غرب در جدايي
واژگاني مشكلات
6_ چيست؟ فلسفه
1_ عراق در معاصر اصلاحگر روحانيان
غرب در جدايي
دموكراتيك مشروعيت منبع در نظر اختلاف
فوكوياما فرانسيس
بنابخ حسن:ترجمه
ملت _ دولت از بالاتر مرجعي هيچ به دموكراتيك مشروعيت تعريف در نميخواهند آمريكاييها
باشند قائل قانوني دموكراتيك
چاپ به هرالدتريبون نشريه در كه فوكوياما اوت نهم سخنراني از است خلاصهاي ميآيد آنچه
.است رسيده
چالشهاي كمونيسم به نسبت ويژه مواردي در تندرو گروههاي و طالبان القاعده ، بنلادن ، اسامه
اين بازتر منظري از اما.داشتهاند بر در غرب ليبرال دموكراسي براي را جديتري ايدئولوژيكي
مطرح جهان جوامع بر حاكم ايدئولوژي يك بهعنوان را خود بتواند تندرو بنيادگرايي كه احتمال
افغانستان نظير كشورهايي در.ندارد جذابيتي غربيها براي قرائت نوع اين.است ذهن از دور كند ،
دارد آن از حكايت نشانهها كردهاند تجربه را تئوكراسي يك لواي زير زندگي اخيرا كه مسلمان
.است بوده تنفر مورد شديدا حكومتداري نوع اين كه
به هولناك تهديدي گذرا نگاهي در جمعي كشتار تسليحات به مجهز تندروها است ممكن كه حالي در
.آورد نخواهد بر سر عرصه اين از ميدهد ، رخ باورها نبرد حوزه در كه عميقي چالش اما آيند ، نظر
و مدرنيزهسازي انتها در حال اين با است ، جدي چالشي نمايانگر سپتامبر تروريستي 11 حملات
اين در اما.ماند خواهند باقي جهان سياستهاي در اصلي ساختاري قوانين بهعنوان جهانيسازي
هم هنوز كه است مفهومي واقعا "غرب" آيا:است داده نشان را خود نيز ديگري مهم موضوع ميان
از را خود حمايت بياختيار اروپايي دولتهاي سپتامبر از 11 پس دارد؟ را خود پيشين مصداق
.شدند آماده "تروريسم عليه جنگ" در مشاركت براي بيدرنگ و داشته اعلام آمريكاييها و آمريكا
خود افغانستان در طالبان و القاعده موفقيتآميز سركوب با كه آمريكا نظامي سلطه گسترش با اما
.شد آغاز (اروپاييان سوي از) جديد ضدآمريكايي اظهارات داد ، نشان را
عراق ، ژانويه ، ماه در خود اتحاد وضعيت سخنراني در آمريكا جمهوري رئيس بوش ، جورج آنكه از پس
انتقاد كه نبودند اروپايي روشنفكران فقط اين كرد ، اعلام "شرارت محور" را شمالي كره و ايران
مختلف جهات از را كشور اين نيز عمومي افكار و سياستمداران بلكه كردند آغاز را آمريكا عليه
و ارزشها پيروزي كه ميشد تصور است؟ وقوع حال در اتفاقي چه اينجادادند قرار هجوم مورد
بهعنوان را ليبرال دموكراسي و محور بازار اقتصادهاي كه _ آمريكايي فقط نه _ غربي نهادهاي
براساس سرد جنگ.باشد تاريخ پايان ميسازند ، مطرح امروز دنياي در معتبر گزينههاي تنها
شكافي حال اين باكرد پيدا ادامه آمريكا متحدان شركت با دموكراسي و آزادي مشترك ارزشهاي
در مشترك ارزشهاي احساس و است آمده وجود به دنيا از آمريكاييها و اروپاييان درك ميان عميق
.است باختن رنگ حال
ميتوان آيا ميكند؟ افاده را معنايي بيستم قرن از دهه اولين در هم هنوز "غرب" مفهوم آيا
و غرب تا سايرين و آمريكا ميان است انشقاقي دارد وجود جهانيسازي سر بر اكنون كه اختلافي گفت
محور دو حول شرارت محور سخنراني از پس اروپا و آمريكا نزاع مورد اصلي موضوعات سايرين؟
مورد موارد از آشنا فهرستي اكنون.ميزنند دور بينالمللي قانون و آمريكا يكجانبهگرايي
كه است گرفته قرار كشور اين سياستمداران برابر در آمريكا سياست پيرامون اروپاييان اعتراض
بلكه نميشود ، محدود زمين شدن گرم مورد در آمريكا سوي از كيوتو پروتكل پذيرش عدم به تنها
دفاع طرح پيگيري و بالستيك موشكهاي پيمان نقض ريو ، كنفرانس توافق پذيرش عدم نظير مواردي
زندان زندانيان با شنيع رفتار زميني ، مينهاي از استفاده ممنوعيت با مخالفت موشكي ،
مهمترين.ميگيرد بر در نيز را جنايات بينالمللي دادگاه با مخالفت اخيرا و گوآنتانامو
در كه است عراق رژيم تغيير براي كشور اين قصد اروپاييان نظر از آمريكا يكجانبهگرايانه اقدام
.پذيرفت خواهد صورت همپيمان كشورهاي از يك هيچ كمك بدون لزوم صورت
