جمعه يادداشت
نيست حل قابل منطقه مسائل ايران موافقت بدون
گره يك گشودن براي تلاش دهه يك
مشق سياه
نميكند اشتباه ايران جوان نسل
رسانهها با هفته يك
است شده ما نوبت اينك
ميدهد هزينه اكثريت
2- خزر ژئوپلتيك
جمعه يادداشت
جمعه همشهري با يكسال
نگاريم روزنامه فقط ما
قوچاني محمد
گوياي اما جمعه همشهري انتشار.ميشود منتشر نيز جمعه روزهاي در همشهري كه است يكسال
جز نيست چيزي واقعيت آن و نميشود گرفته جدي ما سياستمداران نزد هنوز كه است واقعيتي
ورود منتظر سياستمداران اپوزيسيون ، يا حاكم احزاب عضو نه "روزنامهنگاريم فقط ما" اينكه
نه كه روزنامهنگاراني.مستقر نظم پيادهنظام يا قدرت كارگزار نيز حاكميتو به
ميان اين در و كنند مستقر را جديدي نظم ميخواهند نه و سازند واژگون را نظمي ميخواهند
:"روزنامهنگاريم فقط ما" كه است شعار اين اقامه عيني مصداق جمعه همشهري
اين از هدفمان اين وجود با.آمد ميدان به "تعطيلات از خروج" شعار با جمعه همشهري _ 1
اطلاعرساني ناراضي روزنامهنگاران از يكي آزادي خبر با گرچهنبود جنگ به ورود خروج ،
به گذشته سال پنج در كه را سياسي هيجانهاي نبوديم آن پي در هرگز اما كرديم ، آغاز را
را مخاطبانمان كه سازيم برجسته چنان را شدهاند بدل گذار حال در جامعهاي باليني علايم
دوخته جامعه عريان سر براي كلاهي نمد ، اين از است قرار اينكه توهم.بريم فرو توهم در
جمعه همشهري حرفهاي وجوه ياري به سريع تحولات به بدبيني و عجولانه قضاوت از هراسشود
.آيد گرفتار توقف و توقيف باطل دور در ديگر بار تا آمده
قدرت بازي در اصلاح و صلاح توهم از را جامعه كوشيديم كه اندازه همان به اما _ 2
موجبات بيابيم ، روزنامهنگاري براي جايي سياسي جناحهاي نزاع الفراغ منطقه در و برهانيم
ما ، با يا" منطق از هم بوش جورج حتي كه روزگاري در.برانگيختيم را جناحها همين سوءتفاهم
چه.است دشوار گشودن روزنامهنگاري براي جايي يافتن راستي به ميكند پيروي "ما بر يا
خويش واقعي كاركرد روزي سرانجام كه ميدانند پيچيدهاي موجودات را روزنامهنگاران همه
به پرداختن منظر اين از.موعدند روز آن چاره گمان در هماكنون از و داد خواهند نشان را
قلمداد ژورناليستي توطئهاي نيز سياسي جناحهاي نزاع الفراغ منطقه بهمثابه "زندگي"
.ميشود
ادبيات ، هنر ، رسانهها ، طبيعت ، تكنيك ، علم ، چون حوزههايي براي صفحاتي تعبيه كه چنان
تضاد از عمومي افكار انحراف جهت در تلاش به يا اقتصاد حتي و شهر جامعه ، ورزش ، كتاب ،
.ميگردد قلمداد قدرت حوزه فريب بر حمل آنكه يا ميشود تعبير اصلي
كه است حيث آن از فقط ميپردازيم هم سياست به اگر و روزنامهنگاريم فقط ما اما _ 3
.دارد محدود ظرفيتي نيز ناگزير مضمون اين پيمانه و ماست جامعه ناگزير مضمون و موضوع
استوارتري پايههاي به نياز همگي آنگاه و ميشود لبريز سياست از ما همه وجود جام روزي
.كرد خواهيم احساس را بايستيم آن بر بايد كه
از خروج.ميبرد بهسر خويش ميانسالي در ما جامعه و است ميانسالي بيماري قولي به سياست
زندگي و موقعيت جبر شايدنيست ما سياستگريزي يا سياستزدايي معناي به البته ميانسالي
به توجه بدون سياست كه معنا بدين اذعان اما است نشانده روز بدين را ما نقد تحمل سقف زير
.نيست غريبي داوري است ، كاغذي خانه چون زندگي اجزاي ديگر
نباشد ، هم سياسي اگر روزنامه اينكه.گذرانديم جامعه جذب و جلب پي در را گذشته سال - 4
خواهد كه سالي اما.شود بازار وارد ميتواند نباشد هم كنايه و نيش پر و تيز و تند اگر
با نسبت در فقط رسانه يك مثابه به روزنامه كه كنيم معنا اين مصروف بايد را آمد
اقتصادي توسعه پروژه اين چه.نميشود معنا محكوم يا حاكم سياستمداران سياسي پروژههاي
با.نيست ايدئولوژي ابزار حتي روزنامهمشاركت يا باشد سازندگي.سياسي توسعه يا باشد
با ضديت اتهام معرض در روزنامهنگاري روزها اين كه نميپيوندد ارزشها به كسي روزنامه
.ارزشهاست
"لااقتضا" پديدهاي خود عالي صورت در رسانه و است رسانه كلمه دقيق معناي به روزنامه
.است
فارغ و است روشنفكري جوهر كه "خبر" نام به مقدس مفهومي تنها وفادار و حزب به لااقتضا
جامعه از بخشي حداقل كه حالي در شهريور 1380 از 16 پس يكسال اينرو از.تحزب هرگونه از
بلند صداي به است شده خارج تعطيلات از (جمعه نو حيات و ايران نيز و) جمعه همشهري توسط
".روزنامهنگاريم فقط ما" كه ميزنيم فرياد
نيست حل قابل منطقه مسائل ايران موافقت بدون
يافته پرورش را صدام شهرري در فاطميون 3 رزمايش در ديروز نظام مصلحت تشخيص مجمع رئيس
التهاب دچار را دنيا آمريكا:گفت و دانست آمريكا دولت نادرست و غلط حمايتهاي و سياستها
اهداف خاطر به را مردم روحي و فرهنگي سياسي ، اقتصادي ، آرامش و ثبات و است كرده تشنج و
شرايط در را ايران موقعيت نظام مصلحت تشخيص مجمع رئيس.است زده هم به را خود استكباري
به ايران شرايط و موقعيت:گفت و كرد توصيف مهم و حساس بسيار منطقهاي و جهان فعلي
انجام هم اگر و نيست انجام قابل ايران موافقت و حضور بدون منطقه مسائل كه است گونهاي
.است ابتر بشود ،
بگيرد ، نظر در را ايران عادلانه اهداف و سياستها موقعيت ، بايد آمريكا:كرد تصريح وي
متعهد و مسلمان انساني نيروي همچنين و اقتصادي منابع و استراتژيك موقعيت از ايران زيرا
و آمريكا به رفسنجاني هاشمي.است برخوردار است ، بسيج نيروهاي ارزش با نمونه كه انقلابي
نگاه آن اطراف و ايران و منطقه اين به واقعبيني با كه كرد توصيه همفكرانش و همراهانش
.كنند
هوشيار نيز (ايران غرب) غرب در بايد آمريكا":كرد تاكيد نظام مصلحت تشخيص مجمع رئيس
اين در آمريكا ماجراجويي و است دشوار بسيار كارش نخواهد ايران اگر كه بداند و باشد
".داشت نخواهد برايش چيزي خسارت جز منطقه
گره يك گشودن براي تلاش دهه يك
سر بر هميشگي حساسيتهاي و اخير سالهاي لوايح و طرحها رسيدن بنبست به تجربه
براي كه راهي تنها شايد كه ميآورد پديد را گمانه اين همگي استصوابي نظارت و انتخابات
بود خواهد "همهپرسي" بماند باقي گره اين بازگشايي
ديداري اكرم
خاطر به كه آنگاه مينمايد ، خستهكننده و تكراري ايران جامعه سياسي حوادث و رويدادها
وجود دهه ، يك از بيش عمري با استصوابي نظارت سر بر مناقشه پايان براي مجالي هنوز آوريم
.ندارد
شدن مخدوش شائبه و گسترده صلاحيتهاي رد تلخ تجربه با متعددي انتخابات گذشته ، دهه در
ماهها و قبل ماهها دوره ، هر دراست شده انجام مردم ، "محدوديت بدون انتخاب" مسلم حق
ارائه براي نيز را عرصه كه آمده پديد بسياري سياسي كشمكشهاي و منازعات انتخابات از پس
نهاد نظارت خصوص در اساسي قانون اصل 99 بر كه گرهاي.است كرده تنگ حقوقي استدلالهاي
خاتمي سيدمحمد امروز و است شده كورتر و كورتر سال هر خورده ، انتخابات بر نگهبان شوراي
كه عهدي به را خود پايبندي و كند باز گرهرا اين ميخواهد ميليوني ، مدافعان پشتوانه با
.سازد آشكار ملت ، "آگاهي و شعور به احترام" و "آزاد انتخاب" مطالبه در است ، بسته مردم با
نهايي خصوص در خاتمي كلام انعقاد از.است شده مواجه بيمهري با خاتمي نيز بار اين اما
