ابزار جنس از خلاقيتي
صدا يك و هزار
خويشتندار و مصمم اينسان
گردون
ابزار جنس از خلاقيتي
پست ارتفاع فيلم صحنه طراح قديريان عبدالحميد با گو و گفت
.افتاد اتفاق ايران سينماي در كه بود اتفاقاتي نادر از يكي پست ارتفاع فيلم صحنه طراحي
همين در كار از درصد كه 90 حالي در حركت ، قابل و مجزا تكه با 40 ثابت ، دكور يك ساخت
موضوع ، بر علاوه تا دارد هنري خلاقيت يك به احتياج فني قضيه از جدا ميافتد ، اتفاق دكور
فيلم ، اين صحنه طراح با.سازد باورپذير برايش را فيلم و بنشاند سينما در را بيننده
نمايشگاه يك براي را خود كه حالي در هنري ، حوزه در واقع آتليهاش در قديريان ، عبدالحميد
.ميكنم گفتوگو ميكند ، آماده نقاشي
هواپيمايي كه شد وارد شما كار بر ايراد اين پست ارتفاع فيلم ساخت از پس قديريان آقاي*
در مطالعه.نميشود ساخته ديگر هواپيما نوع اين و دارد مهندسي اشكال ساختهايد ، شما كه
است؟ نزديك واقعيت به چقدر شما طراحي و دارد ضرورت چقدر صحنه طراحي كار
صحنه طراحي چطور كه شد اعتراض داوران هيات به وقتي.نبوده ميگوييد شما كه طور اين
آن خارج با هواپيما داخلي طراحي كه بود اين آوردند كه دليلي نديدهاند ، را پست ارتفاع
هواپيماي حدود 8 من.است چگونه هواپيما داخل بگويد نميتواند هيچكس ولي.است متفاوت
مناطق مخصوص هواپيما نوع اين.بود متفاوت هم با آنها داخل كه ديدم ايران در را فرانشيب
و ميكند استفاده آن از هوايي نيروي هم ايران جنوب در.دارد عايق لايه چند كه است حاره
.است كوچك اندازه همين به آن داخل
نكرديد؟ استفاده اسقاطي هواپيماي يك از چرا بود؟ چه دكور ساخت ضرورت اصلا*
در شدم متوجه خواندم ، را فيلمنامه كه زماني.بيفتد اتفاق همين بود قرار توليد لحاظ از
نورپردازي و حركت فيلمبرداري ، امكانات با شما اگر كه است اين هم علتش شده كار پلاتو
ميتوان زاويه چند از فقط واقعي هواپيماي در كه ميشويد متوجه باشيد آشنا اسكوپ ، فيلم
و نكردهام خاصي كار من.بود شده ساخته جداشونده قطعه از 40 هواپيما اين.كنيد استفاده
.است فني كار يك اين.كرد نگاه آن به هنري صحنه طراحي ديد از نبايد
ميشود؟ چه هنري خلاقيت تكليف پس*
نورپردازي براي او كه امكاناتي و فيلمبردار كار شيوه با آشنايياست فني خلاقيت يك اين
احتياج زبان و تهيهكننده مشكلات و كارگردان سياق و سبك با آشنايي و ميخواهد وسايلش و
كه كاري تنها.است هواپيما يك فقط اين.است مهندسي خلاقيتش ، جنس ولي.دارد خلاقيت به
.است رنگها هماهنگي بكني ميتواني
چيزي؟ چه در رنگ هماهنگي*
.صندليها و ديوار زمين ، رنگ هواپيما ، خود در
كردهايد؟ توجه هماهنگي به فقط يا بودهايد خاصي مفهوم دنبال رنگها انتخاب در*
داخل بودن خاكستري مبحث اوليه مباحث در ولي.كرد توجه هنري مباحث به نبايد كار اين در
پيدا نمود رنگي خاكستريها كنار در آدمها لباسهاي آنكه برايكرديم مطرح را هواپيما
نباشند ، خاكستريها اگر كه نقاشي مثل درست.است هنري بحث نيست حسي بحث اينميكند
را هنرپيشه بتواند تماشاچي اينكه براي هم سينما در.ميكنند خنثي را يكديگر رنگها
.باشند داشته وجود خاكستريها بايد ببيند ،
.ندارم خاطر به را چيزي نارنجي لباس يك جز بازيگران از من ميافتد؟ اتفاق اين آيا ولي*
در لباس انتخاب با رابطه در ما اينكه ضمن.ميبينيم را مختلف توناليتههاي كار در ما
كه 90 كرد توجه مهم پارامتر اين به بايد كه چرا.نكنيم اغراق كرديم سعي شخصيت ، با رابطه
انتخاب را رنگي هر ما اينكه ضمن.باشد كننده خسته نبايد و است ثابت محل يك در كار درصد
توناليتههاي ما.ميشد رنگي بازي يك به تبديل و داشت احتياج مكمل رنگ به ميكرديم ،