از آن حركت و آمريكا خارجي سياست در مهم تحولي وقوع معناي به واقع در شرارت محور سخنراني
بوش توسط ژوئن ماه در نظريه اين.بود تروريسم عليه پيشگيرانه اقدام سياست سوي به بازدارندگي
بايد ما":گفت سخنراني اين در وي.گرفت قرار بيشتر تاكيد مورد پوينت وست در سخنراني يك طي
با جدي تهديدات بروز از پيش و كنيم نابود را او طرحهاي بكشانيم ، دشمن زمين به را جنگ اين
".است اقدام راه آسايش و امن راه تنها شدهايم آن وارد كه جهاني در.كنيم مقابله آنان
سرد جنگ از پس جهان فضاي با كه قانون بر مبتني و بينالمللي نظمي كه هستند تلاش در اروپاييان
نظامي رقابت و ايدئولوژيكي نزاعهاي از عاري جهان اين.كنند ايجاد باشد ، داشته سازگاري
راهحلهاي به نسبت مذاكره و گفتوگو اجماع ، براي بيشتري قابليت اساسا كه است جهاني گسترده
و تروريسم عليه پيشگيرانه اقدام حصر و بيحد دكترين اعلام با اروپاييان.دارد مناقشهآميز
.افتادهاند وحشت به ميكنند ، حمايت تروريست از كه كشورهايي عليه
سالهاي طي روابط اين شد خواهد موجب كه دارد وجود اطلس اقيانوس ماوراي روابط در حساسي موضوع
ندارد ، وجود اختلافي هيچ ليبرال دموكراسي اصول و قواعد سر بر.شود تنش و تشنج دچار آينده
.است نظر اختلاف محل دموكراتيك ليبرال مشروعيت اصلي مرجع بلكه
ملت دولت از بالاتر مرجعي هيچ به دموكراتيك مشروعيت تعريف در نميخواهند آمريكاييها
.است مشروعيت داراي بينالمللي سازمان هر تعريف اين اساس بر.باشند قائل قانوني دموكراتيك
اين توافق و مذاكره بر مبتني روند يك طي جهان كشورهاي در قانوني دموكراتيك اكثريت زيرا
بر.شود نقض اعضا از يك هر توسط ميتواند مشروعيت اينميكنند تفويض آنان به را مشروعيت
داوطلبانه توافق نوع اين از مستقل موجوديتي بينالمللي سازمان و قانون يك رويكرد اين اساس
دموكراتيكي مشروعيت به مقابل در اروپاييان كه است حالي در اين.ندارد مستقل ملتهاي دولت بين
اين.دارد ريشه ملتها دولت قدرت از فراتر بينالمللي جامعهاي تمايل در كه دارند اعتقاد
چنين بلكه است ، نيافته تجسم واحد جهاني دموكراتيك قانوني نظم يك در تنها بينالملل جامعه
برعهده را مسئوليت از بخشي كه ميكند اعطا حاضري بينالمللي موسسات به را مشروعيت جامعهاي
نيستند دولتين بين ترتيبات نماينده تنها سابق يوگسلاوي در صلحبان نيروهاي ترتيب بديندارند
.ميباشند بينالمللي جامعه اين هنجارهاي و تمايل از اخلاقي تبلوري بلكه
"هلمز جسي" سناتور توسط كه ملي حاكميت نوع اين از نامعقول دفاع كه آيد وجود به تصور اين شايد
كه هستند جهانيگراياني اروپاييان و بوده آمريكاييها به مختص تنها گرفت ، قرار تاكيد مورد
صادق امنيت خارجي سياست عرصه در تنها كه است واقعيتي اين اما.گرفتهاند قرار مقابل طرف در
كه معنا بدين.درميآيد آب از غلط كاملا ليبرال جهانيگرايي بحث در اقتصادي نظر از و بوده
اعطا ديگر تجاري هيات هر يا جهاني تجارت سازمان به ويژهاي امتياز هيچ مشروعيت اين براساس
يا كار قانون يك اقتصادي نهاد اين كه زماني جهاني ، تجارت سازمان به اروپاييان.نميشود
كه است مواقعي چنين در.هستند بدگمان بسيار ميكند ، نقض آزاد تجارت نام به را زيستمحيطي
و آمريكا يكجانبهگرايي رويكرد.ميورزند تاكيد دموكراتيك حاكميت بر هلمز مانند آنان
زيستمحيطي نگرانيهاي سپس و امنيت _ خارجي سياست مسائل مورد در ابتدا اروپا چندجانبهگرايي
نهادهاي ميان جهاني اقتصاد بر تسلط وجود با اقتصادي حوزه در آمريكا.ميكند پيدا تجلي
.است افتاده گير چندجانبه ،
تريليون به 10 قريب ميشود شامل را نفر ميليون معادل 375 جمعيتي مجموع در كه اروپا اتحاديه
ناخالص توليد دلار تريليون جمعيت 7 نفر ميليون با 280 آمريكا و دارد داخلي ناخالص توليد دلار
دفاعي حوزه در صرف براي را بيشتري مبلغ ميتوانست شك بدون اروپااست رسانده ثبت به را داخلي
كه داد اختصاص حوزه اين به را دلار ميليارد تنها 130 اروپانكرد را كار اين اما دهد اختصاص
از شده گرفته نظر در مبلغ اما.است ناچيز بسيار آمريكا دلاري ميليارد هزينه 300 با مقايسه در
