2_ تاريكي در راندن
گردون
خارجي نگاه
2_ تاريكي در راندن
ندارند رودوست جورش هيچ بعضيها
مجلس نماينده و فيلمساز افخمي بهروز با
شنوايي گوش هيچ مطمئنم كنمكه گوشزد حالي در را مملكت ضرورتهاي كه كردهام عادت من
ندارد وجود آن شنيدن براي
اكبري مينا:گفتوگو
مورد در شما كه گدار و تاركوفسكي چون كارگرداناني كردن مطرح و سوال اين از قصدم من البته*
خطر مورد در شما مجلس دستور از پيش نطق و ايران در روشنفكري بحث به رسيدن داشتيد موضع آنها
حضور بدون فرهنگي توسعه اصولا آيا بدانم ميخواهم.بود مملكت اجرايي امور در روشنفكران حضور
است؟ امكانپذير روشنفكران
معلوم مجلس در دستور از پيش دوم نطق آن سياق از و ميبرم كار به من كه معنايي آن به روشنفكر
مردم زندگي روش تشخيص براي ديگران از باصلاحيتتر و قيم معلم ، را خودشان كه هستند كساني بود
آنها بلكه نياوردهاند دست به طبيعي بهطور را مقام اين كه نيستند متوجه اما ميدانند
دولت مقابل در يا و است دولت به وابسته نوعي به كه گروههايي و تشكيلات يك داخل را هويتشان
ديگر طرف از و روشنفكران فوايد و نقش درباره دنيا تمام در البته.كردهاند كسب ميگيرد ، قرار
ايران در اما.دارد جهاني صورت جنبهاش يك بحث اين و است شده فراواني بحثهاي روشنفكران خطر
يعني.است نفت پول به وابستگي آن علت و باشد خطرناك است ممكن مضاعف بهطور روشنفكران حضور
بين مساوي امكاناتي صورت به آن تقسيم جاي به و ميآورد دست به نفت فروش از كه را پولي دولت
مقدار هم هميشه و ميكند تاييد را آنها خود كه ميدهد كساني به را آن جامعه ، افراد تمام
نيز دولت و ميدانستهاند فرهنگ و فكر اهل را خود كه رسيده كساني به نفت پول اين از زيادي
روشنفكري چنين كه رابطهاي مسلما كند ، خاص كمكهاي نحوي به آنها به كه ميدانسته خود وظيفه
دولت كشوربا يك روشنفكران بايد كه سالمي رابطه آن با است متفاوتي رابطه ميكند پيدا دولت با
ميكند زندگي پدري ثروت با كه ميكند پيدا را شازدهها حالت روشنفكري چنين يعني.باشند داشته
.ندارد مردم به خويشتن فهماندن و مردم فهميدن آنها ، با كردن برقرار ارتباط و مردم به نيازي و
قديمالايام از نسبي طور به ايراني روشنفكران كه سفيه اندر عاقل ژست يك با بنابراين
_ رسيدهاند قدرت و عرصه به ديگري گروه كه انقلاب از بعد چه و انقلاب از پيش چه _ داشتهاند
.ميدانند مردم از بالاتر را خود
.ميشود شامل را نويسندگان و اپوزيسيون قشر است متداول جامعه در روشنفكر از كه تعريفي البته*
كنند ادعا نميتوانند هستند حكومت داخل كه كساني چه و هستند اپوزيسيون كه كساني چه ايران در
محدودتر صورت به البته _ مردم اعم هم حاضر حال در.نميكنند استفاده دولتي يارانههاي از كه
سود آنها از فرهنگي و صنفي تشكيلات گروهها ، اخص ، بهطور هم ميبرند بهره يارانهها اين از _
وقتي ميگويم من بلكه شود ، تقسيم يارانهها اين نبايد كه نيست اين من منظور البته.ميبرند
خاص يارانههاي اين از نحوي به هم اپوزيسيون روشنفكران حتي و ميشود برقرار ارتباط اين
از كه حكومتي به نسبت اپوزيسيون موضعي باشند داشته حق است ممكن اينكه ضمن _ ميكنند استفاده
.شود كم مردم به قشر اين توجه حفظ ميگردد سبب _ باشند داشته ميدهند آنها به يارانهها اين
