مصادره
سازي انسان هاي تكنيك از فرار
13 دهه دو بازيگران
سياسي يادداشت
امروز نسل نگاه

مصادره
1_ سرويس مارين دربارهايران چيز همه
سطحي به سال 6_ شركتظرف 7 اين چنانكه گرفت رونق سرويس مارين ايران شركت تدريجكار به
نداشت ايرانوجود در خصوصي بخش در بالاتر آن خودشاز نوع در كه رسيد
مفيدي بدرالسادات
محمدعلي وعده عليرغم كه است موضوعاتي جمله از "سرويس مارين ايران" شركت پرونده
كميسيون اعضاي جمع در مرداد در 15 جمهوري رياست پارلماني و معاونتحقوقي ابطحي
و مقاومت با شدن مواجه دليل به گذشته هفته در آن نهايي شدنتكليف مشخص بر مبني اصل 90
و اطلاعات وزارت انعطاف و يكسو از حكومتي سازمانتعزيرات و دادگستري وزارت سرسختي
.نشدهاست محقق هنوز ديگر سوي از مركزي بانك
طرف يك در جملگي خرداد دوم حماسه شكلگيري از پيش كه دستگاهها اين امروز سايت گزارش به
اتهام به آن مديرعامل رفتن زندان موقعيت و داشته قرار سرويس مارين ايران شركت پرونده دعواي
طي شده ايجاد تحولات جهت به اينك بودند ، كرده فراهم را شركت اموال ضبط و توقيف و ارزي تخلف
فاش از پس اطلاعات وزارت ساختار آنكه ويژه به.شدهاند آراء تشتت و اختلاف دچار اخير سال چند
و شد اساسي دگرگوني يك دچار زنجيرهاي قتلهاي انجام در وزارتخانه اين از عناصري دخالت شدن
محيط اصلاح بر علاوه پاسخگو وزيري بهعنوان وي تا داد يونسي علي به را خود جاي نجفآبادي دري
ايران شركت مديرعامل اكنون صورت هر در.كند محدود نيز را آن اقتصادي فعاليتهاي وزارتخانه ،
يكسال يعني) خود بازداشت سال ششمين وارد جاري سال ماه مرداد روز 29 در كه سرويس مارين
كه آنجا از منتها.ميكند روزشماري خود آزادي انتظار در ميشود ، (محكوميتش ميزان از اضافهتر
دارند ، قرار كشور سياسي اوضاع تحتالشعاع خواهناخواه قبيل اين از پروندههايي ميرسد نظر به
:شرحماجرا اما و !ميشود آزاد زماني چه وي بالاخره كه كند پيشبيني نميتواند كسي فعلي وضع با
ميانه آسياي نفت ترانزيت تا كشتيها خدماتدهيابتدايي از
بررسي نتايج كه شد مجلس اصل 90 كميسيون تسليم شكايتي ششم مجلس كار به آغاز اوليه ماههاي در
شركتهاي مديريت و سرمايه به دستيابي طمع به كه را اقتصادي محافل برخي از سرنخي شناسايي آن
دنبال به كردهاند ، متزلزل را ايران در سرمايهگذاري و اقتصادي امنيت متمادي سالياني بزرگ
تاريخ از كه بود سرويس مارين ايران شركت مديرعامل پرونده به مربوط شكايت اينداشت
را خود شركت كه وي شايد البته.ميبرد سر به بازداشت در ارزي تخلف اتهام به تاكنون 29576
باور هيچگاه زمان آن در كرد ، راهاندازي عراق و ايران تحميلي جنگ اوايل يعني سال 1360 در
را زندان در زندگي بايد شركت فعاليتهاي گسترش و سودآوري اوج در درست بعد سال نميكرد 15
ايران نميخواهند ، چنداني اوليه سرمايه دهنده خدمات شركتهاي ميدانست كه او.كند تجربه
واقع در و كرد تاسيس خارجي كشتيهاي به دريايي خدمات ارائه منظور به ابتدا در را سرويس مارين
حالي در اين.شد كشتيها اين به سوخت و آب برق ، قبيل از خدماتي ارائه واسطه كنتراتي صورت به
توسط عمدتا ايران بنادر در خارجي كشتيهاي به خدمت ارائه به مربوط كارهاي زمان آن در كه بود
ايجنسي گلف انگليسي ، مكنزي گري شركتهاي يعني) نبود ايراني اصليشان تابعيت كه شركتي سه
كشتيهايي به خدمات آنان اين بر علاوه.ميگرفت صورت (اماراتي سعدي رئيس _ حسن رئيس و سوئدي
سال تا داشتند برعهده نفتي پايانههاي و جزاير در را ميآمدند ، نيز خام نفت بارگيري براي كه
نفتي تانكر يك نمايندگي كار برنده ايراني شركت اولين بهعنوان سرويس مارين ايران كه 1361
نفتي پايانههاي در را شركتها اين انحصار توانست طريق اين از و شد خارك جزيره در ايران
تعطيل ايران بنادر رادر خود دفاتر مذكور شركتهاي مدتي از پس كه طوري به.بشكند ايران
كالاهاي حامل كشتي يك نمايندگي از اهميتتر با نفتكش تانكر يك نمايندگي كه آنجا از.كردند