از 11 پس كه هزينهاي افزايش ميزانشود بيشتر هم اين از است قرار دفاعي حوزه در آمريكا سوي
.ميباشد سال يك طي انگليس دفاعي بودجه كل از بيش است ، شده درخواست بوش جورج سوي از سپتامبر
كس هيچ حال اين با است ، داشته محافظهكاري به بيشتري گرايش سال 2002 در اروپا كه وجودي با
شعار بهعنوان را دفاعي هزينه افزايش نشد حاضر اروپا انتخابات در نيز راستگرا نامزد يك حتي
داشته كنترل در را آن تنهايي به خود كه قدرتي ايجاد در اروپا توانايي.برگزيند خود انتخاباتي
تضعيف ندارد ، وجود اروپا اتحاديه فعلي تصميمگيري نظام در كه مشكلاتي وسيله به عمدتا باشد
رفاه ، حوزه در.است سياسي موضوع يك كارآمدتر نظامي قدرت يك ايجاد در ناكامي اما.ميشود
را كشور اين كه دارد وجود اساسي تفاوتهاي سايرين و آمريكا ميان خارجي سياست و تحصيل قانون ،
و خصوصي سرمايهگذاري طرفدار فردگرا ، ديگر دموكراسيهاي از بيش آمريكا.ميكند جدا آنها از
رويكرد اتخاذ مستقيم نتيجه را بيستم قرن اول نيمه خشونتبار تاريخ اروپايياناست مساوات
خود براي را آن دهه 50 در اروپاييان كه اروپا اتحاديه مجلس.ميدانند دولتها در ملي حاكميت
را آنها كنترل ، از حاكميت نوع اين مجدد شدن خارج از جلوگيري منظور به كرد تلاش نهادند ، بنا
.نمايند محدود و منحصر قوانين و هنجارها متعدد لايههاي در
شده خطرناكتر سپتامبر از 11 پس جهان وضعيت اساسا كه ميكنند تصور آمريكاييها از بسياري
باشد داشته اختيار در هستهاي تسليحات حسين صدام مثل رهبري وقتي كه معتقدند آنها.است
تمدن تمام براي تهديدي اين آنان عقيده به.دهد قرار تروريستها اختيار در را آنان ميتواند
آمريكا تمايل و پيشگيرانه حمله دكترين خلق به كه است حدي تا تهديد اين.ميآيد حساب به غرب
.ميشود منجر جهان نقاط تمامي در يكجانبه بهطور نظامي نيروي از استفاده به
زمينه كه است نادري واقعه سپتامبر حملات 11 معتقدند اروپاييان از بسياري كه است حالي در اين
اقدامات و دولتها هوشياري افزايش به توجه با اما است ، آورده فراهم را بنلادن شدن مطرح
مشابهي موفقيتهاي به آينده در القاعده كه احتمال اين سپتامبر از 11 پس بازدارنده و دفاعي
در هستهاي تسليحات گرفتن قرار احتمال كه دارند اعتقاد همچنين آنها.است بعيد بسيار يابد دست
عراق به حمله بنابراين.است كنترل قابل پس اين از او و است بعيد صدام توسط تروريستها اختيار
نتيجهبخش شد ، اتخاذ خليجفارس جنگ از پس كه چنان كشور اين محدودسازي سياست و نيست واجب امري
تندرو بنيادگرايان كه ميرسند نتيجه اين به نهايت در اروپاييان اساس همين بر.بود خواهد
و خاورميانه در آمريكا سياست نتيجه در آنها بلكه نميآيند حساب به غرب براي عمده تهديدي
.كردهاند متمركز كشور اين روي بر را خود فعاليتهاي خليجفارس منطقه
دولت روش بيانگر تنها كه نيست كوچكي مشكل شد حادث سال 2002 در كه آمريكا _ اروپا ميان شكاف
مورد در متفاوت رويكردهاي از شكاف اين بلكه باشد سپتامبر حملات 11 از پس جهاني موقعيت يا بوش
.دارد حكايت وسيعتر غربي تمدن يك در دموكراتيك مشروعيت اصلي جايگاه و مرجع
واژگاني مشكلات
2_ مدرن پست متون ترجمه معضل
متون ترجمه معضلات مورد در يزدانجو پيام سخنراني متن دوم بخش ميآيد پي در آنچه
اشارهاي اول بخش.است شده ايراد نمايشگاه محل در امسال كتاب نمايشگاه ايام در پستمدرنيستي
و واژگان مسئله به كه جزييتري مشكلات به بخش اين در ترجمه امكان فلسفي و عمومي مشكل به بود
.است شده پرداخته ميشود مربوط زباني سنت
ميتوانيم بودريار و دريدا كارهاي در همه از بيشتر را نحوي پيچيدگي اين ميكنم فكر فلسفه در
از يكي شايد.ندارد توضيح جاي هم خيلي و كرد مشاهده ميتوان فوكو كارهاي در حتي.ببينيم
آشنا پستمدرن متون با تعبيرها و تفسيرها طريق از ساكن به ابتدا ما تعبير كه است اين دلايل
بعد و خواندهايم را كسي تاليف يا و تفسير.خواندهايم را دريدا از كسي تعبير ابتداشدهايم
قابل را دريدا مثلا كه بود اين دوستان از بسياري تلاش نهايت.شويم مواجه دريدا با ميخواهيم
