيلمبردار پويا ، حسن با گفتوگو
(هدايت ، 1369 حسن) "خاكستري شهر" فيلم با را خود فيلمبرداري حرفهاي فعاليت پويا حسن
و "قرمز روبان" از قبل:كرد تقسيم دوره دو به ميتوان را او حرفهاي كارنامه.كرد آغاز
سيمرغ (هدايت ، 1372 حسن) "شيطان چشم" فيلم براي توانست اول دوره در او.آن از بعد
از پويا.آورد دست به فجر فيلم جشنواره دوازدهمين از را فيلمبرداري بهترين بلورين
كشاورزي روي را فعاليتهايش سينمايي ، مشاغل شغلي امنيت عدم دليل به هفتاد دهه نيمههاي
اسكوپ كادر در را "قرمز روبان" حاتميكيا ابراهيم درخواست به كه سال 77 تا كرد ، متمركز
به فجر فيلم هفدهم جشنواره در را خيليها فيلم اين اسكوپ فيلمبرداري.كرد فيلمبرداري
پويا براي بينالمللي مسابقه بخش از را فيلمبرداري بهترين افتخار ديپلم و واداشت تحسين
و ميكند آغاز موفقيت با را خود كاري دوم دوره پويا حسن ترتيب اين به.آورد همراه به
"مقدس مريم" ،(درويش ، 1378 احمدرضا) "مهر ماه متولد" جمله از مختلفي فيلمهاي در
فيلمبرداري مدير بهعنوان...و (لبخنده ، 1379 حميد) "آبي" ،(بحراني ، 1379 شهريار)
بين در كه است اين پويا ويژگيهاي منحصربهفردترين از يكي اما.است داشته حضور
سه سال چهار طول در كرده "جرات" كه است فيلمبرداري تنها او ايران سينماي فيلمبرداران
و كند فيلمبرداري اسكوپ كادر در و آنامورفيك لنزهاي با را تلويزيوني مجموعه يك و فيلم
خود كه هرچند است ، اسكوپ كادر در او فيلم كاملترين تقريبا "پست ارتفاع" جهت اين از
.اوست كارهاي بهترين از "قرمز روبان" دارد اعتقاد پويا
شاهرخينژاد محمدرضا:عكسها
صرافيزاده حامد مولايي ، ميثم
ميدهد رضايت كمتر بعدياش كارهاي در برود اسكوپ كادر سراغ كه فيلمسازي منهر نظر به
كند كار اسكوپ از غير ديگري كادر در كه
توجه با.است "قرمز روبان" از پس حاتميكيا ابراهيم با شما همكاري دومين "پست ارتفاع"*
حاتميكياي شما نظر به ندارد ، وجود فيلم دو اين بين هم زيادي زماني فاصله اينكه به
بود؟ كرده تغييري "قرمز روبان" حاتميكياي با "پست ارتفاع"
.كرد بررسي ميتوان "شخصيتي" و "فيلمسازي" زاويه دو از را تحولات و تغيير اين معمولا
كرده پيشرفت قبلياش كارهاي به نسبت بايد آدم است طبيعي كه تكنيكي و فيلمسازي نظر از
به بيشتر فيلمساز يك درباره اما ميكند ، صدق فيلمبردار بهعنوان هم من درباره اين.باشد
.است مختلف تكنيكهاي و سبكها تجربه حال در دايم و پوياست شدت به ابراهيم.ميآيد چشم
فيلمهايش نميخواهد و دارد دوست فيلمسازي براي را متفاوتي مسيرهاي كردن طي واقع در
و آزمون اين با هميشه هم ابراهيم و است خطا و آزمون از پر روش و راه اين.باشند هم شبيه
به نسبت اخلاقي خصوصيات لحاظ به او اما.برسد دلخواهش نتيجه به تا است روبهرو خطا
ميكرد ايجاب طور اين شرايط "پست ارتفاع" سر هم شايد است ، كرده تغييراتي "قرمز روبان"
است ممكن او عجله كه بود اين ما احساس جاها بعضي حتي.بود شده عجولتر مقداري كه
آن اگر مثلا.نبود گونه اين "قرمز روبان" در كه صورتي در.بيندازد كار روي سايهاي
نيم به ساعت دو اين "پست ارتفاع" سر ميگذاشت ، وقت ساعت دو خصوص به پلان يك براي زمان
برداشت يك با را فيلم اين پلانهاي درصد نود بگويم ميتوانم جرات به.بود رسيده ساعت