حاشيه به براي هميشگي هجمههاي كه بود گذشته اندكي انتخابات قانون اصلاح لايحه شدن
را لايحه اين تغذيه منبع دارد سعي كه توهمي.شد آغاز توهمسازي قالب در ملت حقوق راندن
مردم ، نمايندگان و مجلس سر بر ديروز تا را توهم اين كه همچنان سازد ، وانمود "آمريكايي"
.بودند گسترانده
همه در كه است آن از حاكي فقهي و حقوقي استدلالهاي سياسي ، مجادلات از صرفنظر
و است شده مطرح "استصواب" همچون قيدي هيچ بدون "نظارت" قانوني ، و فقهي گزارههاي
.كرد "وجود" بر تفسير ،"عدم" از نميتوان
اينكه به اشاره با اسلامي شوراي مجلس حقوقي و قضايي كميسيون رئيس و حقوقدان قوامي ناصر
:ميگويد است ، شده برده كار به "نظارت" كلمه "وصيت" و "وقف" درباره تنها فقهي متون در
قرار وصي يا وقف بر ناظر بهعنوان را نفر يك همواره وصيتنامهها و وقفنامهها در"
به را استصوابي قيد بگيرند ، نظر در استصوابي را نظارت اين ميخواستند چنانچه و ميدادند
بوده استطلاعي نظارت مفهوم به نميآوردند ، را قيد اين اگر و ميآوردند نظارت كلمه دنبال
."دخالت هرگونه بدون صرف نظارت يعني است
نظارت" تفسير آن از نگهبان شوراي كه اساسي قانون اصل 99 در مصرح "نظارت" كلمه وي
كلمه كه دارد وجود بسياري موارد" كه ميكند حقوقي استدلال چنين را دارد ، "استصوابي
و صدا بر سهگانه قواي نظارت مثل.است گرفته قرار تاكيد و اشاره مورد آنها در نظارت
قضاييه قوه يا كشور كل دادستان نظارت طور همين محاكم ، بر كشور عالي ديوان نظارت يا سيما
نظارتها اين چرا كه است اين نگهبان شوراي حقوقدانان از من سوال.قوانين اجراي حسن بر
سيما و صدا بر سهگانه قواي نظارت كه نميگويند چرا نميكنند ، تفسير "استصوابي" را
ميكنند؟ تفسير "استصوابي" اساسي قانون اصل 99 در را نظارت كلمه فقط اما است ، "استصوابي"
شامل اين بايد باشيم داشته استصوابي تفسير ديديم ، را نظارت كلمه كه هرجا است قرار اگر
اصل اين با تنها كه چيست مشكل نيست اين بر قرار اگر و شود قانوني مواد و اصول كليه حال
".ميكنند ايجاد مشكل همه اين و ميكنند برخورد گونه اين
اصل 99" در كه ميكند اشاره نكته اين به همچنين خود حقوقي استدلالات ادامه در قوامي
اصلا و دارد عهده به را انتخابات بر نظارت نگهبان شوراي كه است شده تصريح اساسي قانون
".است نهاد اين وظايف از نيز منتخبان بر نظارت كه است نشده قيد
كنيم ، تفسير حقوقي چارچوب در را اساسي قانون ميخواهيم واقعا اگر":ميكند اضافه وي
بر نظارت كه ميآوردند را قيد اين اساسي قانون تدوينكنندگان ميبود ، ضرورت چنانچه
رئيس ".است نياورده را چيزي چنين قانونگذار اما.است نهاد اين برعهده هم منتخبان
بر نگهبان شوراي نظارت" كه ميكند تصريح اسلامي شوراي مجلس حقوقي و قضايي كميسيون
اينكه نه و شود پاسداري انتخابات درستي و سلامت از كه است مفهوم اين به انتخابات
."شود داده قرار منتخبان رد و تاييد براي فيلترهايي
سر بر هميشگي حساسيتهاي و اخير سالهاي لوايح و طرحها رسيدن بنبست به تجربه
خوشايندي سرنوشت شايد كه ميآورد پديد را گمانه اين همگي استصوابي نظارت و انتخابات
"همهپرسي" بماند ، باقي گره اين بازگشايي براي كه راهي تنها و نخورد رقم لايحه اين براي
اين در قوامياست شده گوشزد بارها و بارها گذشته يكسال طي حداقل كه موضوعي بود ، خواهد
نگهبان شوراي با تعامل راه از دارد اين بر سعي اول گام در مجلس":ميدارد اظهار باره
به نهايت در و شد طي شورا به آن ارجاع و لايحه تصويب طبيعي روال چنانچه اما.كند رفتار
".كرد استفاده همهپرسي روش از ميتوان نرسيد ، مثبت نتيجه
سياسي ، مهم بسيار مسائل در همهپرسي انجام براي اساسي قانون اصل 59 به اشاره با وي
نمايندگان دوسوم تصويب به بايد همهپرسي طرح":ميكند اضافه فرهنگي اجتماعي ، اقتصادي ،
".است اجرا قابل همهپرسي رسيد ، تصويب به طرح اين چناچه و برسد مجلس
هنوز طرح چون.ندارد نيز نگهبان شوراي تاييد به نياز همهپرسي طرح":ميگويد قوامي
.ميكند رد يا تاييد را قانوني مردم از نيابت به نگهبان شوراي آنكه ضمن.نيست قانون
شوراي كه نيست نياز كرد دريافت ميتوان را مردم مستقيم نظر همهپرسي طريق از وقتي
حرف همهپرسي طريق از ميتوانند كه هستند مردم اصل.دهد نظر مردم از نيابت به نگهبان
".بزنند را خود
نگهبان شوراي نظارت سر بر" ساله ده مناقشه كه ديد و نشست انتظار به بايد حال هر به
"!استطلاع؟ با يا استصواب با مييابد پايان چگونه
مشق سياه
زمان آينه
هر كه ميديد خود كنار را شاگرداناش كه روزنامهنويس استادي دور چندان نه روزگاري به
خود زمان آينه بايد قاعده به مطبوعه هر گفت ميدهند نظري متولد تازه مطبوعات درباره يك
سري روزنامهفروشيها رنگارنگ و شلوغ دكه به.ميكنند زندگي زمان آن در كه باشد مردمي و
در بعضي نشده ، ترور شاه ناصرالدين هنوز برخي براي.امروزند آينه اندكي فقط بزنيد اگر
انگار ميكنند ، تداعي را "برق" و "رعد" تايي چند مشروطيتاند ، انقلاب هواي و حال
"امروز مرد" كه دارند را بياني و سخن همان تايي سه دو است ، آنها نويسنده و مدير سيدضياء
بعد مجلههاي مانند بعضي شهريور 20 ، از بعد بدخوي و هتاك جريدههاي ديگر يا "رگبار" و
مستاجر و ميكشيدند شانه و شاخ كاشاني آقاي طرفداران و مصدقيها براي كه مردادند از 28
و بنامند مصدقي يا تودهاي را آنها بود كافي.ميكردند بلند مقالهاي نوشتن با را خود
و نمينويسند چيز هيچ شاه رژيم سانسور و اختناق اوج پنجاه دهه نشريات مانند درست برخي
نخست ماههاي نشريات مثل تايي چند...ساواكي و هست سانسوري اداره كه باورند اين بر لابد
هواي و حال در بعضي سال 60 نيمه تا گروهي و حزبي نشريات مانند تا دو يكي و انقلاباند
دلار و دلار بشكهاي 22 نفت و است سازندگي دوران هنوز ديگري براي و جنگاند روزهاي خوش
چاپ گروهي كه كرد جلب نيز مطبوعات شمايل و شكل به را نظرها روزنامهنويس آنتومان 120
دوران در بعضي ميكردند ، مصورالملك قلمهاي سياه دنبال و نكردهاند رها را سنگي
و پذيرفتهاند را افست و زينك چندتايي ميبرند ، سر به ;برنج خط سربي ، حروف گارسههاي
طامات باري گرفتهاند خدمت به را اينترنت برافراشتهاند ، بشقابي آنتنهاي ديگر گروهي
كرديم مرور بار ديگر كه نميگذرد چنداني زمان روز آن از.ميلافند انقلاب از و ميبافند
اميدوار ، و هستند حساس كه مردمي ايران ، مردم آينه.شرايط هر در باشيم خود زمان آينه كه
قرار.آينده به رو و خشونت از گريزان راه ، جستوجوي در باتحمل و شجاع و رنجور و متحمل
همشهري انتشار از سالي يك كه اينك و باشيم داشته دست در قلم همينها براي كه هست و بوده
باشيم ، خود زمان آينه كاستيها تمام با ميخواستيم راستي به كه گفت بايدمان ميگذرد جمعه
روزنامهاي انتشار از پيش ماههاي.نميدانيم نه يا است بوده خوانندگان نظر در چنين
چه جمعه روز براي كه بود اين روزنامه خبرنگاران و نويسندگان ذهن و فكر همه "جمعه" براي
تعطيل روز براي مطبوعهاي انتشار تجربه اين از پيش كه چرا افتد مقبول كه ديد بايد تدارك
آن تعطيلي بر خوانندگان خواست از غير به ديگري عوامل كه چند هر بود شده روبهرو شكست با