فكر هم مخالف روشنفكران يعني.نميماند باقي عادي مردم با ارتباط براي مادي انگيزه زيرا
جايي در را گريزشان و جنگ و كنند حل دولت با را مسائلشان بايد مردم توجه جلب جاي به ميكنند
يك آمدن وجود به باعث اين.كند پيدا ادامه فرهنگيشان و فكري فعاليتهاي تا دهند انجام ديگر
و ترديد و شك مورد دنيا جاي همه در روشنفكري اگر يعني.ميشود ايراني روشنفكر براي خاص وضعيت
كردن برقرار ارتباط زحمت براي مادي انگيزههاي مثل ديگري مسئله ايران در ميگيرد قرار انتقاد
.كرد اضافه آن به بايد نيز را مردم با
پرداخت كتاب براي يارانهاي هيچ دولت كنيد فرض.است ساده خيلي موضوع نظر يك از ببينيد
نويسنده حق و ميشد فروخته تومان هزار پنج مثلا صفحهاي دويست كتاب يك صورت اين در.نميكرد
فروش نسخه هزار صد اگر كتاب همين اما ميشد تومان ميليون يك از كمتر اولي نسخه هزار در
ميتوانست نويسنده آن شرايطي چنان در.ميرساند تومان ميليون صد به را نويسنده دستمزد ميرفت
بنويسد بعدي كتاب در را حرفهايي و باشد متكي خودش دستمزد به و كند كار سال يك بعدي كتاب روي
و شده فكر حرفهاي كه را او و بدهند پول مردم يعني باشد داشته ارزش تومان هزار پنج واقعا كه
حرفي هر نميتواند و ميترسد نويسنده اين اولا حاضر شرايط در اما كنند تامين مينويسد تازه
ادبيات با و كند تعديل را آنها بايد باشد ارزشي با حرفهاي نظرش به اگر حتي و بنويسد را
اولا نتيجه در ميدهد يارانه و اجازه او به دولت افتاد اتفاق اين وقتي.كند هماهنگ مجاز
كمتر نسخه هر قيمت ثانيا بفروشد نسخه صدهزار نيست ممكن و ندارد را سابق جذابيت ديگر كتاب
.نميرسد ميليون بيست به نويسنده دستمزد بفروشد هم نسخه صدهزار اگر و است تومان هزار دو از
يارانهدار كاغذ ميدهد ترجيح و ندارد فروش بالابردن و چاپ تجديد براي انگيزهاي ناشر ثالثا
نسبتا كتاب يك نوشتن با شما اول درحالت.كند كسب بيدردسر درآمد و بفروشد آزاد بازار در را
منت يا دوم شغل به نيازي و كنيد زندگي ميتوانيد بفروشد نسخه هزار بيست مثلا كه سال در موفق
كنار حاكم ادبيات با بايد كتاب چاپ براي اصلا دوم حالت در اما باشيد نداشته كس هيچ از كشيدن
نميكند ايجاد وضعيت در تغييري چندان هم مردم استقبال يا موفقيت و بگيريد يارانه تا بياييد
نه و بسوزد سيخ نه كه بنويسيد طوري را حرفهايتان طور چه كه ميگيريد ياد كمكم شما بنابراين
حكيمانه حرفهاي كه ميكنيد پيدا مشكل مردم با نميكنند اعتنايي مردم ديديد كه بعد و كباب
و هستيد پيچيدهاي و فرهيخته خيلي آدم اصلا ميكنيد احساس كم كم بعد و نميفهمند را شما
گرفتن شازده ژست عاجنشيني ، برج مردم ، مقابل در گرفتن ژست ترتيب ، اين بهخوردهاند را حقتان
.ميشود آنها فهميدن و مردم از روشنفكر دوري سبب دارند مهمي سهم نفت پول از كه حالي در
نماينده سو يك از شما افخمي آقاي.سينمايي فيلمهاي در مطروحه مسائل و سينما به برگرديم*
از و ميكنيد بررسي بالايي حد در را كشور سياسي و اجتماعي مسائل مقننه قوه در و هستيد مردم
سينماي شما نظر به حالا.ميكند دنبال را ايران سينماي كه سينما به علاقهمند يك ديگر سوي
است؟ بوده موفق چقدر مردم اجتماعي مسائل هنرمندانه طرح روند در ايران
.دارد وجود كارشان در زيادي موانع آنها.باشيم داشته انتظار خود سينماگران از آنقدر نميشود
