حزبي گفتوگوي اعماقيك
فوتبال توپ با سياست بازي
موسوي مهندس با اختلاف
اينترنت نام به جرمي
حزبي گفتوگوي اعماقيك
محل محافظهكاران و اصلاحطلبان شكاف عنوانمحور به نظام جمهوريت و اسلاميت موضوع
بود مناقشه طرف دو چالش
رستگار شهرام
اساسي موضوعات درباره محافظهكار و اصلاحطلب متشكل حزب دو كل دبيران ميان نامهنگاري
را ايران مسائل ناظران ذهن كه است چندي كشور برجسته سياسي جريان دو ميان اختلافبرانگيز
.است ساخته مشغول خود به
كشور در مهم سياسي رويداد دو از پس اسلامي موتلفه جمعيت سوي از سياسي مكاتبات اين آغاز
سازمان ديني مشروعيت بردن سوال زير و قم علميه حوزه مدرسين جامعه بيانيه.گرفت صورت
امامت از وي استعفاي اعلام و طاهري بيانيهآيتالله و ايران اسلامي انقلاب مجاهدين
به.بود محافظهكاران و اصلاحطلبان ميان نزاع مجدد شدن شعلهور بر سرآغازي اصفهان جمعه
ساختار حزباز اين خروج اعلام پي در خويش كنگره سومين در نيز حزبمشاركت كه آن ويژه
محسوب حاكميت از مجلس و دولت از اعظمي بخش خروج واقع در تصميمي چنين اتخاذ.بود حاكميت
.باشد سياسي ساخت در تهديدي ميتوانست و ميشد
براي روش نوعي را موتلفه جمعيت دبيركل عسگراولادي حبيبالله ابتكار ناظران سو آن از
از.ميكنند توصيف محافظهكاران و اصلاحطلبان ميان روابط در آمده پيش بحران مديريت
عباس همانند مشاركت راديكال جريان فشار تحت كنوني شرايط در مشاركت حزب موتلفه ديدگاه
در مشاركت حزب غيررسمي ارگان نوروز روزنامه تعطيلي از پيش روز چند كه است عبدي
و شده محافظهكاران به قدرت واگذاري و حاكميت از اصلاحطلبان خروج خواستار سرمقالهاي
كل دبير خاتمي محمدرضا نهايتا اما بود ساخته همراه خويش با را مشاركت اعضاي از بخشي
منتشر كنگره پايان از پس روز چند كه رسمي پيام يك در را حزب اين شده تعديل موضع مشاركت
تمامي از استفاده و حاكميت در مشاركت باقيماندن بر همچنان كه موضعي.كرد اعلام شد ،
.ميكرد تاكيد بنبست شكست براي قانوني ظرفيتهاي
خلاف بر و كرد نامهنگاري به اقدام شرايطي چنين گرفتن نظر در با نيز موتلفه كل دبير
امام با وي نسب به تاسي با و داد قرار خطاب را خاتمي محمدرضا شخص مشاركت ، كل دبير روش
مشاركتمرزبندي در سكولاريسم به متهم جناح و او بيان تا كوشيد خاتمي آيتالله و (ره)
باز خويش به رسيدن از را موتلفه خاتمي محمدرضا پهلوي دو پاسخهاي اما.كند ايجاد
آن بر نه و كرد رد را حاكميت از خروج بحث نه عسگراولادي نامه به پاسخ در خاتمي.ميداشت
.نمود تاكيد
نظام اعتقادي مباني و مشاركت مرامنامه ميان محافظهكاران مرزبندي سر بر موتلفه سوالات
مقايسه در خاتمي محمدرضا آن از پيش كه بود سوالاتي راستاي در دقيقا و ميزد دور
.بود كرده طرح نظام جمهوريت مباني و موتلفه مرامنامه
محافظهكاران و اصلاحطلبان شكاف محور عنوان به نظام جمهوريت و اسلاميت موضوع واقع در
كوتاهي فرصت در عسگراولادي نامه به خاتمي پاسخ دومين اما.بود مناقشه طرف دو چالش محل
ديگر عبارتي به.بود خوشايندتر محافظهكاران براي موتلفه نامه ارسال از پيش