پسند مورد جمعه همشهري كه است اين ظاهر به برميآيد مخاطبان استقبال از آنچه.نهاد اثر
از بسياري توقيف و تعطيلي مطبوعه ، اين ساله يك عمر طول در كه خوانندگاني است ، بوده آنان
چه هر سال يك اين در ما محصول.شدند غمين آنها شهادت بر و كردند نظارت را روزنامهها
.آينده به رو و خشونت از گريزان باشيم ، خود زمان آينه ميخواستيم باري ، بود
نميكند اشتباه ايران جوان نسل
بهنود مسعود سخنراني
تورنتو دانشگاه در
بعد داشتم اسلحه اول من كه گفت من به برلين در پيش روز چند سابق چريكهاي از يكي
اشتباهات اين نيست قرار جديد نسل است غمانگيز !خواندم كتاب بعد و بود زبانم زير سيانور
ندارد پيشساخته الگوهاي و بكند را
كانادا و اروپايي كشور چند به سفري با اخيرا نويسنده و روزنامهنگار بهنود مسعود
راه اين ميانه در.است كرده ايراد مطبوعات و ايران تحولات زمينه در سخنرانيهايي
به سخنرانيها پايان از پس كه كرد اعلام وي اما يافت قطعي صورت بهنود زندان محكوميت
از بخشي زير مطلب.كرد خواهد معرفي قضايي مقامات به را خود و گشت خواهد باز تهران
"ايران روزنامهنگاران مكرر رنج" عنوان تحت كه است تورنتو دانشگاه در بهنود سخنراني
.است شده ايراد
و مينويسيم چه ما مگر كه بود اين كردم خودم از كه سوالي مهمترين زندان ، در
دارد وجود قلم شهداي از درازي و دور فهرست چنين كه است كرده چه ايران در روزنامهنگاري
شد رهنمون بزرگتري تحقيقاتي پروژه به مرا سوال اين چيست؟ براي گرفتاري و زجر همه اين و
از فشردهاي شايد كه بنويسم "افتادگي عقب چرا" عنوان با كتابي كه است اين قصدم اكنون و
مفهوم اين با ايران مردم عموم كه نيست ثبت ما تاريخ دركنم تقديمتان امشب بتوانم را آن
مطبوعات تاريخچه من...بيستم قرن آستانه به ميرسيم تا باشند بوده آشنا آزادي بحث و
تاريخچه اينميدانم قلابي مينويسند سال هشتاد و صد دايرالمعارفها در كه را ايران
چند و شاه فرمانهاي درباريان ، شرح اول سال هشتاد در كه است ايران در روزنامههايي
و ندارند حضور آنها در مردم.نيست بيشتر فرانسوي عاشقانه داستانهاي از مغلوط ترجمه
روزنامه زماني چه از.نيستند روزنامه نيز دليل اين به و نيست آنها در مردم از شرحي
."شبانه" گذاشتيم را اسمشان ما كه زماني از ميشوند؟
شبنامه سال صد
پيش سال صد به كه پيش ، سال به 180 نه تاريخشان و هستند ما اصلي روزنامههاي پدر اينها
يكي كه را آنها از نفر دو يكي مگر نميشناسيم را شبنامهها اين نويسندگان..ميرسد
از ديگري دلايل به دو هر اين و..عمواوغلي حيدرخان ديگري و است كرماني ميرزارضا
.بودند شبنامهها نويسندگان
چقدر اينها.نميدانيم است؟ بوده چقدر تيراژشان و شدند خوانده چقدر روزنامهها اين اما
نميتواند خيلي نظرم به گذاشتند؟ گرفت شكل بعد سال چند كه مشروطيت جنبش روي بر تاثير
به دست و تكثير كه جزواتي _ رسالهها تاثير از بيشتر اينها تاثير كه دارم باور.باشد
.نبود _ ميشدند دست
قانون:است كلمه يك گرو در ايران صلاح
نوشته حدود 1891 در تبريز در كه "كلمه يك" عنوان با دارد رسالهاي مستشارالدوله مرحوم
"!قانون:است كلمه يك گروه در ايران صلاح" كه مينويسد مستشارالدوله رساله ، آن در.است
اينگونه كاش ولي...بودند كرده باور مشروطه آزاديخواهان از خيلي را حرف اين ظاهرا
گفتيم را حرف يك آن سال 1906 در مانبود چنين ميشد ، حل حرف يك همان با ما مشكل و بود
صد.شود اجرا قانون كه هستيم مشكل اين درگير ايران در هم هنوز اما شديم ، قانون صاحب و
.دارد فرق آن آوردن زبان به و نوشتن با قانون ، اجراي كه شويم متوجه تا كشيد طول سال
را قانون يا و حاكميت تا كوشيدند بعد سالهاي در كه كساني تمامي و مشروطه روشنفكران
به احتياج قانون حاكميت و اجرا كه نداشتند توجهي ظريف نكته اين به انگار بدهند ، تغيير
.ميكنيم صحبت دربارهشان امروز كه دارد مردمي
اجتماعي جنبشهاي در ايران مردم نقش
طول در كه انقلاب پيروزي از قبل اجتماعي جنبشهاي تمامي در كه چرا.است مهم مسئله اين
و ستمگر خارجي يك يا مستبد ديكتاتور يك ما همواره افتاد ، اتفاق ايران در بيستم قرن
هيچ يعني.باشيم نداشته توجه خودمان نقش به وقت هيچ تا داديم قرار رابهانه استثمارگر
با و كردهايم چه آزادي مفهوم اين با ايران ، ملت ما ، كه نكرديم اينباره در صحبتي وقت
شده ، قانون اجراي از مانع كه داشته وجود استبداد اينكه شدهايم؟ روبهرو چگونه قانون
ميشود؟ چه خودمان و مطبوعات نقش ولي درست ،
صوراسرافيل
و بود پاكدامني بسيار انسان و قلم شهداي جمله از صوراسرافيل جهانگيرخان ميرزا
شماره سوم صفحه در كه كنم پنهان نميتوانم را خودم تاسف اما افتخار ، قابل هم روزنامهاش
به كه ميخوانيم "!است [...] شاه مادر" عنوان با مطلبي "صوراسرافيل" روزنامه دوم
و نداشت قانون كه جامعهاي در آيا.است بوده نيز او شهادت اصلي موجب بسياري اعتقاد
شفا را جامعه از دردي نوشتهاي چنين و بود پلميكي چنين جاي چيست ، قانون نميدانست
..بود؟ اين قانون و آزادي مفهوم از جامعه شناخت افزايش در مطبوعات نقش و سهم آيا ميداد؟
نام او از قلم شهيدان از ديگر يكي عنوان به كه را پورشيرازي كريم آقاي نوشتههاي من
...!بخوانم نميتوانم نيز تنهايي در حتي ميشود ، برده
قوامالسلطنه قتل براي جايزه و امروز مرد
قوامالسلطنه عكس با دارد طرحي مسعود ، محمد آقاي نوشته "امروز مرد" روزنامه اول صفحه
چكي زيرش و "!بكشد را مرد اين كه كسي براي جايزه تومان هزار يكصد":شده نوشته زيرش كه
ما مطبوعات تاريخچه اين بود؟ آزادي از تعبيري چه اين !است شده چاپ مسعود محمد امضاي به
بزرگ را ما خيلي و ندهيد بها آن به زياد خيلي هم شما و نيست پرافتخاري تاريخچه چنان هم
ما از كمي دست هم مشروطه اول مجلس كه چرا نگيريد ، خرده هم خيلي حال عين در اما.نبينيد
...و نداشت
در بودند ، خوانده درس مدارس در و داشتند سواد امروزي معناي به كه افرادي كل زمان آن در
خرده روشنفكران از بتوان تنها شايد.نيست عجيب پس نميرسيد ، نفر دويست به تهران شهر
را بلژيك اساسي قانون رفتند و ميشود حل مشكل قانون نوشتن با فقط كردند فكر كه گرفت
...آوردند
رويايي حكومت شكلگيري و شاه محمدعلي رفتن
پناه خارجي سفارتخانه به كه بود ايران شاه نخستين شاه محمدعلي...گذشت روزگار اين
...و برد
و مستبد عنوان به كه ميكرديم بهانه را او هميشه ما كه آدمي آنافتاد مهمي اتفاق يك
كه بود شده تشكيل هم دومي مجلس يك..!نبود ديگر ماست ، گرفتاري باعث ديكتاتور
و بودند آمده وجود به روزنامهها...بودند نشسته صندلي روي مودب و معقول نمايندگان
هم احزاب آن.بودند كرده پيدا حضور مجلس در دوتايشان كه بودند هم حزب تا چند اتفاقا
اروپا بيشتر نصف براي نظرم به هيچ كه منطقه براي فضا آن و بودند جامعه طبيعي نمايندگان
.داشت لكه چند مناسب تركيب اين اما.بود زيادي هم
بيستم يك كه زمان آن تهران به رويايي هنوز ما نظر به حكومت اين نفوذ حيطه اينكه يكي
...بود شده درست خلاء در انگار و ميشد محدود بود كنوني تهران
