ايراني زنان از دنيا كدر تصوير
مكزيكي دختران پناهگاه سياه كلبههاي
بزرگ مردان بر تاثيرگذار زنان
زنان دانستنيهاي
ايراني زنان از دنيا كدر تصوير
ايران از فرانسوي زنان NGO بازديد از كوتاه گزارشي
كجاي كه ندارد اين به ارتباطي چندان ميكند ، تحميل زنان به جوامع فرهنگ كه مشكلاتي
.ميكند تغيير ديگر جاي به جايي از آن شكل فقط است ، يكي مشكلات جنس باشي ، دنيا
& & &
نماينده عنوان به بود قرار ناشناخته ، و دور كشوري به داشتيم ، متفاوت سفري بار اين"
كشورمان در كه ايراني زني كنيم ، سفر ايران به بوديم عضو آن در كه (NGO) غيردولتي سازمان
تجربيات مبادله سفر هدف داد ، ما به را زنان غيردولتي سازمان يك دعوت پيام ميكند زندگي
در كشوري راهي بودند ، عضو هاNGO در كه مختلفي مليتهاي از نفره گروه 7 يك.بود
كانادايي الجزايري ، فرانسوي ، هم ما.افغانستان و عراق همسايگي در كشوري شديم ، خاورميانه
.بوديم تركيه اهل و
در":بود ريسك سرزمين اين به سفر كه بودند كرده هم سفارش ما به و ميدانستيم خودمان
هرحال به ".نميكند صحبت غريبه مرد يك با زني هيچ و ميزنند پوشيه و چادر زنان ايران
فاصله ما با فرسنگها كه هم را زناني زندگي ميخواستيم داشتيم ، پيش در متفاوت تجربهاي
بيسكويت ، چمدانهايمان در.ميارزيد هم خطراتش به ببينيم ، را آفتاب از دور زنان داشتند ،
ديگر اعضاي.نميريم گرسنگي از ايران در تا گذاشتيم فاسدنشدني و كمحجم غذاهاي و خشك نان
ما از بود ، نزديك ايران به فرهنگشان و بودند مسلمان كه عربها و سودانيها حتي انجمن ،
وقتي ما وحشت.نباشد بازگشتي را سفر اين شايد كنيم ، خداحافظي قشنگ رفتن ، موقع خواستند
كه گفت او به و ديد را همسفران از يكي بلند ناخنهاي فرودگاه ، در ماموري كه شد بيشتر
".كرد خواهند قطع را انگشتش ببينند را ناخنها اين ايران فرودگاه در اگر
و در بر علاوه فرودگاه ، در ما ميهمانان.چيست تعجب همه اين دليل نميدانستيم...
عكس ما از ميكرديم صحبت مردها با وقتي.بود جالب برايشان هم آدمها قيافه حتي ديوار ،
و ميگفتيم بيشتر هرچه.گذشتهشان ذهني تصاوير همه رد براي باشد سندي تا ميگرفتند
اين از قبلا كه تصاويري به ميشد عريان كه واقعيتي مييافت ، افزايش حيرتمان ميشنيديم ،
كه هستيم عصري انسانهاي بوديم كرده فكر ما.نبود شبيه اصلا داشت ، وجود واقعيتها
يك از پس ميهمانان ، .ميكنند باخبر دنيا سراسر مردم زندگي نوع از را افراد رسانههايش
راهي آمد ، عمل به آنها از فرانسه مقيم ايراني خانم يك طريق از كه دعوتي و پيگيري سال
و بوديم سفرشان اوقات تمام از بهينه استفاده و آنها راحتي فكر به ما بودند ، شده ايران
!نميرند گرسنگي از اينكه هراس در آنها
با بودند ، غيردولتي سازمان سه نمايندگان كه را فرانسوي هيات از دعوت پيشرو ، زنان انجمن
كشور ديرينه سازمانهاي و ايراني نوپاي غيردولتي سازمانهاي بين تجربيات تبادل هدف
.بود گرفته برعهده است ، جهان زبانزد آن دموكراسي كه فرانسه