كارتان بايد ميگفت هم ما همه به و نبود معتقد دوباره تكرار به ابراهيم واقع در.گرفتيم
آن از بخشي كه عواملي و دلايل مجموعه خلاصهدهيد انجام درست اول برداشت همان در را
كند ، عمل عجولتر مقداري او تا دادند هم دست به دست بود..و بودجه نگاتيو ، به مربوط
ميگرفتي تصميم لحظه در بايد يعني.ميشد تمام فيلم نفع به هم جاها بعضي عجله اين البته
عجله ميشود باعث كه دلايلي از يكينداشتي خطا و آزمون براي هم فرصتي و ميكردي اجرا و
يعني.ميكند تجربههايش و خود به متكي كاملا را آدم كه است اين شود تمام كار نفع به
طرف از البتهدهد انجام اول برداشت همان در بايد است ، درست واقعا ميكند فكر آنچه هر
اين مسئلهاي هيچ بدون او ميخواستم نورپردازي براي وقت ساعت چند من كه اوقات گاهي ديگر
بايد كه بود صحنه در حاضر بازيگران زياد تعداد عجله اين اصلي علت هم شايد.ميپذيرفت را
مثبت اثر كار كيفيت روي نهايت در عجله اين شايد اصلا.ميشد حفظ بازيشان راكوردهاي
.باشد گذاشته
بود؟ كرده تغييري فيلمبرداري مقوله به نگاهشان و فيلمبردار از انتظارشان*
.داشت هم فيلم اين سر داشت ، من از "قرمز روبان" سر كه انتظاري همان دقيقا.اصلا نه ،
ذهنش در بار يك فيلمبرداري از قبل را فيلمنامه كه است شكل اين به ابراهيم با كار اصولا
حتي يا و كنم نزديك او تفكر به را خودم بايد فيلمبردار بهعنوان من كار موقع و ميسازد
باشد مسلط عواملش كار اجزاي تمام روي بايد ابراهيم.كنم شبيه او ذهنيت به را خودم ذهنيت
فيلمنامه از اوليهاش تصور با چقدر شود فيلمبرداري و اجرا است قرار كه چيزي ببيند تا
ميكرديم ، تمرين عوامل همه با را پلان يك ما اوقات خيلي.است نزديك آن به يا دارد منافات
شروع اول از دوباره و نيست نزديك ذهنيتش به شده تمرين كه چيزي بود معتقد او اما
فعل به شكل ، همان به صحنه سر ساخته ، ذهنش در كه را چيزي بايد او واقع در.ميكرديم
.كند تبديل
براي ويدئويي دوربين از صحنه سر كه است ايران سينماي كارگردانان معدود از حاتميكيا*
آيا وسيله اين از استفاده.ميكند استفاده دكوپاژ هم احيانا و بازيها صحنه ، كنترل
باشد؟ داشته تاثيري عوامل بقيه كار همچنين و شما كار روي ميتوانست
صحنه آن طريق از و ميشود سوار ميليمتري دوربين 35 روي كه دارد كوچكي دوربين ابراهيم
دنيا جاي همه.ميبيند را آن بعدا و ميكند ضبط را صحنه يا ميكند كنترل را ضبط حال در
ميليمتري دوربين 35 تصوير همان ميتوان آن طريق از كه اسيست ويدئو سيستم از است رايج
از استفاده براي فني مشكلات يكسري ايران در ما اما.ميكنند استفاده ديد ، دقيقا را
ويزور در كه را تصويري همان ميتواند هم كارگردان شوند ، حل اگر كه داريم اسيست ويدئو
تصوير نميتواند او بگويم بايد ابراهيم درباره اما.ببيند ضبط موقع ميشود ديده دوربين
ولي است ، مفيد صددرصد او براي ويدئو دوربين از استفاده و نبيند پلان فيلمبرداري موقع را
براي ويدئو دوربين از استفاده كارها از بعضي در.نيست صادق كارگرداني هر درباره اين
خاطر به شايد باشد ، مضر است ممكن كارگردان براي چه و عوامل براي چه پلان و صحنه كنترل
.ميبرد بين از را يكديگر به آنها اعتماد و فيلمبردار و كارگردان نفس به اعتماد اينكه
