بعد هزارسال بيست
كشت را بيل ميتوان چگونه
سيما نقد
سينما 4
بعد هزارسال بيست
"يخبندان عصر" انيميشن فيلم به نگاهي
ارژنگ رضا
خوب حركتهاي بامزه كاراكتر چند ساخت موفقتنها انيميشن يك براي ديگر
حساب به بزرگي امتياز موقع به گرهگشايي و گرهافكني با جور و جمع داستان يك و شخصيتها
نميآيد
از تا ميشوند مجبور اتفاق سر از (Sloth) تنبل يك و شمشيري دندان ببر يك ماموت ، يك
به اسكيمو كودك رساندن مسير طي در ماجراهايي با آنها كنند ، نگهداري اسكيمو بچهاي
.است (ICE AGE) يخبندان عصر انيميشن فيلم اصلي داستان اينميشوند مواجه قبيلهاش
.آثار گونه اين پيشينه به باشيم داشته اشارهاي نيست بد
با فضايي ايجاد مدد به - كامپيوتري بعدي سه انيميشن - دست اين از فيلمهايي شايد
تصور قابل اين از پيشتر كه بخشيده ديگري هواي و حال انيميشن دنياي به زياد واقعنمايي
.نبود هم
زيادي زمان بود ، كامپيوتري بعدي سه فوقالعاده كار يك شاهد انيميشن جهان كه زماني از
.نميگذرد
دنياي شگفت قابليتهاي "آمريكا محصول 1997 پينكاوا جان ساخته - Geris Game - بازيگري"
پنج اثر از قبل البته.داد نشان سينما و انيميشن دنياي به را كامپيوتري بعدي سه
بودند ، شده خلق زمينه اين در آثاري پينكاوا ، - دقيقتر 22/5 عبارت به يا - دقيقهاي
- هنر اين براي را عطفي نقطه ديسني استوديو كامپيوتري بخش عنوان به (pixar) پيكسار اما
نبود ، پيشبيني قابل چندان سينما نوع اين اقبال شايد زمان آن در.بود كرده ترسيم صنعت
بسيار محصولات كامپيوتري انيميشن توليد مستقل شركت يك عنوان به (pixar) پيكسار وقتي اما
چيز همه !بود خودش با پيرمرد يك شطرنج بازي نمايش از فراتر كه كرد عرضه جذابي و چشمگير
.كرد پيدا ديگري چهره
و دايناسور زي ، نام به مورچهاي حشره ، يك داستان ،(3 ، 2 ، 1) اسباببازي داستان سري
بينندگان به را فناوري اين از متفاوت بسيار گسترهاي هيولاها شركت و نهايي فانتزي بعدتر
.نبود پيكسار شركت به مربوط افتخارات اين همه البته كه داد نشان انيميشن
به را فضايي و محيط (Mesh) مجازي احجام صورت به محيط ساخت با انيماتورها روش اين در
شده ، ساخته مدلهاي حجمي scan با سپس و ميسازند رايانه محيط در مجازي كاملا صورت
بافت و جنسيت و رنگ تعلق از پس.ميدهند قرار شده ، ساخته مجازي فضاي در را كاراكترها
بخشي جان به كاربران عبارتي به يا رايانهاي انيماتورهاي شخصيتها ، و محيط به نظر مورد
مجازي بعدي سه فضاي در مجازي بعدي سه كاراكترهاي صورت به شده ساخته مدلهاي دادن حركت و
.ميپردازند
گونه هيچ و دارد وجود رايانه حافظه در تنها ابتدا واقع در كه آمده پديد مجازي دنياي
در خودمان فيزيكي جهان مشخصات و مختصات مقام كه حالي در) !ندارد و نداشته خارجي عينيت
نوار يا و سلولوئيد نوار برروي خروجي سيستمهاي مدد به بعدتر (است اندازهگيري قابل آن
.ميگذارند سر پشت را رنگ تصحيح يا و صدا نهايي مراحل و شده ضبط مغناطيسي