شاهي اولين.بكند استبداد كه نداشت هم قصد و نبود بلد اصلا و رسيد سلطنت به شاه احمد
اتفاقا و كرد شكايت بود ، داده فحش او به كه روزنامهاي عليه و رفت دادگاه به كه بود هم
بيرون را او ايران مردم اما.بخشيد را مربوطه روزنامه او و داد راي او نفع به هم دادگاه
بسته را روزنامهها و كشته را عشقي رسيدن قدرت به از قبل حتي كه آوردند را كسي كردندو
و زور و ضرب همين با و آمد شاه رضا كه چرا بود ، امنيت عمدهاش دليل ميكنم فكر.بود
.كرد درست دانشگاه و شهر راه ، بالاخره روزنامهها ، بستن
بهمن دو و بيست انقلاب در مطبوعات سهم
مطبوعات !نه ميگويم ، من داشتند؟ سهم ايران مطبوعات بهمن دوم و بيست انقلاب در آيا
بختيار دكتر كه روزي درست و رفتند گسترده اعتصاب به بار دو خودشان تاريخچه در ايران
و سي اين در آيا.شدند منتشر دوباره بهمن ودوم بيست به مانده روز يعني 37 شد نخستوزير
باور بگيرند؟ را چيزي جلو يا و كنند ايجاد انقلاب ميتوانستند ايران مطبوعات روز هفت
تقريبا كنيم ، ارزشگذاري اينكه بدون جنبش ، كل در زمان اين در مطبوعات تاثير !نكنيد
را جاني نيمه توانستند سال 60 اوايل تا مطبوعات هم انقلاب از بعد.بود صفر به نزديك
.شدند تعطيل بعد و بدهند ادامه
اجتماعي جنبش دو در مطبوعات نقش مقايسه
مخالف داشتند ، چپ گرايش شدند منتشر كه روزنامههايي اكثريت و 58 ، انقلابي 57 دوره در
دست دنيا در موجود جايگاه دموكراتيكترين به انگار و نداشتند مجوز به نياز بودند ، دولت
اين اكثر.بس و دارند لازم اطلاع يا و ثبت نوع يك تنها روزنامهها آن در كه بودند يافته
مقالاتي و نميشد بيان مردم عمومي زبان با كه بودند نظري مبلغ و حزبي روزنامهها
اين.ميشد منتشر راست ، كمتر و چپ نشريات در خصوص به آكادميك ، حتي و سنگين فوقالعاده
دوره اين در حزبي روزنامهنويسي.مردم توده نه و ميخواندند خاصي گروه را روزنامهها
.كرد رشد
داشتند ، لازم مجوز روزنامهها.ميكرد فرق اوضاع روزنامهها تعطيلي هنگام تا دوره 76 در
و شدند خارج صحنه از لائيك و چپ نيروهاي بودند ، خاتمي آقاي دولت موافق نشريات اكثريت
ديني ، اصلاحطلب يا روشنفكري از اعم مذهبي ، گروههاي به روزنامهها تمام به نزديك اكثريت
كه گونهاي به شدند تاثيرگذار بسيار و عمومي نشريات دوم دوره نشريات.داشتند گرايش
سال پنج از بعد اكنون كه طوري به رفت ، فراتر ايران جغرافياي محدوده از آنها اثر و نفوذ
مثبت دستاورد هيچ مطبوعات همان از غير تقريبا ميكنيم ، نگاه خاتمي كارنامهآقاي به كه
است عبارت كه ما حرفه حكايت اصل.است نيفتاده ديگري اتفاق و نيست كارنامه اين در ديگري
آزادي ، مفهوم از مردم شناخت افزايش به كمك و حقيقت و واقعيت به بودن بدهكار روشنگري ، از
آزادي بحث دوره اين در.نيست جدي دوره اين اندازه به ديگر دورههاي از كدام هيچ در
من بود؟ دوره اين روزنامهنگاران هنرمندي از ناشي فقط اين آيا.ميشود عمومي و همهگير
.نه ميگويم
اجتماعي جنبشهاي در باسوادان آمار
مشروطيت دوره در بودند علاقهمند آزادي مفهوم به و ميخواندند روزنامه كه كساني تعداد
شهريور 20 در نفر ، هزار سه رضاشاه آمدن كار روي و احمدشاه سقوط زمان در نفر ، هزار دو
نفر ميليون پنج به دوره 76 در اما بود ، نفر هزار سيصد انقلاب دوره در و نفر هزار دوازده
كشور در دانشگاه فارغالتحصيل و دانشجو نفر ميليون نزديك 8/4 دستكم چون بود ، رسيده
.داشت وجود
جوانان اصلاحطلبي جنبش
و داشته وجود بلكه نيامد ، دنيا به خرداد دوم روز در ايران اجتماعي و اصلاحطلبي جنبش
شد عوض صحنه باره يك..كرد پيدا خودش وجود اعلام براي كمهزينه راه يك روز اين در تنها
و صحنهاي هر در كه بداند و كند باور را خودش كه آورد دست به فرصتي ايران جوان نسل كل و
.بگذارد تاثير و بزند را خودش حرف كند ، پيدا راه ميتواند شرايطي هر در
تاريخي لحظه يك در تير شليك
در لاي تاريخي لحظه يك در و شدند صحنه وارد جوانها اين فقط ماند ، خودش جاي سر چيز همه
به اما رسيد ، هم جهان سوي آن ساكنان گوش به آن صداي كه كردند شليك تيري اينها و شد باز
مردم مشكل كه نرود يادمان و داريم نگه را فضا اين بوديم موظف ما.نرسيد ما نسل گوش
كريم آقاي مقالات نيست ، "شاه مادر بودن.." و اسرافيل صور روزنامه مقاله ايران ،
كه دارد فداكاري روزنامهنگاران و مطبوعات به نياز ايران ملت اكنوننيست پورشيرازي
.داريم اقتصادمان در جدي مشكلات ما كه بگويند او به و بشوند صحنه وارد
ايراني زن بر تاريخي ظلم
كلاهي بگوييماين ايران مردم به و كنيم روشن را خودمان تاريخي نقش كه بوديم موظف ما
عامل را غيره و شاه محمدرضا و رضاشاه قاجار ، استبداد تنها و گذاشتيم خودمان سر كه است
و چنين ايران نگذاشته كه نبوده امپرياليسم تنها كه بگوييم بوديم موظف ما.دانستيم شكست
زير ظلم دليل به بلكه روسري ، دليل به نه ايراني ، زن كه بگوييم بوديم موظف ما بشود ، چنان
ما روشنفكر حتي متاسفانه...ميگيرد مايه جامعه مردسالار نگاه از ظلم اين و است فشار
رعايت و فردي حقوق اقتصاد ، كار ، زندگي ، به نگاهي چه اين !ميزند كتك را همسرش نيز
كرديم چنين.داريم نگاه زنده و باز را ديگري صحنه كه بوديم اين به موظف ما است؟ همسايه
.بود آن متوجه بايد كه افتاد مهمي اتفاق ولي پرداختيم ، هم را هزينهاش و
نميكند اشتباه ايران جوان نسل
و نميكند تكرار را ما اشتباه ايران جوان نسل كه نوشتهام خود مقاله هر انتهاي در من
.نرود رفتيم ما كه را راهي كه است اين داريم نسل اين از ما كه توقعي تنهابكند نبايد
و زمان همين تا.نميدهد تحكم و خشونت به رشد اجازه كه است باليدن حال در نسلي ايران در
آنها از مردم و است صفر به نزديك مجلسي و حكومتي اصلاحطلبان كارنامه اينكه وجود با
كارنامه است ، جنبش اصل و ايران جوان نسل به مربوط كه آنچه ولي شدهاند ، مايوس ديگر
و رانده بيرون را چيزها بسياري خودشان زندگي حوزههاي از جوانان.دارد دست در پيروزي
سر ديگران دولت و شود سرنگون خاتمي آقاي دولت صبح فردا اگر كه آوردهاند وجود به شرايطي
چارهاي كه آوردهاند وجود به شرايطي.بكند را جوانان اين رعايت است ناچار بيايد ، كار
.نميكند تكرار داشتيم آماده الگوي كه را ما اشتباهات نسل اينندارد اين جز
كتاب بعد سيانور ، دوم اسلحه ، نخست
بعد داشتم ، اسلحه اول من كه گفت من به برلين در پيش روز چند سابق چريكهاي از يكي
اين نيست قرار جديد نسل !است غمانگيز !خواندم كتاب بعد و بود زبانم زير سيانور
به راجع بحثي مطلقا و شده صحنه وارد تازه.ندارد پيشساخته الگوهاي و بكند را اشتباهات
كه چيزي اولين قبلي نسل.ميزند حرف كردن زندگي چگونه از.نميكند بالا از حكمپذيري
نميكند را اشتباه اين جوان نسل اما !است خوب بشود چه هر برود ، فلاني كه بود اين ميديد
فضاي ساختن حال در ولي ميكند تحمل را فشارها همه:ميدهد انجام عمدهاي كار دارد و
داشته جديد فضاسازي اين در كوچكي سهم روزنامهنگار بهعنوان ما اگر.است ديگري ذهني
...داشت رضايتي كارمان از ميشود كه ميرسد نظر به باشيم
ندارند ماركس آثار خواندن به تمايلي جوانان
