كلانشهرها و شدن جهاني
معنويت غايت
كلانشهرها و شدن جهاني
:مقدمه
پس نخستين سالهاي كوتاه دوره در شهرها به روستاها از فزاينده مهاجرت و جمعيت انفجار
توسعه حال در جهان در ميليوني سريعشهرهاي كليديرشد عوامل ازجمله دوم جهاني جنگ از
اين در شدن صنعتي اقتصاديو توسعه به مربوط اقدامات و مضافا ، سياستها.بودهاند
شهرنشينيمورد و شدن صنعتي منظور به روستاييرا و كشاورزي جوامع غالب بهطور كشورها
تشكيلدهنده اجزاي سوم ، جهان شهرهاي ساختاري تحول و رشددادهاند قرار تحول و تغيير
بينالمللي ، افزون روز تجارت جهاني ، همبستگياقتصاد اين ، بر علاوه.هستند ملي توسعه
توليد ، در نسبي مزيت تغييرات و جديد فناوري دور ، امواج راه ارتباطاتاز سرمايه ، گردش
سطحجهان در و اقتصادملي سازمانهايمجازي ساماندهي و شهري بزرگ مراكز تشكيل در
.ميكنند ايفا را محوري نقش
لاتين ، آمريكاي شهرهاي مادر قرض بار نفت ، صادركننده كشورهاي شهرهاي افول پيشرفتو
افزايش و شهرهايآفريقا جايگزينوارداتدرمراكز صنايع ركود و كالا بهاي كاهش
واقتصاد شرقي آسياي غالبدر تجاري و مالي جديد مراكز عنوان به آسيايي شهرهاي نقشهاي
فرآيند بوسيله جهان در شهرها كلان عمده مراكز چگونه كه ميدهد آشكارانشان جهاني
جهاني درفرآيند تكنولوژي جديد موجشدند متاثر ;داده روي اخير سالهاي در كه شدن جهاني
است فرآيندي بزرگ شهرهاي مادر مراكز جديد شكلدهي و شده توليد قديم فضاي جايگزين شدن
.يافت خواهد تداوم آينده سالهاي در توسعه حال در هم و يافته توسعه كشورهاي در كههم
اقتصاد و ميگيرند جهاني شكل سرعت به شهرها كلان كه سال 1961نوشت در فورد لوسموم
ارتباط بدون اقتصادي بنگاه هيچ فعاليت آن در كه بود خواهد شهرها كلان اقتصاد ;غالب
خواهشهرهاي و كلانشهر و شهر آنهامادر خواه.نيست امكانپذير بزرگ شهر با نزديك
اجزاي دروني وابستگي رشد خاطر به ملي ، سطوح يا و دنيا در آنها نقش.شوند ناميده جهاني
.است آنها بيروني ارتباطات و اقتصادي توانايي به وابسته سالهاياخير ، در جهاني اقتصاد
اقتصادي ناگهاني تغييرات از رشته يك دستخوش جهاني اقتصاد دهه 1980و 1990 دو فاصله در
پيكربنديو در تغيير سبب تكنولوژي جديد موج و شدن جهاني روندهاي اين ، بر علاوه.شد
فراهم قرن 21 ابتداي در آنها دگرگوني براي جديدي شرايط و شد ميليوني شهرهاي سازمان
ميليوني شهرهاي بزرگ ، بويژه شهرهاي تسلط سبب نيز ، فراگيرنده و قوي تغييرات اين.ساخت
بزرگبه شهرهايخيلي از سادگي ميليونيبه شهرهاي.است شده جهان اقتصادسياسي بر
كاركرد روي از ميتوان را جهاني شهرهاي و تشخيصهستند قابل خود جمعيت ميزان واسطه
جهان كنوني اقتصادهستند جهانيفعال جديد اقتصاد در آنها.آنهابازشناخت
.است گرفته شكل جهاني شهرهاي كاركرد نظام حسب بر
شدن جهاني روندهاي
شهرها و كشورها بين روابط بهرهبرداري ، درشيوههاي دنيا دهه 80 ، اقتصاد از پس
اصلاحات به منجر كه بود همراه بزرگ روند چند با تغييرات اين.كرد اساسي و سريع تغييرات
.شد جهان ساختاري
افت خاطر به خام مواد صادركننده و توسعه حال در كشورهاي ميان در بدهيها بحران نخست ،
شديد كاهش آن نتيجه در كه بود دهه 1980 اوايل در سوخت اوليهو قيمتكالاهاي ناگهاني
براي تازهاي مشكلات امر اين.آمد پديد كارخانهاي ، توليدات در خام مصرفمواد در
محصولات اين صدور به وابسته خود مالي تامين براي سنتي بهطور كه توسعه حال در كشورهاي