بود كار در كه هم رنگهايي و داشتيم داستان بر حاكم شخصيتهاي در نوعي به را مختلف
به كه ميكرديم طراحي لباس بايد ما بنابراينهستند كار در كه است شخصيتهايي مابهازاي
.بخورد بازيگر فليني شخصيت
بوديد؟ انديشيده تدبيري چه قاسم براي*
اين كه كرديم فكر اين به ما.رسيديم فرم اين به تا زديم حرف خيلي قاسم با رابطه در
.پوشانديم را همان و ميپوشد لباسي چه شخصيت
رسيديد؟ درست نتيجه به نظر ، اين از ميكنيد فكر*
.دارد طراحي فيلم اين نشدند متوجه اصلا خيليها اينكه خاطر به بله
يا شود ديده بايد فيلم در صحنه طراحي آيا كه ميآورد وجود به را بحث اين شما حرف اين*
خير؟
صحنه طراحي قاعدتا ميسازيد ، اساطيري فيلم يك شما وقتيبرميگردد فيلم به اين
مهمي خيلي بياني زبان ميتواند صحنه يعني.كند كمك لحظه در هنرپيشه ، عظمت به ميتواند
رئال فيلم چون.است بسته صحنه طراح نهاني زبان پست ، ارتفاع مثل فيلمها بعضي در.باشد
صحنه طراح مريم ، حضرت مثل سمبليك و تاريخي فيلم يك در برعكس.باشد باورپذير بايد و است
.دارد شخصيت و بيان بازيگر اندازه به خودش كه كند طراحي را فضايي بايد
امكاناتي و فيلمبردار كار شيوه با آشنايي
آشنايي ميخواهدو نورپردازي براي او كه
دارد خلاقيت به احتياج كارگردان سياق و سبك با
|
|
آبستره كاملا فضا و ميريزد هم به رئال فرم يكباره ميبينيم ، ما فيلم آخر سكانس در*
داديد؟ قرار فيلم نهايي هدف خدمت در را كارتان چقدر صحنه طراح بهعنوان شما ;ميشود
است ، صحنه طراحي به مربوط نما اولين.ميشود شروع صحنه طراحي با ميشود ، شروع وقتي فيلم
خاص فيلم يك در.ميزند حرفي و ميآيد هنرپيشهاي يك بعد ميبينيد ، را سكانسي يك شما
در كنم دخالت مسائل از سري يك در نبود قرار اصلا مندارد را خودش خاص جاي صحنه طراح
.نكردم و بكنم دخالت بود قرار يا ميكردم ، را كار اين قبل فيلمهاي در كه صورتي
بوده؟ چه دخالتها اين و*
چه به كار اين كه ببينم بايد كنم ، شروع را كار يك ميخواهم وقتي.ندارم ذهن حضور
كرده انتخاب خوب را هنرپيشهها حاتميكيا آقاي دارم؟ تواني چه من و دارد نياز چيزهايي
از يكي مورد در من.كرد انتخاب و ديد لباس با را هنرپيشهها اين بايد ولي بود
من وليبزني طرحي بايد طراحي تو گفتند من به.است خوب تنش لباس همين گفتم هنرپيشهها
روسري براي ما.كند برآورده را خودش نياز بايد كار كه معتقدم و دربياورم ادا نيستم بلد
هم و بيايد ايشان به هم كه ميخواستيم را چيزي يك چون.شديم اذيت خيلي حاتمي ليلا خانم
خاطر به برود ، خارج به است قرار اگر كه معمولي زن يك.بدهد او به را معمولي مادر يك حس
خودم خانه در آخر در.برسد خودش به نميخواهد او.كند زندگي ميخواهد نيست ، بازي قرتي
چيزي همان ديدم و كردم حاتمي خانم سر را همان.آمد خوشم و ديدم دخترم سر را روسري يك
چيز هر نياز به بسته.داد اهميت چيز همه به نبايد صحنه طراحي كار در.ميخواستيم كه است
و نكاتي چه فيلم ، يك در كه بدهد تشخيص كه است زماني طراح هوشمندي.كرد توجه آن به بايد
.است مهمتر موضوعاتي
باشد؟ داشته سبك يك خودش براي ميتواند صحنه طراح آيا*
.نيست دارد ، وجود نقاشي مكاتب در كه معني آن به سبك و است مهم خيلي سليقه صحنه طراحي در
مهمترين جا اين در نيست ، اينطور سينما در ولي است ، فرد انتخاب به چيز همه نقاشي در
وجود به سبك زماني.است انتخاب ميكنيم ما كه كاريميشود گفته ما به كه است مضمون چيز
باشد ، داشته نگاه نوع يك صحنه طراح اگر.باشد داشته فلسفي تفكر و ديد نوع يك كه ميآيد
چه كه فهميد ميشود آثارش ، بر كلي مرور يك در و ميكند انتخاب آن اساس بر را كارهايش