.بودند دولت حمايت مورد كه شد قانونمند و مدني نهادهاي داراي سال 1901 ، از فرانسه كشور
كه سنتي جوامع افراد ميان مشترك فعاليتهاي براي است ممكن اگرچه ساله ، سابقه 100 اين
باشد ، كم بسيار ميكنند ، همكاري يكديگر با ما كشور در مذهبي سوگواريهاي همچون مراسمي در
به بكشيم ، مقايسه به فرانسه و ايران در را مدرن جوامع مشاركتطلب نهادهاي وقتي اما
سازماني كه پيشرو زنان انجمن عضو خواجهنوري ، نسرينرسيد خواهيم توجهي قابل تفاوتهاي
قديم زمان در اگر":ميگويد است ، مشاركتي نهادهاي جديد نوع اشكال از يكي و غيردولتي
فعاليتهاي تا شوند قانونمند ميتوانند حالا ميكردند ، فعاليت خيريه صورت به انجمنها
يك عنوان به غيردولتي سازمانهاي.دهند گسترش نيز فرهنگي و اجتماعي عرصههاي به را خود
تبادل براي و كنند برقرار ارتباط مسئولان و مردم بين ميتوانند كارآمد ارتباطي حلقه
فرهنگ نظر از كه را فرانسه كشور ما كشورمان ، جوان غيردولتي سازمانهاي توسعه و تجربيات
".كرديم انتخاب داشتيم ، آن با مشابهتهايي تاريخ و
آنها نقشهاي بهتر ايفاي به كمك و غيردولتي انجمنهاي در زنان شدن لحاظ":ميافزايد وي
هر كه باشد برخوردار اهميت از بايد دليل اين به آنان ، شدن شايستهتر طريق از جامعه در
به را زنان نگرش و علمي سطح بايد بنابراين.دارد زن معلم يك حداقل خود زندگي در انساني
نيز پيشرو زنان انجمن فعاليتهاي عمده و برد بالا جامعه ، موثر بسيار اعضاي عنوان
زنان در خودباوري و نفس به اعتماد كردن قوي جهت در فعاليتهايي و علمي كلاسهاي برگزاري
".است
بين همكاري قرارداد به منجر ايران ، از فرانسه غيردولتي سازمانهاي اعضاي ديدار
تعهد ميهمانان از يكي اينكه جمله از.شد ايران پيشروي زنان انجمن و فرانسوي انجمنهاي
محل ويزا ، كردن آماده و خودش حمايتهاي با را سينه سرطان به مبتلا ايراني زنان كرده
.كند اعزام فرانسه به مداوا براي بيمارستان ، در شدن بستري جهت هماهنگيها انجام و اقامت
گردشگران معرفي براي ديدند ، را ايران گذشته هفته وقتي فرانسوي هيات اين همينطور
اين ، بر علاوه.دادند نشان تمايل كشور دو بين دستي هنرهاي تبادل و ايران به فرانسوي
هموطنانشان براي را مشاهداتشان سفير ، يك عنوان به هركدام كه دادند قول فرانسوي ميهمانان
زنان به نسبت عمومي افكار تلقي طرز تغيير فرانسوي ، زنان از دعوت عمده هدفكنند بازگو
خواجهنوري نسرين.نميشناسد را ايران زنان واقعي چهره هنوز دنيا ذهن است ، ايراني
حجاب كه ميكنند تصور.است وخيم خيلي زنان اوضاع ايران در ميكند فكر دنيا":ميگويد
را...و خانه از بيرون كردن كار كردن ، رانندگي خانه ، از رفتن بيرون حق زنان شده موجب
رسانههاي طريق از تبليغ نوع اين اما داريم ، مشكلاتي كشورمان در ما هرچند باشند ، نداشته
تاسف موجب كه ميكند بيان را مسئلهاي سپس وي "است ناراحتكننده صورت هر در دنيا
تحمل زيادي رنج ايراني زنان تنها ميكردم فكر حال به تا":شده نگرش طرز اين از بيشترش