اين تلاش ولي باشد داشته دريدا كار نفس با تضادي كار اين شايد اصلا اينكه ، گو ;كنند فهم
ميكند فكر و شده آشنا متون اين با كه فارسياي خواننده حالا.باشد فهم قابل دريدا كه بوده
كلي بهطور چيزي دريدا نه ، كه ميبيند و ميشود مواجه دريدا اصلي متن با ميفهمد را دريدا كه
.است متفاوت
چه دريدا ميفهمد كه ميكرده احساس است ، فهم قابل ميكرده احساس كه متني از دفعه يك او
من نظر به.نميفهمد چيز هيچ كه ميكند احساس بعد و ميشود مواجه دريدا خود متن با ميگويد ،
پروسه اين كه بدهيم اجازه بايد و كنيم تحمل بايد ما خواهناخواه يعني ;دارد وجود معضل اين
آن ;شويم مواجه دشواري اين نفس با تا شوند برگردانده فارسي به اوريجينال متون كه شود شروع
سر بر و كرد صحبت عيني صورت به ترجمهها جور اين معضلات مورد در ميشود ، تازه كه است وقت
داريم هم صوري پيچيدگي پيچيدگي ، بحث در گذشته ، اين از.كرد بحث مباحث ، تكتك تعابير ، تكتك
پستمدرن ، ادبيات در گفتم كه همانطور.ميدهد نشان را خودش ادبيات در هم و فلسفه در هم كه
ارجاع خود ادبيات ميدهند ، قرار مدرنيستي ادبيات قبال در پستمدرنها كه اصلياي آلترناتيو
اثري نفس با و ميكند بازي ادبيات با خودش متن آن در كه ادبياتي است ، متني كه ادبياتي.است
اين دليل به ميكند ، دشوار بسيار را كار اوقات گاهي اين كه ميكند بازي ميگذارد ، جا به كه
ما است ممكن شد ، خواهد دشوار فارسي زبان در زباني ، بازيهاي كردن ايجاد وقتها ، خيلي كه
يا مورد يك حد در اين ولي گرفته صورت بازي اين اينجا مثلا كه بدهيم شرح و كنيم حاشيهنويسي
.است انجام قابل مورد دو
اين تمام و بشود حاشيهنويسي باشد قرار اگر ميكنيد ، فكر كه ميرسد حدي يك به اوقات گاهي
اضافه كتاب به بايد كنيد ، ترجمه ميخواهيد كه اثري حجم معادل حجمي شود ، داده توضيح چيزها
است عيان خيلي آن نمود كه چيزي فلسفه بحث دركنيد راهنمايي را فارسي خواننده تا كنيد
ميآورند ، جديد فلسفه در كه پيشوندهايي و پسوند ويژه به ;گرفته صورت كه است تركيبسازيهايي
متون از خيلي در دريدا كار اساس كه ريشهشناسي بحث و ميشود انجام كه است تقطيعهايي
ما.بدهيم گسترش را قابليتها اين كه كنيم سعي حدي تا من ، نظر به.ميدهد تشكيل را محورياش
."پست" ازاي در داريم را "پسا" مثل بجايي و زيبا بسيار پسوند مثلا كه هستيم مرحلهاي در هنوز
به ميشود كه بپذيرند نميتوانند من همكاران و دوستان از خيلي هم هنوز ميكنم احساس من ولي
بايد برگردانيم فارسي به را آن بخواهيم اگر دوستان از يكي تعبير به.پسامدرن گفت پستمدرن يك
با است طبيعي بگيريم ، محدود را دايره حد اين تا ما وقتي ولي.پستمدرن جاي به "پشتمدرن" گفت
در مصطلح پيشوند يك و ندارد هم پستمدرن مباحث به ربطي هيچ اصلا كه "پست" پيشوند يك
و كردهام من كه كاري نمونه.ميشويم مشكل دچار است غيره و فرانسوي و انگليسي زبانهاي
هم پيشاپيش و كردهام ترجمهاش "بينامتنيت" عنوان تحت كه است كتابي ديدهام هم را بازتابش
ابتدا كردم صحبت كه محترم ناشر با حتي.شد خواهد مشكلساز خيلي عنوان اين كه ميدانستم
ميكنم ، فكر نهايت در ولي كرد پيدا را سهلالوصولتري عنوان بشود است ممكن كه كرد پيشنهاد
آن با ما كه هست اصطلاحي اين حال هر به كه كردند درك را ضرورت اين بجا و درست خيلي ، هم آنها
جاي به را كتابم اسم من اگر فرضا حالا.شود آغاز كار اين بايد جايي يك و داريم سروكار
فكر اما.شود فهمتر قابل خيلي شايد بينامتني رويكرد يا بينامتن ، و متن بگذارم بينامتنيت
كه دارد وجود اصطلاح حداقل 20 بينامتنيت كتاب همين در كرد؟ فرار جا اين از بايد چرا كه كردم
زيرمتنيت ، زبرمتنيت ، از اعم گذاشتهام ، فارسي در را معادلهايي من.شده ساخته text واژه با
ما وقتها خيلي.باشد پيچيده خيلي است ممكن دارم قبول كه متنيت برون متنيت ، درون بينامتنيت ،
خيلي ما ادبي فرهنگ در اصطلاحات اين قبلا اينكه ضمن ميدهيم دست از را اينها بين تمايزهاي