و درد.است آفريده درد يا افتخار ما از برخي براي و است ذهنمان پشت گذشتهمان ما
در ماركس كتاب هم الان.است سخت آدم براي آن از شدن جدا و است افتخارآفرين خودش شكنجه
منابعي معتبرترين از يكي اتفاقا گذشته هفته همين.ندارد تيراژ ولي ميشود ، منتشر ايران
خواندن به تمايلي ايران امروز جوانان..شد منتشر ايران در هست ماركس شخصيت مورد در كه
امروز ايران جوانان.ميدهم گزارش فقط و ندارم ارزشگذاري قصد من.ندارند ماركس آثار
در آنها.نميشوند مرتكب را ما اشتباهات جمله از جهت همين به و ميخواهند بهتر زندگي
به رسيدن براي و كنند انتخاب را خواستي بايد كه شدهاند متوجه حركاتشان و زندگي طول
و كوچك ولي نباشد ، ما پسند مورد است ممكن اين.نكنند حركت ما گامهاي با خواستهايشان
.نكنيم بيارزششان
رسانهها با هفته يك
آذربايجان در تركيسم پان هواداران
سر در كرده ، منتشر ماه شهريور اول نيمه براي را خود شماره تازهترين كه آبان هفتهنامه
باور اين به انقلاب ، اول دهه دو تجربه پايه بر كار محافظه جريان كه است نوشته خود مقاله
خواهد دست يك كشور سياسي مديريت قدرت ، از حكومتي اصلاحطلبان راندن بيرون با كه رسيده
تهديدهاي و پرداخت خواهند آمريكا با مذاكره به دغدغه ، بدون و بال فراغ با آنان و شد
اما كرد ، خواهند تبديل ارتباط ايجاد براي فرصتي به را اسلامي جمهوري عليه آمريكا
گذشته سالهاي طي آمريكا كه ميكند عقيده اظهار مقاله نويسنده عليپور محمدحسن
و بشر حقوق نقض بيان ، آزادي سركوب زمينه در را محافظهكار جناح سياستهاي و برنامهها
صورت در بنابراين داده قرار تعرض و نقد مورد جهاني سطح در مردمسالاري ، ضد رفتارهاي
گرفت خواهد قرار جدي چالش يك معرض در جهاني عمومي افكار نظر از محافظهكاران ، با مذاكره
.باشد هزينهاي چنين پرداخت به حاضر نيست معلوم و
رئيس به آذربايجاني روزنامهنگاران و نويسندگان صفحهاي نامه 10 يك از حريم نامه هفته
كه كردهاند تاكيد نامه اين امضاكنندگان نامه هفته اين گزارش به بنا.ميدهد خبر جمهوري
و دولت ميان شكاف ايجاد و قومي تجزيه براي را تازهاي حركت تركيسم پان هوادار عوامل
.كردهاند آغاز ملي همبستگي تضعيف و اقوام
حركت قومي هويت و فرهنگ زبان ، از دفاع بهانه به ايران ملت دشمنان است آمده نامه اين در
.كردهاند ساماندهي قومي و فرهنگي تجزيه طرح اجراي براي را وسيعي
از كه دارد اصفهان در آهنگر كاوه مجسمه نصب درباره بحثي حزبالله انصار ارگان يالثارات
نظر به كه كرده تعبير مليگرايانه و غيراسلامي و شاهنشاهي اسطورههاي برآوردن سر به آن
سياسي بازگشت و سربرآوردن براي را زمينه مردم ، ذهن در بيترديد هفتهنامه اين نويسنده
.ميكند مهيا نيز آنها
چنين انجام با دستاندركار و مسئول افراد از بخشي هفتهنامه ، اين نويسنده نظر به
خود قهرمانان هويت و كرده پشت انقلاب ديني ميراث به كه ميدهند نشان صراحت به پروژهاي
.ميجويند اسلامي قبل ما تاريخ و باستان ايران در را
است شده ما نوبت اينك
به بكند آزاد شده شروع كه ركودي از را اصلاحات كه دارد را آن پتانسيل و قدرت ششم مجلس
باشند اصلاحات براي مشخصي استراتژي داراي اصلاحطلبان اينكه شرط
بود نخواهد ما براي بدي زمان زمان آن كنند اخراج حاكميت از را ما وقت هر
خوشنويس حسين
پس ماه كه 4 است ششم مجلس در رشتخوار و خواف مردم نماينده سلامي ابراهيمباي حيدر غلام
انسجام نبود از غير.كرد منتشر را همبستگي يعني حزباش روزنامه مجلس كار به آغاز از
شرايط پيشبرد گسستگي مرز تا را آن ايراني روزنامهنگار يك قول به كه همبستگي حزب دروني
همزمان گذشته سال همبستگي.كرد متعددي تغييرات دچار را آن ارگان و حزب اين نيز بيروني
توقيف رفع آن از مسئولين برخي وساطت با بعدا كه رفت روزه چند توقيفي به خبرنگار روز با
تلكس به مربوط خبرهاي آنها از برخي كه شده شكايت مورد روزنامه 32 اين از اينك اما.شد
نوبتي اگر اينك:ميگويد همشهري به خود سلامي ابراهيمباي.است ايسنا و ايرنا خبرگزاري
.ماست نوبت باشد هم
شديد؟ فراخوانده دادگاه به مجددا كه داشت وجود دليلي چه &
.است شده ما نوبت باشد كه هم نوبتي روزنامهها از تعدادي شدن بسته از بعد ميكنيم احساس
اصلاحات و جامعه تحول در جديد شرايط و انتخابات سمت به چه هر كه است اين من پيشبيني
همبستگي و ميشود ايجاد نشريات همه براي محدوديتهايي و شده بيشتر فشارها ميكنيم حركت
اصلاحطلبي انديشه انتشار در خودش وسع اندازه به كرده سعي و است اصلاحات مدعي هم كه هم
شكايتهاي در و شده مواجه كمافيالسابق قضاييه قوه بيمهري با امروز كند تلاش ايران در
از ما كه خبرهايي مثلا يا و شده اعلام مطالعه بدون آنها از برخي كه ميبينيم نيز اخير
در كه اخباري حتي يا كرديم استفاده دانشجويان خبرگزاري يا اسلامي جمهوري رسمي خبرگزاري
قانون و 86 اصل 84 طبق كه نمايندگان دستور از قبل نطقهاي يا شده منتشر رسانهها ساير
از و ميشود چاپ اسلامي شوراي مجلس مذاكرات مشروح در و است آزاد آنها چاپ كاملا اساسي
چاپ و است همبستگي روزنامه اتهامي موارد از ميشود پخش زنده طور به راديو طريق
ميتوانند و هستند نيز مجوز داراي كه كشور قانوني و رسمي احزاب اطلاعيههاي و بيانيهها
حتي.است شده مشكل دچار كنند ، اعلام رسانهها طريق از علنا و رسما را حرفشان
سروش عبدالكريم دكتر استاد آنچه مثل.ميشود مطرح اصلاحطلبي زمينه در كه انديشههايي
بلافاصله ميبينيم كردند مطرح تحولات در زور از استفاده عدم و اصلاحطلبي گفتمان درباره
تنظيم رابطه اين در شكايت و ميشويم احضار دادگاه به نظر اظهار از بعد روز يك درست و
.ميشود
مواجه هم موقت تعطيلي يك با و گذاشت سر پشت مختلفي نشيبهاي و فراز همبستگي روزنامه &
خواهد توقيف همبستگي حزب رسمي ارگان ميكنيد فكر ميبينيد؟ چگونه را آينده روزهاي.شد
شد؟
ميدانيم دامكلوس شمشير زير در كار را ، ايران در روزنامهنگاري ، و مطبوعات كار ما
براي قانوني دليل هيچ ولي شد تعطيل بود حزبي ارگان كه مشاركت مثل ما از قبل روزنامههاي
همه تقريبا و شكايات اين اتفاق به قريب اكثريت من نظر به و ندارد وجود همبستگي بستن
.است رد قابل و ندارد وجاهت قانوني نظر از مدعيالعموم شكايتهاي
مسائلي و هفتم مجلس انتخابات روند از شما پيشبيني.داشتيد حضور نيز پنجم مجلس در شما &
بعدي انتخابات در نميكنيد فكر آيا و چيست آمده وجود به نظارتي دفاتر ايجاد خصوص در كه
شويد؟ مشكل دچار
آن در كه كرد پيشبيني نميشود و است گرفته فوقالعادهاي سرعت كشور در تحولات روند
يا بود خواهد باقي شرايط همين آيا ميشود مطرح ديگر نيم و سال يك كه انتخابات كه شرايطي
.خير
فرعي امري من نظر به كنند فعاليت جامعه در نظارتي دفاتر و شود رد افراد صلاحيت اينكه
بعد از من.باشد نداشته وجود آينده انتخابات در داوطلبي براي زيادي انگيزه شايد.است
.ميكنم نگاه قضيه ديگر
راستاي در كنوني شرايط با را مجلس آيا هستند مردم حقوق و مطالبات دنبال به كه كساني
رد حال عين در.كنند شركت آينده انتخابات در كه ميكنند ارزيابي مطالبات اين تحقق
