تيمي نهانخانههاي در حقيقت توليد
10 دهه دو بازيگران
حقوقي يادداشت
تيمي نهانخانههاي در حقيقت توليد
2 پورزند ماجراي و طبري قضيه
صديقي نادر
را خلق مجاهدين سازمان كادرهاي نيز و ماركسيستي گروههاي برخي مطهري شهيد وقتي اوايل آن در
آن از و بيان آزادي طرفدار مذكور جماعت كه نبود اين منظورش ميكرد ، خطاب "منافق" عنوان با
شهيد نامگذاري عكس ، به كاملا هستند ، همانديشان و دگرانديشان بين آزاد بحث هوادار جمله
و اعتقادي نظام":ميگفت او.بود مقابل طرف آزاديستيزي و مباحثهگريزي بر ناظر دقيقا مطهري
به را خود سخن نيز شما.شماست جهانبيني فكري و اعتقادي نظام از غير ما ، جهانبيني ما ، فكري
هر و برود راه اين از ميخواهد كه كسي هر تا ميگوييم رك و صريح را حرفها ما.بگوييد صراحت
2.ديگر راه از نميخواهد كه
در و كرد دعوت خود افكار روش تبيين و صراحتگويي به را دگرانديشان نميتوان اساس اين بر
اينكه عين در مطهري شهيد.نگذاشت اختيارشان در را آشكارگويي نهادين امكانات و وسايل حال همان
را نفاق پديده با مبارزه راه كرد خطاب "منافق" عنوان با را مذكور جماعت كه بود فردي نخستين
از بهرهوري با بتوانند مخالفين دگرانديشترين كه حدي تا قلم و بيان آزادي و دموكراسي گسترش
.ميدانست بگذارند ، مباحثه به و كنند بيان را خود سخنان بتوانند ملي و همگاني رسانههاي
پرتو از كه ميشد گفته كساني به منافقين:داشت معيني كاملا تعريف زمان آن در "نفاق پديده"
توليد" به خود تيمي نهانخانههاي پس در ميدادند ترجيح و داشته وحشت شفافيتگفتاري و علنيت
خلال از ميبايست كه نبود چيزي آن آنها ديد از "حقيقت".بپردازند اعترافگيري طريق از "حقيقت
آنها نظر مورد "حقيقت" بالعكس ، كاملا شود ، كشف ملي رسانههاي و مطبوعات در آزاد مباحث
تاريكخانههاي مطبوعاتي ، آزاد عرصههاي و علنيت آفتاب از دور بسيار جايي در ميبايست
.فرش بافتن و توليد مثل درست ميشد ، (كشف نه و) "توليد" اعترافي
و تكفير و طرد براي امروزه ديديم نام همين به تزي كاربست جريان در كه همچنان "نفاق" واژه
نه گذشتهاي در اما ميرود كار به نيست تز آن پيروان پسند مورد آنچه هر "نماياندن آمريكايي"
جهت در منافقانه شيوههاي مفهوم به بود نشده پير چندان واژه اين كه زماني يعني دور چندان
ديالوگستيزي با خود سلبي سويه در كه ميرفت كار به اعترافاندن و شخصيتشكني شكل به يارگيري
.بود همراه ترور و مناظرهگريزي و
و شد آشكار سال 54 در واقفي شريف جسدسوزي و خونين تصفيه ماجراي كه روزي آن از "مجاهد" نشريه
"منافق" نشريه مبارز مسلمان نيروهاي سوي از درآمد ، تصفيهگران تسخير به خلق مجاهدين سازمان
:ميخوانيم فروردين 56 در منتشره جزوه يك در مثال عنوان به.شد ناميده
با كه ميكنند استفاده كثيفي و ارتجاعي غايت به شيوه از خود ، مخالفين با برخورد در منافقين"
و سياسي پليس از تنها را آن نمونه ناسالمي ، انگيزه چنان با شرايطي چنين در ابعادي چنان
اقرار گرفتن همان يعني كثيف ، شيوه اين.داريم سراغ ساواك بازپرسيهاي و تلويزيوني كارگردانان
3.ميباشد سازمان از بخشي براي "سوءسابقه" پرونده تشكيل انگيزه با وسيع سطح در كتبي
سويه دو در را خود عملكرد ملموس پيكره "نفاق پديده" خود كه تاريخي مشخص احوال و اوضاع آن در
ايدئولوژي تغيير پروسه كه بود كساني از سخن ايجابي سويه درميگذاشت نمايش به سلبي و ايجابي