".است صورت همين به دنيا تمام در كه فهميدم حالا ولي ميكنند
ميكند ، تحميل زنان به جوامع فرهنگ كه عرفي و خانوادگي مشكلات نگرانيها ، دغدغهها ،
از آنها مشكل فقط است ، يكي مشكلات جنس.باشي دنيا كجاي كه ندارد اين به ارتباطي چندان
زنان تعجب هم كه ميشوند زياد چنان گاهي شباهتها اين.ميكند تغيير ديگر جاي به جايي
ميكنند ، زندگي نيافته توسعه كشورهاي در كه را زناني تعجب هم و پيشرفته كشورهاي
.برميانگيزد
ايراني شاغل زنان كه پرسيدند عوض در نميگرفتند ، عكس ما از خداحافظي هنگام ميهمانانمان
مطرح كه سوالي به خودشان پاسخ خير؟ يا هستند برخوردار مردان به نسبت يكساني حقوق از
درصد باشي ، 25 زن اگر..و كارگر مهندس ، پزشك ، شغلي ، هر در":بود اين بودند ، كرده
".ميكني دريافت حقوق مردان از كمتر
مكزيكي دختران پناهگاه سياه كلبههاي
مجوزي ركسانا: ترجمه
.بود آن شاهد بسيار ميتوان مكزيك در كه است تلخي واقعه جنسي ، خشونتهاي
كوچك دختر دو كه كلبهاي كرده ، جاخوش كوچكي چوبي كلبه انبوه ، جنگل كهنسال درختان ميان
كشيدهاش ، فلك به سر كوههاي نه و مكزيك طبيعت زيباي مناظر نه و گرفتهاند ، پناه آن در
نوزادان زيرا.دهند جاي خواهر دو اين دل در را امنيت و شادي اندكي نتوانستهاند يك هيچ
.نگذاشتهاند باقي دلشان در آسايش و ايمني احساس براي جايي آنها
در كه است شوم رخدادي جنسي تجاوز باردارند ، ماهه ساله ، 9 ايزابل 16 و ساله آنتونيا 13
ميروند آنها سياه كلبه به معاينه براي كه دكترهايي.ميافتد اتفاق بسيار مكزيك
از يكي كه طوري به شدهاند ، باردار بيرحمانه تجاوز اثر بر خواهر دو اين كه ;ميگويند
اشك زدن حرف جاي به تنها و است شده خفه گلو در صدايش گويي و كند صحبت نميتواند خواهرها
كه ندارد هم را دلخوشي اين حتي و دهد انجام بايد كاري چه كه نميداند او زيرا.ميريزد
حملات اين مكزيك قانون جنسي ، آزار موارد تعدد وجود با !ميكند حمايت او از قانون حداقل
كسي و نميكند هم رسيدگي پروندههايي چنين به حتي موارد از خيلي در و نميگيرد جدي را
را خود پدر كه بچهاي ميشود ، چگونه ميشود متولد زودي به كه بچهاي عاقبت كه نميپرسد
!نميشناسد
ممكن برود مدرسه تا خانه از ميخواهد كه دختري كه است زياد حدي تا مكزيك در ناامني اما
.است ايزابل و آنتونيا همانند سرنوشتشان دختراني چنين.گيرد قرار خشونت و تهاجم مورد است
آنها با كه مردمي چشمان جلوي از و نكنند آشكار شهر در را خود كه ميشوند مجبور آنان
سنگين نگاههاي و است كم خيلي سنشان كه دليل اين به شايد بگريزند ميكنند زندگي
پناهگاه جنگل ميان خراب و متروك كلبههاي بنابراين كنند تحمل نميتوانند را اطرافيان
به و ميكشند يدك خود با را خوردن افسوس و شهر از دوري رنج آنان.ميشود دختراني چنين
فشارهاي بايد...و آرام زندگي گذراندن خواندن ، درس كودكي ، دوران شيطنت و بازي جاي
.كنند تحمل را مخربي و روحي سنگين
همانند دادگاهي تا ميكند تلاش خيلي مكزيك كشور كه ميرسد نظر به تفاصيل اين تمام با