حدود 90درصد تا آنان صادراتي كهدرآمدهاي آفريقا كشورهاييدر.آورد وجود بودند ، به
متحملبارگران آنان ، علاوه به.متاثرشدند سختي به بود اوليه مواد صدور به وابسته
شرقي جنوب كشورهايآسياي همچنين ، .بود افزايش حال در سرعت به كه شدند خود ملي قروض
بودند مواداوليه صدور به وابسته سخت صادراتيخود تاميندرآمد براي اين از پيش كه
رها ناگوار وضع اين از را خود توانستند آنان اما.ديدند آسيب ناگواري بسيار نحو به
كارخانهاي توليدات سريع توسعه از فازي با شد مصادف دوره اين خوشبختانه ، سازند ، زيرا
و كارخانهها از تمركززدايي براي خارجي مكاني يافتن حال كهدر شرقي آسياي اقتصاد در
.سال 1985بود در بازار از پيروي روش اتخاذ با جهاني بازارهاي در امكانرقابت تضمين
.شود برابر دو آمريكا دلار مقابل در شبه يك ژاپنتقريبا ين ارزش شد اتفاقباعث اين
و بزرگ شهرهاي سوي به خارجي مستقيم سرمايهگذاري از انبوهي جريان شد موجب مساله اين
.شود سرازير آمريكايلاتين يا و آفريقا نه و شرقي جنوب آسياي در جديد صنعتي مكانهاي
متناسب افزايش با كارخانهاي توليدات در سنتي موادخام مصرف نسبي كاهش بعد ، مرحله در
است ، تعيينكننده اقتصادي توسعه در بودكه همراه فراملي سرمايه بويژه سرمايه ، ورود
مكانسرمايهگذاري ، انتخاب براي را خود تصميم مبناي خارجي مجتمع بنگاههاي ديگر سوي از
.دادند قرار زمين ، و سرمايه كار ، يعني توليد عوامل از كدام هر نسبي مزيت بر
ساخت ، دهه 1980ممكن ابتداي از را نفسگير تغييرات اين كليديكه عامل يك سوم ،
مخابرات ، روباتيك ، بيوتكنولوژي ميكروالكترونيك ، پيشرفتهايبود تكنولوژيك نوآوريهاي
اقتصادهايصنعتي و يافت جريان يافته توسعه دركشورهاي جديد مواد تكميل و پيدايش و
عامل مجددا و حفظمنابع عامل خود ، طبيعت بنابه همهاينها.آورد پديد را جديدي
بهطور.شد گفته بالا در كه است ، كارخانهاي توليدات مواد دادههاي تركيب در نسبي كاهش
سرمايه جمعيت ، آن در كه شد مجهز نو اطلاعاتي تكنولوژيهاي با جهان اقتصاد افزون ، روز
مناطق در كلان روندهاي اين اثرات.مييافتند انتقال بزرگ ارقام در وايدههابهسرعت
و شد كمرنگ بسيار يابيصنعتي مكان بر موثر سنتي عوامل.است بوده متفاوت دنيا مختلف
بودن فراهم و جديدترينتكنولوژيها بوسيله اطلاعات به دسترسي جديد تحتالشعاعملاحظات
بر انعطافپذيرتوليد الگوي پايه بر اكنون صنعتي ، مكانيابي. گرفت قرار سرمايه ،
-اقتصاد) اكونوميك-تكنو شيوه با و گرفته قرار اطلاعات شاهراههاي استفادهاز مناسب نقاط
.مينمايد مقابله است ، بوده دهه 1980 از قبل توليد بر غالب شيوه فورديستكه (فناوري
جهاني اقتصاد كه جايي تا كاسته ، -ملي مرزهاي حتي -مرزها اهميت از اطلاعات اقتصاد ظهور
(اطلاعات انتقال كامپيوتري مخابرات) تلماتيك ديگر عبارت به.است گشته پديدار مرزي بدون
توزيع ديناميك با شدن جهاني جغرافياي.است ساخته بياثر را مكان و فاصله شدن ، جهاني و
مجهز و سريع رشد و زياد وسعت داراي كه دارد وجود جديدي جغرافياي.مييابد شكل تمركز و
همبستههايجديد انواع داراي بودهو وسيع خدمات و اطلاعاتي جديد تكنولوژيهاي به
ارتباطاتالكترونيك از حاصل فضاهاي مركزيتدر از جديدي شكلهايميباشد فضايي
بيشتر اقتصادي ماهيت با و بالاتر مركزيت مراتبو سلسله شهرهاييبا.پديدارميشوند
مادر از تمركززدايي شهر ، سطح در و شهرها بين جدي رقابت نتيجتاموجوديتيافتهاند