سال 6_ ظرف 7 شركت اين چنانكه.گرفت رونق سرويس مارين ايران شركت كار تدريج به است ، متفرقه
بعدي مرحله.نداشت وجود ايران در خصوصي بخش در بالاتر آن از خودش نوع در كه رسيد سطحي به
و كشتيها آن تبع به و آغاز پرقدرت يدككش فروند يك خريد با سال 1368 در شركت اين فعاليت
سازمان و ايران گمرك در موجود اسناد بنابر كه طوري به.شد خريداري نيز گوناگوني شناورهاي
سفرهاي بالاترين و صادراتي بار بيشترين (تا 73 سالهاي 68 يعني) سال ظرف 5 كشتيراني و بنادر
اين توسط خليجفارس جنوبي حاشيه شيخنشينهاي ويژه به همسايه كشورهاي به ايران از دريايي
چند اين ظرف شركت كه است مدعي نيز مزبور مديرعامل البته.است ميگرفته انجام و حمل شناورها
بلكه ميگرفته ريالي كرايه صادركنندگان از تنها نه صادراتي بار تن ميليونها حمل براي سال
دريافت داشته ، غيرايراني بنادر در كه ارزي مخارج بابت مركزي بانك از ارز هم دلار يك حتي
.است نميكرده
به سوخترساني منظور به نفتكش كشتي يك خريد با سال 1372 در سرويس مارين ايران ديگر سوي از
نفت توليد مازاد خريد با وي كه ترتيب بدين.شد خود فعاليت از ديگري مرحله وارد ديگر كشتيهاي
مقدار 750 توانست و 73 سالهاي 72 در بينالمللي قيمت به اراك و اصفهان پالايشگاههاي كوره
با سپس و داده انتقال كشور جنوبي بنادر به كيلومتري هزار مسيري طي از پس را كوره نفت تن هزار
اين و دهد دريا در خريدار كشتيهاي تحويل نهايت در خود به متعلق كشتيهاي داخل در آن زدن بار
يا و واسطه شركتهاي به را توليدي كوره نفت تمامي زمان آن در نفت وزارت كه بود حالي در
كه كشتي ميشد اين نتيجه و ميفروخت بودند ، مستقر دبي و شارجه فجيره ، در كه سوخترساني
ايران آبهاي در كارش اتمام از بعد كند ، تامين ايران بنادر در را نيازش مورد سوخت ميتوانست
و انگليسي شركتهاي از و كرده توقف دبي يا و فجيره بنادر در آسيا ، و اروپا به خود راه سر در
ايراني شركت اولين سرويس مارين ايران شركت بنابراين.ميكرد خريداري سوخت يمني يا و يوناني
سوخت اين البته و كند سوخترساني لنگرگاه ، در نفتكش كشتيهاي به توانست انقلاب از بعد كه بود
در تني هزار هشتاد محمولههاي قالب در طريق سهلالوصولترين به نفت وزارت كه كورهاي نفت آن
اراك و اصفهان پالايشگاههاي كوره نفت توليد مازاد بلكه نبود ، ميداد ، قرار خارجيان اختيار
و چالهها در را آن ناچاري از داشتند قصد خود مخازن گرفتگي از جلوگيري براي واقع در كه بود
.كنند خالي اراك و اصفهان اطراف طبيعي گودالهاي
فعاليت گسترش براي را خوبي فرصت زمان اين در شوروي كمونيستي نظام فروپاشي ديگر سوي از
(ميانه آسياي) خزر درياي شمالي حاشيه كشورهاي زيرا.كرد فراهم سرويس مارين ايران شركت اقتصادي
فروش از ناگزير درآمد كسب و خويش مخارج تامين براي بودند ، بازيافته را خود استقلال تازه كه
توليدي و استخراجي نفت تا بودند مجبور نداشتند ديگر درياهاي به راهي چون اما بودند خود نفت
بود ترتيب اين به.برسانند مصرف مراكز به ثالث كشورهاي بنادر طريق از را خود پالايشگاههاي
اين بر و گرفت برعهده سال 73 اواخر در را كشورها اين نفت جابهجايي كار سرويس مارين ايران كه
به بناكرد راهاندازي امامخميني بندر و قزوين انزلي ، بندر در را نفتي بزرگ پايانه سه اساس
محدوديتهاي و ابزارها كمبود دليل به عمليات شروع اول روزهاي در بار حمل ميانگين سعيدي گفته
نفت ، وزارت اوليه كارشكنيهاي كوهستاني ، مناطق در هوا حد از بيش سردي و برودت نظير ديگري
كه تدريج به اما بود روز در تن حدود 500 جنوبي و شمالي بنادر همكاري عدم و گمرك سختگيريهاي
به ارزي تخلف اتهام به وي دستگيري با همزمان يعني سال 76 ماه مرداد در كرد ، پيدا دوام كار
از ميانه آسياي نفت ترانزيت خط مديرعاملپروژه بازداشت با منتها.رسيد روز در تن حدود 4000