در شكايات و پروندهها به تلاشها گونه اين كه زماني اما باشد ، داشته پيشرفته كشورهاي
تغيير چيز همه و ميدهد دست از را خود كارايي عملا ميرسد زنان جنسي خشونتهاي خصوص
تا است شده باعث اعمالي چنينميكنند عبور راحتي به مواردي چنين كنار از و ميكند
چون بزنند زنندهاي و كثيف اعمال به دست ترسي هيچگونه بدون راحت خيلي خلافكار افراد
.نميگيرد درنظر آنان براي را جرمي هيچ قانون كه ميدانند
تازگي به كه منظور بدين ميدهد نشان را مثبتي نكات آمده دست به تحقيقات اما
نبوده شكل اين به گذشته در كه ميشود اعمال جنسي خشونتهاي خصوص در بيشتري سختگيريهاي
و ميشد رسيدگي آنها از يكي به تنها جنسي خشونتهاي پرونده هر 20 از گذشته در زيرا.است
وخيم وضعيت اين.نميرفت مدرسه به امنيت با دختري هيچ كه بود بياهميت مسئله اين آنقدر
سر تنهايي به نميكردند جرات و نداشتند امنيت نيز كرده شوهر زنان كه بود رفته پيش آنقدر
حتي آنان كه طوري به ميكشيد تصوير به بيپناه بسيار را زنان وقايع گونه اين روند ، كار
بود محافل از خيلي بحث پليس توسط جنسي خشونتهاي.كنند اعتماد نميتوانستند هم پليس به
.ميماند باقي بحث حد همان در تنها ولي
ساله دختري 16 يا و گرفت قرار پليس تجاوز مورد ساله سه دختري سال 1997 در مثال طور به
به كه ساله دختر 16 اين.گذاشت پشتسر را تلخ تجربه اين خانه به مدرسه از بازگشت راه در
اثر در كه دختر اين مادر.گذاشت ميان در مادرش با را موضوع بود خورده روحي ضربه شدت
به شكايت طرح براي دخترش همراه به حالش بهبود از بعد بود شده شوك دچار خبر اين شنيدن
واقع تمسخر مورد كه بود اين كردند مشاهده كه را برخوردي تنها ولي رفتند قضايي مراكز
يك آنها ، كار اين مجازات و پليس به نسبت دروغگويي و تهمت به كردند متهم را آنان و شدند
در عقبنشيني و ميكردند تكرار را خود حرف مصرانه دختر و مادر اين ولي.بود زندان شب
و دختر از دولتي پزشك.شدند حمايت دولتي پزشكان از يكي طريق از بالاخره تا نبود كارشان
پرده خونشان تست كه بودند مطمئن آنان كه شرايطي در و آوردند عمل به خون تست مجرم پليس
در و است شده تعويض خون تستهاي آزمايشگاهها در كه شدند متوجه برميدارد حقايق از
غير آنان بود زندان پليس ، به تهمت خاطر به او جرم.شد صادر ساله دختر 16 عليه حكم نهايت
نسبت پليس به را آن و بوده تماس در ديگري فرد با دخترت" كه گفتند دختر مادر به اين از
!"است داده
ديگر اونبود افسردگي و سرخوردگي جز چيزي مبارزهاش در شكست از پس دختر اين سرگذشت
و محققان.شد خانه در محبوس و گوشهنشين دختري به تبديل و نداد ادامه را درس
جامعه فرهنگ بايد و است اسفناك بسيار مكزيك در وضعيتي چنين كه معتقدند آسيبشناسان
توبيخ خلاف كارهاي كه شود داده آموزش بچهها به مدارس در كودكي از و كند پيدا ارتقا
.ميكند دور بد كارهاي از را مردم خوبي روح بردن بالا و مذهبي بعد كردن قوي همچنين دارد ،