روند شمالي ، آمريكاي مورد در بويژه.ميآيد پديد شغلها سپس و مساكن نظر شهرهااز
خدمات ، جهت تغيير جمله از شهرها مادر درون در فعاليتها توزيع جهاني ، شده اقتصادتجربه
را تجمع سطح تجميعي ، اقتصادهاي رواج شهرها ، حومه كاربه افزوننيروي روز شدن رانده
نيز.است شده شركتها بيشتر چه هر شدن نتيجهآزادتر اينها ، همه.است نموده تغيير دچار
.است شده مشاهده جهان شهرهاي درون اقتصادي و فرهنگي شدن قطبي
منطقهاي تجاري تشكيلبلوكهاي به نسبيمنجر مزيت تغيير و جهاني ديناميكجديدتوليد
آمريكاي آزاد تجارت ناحيه:ميشود مشخص بلوك سه با فعليجهان اقتصاد اساسااست شده
مجموعا.اقتصادي ساختار پاسيفيكبا اقتصاديآسياي موجوديت و اروپا اتحاديه ;شمالي
مناطق آنها كه روشناست.داراست را جهان داخلي ناخالص توليد درصد بلوك ، 5/84 سه اين
كشورهاي و شهرها حال ، اقتصادهاي عين در و;ميسازند را پايدار توسعه از يكپارچهتري
دستي ساده مشاغل.شدهاند اساسي ساختار تجديد دچار شمالي آمريكاي و غربي اروپاي درون
بين از سريعا ناپل و بلفاست ليورپول ، منچستر ، پيتسبورگ ، ديترويت ، نظير شهرهايي در
.است رفته
تنظيم خدمات بخش از ملي ناخالص توليد درصد تا 70 روي 60 بر را خود اقتصاد OECD كشورهاي
نظر به پايدار رشد با منطقهاي پاسيفيك غربي كرانه ;آن مقابل در برعكس ، .كردهاند
اين داخل كشورهاي.است كارخانهاي توليدات بخش توسعه و بسط آن پشتوانه كه ميرسد ،
متغير سرمايهگذاري توانستندبا و داشته قرار اقتصادي توسعه مختلف مراحل منطقهدر
ملي توسعه شدن ، صنعتي براي هماهنگ ، توسعه با همو مكمل بهگونهاي توليد ، عوامل روي
براي -ميشود خوانده "غازها پرواز" كه -زنجيرهاي شده صنعتي الگوي.آورند بدست را خود
اقتصادهاي گام ، به گام آورندهتوسعه بوجود و گرفته قرار اشاره مورد سبك صنايع كالاهاي
چهار كه) تايوان و سنگاپور كرهجنوبي ، ژاپن ، هنگكنگ ، شامل(MTE) شده صنعتي جديدا
چين و(ASEAN) شرقي جنوب آسياي اتحاديه ، كشورهاي(ميشوند ناميده نيز اژدهايكوچك
مثلثهاي و شهري كريدرهاي تشكيل اقتصادي ، سريع توسعه نمودهاي از يكي.است بوده
.است پاسيفيك آسياي منطقه در روبهرشد
كه شهرهايي و كشورها مناطق ، .است جهاني جديد اقتصاد ناگزير نتيجه نابرابر توسعه
نميتوانند الكترونيكبگذرند ، كانالهاي ازشاهراههايديجيتاليو كاملا نتوانند
از پسباشند داشته ميشود ، تحميل آنها بر كه توسعهاي ايجادمدلهاي موثريدر سهم
تحت دردناك ، ساختاري تغييرات دچار لاتين ، آمريكاي و آفريقا سال 1980كشورهاييدر
.گرفتند قرار خود ، ملي قروض شدن انباشته و توليدي اوليه كالاهاي قيمت افت مضاعف فشار
شدن جهاني بدون كه است مدعي او.است كشيده تصوير به را لاتين آمريكاي وضعيت ژيلبرت آلن
سبقت گوي دسامبر 94مكزيك مالي بحران.نميافتاد اتفاق داخلي قروض انباشتگي اين مالي
اجتماعي و اقتصادي گسترش تلخ نشانه مكزيك مالي بحران.دامانداخت به شبه يك را مكزيك
نيز را اجتماعي شدن قطبي و نابرابريها پديده ، اين.است اقتصادي شدن فراگيرجهاني
از ، بعضي اجتماعي آشوبهاي و اقتصادي ركود دوره يك نتيجه حال هر به.كرد عميقتر
آنان.نمود اقتصادي سريع توسعه براي جديد مسيرهاي يافتن به وادار را كشورهايمنطقه
(جديد صنعتي اقتصادهاي) NIES توسعه راستايخطوط درستدر را صادرات جهت در شدن صنعتي