كه ميشد اطلاق كساني به اصلاحشدگان.بودند شده "اصلاح" و گذاشته سر پشت موفقيت با را خود
خود "خصلتي مسائل" و نياورده طاقت "خود از انتقاد" به موسوم عمليات سلسله و رواني تهاجم تحت
"جديد نفاق" به موسوم تز چارچوب پورزنددر سيامك ماجراي وقتي امروزه.بودند كرده اعتراف را
"جديد" پديده يك همانندسازي و خويشاوندسازي نحوه در پيشگفته ابهام همان ميشود ، داده توضيح
مرحوم نقاديهاي بين مشابهسازي از پس كيهان روزنامهمينمايد رخ "قديميتر" پديده يك با
ادعا "جديد نفاق خط" تز چارچوب در را اعترافات ماجراي تمام روشني به پورزند ، ماجراي با طبري
:مينويسد نهايي نتيجهگيري در و مينمايد
كه كردهاند اعلام برلين مسافرين و زنجيرهاي روزنامههاي دستاندركاران از ديگر تن چند"
ميكنيم افتخار بلكه نميكنيم ، انكار فقط نه ما !است "كيهان سناريوي" پورزند سيامك اعترافات
به طيف اين خطر درباره...ترديد غيرقابل گزارشهاي و اسناد ارائه با قبل سال چند از كه
4...دادهايم خبر كشور داخل در "آمريكا پنجم ستون" و "نفاق جديد خط" عنوان
:پينوشتها
.ص13 ;اسلامي انقلاب پيرامون مطهري _2
.ص 28 فروردين 56 ، ;منافقين افشاي در فراتر گامي _3
.ص 2 مرداد 81 ، 9;كيهان روزنامه _4
10 دهه دو بازيگران
صريحاللهجه پاسخگويي
قزويني حميد
را نظرشان بتوانند مردم كه است اين نظرشان است وكالت ميگويند كه آنهايي":ميافزايد وي
و ميكند انتخاب را او خدا نه ، :ميگوييم ما اما.كنند انتخاب را او مردم چون دهند ، تغيير
از كه است حقي حكومت و ولايت...است ولايت و وكالت تفاوت اين بكند عزل را او ميتواند خدا
يا ميدهد ولايت كسي به تعالي و تبارك خداوند مستقيما گاهي شده ، داده افرادي يك به خدا طرف
(شماره 122 عماد نامه هفته) ".واسطه با
فقيه ولي عليه تظاهرات هم مردم همه برگردند ، هم مردم همه اگر":ميگويد مردم نظر درباره او
جنبه تصرفاتش يعني دارد هم مشروع حاكميت.دارد را حاكميت هنوز يعني.نيست بسته او دست بكنند
چون ندارند قانوني نقش مردم بگوييم كه است اين بهتر جواب بنابراين پس.نميكند پيدا خلاف
:ميگويد امور در مردم مشاركت درباره وي(شماره 122 عماد نامه هفته) "است ولايت نظام نظام
با منافاتي مسئله اين و است فقيه ولي از اطاعت سايه در تشكلهايي وجود مردم مشاركت بهترين"
(شماره 2 سفير مجله) ".ندارد انديشه و تفكر آزادي
معتقدم صدر سعه و تحمل حدود درباره":ميگويد حكومت تحمل ميزان و حدود پيرامون قمي آذري
فقيه ولايت اصل به اگر.است فقيه ولايت از تبعيت عدم نيست تحمل قابل واقعا كه مسئلهاي
گاه هر وي (شماره2 سفير مجله) "..آزادند بقيهاش در باشند متعبد جدي طور به و واقعا
درصدد تفصيل و شرح با بلافاصله ميگشت مطرح فقيه ولايت پيرامون جديد مسئلهاي يا و موضوع
.برميآمد اين به پاسخگويي
:ميگفت صريحا و ميداد قرار انتقاد مورد را تقليد مراجع به شرعي وجوهات پرداخت حتي او
وجوهات كه طور همان و است امام نايب او اولا چون داد ، انقلاب معظم رهبر به بايد را وجوهات"
;داد امام نايب به بايد نيز غيبت زمان در داد ، امام به بايد امام حضور زمان در را سهمين و
چه در را وجوهات كه ميداند بهتر است اسلام جهان و كشور امور اداره متولي كه او زيرا
جهان مسلمانان تمام به او (صفحه 6 مرجعيت و رهبري شرايط و شئون) ".كرد مصرف بايد ناحيهاي