اولادي عسگر نامه دومين به خاتمي پاسخهاي از موتلفه اعضاي ويژه به و محافظهكاران
پاسخ بدان كه است مانده باقي آنها براي ابهاماتي هنوز كه معتقدند چه گر كردند استقبال
خود دنبال به نيز را اسلامي پسوند دو هر كه موتلفه جمعيت و مشاركت حزبداد خواهند
اين كنگره.هستند محافظهكاران و اصلاحطلبان ميان در سياسي احزاب تشكيلاتيترين دارند
كميتهها تخصصي كميته و مركزي شوراي جلسات.ميشود برگزار ساليانه و مرتب طور به احزاب
ديگر ازاست فعال كشور سراسر در آنها شعب و ميكنند دنبال مشخص سازمان يك براساس را
ميزان حسب بر حاكميت ساختار در آنها مداخله و تاثيرگذاري قدرت حزب دو اين اشتراك سو
و دولت و پارلمان در مشاركت حزب مثال طور بهبرخوردارند آن از كه است سهمي
در نيز موتلفه و بگمارد كار به را خويش به منسوب نيروهاي تا است كوشيده استانداريها
كه نهادهايي ساير و مسلح نيروهاي سيما ، و صدا نگهبان ، شوراي قضاييه ، قوه چون حوزههايي
از كه كرد اذعان بايد البتهاست كرده نفوذ هستند عمل قدرت داراي آن در محافظهكاري
شده كاسته توجهي قابل حد تا شاهرودي آيتالله از پس قضايي نهادهاي برخي در موتلفه نفوذ
.است
و كرد محسوب كشور سياسي معادلات در تاثيرگذار احزابي بايد را حزب دو اين مجموع در
ايران در اصلي جناح دو گفتوگوي راميتوان حزب دو اين اختلاف عطف نقطه شدن عريان
نزاع محل اكنون برعكس يا است مقدم جمهوريت بر اسلاميت كه آن سر بر جدال.دانست
.است اصلاحطلبان و محافظهكاران به وابسته گروههاي
ميان مكاتبات آيا اما.شود منتهي ديگر جريان بر جريان يك غلبه به ميتواند كه شكافي
بتواند اسلامي جمهوري نظام تا كند پر را شكاف اين ميتواند اولادي عسگر و خاتمي محمدرضا
عملكردها كه معتقدند ناظران.دهد ادامه خويش حيات به دموكراسي و اسلام ادغام با همچنان
جمهوريخواهي تضعيف كه باورند اين بر اينانداد خواهد پاسخ پرسشها اين به نظرات نه و
راهپيماييها ، و اجتماعات آزادي پويا ، سياسي احزاب آزاد ، مطبوعات با مقابله قالب در
شخصيتهاي بازداشت و انحلال به سياسي احزاب تهديد مجلس ، نمايندگان بازداشت و محاكمه
.است كرده حمايت آن از مقابل جناح كه است روندي همگي مطبوعات توقيف و تعطيلي و سياسي
بعد با قبولي قابل سازش بتوانند محافظهكاران كه نميرود انتظار اينان نظر از بنابراين
از كه انتخابات قانون جديد لايحه به آنان حاضر حال واكنش و كنند برقرار نظام جمهوريت
خود همراه به تصويب تا صدور در را استصوابي نظارت حذف و است شده مجلس تقديم دولت سوي
;بود خواهد كنوني روند روي پيش احتمالا كه چه آن بنابراين.است ادعا اين مويد دارد
تا را آن تكليف انتخابات لايحه اجراي و تصويب و است گرفته در تفكر دو ميان كه است چالشي
راي اعطاي حق در كه طور همان انسانها طلبان اصلاح اعتقاد به.كرد خواهد روشن اندازهاي
اما شوند محروم حق اين از قانون طبق كه آن مگر بهرهمندند نيز شدن انتخاب حق از آزادند ،
نمايندگان درباره را نهايي نظر بايد نگهبان شوراي اعضاي محافظهكاران قبول مورد نگاه در