فيلم ، همين لباس طراحي در مثلا.است مهم بسيار هم سليقه بحث سينما در.دارد نگاهي نوع
نشات ولي ميآيند ناخودآگاهي نظر به كه ميكنيم كارهايي وقتها بعضي ما كه است درست
آشنا رنگ با و نقاشم من.دارد تكنيكي و تخصصي گذشته يك هركس.هستند ما تفكر از گرفته
برخي جواب در منباشند خاكستري بايد اصلي نفر دو لباس چرا كه ميكنم فكر اين به.هستم
نگاه نوع اصلا كه بگويم بايد ميدانند سياسي آدمي را حاتميكيا آقاي كه روزنامهنگاران
محض به چون.نيست سياسي آدمي حاتميكيا ، آقاي كه است نكته اين مويد شخصيت دو اين به
قرار فيلم اين.كند پيدا را آن نمود فرم قالب در ميكند ، سعي ميشود ، سياسي آدم اينكه
دليل.بكشد پيش را سياسي و گروهكي بحث يك نه كند ، منتقل شما به را حس يك فقط كه بوده
تن قرمز لباس مثلا بگويد من به ميتوانست.است فيلم لباس و صحنه طراحي همين هم آن واضح
نمايندههايي هواپيما در ما و ميگويد را اجتماع يك درد فقط واقع در او.بكن من بازيگر
اين طراحي در ما.كنيم دلسوزي بشر براي بود قرار ما.ميبينيم را اجتماع مختلف طبقات از
فرم ميخواست قرمز روبان فيلم در او.ميبينيم را حاتميكيا آقاي پنهان لايههاي فيلم
.بود مهمتر مضمون جا اين ولي بود ، مطرح فرم مضمون ، از بيشتر پس كند تجربه را
باشد باورپذير برايش تا بدهيد نشان بيننده به را هواپيما حركت كرديد ، سعي چقدر شما*
.است حركت حال در هواپيما
چگونه دوربين حركت اينكه بود سينمايي جنس از آن مهندسي فيلم اين طراحي در اصلي نكته
ديده بهتر صحنه طراحي شد باعث كارش نوع با حاتميكيا آقاي باشد؟ كجا لنزها جاي و باشد
فقط ميدهند ، نشان را حركات كه هستند برشها اين.ندارد حركتي هوا در هم هواپيما.شود
ما اينكه ضمن.گفتم كه بود مواردي محاسبه ما كار.ميشويم متوجه را حركت ما سقوط هنگام
!بيشتر نه انديشيديم ، دارد ، وجود ايران در كه فني تواناييهاي اساس بر
ديگر ، عوامل با صحنه طراح ارتباط بدانم ميخواستم.زديد حرف فيلمبرداري با رابطه در*
است؟ مهم چقدر..و صدابردار فيلمبردار ، كارگردان ، مثل
تمام و باشد داشته ارتباط عوامل تمام با بايد كه است گروه افراد معدود جزو صحنه طراح
و فيلمبردار با خصوص به.است مهم خيلي تصميمگيرياش در چون.بشناسد را آنها فني مسائل
نشان را خودشان هم كنار در لباس طراحي و گريم.باشد داشته آشنايي بايد آن تخصصي رشته
.كند استفاده توانشان به بسته آدمها از كه است طراح هوشمندي به مربوط قضيه اين.ميدهند
بدهد فضا آن در را پيشنهادهايش و بشناسد دارد ، سوررئال ذهن كه را كارگردان فلان مثلا
فيلمبردار ، خاطر به من كار يك در است ممكنبكشد بيرون را آدمها بالقوه نيروهاي و
پس كنم ، كار مختلف گونههاي به ميتوانم من كه آنجايي از.بدهم كم يا زياد را پنجره
بكنم ، را طراحي هر من بالاخره.بدهم دخالت هم را اجزا و نكنم فكر سليقه به فقط ميتوانم
در.بدهيم طرح بعد و بشناسيم را آدمها سلايق و نيروها بايد ما كند ضبطش بايد فيلمبردار
.بدهيم او به را امكانات اين و دارد نياز امكاناتي چه بدانيم بايد فقط هم صدابردار مورد
.باشد چرخه دو اين ميان ارتباط يك بايد دارد ، را خودش خاص طراحي هم صدابرداري*
صدا.درگيريم تصوير با ما.ميآيد تصوير از پس هميشه صدا.ندارد ارتباطي معنا آن به
وقت آن.ميشود نواخته صحنه در كه ميشود مهم ما براي زماني موسيقي.ميماند موسيقي مثل
كار اين در.كنيم آماده را آن و شود استفاده سازي چه از كه بدهيم طرح يا بدانيم بايد ما
.داد انجام بسته و محدود فضاي آن در را سختي بسيار كار صدابردار
هستيد؟ راضي كرديد ، انتخاب را كار اين اينكه از*