رهبري شرايط و شئون) كنند رجوع..شيعه اعلم فقيه به و ترك را خود مذهب فقه كه كرد توصيه
.ميباشند (ع) زمان امام نماينده و معصوم امام و پيغمبر نواب فقها":بود معتقد آذري (صفحه148
و كفر حكم در حضرت آن با مخالفت و (ع)زمان امام با مخالفت مسلمين امر ولي فقيه با مخالفت
(صفحه 76 مذهبي پاسخهاي و پرسش) ".است متعال خداوند به شرك
و فقيه مطلق ولايت قبول و جهاني استكبار عليه مبارزه مدعي كه نيروهايي":ميكرد تاكيد او
از مرتد مصداق بزنند قدم و قلم فقيه مطلقه ولايت عليه اگر ميباشند ، اسلامي مقدس انقلاب
".است سلطنتطلبان و كمونيستها و تودهايها و ليبرالها از بدتر وضعشان و ميباشند انقلاب
(صفحه 87 مذهبي پاسخهاي و پرسش)
نكته اين بر بياناتي طي قمي آذري آيتالله كه بود نگذشته امام رحلت از زيادي زمان هنوز
غير در برسد جديد فقيه ولي امضاي و تاييد به پس اين از بايد امام احكام كليه كه كرد تاكيد
از ميتوانند مردم كه داشت تاكيد نيز نكته اين بر حتي اوبود نخواهد لازمالاجرا صورت اين
.نباشد هم اعلم اگر حتي كنند تقليد دارد كه شاني واسطه به فقيه ولي
عمده جناح دو رقابت و ميشد نزديك چهارم مجلس و رهبري خبرگان دوم دوره انتخابات رفته 2 رفته
مقدمات آوردن فراهم ضمن تا داشت تلاش طرفين از يك هر.گرديد جديدي مراحل وارد كشور سياسي
رهبري خبرگان انتخابات دوره دومين جريان در آذري.سازد همراه خود با نيز را عمومي افكار كار
باقي افراد تعداد حوزهها برخي در حتي و شدند صلاحيت رد چپ طيف نامزدهاي از زيادي تعداد كه
معنايش انتخاب":گفت باره اين در او.شد صحنه وارد ميكرد برابري نياز مورد افراد با مانده
كه ديد رفت اگر افراد ، ميان از فرد يك انتخاب براي كردند مخير را كسي مثلا اگر كه نيست اين
عرض كه مثال اين شايد البته.ميكنم خودداري انتخاب از من پس بگويد دارد وجود خوب فرد يك فقط
يك خريد دنبال فرستادند را كسي اگر ميكنم ، عرض ذهن شدن نزديك براي لكن نباشد خوب ميكنم
وجود ميوهفروشي دكان در گلابي بيشتر كيلو يك فقط ديد و رفت كه وقتي ولي بازار از كيلوگلابي
هم را كيلو يك آن پس كنم انتخاب نتوانستم چون بگويد و برگردد خالي دست نميتواند او ندارد
(رسالت 10/7/69) ".است حاصل مقصود اينجا برگشتم ، و نخريدم
انتخابات درباره كه بود تعريفي جديدترين داشت جامعه سطح در گستردهاي بازتاب كه استدلال اين
در حقي مطلب كوچكترين بيان حتي او.ميشد ارائه رهبري خبرگان اهميت به انتخاباتي هم آن
:ميگفت منتقدان به خطاب و ميدانست طرح غيرقابل را خبرگان انتخابات برگزاري نحوه از انتقاد
اين بر را فرض ما..گذاشت كنار را آن بايد كند ، تضعيف را رهبري - حق ولو - مطلبي اگر"
اجتماعي ، سياسي ، جهات همه از را خبرگان عضويت صلاحيت و حق شما ، نظر مورد افراد كه ميگذاريم
كردن محكوم آيا.شدهاند گذاشته كنار جهت بدون و داشتهاند بالا حد در علمي تقوايي ،
جانشين و امام تضعيف و توهين گرفته ، قرار راحل رهبر جانشين مقام تاييد مورد كه انتخاباتي
ميشود تصور آيا.باشد بوده ترديد مورد آن صلاحيتهاي از بعضي اينكه به رسد چه نيست؟ ايشان
در عضويت براي لازم صلاحيتهاي بوده ، راحل امام علاقه مورد كه خوانده درس و فاضل انقلابي ، هر
مورد نخستوزير آيا است؟ بزرگي اشتباه چه اين است؟ داشته الزاما را ديگر نهاد هر و خبرگان
سرلشگر آيا نباشد؟ جايز هم زدنش كنار و باشد داشته هم را خبرگان عضويت صلاحيت بايد تاييد