راهاندازي اقتصادي امور صاحبنظران آنكه عليرغم متاسفانه و شد متوقف كامل بهطور كشور داخل
شعبات از يكي رئيس ميكردند ، ارزيابي كشور عمومي مصالح نفع به و ملي طرح يك را پروژه اين
اداره به نامهاي طي مجلس اصل 90 كميسيون رئيس انصاريراد حسين گفته به بنا حكومتي تعزيرات
ايران اسلامي جمهوري مقدس نظام سياستهاي به توجه با":مينويسد قزوين اجتماعي امور و كار كل
قزوين پايانه فعاليت ادامه امكان عمليات گونه اين توقف جهت در سوختي مواد ترانزيت امر در
".است گرديده اعلام تعطيل مذكور پايانه و نميباشد مقدور
و بوده مديرعامل آن از سرويس مارين ايران شركت سهام درصد فقط 37 آنكه عليرغم ديگر سوي از
دستگاههاي بعد سال دو به قريب است ، داشته تعلق ديگر تن دو نيز و وي فرزندان و همسر به مابقي
عمومي مجمع تشكيل به اقدام اطلاعات وزارت و حكومتي تعزيرات سازمان يعني پرونده اين با مرتبط
انتخاب را جديد مديرعامل و مديره هيات اعضاي خود پرسنل ميان از و نموده تاريخ 22278 در
نظارت و شركت به آنان ورود از و قطع را اصلي سهامداران حقوق كليه تاريخ اين از پس و ميكنند
.مينمايند جلوگيري خويش اموال بر
ارزي تخلف اتهام به زندان سال پنج
ارتكاب بر مبني مركزي بانك شكايت به سرويس مارين ايران شركت مديرعامل پرونده تشكيل منشا
شوراي دستورالعمل براساس بايد وي كه ميشود مدعي مركزي بانك.برميگردد وي توسط ارزي تخلفات
اين از او ولي ميكرده دريافت ريالي معادل و تحويل بانك اين به را حاصله ارز اعتبار و پول
مديرعامل دادن قرار تعقيب تحت براي نيز حكومتي تعزيرات سازمان.است كرده تخلف دستورالعمل
تاريخ به مركزي بانك بخشنامههاي از يكي به سال 75 پاياني روزهاي در سرويس مارين ايران شركت
به بندري عوارض و حقوق خدمات ، هزينهها ، كليه از حاصل ارز فروش بودن الزامي بر مبني 29662
بانك كه بود حالي در اين البته و مينمايد صادر را وي محكوميت حكم و استناد كشور بانكي سيستم
اعلام او عليه تعزيرات سازمان حكم اولين تاريخ از پس ماه حدود 4 يعني تاريخ 2476 در مركزي
روز در مصاحبهاي طي مجلس اصل 90 كميسيون مخبر حسنزادگان داوود آنكه ضمن.مينمايد جرم
براي را سندي نتوانسته تاكنون مركزي بانك كه ميدارد اظهار زمينه اين در فروردين 81 بيستم
.باشد داشته مصوبهاي چنين اعتبار و پول شوراي آن براساس كه بياورد كميسيون
سازي انسان هاي تكنيك از فرار
پورزند4 ماجراي و طبري قضيه
و خبرنگار يك به زدن "پوزخند" حين در و تهران در تودهنه حزب اسبق كل دبير اسكندري ايرج
:توده حزب هجدهم پلنوم در و حزبي بحث يك گرماگرم در بلكه مصاحبهگر
هجدهمشان ، پلنوم اصطلاح به جلسه در.است مزخرف كلي به كه حرفها اين و دوا قضيه خوب ، اما"
در منكرد آنجا در هم را صحبتش آخرين و بود هم رادمنش بيچاره بودند ، كرده دعوت هم را ما كه
يكي به كه است دارويي چطور اين.نميفهمم من را حرفها اين و دارو و دوا !آقا:گفتم آنجا
بزنند دوا يكي به است ممكن ثانيا.ميزند حرف كم بزنند ديگر يكي به !ميزند حرف زياد بدهند
انژكسيون و دارو ديگر اما بكند ، مقاومت نتواند و بگويند را راستش و شود تخدير ارادهاش كه
خودشان اظهارات صحت براي اينها.بشود خوب استدلالش كه بزنند كسي به كه بوديم نديده استدلال
6.بوديم نشنيده چيزي چنين ما.ميكنند استدلال دارند مرتب
را سخنان آن چرا طبري كه كنيم مطرح را سوال اين و گرفته جديتر قدري را مسئله اين و بياييم
نگفته قبلا چرا و است نوشته بازداشت از پس خود كتابهاي در چرا يا و كرده بيان تلويزيون در
به آبان 63 در 17 پيشگفته خاطرات كتاب همان در اسكندري ايرج آقاي را سوالات اين پاسخ بود؟
كه است حرفهايي همان حقيقت در گفته تلويزيون در كه حرفهايي اين":است كرده بيان روشني
را آنها حالا ميگفت يواشكي موقع آن منتها.است حرفها هماننگفته جديدي چيز زده ، هميشه
به قضيه اما 7موافقم آن با من بگويند شوروي رفقاي چه هر ميگفت هم حال عين در.كرده علني