فرق جنگي فيلمهاي يا و مقدس مريم مثل ديگر فيلمهاي تمام با بود متفاوت تجربه يك اين
منطقي و دوستانه فضاي يك در كار و بود متفاوت فرم يك حاتميكيا با كردن كار.ميكرد
.شد انجام
صدا يك و هزار
ايران نوين سينمايي بنيانهاي
رزنبام جاناتان
اشكوري صدر پويان
.است درآورده تحرير رشته به را فراواني آثار ريدر ، شيكاگو نشريه منتقد رزنبام ، جاناتان
و هاليوود تباني چگونگي بر است شرحي (Movie Wars) فيلمها جنگ نام با او كتاب آخرين
به همگان تشويق او هدف 2001A Cappella).سينمايي محصولات كردن محدود در جمعي رسانههاي
.است سينما باب در انتقادي گفتمان
كه صدا يك و هزار عنوان با است ايران معاصر سينماي درباره برنامهاي به مربوط زير متن
جولاي تا 21 9).رسيد چاپ به Brisbane فيلم بينالمللي جشنواره يازدهمين كاتولوگ در
مازيار) ايراني سبك به فوتبال ،(جليلي ، 2001 ابوالفضل) دلبران برنامه ، اين در (2002
مهرانفر ، فرهاد) هورام چريكه ،(عبدالوهاب ، 2001 محسن) عباس حاج همسران ،(بهاري 2001
حميد) سفيد خواب ،(رضاميركريمي ، 2001) ماه نور زير ،(پيامي ، 2001 بابك) مخفي ، راي(2000
.شد داده نمايش (جبلي ، 2001
فجر ، فيلم جشنواره داوران هيات از عضوي عنوان به ايران از ديدارم تنها در گذشته سال
اين تا (غربيها يا) آمريكاييها شما چرا كه ميپرسيدند مكررا ايرانيان از بسياري
آيا كه ميكردند استدلال طور اين ادامه در گاهي و داريد دوست را ايراني فيلمهاي اندازه
نشان را ايرانيها فقر ميپسنديد ، شما كه طور همان ايراني فيلمهاي كه نيست دليل اين به
زيادي تعداد كه باشد دليل اين به بيشتر مورد اين در كنجكاوي كه ميرسد نظر به ميدهد؟
كشور داخل در درآمدند ، نمايش به خارج در كه ايراني معتبر و ارزشمند هنري فيلمهاي از
صفحه از كه آمريكايي روز فيلمهاي رواج از حتي موضوع اين.شدند مواجه شكست با يا توقيف
من پاسخ ذهنيت ، اين بااست كرده جلب خود به را بيشتري توجه ميشوند ، دزديده سينما
نيست ، انكار قابل فقر كشيدن تصوير به در ايراني هنري فيلمهاي گرايش:است بوده اين هميشه
فكر اگر و بكشند تصوير به را ثروتمندها دارند ، تمايل هم آمريكايي تجاري فيلمهاي اما
ما اندازه به هم شما ميدهند ، نشان ما زندگي شيوههاي از را درستي چهره آنها كه ميكنيد
جين دو يك و رسيده خود اوج به ايران اخير سالهاي در سينما تب.بود خواهيد اشتباه در
آن خلال از ميتوان كه ميآورد فراهم را راهي سينما زيرا است ، رفته چاپ زير فيلم مجله
در اخيرا كه ايراني فيلمساز و منتقد سعيدوفا مهرناز.يافت دست اجتماعي بالاي مدارج به
با را ايران فيلمسازي در جاري گرايش داشته ، همكاري او با كيارستمي ، درباره كتابي نگارش
مخملباف ، محسن اعتبار شك بدون.است كرده مقايسه بسكتبال به آمريكا يهودي جوان سياهان كشش
افتخارات به و شد تبديل موفق و نوگرا فيلمسازي به سنتي و بنيادگرا كارگرداني از كه
آن كيارستمي كه كلوزآپ فيلم در مثلا.دارد واقعيت همين در ريشه پيوست ، خود ملي فرهنگ
مقام و احترام به دستيابي براي بيكار صحافي است ، ساخته واقعي داستاني اساس بر را
كه شد سبب سينما ، پرده بر حقيقت اين بروز و ميكند معرفي مخملباف را خود بالاتر اجتماعي
.باشد خود زمان در ايران نوي موج اثر تاثيرگذارترين فيلم ، اين
بيشتر كه چرا.نيست بيتاثير هم تهران شهر اجتماعي ساختار كه ميرسد نظر به
زندگي تهران شهر شمال نام صاحب مناطق در كيارستمي ، مثل ايران ، سينماي حرفهايهاي
كه ميدهد ترجيح دانست ، حرفهايها از را او بايد روزها اين كه مخملباف اما.ميكنند
و كيارستمي.دارد نگاه شهر جنوب در را (مخملباف فيلم خانه) توليدياش كارگاه و آموزشگاه