ندارد قانوني محمل اجتماعي و سياسي نظرات بيان و آنها سياسي گرايش دليل به افراد صلاحيت
تا نشود تشكيل مجلس است بهتر كه ميكنم فكر نشود بسط كشور در قانون باشد قرار اگر و
.نشود اجرا ميكند وضع كه قانوني يا كند قانونگذاري نتواند كه شود تشكيل مجلسي اينكه
از برخي سال 76 در خرداد ، دوم از قبل و بوده تهديد مورد نيز قبلا افراد صلاحيتهاي
موجب خاتمي از شما طرفداري كه ميكردند اعلام ما به علنا و صريحا محافظهكار نمايندگان
شنود و گفت در بيشتر و ندارد قانوني محمل هيچ حرف اين البته.شد خواهد شما صلاحيت رد
وسيع مشاركت و حضور با و شد فراهم شرايطي كه بوديم شاهد ما ولي ميشد مطرح نمايندگان
آن قضيه دستاندركار نهادهاي ساير و نگهبان شوراي جانب از شرايط اين پذيرش نيز و مردم
آينده در.كرد پيدا كاهش زيادي حدود تا صلاحيتها رد و نشد انجام ميشد پيشبيني كه طور
از را ما وقت هر حال هر به ولي نيست پيشبيني قابل قطعا شرطي چنين كه ميكنم فكر نيز
.بود نخواهد ما براي بدي زمان زمان ، آن كنند ، اخراج حاكميت
در حال عين در كه مجلس نماينده يك عنوان به شما.كرديد اشاره حاكميت از اخراج بحث به &
حزب مورد در است ممكن اندازهاي چه تا حاكميت از خروج بحث دارد ، فعاليت نيز حزبي سيستم
كند؟ پيدا مصداق همبستگي
حاكميت از آنها همه آيا و گرفت خواهند تصميماتي چه حزب مركزي شوراي اعضاي كه نميدانم
بايد باشد فعاليت براي امكاني كه وقتي تا ما براي حال هر به ولي خير يا شد خواهند اخراج
.كنيم استفاده امكان اين از
ولي نيست سياسي فعال يك براي منطقي امري كه كردم اعلام هم قبلا را حاكميت از خروج قضيه
احساس اگرنيست ما اختيار در و است ديگري شرايط تابع كه است امري حاكميت از اخراج بحث
حاكميت حال به مضر ما نقش يا و كنيم ايفا نقشي حاكميت داخل در نميتوانيم ما كه بكنيم
.است ديگران با تصميم موقع آن است
ميبينيد؟ چگونه را اصلاحات دورنماي &
حتي و كنوني اصلاحطلب افراد به قائم حتي و شخص به قائم اصلاحات كه است اين من پاسخ
اصلاحات مخالفين و است ضروريات از جامعه اصلاح بالاخرهبود نخواهد هم خاتمي آقاي شخص
و توسعه كه طور همان برگردي و برو هيچ بدون و است "خاله آش" مثل اين كه بدانند بايد نيز
كرد خواهد پيدا گسترش جامعه در هم اصلاحات است ، انسانها زندگي لوازم از ترقي و پيشرفت
هم ما وجود بدون و است خودش فرزندان يكايك مرگ شاهد اصلاحات مادر امروز كه چند هر
افتاد اتفاق خرداد 76 دوم در آنچه كه ميكنم فكر داد خواهد ادامه خودش راه به اصلاحات
افراد به قائم عنوان هيچ به و بود اصلاحطلبي تفكر تحقق و مردم اراده حاكميت از ناشي
و بيداري مردم و است كرده پيدا جامعه در را خودش خاص بستر اصلاحاتبود نخواهد كنوني
.بود خواهيم آن پيروزي شاهد آينده در قطعا و آوردهاند دست به را لازم هشياري
عين در اما نيست فرد به قائم اصلاحات كه ميگويند شما همچون نيز سياسي فعالان برخي &
به را مسائلي آينده در استراتژي وجود عدم مثل مشكلاتي كه دارند عقيده ديگر برخي حال
هر به بقا" بر را اصل است ممكن نيز اصلاحطلب گروههاي برخي حتي و آورد خواهد وجود
چيست؟ باره اين در شما نظر.شود مضمحل خرداد دوم آرمانهاي نتيجه در و بگذارند "قيمتي
بر را خود بقاي كساني كه زمان آن يعني.ندارد وجود بقايي اصلاحطلبانه ، شيوههاي بدون
عدم اصلاحات جدي ضعفكرد خواهند اعلام را خودشان مرگ بدهند ترجيح مردم مطالبات پيگيري
كه فكري خلا به بازميگردد كه بود جامعه در آن روشن و صريح تعريف عدم و مدني جامعه تحقق
.است بوده حاكم سياسي انديشه نظر از ايران در گذشته سال صد چند طول در
ايران باستاني تاريخ از چه است بيان آزادي ايراني تمدن مفقوده حلقه كه ميكنم فكر من
براي بيان آزادي تاكنون ، مشروطه تاريخ از چه و اسلام از بعد تاريخ از چه و كنيم شروع
نيز حاضر حال در و نداشته وجود سياست عرصه در ويژه به انديشهها تضارب و تعامل ايجاد
امر همين و ميشود مبارزه شدت به ميشود پيدا جامعه در كه بيان آزادي از بارقههايي
در اصلاحات ناكاميباشيم ناكام مدني جامعه ايجاد و دموكراسي تحقق در ما كه شده باعث
من و كرد خواهد ياد آن از تاريخ گذشته دهه طول در كه است ضعفي مهمترين مدني جامعه تحقق
و اقتصادي سياسي ، رفتارهاي بتوانند كه ميدانم داوطلبانهاي تشكلهاي را مدني جامعه
.كنند نهادينه را مردم فرهنگي
بعد تا برسد داشت مدنظر كه آرمانهايي به است توانسته همبستگي حزب آيا شما نظر به &
باشد؟ مردم تودههاي هدايت براي راهنمايي بتواند
با كه شد متعددي نشيبهاي و فراز دچار خرداد دوم طيف در احزاب ساير از بيش همبستگي حزب
خرداد دوم از قبل در كه شد تشكيل مجلس در نمايندگاني مجموعه از حزب اين اينكه به توجه
آن بنيانگذاران و حزب اعضاي همه و كردند حمايت اعلام خاتمي آقاي جناب كانديداتوري از 76
نه سازندگي ، كارگزاران نه زمان ، آن در موجود سياسي احزاب از هيچيك به كه بودند كساني
و نبودند وابسته كارگر خانه نه و اسلامي انقلاب مجاهدين سازمان نه مبارز ، روحانيون مجمع
انتخابات از قبل مشي همان خاتمي آقاي پيروزي از بعد ميخواستند كه بودند مستقلي افراد
محافظهكار جناح كه مجلس جانب از دولت زمان آن در كه خاتمي آقاي دولت به كمك براي را
چه.كند كمك را دولت و حمايت ميگرفت ، قرار تاز و تاخت مورد داشت ، اختيار در را اكثريت
جناب يعني اصلاحات كابينه مهم وزير دو استيضاح بحث در همچنين و اعتماد راي در كه بسا
اصلاح در.بود فعال شدت به حزب مهاجراني ، عطاالله آقاي جناب و نوري عبدالله شيخ آقاي
فعاليتهاي پنجم مجلس آخر ماههاي در مطبوعات قانون اصلاح با مخالفت و مطبوعات قانون
.كردم صحبت پنجم مجلس در مطبوعات قانون اصلاح مخالف اولين بهعنوان بندهداشت مستمري
ششم مجلس انتخابات در اما داشتند ممتدي و مستمر فعاليتهاي بودند حزب در كه ديگر دوستان
منفي نسبتا نگرش يك اينكه دليل به همچنين و مواضع از برخي دليل به حزب آن ، از بعد و
متعدد مشكلات دچار آمد وجود به حزب فراروي كه چالشهايي و داشت قرار پنجم مجلس به راجع
شد مواجه سياسي ركود يك با واقع در حزب و آمد وجود به متعددي اشكالات حزب رهبري در.شد
همبستگي حزب اگر من نظر به و است خودش جديد استراتژي تعيين و حركت حال در اخيرا و
اندازه به ميتواند كند تعقيب را ملي منافع خودش جديد مانيفست و استراتژي در بتواند
خرداد دوم از بعد و قبل كه را سياسي احزاب از هيچيك اما.باشد موفق جامعه در خودش تلاش
.نميدانم موفق تاكنون آمده وجود به
است؟ گرفته صورت همبستگي روزنامه از شكايت چند تاكنون.بازگرديم روزنامه بحث به &
كه داريم خصوصي شاكي شكايتها 9 اين مجموعه از كه شده اعلام ما به شكايت حدود 88 در
انصار گروه كيهان ، روزنامه سيما ، و صدا اسلامي ، آزاد دانشگاه نگهبان ، شوراي:از عبارتند
زيارت و حج سازمان حزبالله ، انصار اعضاي از يكي بهعنوان كاوه كميل آقاي شخص حزبالله ،
جانب از شده اعلام ما به بهحال تا كه ديگر شكايت شرقي790 آذربايجان فاضلاب و آب نيز و
.يافت خواهد ادامه دادگاه علني وجلسه شديم فراخوانده دادگاه به كه است مدعيالعموم