آثار ميان در كه "يخبندان عصر" انيميشن به ميگرديم باز زمينه ، پيش اين از گذر با
.نيست فرد به منحصر نمونهاي تكنيك اين با شده ارائه
(3 ، 2 ، 1) اسباببازي داستان سري شيرين كاراكترهاي و بامزه شوخيهاي كه بينندهاي براي
و شگفت دنياي تاثير تحت باشد ، كرده حس را "دايناسور" باورپذير شدت به فضاي باشد ديده را
شركت" متفاوت و بامزه كاراكترهاي از و باشد گرفته قرار "نهايي فانتزي" كوبريكوار
برده لذت (!بچههاست ترساندن اصلياش وظيفه كه شركتي) آن غريب و عجيب موضوع و "هيولاها
!ندارد تازهاي نكته چندان "يخبندان عصر" باشد ،
حركتهاي بامزه ، كاراكتر چند ساخت تنها جهاني سطح در موفق انيميشن يك براي ديگر شايد
به گرهگشايي و گرهافكني با سرراست جور و جمع داستان يك و شخصيتها قبول قابل و خوب
.نيايد حساب به بزرگي امتياز موقع
بعضي.دارد قبولي قابل كاراكترهاي.نيست بدي فيلم ابدا "يخبندان عصر" !نكنيد اشتباه
تنبل جانورشناسي اصطلاح در كه موجودي نمونه عنوان به فوقالعادهاند ، حتي شخصيتهايش از
حركات چه و شخصيت طراحي لحاظ به چه ماجراست اصلي شخصيتهاي از يكي و دارد نام (sloth)
بسيار جهاني سطح در انيميشن استانداردهاي خوشبختانه يا متاسفانه اما.است فوقالعاده
هيچ به است ، كرده تحصيل رشته همين در كه فردي عنوان به نگارنده است پرواضح" و بالاست
ايران در صنعت - هنر اين استانداردهاي با را انيميشن جهاني استانداردهاي مقايسه قصد وجه
"!قضايا باقي و گردون ماه تا من ماه ميان قولي به كه ندارد
بخش آثار با قياس در "يخبندان عصر" - بيطرف چندان نه - ناظر يك عنوان به اما
سه مدلهاي از بعضي ساخت در حتي و ندارد گفتن براي چنداني حرف (pixar) ديسني كامپيوتري
نمونه عنوان به.ميخورد چشم به نيز سهلانگاري اندكي كاراكترها (Mesh) كامپيوتري بعدي
نكات اين باشد ، داشته جهاني پخش است قرار كه انيميشن يك ساخت در - اسكيمو كودك كاراكتر
.است مثالزدني و مشهود كاملا كوچك چند هر معايب و
ديگر يكي باشد ، انيميشن مناسب كاملا كه داستاني طرح در لازم تخيل نرفتن كار به شايد
در كه "هاليوود" امروز سينماي آثار با قياس در.بيايد شمار به يخبندان عصر مشكلات از
چند توسط اسكيمو كودك يك نجات شايد است ، گرفته لقب روياسازي كارخانه درستي به واقع
!نباشد شگفتآوري طرح چندان ديگر تاريخ قبل ما حيوان
آن از وسيعتر بسيار ميكند ، فعاليت انيميشن عرصه در كه هنرمندي خيال گستره عبارتي به
- هيولاها شركت" خطي يك طرح كنيد مقايسه.كند بسنده طرحوارهاي چنين به كه است
و خلاق امكانات از چقدر كه "ICE AGE" يخبندان عصر داستاني طرح با را "Monsters.INC
چه هر (انيميشن) هنر اين گستره در واقع در است ، برده بيشتري بهره هنر اين بالقوه
و بگيرد فاصله واقعي جهان در جاري منطق از بيشتر كارگردان آن تبع به و فيلمنامهنويس
نمايي پويا سينماي به اثر جان كند ، حاكم ميكند ، بنا كه خيالي دنياي در را جديدي منطق