به اول باشيم منصف اگر كنيم بررسي سينما در را فيلمسازان تسلط يا سواد سطح بخواهيم اگر ما
در آدمي هر وقتي.ميكنيم نگاهي ميكنند نهي و امر آنها به كه كساني ذوق و فرهنگ سواد ، سطح
جلودار كسي و كند تكليف تعيين ما فيلمسازان براي ميدهد اجازه خود به ناداني و بيسوادي اوج
اين كنم صحبت ميكنند توليد آنها كه آثاري و فيلمسازان درباره ميتوانم چطور من حالا نيست او
.است بيانصافي كمي
سياست بدهكار فيلمساز.است سياست از بالاتر فرهنگي فعاليتهاي شان و سطح ميكنم فكر ضمن در
فلسفي فيلمهاي فيلمساز ، فلان كه حرف اين يعنينيست هم فلسفه بدهكار حتي فيلمساز.نيست
هم فلسفه از شانش هنري فعاليت كه است خندهدار جهت اين از است مهمي فيلمساز پس ميسازد
نيازي و زندگي به دادن معنا براي است راهي يكي.دارد را خودش خاص مستقل عرصه هنر.است بالاتر
شده ساخته حاضر حال در كه فيلمهايي اينكه بحث بنابراين.باشد داشته چيزي به وابستگي كه نيست
شان بردن بالا نظرم به بپردازند آن به توانستهاند است مطرح مجلس در كه مشكلاتي و مسائل چقدر
.است خوب فيلمهاي شان آوردن پايين و سياست و مجلس
اعضاي از يكي بهعنوان شما است ايران امروز فضاي در مناقشه مورد مسائل از يكي ماهواره بحث*
استفاده ميتوان چگونه ميكنيد فكرداريد مسئله اين به نسبت بازي ديدگاههاي فرهنگي كميسيون
گرفت؟ نظر در نيز را ديني و ملي حساسيتهاي كه حالي در كرد عمومي را ماهواره مزاياي از
شنيدن براي شنوايي گوش هيچ مطمئنم كه كنم گوشزد حالي در را مملكت ضرورتهاي كردهام عادت من
.ميشود گم دارند را كردن هياهو ولع كه عدهاي هياهوي ميان در من حرف و ندارد وجود آن
سازماندهي براي و شده تبديل صنعت به كه است جديدي تكنولوژيهاي اينترنت ، و ماهواره تكنولوژي
اساسي نقش اقتصادي ساختار در كه نظر آن از و است ضروري كشور يك صنعتي و اقتصادي ساختار در
.كرد اداره بيستمي قرن صنايع با را مملكت نميشود.است اجتنابناپذير صنعت اين پذيرفتن دارند ،
تلويزيون مثلا نخواهيم را آن از ديگري بخش و كنيم قبول را بيستم قرن تكنولوژي از بخشي تا
و اخلاقي شئون و حكومت حفظ كه رسيدهايم تشخيصي به ما اگر.نميخواهيم ماهواره اما باشد
تمدن عوارض و آثار از كلي به اينكه به است موكول ديني حكومت در نظرمان مورد مختلف ابعاد
وانمود و ميكند برفها زير را سرش كه كردهايم رفتار كبكي مثل درست بمانيم ، بركنار امروز
روي از حدي چه تا غيرواقعبينانه حركات اين نميدانم من.است شده ناپديد شكارچي ميكند
اگر.ميشوند برنامهريزي ايران از خارج در مركزي يك از حدي چه تا و است صداقت و سادهلوحي
واقعياش هدف فرهنگي تهاجم با مخالفت و مقاومت اسم با و باشد شده سازماندهي و عمدي حركات اين
ديگري چيز بشكند ، هم در تدريج به و كند ضعيفتر روز هر اسلامي جمهوري اينكه جز كند اجرا را
.نميشود پيدا آن براي شنوايي گوش بگوييم چه هر ما البته.ندارد ما كشور براي
و شود مجهز رسانهاي جديد تكنولوژيهاي به بايد زودتر هرچه ايران ميكنم تكرار هم باز اما
سيستمهاي.كند اشغال گرفتهاند نظر در ما براي فضا در كه را نقاطي ماهواره خريداري با
و شود جديتر ايران در رسانهاي فعاليت يك بهعنوان اينترنت در حضور.دهد گسترش را اينترنتي
اين در دهند اجازه و شود شناخته رسميت به هستند علاقهمند مسائل اين به كه مردمي حقوق