ولي كند فراهم زنانش و دختران براي را خوبي و زيبا زندگي ميتواند مكزيك همانند كشوري
دختران جنسي ، خشونتهاي وقوع از پس.ميكند سياه و تباه را آنان زندگي وقايع گونه اين
نكبتبار مسئله اين كردن فراموش براي آنان زيرا ميگيرد ، شكل وخيمي اتفاقات سال و كمسن
در و ميدهند تن نيز ديگر كثيف كار هزاران به شدند معتاد وقتي و ميافتند اعتياد دام به
قسمتهاي از خيلي در تازگي به كه نويدبخشي خبر اما.ميشوند مجرم يك به تبديل نهايت
ميشود مشاهده كه است سختي و جدي تنبيههاي ميشود ، اعمال خشونتها گونه اين براي مكزيك
و جرم نباشد ، انسانها پشتيبان و حامي قانون جا هر كه كرد توجه نكته اين به بايد و
شكلگيري در مهمي نقش نيز فرهنگ سطح بودن پايين اين از غير.ميكند پيدا افزايش جنايت
آن ، به توجه و مسائل گونه اين به ريشهاي و سريع رسيدگي بنابراين.دارد ناهنجاريها
و جرم و بدي از و باشند داشته دوست را كردن زيست خوب و بودن خوب مردم تا ميشود باعث
.كنند دوري جنايت
بزرگ مردان بر تاثيرگذار زنان
ماركس كارل
شرح به ويزيتي كارت داد دستور ماركس كارل انگلستان ، در ماركس خانواده استقرار محض به
با "وستفالن فون جني بارون نام با متولد ماركس ، كارل خانم":كنند چاپ همسرش نام به زير
بود ، آورده دست به جهان سرتاسر در بدي ، يا نيكي به خواه شهرتي ، ماركس همسرش ، اينكه وجود
كارل نام گرچه.ماند باقي پرده پس در و شد سپرده فراموشي به زندگانياش تمام در وي ولي
سال چهل مدت وي كه صورتي در.نداشت چنداني انعكاس جني اسم ميكرد ، برپا زيادي سروصداي
دوره در ماركس مسكين و فقيرانه زندگي شريك زن اين.بود پرآوازهاي مرد زندگاني شريك
مينوشت خود ناخواناي و بد خط با شوهرش كه را مطالبي.بود انگلستان در پناهندگي
ميكرد اداره را ماركس زندگي بود ، كشمكش و جدال در پيوسته طلبكاران با ميكرد ، پاكنويس
جني 29 كارل ، با ازدواج پيمان بستن هنگام سال 1843 در.بود او بچه هفت مادر بالاخره و
دو اين سرنوشت پيش ، مدتها از واقع در.بود شوهرش از بزرگتر سال چهار و داشت سال
جني.بودند يكديگر همبازي شده ، بزرگ هم با كودكي از آنانبود خورده پيوند هم با دلداده
محل تيزو ، شهر در كه طوري به ;خيرهكننده زيبايي با پرعاطفه ، صميمي ، هوش ، با بود دختري
ميكرد جواب پيدرپي را ، خواستگاران نتيجه در و بود مردم زبانزد او زيبايي خود ، اقامت
.بود كودكياش دوره همبازي كارل ، هم آن و داشت وجود مرد يك تنها زندگياش ، در زيرا
اين خصوصيات باشد بنا اگر ".است ايستاده زن يك پرآوازهاي مرد هر سر پشت در":ميگويند
وقف را خودش كه بود زني "جني".بگرديم او زن دنبال به است كافي بدانيم را پرآوازه مرد
تاريخ قانون كشف آستانه در "فونوستفالن جني" با ازدواج هنگام ماركس كارلكرد ماركس
فقير ، و غني برده ، و ارباب به جامعه سنتي تقسيمبندي ميبرد ، گمان آن براساس كه بود ،
تضاد صنعتي انقلاب و ميشود نابود ديالكتيكي نياز تاثير تحت تدريج به ستمبر ، و ستمگر