است؟ زماني دوره چه به مربوط شكايت اين 88 &
و شده اتهام تفهيم كه داشتهايم را شكايت تعداد اين تاكنون روزنامه انتشار ابتداي از
.باشيم آنها پاسخگوي منصفه هيات حضور با دادگاه علني جلسه در بايد
چيست؟ كرديد ، اعلام را آنها همبستگي روزنامه در كه شكايتي مورد 32&
...است شده اعلام ما به دادگاه علني جلسه از بعد جديد مورد اين 32
است؟ شكايت آن 88 از جداي اين &
.است شكايتها همان جزو خير
تجربه را زندان در زندگي مطبوعاتي ، و سياسي فعالان از بسياري خرداد دوم از بعد &
بكنيد؟ فكر هم زندان به كه آمده پيش آيا.كردهاند
گوشه يا سياسي بالاي منصب يا.بگيرد نظر در را طيف سر دو بايد سياسي فعال هر.بله
هزينه بايد كنوني شرايط در ويژه به و ما جامعه در مطبوعات.را آن از بدتر حتي و زندان
به نسبت كه مسئوليتي و رسالت برابر در و دارد كه تفكري براي هركس و كند پرداخت را زيادي
از يكي بالاخره هم زندان.كند پرداخت بايد است امر آن بر مترتب هزينهاي اگر دارد جامعه
.است گشوده سياسي فرد يك برابر در هميشه كه است دروازههايي
از برخي كه ميشود پيشبيني و مانده باقي ششم مجلس كاري عمر از نيم و يكسال حدود &
را خود منطقهاي و قومي مطالبات سياسي ، مباحث به پرداختن جاي به خردادي دوم نمايندگان
كلان طرحهاي از بسياري كه است حالي در اين و كنند پيگيري باقيمانده روزهاي در
است؟ چگونه زمينه اين در شما ارزيابي.است مانده زمين روي اصلاحطلبانه
عبدي آقاي كه همانطور و رسيدهايم سياسي تهوع شرايط به ما كه ميگويند دوستان از برخي
مانع دادهاند قرار زمين اين در كه آهني پارههاي و ندارد وجود بازي قابل زمين است گفته
.دارد وجود متعددي مشكلات و است بازي در داخل داوري نوعي ، به يا و است منصفانه بازي
توانايي ششم مجلس و است ششم مجلس اصلاحات اصلي گرانيگاه هم هنوز كه است اين من اعتقاد
شرط به بكند آزاد شده شروع كه ركودي از را اصلاحات كه دارد را آن پتانسيل و قدرت و
در دوباره را خودشان اهداف.باشند اصلاحات براي مشخصي استراتژي داراي اصلاحطلبان اينكه
چيز هيچ از مجلس در ويژه به اهداف آن تعقيب در و بكنند اعلام مشخص كاملا بيانيهاي
.نيايند كوتاه و نهراسند
كه مجلس در بياورند فشار دولت و رئيسجمهور به اصلاحطلبان اينكه جاي به ميكنم فكر
كار چه بپرسد نمايندگان از كه بخواهد مجلس از كه است رئيسجمهور اين دهند ، انجام كاري
از ميتوانند كه اصلاحطلباني تعداد اما.دهند انجام ميتوانند كارهايي چه و كردهاند
مرحوم.هست كافي اندازه به كنند استفاده ملت مطالبات تحقق جهت در موقعيتي بهعنوان مجلس
و كند ملي را نفت كه شد موفق اما نداشت جدي موافق نماينده نفر هشت از بيش مجلس در مصدق
طول من اعتقاد به.باشد ايران ملت نماينده هميشه براي و كند اصلاح را انتخابات قانون
مجلس در ملت واقعي نمايندگان آنكه شرط به است زياد بسيار آن عرض اما است كوتاه نمايندگي
.كنند پيگيري ملي عزم با را ملي منافع و مطالبات و باشند
ميدهد هزينه اكثريت
روزبه محبوبه
نقد خطكش و قدرت به معطوف فعاليتهاي هرگونه از گرفتن فاصله وحدت تحكيم دفتر رويكرد
است گروهها همه متوجه آن
و مركزي شوراي اعضاي سالانه اردوي نهمين برگزاري با بهشتي شهيد دانشگاه مسئولان مخالفت
دفتر ديگر بار گذشته هفته در كشور سراسر دانشگاههاي اسلامي انجمنهاي دفاتر عمومي
.كرد مبدل خبرساز كانوني عنوان به را وحدت تحكيم
ماه شهريور دوازدهم وحدت تحكيم دفتر سالانه اردوي كه بود شده مقرر اوليه ، موافقت طبق
دانشگاه مسئولان اردو ، اين برگزاري از قبل روز دو اما شود برگزار بهشتي شهيد دانشگاه در
درخواست شد ، اعلام اردو اين لغو دليل آنچه.كردند صادر را اردو اين لغو دستور ميزبان ،
جامعه اكثريت كه علامهطباطبايي نشست به منسوب وحدت تحكيم دفتر در موجود طيف دو
براي ميشود ، شامل را دانشجويي جامعه اقليت كه شيراز نشست و ميگيرد دربر را دانشجويي
بر را مربوطه مسئولان موضوع اين.بود مكاني و زماني موعد يك در اردو دو همزمان برگزاري
اعلام دفتر اين سالانه اردوي برگزاري با را خود مخالفت رسمي نامهاي در تا داشت آن
را وحدت تحكيم دفتر از طيف يك قدرت ، اركان از بخشي كه ميشود شنيده حال درعين نمايند ،
اعضاي از توجهي قابل تعداد كه گرفت صورت حالي در اردو اين لغو.شناختهاند رسميت به
عازم كشور سراسر دانشگاههاي دانشجويان اسلامي انجمنهاي دفاتر عمومي و مركزي شوراي
.بازداشت راه ادامه از را آنها كه نبود ميسر عملا و بودند شده تهران
اخير سالهاي تجربه اما باشد حساسيتزا نميتوانست نشست اين لغو شايد عادي شرايط در
بودند پويايي و مشاركت سردمدار كه دانشجوياني در شده انباشته دلسرديهاي دانشجويي ، جنبش
مدافعان از برخي حضور و ساري در وحدت تحكيم دفتر اقليت طيف اخير نشست مهمتر همه از و
آن از حمايت در يا تشكل اين در را خود دانشجويي و جواني دوران بعضا كه اصلاحات جنبش
از و "سياسي" دانشجويي ، جانب از اردو اين لغو كه ميشد آن از مانع بودند ، كرده سپري
اين لغو اعلام از پس كه طوري به.شود تلقي "بحرانساز" كشور عاليرتبه مسئولان جانب
اين در چارهانديشي براي رئيسجمهور با وحدت تحكيم دفتر مركزي شوراي مكاتبه و اردو
وزيران نمايندگان گذشته هفته دوشنبه روز بيروني ، فشارهاي و كارشكني از جلوگيري و زمينه
رئيس همينطور و پزشكي آموزش و درمان بهداشت ، و فناوري و تحقيقات علوم ، كشور ، اطلاعات ،
نوعي به جلسه اين.پرداختند موضوع اين بررسي به اضطراري جلسهاي طي بهشتي شهيد دانشگاه
.بودند قايل آن براي حكومتي نمايندگان كه بود اهميتي ميزان از حاكي
آنچه تمام كه است معتقد (اكثريت طيف) وحدت تحكيم دفتر تشكيلات دبير مومني عبدالله
راستاي در سالانه اردوي نهمين لغو طور همين و است آمده وحدت تحكيم دفتر سر بر امروز
به آغاز زمان از:ميگويد وي.است شده تدارك دانشگاه بيرون نهادهاي توسط كه است طرحي
فاصله ما رويكرد كه كرديم اعلام علامه ، نشست از پس وحدت تحكيم دفتر مركزي شوراي كار
تحكيم دفتر نقد خطكش كه كرديم تاكيد و است قدرت به معطوف فعاليتهاي گونه هر از گرفتن
.دارد پرهيز گروهي و سياسي منازعه گونه هر در شدن وارد از و است گروهها همه متوجه وحدت
نظر به اما است دموكراسي و جمهوريت به معتقد كه است جرياني هر با همسو حال عين در
الان:ميكند اضافه وياست بوده همراه بسياري واكنش با جديد رويكرد اين كه ميرسد
آن از نميتوانند وحدت تحكيم دفتر جديد رويكرد با كه رسيدهاند نتيجه اين به خيليها
بايد جديد رويكرد اين براي كه ميدانستيم نيز خودمان ما.كنند ابزاري استفاده
هزينه راستاي در را اردو اين برگزاري با مخالفت اينرو از و بپردازيم را هزينههايي
دفتر شعار" كه ميكند تصريح مومني.ميدانيم قدرت به معطوف فعاليتهاي از گرفتن فاصله
تشكل هر حضور شعار ، اين به اعتقاد اساس بر و است دانشگاهها در تكثرگرايي وحدت تحكيم
دفتر تفكر مخالف حتي - فكري لحاظ به و باشد مشخص نام و هويت داراي كه را ديگري دانشجويي