عضويت براي بايد است ، گرفته قرار سپاه كل فرماندهي براي امام حضرت نصب و تاييد مورد كه رضايي
شده گذاشته شما و من عهده به كانديداها اجتهاد تشخيص آيا...باشد؟ داشته صلاحيت هم خبرگان
كساني...ميباشند ارتباط اين در افراد عالمترين و صالحترين كه خبره اهل عهده به يا است
.شدهاند محروم آن از كه مينامند رسوا را انتخابات اين
حقوقي يادداشت
محاق
دهقان سعيد
منشور خود به خود ميشود ، نهاده "اساسي" عنوان قانون بر وقتي دنيا ، حقوقي نظامهاي تمامي در
بيتغزل ، شاه همچون كه قانوني ;ميشود متبادر ذهن به مملكت ، يك قانون محوريترين و نظام يك
فاصله "بيت شاه" مشي از ميبايست كه ميبيند مصرع پاره چند قواره در را عادي قوانين تكتك
ضمانت بدون همچنان ،"اساسي قانوني دادگاه" غمانگيز غياب در قانون ، اين اما ، ايران در.نگيرد
سخنش گاهي ، از هر كه نيز "همهپرسي" و مانده باقي "تذكر" و "اخطار" حد در و (sanction) اجرا
.ميشود قلمداد جناحي و سياسي زود خيلي ميشود ، كشيده ميان به
از جامعه قانونمندي بر تاكيد و سويي از اصلاحات تئوري رسيدن گوش به و خرداد دوم پيدايش با
با بلكه انتخاباتي ، شعار يك حد در نه اساسي ، قانون مفاد كه زد جوانه اميد اين ديگر ، سوي
آنان كه كرد پيدا هم مخالفاني قانون ، شعار اما بيابد ، را خود جايگاه جامعه ، در مشخص مكانيسمي
مغفول مقطعي ، قوسهاي و كش و اختلافنظرها اين تمامي در آنچه حال ، اين با.نبودند اندك نيز
تشكيل ضرورت" نيامد ، ميان به اساسي قانون اصول پياپي نقوض از جلوگيري براي سخنش و ماند
در اصلي اساسي 51 قانون بار نخستين براي كه ماه 1285 دي هشتم از.بود "اساسي قانون دادگاه
اصل بر 107 مشتمل كه آن متمم و شد تدوين (بود نوپا نيز خود كه) ملي شوراي مجلس توسط ايران
به ايران ملت قيام با كه بهمن 1357 تا 22 رسيد محمدعليشاه تاييد به مهر 1286 در 15 بود ،
آذر 1358 و 12 روزهاي 11 در و نشست ثمر به اسلامي انقلاب ،(ره) خميني امام حضرت رهبري
رسيد ، تصويب به مردم آراي درصد با 5/99 و برگزار ايران ، اسلامي جمهوري اساسي قانون همهپرسي
.ديد خود بر كشور اين قانون ترين"اساسي" را بسياري فرود و فراز
و ايران اساسي قانون گرفت ، دست در عملا را قدرت رضاخان كه ايران در كودتاي 1299 از بعد
در بار يك ;شد متحول پهلوي رژيم اهداف راستاي در و گرفت قرار تغيير مورد مكرر نيز آن متمم
آن جايگزين را پهلوي رژيم و منقرض را قاجاريه حكومت موسسان ، مجلس تشكيل با رضاخان سال 1304
قرار رضاخان خدمت در و كرده تغيير اساسي قانون متهم و 82 اصول 81 سال 1310 در ديگر باركرد
عجيبتر ، و مهمتر همه از و شد اعلام بلامانع قضات ماموريت محل تبديل آن ، اساس بر كه گرفت
.شد ايجاد اساسي قانون در (كودتاي 1299 از بعد سال هجده درست يعني) سال 1317 در كه بود تغييري
مادر بودن "ايرانيالاصل" شرط آن ، اساس بر و شده تفسير اساسي قانون متمم اصل 37 سال ، اين در
.شود اهدا مذكور صفت مجلس ، تصويب و دولت پيشنهاد به ميتوان كه شد تفسير گونه بدين وليعهد
پادشاه فاروق ، ملك خواهر) فوزيه با داشت قصد (محمدرضا) وقت وليعهد كه بود اين تغيير اين دليل
به بعدي وليعهد فرزندش تا باشد ايرانيالاصل ميبايست آينده شاه همسر چون و كند ازدواج (مصر
اين ميشد ، تفسير و تغيير اسير آساني به نيز اين از پيش كه اساسي قانون بنابراين آيد ، حساب