صدها آوردن وجود به از صحبت.گيرد صورت اقتصادي فعاليتهاي بالطبع و شود ايجاد شغل زمينهها
مثل شديدي بحرانهاي با كند مقاومت ضرورتها اين مقابل در كه حكومتي و است آينده در شغل هزار
.شد خواهد روبهرو ميكند ويران را اساساش كه بيكاري
حضور قصد مشاركت حزب آيا هستيد مجلس در مشاركت حزب اعضاي از شما*
راندارد؟ كشور سينمايي فضاي در
ندارند تخصصي و آشنايي عرصه اين در خيلي آنها.ميپذيرند زياد احتمال به كنم پيشنهاد من اگر
باشد فن اهل كه كسي زمينه اين در اما هستند مكتوب فرهنگي كارهاي و مطبوعاتي كار اهل بيشتر و
ميكنم فكر كه است اين هم آن علت.ندادهام آنها به پيشنهادي چنين تاكنون كه هستم من فقط
محدودي سرمايه كه آدمهايي ندارد دليلي اصلا و ندارم فيلمهايم روي سرمايهگذاري براي مشكلي
هم آنها به نياز بدون كه كنم فعاليتي وارد كنند صرف ديگر زمينههاي در است لازم و دارند
.دهم ادامه ميتوانم
دارد؟ ايران سينماي وضعيت درباره نظري چه حزب اين*
با شوند موضعگيري يا نظر اظهار به مجبور است قرار جايي اگر و هستند بيطرف زمينهها اين در
.ميكنند مشورت من
تنگسير ، صبح ، فرزند ميشود؟ چه ميخوانيم را خبرش روز هر كه طرحهايي تكليف بالاخره*
.فراموشخانه هم حالا و گاوخوني
ما ابتدا چون.است شده متوقف سرمايهگذارش وسيله به سرمايه كمبود دليل به كه صبح فرزند
براي گفتوگوهايي البته ولي شد خواهد بالاتر خيلي هزينهها شديم متوجه بعد و زديم تخميني
عباسي علي از جواب منتظر را تنگسير.است جريان در كنيم فراهم را آن سرمايه بتوانيم اينكه
ما و است فيلم اين توليد صاحبامتياز و اول فيلم تهيهكننده عباسي علي اينكه دليل به.هستيم
ما از سپتامبر ماه تا و است فرانسه ساكن عباسي.باشد هم من فيلم تهيهكننده كه علاقهمنديم
تهيهكننده موضع در مجددا اينكه براي حال هر بهكند فكر پيشنهادمان به راجع تا خواسته زمان
.بگيرد سختي تصميم بايد ديده گذشته سالهاي در كه آزارهايي و دلسرديها به توجه با بگيرد قرار
بودجههاي روي نميتوان بسازم را آن دارم قصد من كه شكلي آن به توجه با تنگسير مورد در
تصور حتي.كرد حساب ايران در سرمايهاي محدوديتهاي و چارچوبها اصل ، در و ايران سينماي
قرار اگر ولي نيست ذهن از دور بگيرد انجام همسايه كشورهاي از يكي در فيلم فيلمبرداري اينكه
بشود توجيه شود ساخته فيلم كتاب يك روي از دوبار اينكه ضرورت و شود ساخته متفاوتي فيلم است
فيلم تداركات به شروع امسال اواخر اگر.نميشود فراهم هم زودي اين به و نيست آساني پروژه
درياي حوزه و عربي كشورهاي گرماي به توجه با آينده سال مهر يا شهريور در را فيلمبرداري كنيم
برنامهريزي آن براي بايد قبل سالها از كه است پروژههايي آن از اينكرد خواهيم شروع عمان
.كرد
كنيد؟ استفاده سينمايي فيلمهاي مجدد بازسازيهاي رسم به وثوقي بهروز بازي از است ممكن*
زارممد خصوصيات از يكي حال هر به.است پير خيلي الان زارممد نقش در كردن بازي براي بهروز
به تا بشويد خود زندگي از دست ميشود باعث كه است جواني در دروني انقلابات و هيجانات و جواني
استفاده وثوقي بهروز حضور از نميشود بنابراين دارد سال چهل حدود زارممد رمان ، در.برسد هدفش
قبلي فيلم از هم يادگاري تا كند بازي داستان نقشهاي از يكي در او دارم دوست من اما كرد