تاييد را ابراهيم كار اين من.باشد داشته فيلمبردارش به كافي اعتماد بايد كارگردان چون
.ميكنم فراهم برايش را ويدئويي دوربين يك از استفاده وسايل خودم اوقات گاهي و ميكنم
بگيريد نظر در شما.داشت ما براي هم مشكلاتي وقتها بعضي ويدئويي دوربين اين از استفاده
در است قرار بزرگ اسكوپ لنزهاي با بزرگ ، BL4 دوربين يك هواپيما بسته و محدود دكور آن در
يك شرايط اين در ;دارد فاصله سقف با هم سانتيمتر ده از كمتر و كند حركت هواپيما طول
به حالاميكرد گير سقف به كه ميشد ، نصب BL4 دوربين روي بايد هم ويدئويي دوربين
پشت عوامل و دوربين جلوي آدمهاي حركت و صدابردار بوم دوربين ، كنار مكمل نور يك اينها
را دوربين كنار مكمل نور ميشدم حاضر شرايطي چنين در من خب.كنيد اضافه هم را دوربين
روش كه خاطر اين به فقط ;كند استفاده ويدئويياش دوربين از بتواند ابراهيم تا كنم ، حذف
.است منطقي و شده حساب درست ، او
فيلمهايي بايد حتما كه است اين دارد وجود ايران در اسكوپ كادر درباره كه رايجي تصور*
آقاي مثلاكرد فيلمبرداري كادر اين در دارند خاصي ويژگيهاي تصويري نظر از كه را
از درست كه است ايران سينماي فيلم تنها قرمز روبان بود ، معتقد قبل سال چند حاتميكيا
.ميداده را اجازه اين تصويرياش ويژگيهاي كه خاطر اين به كرده ، استفاده اسكوپ كادر
كادر اين ميگذرد بسته كاملا محيط يك در كه "پست ارتفاع" براي چرا بدانم ميخواهم حالا
كرديد؟ انتخاب را
ميدهد رضايت كمتر بعدياش كارهاي در برود ، اسكوپ كادر سراغ كه فيلمسازي هر من نظر به
در كه فيلمهايي از زيادي خيلي بخش هم الان.كند كار اسكوپ از غير ديگري كادر در كه
.اسكوپ يعني ;عريض پرده سينما عقيده به هم اصولا.اسكوپاند ميشوند ، ساخته جهان
;بدهد نشان را خودش بايد كارگردان يك تواناييهاي تمام كادر اين در كه است اين واقعيت
آنقدر پرده اين.بكند جورش و جمع بتواند فيلمسازي هر كه نيست كادري اسكوپ خاطر همين به
ميگفتم ابراهيم به است ، سنگينتر كمي كادر گوشه يك ميديدم وقتها گاهي من كه است عريض
كنار را ايران در اسكوپ كادر فني مشكلات و بحثها بخواهيم اگر "!انداخته لنگر !ببين"
معمولي كادرهاي از بيشتر را كادر اين هم سينما عادي تماشاگران اكثر بگويم بايد بگذاريم ،
"پست ارتفاع" مورد در مثلا.شوند فيلم فضاي وارد بيشتر كه ميكند كمك چون ميپسندند ،
بين و هواپيما همان داخل ميكند احساس تماشاگر باشد ، عريض واقعا سينما سالن پرده اگر
.است قوي شدت به اسكوپ كادر رواني اثر واقع دراست نشسته فيلم آدمهاي
اسكوپ كادر در كار به سينمايي فيلمبرداران و كارگردانان از كمي خيلي تعداد چرا پس*
؟...و فني مشكلات دادهاند؟ نشان علاقه
باعث "آنامورفيك" امكانات كمبود يعني.است فني مشكلات و موانع همين مشكل ، بزرگترين
.باشيم داشته مشكلاتي سينما سالنهاي در پخش موقع هم و فيلمبرداري هنگام هم ميشود
در كمتر هم خاطر همين به.است اسفانگيز واقعا كه سينماها آنامورفيك پخش سيستمهاي
خيلي كردم ، كار اسكوپ كادر در كه فيلمي سه در هم من.ميروند اسكوپ كادر سراغ ايران
روبان" براي ;نكنم برخورد ايران در كادر اين رايج مشكلات به كه كنم كار جوري كردم تلاش
"پست ارتفاع" براي و شدند برطرف حدودي تا "مقدس مريم" در كه داشتيم مشكلات يكسري "قرمز