انساني از كه است جامعه كدام آن كه است پرسش اين به پاسخ اصلي مسئله نميشود ، ختم جا همين
آن در چگونه و ميسازد ضعيف و زبون و دوشخصيتي فرد يك نخبه و نوانديش خود زمان در و متفكر
.آوردند وجود به را بنياد _ حبس رژيم يك "انقلاب" و "اصوليت" و "آرمانگرايي" نام به جامعه
حتي و ميگردد باز ايران به و داده ريسك به تن طبري كه هنگامي حتي طبري مثل فردي كه طوري به
ولي":ميگويد خود مخفيگاه صاحب هشدار به پاسخ در ميگيرد ، قرار دستگيري معرض در كه هنگامي
كشور مقامات توهينآميز رفتار بيگانه ، محيط وطن ، از دوري !هرگز.نميروم مهاجرت به ديگر من
ميكنند ، شيريني خود و چاپلوسي كه افرادي به بيشتر رسيدگي و پارتيبازي و تبعيض ميزبان ،
عدالت" ميخواستند "اصولگرايي" و "انقلاب" نام به كه نظامي در چگونه 8.طاقتفرساست
بيداد ديگر جامعه هر از بيش فساد و فقر و تبعيض سال هفتاد از پس كنند برقرار را "اجتماعي
"انسانسازي" تكنيكهاي و "انقلابي" شيوههاي و جامعه آن از فرار براي طبري واقع در ميكرد؟
از و خود گذشته از واقع به طبري.آورد پناه ايران به كه بود جامعه آن "هويتپردازي" نحوه و
وضوح به را اين و بود كرده توبه داشت كمونيستي نظام آن پايههاي تحكيم در خود سهم به كه نقشي
اين ادامه در كه همچنان طبريدريافت او مصاحبههاي از مستقل شواهد از و او آثار از ميتوان
استادان نخستين از خود آورد خواهيم او خود پيشين آثار به اشاره مستندبا نحو به مقال
را خود جواني فضايي چنين بطن در اينكه از و بود آموخته را شگردها و شيوه همه و بود هويتسازي
.بود پشيمان كرده سر به
پاسخ سوال اين به مقدمتا ميبايست ميرود سخن طبري امثال "بازگشت" يا و "توبه" درباره وقتي
گرفتهايم؟ فاصله ايام آن در طبري سخنگويي شيوههاي از چقدر ما خود فيالواقع كه شود داده
طبري.گذاشت نمايش به را فاشيستي شگردهاي از خود فاصلهگيري "كژراهه" كتاب نوشتن با طبري
اينكه جاي به و دارد پروستوريكايي نوانديشان و اصلاحگران به غريبي شباهت "كژراهه"
"فردگرايانه ليبراليسم" واژههاي با را عمل و فكر شكوفايي و خلاقيت به نياز و دموكراسيخواهي
از دورتر چندان نه گذشتههايي در طبري همين اما.ميداند اصيل نيازي را آن نمايد ، طرد
در را مهاجرت سالهاي طي توده حزب تئوريك ارگان "دنيا" مجله كه زماني آن در ،"كژراهه"
"آشنا" را آن غريب نحوي به شمسي ، هفتاد دهه آغاز از ما كه ميگفت سخن شيوهاي به ميآورد
سر در را آن از نمونهاي كه دموكراسيخواهي نماياندن "ليبرالي" شگردهاي و تكنيكها.مييابيم
كل با و شود قرائت ايام آن در طبري مقالات و آثار ساير بستر در اگر آورديم ، مقال اين فصل
خود مفهوم گردد مقايسه روز همان در "حرفهاي انقلابيگري" مدعي روشنفكران عرف در رايج زبان
حزبي اصلاحگر جناح نوانديشي و شوروي اصلاحات بستر بر كه چيزي همان.كرد خواهد آشكار بهتر را
و فكري شكوفايي و خلاقيت بسط نفع به "قدرت و بوروكراسي محدودكننده عوامل" ياكولف تعبير به
به.ميگرديد تلقي "آمريكا نفوذ منفذ" همچون طبري امثال توسط ديگر زماني در ميشد ، تلقي عملي
از "ما عصر ارتجاعي انديشه سوءاستفاده" درباره خود قديمي مقالات از يكي در طبري نمونه عنوان
و استقلالخواهي و خودگرداني به ميل مينامد "گذشته بازماندههاي و بقايا" كه آنچه
فيتزجرالد جان" طبع باب را آن و دانسته "سرمايهداري رسوبات" همين رديف در را فرديتباوري
ميداند90 "آمريكا اسبق رئيسجمهوري كندي
با مبارزه عنوان با طبري نسل توسط ايام آن در بشر ، حقوق و آزاديخواهي نماياندن آمريكايي
و بقايا" زماني آنچه چيست.ميشد توجيه كاپيتاليسم نفوذ منافذ و "سرمايهداري ذهنيت بقاياي"
زماني و ميشد ناميده "خودي" جامعه در "آمريكا" نفوذ منفذ و ضعيف حلقه و "گذشته بازماندههاي
از بخش كدام آمد؟ حساب به خودگرداني و آزادي و استقلال به انسان طبيعي نيازهاي جزو ديگر