.نمودند تضمين خود براي را مثبتتري آينده و داده آسياييادامه
آسيب شدن جهاني فرآيندهاي از همه از شديدتر آفريقا مناطق ، همه بين در ميرسد نظر به
استقلالطلبي حركتهاي موج با همراه سريع ، توسعه از واقعي غير انتظارات.است ديده
احساس دهه 1970 از نظر به كه شد زدايي توهم و سرخوردگي به و 1960 ، منجر دهههاي 1950
ناگهاني افت بابت از شديدي صدمات كشورهايآفريقايي بيشتر دهه 80 آستانه در.است شده
دنياگشوده اقتصاد رابطهايبا آنان سنتي ، بهطور.شدند متحمل اوليه قيمتكالاهاي
ناخالصداخلي درصدتوليد حدود 90 در و بوده كالاهاياوليه صدور به وابسته كه بودند
به نسبت آنان ملي بدهيهاي سال 1990 ، آستانه در.است ميداده تشكيل را آنان(GDP)
توسعه حال كشورهايدر همه بين در ناخالصملي ، توليد و كالاها صادرات درآمد
و پول بينالمللي صندوق مديريت به ساختار تعديل برنامههاي.است بوده بدهي سنگينترين
.كرد ايجاد آنان بيشتريبراي بسيار آتي مشكلات خير ، نيت عليرغم درواقع جهاني ، بانك
بنابراين ، .شدند اقتصادي ركود و عمومي گسترشفقر دچار صحراجدا كشورهايحاشيه
را آنان رقابتي فضاي آفريقا ، كشورهاي براي مثبت آثار آوردن پديد از ناكام شدن ، جهاني
قاره اين جهانشهريدر هرگز كه ميرسد نتيجه بدين كاروليهراگدي.راند حاشيه به نيز
.است نداشته وجود
چنلو -فو:نويسنده
مقدم جمشيدي جواد -رضايي رحيم:از ترجمه
معنويت غايت
(بخش واپسين) ملكيان مصطفي دكتر سخنراني متن
.دارد هم مولفههايي البته معنويت اين.است معنويت به نياز شده گفته مشكلات حل براي لذا
.هست معنويت نام به مبهمي چيز يك بگوييم و كنيم اكتفا مبهم لفظ همان به نبايد يعني
(نباشد عاريتي)اصيل ثانيا معنادار ، اولا زندگي يك فرد كه است اين معنويت اين غايت
جنگ شدن تعطيل نوعي يعنيباشد داشته باطن رضايت و اميد شادي ، آرامش ، قرين ثالثا ،
غايت چيزي چنين.دارد خودش درون با انسان كه كشاكشهايي شدن تعطيل خودش ، با انسان
بحثهاي موضوع البته برسيم ، برديم اسم آنچه به ميشود راهي چه از اينكه ولي است معنويت
.است ديگري
هر از بيشتر امروزه معنويت به ما نياز كه شد گفته سخن اين از فقط واقع در اينجا تا
.است كمتر ديگري زمان هر از ما شدن معنوي امكان گفت بايد معنا يك به ولي است ديگري زمان
به او نياز الان.دارد پزشك به نياز شب نيمههاي در كه داريم را كسي وضع درست امروزه
ساعت هر از كمتر هم پزشك حال عين در ولي است شبانهروز ساعات ساير از شديدتر پزشك
از دشوارتر امروز ، انسان شدن معنوي كه شده سبب اموري سلسله يك.اوست دسترس در ديگري
.است مهمي مطلب به توجه هم شدن معنوي موانع اين به توجه.باشد گذشته
من كه كنيم كار نكته چهار بر بايد بكنيم ، مستوفايي بحث باب اين در بخواهيم اگر واقع در
.كردم اشاره نكات اين از يكي به فقط
گذشته به نسبت ماست كمتر امكان دوم ونكته معنويت به ماست امروز موكدتر حاجت نكته ، يك
غايات يا معنوي زندگي و معنويت قصواي غايت كه است اين سوم نكته شدن ، معنوي جهت در
به مخصوصا و شود حدود تحديد كاملا بايد اينها هست ، چيزهايي چه معنوي زندگي قصواي
غايات آن به را ما مولفههايي چه اينكه هم چهارم و گيرد قرار بحث محل روانشناختي لحاظ
در و ثانيا عواطف و احساسات ساحت در و اولا باور ساحت در عبارتي ، به.ميرسانند قصوا
معنوي زندگي قصواي غايات يا غايت آن به باشيم چگونه اگر ثالثا ، خودمان ارادههاي ساحت
ميرسيم؟
|