.نمايند ارائه مردم منتخب
ايران سوي به تروريس با مبارزه راندن براي تلاش
اسكان و القاعده اعضاي به دادن پناه مورد در ايران به آمريكايي مقامات اتهامات ايراد
انصارالاسلام ، گروه با ايران همكاري و مشهد و زابل اقامتي اماكن و مهمانسراها در آنان
آن دارند اصرار آمريكاييان و دارد فعاليت ايران مرزهاي مجاورت در عراق شرقي مناطق در كه
تند واكنشهاي كه بودند مواردي جمله از كنند توصيف القاعده به وابسته مجموعههاي از را
بايد را مانيتور ساينس كريستين اخير گزارش اما داشت پي در را ايران خارجه امور وزارت
.دانست تهران با رواني جنگ نوعي خلق براي آمريكاييها بازي در جديد فصلي
كلاهسبز كماندوهاي واحد يك اعزام از افغانستان در روزنامه اين گزارشگر اسماكر فيليپ
وظيفه كه داد خبر ايران مرز نزديكي در نقطهاي به متحده ايالات ارتش ويژه نيروهاي جمعي
حدود در كوچك واحد اين شده ادعا.دارند عهده به را القاعده فراري اعضاي بازداشت و تعقيب
موانع انتحاري حملات وقوع از جلوگيري براي و شده مستقر ايران مرزهاي كيلومتري چهار
.است آمده وجود به آنان پايگاه اطراف در بسياري
نيروهاي توسط "بعضا كه افغاني پناهجويان با گفتوگو از پس مانيتور ساينس گزارشگر
در آمريكا حضور تهران ميكند استنتاج آنان اظهارات جمعبندي با شدهاند اخراج "ايراني
را افغانها ايران ارتش".ميبيند خود براي خطري را ايران مرزهاي مجاورت در و افغانستان
".ميكند متهم آمريكاييها براي جاسوسي به را آنها و ميداند تهديد اين شكلگيري مسئول
ايران ، كشور سه مرزهاي تلاقي محل مرزي مناطق بررسي حال در آمريكايي سربازان كه حالي در"
آتش واحدهاي ايجاد و سنگر حفر به ايراننسبت مرزي هستندنيروهاي پاكستان و افغانستان
ارشد مقامات برخي اظهارات به اشاره با ادامه در مانيتور ساينس ".كردهاند اقدام جديد
شواهد آنان ميشود مدعي كند افشا را افغانها اين هويت بيآنكه كابل و نيمروز در افغان
مصريتبار الظواهري ايمن يعني القاعده دوم نفر به ميدهد نشان كه دارند دست در بسياري
و حمايت اين افغان مقامات و غربي ديپلماتهاي بهنظر كه ميدهد ادامه و است شده كمك
!است ايران با افغانستان غرب مرزهاي در جديد پايگاه ايجاد اصلي دليل پشتيباني
اخراج كه افغانهايي از منظور شود اشاره بيآنكه آمريكايي روزنامه اين مقاله در
شده فراموش آنكه حال ميشود ارائه سياسي تفسيري آنان از نقل به است كساني چه شدهاند ،
آنقدر را ايشان نميتوان شدهاند ايران وارد غيرقانوني شكل به كه است آناني منظور اگر
.دهند ارائه را عالمانهاي ديدگاه چنين بتوانند كه دانست جهاني ديدي داراي و علم اهل
به توجه با آمده ميان به سخن ايران مرزي نيروهاي استحكامات تقويت از سخن كه نيز آنجا
.دانست قاعده از خارج نميتوان را اقدامات اين مقاله اين در رفته بهكار عبارت
مواد مسلح سراپا قاچاقچيان شد و آمد محل ديرباز از افغانستان شرق در نيمروز ايالت"
با يا شترها پشت بر نشسته و بلندي و پستي فاقد و تخت سرزمين اين از گذر با كه بوده مخدر