اين !شد قلمداد ايرانيالاصل "فوزيه" آن ، از شگفتآور تفسير يك با و گرفت قرار وسيله نيز بار
منشوري "اساسي قانون" حقوقي ، آموزههاي ابتداييترين بر حاكم قواعد بنابر كه است حالي در
در تغيير و گرفته شكل ملت قبول يا و راي مبناي بر كه ميشود تلقي كشور يك در ملي وفاق براي
اصول قالب در قانون اين مقررات و ضوابط اينكه مضافا.مينمايد غيرممكن حتي يا و دشوار آن ،
.ميشود تصويب خاصي مجلس توسط و (Principles)
محمود سيد به نامهاي طي ايران ، رئيسجمهوري خاتمي محمد سيد گذشته ، سال مهرماه هجدهم وقتي
مجلس نمايندگان مجازات و محاكمه دادن ، قرار تعقيب تحت درخصوص قضاييه ، قوه رئيس شاهرودي
به تذكر اين از پيش كه ميشد پيدا كسي كمتر داد ، اساسي قانون تذكر قضائيه قوه به سلامي
شورايا
قوه رئيس تذكر ، اين از بعد روز چهار حال ، اين با.باشد نكرده فكر نمايندگان مجازات موضوع
را موضوع مسائل ، اينگونه كشاندن رسانهها عرصه به از انتقاد و آن نپذيرفتن با قضاييه
گرفت صورت شرايطي در جمهوري رئيس اساسي قانون تذكر به شاهرودي محمود سيد پاسخكرد پيچيدهتر
مربوط جمهوري رئيس اختيارات دايره نيز و مجلس نمايندگان مصونيت به مستقيما قضيه اين كه
.ميشوند محسوب سياسي حوزه در مورد ، دو هر اتفاقا كه ميشد
و پيگيري هيات" نام به جديد تشكيلات يك مسند بر است سال به 5 نزديك اكنون كه هم مهرپور حسين
و نگذاشته فراتر بودن "گزاشگر" گليم از را است ، پا نشسته "اساسي قانون اجراي بر نظارت
دوم از پس.است آورده فراهم ناگاه به را رئيسجمهوري قدرت ماندن باقي تذكر حد در موجبات
به رئيسجمهور با قضاييه قوه و نگهبان شوراي پنجم مجلس نمايندگان اختلافنظر كه بود خرداد
برخورد در مناقشات اين ششم ، مجلس در اصلاحطلبان پيروزي با و كرد جلب خود به را توجهات تدريج
پاييز اواخر از شايد اما ، قضايا اين اوج.شد تازهتري مرحله وارد اصلاحطلبان و اصلاحات با
اساسي قانون دادگاه از صحبت قضاييه قوه رئيس شاهرودي ، هاشمي محمود سيد كه جايي ;گرفت نشات 79
قانون اجراي بر نظارت و پيگيري هيات تشكيل سالگرد سومين همايش در رئيسجمهوري سخنان از پس را
انطباقي قضاييه قوه رئيس پيشنهاد كه است اين ميرسد نظر به باره اين در آنچه.كرد مطرح اساسي
را آن بايد برسد ، جمهوري رياست تاييد به دادگاهي چنين هم اگر.ندارد اساسي قانون اصل 113 با
.داد قرار رئيسجمهور شخص كنترل و اختيار در اساسي قانون اجراي براي ابزاري بهعنوان
جمهوري رئيس رهبري ، مقام از پس" اسلامي جمهوري اساسي قانون سيزدهم و يكصد اصل اساس بر
اموري در جز را مجريه قوه رياست و اساسي قانون اجراي مسئوليت و است كشور رسمي مقام عاليترين
اساسي ، قانون اجراي اصل ، اين مطابق ;"دارد برعهده ميشود ، مربوط رهبري به مستقيما كه
محقق "اختيار" بدون "مسئوليتي" هيچ كه آنجا از و است رئيسجمهور شخص برعهده كه است مسئوليتي
نميتواند خطير ، و حساس مسئوليت يك كمال و تام رساندن عمل مرحله به كه است پرواضح شد ، نخواهد
حسن بر نظارت هيات كه آنجا از هم باز و.باشد جمع قابل اخطار ، و تذكر حد در ي"اختيار" با
وكيل جايگاه نه و دهد راي قاطعانه بتواند كه دارد را دادگاهي جايگاه نه اساسي ، قانون اجراي
"اساسي قانون دادگاه" تشكيل آورد ، عمل به نظام منشور اين از شايستهاي دفاع باشد قادر كه را
.مينمايد ضروري
|