انفجاري به بالاخره كه ميكند تشديد چنان را كارگران و سرمايهورزان بين موجود طبقاتي
نويد را آرام و آسان زندگي يك مردي چنين با ازدواج كه است بديهي.ميگردد منجر محتوم
و درنگ لحظهاي بپردازد ، سياست به دارد قصد نامزدش دريافت "جني" كه هنگامي.نميداد
آن از.زدود را آيندهاش از خاطر دغدغه و شد چيره نگرانياش بر او عشق ليكن.كرد ترديد
فقيرانهترين و نااميدانهترين در و گرفت قرار كارل كنار در پيوسته "جني" بعد به لحظه
كه ميزد غر ماركس و بود بيمار روحا و جسما كه روزگاري در حتي.نكرد رها را او ايام
كاملا رنج و درد خستگي ، از كه دسامبر 1881 در ".ميكند زاري و گريه دائما بيخودي ، "
فوريه در 12.گفت بدرود را زندگي ماركس ، كارل بازوان ميان در ،"جني" بود شده فرسوده
دنيا به دختري اشرافي ، خانواده يك در آلمان ، شمال در واقع "زالزودل" كوچك شهر در 1814 ،
در جني.گرفت انجام اوت 1836 ماه در كارل و جني نامزدي.گذاشتند "جني" را اسمش كه آمد
از جني ولي.داشتند را وصالش اشتياق زيادي عده.داشت خيرهكنندهاي زيبايي سالگي 22
.است نكرده پيدا را خود "عشق" هنوز كه ميديد يافته ، تهي را قلبش و نبود راضي خودش
;ديرينش آشنايان از بود پسري او برگزيده درخشيد ، آذرخشي او زندگي آرام آسمان در ناگهان
زندگي نامزدي ، سال هفت از بعد و شدند هم دلداده دو اين كه بود پس آن از."ماركس كارل"
جني با ولي كرد ترك را خود شهر حقوق رشته در تحصيل براي كارل.كردند آغاز را مشتركشان
:سرود او براي شعري نامههايش از يكي در و بود تماس در
.كنم پر را دفتر هزار ميتوانستم ببين ، "
!جني مينوشتم ، را نامت آنها همه روي بر
نميكردم نهان آن در كه افكاري چه اين ، وجود با
تزلزلناپذير ، اراده يك ابدي ، اقدام يك
من ، فراق احساس آرامگر ، دلنشين اشعار
گريزان ، شرارههاي همه آتش ، همه
غمناك رنجهاي همه و خدايگان لذتهاي همه
هستم هرآنچه و ميدانم هرچه
نبشتهاند ، نام يك تنها اختران روي
ميكند ، زمزمه گوشم در را صبا باد
است ، آن پژواك موج نواي
نويسم ، چنان را آن روزي مايلم
گفت خواهند آن ديدن با قرنها كه
."عشق" نام است "جني"
طلبكاران ، دست از ضمن در و كند تازه هوايي تا بود رفته منچستر به ماركس ، كه زماني يا و
تنهايي هنگام به منچستر در بگريزد ، بودند ، كرده محاصره "استريت دين" در را خانهاش كه
پيوند وي با پيش ، سال چهارده كه زني ميشد ، خيره زنش شده نقاشي تصوير به ماركس اتاق ، در
يار برايم باشد شده كشيده بد هم قدر هر تو تصوير من ، مهربان".بود بسته زناشويي
برجسته آثار از بيشتر "سياه مريم" تصوير بدترين حتي چرا كه ميفهمم حالا.است پرارزشي
بيمار ماركس كه زماني و ".ميگيرد قرار مردم تودههاي چراي و بيچون پرستش مورد هنري ،
به سخني است ، شده پيدا دردناكي غدههاي بدنش جاي چند در كه دريافت تمام هراس با و بود
دو" !بود هميشگي ميهمان ماركس خانواده در بيماري گويي.بود بيمار نيز او زيرا نگفت زنش