"كدربودگي" و "تيرگي" عوامل و "رسوبات" ،"بازماندهها" جزو زماني انساني روح پهناور قلمرو
كدام ميآيد؟ حساب به انساني حقيقت "آشكارگي" و "شفافيت" مقوله در ديگر زماني و ميشده محسوب
ديدن شفاف يا و ديدن كدر اصلي شرط پيش كه است بينايي و نور سامان كدام و دانايي سامان
شوروي در حزبي اصلاحگري از معين مرحلهاي توصيف ميسازد؟ فراهم را اجتماعي و انساني نيازهاي
دانايي مكانيزم بررسي براي فوقالعادهاي ارزش از هم هنوز "شفافيت" يا "نوست گلاس" واژه با
يكي.است برخوردار ميشود ، ديده "روشن" يا و "كدر" پديدهها آن پرتو در كه ي"نور" و عصر آن
و صد مراسم در مركزي كميته برجسته عضو مدويدف.آ.و كه بود "كژراهه" كتاب چاپ از پس سال دو
حزب":ميگفت و كرده معرفي لنين به بازگشت را شوروي پروستوريكاي لنين ، سالگرد نوزدهمين
فراهم شرايطي آنچنان آن ، مراتب و لايهها تمام در و جامعه در بكوشد قوا تمام با ميبايست
و مسئولانه و باورمندانه نحو به شفافيت و وضوح آشكارگري ، فضاي در شرايط آن تحت انسان كه آورد
براي شرايطي ميبايست.شدن رسوا از ترس بدون هم آن.كند كار شده حفظ كليشههاي تكرار بدون
10.فراهمكرد تشكيلاتپذيري و بودن مستقل اصوليت ، و ورزيدن جسارت
سلب را او عمل ابتكار و خلاقيت استقلال ، و جسارت و ميشود انسان شفافيت از مانع چيزي چه
باعث و تهورستاني مايه آنرا حزبي اصلاحگران كه "رسواگري" و "افشاگري" نوع آن و ميكند
نخبگان هم ميكرد؟ تغذيه عملي مكانيزمهاي و نظري دستگاه كدام از ميدانستند انسان سانسور
و روشنفكر سرآمدان جزو اغلب پيراموني جوامع در آرمان آن هواداران هم و شوروي جامعه در حزبي
آن خواص به اول درجه در را جامعه يك فساد و صلاح بحق اگر و شده محسوب خود جوامع آرمانخواه
و شرايط كدام از خواص اين لغزش كه داد جواب سوال اين به ميبايست ميدانيم منسوب جامعه
همچون ناسالمي اشكال و شيوهها از "كژراهه" در طبري ميكند؟ تغذيه اجتماعي _ سياسي مناسبات
تك جمع ، در ناسازگاري تشكيلاتي ، اصوليت حقوق رعايت عدم بيجا ، سوءظن تهمت ، پروندهسازي ، "
ششم قطعنامههاي" زور و ضرب به بود قرار كه ميگويد سخن كينتوزي11 لجاج ، روي ، خشونت ،
در بلكه خود اصلي جامه در نه رذايل اين همه مينويسد او خود كه همچنان اما.شود ريشهكن حزبي"هفتم و
را "كژراهه" در طبري نقد اصالت آنچه.است ميشده ظاهر ايدئولوژيك12 و اصولي مرزبندي" قالب
به آغاز سال 60 ماه بهمن از دستگيري از قبل سال يك او خود كه است خاطراتي كتاب ميدهد نشان
كشور خارج به گشتن دست به دست سال پانزده از پس وصيتگونه كتاب اين سرانجام و كرده آن نوشتن
.مييابد انتشار مجال و رسيده
:نوشت پي
خاطرات":از نقل فرجاد ، و آذرنور خسروي ، امير با گفتوگو آبان 1363 ، 17;اسكندري ايرج _6
.ص 639 ،"اسكندري ايرج
.ص 635 ;خاطرات ;اسكندري ايرج _7
.ص 22 سوئد ، شيوا ، 1367 ، .ف كوشش به ;(شده منتشر خاطرات) زندگي يادنامه ;طبري احسان _8
.بخشنخست ، ص205 ;اجتماعي و فلسفي نوشتههاي ;طبري _9
.كمونيست ، ص2 نشريه آوريل 89 ، 22;مدويدف سخنراني _10
.ص 181 ;كژراهه ;طبري _11
.همانجا ;طبري _12
13 دهه دو بازيگران
اوست راستوامدار جناح
قزويني حميد
رفته او.سپرد فراموشي به را قمي آذري گسترده خدمات و نداشت خوبي حافظه راست جناح كه افسوس
استثنايياش ديدگاههاي براي و ميگرفت قرار صدر در نظراتش كه برجستهاي فقيه آن از رفته
.يافت مقام تنزل شدت به و داد جايگاه تغيير ميشد يافت بيشمار مشوقين و مبلغين
عملكرد مرجعيت ، مانند مسايلي در سابق روحيه همان با آذري كه آمد وجود به زماني فراموشي اين
مبادرت ميپسنديد راست جناح كه آنچه از غير نظراتي طرح به...و حكومت اختيارات حدود دولت ،
.ورزيد
به راجع كه بود نياز چون هم زمان از برههاي يك امام وفات از بعد":ميگويد باره اين در وي