سينماي فيلمنامهنويسي جريان در شدت به مشكل اين متاسفانه"است شده نزديك (Animation)
بيشتر با قياس در (يخبندان عصر) همچون طرحي كه آنقدر است ، مشهود ايران نمايي پويا
"!ميآيد حساب به شاهكار داخلي نمايي پويا آثار فيلمنامههاي
ماندني ياد به و موفق شوخيهاي از بعضي به باشيم داشته اشارهاي نيست بد حال اين با
و آهسته دور آن با كه (Dodo) احمق مرغهاي با (sloth) تنبل درگيري صحنه جمله از فيلم ،
حيوان يا !است كرده خلق مچل و شيرين فضايي آمريكايي فوتبال توپ جاي به هندوانه جايگزيني
بلوط دانه يك تنها دارايياش و دارد حضور هم فيلم عنوانبندي در كه بدشانسي مانند سنجاب
!بلوط يك همان ندارش و دار همه با فيلم جاي چند در شونده تكرار موتيف يك عنوان به و است
و شكل همان با همچنان (!سال هزار بيست از پس) فيلم انتهاي در آخر سر و ميرود كلنجار
تكرار ماجرايش باز كرده ، يخگير قالب يك در كه حالي در و ماجراست همان درگير شمايل
حالا كه نارگيل يك.ميآورد گير ديگري چيز ميرود ، دست از بلوط وقتي بار اين و ميشود
!ميآيد حساب به سنجاب سلف دارايي همه
كشت را بيل ميتوان چگونه
تارانتينو كوئينتين از فيلمنامه دو به نگاهي
ايب آنست:نويسنده
ايزدپناه پارميس:ترجمه
ميورزيم ، عشق آن به ما كه آنچه با تارانتينو كوئينتين ديگر بار طولاني ، غيبت از پس
.خشونت اندكي به آميخته خارقالعاده و نامتعارف بازگشتي بازگشت ، سينما عرصه به
از عروس" نام با آن ، نخست فصل كه ميشود تقسيم گوناگوني فصلهاي به اثر اين فيلمنامه
آن برود ، پيش منوال همين به فيلم داستان اگر.(Pai Mei) "مي پاي خشن آموزش" و "رفته هوش
محور حول داستان اصلي خط.بود خواهد همين نيز ميآيد در نمايش به سينماها پرده بر كه چه
.ميرود پيش عروس يك نقش در "ترومن اما"
حالت به عروسياش روز در و ميگيرد قرار گلولهاي اصابت مورد حادثهاي طي عروس اين
كشته را او كه مردي تا ميگيرد تصميم و ميخيزد بر سال هفت از پس او.ميرود فرو اغما
و واسطهاش سابقش ، رئيس يعني بگيرد ، او از را جنايت اين انتقام و برساند قتل به را بود
.برساند قتل به را "بيل" يعني ديگر چيز هر يا
.بيابد را او اصلي محل تا كند تعقيب را ميكنند كار بيل براي كه كساني ميگيرد تصميم او
تبهكاران و حرفهاي خلافكاران از يك هر ميرسد نفر به 35 تعدادشان كه نامبرده افراد
اين جستوجوي و پيگيري كه است ، افراد اين هويت و شخصيت بودن مخفي داستان جذابيت و هستند
چنين هنري مسايل به كه كس هر ميرسد نظر به و ميسازد جذابتر تماشاگر براي را عروس
استفاده آن از و داشته همراه به نيز را سامورايي شمشيرهاي ميتواند ميپردازد ورزيده
.كند
معدود جزء و است جذاب و دلنشين روايتهاي از سرشار عامهپسند قصههاي همانند
از يكي كه است ، گرفته جاي آن در رزمي و حادثهاي صحنههاي بهترين كه است فيلمنامههايي
.ميشود ايفا هانزو هاتوري نقش در چيبا سوني توسط بازي شمشير نبرد زيباي صحنههاي اين