"كوچك جني" چيست؟ بيمارياش نيست معلوم.نميشنود چيزي و است شده بستري زنم كه است هفته
بستر در را خود زندگي سال آخرين "ماركس جني" ".است شده مبتلا حصبه به ديگر بار نيز
كبد سرطان واقع در ميناميدند گوارش دستگاه ناراحتي پزشكان كه را آنچه.گذرانيد خويش
زمينگير نيز "كارل".باشد موثر نميتوانست ميدادند خوردش به كه زيادي داروهاي.بود
وقتي دسامبر 1881 دوم در اينكه تا.جلويي اتاق در زنش و بود بستري عقبي اتاق در شده
اين ".ميرسد سر به جانم كارل":زد فرياد رسيده فرا رهايي پاياني لحظات كه دريافت
خاك به "هايگيت" گورستان در را او دسامبر پنجم روز در.بود او مفهوم كلام واپسين
در جني و كند شركت همسرش جنازه تشييع در نتوانست بيماري ، شدت واسطه به "كارل" و سپردند
!رفت خاك دل به تنهايي
زنان دانستنيهاي
اسلام دين به غربي زنان گرايش علت
امر اين به مردم از بسياري كه ميدهد نشان آمريكا و انگلستان در آمده دست به تحقيقات
زنان از زيادي تعداد خصوص به مردم بيشتر و است كامل بسيار دين يك اسلام دين كه معتقدند
.ميشوند مسلمان نهايت در و ميآورند روي اسلام دين به غربي
و مذهب بودن سست علت به غربي كشورهاي در كه معتقدند اجتماعي روانشناسان و دانشمندان
خدا به اعتقاد عدم و است يافته افزايش بسيار افسردگي و عصبي بيماريهاي مردم بين در دين
آنان مدت طولاني در امر همين كه بزنند كثيف و پليد كارهاي به دست آنان تا ميشود باعث
روحيهاي داشتن دليل به زنان ميان اين در و ميكند روحي بيماري و افسردگي دچار را
آنان روحي فشارهاي اين از فرار براي و ميشوند افسردگي اين دچار مردان از زودتر حساستر
به قوي ايمان و اعتقاد خواهان ما" كه ميكنند بيان گونه اين و هستند الهي منشا دنبال به
".يافتيم اسلام دين در را آن و هستيم خدايمان
تا سني 30 گروه بين انگليسي زنان كه كرد مشاهده ميتوان آمده دست به آمار به نگاهي با
مطلق ، آرامش به رسيدن را اسلام دين به گرايش اين علت و ميشوند مسلمان اكثرا سال 50
راه تنها اسلام":كه معتقدند آنانكردهاند عنوان انسانبودن هميشه و ترس از فرار
انگلستان در خصوص به و غربي كشورهاي در مسئله اين".است بزرگ پروردگار به شدن نزديك
و بحث جلسات و سخنراني يكي شدهاند مسلمان كه زناني برنامههاي از.ميشود مشاهده بسيار
كه دارند اعتقاد امر اين به حتي آنان و است پيامبران ديگر و زهرا حضرت خصوص در گفتوگو
.رويميآورد اسلام دين به نزديك بسيار آينده در غرب
كه ميگويند آنان مثال طور به دارند اشاره نيز ديگري نكات به انگليس مسلمان زنان البته
در را ايمان و اعتقاد خودمان بلكه نميكنيم ، تقليد مسلمان مردم كشورهاي از غربيها ما
سنتها و اعتقادات از بسيار اسلامي كشورهاي در كه علت اين به كردهايم پيدا دين اين
است گونه اين ما روش اما.ميگيرد صورت هم ديني فرايض آن كنار در كه است بومي و ريشهاي
گرايش.ميكنيم اجرا هم را خودمان سنتهاي آن كنار در اسلام به كامل اعتقاد عين در كه