ما به خيلي و ميكرديم قلمفرسايي ما بود ذهنها در..كه اشكالاتي به راجع و فقيه ولايت
كم...نميچرخيد ما بدون اصلا رسالت و ميدانستند لازم و ضروري را ما وجود و بودند علاقهمند
با سياسي نظر از كه حالي در.ميكرديم رقابت دولت با مسايل بعضي و اقتصادي مسايل به راجع كم
ميدانم واجب من حالانمينوشتند آقايان اين را ما مطالب بعضي موقع آن از...بوديم موافق آن
نه:ميگفتند آقايان اين اما بنويسم را آن كه ميدانم موظف را خودم شرعا و بگويم را اين كه
[مهدي] آقاي رد در كه مقالهاي":ميافزايد وي (شماره 122 عماد نامه هفته) ".دارد اشكال اين
(كرماني) حجتي آقاي مقاله بعد.نميكرد برخورد جايي به چونكردند چاپ را اين نوشتيم حايري
هم انقلابي و ما رفيق كه لاريجاني [جواد محمد] آقاي...كرده ، افتضاح خيلي ديدم من شد چاپ
دولتيها بر و (رشدي سلمان اعدام حكم) است امام مقلدين به متعلق اين:گفت مصاحبهاش در هست
نوشتيم كه را حجتي آقاي جوابيه ما.برنميدارد رفاقت دين ولي ماست رفيق ايشان...نيست جايز
چه به ميگفتند كاش اي.نكردند چاپ اينها اما...نوشتيم ذيلش در هم لاريجاني آقاي رد در
وقتي قمي آذري (شماره 122 عماد نامه هفته)"...ميكنيم چاپ ميگفتند مرتب.نميكنند چاپ دليلي
عنوان با را خود مقاله غيرمنتظره اقدام يك در ديد رسالت روزنامه مسئولان از را رفتار اين كه
-تاريخ 20 در مقاله اين و فرستاد داشت قرار او مقابل جناح در كه سلام روزنامه به "فقه بيچاره"
را سابق دوستان و ياران برخي ناراحتي آذري اقدام اين.رسيد چاپ به سلام روزنامه در 674
برآمدند درصدد آقايان اين بعد":ميگويد باره اين در وي.واداشت واكنش به را آنان و برانگيخت
در را منفي واكنش يك سلام روزنامه به مقاله ارسال و رسالت روزنامه با ما قهر واسطه به تا كه
شده ضدانقلاب آذري است ، چنين قمي آذري كه كردند تهيه چيزهايي يك.كنند ايجاد ما براي جامعه
(شماره 122 عماد هفتهنامه) ".نيستيم منفي واكنش نگران ما.است
اين در وي.گرديد رسالت روزنامه از خود نام حذف خواستار آذري و شد عميقتر اختلافات كمكم
رسالت روزنامه تاسيس از ما انگيزه و هدف و ناراحتيم ما..گفتم..آقاي به":ميگويد خصوص
اينكه با.بكنيم عمل انقلاب مقابل در خودمان وظيفه به و بزنيم را حرفهايمان ما كه بوده اين
را خودم خدا نزد من.ميكنند ظلم من به اما بكنند رعايت را من حق بايد و هستم امتياز صاحب من
ميگفتند و ميگرفتند نظر در را خودشان مصلحت اينها و نزنم را حرفها بعضي كه ميدانم مسئول
.برداريد روزنامه اين پشت از مرا نام كه تكاپو به افتاديم ما.نخير
و بردارند را من اسم كه نيست مصلحتشان به ديدند اينها اما ميكردم التماس خودم من
.بود آنجا من اسم چون نميكردند قبول مردم اما.كارهام هيچ من بابا گفتم من.است سوالانگيز
شماست تخصص چون داريد وتو حق علما شما فقهي مسايل در:ميگفت عسگراولادي آقاي كه صورتي در
قبول را حرف اين ما البته.بنويسيم بهتر شما از ما است ممكن اقتصادي و سياسي جهات در اما
حق قرارداد همين در بعد كرديم قبول اما.نيستيم بلد چيزها اين از هستيم آخوند چون كه نداشتيم
تحت ارشاد وزارت طرف از بالاخره تا كرد پيدا ادامه ما ناراحتي اين.كردند سلب را ما وتوي
هفته) ".كنند عوض كه شدند مجبور فشار اثر بر و.برداريد را فلاني اسم كه گذاشتند فشارشان
از برخي حتي و افزود خود انتقادات حجم بر قمي آذري پس اين از (شماره 122 عماد نامه
قبل سالها از كه قم نزديكي در "خاوه" منطقه جمعه نماز خطبههاي در صريحا را خود ديدگاههاي
قمي آذري.نبود راست جناح تاييد مورد كه.كرد مطرح ميپردازد نمازجمعه اقامه به آنجا در
منزوي لذانبود ميداد ارائه راهبردي نظرات كه راست جناح تكريم مورد و برجسته فقيه آن ديگر
خود نظرات طرح به همچنان او اما.آمد عمل به ممانعت استفتائاتش و رساله چاپ از حتي و شد
انجام و موقعيت حفظ در سعي مختلف اشخاص و افراد براي نامه فرستادن با بار اين و ميپرداخت