مثل مسائلي به اخيرشان آثار گرايش كه اجتماعي وجدان با هستند فيلمسازاني دو هر مخملباف
مناطق در سكونت مشخصا مخملباف وجود ، اين با.است بوده فقير و مرفه طبقه متقابل ارتباط
سينماي حقانيتگرايش خصوص در مباحثه براي شايد قضيه اين.ميدهد ترجيح را تهران متوسط
سينماي خاص تعابير مثلا كه موضوعي.باشد مناسب بهانهاي فقر نمايش به ايران نوين
.ميبرد سوال زير قومياش گرايشات با رابطه در را جليلي ابوالفضل
فيلمهاي اما نيست انكار كشيدنفقرقابل تصوير به در ايراني هنري فيلمهاي
گرايش
بكشند تصوير به را ثروتمندها دارند تمايل
هم آمريكايي تجاري
نقاط بسياري از جوانتر آن رايدهندگان و هستند سال زير 21 ايران ، معاصر جامعه درصد 65
نظر به حقيقت ، اين به توجه با (شد ديده مخفي راي فيلم در كه طور همان) هستند جهان ديگر
به احترام با جامعه ، اصلاحطلب و بنيادگرا عناصر ميان ارتباط برقراري در سعي ميرسد
نور زير و باشد مهم جامعه مختلف طبقات ميان رابطه اندازه به مختلف ، نسلهاي ارزشهاي
با مثلا كه هستيم روبهرو تناقض يك با ما بنابرايناست مورد اين از خوبي بازتاب ماه
پيش ، سال چند همين تا جهان نوجوان فيلمساز مشهورترين ايراني ، زنان محدوديتهاي وجود
تناقض.(1998) ساخت را سيب نام به سينمايياش بلند اثر اولين كه بود مخملباف دختر سميرا
است ، سياه خانه.دارد وجود ايراني فمينيست و فقيد شاعر فرخزاد ، فروغ مورد در مشابهي
و است فرخزاد سينمايي اثر تنها و جذامي بيماران درباره كوتاهي مستند محصول 1962 ،
.دانست ايران نوي موج زودهنگام منادي را آن ميتوان بيترديد
ايران نوين سينماي هنري خصوصيات از بسياري بر عميقي تاثير دست ، اين از اجتماعي حقايق
ميتواند خانه از بيرون نماهاي در زنان نمايش به ايران هنري سينماي گسترده گرايش.دارد
در زنان سوي از حجاب كاربرد عدم وجود با كه باشد خانه در حجاب موضوع از ناشي حدودي تا
در ممارست اين اما.است كرده ممنوع حالت اين در را آنان كشيدن تصوير به خانه ، محيط
كه آنجا تا است ، داشته دنبال به هم جالبي اجتماعي نتايج خانه ، از بيرون فيلمبرداري
مرفه و متوسط طبقات نماد عنوان به كيارستمي فيلمهاي در را ماشين بهكارگيري ميتوان
پنجره.داد قرار هنري و اجتماعي مباحثه مورد آن پنجره بودن بسته و باز لحاظ از جامعه ،
عابرين با وقايع تبادل باز پنجره و ميآورد فراهم راننده براي خصوصي و شخصي فضايي بسته
در خصوصي تجربهاي با عموما دوربين ، مقابل در فيلم رفتن پيش با كه داشت خواهد پي در را
رشد و سينما ارتباط بر فرضيات اين همه نهايت ، در و بود خواهيم روبهرو عمومي فضايي
.دارد دلالت جامعه ، مختلف طبقات اجتماعي
نقاب
خويشتندار و مصمم اينسان
سجاديه گلچهره
كمانگيري بابك
كيفيت كه دليل اين به نه ميروند ياد از گاهي كه هستند بازيگراني ايران سينماي در
به شايد بلكه شوند فراموش بايد كه هستند كساني نوع از اساسا يا است پايين كارهايشان
آيا اينكه بحث.هستند كمكار ميگذارند يادها در كه نقشهايي از فارغ كه است دليل اين
يكي حال هر به ولي نيست آن طرح براي مجالي شايد كاري گزيده با است مساوي دقيقا كمكاري
.است سجاديه گلچهره بازيگران اين از
از زيادي چيز نيست وي فعاليتهاي متن و حاشيه در زيادي اخبار و نميكند مصاحبه او
كم او به راجع هم اخبار و - شود افشا بايد حتما آيا - نميشود افشا واقعياش زندگي
يا بعدها كه ميگذارد جاي به ما ذهن در را حالتهايي و ميآيد سال چند هر او ميشنويم
گرچه ميآوريم ياد به را حالتها آن آوايي ، شنيدن يا و چيزي مشاهده هنگام در بعدترها
.نباشد يادمان در بخصوص لحظه آن در او چهره شايد