.ميكرديم كار راحتتر خيلي و برخورديم مشكلي به كمتر
بالايي توانايي بايد فيلمبردار و كارگردان و است سركش شدت به واقعا اسكوپ كادر اما
آبروي واقعا نشوند مهار اگر وگرنهكنند مهار را سركش اسب اين بتوانند كه باشند داشته
نكته.داد انجام قبل از بايد را محاسبات همه نتيجه در ميبرد را فيلمبردار و كارگردان
ميگيرد ، آدم از را زيادي خيلي انرژي كه است اين دارد وجود اسكوپ درباره كه هم ديگري مهم
را اسكوپ فيلم چند سال در كه باشم نداشته را توانايي اين من خود شايد خاطر همين به
.كنم فيلمبرداري
باشد؟ شده فيلمبرداري هواپيما بسته فضاي در كه ديديد هم خاصي فيلم فيلمبرداري از قبل*
.ببيند و كند جمع را فيلم سري يك ميگيرد تصميم ميخواند ، را فيلمنامه اول بار آدم وقتي
ساخته خارجي فيلمهاي از هيچيك شبيه كه است اين حقيقت خصوص ، به فيلم اين درباره اما
قدر آن فني امكانات نظر از آمريكايي فيلمهاي كه است اين ديگر نكته هم بعد.نبود شده ،
دارند ، هم فني ايرادهاي اوقات گاهي حتي.كنيم تماشايشان ميتوانيم فقط ما كه هستند مجهز
همه با اما.نميآيد چشم به اصلا ميكنند استفاده كه تكنيكهايي سري يك واسطه به اما
آدمهاي ماجراها ، بيشتراز و نكرد من به خاصي كمك اما ديدم فيلم تا دو يكي ، من اينها
را خود نميتوانستم من واقع در ميگرفتم ، ايده ميافتاد صحنه سر كه اتفاقاتي و فيلمنامه
خصوصا كرد ، حساب ديدنها فيلم اين روي نميتوان اصولا من نظر به.كنم منفك آنها از
كليه و لابراتوارها شرايط نورپردازي ، وسايل ما ، فني امكانات چون.فني مسائل لحاظ از
.نيست قياس قابل آنها با اصلا سينمايمان تكنيكي شرايط
خصوص به و دوربين حركتهاي يكسري انجام براي هواپيما اين دكور طراحي ميكنم فكر*
.است كرده كمكتان نورپردازي
زيادي تعداد يكديگر با كار ابتداي همان از قديريان آقاي و من كه خاطر اين به.بله
آقاي با خودش ميزانسنهاي درباره ابراهيم.شد زده طرحها آنها براساس و ديديم هواپيما
فيلمبرداري قبل از خلاصه.هواپيما داخل نور طراحي درباره هم من و ميكرد صحبت قديريان
اصولا.شد زده ابراهيم و من خواستههاي براساس دكور اين و بوديم هماهنگ يكديگر با ما
براساس و بودم هماهنگ لباس و صحنه طراح با هميشه كردهام ، كار هم ديگري فيلمهاي سر من
.ميكردهايم كار يكديگر خواستههاي
ميرسد نظر به چون نداشتيد؟ خاصي مشكل هواپيما بيروني پلانهاي فيلمبرداري براي*
كار اسكوپ سنگين لنزهاي با هواپيما چرخ شدن باز مثل پلانها اين از سري يك فيلمبرداري
.باشد سختي
اين هم قدر آناست فيلم يك خودش واقعا هواپيما بيروني پلانهاي اين فيلمبرداري
اين بتوانيم ميكرديم فكر اول !گرفتيم كي نفهميديم اصلا كه گرفتيم عجله با را پلانها
در دوربين لرزههاي توانستيم زياد سختي با و كنيم تعقيب هليكوپتر با را هواپيما
جاي به بعدا.است ما از بيشتر خيلي هواپيما سرعت ديديم اما بگيريم ، را هليكوپتر
زاويه محدوديت اما بگذاريم ، آن درون دوربين بتوانيم كه گرفتيم كوچكي هواپيماي هليكوپتر
بيروني پلانهاي همه ،...و پروازي ممنوعيت مثل ديگري مشكلات وجود با ولي.كرديم پيدا
.گرفتيم روزه يك را آسمان روي هواپيما
كرديد؟ اجرا چطور را هواپيما سقوط پلانهاي لرزههاي*