.داشت وظيفه
بنياد اين اعضاي با خود اختلافات از برخي رسالت بنياد به سرگشاده نامهاي طي سال 74 در او
دوستان با خود اختلافات عمق جريان در را آنها مطبوعات به نامه اين ارسال با وي.كرد تشريح را
قضاييه قوه و مجلس دولت ، با همكاري از كرد اعلام صريحا كه بود نامه همان در.گذاشت سابقش
كشيد آنجا به قمي آذري كار مرور به.است داده استعفا خبرگانهم در عضويت از و كرده نظر صرف
پيرامون تند مطالبي حاوي زيرا نداشتند را او مواضع و ديدگاهها درج امكان ديگر مطبوعات كه
و شود برگزار او عليه گروهي اعتراضاتي تا شد باعث مواضع همين.بود مختلف افراد و سياسي مسايل
وداع را دنيا و درگذشت سال 77 بهمن در اينكه تا.شد انزوا و سكوت دنياي وارد آذري آن متعاقب
.برود دنيا از شرايطي درچنين روزي است ممكن كه نميكرد تصور خود او شايد.گفت
كه ميآمد شمار به انقلاب نخست دهه دو در ايران پرنفوذ روحانيون از يكي قمي آذري حال هر به
و بود صعود حال در همواره دهه دو طي قمي آذري.بداند او وامدار را خود همواره بايد راست جناح
.داشت شديد نزولي ناگهان كه بود دوم دهه اواخر در تنها
تصور هيچگاه او.داشتند آن در تعيينكنندهاي نقش او سابق ياران و دوستان برخي كه نزولي
براي فرصتي كه شد متوجه زماني تنها و.باشد او انتظار در سرنوشتي چنين است ممكن كه نميكرد
.بود نمانده باقي جبران
خود عمر پاياني ماههاي در او كه نظراتي پيرامون بحث براي لازم فضاي و امكان فعلي شرايط در
.نيست فراهم داد ارائه
بررسي با فردا ستوناز اين. يافت پايان شماره اين در قمي آذري سياسي زندگينامه بررسي
.يابد مي ادامه طباطبايي صادق كارنامه
سياسي يادداشت
زخم لاي استخواني
خوشنويس حسين
شاهرودي هاشمي آيتالله به را قضاييه قوه رياست منصب يزدي محمد شيخ الله آيت كه زماني _ يكم
وي رياست ساله ده دوره برخي شد ، نگهبان شوراي رهسپار اساسي قانون و شرع صيانت براي و واگذارد
شاهرودي هاشمي آيتالله رياست دوره اما.نهادند نام "بزرگ پروندههاي" دوره را قضا دستگاه بر
از بسياري در خرداد دوم نسيم كه بود جهت آن از دوره اين ويژگي.داشت خاص ويژگيهاي نيز
جديد رئيس كه چندان بود كرده ايجاد دگرگوني قضايي حتي و اقتصادي اجتماعي ، سياسي ، ساختارهاي
بررسي كه گذاشت "قضايي ويرانه" آباداني صرف را خود همت وجهه جديد فضاي درك با نيز قضا دستگاه
دوره شاهرودي هاشمي دوره كه است اين سر بر سخن.نميگنجد مقال اين در آن عدم يا توفيق
.نيست اغراق اين و است "بزرگ بسيار بسيار پروندههاي"
يا و گرفته قرار رسيدگي مورد شاهرودي هاشمي رياست دوره در كه پروندههايي از بسياري _ دوم
خود به ملي ابعادي و خارج قضايي صرف جنبه از پذيرفته ، صورت اخير دوره در آن مجدد بازگشايي
نگذاشته آنان براي مجالي و حالي معيشت و نان دغدغه كه مردم از بسياري آنكه جالب.است گرفته
نظر برخلاف حتي و كرده دنبال را پروندهها اين به رسيدگي جريان فراواني حساسيت و دقت با
.است داده متهم بيگناهي بر راي قضايي ، دستگاه
محسوب ملي و مهم پروندههاي از يكي سرويس مارين ايران شركت پرونده اغراق ، بدون _ سوم
ظاهرا اما ميطلبد ديگر مجالي بيگناه يا است گناهكار مديرعامل آيا كه اين بررسي ميشود ،
برخي كه است كرده اعلام زنداني متهم اين شكايت به رسيدگي از پس مجلس اصل 90 كميسيون
كه است اين برميآيد نشانهها و قراين از آنچهداشتهاند روا ظلم وي بر نهادها و دستگاهها
رسيدگي از پس.آوردهاند پديد مشكلاتي وي براي بارها وي ، بازداشت از پيش نهادها برخي
ارسال رئيسجمهور دفتر به رسيدگي و استحضار جهت نهايي گزارش مجلس اصل 90 كميسيون
.است نشده داده رسيدگي اين به مناسبي پاسخ هنوز آن ارسال از هفتهها گذشت وجود وبا است شده
ظلمها ، از فراواني سخنهاي بنشينيم بازار و كوچه عادي مردم صحبت پاي كه هنگامي _ چهارم