به اينكه بدون خواستيم وقت هر يعني بياوريم ياد به آسانتر خيلي را او بخواهيم اگر ولي
واقعياش ساختار در را رفتارش و سكنات كنيم وارد فشار نامش يادآوري براي ذهنمان
تنها اين ولي باشد آن زماني قرابت دليلش شايد حالا است خوبي مثال هيوا كنيم بازشناسي
قابل طرز به را دارد وجود شخصيتش در كه زمانزدگي نوعي به و دلمردگي او ، نيست دليلش
هيوا در او شخصيت تهديد در كه ابتذالي و تكرار ورطه به اينكه بدون ميدهد ارائه باوري
درستي به خود صورت لرزشهاي و حركات از - نمونهاي طرز به - فيلم اين در او.بيفتد بود
از زنگزده ميميكهاي با حركتي حساسيتهاي اين تفاوت به تا ميكند استفاده مهارت با و
.بريم پي ميكند سرخورده و عصبي را تماشاگر كه باري حماقت و اغراقآميز نوع
تا گرفت قرار موفق فعاليتهاي از مجموعهاي متن در كه بود خوششانس شايد هيوا در او
باشد كارگردانش ساخته بهترين نوعي به شايد فيلم اين زيرا برآيد نقش ايفاي پس از بتواند
خصوص به مورد اين در اينكه.بود خود نقش موفق ايفاگر مدتها از بعد نيز هاشمپور حتي و
براي سجاديه بازيگري ممكن ظرفيتهاي اكثر از كه است دليل اين به بيشتر ميكنيم تاكيد
را خود بازيگري تواناييهاي از مجموعهاي او ديگر زباني به.است شده استفاده شخصيت اين
در جوش و جنب و پويايي تا رعنا در حركاتش ثبوت و سكوت از است گذاشته نمايش معرض به
.ميبينيم هيوا در را همگي خورشيد سرزمين
نقشهاي برگزيدن در سعي و بوده كمكار او گرچه كه ميشود مشخص وي كارنامه به نگاهي با
حتي يا و قوي بسيار فيلمهاي از مجموعهاي نميتوان سختگيرانه ديدي با ولي داشته ويژه
براي مجبوريم ايران سينماي كلي وضعيت به توجه با اما كرد پيدا وي كارنامه در را مهم
.شويم قائل احترام بازيگر يك عنوان به وي انتخابهاي مجموعه
سجاديه مجرد ظرفيتهاي براي مشابهي مجال تقريبا هرسه گرگ ردپاي و گروهبان مار ، دندان
ولي ميگذارد نمايش معرض به فيلم سه اين در را خود بازي كلي فرم او گرچه آوردند وجود به
.كند جمعآوري خود بازيگري كارنامه براي توجهي قابل خيلي امتيازات نميتواند
بگيرد شكل سريالها خاطرهسازترين از يكي تا است همبازي پرستويي پرويز با او رعنا در
و ثبوت و سكون عنصر.ميشود نقشهايش يادماندنيترين به از يكي به تبديل اتفاقا كه
ايران سينماي در مدتها كه ميبينيم را تصويري ميدود چهرهاش خطوط در وقتي اقتدار ،
كه لبخندي با درونگرا و باصلابت مقتدر ، حال عين در و آرام و ساكت تصويرزني.نديدهايم
نوع و خصيصه اين شايد البته دارد شدنش ظاهر از فراتر كاركردي نشود ظاهر لبانش بر اگر
چون مياندازد مخاطره به را او فعاليت وجوه دارد كمكم ميرسد بهنظر تكراري كه او بازي
محيط با خود تعامل از سرشار بازي با كه جايي مينماياند رخ خورشيد سرزمين در تفاوت بحث
ميرسيد نظر به هميشه كه فراواني انرژي گويي ميگذارد نمايش به را پرشور و انرژيك شخصيت
هيوا ، حدودي تا و فيلم اين از فارغ.است شده آزاد يكباره به دارد نهان نقشهايش پس در
و ميكند بازي شدهاي مرزبندي شدت به طرز به او ميرسد نظر به تكراري سجاديه بازيهاي
_ مواردي معدود در گرچه است كرده ايجاد شدهاي تعريف محدوده خود حركات از هريك براي
.بشكند درهم را شدهاش خطكشي مرزهاي و رود فراتر ابعاد اين از ميكند سعي _ هيوا
به پرداختي با كه فيلمي سينماهاست ، پرده روي نگين فيلم هماكنون سجاديه گلچهره از اما
و ميكند دنبال را جامعه زنان مشكلات و فراري دختران شده ، نخنما موضوع ضعيف غايت
فجر فيلم بيستم جشنواره در نگين وقتي.ميرود بههدر فيلم اين در سجاديه بازي متاسفانه