انجام بيشتري كاوش ما كه است لازم و شده ترجمه ديگري عناوين تحت گذرا خيلي صورت به اوقات
نشان جوري يك كه كردم را تلاشم حد اين در من ، .بگيريم جدي كه است همين شايد مطلب كل و دهيم
ذهن از دور هم خيلي و كرد تركيب هم پسوندها و پيشوند اين با ميتوان را فارسي متنيت بدهم ،
را بعدي گامهاي دادهاند انجام من دوستان كه ديگري كارهاي يا نخست ، گام اين اميدوارم ، .نيست
.باشد داشته پي در
فارسي خط ميكند ، دوچندان را معضل كه ميكنم فكر و ميرسد من ذهن به كه موردي خيلي مشكل يك
خط بايد:گفت هدايت پيش سال هفتاد.نشود يا شود عوض بايد خط كه ندارم تاكيدي اصلا من.است
همه بالاخره.ماست ميراث و مانده باقي هست كه هميني فارسي خط ولي بشود عوض فارسي
سروكار متن با كه وقتي عملا ولي.دارم قبول من را ميشود قضيه اين پيرامون كه استدلالهايي
مجبوريم ما.است اسامي ثبت مسئلهاش كوچكترين.ميشوم فراواني مشكلات دچار ميكنم پيدا
"گاتالي" بالاخره اين مثلا كه ميشود گيج خواننده كه بگذاريم اسامي اين روي زيروزبر آنقدر
.گتالي يا ميشود تلفظ گتالي ميشود ، تلفظ
.ميآيد پديد زباني بازيهاي در مخصوصا كه است ديگري تعابير نفس ديگر مشكل
قابليت اينها از خيلي من نظر به (ميگيرد شكل اصطلاح يك در كه متعددي پرانتزهاي مثلا)
خيلي چيز يك تنها من پيشنهاد اما.شوند منتقل لاتين خط از استفاده با كه دارند را اين
.كنيم حساب آن روي بحثمان در نميشود و گذراست اصلا شايد و ايدهآل
متون با ويژه به كه دارد وجود ديگري اساسي مرحله كنم ، گذر پيچيدگي مرحله از بخواهم اگر
برايش شيوه دو باز من نظر به را بدعت اين.است بدعت مسئله آن و هستيم ، درگير آن با پستمدرن
در بدعتهايي چه پستمدرن متون خود مثلا بگويند آنكه از قبل اينكه يكي.گرفتهاند نظر در
اين هم ساده متن يك نفس با مواجهه در ما كه ميكند اشاره اين به ميكنند ايجاد خودشان زبان
در كه است انگليسي كورس ديس يا فرانسه "ديسكور" واژه آن بارز خيلي نمونه.داريم را دشواري
.بود هم افتاده جا و شده ترجمه "گفتار" به ما فلسفه سنت
درباره فوكو كه چيزي آن مورد در ميكنيم احساس فرضا كه ميشويم مواجه ما زماني يك در
گفتار نميتوانيم اصلا دريدا بحث در مثلا يا ;آمد كنار گفتار با نميشود ميگويد ديسكور
را اين بايد حتما و ميشويم "نوشتار و گفتار" تقابل بحث آن وارد كه دليل اين به ;بگذاريم
فارسي زبان در ما حالا.ببريم كار به را ديگري تعبير ديسكور مورد در كه كنيم رعايت
خيلي در من نظر به كه "سخن" بگذاريد را ديسكور معادل ميگوييم فرضا و ميكنيم چارهانديشي
هم اين باز كه "گفتمان" بگذاريد جايش به ميگوييم يا.است بجايي و دقيق معادل و تعبير جاها ،
يك حد اين در ما حالا.است داده نشان خوب را خودش كارآيي و است جذابي بسيار تعبير من نظر به
كنيد تصور اينكه آن و ميگيرد قرار ما روي پيش ديگري معضل باز اما كرديم حل را گرفتاري
دكارت نوشته در گفتار به سابقهاش كه ميداند هم فارسي خواننده هر حتي كه فرانسوي ديسكور
گفتمان ، اين ، ميكنيم فكر ما و گفتمان مثل ميشود تبديل غريب و عجيب چيز يك به ناگهان ميرسد ،
ظهور پديدهاي يك اخير سال سي طي فرضا يا كرده ، ابداع خودش بحث براي فوكو كه است واژهاي
.نداشته وجود اين از قبل كه گفتمان اسم به كرده
يا انگليسي مخاطب يك طبعااست فرهنگي ريشه و سنت آن دادهايم ، دست از ما كه را چيزي حالا
ميتواند هم را اين اينكه ، ضمن.معناست چه به ديسكور اين كه بفهمد ميتواند راحتي به فرانسوي
تكتك مورد در كه است بخشي اين.ميدهد ارائه ديسكور از تازهاي تعبير فوكو ، فرضا كه بپذيرد
كه ديگري بخش اما هستيم ، مواجه آن با دارد وجود تئوريك متون و فلسفه در كه سنتياي تعابير
ساخت (است من مدنظر بيشتر فرانسوي و انگليسي زبان مبدا متون كه) است ، متون نوع اين خاص بدعت
.برگردانيم فارسي زبان به ميتوانيم راحت خيلي كار ، ابتداي در را اينها مااست تازه تعابير
.نميشود منتقل فارسي زبان به هست عبارت اين پشت كه تعبيرياي بافت آن ميكنم ، احساس من اما ،