آيتالله پيش چندي حتي و ميآمدند ميان به حكومتي مختلف نهادهاي تبعيضهاي و بيعدالتيها
و حكومتي مسئولان كه دارد جا راستي به.گذاشتند صحه مواردي چنين وجود بر نيز شاهرودي هاشمي
امروز و آوردهاند جا به را اساسي قانون از پاسداري سوگند كه محترم رئيسجمهور شخص خصوص به
مردم ، به زمينه اين در بايد است گرفته آرام ايشان كار ميز روي بر سرويس مارين ايران پرونده
متهم را اصل 90 كميسيون برخيها كه اين.دهند پاسخ ميشوند محسوب آنان "ولينعمت" كه مردمي
براين قرار اگر كه چرا نميرسد نظر به صحيح چندان ميكنند سرويس مارين ازايران جانبداري به
پرونده اين تصميمگيران ديگر و قضايي دستگاه ميتواند نيز مقابل طرف باشد ، اتهامزنيها گونه
روشني به را وضعيت بايد كه است رئيسجمهور شخص اين ميان اين در.كند موارد برخي به متهم را
آن شاكي عبارتي به و پرونده اين درگير نيز اجرايي دستگاه دو _ يكي حداقل كه چرا نمايد مشخص
ميشود عفونتي بروز به منجر ماندن "زخم لاي استخوان" كه ميدانند جمهور رئيس آقايبودهاند
متهم پرونده به رسيدگي اگر.نباشد كارساز آن بهبودي و مهار براي دارويي هيچ ديگر است ممكن كه
روا ظلم وي بر هم اگر.ندارد مماشات و سكوت جاي ديگر است گرفته انجام صحت و درستي كمال در
جلب موجب نهتنها زندان از بيگناه يك شدن خلاص و بيعدالتي اين اعلام است ، شده داشته
.داشت خواهد بيهمتا يگانه نزد نيز معنوي اجر كه شد خواهد مردم اطمينان
امروز نسل نگاه
ميخورد شلاق كه حافظهاي
مسلم حسين
مرد يك گردهي دشت پهن در-درد كينه ، كاشت و زد شخم تازيانه با;ميتوان كه آنسان
راستشرا.داريد امروز برآمده عرصه به نسل از برداشتي چه شما نميدانم واقعا من ;صدر آقاي
در دوستي.بودم نديده را شما پارسال تا نيز من خود.نميشناسد را شما حتي نسل اين بخواهيد
سابقه نه لحظه آن در ببين را صدر احمد:گفت و داد نشانم را خميدهاي نحيف پيرمرد پيچشميران
نظرم به كه چيزي كوتاهتان ، وزارت نه و ديرپايتان وكالت نه بود ، مهم برايم سياسيتان طولاني
را امانتي بار ساله ، پيرمردي 80:بوديد زده بغل زير به كه بود پروندههايي آمد ، فريبنده سخت
تا برآمده عرصه به كه نسلي ميدانيد هيچ !ميكشد دوش به هنوز پذيرفته پيش قرن نيم از بيش كه
و كتابها از بخواهيم هرآنچه:ميگفت و ميانداخت بالا شانه شما حكم شنيدن از قبل
.سالخوردگان اين به است نيازي چه ديگر پس.ميكشيم بيرون شبكهها و سايتها و كتابخانهها
مواد اين درون از كه است بشري و جهاني حافظه كدام حامل پيرمرد اين ميپرسيد ، خود از نسل اين
.است ريخته هم به را معادلات اين _ نشود اجرا اگر حتي _ شما حكم ولي كشيد؟ بيرون را آن نتوان
ساله پيرمرد 82 يك گرده بر ميتوان حكمچطور اين چيستي از پرسش و درآمده صدا به زنگي
متورم عصبيت از گردنش رگ خود از پيش نسلهاي همچون كه است نسلي پرسش اين نواخت؟ تازيانه
و دارد راديكال افكار خود از پيش نسلهاي همچون نه كه نسلي.است شده عاقلتر انگار و نميشود
چشيده را هگل دستپخت نه.قدرت مناسبات در كور ملاحظات به چشم نه و آرمانشهر؟ روياي چندان نه
چين باستاني فلسفه از نه و "آموخت چيزي نميتوان آن از كه آموخت ميتوان فقط تاريخ از" كه
پاسخ در سالگي در 78 سياسي فعال يك.كرد شنا بار دو نميتوان رودخانه يك در كه دارد اطلاع
نسلي به من:ميگويد ،"ميانديشيد چه گذراندهايد ، كه تاريخي درباره" اينكه بر مبني سوالي به
اطمينان كه نسلي.شد بيدار زندگي و تاريخ با شدن روبهرو و گذراندن سر از براي كه دارم تعلق
موقع به و درست كه ميكرديم فكر ماشود تكرار نبايد بوده ، آن شاهد جواني در كه جنوني دارد
شدن ، احساساتي بدون و حماسهسرايي بدون كه هستم كساني جزء مننهادهايم جهان عرصه به پا
.شويم بزرگ اشتباهات مانع نتوانستيم هرگز بگويم ، بايد
ماست تاريخي حافظه اين كه كرديم اذعان ما _ نشود اجرا اگر حتي _ شما حكم صدور با ;صدر آقاي
.شما گرده نه ميخورد ، شلاق كه
|