اختصاص سجاديه گلچهره از تجليل به بخشهايش از يكي كه جشنوارهاي _ درآمد نمايش به
ضعيف عوامل مجموعه به آنكه از بيش كه حسرتي گرفت فرا را ما حسرت از موجي بود ، يافته
حضوري برميگشت ، فيلم اين در سجاديه حضور به باشد مربوط _ بود انتظار قابل كه _ فيلم
نداشت او بازيگري كارنامه فيلمهاي ديگر بر اضافه چيزي نهتنها كه نافرجام و بيدليل
.نداد نشان هرگز را ميشد پررنگ فيلمش چند در كه بهخصوص مايههاي آن بلكه
بهخصوص _ تماشاگران براي را خوبي رهآورد سجاديه ، ديدن براي انتظار سال چند هرحال به
مادر يك عنوان به او مشاهده است نياورده ارمغان به _ آمد بهعمل تجليل او از كه سالي در
و افتاده انسان قاچاقچيان دام به و كرده فرار خانه از دخترش كه كشيده رنج و مصمم زنداني
همه افشار ، مهناز و خواستگاري و بوده زندان در قبلا كه قديمياش دوست از او خواستن كمك
.نيست خوشايندي تصوير اصلا نيست ، خوشايندي تصوير اينها
گردون
بنبست از خروج مخاطب درك
رجبي حامد
از _ فيلم يك پخش و توليد مراحل تمامي در هزينهها اين و است پرهزينهاي هنر سينما
فيلمها از ميليمتري كپي 35 تهيه هزينهها اين از يكي.شدهاند پخش _ انتها تا ابتدا
از كه سينمايي سالنهاي امروز از دورتر كمي زماني در.است سينما سالن در نمايش براي
.كنند استفاده مشترك طور به فيلم كپي يك از بودند ناچار نبودند ، برخوردار بالايي درآمد
در مدام پسركي آن در كه باشيد داشته ياد به را "پاراديزو سينما" فيلم زيباي سكانس شايد
نه روزگاري در.ببرد مختلف سينماهاي به را فيلم كپي يك بتواند تا است ركابزدن حال
.ميافتاد اتفاق اين هم تهران سينماهاي در دور ، چندان
سينماهاي تعداد به ديگر كه است مدتها اكنون اما.ماست حرف پر مدعاي "موتوري رضا" فيلم
در آمهنابا الخاندرو ساخته "ديگران" فيلم نمايش.ميشود تهيه كپي فيلم ، يك نمايشدهنده
جشنواره در نمايش براي كه فيلم اين از كپي يك تنها حاضر حال در.دارد ديگري حكايت ايران
در مااست گردش در نياوران فرهنگسراي و مركزي و فرهنگ سينماي سه در بود شده تهيه فجر
فيلم اين از ديگري نسخههاي تهيه در سعي چرا كه نكته اين به پرداختن قصد كوتاه مجال اين
هيچ در فيلم اين كه اين وجود با كه است توجه شايان نكته اين اما.نداريم را نميشود
بر چه هر كه طوري به.است بوده خوب بسيار آن از مردم استقبال ندارد كامل نمايش سينمايي ،
شود ، كاسته آن تماشاگران تعداد از كه اين جاي به ميشود ، افزوده فيلم اين اكران زمان
پخش تلويزيون از تيزري فيلم اين تبليغ براي كه است حالي در اين و ميشود بيشتر تعدادشان
كه ميرسد نظر بهاست شده تبليغ آن براي سينما تخصصي مجله چند در تنها و نميشود
تبليغات همان يعني ;داشتهاند عهده بر مردم خود را فيلم اين تبليغات در سهم بيشترين
در كسي حداقل چون - باشد ايران در فيلم يك براي تبليغ نوع بهترين شايد كه دهان به دهان
.نميكند شك آن صداقت
دالبي سيستم به مجهز كه تهران سينماهاي برخي در خارجي فيلمهاي كه اخير سال چند در
سينما بين در "ديگران" فيلم موفقيت به است نتوانسته فيلمي هيچ ميشوند اكران هستند ،
غايب خاطر به بتوان شايد نخست وهله در را موفقيت اين دليل.كند پيدا دست ايراني دوستان
وقتي كه است طبيعي حال هر به.دانست ايران سينماي در وحشت سينماي نام به ژانري بودن
دليل ميخواهند شايد.بشتابند آن سوي به اشتياق با ميشوند مواجه ناياب چيزي با مردم
اين كه نميخواهند هم شايد بدانند را ژانر اين درباره ايران سينماي دستاندركاران سكوت
اين از فيلمي بتوانند ديگر وقت چند كه نيست معلوم چونبدهند دست از آساني به را فرصت
ضمير ارضاي نوعي را ترسيدن به اشتياق ميتوان ديگر سوي از.ببينند سينما سالن در را نوع