مثلا يا ندارد ، تئوريك بار ما براي حضور اين.برميگردانيم فارسي به را حضور متافيزيك مثلا
.ميكند جلوه غريب و عجيب و ذهن از دور ما براي متافيزيك
6_ چيست؟ فلسفه
تحليليها پاسخ
پاركينسون
بهلولي محسن:ترجمه
نگرش تغيير يك مستلزم معنا نظريه صدق شرايط آيا كه است اين ميشود ما به مربوط كه پرسشي
اگر دهد انجام را كار اين بايد فيلسوف كه است اين پاسخ.نيست فيلسوف روشهاي و وظايف درباره
به فيلسوف وظيفه.نيست جديد آنچنان شده احيا قديمي نظريه يك عنوان به بحث مورد ديدگاه چه
و تراكتاتوس در ويتگنشتاين توسط كه معنايي به تحليل اما است ، كردن تحليل چنان هم نظر
از تحليل.مرجع زبان نوع يك به عادي زبان جملات ترجمه يعني شد ، فهميده منطقي پوزيتيويستهاي
به اين و است نظاممند بارزي طور به (دوم ويتگنشتاين توسط شده تاييد تحليل برخلاف) نوع اين
.دارد منطقي پوزيتيويستهاي و تراكتاتوس فلسفه در كه بااهميتي جايگاه و برميگردد صوري منطق
بدان اكنون كه مسئلهاي.نيست منتقد بدون معني نظريه "صدق شرط" كه كرد اضافه بايد اما
ساير يا يك در كه است تحليلي فلسفهاي حداقل كه شد پذيرفته نكته اين.است اين شد پرداخته
است؟ درست آيا نيست تحليل از غير چيزي فلسفه اينكه گفتن.باشد شده تبيين كاملا عبارت ، معاني
چنين فلاسفه از برخي نيز هنوز.است چنين كه بودند معتقد فلاسفه برخي كه كرديم ملاحظه ما
است اين مهم نكته و گرفت شكل انتقادات افزايش واسطه به نگرش محدوديت اين البته.ميانديشند
.داشتند فلسفي تحليل در عمدهاي سهم خودشان كه دارند وجود فلاسفهاي آن منتقدان بين در كه
سال 1936 ، به شده منتشر ،"منطق و حقيقت زبان ، " كتاب در كه است ، اير جي.اي فلاسفه ، اين از يكي
كتاب آن در.كرد بيان را بود شده منطقي پوزيتيويستهاي فلسفه كلاسيك عبارت به تبديل كه آنچه
جديدترش آثار در اما ".كند تحليل و ايضاح كارهاي به محدود را خودش" بايد فيلسوف كه گفت اير
فلسفه كل اما است فلسفه از بخشي فرمها ايضاح هرچند كه داشت پافشاري نكته اين بر اير
از همچنين بلكه ميپردازد ، شد گفته كه معنا آن به ايضاح به تنها نه فيلسوفنميباشد
واقع در علم فيلسوف.بگيريد نظر در را علم فلسفه مثال ، براي.ميپرسد نيز آنها توجيهپذيري
اضافه اير اما.ميپردازد است علمي نظريه يك يا قانون يك بيان براي شيوهاي كه آنچه به
دلايلي به فلاسفه.ميباشد نيز انتقادي بلكه نيست توصيف صرفا علم فلسفه كه ميكند
نظر به آنها دوي هر كه هنگامي ميشود ، ديگر نظريه بر نظريه يك ترجيح باعث كه ميپردازند ،
فلاسفه باشد ، نداشته مطابقت شواهد با نظريه يك هرگاه علاوه ، به.هستند واقعي شواهد با مطابق
همچنين.ميپردازند گردد ، اصلاح صرفا يا شود گذاشته كنار نظريه آن بايد آيا كه مسئله اين به
با كه است پرسشهايي مشاهدات از استفاده با علمي فرضيات تاييد درباره مهم فلسفي پرسشهاي بر
گزاره يك از مجاز شكل ميتوان چگونه كه ميشود پرسيده آنها در و ارتباطند در استقرا مسئله
.كرد حركت مجموعه آن اعضاي همه به مربوط ارز هم گزاره به خاص طبقه يك اعضاي برخي به مربوط
پرسش به همچنين بلكه نيست علمي فرايندهاي ايضاح به محدود تحقيقاتي چنين كه ميگويد اير
.ميپردازند نيز كرد توجيه را آنها ميتوان چگونه اينكه درباره
سوالات از گرايش تغيير يك است ، جديد فلسفه در متداول جريان از نمونه يك تنها اير موضع تغيير
مشخصتري وضوح با ميتوان را جابهجايي اين.شد ايجاد توجيه به راجع سوالات ;معني به مربوط
با فلسفه ، اين ميدهد ، نشان سياسي فلسفه نام همچنانكه.كرد مشاهده جديد سياسي فلسفه در
را مسايل اين كلاسيك سياسي فلاسفه.دارد سروكار شهروند و دولت ميان ارتباط درباره پرسشهايي
هابز ، ارسطو ، هگل ، افلاطون ، نظير فلاسفهاي.ميكردند تلقي مشروعيت درباره پرسشهايي بهعنوان
به _ داشتند نظر در آنها كه معنايي به توجه با حكومتها بايد چرا كه ميپرسيدند روسو لاك ،
را آنها وجود ميتواند كه چيزي آن آيد ، وجود به آنها بطن در سياسي نهادهاي كه نيستند گونهاي