در و نگرفتيم مثبت جواب كه كرديم امتحان كار اين براي را دستگاه و وسيله سري يك كه اول
كرد ، ايجاد را تكانها اين ميتوان شيشه يك و لنز يك با كه زد فكرم به لحظه يك در نهايت
كرديم را كار اين چطور شيشه يك و لنز يك با كه اين اماكرد تاييد و ديد ابراهيم كه
!بماند
از بعضي مثلا دارد وجود ايران در اسكوپ كادر درباره توهمات شايد و تصورات سري يك*
همين.ميكند سخت را صحنه سر صدابرداري كار اسكوپ كادر معتقدند ايران سينماي صدابرداران
است؟ طور
به نه برميگردد بليمپ كهنه دوربينهاي بدنه به باشد ، داشته وجود مشكلي هم اگر.نه
جلوي كه باشند داشته متباكس آنامورفيك لنزهاي اگر.آنامورفيك لنزهاي يا اسكوپ كادر
البته.داشت نخواهد وجود صدا براي دوربين طرف از خاصي مشكل ديگر بگيرند را لنزها صداي
سر حركتها اين كه ميكرد حركتهايي بايد دوربين "پست ارتفاع" پلانهاي بعضي گرفتن براي
بود دكور كف پوشش خاطر به اين و نميشدند برطرف ميكرديم هم كاري هر.ميكرد درست صدا و
اسكوپ فيلمهاي تدوين معتقدند هم ايران سينماي تدوينگران از بعضي.ميكرد ايجاد صدا كه
من.است توجهي قابل و مهم موضوع اين من نظر به.دارد تفاوتهايي غيراسكوپ فيلمهاي با
را تقطيع از خاصي نوع و است مهمي مسئله كادر اين در پلانها تقطيع ميكنم فكر هم
و است مهم خيلي اسكوپ كادر در بخورند برش يكديگر به كجا از پلانها اينكه.ميطلبد
اسكوپ فيلم يك تدوينگر واقع در.بگذارد تاثير هم فيلمبردار و بازيگران كار روي ميتواند
"پست ارتفاع" و" "قرمز روبان" در صفيياري خانم خوشبختانه كه باشد داشته خاصي مهارت بايد
.دادند نشان را مهارت اين خوبي به
محدود كادربندي و لنزها انتخاب در را فيلمبردار احيانا اسكوپ ، تدوين خاص نوع اين*
نميكند؟
برش موقع بعدا كه باشد داشته نظر در حتما را مسايلي يكسري بايد فيلمبردار حال هر به
كادر ، به شخصيتها خروج و ورود به بايد مثلا.نيايد وجود به مشكلي يكديگر به پلانها
توجه كاملا دست اين از مسايلي...و بخورند كات هم به است قرار كه حركتياي پلانهاي
تجربهشان بايد فقط و نشدهاند مطرح نكات اين آموزشياي سيستم يا و كتاب هيچ در.كرد
با بود ، صفيياري خانم و من اسكوپ تجربه اولين "قرمز روبان" در كه ميآيد يادم.كرد
پيدا را ايرادهايم تا ميرفتم تدوين سر هم فيلمبرداري از بعد و كردم مشورتهايي ايشان
.كنم
اجباري كوچ يك حكايت
"پست ارتفاع" درباره نكاتي
افشنگ مريم
آثار ديگر برخلاف كه است سالگي در 41 "حاتميكيا ابراهيم" فيلم دوازدهمين "پست ارتفاع"
.است عاري ميپرداخت آن پيرامون مسائل و جنگ به كه او ثابت مولفههاي از كارگردان ، اين
را جنگ سال هشت كه شده ساخته خوزستاني خانوادهاي از مستند داستاني اساس بر فيلم اين
خود سرزمين از كوچ به تصميم اجتماعي فشارهاي و مالي مشكلات دليل به و گذاشتهاند سر پشت
.ميزنند هواپيما يك ربودن به دست و ميگيرند
آژانس راين ، تا كرخه از نيكان ، وصل ديدهبان ، مهاجر ، چون موفقي آثار ساخت با حاتميكيا
.دارد مخاطب شناخت در بهسزايي مهارت كه داده نشان...و شيشهاي
فيلم يك تماشاي به را تماشاگران بار اين گيشه در آخرش فيلم دو از استقبال عدم از پس او
آنها براي جنگ سينماي ميرسد نظر به كه تماشاگراني ميكند دعوت هيجان و تعليق از سرشار