.باشد فيلم اين در تنگسير
.شود حل هم ما بازيگران از برخي مشكل تا شود بدعتي شما فيلم در وثوقي حضور شايد البته*
.باشد داشته وجود مشكلي هيچ نميكنم فكر من
.ندادهاند را تقوايي جديد فيلم در راد سعيد به بازي اجازه كه ميشد شنيده*
اجازه كسي از وقتي كه است معمول ايران در.خواستهاند اجازه آنها كه است اين خاطر به شايد
كار شوكران فيلم در صادقپور منوچهر با من وگرنه بدهند اجازه نبايد پس ميكنند فكر ميخواهي
با اگر كه است كرده بازي فيلمهايي صادقپور حال هر به نخواستم اجازه هم كسي از و كردم
از شوكران فيلم براي من.ندارد چنداني تفاوت شود مقايسه راد سعيد يا وثوقي فردين ، فيلمهاي
هيچ شد اكران فيلم وقتي و كرد همكاري من با و داد افتخار هم ايشانكند بازي كردم خواهش او
.نكرد اعتراض هم كس
معروفيت برديد نام كه بازيگراني اين اندازه به صادقپور حال هر به كه بود دليل اين به شايد*
.نداشت عام ميان در گسترده
ميكنند سعي مرتب بنابراين ميترسند چيزهايي يك از ما سينماگران از بعضي.نيست مهم قدر آن
طبيعي روال يك به تبديل بيقانوني و تزلزل ناامني ، كه مملكتي در.بخواهند اجازه كاري هر براي
سروصدا فيلمشان اينكه براي ميكند درد سرشان و هستند ماجراجويي دنبال هم عده يك شده معمول و
.ميگردند دردسر دنبال افراد اين بشود توقيف فيلمشان كه كنند كاري ميخواهند بنابراين كند
هم مربوطه مسئول آن و ميخواهند اجازه هركاري براي و ميترسند عدهاي كه است طبيعي بنابراين
"نه" يك با بنابراينميكند را خودش موقعيت حساب و بدهد پس جواب ديگري كس به بايد ميكند فكر
.ميكند راحت را خودش
است؟ رسيده كجا به فراموشخانه و گاوخوني جريان*
.كردم متوقف را كار بنابراين كنم تمام ميخواست دلم كه طوري نتوانستم را ، گاوخوني سناريوي
.كنيم شروع را فيلمبرداري پاييز تا بتوانيم اميدوارم هم فراموشخانه مورد در
گردون
"زنان زندان" بازيگري نقد
نسب حسني نيما
مناسبي مجال و فرد به منحصر موقعيت "زنان زندان" 1
فضاي و غريب لوكيشن يك در بديع ، و بكر موضوع يك ;است كرده فراهم بازيگرانش درخشيدن براي
پگاه نونهالي ، رويا ;برساند اوج به را بازيگري هر ميتواند كه "نقش شاه" سه و محدود ،
در ميدانند چون دانستهاند ، را موقعيت اين قدر - كموبيش - سه هر تيموريان رويا و آهنگراني
همان ميماند ، رويا به نقشي چنين ايفاي و فيلمي چنين در حضور امكان شرايط اين و سينما اين
.ميرسد نظر به بعيد خيلي هم فضا اين در تكرارش احتمال كه طور
همين به.است محيط و فضاسازي فيلم "زنان زندان" 2
.نيست متكي دو اين تقابلهاي محور بر قصه پيشبرد و كلاسيك قهرمان ضد و قهرمان به چندان دليل
پر جمع ميان از را او ميتواند كه است نقش با چالشش و درك و بازيگر خود اين شرايطي ، چنين در
كه ببخشد او به فرديتي و تشخص و كند جدا دارند حضور فيلم قابهاي و ميزانسنها در كه شماري
به و دريافته خوبي به نونهالي رويا را نكته اين.بماند ذهن در و شود متمايز شخصيتها ساير از
مضاعف كوشش اين به چنداني نياز اما آهنگراني پگاه تيموريان ، رويا طور همين است ، گرفته كار
برجسته و تمايز باعث خودبهخود ميكند بازي فيلم بخش سه در او كه متفاوتي شخصيت سه و نداشته
.ميشود او حضور شدن
و معمولي نقش و ساده موقعيت يك كه نونهالي رويا 3