امكان ديگر ، قاچاقچيان به خود محمولههاي تحويل با تا ميروند ايران به صحرايي جيپهاي
آنها نيستند ، قاچاقچيان پي در آمريكايي سربازان اما آورند فراهم تركيه به را ارسالشان
به] حمله براي قوا تجديد حال در موجود گزارشات براساس كه هستند تروريستهايي شكار درصدد
مسئول خان نعيم محمد ميدهد ادامه اصرار با مانيتور ساينس".هستند [آمريكاييها
جمله از القاعده شاخص چهرههاي برخي مورد در را اطلاعاتي او ميگويد نيمروز امنيتي
براي افراد اين تلاش به آن در كه است داده قرار ويژه نيروهاي اختيار در ايمنالظواهري
.است شده اشاره آمريكاييها عليه حملاتي دادن ترتيب براي محلي
دلالان از تسليحات خريد
را جاسوس تا 3 حداقل 2 روز هر افغان نيروهاي كه آمده هم زرنج در افغان مقامات نقلاز به
ختم جا همين به خان نعيم از شده نقل ادعاهاي.ميكنند اخراج افغانستان خاك از و بازداشت
به فردي:ميكند ادعا ايران از شده اخراج افغانهاي گزارشات به استناد اوبا.نميشود
منطقه در است القاعده شاخص چهرههاي از و دارد هم را
"موريتانياي" عنوان كه ابوفصل نام
پيشفرض يك طرح با خبر اين آنكه جالب.است
ايمنالظواهري با همكاري حال در و دارد حضور
بايد چگونه را مانيتور ساينس ادعاهاي.است شده مطرح منطقه ايمنالظواهريدر حضور يعني
خبري بايد را گزارش اين آيا.نيست آسان چندان آن به دادن پاسخ كه سوالياست كرد ارزيابي
.جست آمريكا آتي واكنشهاي در بايد را اينسوالات جواب تهران؟ براي پيامي يا دانست صرف
فوتبال توپ با سياست بازي
سالها شد افتتاح رسمي صورت به فوتبال فدراسيون بناي سال 1325 در كه روزهايي آن از
همواره طولاني سالهاي اين طول در جهان نقاط ساير مانند به ايران در فوتبال و ميگذرد
گذاشته نمايش به را سياسي حتي و اقتصادي اجتماعي ، شئون از مختلفي ابعاد و كرده پيشرفت
پاي روزي كه ميكرد فكر كسي كمتر فوتبال فدراسيون حركت نخستين روزهاي در شايد.است
.شود باز فوتبال عرصه به فرهنگي و اجتماعي سياسي ، لحاظ از مختلفي افراد
مخالفان ميكند نگاه دسترنجش به فوتبال ازگود
بيرون فراهاني صفايي كه روزها اين
راواجبميدانند كنارهگيرياو و كرده رانقد او قبلي حرارت همان همبا اوباز سياسي
آن در پنهان و آشكار صورت به سياستمداران تا شد تبديل عرصهاي به فوتبال مرور به
راه تا آميزند ، هم در مردمي هيجان و شور از موجي به را خواستههايشان و كنند فعاليت
دنيا در فوتبال به سياست ورودشود طي مقبولتر و سريعتر منفي يا مثبت اهداف به رسيدن
ميزد پا و دست جهاني جنگهاي منگنه ، در دنيا كه سالهايي.شد آغاز پيش سالها از شايد
افرادشان برتريجويي روحيه بردن بالا براي هيتلر مثل سلطهگر و مشهور ديكتاتورهاي و
.ميدادند ترتيب را طرفهاي يك فوتبال مسابقات
سر سياست پنبه با كه بودند ديكتاتورهايي نيز ايتاليا و آرژانتين مثل ديگر كشورهاي در
پايان با اما.ميكردند حفظ را اجتماعيشان وجهه حال عين در و ميبريدند را مردم
نسبتا سالهاي طي و افتاد اهلش دست به بيشتر نيز فوتبال مدرن ، دنياي كلاسيك جنگهاي