روند در اساسي نقش كه است بيل برادر باد ، نمايشنامه اين مهم و پردازش قابل نقش ديگر
و توالي از داستان اتفاقات از برخي روند.دارد عهده بر را رفته هوش از عروس داستان
ايجاد در كه است تارانتينو كارهاي مهم شاخصههاي از اين كه نيستند برخوردار منطقي تسلسل
.است دارا را خاصي تبحر سرگشتگي و سردرگمي
تنها.مينويسد ديگري سبك به فيلمنامه و ميريزد هم در را اصلي روايت خط او غالبا
ميكند دنبال او كه را حوادثي و آمده عروس سر بر كه است چه آن درباره حوادث مشخص توالي
روابط روند آخر در و ميپردازد جزئيات با و جامع بسيار عروس اين شخصيت به تارانتينو و
داستان راوي.شد خواهد مواجه شگفتي با تماشاگر قطعا و ميگيرد ديگري شكل عروس و بيل
.نيست بيش فريبي و حيله روايت اين كه ميكند احساس مخاطب صحنهها بسياري در كه است ، عروس
روايت از بخشي كه كردم فكر صحنه چند در تنها "رابكش بيل" فيلمنامه مطالعه هنگام در
.است اضافه و بيهوده
"جاسوس من ، " فيلمنامه
كه شدهاند خود كار از جديدي مرحله وارد (Owen Wilson) ويلسون اون و مورفي ادي
از يكي اين كه شوم يادآور را نكته اين بايد و است كالپ رابرت و كوزباي بيل از پروژهاي
.است تلويزيون مخصوص فيلمنامهاي پردازشهاي بهترين
چنين آن اسم از و نيست معنا با هم چندان انتخابي نام و عنوان فيلمنامه به توجه با اما
آلكس نقش در "اون" فيلم اين درباشد جاسوسي فيلمهاي از ديگر يكي اثر اين كه برميآيد
يك كه را اصلياش شخصيت كه پورتدار و هارت و پرهياهو مردي عنوان به.ميشود ظاهر اسكات
.است كرده پنهان نقاب اين زير در است مخفي جاسوس
قائم بسيار و دارد مثبت شخصيتي حال عين در اما است حيلهگر و زيرك بسيار كه چند هر او
كلي نقش در اديميبرد پيش خود نفع به شكست بدون را كارها تمامي و است موفق و بهذات
مقابل پرسوناژ دو اين خاصي دلايل به كه ميكند ، بازي دنيا وزن سنگين قهرمان رابينسون
مهره عنوان به (KellY) كلي از تا ميگيرد تصميم جاسوسي آژانس و ميگيرند قرار يكديگر
نقشه تا ميكند سعي او همراهان از يكي عنوان به نيز آلكس.كند استفاده هواپيما در نفوذي
.كند عملي را هواپيما گروگانگيري
شخصيت دو طنزآلود مكالمههاي و است هيجانانگيز و خندهآور صحنههاي از سرشار فيلم اين
.ميروند شمار به فيلم قوت نكات از و است شده پرداخته و نوشته خوب بسيار اصلي
بسيار بازي او.ميكند سنگيني مورفي ادي شانههاي بر ديگر كس هر از بيش مشكلات بار اما
نقشي ايفاي چنين با را فيلم قوت نكات گاه كه ميدهد ارائه خود از پرغلوي و اغراقآميز
كه بگويم بايد اما هستم مورفي ادي طرفداران از من كه اين با.ميكند تبديل ضعف نقطه به
و است شده ظاهر متوسط حد از پايينتر هنرپيشهاي عنوان به حادثهاي كميك فيلم اين در او
موفق اثري حادثهاي ، كمدي فيلم اين از رفته كار به تكنيكهاي و ابزار تمام وجود با
.است نساخته