اخلاقي محدوديت هرگونه آيا كه ميپرداختند پرسش اين به بيشتر سياسي فلاسفه برخي.كند توجيه
انساني حقوق گونهاي آيا كه ميشد مطرح سوال اين صورت به اغلب اين كه ميباشد حكومت توان در
باب در پرسشها تمامي اما باشد حقوق آن شمردن محترم به موظف اخلاقا حكومت كه دارد وجود
نهادهاي ميزان چه به و چطور اينكه از پرسش بود ، دهه 1930 تحليلي فلسفه تاثير تحت مشروعيت ،
انجام ميتوانست فيلسوف كه آنچه همه.شوند توجيه بدنامي اين در سقوط براي ميتوانند سياسي
عجيب جدا اين و ببخشد روشني سياست زبان هدايتكننده قواعد به اينكه بود ، مناقشه مورد و دهد
است عظيم پيشينهاي داراي كه است شده گفته سياسي ، فلسفه.بود پراهميت عملكردي اين آيا كه بود
گذشته سال بيست ظرف در اما.باشد نيز آيندهاي داراي كه بود مطمئن نميتوان شيوه بدين اما
زنان حقوق و كل بهطور انسانها حقوق مطالبات.بازگشتهاند مشروعيت از پرسش به سياسي فلاسفه
روي بر سياسي فلاسفه اخير ، ساليان در امانيست جديدي چيز اخص ، بهطور گوناگون اقليتهاي و
چنين آيا كه پرسش اين به مجدد نگاه به را فلاسفه موضوع اين و شدهاند مصر موضوعات اين
و است عدالت مطالبه از بخشي حقوق مطالبه.ميكند هدايت بخشيد مشروعيت ميتوان را مطالباتي
جان "عدالت نظريه" كتاب سياسي فلسفه حوزه در جديد آثار مهمترين از يكي كه است بااهميت اين
بلكه نيست ميبرند ، كار به را "عدالت" واژه انسانها آن در كه روشي تحليل صرفا (1972) راولز
"چيست؟ فلسفه" سوال به پاسخ اين.باشد عادلانه ميتواند جامعه يك چطور كه است اين از پرسش
به هم دقيق بسيار نگرش نيازمند سوال اين به كاملتر رضايتبخش پاسخ يك ارائه بود ، كلي خيلي
كه چيزي تنها.دادهاند سوالات اين به كه است پاسخهايي هم و ميپرسند فلاسفه كه است سوالاتي
.جي.است ميبينيم ، را آن كه آنچنان فلسفه حاضر حال وضعيت به اندكي اشارههاي ميماند باقي
بودن يك نه" ;كرد اظهار "معقول فلسفه" يك جهت شعار يك بهعنوان را اندرز اين بار يك آستين ال
".تام هدف يك نه و تام
1_ عراق در معاصر اصلاحگر روحانيان
نوآور مولف ;مظفر
تسخيري محمدهادي
وضعيت تغيير و تجديد و اصلاح مسير در شگفتانگيز نمونههاي نمايانگر عراق معاصر فرهنگي تاريخ
شدن بهتر براي كه كردند ظهور مرداني زماني برهه اين در.است عراقي جامعه اجتماعي و فرهنگي
كمك با و كردند خود اصلاحي برنامههاي اجراي و برنامهريزي صرف را خود وجود همه فرهنگي شرايط
خود آنها.گذاشتند قدم راه اين در خود پربركت حيات لحظه آخرين تا شجاع ، و مخلص همكاراني
جبرانناپذيري زيانهاي باعث گيرد ، انجام برنامهريزي ، بدون اصلاحاتي اگر كه ميدانستند
و غلط روش باشد جايگزين آباداني آنكه بدون ويراني و كردن خراب روش كه ميدانستند و ميشود
شدهاي حساب و سنجيده حركت كشور سياسي و فرهنگي و اجتماعي شرايط به توجه با لذا.است نادرستي
مقاله اين در.رسيدند مقصود سرمنزل به همرهان بيشائبه تلاش و الهي توفيق با و كردند آغاز را
آنها حال شرح ضمن كه ميپردازيم گذاشتند قدم مسير اين در كه فرهنگي شخصيت سه زندگي بيان به
مراكز اين كه ميكنيم اشاره كردهاند تاسيس كه فرهنگي مراكز و دادهاند انجام كه اقداماتي به
و عالمان و دوستان فرهنگ براي بركت و خير مايه وفاتشان از بعد و آنها حيات زمان در فرهنگي
اصلاح به و جهاد و علم به دومي بود ، آموزشي و فرهنگي امور زمينه در مصلح اولي.بود محققان
در اصلاحاتي و تغييرات ايجاد باعث سياسي و اجتماعي زمينههاي در بيشتر سومي و پرداخت جامعه
.شد معاصر عراق جامعه
مظفر محمدرضا شيخ مجدد مجتهد
مجتهد فقيه پدرش.آمد دنيا به ق._ه سال 1322 در و اجتهاد و علم خانه در مظفر محمدرضا شيخ
از پس ماه پنج بزرگوار شيخبود اشرف نجف در تقليد مراجع و بزرگ علماي از عبدالله محمد شيخ
مظفر محمدرضا شيخ.گرفت عهده به را وي كفالت عبدالبني شيخ بزرگترش برادر و شد متولد پدر وفات
.كرد طي را ادبي فقهي ، علمي ، مدارج كمكم و كرد تحصيل آن مراجع و بزرگان نظر زير و نجف شهر در