آزاد فضاي يك در كه است آن خواهان و ميپذيرد باشد داشته دانشجويي پايگاه - وحدت تحكيم
".بپردازد آرا تبادل به شفاف و
دانشجويي پايگاه فناوري ، و تحقيقات علوم ، وزارت پژوهش بر بنا":ميگويد حال عين در وي
از بيشتر چيزي شيراز نشست دانشجويي پايگاه و درصد از 90 بيش وحدت تحكيم دفتر علامه نشست
آن نتيجه شود برگزار نيز زمينه اين در آزاد انتخابات اگر داريم اعتقاد گرچه.نيست 2درصد
استفاده حق تشكلي نيز حقوقي و عرفي منطقي ، لحاظ به.شد خواهد دانشگاهها بقيه با همسو
شيراز نشست طيف اساس اين بر.باشد داشته اكثريتي پايگاه كه دارد را دانشجويي عنوان از
".ندارد را عنواني چنين از استفاده حق
و است منتقد ساري در شيراز نشست اردوي برگزاري براي گرفته صورت موافقت به نسبت وي
موازين مخالف ساختند فراهم را ساري اردوي برگزاري زمينه كه كساني ما ديد از":ميگويد
زمينه اين در پزشكي آموزش و درمان بهداشت ، وزارت كه ميرسد نظر به همچنين.كردند عمل
كانونهاي چه و اصلاحات مدعي چهرههاي چه.است شده دانشگاه از بيرون فشارهاي تسليم
."محافظهكار
عمومي و مركزي شوراي اعضاي از نفر حدود 200 گذشته هفته سهشنبه روز صبح روي هر به
هم به حضور بهشتي شهيد دانشگاه مقابل كشور سراسر دانشگاههاي اسلامي انجمنهاي دفاتر
بهداشت ، و عالي آموزش كشور ، اطلاعات ، وزيران نمايندگان جلسه نتيجه چند هر.رساندند
بود ، نشده اعلام كتبي طور به موضوع اين كه آنجايي از اما بود اردو برگزاري بر مبتني
تجمع ساعت هفت از پس.شود آغاز خود هميشگي روال و رسمي شكل به اردو كه شد آن از مانع
به اعضا ورود دستور بالاخره بهشتي ، شهيد دانشگاه بسته درهاي پشت اسلامي انجمنهاي اعضاي
از استقبال به روز آن فرداي تا كردند جزم را خود عزم دانشجويان و شد صادر دانشگاه
گونه هر ايجاد بدون ميتوانست ابتدا همان از راحتي به كه ماجرايي.بروند اردو افتتاحيه
در كه كرد طي را مسيري شود ، فصل و حل فشار نهادهاي يا دانشگاه مسئولان به نسبت بدبيني
تحكيم دفتر ديگر بار كه بود چنين اين و زند باز سر دانشجويان خواست از نميتوانست نهايت
.گرفت قرار عمومي افكار توجه كانون در ايران دانشجويي جنبش اصلي نماد عنوان به وحدت
2- خزر ژئوپلتيك
بزرگ بازي بازيگران
طولاني قاسم:ترجمه
خزر حوزه نفت از حاصل منافع در شدن سهيم براي غرب نفتي كنسرسيومهاي بيسابقه هجوم
و قفقاز سر بر ژئوپلتيك مبارزه يك هماكنون.است داشته پي در بسياري سياسي پيامدهاي
از كه است آن واقعيت.است گرفته در منطقهاي و جهاني بزرگ قدرتهاي ميان در ميانه آسياي
آمده وجود به قدرت خلا نوعي مهم بسيار منطقه اين در شوروي جماهير اتحاد فروپاشي زمان
.دارد حكايت "بزرگ بازي" تكرار از چيز همه.است
سر بر را نفسگيري رقابت تزاري روسيه و كبير بريتانياي امپراتوري ميلادي نوزدهم قرن در
.بودند انداخته راه به ميانه آسياي در خود نفوذ حوزه گسترش
شانه به شانه رقابتها اين از خود آثار در بريتانيايي برجسته نويسنده كيپلينگ ، روديارد
منطقهاي و جهاني قدرتهاي ميان رقابت امروز البته.است كرده ياد "بزرگ بازي" اصطلاح با
.ميشود دنبال متفاوتي ابزارهاي از استفاده با خزر دريايي و ميانه آسياي سر بر
جريان در پامير و قفقاز فاصل حد منطقه در نفوذ حوزه گسترش سر بر ما عصر "بزرگ بازي"
آمريكاييها بار اين كه است اين در آن تاريخي گونه با كنوني "بزرگ بازي" تفاوت.است
قدرتهاي و جهاني بزرگ كنسرسيومهاي اين بر علاوه.ميآيند شمار به روسها اصلي رقيب
پتروليوم بريتيش و شل طور همين و پاكستان تركيه ، ايران ، چين ، خلق جمهوري مانند منطقهاي
.دارند آشكار حضوري رقابت اين در
كنترل در را ميانه آسياي نفتخيز مناطق كه هستند آن دنبال به بزرگ بازي بازيگران همه
ميزان از ميرود انتظار كه است حدي به منطقه نفتي ذخاير و منابع حجم.آورند در خود
كاسته شدت به است ، اعراب سيطره تحت كه اوپك قدرتمند كارتل نفت به مصرفكنندگان وابستگي
خليج منطقه ديگر سوي از كند ، تكيه اعراب به نميتواند ديگر غرب كه است آن واقعيت.شود
برخلاف چند هر.كرد پيشبيني را آن آينده نميتوان كه است بحراني منطقهاي فارس
عظيم نفتي ذخاير با مقايسه قابل روي هيچ به خزر درياي نفت ذخاير ميزان اوليه برآوردهاي
ميشود برآورد بشكه ميليارد ششصد حدود فارس خليج نفتي ذخاير ميزان نيست ، فارس خليج حوزه
.است جهان نفت ذخاير كل سوم دو معادل كه
ميليون شش خزر درياي در نفت استخراج و توليد ظرفيت حداكثر نفتي كارشناسان اعتقاد به
جهاني تقاضاي درصد هشت تا پنج است قادر تنها خزر نفت ترتيب بدين.بود خواهد روز در بشكه
شمال درياي نفت توليد ميزان با تقريبا خزر نفت توليد ميزان.دهد پوشش را نفت براي
برتر جايگاه نفت جهاني بازارهاي در همچنان اوپك نفتي كارتل بنابراين.كرد خواهد برابري
حال در سرعت به فارس خليج منطقه از خارج نفتي ذخاير اين بر علاوه.كرد خواهد حفظ را خود
بدين.ميآورد دوام سالها فارس خليج منطقه نفتي ذخاير كه حالي در است ، يافتن پايان
كشورهاي سازمان نفت براي جهاني تقاضاي ميزان روزافزون افزايش به توجه با و ترتيب
.كرد خواهد حفظ جهاني بازار در را خود محوري جايگاه همچنان اوپك نفت ، توليدكننده
بوش جورج نفتي مردان استراتژيك اهداف
نفت جهاني بازار در فارس خليج حوزه نفتي كشورهاي تعيينكننده جايگاه به توجه با
كه روست اين ازهستند عربي نفت براي اعتماد قابل جايگزيني يافتن درصدد آمريكاييها
آمريكا متحده ايالات دولت.است برخوردار استراتژيك بسيار اهميتي از خزر درياي نفت منابع
فروگذار فارس خليج نفت به خود وابستگي كاهش براي تلاشي هيچ از بوش ، جورج رهبري به
متنوعتر را خود انرژي تامين راههاي تا هستند ، درصدد آمريكايي استراتژيكهاي.نميكند
اختيار در بنابراين.نمايند تامين ديگري مناطق در را خود نيازهاي از بخشي لااقل و سازند
چني ديك به آمريكاييهااست نوين استراتژي اين كليدي عناصر از يكي خزر نفت كنترل گرفتن
برابر در سخنراني يك در سال 1998 در آمريكا "برتون هالي" نفتي كنسرسيوم سابق رئيس
از خزر درياي منطقه كه نميآورم خاطر به من":بود گفته واشنگتن در آمريكايي نفتخواران
".باشد يافته اهميت حد اين تا استراتژيك نظر
بوش جورج از پس و است آمريكا متحده ايالات رئيسجمهور معاون حاضر حال در چني ديك
نفتي محافل از هم بوش جورج خود حتي.ميآيد شمار به آمريكايي سياستمدار پرنفوذترين
متحده ايالات لشكركشي و سپتامبر يازدهم تروريستي حوادث.است برخاسته آمريكا تگزاس
آمريكا متحده ايالات خارجي سياست كانون در ميانه آسياي كه شد موجب افغانستان به آمريكا
.گيرد قرار
تغيير خود نفع به را خزر منطقه بر حاكم ژئوپلتيك روابط تا است ، مصمم واشنگتن حال هر به
ويژه به خزر درياي حاشيه كشورهاي بر فراواني تاثير آمريكاييها سياست اين شك بدون.دهد
تهران ميان روابط ايران در اسلامي انقلاب پيروزي از پس كه آنجايي از.داشت خواهد ايران
حساب خزر براي خود نوين استراتژي در آمريكاييها است ، نهاده تيرگي به رو واشنگتن و
.كردهاند باز روسيه براي طور همين و ايران براي جداگانهاي
اشپيگل:منبع
|