جهان روز موضوعات از كه سوژهاي روي بر گذاشتن دست با حاتميكياندارد جذابيتي ديگر
.دارد جنگ از دلزده تماشاگر اين جذب بر سعي ميرود شمار به نيز
است شده نوشته سپتامبر يازدهم واقعه از قبل مدتها ارتفاعپست فيلمنامه كه آن وجود با
تصويري كه فيلم اوليه پلانهاي به پلاني كردن اضافه با و خود خاص هوشمندي با حاتميكيا
در جهاني تجارت ساختمان با شده ربوده هواپيماي برخورد به مربوط تلويزيون اخبار از
قصدي با ديگر انگيزههايي با خود سرزمين در را ديگري هواپيماربايي نوعي به است نيويورك
.ميدهد نشان پركشش و جذاب روايتي در ديگر
اين.برجامعه حاكم شرايط به منتقدانه كاملا نگاهي با است اجتماعي فيلمي ارتفاعپست
كوچ اجدادشان مانند دارند قصد كه است آدمهايي حكايت فيلم اول شخصيت قاسم قول به فيلم
.است زندگيشان دارند كه سرمايهاي تنها و است اجباري كوچشان كه تفاوت اين با كنند
به نياز و شدهاند انتخاب مردم همين ميان از و جامعه همين از ارتفاعپست آدمهاي
سفر قصد نسبي رفاه يك آوردن دست به براي و دارند معمولي زندگي يك براي امكاناتي
درستي به را خواسته اين ميتواند كه هست ديالوگي فيلم صحنههاي از يكي در.كردهاند
ساعت هشت كار ، ساعت هشت كه جايي به برم ميخوام من":ميگويد قاسم كه جايي كند روشن
".باشم داشته تفريح ساعت هشت و استراحت
هواپيما جايي در.است آن شخصيتهاي دروني تضادهاي نشاندادن فيلم جذاب نكات از يكي
به اشاره مسافران به گويي خوشآمد ضمن خلبان است پرواز حال در فارس خليج آبهاي برروي
جنوب مردم به را آن و ميكند اطرافش كوههاي با آن تضاد و خليج آبهاي نيلگوني و آرامي
اين.آرام آب چون جنگ از بعد و بودند مبارز و شجاع مردمي جنگ زمان در كه ميدهد تعميم
عاشق و آرام مردي زنش مقابل در او.كرد مشاهده قاسم شخصيت در ميتوان راحتي به را تضاد
.ميشود سنگدل و خشن هواپيما آدمهاي ديگر و محافظان مقابل در و است
و محافظان بين كه درگيريهايي بين در و داستان طول در پست ارتفاع شخصيتهاي كلي طور به
بيان را خود خواستههاي و آرزوها نوعي به كدام هر ميآيد پيش (هواپيماربايان) مسافران
كدام هر ميآيد فرود ناكجاآبادي در هواپيما كه زماني نيز فيلم پاياني سكانس در.ميكنند
.ميبينند ناكجاآباد اين از را خود آرزويي تصوير
بازيگران حاتميكيا آثار ديگر به نسبت و ميگذرد هواپيما كوچك پلاتوي يك در پست ارتفاع
.ميكنند بازي آن در زيادي
است حرفهاي فيلمساز يك بيانگر كه ظرافتي و دقت با حاتميكيا شده ياد نكات به توجه با
.است كرده انتخاب درستي به را خود عوامل
اسكوپ كادري با نماهايي گرفتن براي را خود تلاش نهايت فيلمبردار عنوان به پويا حسن
بازيگرداني در نيز رضايي حبيب.ميرسد نظر به موفق كاملا كار اين در و است داده انجام
وظيفه اين عهده از خوبي به دارم سال پانزده ترانه من ، موفق تجربه از پس بازيگر انتخاب و
.است آمده بيرون
كه فيلم ، بازيگران ديگر و خيرانديش گوهر و حاتمي ليلا فرخنژاد ، حميد درخشان بازيهاي
مشاهده را موفقيت اين ميتوان ميكنند تجربه دوربين روبهروي را خود حضور اولين اكثرا
به فيلم اين موفقيت عوامل ديگر از عليقلي محمدرضا موسيقي و صفيياري هايده تدوين.كرد
.ميرود شمار