را داستان شخصيت نتوانسته گويا و نكرده عمل ماهرانه چندان نقش اين ايفاي در مورفي ادي
.بخشد جان آن به شخصيت اين كشيدن تصوير به در بتواند تا كند حس
سيما نقد
"ايران سينماي" برنامه به نگاهي
ايستا و خشك
آشفته رضا
پخش سيما يك شبكه از شبها چهارشنبه كه است تركيبي برنامهاي عنوان "ايران سينماي"
.ميشود
كه را فيلم يك هفته هر ميشود ، تهيه ايران روز سينماي مرور هدف با كه برنامه اين
منتقدان بررسي و نقد مورد است ، اكران حال در شهرستانها و تهران سينماهاي در همزمان
رودررو گفتوگوي يك در بيفزايد ، برنامه جاذبه به آنكه براي و ميدهد قرار سينمايي بنام
.ميگيرد قرار كنكاش مورد فيلم خود و حاشيهاي مسائل (فيلمنامهنويس يا) كارگردان با
يكسري گرفتن ضمن كه دارد آن بر سعي گفتوگو اين در برنامه كارشناس ملكي ، كامران
سوالهاي پاسخگوي سازنده عوامل يا بپردازد نيز آن بررسي و نقد به فيلم ، پيرامون اطلاعات
.باشند هنري اثر آن پيرامون تخصصي و كارشناسانه
گفتوگو لابهلاي در مدام بيفزايد ، اثر كيفيت و بصري غناي به آنكه براي كارگردان
بكاهد ، آن رسيدن نظر به طولاني از آنكه براي و ميگنجاند را بحث مورد فيلم از تصاويري
ارائه نيز را فيلم تماشاگران يا منتقد ، يك نظرات و ميزند ديگر پلاتوي به گذري گاهي
منتقد يك از بيش باشد ، برخوردار فكري تنوع از نظرخواهي اين آنكه براي البته.ميكند
با چندان كه آنجا از سينمايي منتقدان اما.ميكنند ابراز را خود نظرات دوربين مقابل
كه آنگونه ميشوند ، تكلم و بيان مشكل دچار شفاهي لحاظ به و نيستند ، آشنا تلويزيون مقوله
منتقد درستكار ، رضا چنانكه.كنند بيان را خود مطلوب نظرات نميتوانند شايد و بايد
را "حال هر به" كلام تكيه بار از 7 بيش (هاشمي اصغر ساخته) "نگين" فيلم نقد در سينمايي
به بايد.ميسازد وارد خدشه بيننده ذوق به پالايش بدون رو تپقهاي نوع اين كه كرد تكرار
آن يافتن قوام باعث نوشتار مانند به نيز شفاهي گفتار ويراستاري گاهي بقبولانيم خود
چشم به چندان بيفتد اتفاق عمومي نظرسنجي در عادي فرد يك مورد در اتفاق اين اگر.ميشود
.است اينها از بيش سينمايي منتقد يك از بيننده انتظار اما نميآيد
با و ابتدايي كاملا نظرگاهي با هم فيلم منتقد ،"مشهدي حاجي عزيزالله" ديگر طرف از
بيننده براي هم باز كه داد قرار بررسي و نقد مورد را فيلم كليشهاي عبارات به تكيه
چندان ميكند ، دنبال را سينمايي آثار پيرامون مختلف نظرات حوصله و دقت با كه حرفهاي
.نيست خوشايند
در كه است سينمايي اتفاق يك پيرامون ويژه گزارشي به نوبت فيلم يك بررسي و نقد از پس
اول جايزه لوكارنو جشنواره در كه "دارم سال پانزده ترانه ، من" پيرامون گزارشگر شب اين
مصاحبه فيلم كارگردان صدرعاملي ، و عليدوستي ترانه از است ، كرده تصاحب را زن بازيگري
تا شده دستمالي و دمدستي سوالهاي به پرداختن با گزارش اين در البته.است گرفته كوتاهي
نميتواند نيز تصويربرداري نوع ضمن در.ميشود كاسته تازه و بكر اتفاق يك جاذبه از حدي