از پس و شد متبحر نيز شاعري و شعر در و گرفت فرا الحويزي طه محمد شيخ نزد را اصول و ادبيات
درمحضر و گذاشت قدم فلسفه و اصول و فقه فراگيري عالي مرحله به رساند پايان به را سطح مرحله اينكه
يافت حضور نائيني حسين ميرزامحمد شيخ اصول و فقه درس و عراقي آقاضياءالدين شيخ اصول ايندرس.شد حاضر رحمالله اصفهاني محمدحسين شيخ الهي فلسفه و اصول و فقه درسهاي در ويژه به و
.ميرفتند شمار به اشرف نجف علميه حوزه تقليد مراجع و بزرگان از خود زمان در استاد
اين و گرفت قرار اصفهاني ابوالحسن شيخ بزرگوارش استاد آراي تاثير تحت بسيار مجدد مجتهد شيخ
.است هويدا كاملا "الفقه اصول" كتاب در ويژه به فلسفياش و فقهي كتابهاي مقدمه در تاثير
طريق از جديد علوم با و فراگرفت نيز را قافيه و عروض و طبيعي علوم و فلك رياضيات ، مظفر شيخ
و ايشان براي را ديگر مجلات و روزنامهها كه نشرهايي و چاپ مراكز و "المقتطف" مانند مجلاتي
اين.شد آشنا ميكرد ، ارسال بودند ، جديد علوم از اطلاع به مايل كه جواني روحانيون از عدهاي
و اصول و فقه در بزرگوارش اساتيد عميق تاثير همانند داشت فراواني تاثير وي بر نيز آشنايي
.فلسفه
و فلسفه" علم در "اليقضه احلام" كتاب قبيل از است مختلف علوم در تاليفاتي داراي مظفر شيخ
نغز اشعاري جواني در او همچنين.فقه اصول علم در "الفقه اصول" اسلامي ، تاريخ علم در "السقيفه
مصلحين از يكي مظفر شيخميكرد منتشر روزنامهها يا و كتابها از بعضي در و ميسرود شيوا و
مدارج بنابر و كرد شركت اصلاحي حركتهاي از بسياري در و ميرود شمار به اشرف نجف در بزرگ
حوزه در آموزشي كتابهاي و تدريس روش در اصلاحاتي پايهگذار توانست خدادادي ، نبوغي و علمي
انجام مرحله دو در اشرف نجف علميه حوزه در درس كه كرد ملاحظه ويباشد اشرف نجف علميه
به براي است مرحلهاي "سطح" مقطع كه خارج بحث مرحله ديگري و سطح و مقدمات مرحله يكي ميگيرد
را تغييري هيچگونه خارج بحث مرحله.خارج بحث مرحله به ورود براي بيشتر آمادگي آوردن دست
آموزش مرحله اين كه زيرا كرد برنامهريزي آن براي خاصي درسي برنامه نميتوان و نميپذيرد
اين در دادن امتحان و نيست نوشت ، آموزش برنامه آن براي ميتوان كه تحصيلي مقطع هيچ شبيه
.ندارد معنايي مرحله
برنامهريزي و تنظيم و توجيه به نياز و ميشد ديده كمبودهايي سطح يعني اول مرحله در اما
روش بودن ضعيف و درسي كتابهاي در نقص عامل دو كمبودها اين كه كرد احساس بزرگوار شيخ.داشت
.است آنها تدريس
اصول و فقه ويژه به و تفسير منطق ، بلاغه ، صرف ، نحو ، درسهاي طلبهها درسي ، كتابهاي نظر از
براي طلبه ، فقهي و علمي شكلگيري در خود خاص اهميت داشتن ضمن درسها اين و ميگرفتند فرا را
جوابگو باشد ، جهان سطح در آگاهكننده و مبشر و مبلغ يك نقش بتواند كه متعهد طلبه يك ساختن
.نبود
منتقل طلبه به مبهم و سخت صورت به درسي كتب اين نمود ملاحظه مظفر شيخ تدريس روش نظر از اما
آن بر علاوه و كنند تلاش بسيار آنها عبارتهاي درك و فهم براي طلبهها كه گونهاي به ميشود
.بود شده علت بر مزيد همديگر با درسها هماهنگي در غيرمناسب برنامهريزي
كه تبليغي جنبه ديگري و درسي و علمي جنبه يكي بود قائل جنبه دو مبلغ طلبه يك براي مظفر شيخ
فراگيرد را تاليف و تدوين و سخنوري فن بايد طلبه يك كه داشت عقيده نيز دوم جنبه با رابطه در
.كند عمل احسن نحو به خود تبليغي وظايف به بتواند تا
نجف علميه حوزه در طلبهها كنوني وضعيت كه كرد احساس نيز تبليغي جنبه با رابطه در مظفر شيخ
و آراء از حوزهاي دروس بر علاوه طلبه بايد لذا نيست علميه حوزه اين والي شان مناسب و لايق
.شوند بهرهمند نيز تجربي علوم و اسلامي افكار
كند ارائه جايگزين مناسب حل راه آنكه بدون مشكلات و نواقص طرح كه ميدانست مجدد شيخ همچنين
موجود وضعيت كردن خراب و نقد فقط يعني منفي روش و راه كه ميدانست ايشان و بود نخواهد سودمند
.باشد داشته دنبال به شدهاي برنامهريزي سازندگي آنكه مگر است زيانبار
|