"قرمز روبان" پيدرپي شكست از پس حاتميكيا ابراهيم ساخته آخرين پست ارتفاع حاضر حال در
در تلويزيون شايان حمايت سايه در موفقيت اين و است موفقيت نيازمند گيشه در "مرده موج" و
اين با مردم و نبوي اكبر گفتوگوي با دقيقهاي برنامه 72 دو پخش و پيدرپي تيزرهاي پخش
عوامل حضور با فرهنگسراها و سينماها در حضور جمله از جنبي برنامههاي همچنين و كارگردان
.است شده حاصل حدودي تا فيلم
توضيح
نشده ذكر "سلطاني فرخ" نويسنده نام كه رسيد چاپ به بيخط كاغذ فيلم بر نقدي گذشته هفته
.ميشود تصحيح كه بود
تلختر حقيقتي گرو تلخدر واقعيتي
غلامي احمد
به بيشباهت فيلم داستان شد ، اكران وايدا آندره ساخته "دانتون" فيلم وقتي هفتاد دهه در
ايران در قدرت كسب براي جناحي درگيريهاي تخفيف اندكي با.نبود دوره آن سياسي وضعيت
آدمهايي گرفتن قرار رودررو آن ثمره و بود فيلم در فرانسه انقلاب ياران درگيريهاي شبيه
فيلم زمان آن.بودند كشيده زحمت انقلاب براي خود توانايي اندازه به يك هر كه بود
جور ما سليقه و روحيه با قدر اين ديگر شرايط در شايد كه فيلمي.مينشست دل به دانتون
.درنميآيد
با را آن يا و ميزند آسيب اثر يك به گاه كه است هنري اثر يك متن از خارج موضوعات اين
.پست ارتفاع فيلم مثل.ميكند روبهرو اقبال
كه سرگردانند قومي آن مسافران.است آسمان دل در هواپيمايي ربودگي داستان پست ، ارتفاع
را آنان ديگري جاي نه و بازگردند وطن به ميتوانند نهزدهاند اجباري كوچي به دست
خراب را سرش پشت پلهاي كه قومي.دارند تيره آيندهاي و تلخ گذشتهاي آنانميپذيرد
...ديگر كوچي اميد به كرده
آشوبزده هواپيماي اين درتلختر حقيقتي گرو در تلخ واقعيتي.است هواپيما واقعيت اين
نيروي دو دست به گاه ميافتد ، قوم نماينده قاسم دست به گاه.ميشود دست به دست نيز قدرت
در قدرت جابهجايي اين.دارد اصلاحطلبانه نگاهي ديگري و تندرو يكي كه اطلاعاتي
چه نميدانند و.زدهاند آشوب و سرگردان مسافرانش ندارد ، سوخت كه ميدهد روي هواپيمايي
خسته اخلاقگران خشن سنت از اما هستند اخلاقگرا.است نفعشان به چه و ميخواهند
قومي آنان.نميدهد او به فرود اجازه كسي و نميخواهد كسي را هواپيما اين و.شدهاند
عقايد با ميخواهند هواپيما در قدرت صاحبان و.پيش راه نه دارند پس راه نه كه هستند
.است سقوط هواپيمايي چنين محتوم سرنوشت و.گيرند دست به را هواپيما سرنوشت خودشان
جايي به را آن ميخواهد خودش عقيده با كس هر و است تلاطم دچار شدت به كه هواپيمايي
سقوط سوي به را آن درگيريها و تنشها تضادها ، كه نيست جامعهاي سرنوشت اين آيا.بكشاند
به را اوضاع كه خردي.است خرد ندارد وجود حاتميكيا هواپيماي در آنچه ميبرد؟ اجباري
عقايد و انتزاعي تئوريهاي سرخورده ، عقدههاي خشم ، عصبانيت ، است ، چه هر.كند سامان
اين آيانجاتند پي در جوري يك كه است آدمهايي فردي خيالبافيهاي و روياها يا و متنوع
فيزيكي سقوط آنكه از قبل كه كساني سقوطاند؟ حال در كه نيست انسانهايي وضعيت هواپيما
.آمدهاند گرفتار...و فضيلت اخلاق ، سقوط سراشيب در كنند
وقايع با هنري الهام همزماني اما دارد پرهيز اينگونه تاويلها و تفسيرها از كيا حاتمي
.نيست خود اثر صاحب هنرمند ديگر كه است اينجا و است خارج هنرمندي هر دست از جامعه يك روز
|