پاسخ و صندلي روي نشستن جاي به عليدوستي ترانه اگر.بخشد تجلي را اتفاق اين قابليتهاي
آن ميكرد ، تبعيت دوربين مقابل خاصي هيجان و تحرك از دوربين ، به او سوالهاي به دادن
.ميآمد چشم به بيشتر بزرگ اتفاق اين اعتبار و شدن برنده لذت وقت
جمعي رسانههاي مبرم توجه به نياز تبليغي و اقتصادي لحاظ به ايران سينماي كه آنجا از
بديهي.نپوشانند چشم قضيه اين از نظرخواهي و نقد در برنامه اين تهيهكنندگان بايد دارد ،
از مرزها سوي آن در..و پناهي ، قبادي ، كيارستمي ، همانند كارگردان عده يك كه است
انتظار در ناگواري اتفاق هيچ نكنند هم فروش طرف اين اگر و برخوردارند ، والايي جايگاه
جذب دغدغهيشان كه داريم خبره و تجربه با فيلمساز يكسري بالعكس اما.بود نخواهد آنان
حمايتهاي از بايد افراد اين كه است حرفهاي و مطلوب فيلمهاي ساخت با بيشتر مخاطبان
"نگين" فيلم تماشاي از پس بينندگان از نظرخواهي در متاسفانه.باشند برخوردار فرهنگي
ايجاد فيلم اين نديدن براي شديدي دافعه تلويزيون تماشاچي براي كه است شده گلچين نظرهايي
.ميكند
و بصري لحاظ به بايد ميپردازد ، سينما و فيلم مقوله به "ايران سينماي" برنامه اگر
سازندگان كه است حالي در اين و باشد بهرهمند هنري برنامه يك خاص جاذبه از نيز شنيداري
مسائل پيرامون برنامه يك ساخت با هنر پيرامون برنامه يك ساخت كه ميدانند هم برنامه اين
پويايي و حركت به متكي سينما.است متفاوت آسمان تا زمين از سياسي و اقتصادي و اجتماعي
حركت لحاظ به تصويري جاذبه ايجاد از "ايران سينماي" برنامه بنابراين است ، فيزيكي و ذهني
در تصويري ولههاي و موسيقي تصور همچنين.است ديده آسيب پلانها و زوايا تغيير دوربين ،
.ميرسد نظر به كمرنگ پلاتوها تعويض لابهلاي
خدمت در چيز همه مطمئنا كنند ، تزئين سينمايي دكوپاژ طبق را برنامه ساختار سازندگان اگر
.آمد خواهد بيرون ايستا و خشك حالت از برنامه اين و بود ، خواهد "ايران سينماي"
سينما 4
(1980)تلالو
مه هاله در زندگي
پخش شاهد "كوبريك استنلي" ساخته "تلالو" فيلم جاي به "سينما 4" برنامه در قبل هفته
"سينما 4" هفته اين برنامه شد باعث تغيير اين.بوديم (تاركوفسكي آندري) "سولاريس" فيلم
استيون ساخته "سوم نوع از نزديك برخورد" است ممكن چند هر.يابد اختصاص "تلالو" به
به.بود خواهد برنامه اين پخش هفته آخرين احتمالا هفته اين ضمن در.شود پخش اسپيلبرگ
.دادهايم اختصاص سينمايش و "كوبريك" به را ستون اين هم باز ما حال هر
***
(1980) "تلالو"
نوشته رماني مبناي بر كوبريك استنلي و جانسن دايان:فيلمنامه.كوبريك استنلي:كارگردان
الكايند ، ريچل كارلوس ، وندي بلابارتوك ، :تدوينآلكات جام:فيلمبردار.كينگ استيون
اسكاتمن لويد ، داني دووال ، شلي نيكلسن ، جك:بازيگران.پندرسكي كريشتف و ليگتي گيوركي
.دقيقه رنگي 144.انگليس كشور محصولتوركل جو و استون فيليپ نلسن ، باري كرادرز ،