حضورهاي ماندگارترين از يكي به ياس عطر كافور ، بوي در را (سكانس يك و جمله چند حد در) كوتاه
كرده ، فراهم برايش زنان زندان كه موقعيتي از قطعا كرد ، تبديل ايراني فيلمهاي در زن بازيگر
در كند وادار را او بشناساند ، تماشاگر به را كاراكترش ميشود موفق او.نميگذرد سادگي به
و رفتاري تغييرات كه اين همه از مهمتر و بگردد ميترا شخصيت دنبال فيلم شلوغ ميزانسنهاي
پذيرش اينكند باور بودن زنداني سال بيست طول در را فيلم ابتداي جوان نونهالي رويا ظاهري
رويا بازي مدد به چيز هر از بيش ،"زندان محيط در توقفش عين در زمان گذشت حس و" زماني طول
دهد نشان تا دارد حضور زنان زندان در ميترا سادهتر زبان به ;ميشود القا مخاطب به نونهالي
كه هست يكنواخت و يكسان قدر آن زندان وضعيت شرايط وگرنه دارد ، طولاني زماني گستره فيلم
بين دههاي دو فاصله اين نميشد وجه هيچ به فيلم ، طول در ميترا شخصيت تمايزهاي و بيحضور
.كرد درك را فيلم انتهاي و ابتدا
بر تحول و تغيير عدم و زماني توقف اين نمايش و 4
كاري بيروحش و سرد رفتار و نگاهها زدن ، حرف شيوه با تيمورياناست تيموريان رويا عهده
و ميترا صدها اگر حتي اوست ، عهده بر زندان اين اداره دنياست دنيا ، تا كنيم فكر كه ميكند
.بروند و بيايند پگاه و سپيده
است زنانه وجوه گونه هر از خالي زنان ، زندان آغاز در تيموريان شخصيت استواري و نفوذناپذيري
تيموريان هستند ، زن سياهيلشگرهايش حتي و فرعي و اصلي شخصيتهاي تمام كه فيلمي در و
صحنه جز به شده ، منتقل زندان اين به مرد يك جاي به) ميدهد بروز مردانه حضوري از جلوههايي
مظاهر با و ندارد نيازي زندانيها بر حاكميت براي مردانه نيروي كمك به زندان در حضورش اول
ميتوانست پردهپوشي عدم و اغراق كمي (.ميكند مقابله آرايش و مو مانند زندانيها زنانگي
رمز.شود تبديل تكراري و آشنا تيپي به نقش كه كند برجسته چنان را او شخصيت مردانه وجه اين
اعتماداتش ، و شرايط كه زني:است ظريف تعادل همين رعايت در تيموريان رويا بازي توفيق
نشان واكنش زندان ، در زنانگي مظهر هرگونه برابر در كه است طبيعي و كرده مدفون را زنانگياش
.دهد
موقعيت سه در متفاوت شخصيت سه نقش ايفاي 5
راه آغاز در كه داشته را شانس اين آهنگراني پگاه و است شوقانگيز بازيگري هر براي متفاوت
ارزشهاي و شده پرداخت ميزان يك به نقش سه اين چند هر.است كرده پيدا موقعيتي چنين بازيگري
در حضورش باورپذيري باعث كه را تمايزي توانسته آهنگراني پگاه اما ندارد ، قياسي قابل و يكسان
از بيش سوم بخش در اسمي كرده ، بازي او كه شخصيتي سه ميان از قطعا.كند ايجاد ميشود ، نقش سه
يعني ;است شده موفق كارش در آهنگراني پگاه كه ميدهد نشان موضوع اين و.ميماند ياد در بقيه
دوم اپيزود شخصيت داشته ، نياز شلوغي و تحرك و شدن ديده به او سوم اپيزود نقش كه قدر همان
در دقت عدم.است وجه دو اين از تلفيقي هم اول اپيزود نقش و ميمانده ، حاشيه در و ساكت بايد
از الگوبرداري يا (دوم اپيزود) شدن برجسته و شدن ديده براي تلاش و تفاوتها و تضادها اين
و نقش سه اين رفتن هدر به ميتوانست ،(سوم اپيزود در) اسي شخصيت ارائه براي كليشهاي تيپهاي
.شود منجر فيلم كليت
جسارت زنان زندان بازيگري وجه احترامترين قابل اما 6