را خود تماشاگران رواني تخليه امكان فيلمها گونه اين معمولا چون.دانست ناخودآگاه
سالن بروزشان براي جا بهترين ميرسد نظر به كه رواني فشارهاي تخليهميآورند فراهم
.باشد سينما
اين چونكرد خلاصه وحشتزا كلي عنوان تحت صرفا نميتوان را فيلم اين موفقيت اما
شدن ميخكوب باعث "ديگران" فيلم از بيش مراتب به كه است همگان دسترس در فيلمهايي روزها
تنها لحظات اين از - وحشتزا لحظات به اتكا جاي به ديگران فيلم اماميشوند تماشاگران
اين و است داده جاي خود دراماتيك دربافت را وحشتزا عوامل _ هست فيلم در مورد سه يا دو
وحشتي تنها اين ، و ميشوند تماشاگر وحشت باعث كه هستند پرسشها و تعليقها شخصيتها ،
لحظه تا بگيرد آرامش رنگ چيز همه دوباره و شود ظاهر لحظهاي براي كه نيست تكاندهنده
فرو با نهايت در و ميگيرد شكل فيلم رفتن جلو با آرامي به وحشت اين بلكهبرسد فرا بعدي
نقاط درباره ترديد ايجاد و ميكنيم زندگي آن در كه جهاني درباره ما تصورات بعضي ريختن
حاصل وحشت اين واقع در.ميكند ترس ايجاد بوديم ، كرده تكيه آنها بر همواره كه اتكايي
.است هستي درباره شك ايجاد و ما ذهن در گرفته شكل قطعيات شدن ويران
وجود.است آن طبيعي ماوراء جنبه ايرانيان ، ما براي خصوص به فيلم ، اين جذابيت ديگر عامل
افزوده ، جذابيت اين بر چه آن اما.هست جذاب خود خودي به خانه يك در سرگردان ارواح
فيلمهايي بيشتر در معمولا.است قطعي حقيقتي عنوان به فيلم ، در ارواح اين شدن پذيرفته
به وحشتزا عامل فيلم پايان در كه است اين بر سعي همواره ميشود ، ساخته زمينه اين در كه
معمولا دارد سروكار طبيعي ماوراء عوامل با فيلم كه هنگامي فرمول اين و شود محو گونهاي
انساني _ واقعي موارد به عوامل اين انتساب با يا يعنيميشود اعمال بيشتري سرسختي با
ماوراءطبيعي عناصر وجود مورد در توهمي آمدن وجود به باعث ديگر قالبي در فرورفتن با كه
هر به حال _ واقعي دنياي از فيلم پايان در عناصر اين بربستن رخت بالاخره يا و - شده
باشد پاسخي فيلم اين موفقيت شايدميگيرد صورت - كرد رجوع و رفع را قضيه بتوان كه شكلي
به مجبور آنها با رابطه در كه آثاري با ايراني تماشاگر ميكنند فكر كه كساني براي
اين پايان در هميشه حال هر به.كند برقرار ارتباط نميتواند است ، معنا توليد در مشاركت
پايان چگونه فيلم اين كه است اين سر بر بحث تماشاگران براي جذاب نكات از يكي فيلم ،
مييابد؟
مردم.دانست آن اول نقش بازيگر بايد هم را فيلم اين موفقيت عوامل از يكي ديگر سوي از
سينماي ستارگان درباره دقيقي اطلاعات معمولا جهان ، روز فيلمهاي پيگيري با كه ايران
طبعا ميخوانند ، سينمايي نشريات در مرتب طور به را آنها به مربوط اخبار و دارند جهان
كرد خواهند سعي است ، كرده بازي آن در كيدمن نيكول كه ببينند نمايش حال در را فيلمي وقتي
.ندهند دست از را سينما پرده روي او ديدن شده كه هم بار يك براي
ميتواند دادند ، نشان آن از دوستان سينما كه خوبي استقبال با ديگران فيلم حال هر به
باعث فيلم اين شايد.باشد ايران سينماي دستاندركاران براي افراد اين ذائقه معرفيكننده
به آوردن روي جاي به دارند ، را سينما از ايران مردم تدريجي شدن دور دغدغه كه كساني شود
پيدا سوق فارسي فيلم ساختن سوي به ايران سينماي شدهاند باعث كمكم كه فرمولها برخي
را خود اساس كه فيلمهايي ساختن جاي به تا برآيند تازهتري راهحلهاي يافتن پي در كند ،
توليد با شعور و فهم اين به احترام با ميگذارند ، ايران سينماي مخاطبان بودن شعور كم بر
.شوند خارج بنبست اين از ميدانند ، خود مخاطبان اصيل نيازهاي را خود مبناي كه فيلمهايي
|