"تلالو".رسيده چاپ به ستون همين در پيش هفته دقيق ، و كامل طور به فيلم داستان شرح
به روحي خاص موقعيت يك فشار تحت كه است (نيكلسن جك) "تورنس جك" نام به نويسندهاي حكايت
...و ميشود ترغيب فرزندش و همسر قتل
***
پرتقال" سال 1971 در.ساخت فيلم سه "كوبريك استنلي" تا 1980 سالهاي 1971 فاصله در
كه بود ناآرام و بيرحمانه اثري فيلم اين.ساخت نام همين به رماني براساس را "كوكي
به مختلف نشريات در "كوبريك" كه بود دوران همين از تقريبا و شد هم اسكار دريافت نامزد
.شد شناخته است ، ذهن از دور آن به دستيابي كه منزوي كارگردان يك عنوان
نوزده قرن به فيلم اين رخدادهايساخت را "ليندون بري" فيلم "كوبريك" سال 1975 در
ساخته "ميكپيس ويليام" نوشته رمان يك براساس دلاري ، ميليون يازده بودجه با و برميگشت
شكست عمومي بازتاب و گيشه در متاسفانه اما شد ، اسكار هفت دريافت نامزد "ليندون بري".شد
زيبايي.دارند خاطر به خوب را اثر اين بصري زيبايي عمدتا فيلم اين تماشاگران.خورد
از عموما فيلم اين در "كوبريك".است آمده وجود به طبيعت شدن داده قرار محور با كه بصري
از طوري رفته هم روي و ميكند معرفي را طبيعت و ميرسد دور نمايي به نزديك نمايي
نقاشي تابلوي يك با صحنهها از بعضي در گويي كه است كرده استفاده نوري و بصري تركيبات
.هستيم طرف
طولاني راهي در كه برميانگيزد او در را حس اين و واميدارد تحرك از را تماشاگر فيلم
.ميزند درجا نقطه يك در اما دارد ، قرار
طولاني كمابيش غيبت اين از بعد و كرد دوري فيلم ساخت از سال اثرش ، 5 اين از بعد كوبريك
از و ميشود محسوب او شاهكارهاي از يكي كه فيلمي.ساخت را "تلالو" فيلم سال 1980 در
.است سينما وحشت ژانر شاخص فيلمهاي
پيچيدگيهاي با كه نويسندهاي عنوان به "تورنس جك" نقش براي "نيكلسن جك" انتخاب
بازيهاي در.است درست و بجا بسيار انتخابي نمييابد ، را خود و است مبارزه در روحياش
اين در و است نهفته هم لودگي و طنز يك هميشه "نيكلسن" بيرحمانه حال عين در و خونسرد
تعادل به جورهايي يك طنز اين وسيله به كوبريك فيلمهاي در رايج انديشي تلخ هم فيلم
.است رسيده
همه و همه بجا ، تحركهاي و سكونها فيلم ، قوي بسياري تدوين و خلاقانه فيلمبرداري
را تماشاگر روح مستقيما كه فيلمي.دادهاند ياري هراسآور فيلم يك ايجاد در را كوبريك
بوده او وجود اصل ميشود تبديل آن به آخر در "تورنس جك" كه حيواني ماهيت آيا.ميكاود
شكوفايي به فيلم اين در صحنه طراحي.درآوردهاند صورت اين به را او مكان و شرايط يا است
.ميكند خود مجذوب را تماشاگر تجريدي صحنه اين در نفسگير تراولينگهاي و رسيده
مبهوت دهه چند را تماشاگرانش گاهي كه سختگير ، بسيار بود ، كارگرداني حال هر به كوبريك
چيزي تماشاگرانش براي هميشه و داشت قرار مه هاله يك در عجيب طرزي به سينمايش.كرد خويش
در موفقيت به محتوا و فرم تركيب با او.ميكرد خلق را ذهن از فراتر و دسترس از دور
.يافت دست سينما ژانرهاي بيشتر
|