خود همسران و فرزندان به را دين اين معنوي بعد آنان تا ميشود باعث اسلام دين به زنان
موارد از يكي جمله ازدارند توجه مسائلي چه به اسلام دين در كه دهند نشان و كنند معرفي
كه ديگر ، چيزهاي خيلي و الكلي مشروبات مثل است مضر انسان براي كه است موادي به توجه
.نروند پيش ضررها و انحرافات اين سوي به فرد تا ميشود باعث دين باور و اعتقاد
اگر معتقدند آنان است ، فرهنگ وجود ميكنند اشاره آن به غربي مسلمان زنان كه نكتهاي
جرم كاهش شاهد مسلما بگيرد شكل آنها در هم مذهبي اعتقاد و باشد بالا كشوري فرهنگ سطح
.بود خواهيم جنايت و
الهي منشا داشتن و پليد كارهاي از فرار براي زنان انگلستان در خصوص به غربي كشورهاي در
مسلمان كه وقتي از":ميگويد ساله النا 39 ;ميكنند انتخاب را اسلام دين الهي آرامش و
پس ميكنيم زندگي و هستيم زنده يكديگر وجود با انسانها ما كه كردم درك را نكته اين شدم
صورت به هم آن آمده اسلام دين در نكته اين و كنيم كمك هم به ميتوانيم كه جا آن تا بايد
".ميدهم انجام را كار اين عشق با من كه زيردستان ، به كمك و خيريه
با بار روزي 5 ما دين اين در است ، كامل دين يك اسلام":ميگويد ساله كاترين 40 يا و
جا به بار پنج اين و است نماز آوردن جاي به همان منظورم.ميكنيم صحبت خودمان خداي
روز طور در اگر ايستادهايم خودمان خداي مقابل در چون ميكندكه آگاه را ما نماز آوردن
را خلاف كار اين ما كه ميشود باعث خدا با نزديك ارتباط اين شويم ، خلافي مرتكب بخواهيم
عنوانش همواره و دارند تاكيد آن بر انگليسي زنان كه ديگري موارد اما".ندهيم انجام
كشورهاي در ازدواج از قويتر و محكمتر خيلي ازدواج اسلام دين در كه است اين ميكنند
پايبند بيشتري اصول به ميبندند ازدواج پيمان هم با نفر دو كه زماني زيرااست غربي
پيوند چنين اصلا غربي كشورهاي در ولي تماسند در هم با بيشتر خانوادههايشان و هستند
.بياساساست و سست آن ريشه هست هم اگر يا و ندارد وجود محكمي
جنسي رابطههاي از برخي دانستن حرام انگليسي ، مسلمان زنان توجه مورد مثبت نكات ديگر از
در كه صورتي در.است برخوردار ويژهاي اهميت از نكته اين ذكر آنان نظر به كه است
و آلودگيها انواع افزايش و بروز باعث و است عادي مسئلهاي امر اين غربي كشورهاي
مسئله اين از ميتواند باشد داشته اعتقاد اسلام دين به كسي اگر و ميشود بيماريها
.كنيم جلوگيري جنسي مسائل از ميتوانيم كه هستيم زنان ما ;معتقدند آنان كه كند جلوگيري
نياز فردي قوي زمينه يك به غرب در فرد هر شدن مسلمان كه معتقدند انگليسي مسلمان زنان
كارها از بسياري از دست بايد اسلام دين به آوردن روي از بعد غيرمسلمان فرد يك زيرا دارد
واقعا فردي اگر ولي ميرسد نظر به سخت اول نگاه در كه انجامندهد را آنها ديگر و بكشد
اين تمام و بردارد كثيف كارهاي از دست بايد شود نزديك مهربان و بزرگ خداي به بخواهد
و شدن منزه براي است راهي دستورات اين همگي زيرا كند حس لذتبخش و شيرين را محدوديتها
.الهي منشاء به رسيدن
|