ميتوانست كه موقعيتي و زيبايي به بياعتنا نونهالي رويا.است آن اول بازيگر سه خطرپذيري و
و كبود صورت با كه ميپذيرد باشد ، داشته اخير فيلمهاي موج در فعلي شرايط در ستاره يك عنوان
نازيباي و مضحك بزكودوزكهاي همه برابر در زندان لباس و تراشيده موهاي با آرايش ، بدون
در حضور با تيموريان رويا ;كند يادآور همه به را بازيگري منزلت و بايستد روزها اين سينماي
در دافعه اين ماندگاري و تماشاگران نزد شدن منفور خطر فيلم در خاصش ظاهر و پوشش و منفي نقش
از ديگر يكي ميتوانست البته هم آهنگراني پگاه و ميپذيرد را (نفرت اين قدرت سبب به) ذهنشان
سالن به را مخاطب ترفندي هر به است قرار كه باشد روزها اين پرده روي جوان دختران پرتعداد جمع
.(نميتوانند هم اغلب و).بكشانند سينما
هدر بازيگرانش بد بازي و درك عدم سبب به كه را ايران سينماي هاي"نقش شاه" از فهرستي وقتي 7
.ميبريم پي زنان شخصيتزندان سه بازي اهميت به بيشتر ميكنيم ، مرور رفته ،
خارجي نگاه
فرانسه در دولتآبادي آثار
خفگي به محكوم
ويكتور دو اگنس
فخرطاولي كوروش:ترجمه
شهير نويسنده دولتآبادي ، محمود از فرانسه در اخيرا كه است كتابي عنوان ستم1 داستان پنج"
در اسماعيلي حسين مقدمه و برونتي ميشل خانم ترجمه با داستانها اين.است شده منتشر ايراني ،
اگنس.است شده چاپ گاليمار معتبر بسيار انتشارات سوي از يورو ، قيمت 18 به و صفحه 202
:است انداخته كتاب اين به كوتاه نگاهي "لوموند" روزنامه ادبي منتقد دوويكتور ،
پرخوانندهترين و معروفترين از يكي است ، ناشناس تقريبا فرانسه در كه دولتآبادي محمود"
سوي از شده ترجمه مجموعه در حاضر] داستان پنجميشود محسوب ايران امروز رماننويسهاي
ادبي كار اوايل به شده ، نوشته [ 1347 و 1968 [ 1343 سالهاي 1964 بين كه [برونتي
كه ميدهد قرار ما پيشروي را غني آثاري مجموعه اوليه طرح واقع در و ميشود مربوط دولتآبادي
زندان دوران طي رمانها اين از برخي طرح ;ميشود نيز صفحهاي هزار چند رمانهاي شامل
كودكياش دوران كه دولتآبادي محمود.است شده آماده و پيريزي شاهنشاهي رژيم در دولتآبادي
مانده وفادار آنجا سنتهاي و جغرافيا به آثارش در گذرانده ، ايران ، شرقي استان خراسان ، در را
سرماي با خراسان ، كويري فضاهاي و روستاها در حاضر ، مجموعه در دولتآبادي داستان پنج ;است
و بسته دنيايي داستانها ، اين در او.ميگذرد آن ، تابستان كشنده گرماي و زمستان وحشتناك
به است ، خفگي به محكوم سنتي مراتبي سلسله نظام و اجتماعي دادهاي قرار جبر به كه را سنگين
فقط برهاند ، مكان ، اين در تقديرش از و فضا اين از را خودش نميتواند كس هيچ ميكشد ، تصوير
آزاد ميكند ، مرعوب و استثمار را او كه (قاليباف) فرمايش كار ترك با "بند" داستان در اسدالله
درون ميشود مجبور كه ميدهد قرار بياراده ناظر موقعيت در را خواننده دولتآبادي ، .ميشود
و مستقيم سبك.شود همراه اثر با مبهم ، گاه و غمناك خشن ، خصوصي ، اتفاقات و ماجراها لابيرنت
از ميدهد اجازه ما به اوميكند برابر دو را اثر جذابيت نويسنده ، سينمايي نگارش و رئاليستي
جامعهاي ;باشيم نظارهگر را ترياك و اجتماعي اخلاق سنگين استيلاي تحت جامعهاي روايت ، خلال
.ميشود تنظيم تحقير برپايه محرومان ، و فقرا بين البته قدرت ، روابط آن در كه
Cinq histoires Cruelles.1
|