قرار مرداني اختيار در فوتبال اهميت با و اساسي اهرمهاي گذشته ، سده دوم قرن نيمه آرام
.نداشتند بارزي و روشن سياسي سبقه كه گرفت
فوتبال فدراسيون رئيس اولين عنوان به كني علي دكتر كه سال 1325 از نيز ايران در اما
فقط.نبود فدراسيون روساي بين در سياسي افراد از خبري پنجاه ، دهه اوائل تا شد انتخاب
كه ميزد ، پهلو سياست عالم به خانوادگي نام نظر از فقط كه بود سياسي حسين رئيس چهارمين
.بود فوتبالي فردي نيز او البته
كه فردي دليل همين به و رسيد اجرا مرحله به سراسري ليگ يك اجراي پيشنهاد سال 1351 در
جديد سوي و سمت به ايران فوتبال هدايت براي بود ويژهاي اعتبار داراي حكومت سوي از
به توجه با و ماند فدارسيون رئيس اسلامي انقلاب دوران آغاز تا آتاباي كامبيز.شد معرفي
آتاباي واقع در.انداخت راه به را تختجمشيد ليگ داشت دربار و حكومت در كه برتري موقعيت
البته كه داشت نياز اسلافش از بيش قدرتي به ميبايست ايران فوتبال ساختار تغيير براي
و رفت تعطيلي به مدتي براي فوتبال انقلاب از پس.شد گذاشته او اختيار در نيز برتر نيروي
را بزرگي كار اجراي توانايي عمل در كه بود تشريفاتي مقام يك مثل نيز فدراسيون رياست پست
صندلي در نفر چهار حدود شد بيدار زمستاني خواب از فوتبال كه سال 1362 حدود از.نداشت
.كرد پيدا بيشتري تحرك فوتبال آبشناسان حسين آمدن با و شدند جابهجا رياست
در سابقهاش خاطر به نيز او و رسيد درگاهي احمد به بدني تربيت سازمان رياست آن از پس
.بودند همقطارانش از كه سپرد كساني به را ايران فوتبال رهبري ميدان پرورش و آموزش
روساي سريع جابهجايي روند همچنان و بود برخوردار كمتري اهميت از جنگ روزگار در فوتبال
.مييافت ادامه فدراسيون
.گرفت برعهده را فدراسيون رياست نفر يك سال هر ازاي به تا 1367 سالهاي 1360 حدود از
جهتگيري يك در و شد باز داخلي فوتبال دنياي به تازهاي دريچههاي جنگ يافتن پايان با
به احساس اين ظاهرا.رسيد فوتبال فدراسيون رياست به دوم بار براي نوآموز ناصر مشخص
.است نياز آرامش و ثبات به چيز هر از قبل موفقيت آوردن دست به براي كه بود آمده وجود
به نيز را موفقيتهايي اتفاقا و زد تكيه رياست صندلي به سال چهار سياست همين با نوآموز
جايش نيز نوآموز ناصر جهاني 1994 جام به ورود در ايران ملي تيم ناكامي از پس.آورد دست
اما نبود شدهاي شناخته فرد فوتبال اهالي بين در صفيزاده.داد صفيزاده سيدمحمد به را
اين انگار اما.بود توجهي قابل اجتماعي وجهه داراي حكومت با ارتباطش دليل به حال عين در
عدم با نيز صفيزادهنبود كافي فدراسيون در ماندگاري آن تبع به و موفقيت براي اعتبار
قرار فدراسيون هميشگي منتقدان صف در پس آن از و كرد ترك را فدراسيون ملي تيم كاميابي
.گرفت
فوتبال توپ با دوره دومين براي خراسان اسبق استاندار عابديني امير پاي صفيزاده از پس
بار اين داشت حضور بازيكن عنوان به فوتبال عرصه در زماني خود كه عابديني امير.شد آشنا
و سياسي افراد با وسيعي ارتباطات كه او.گرفت دست به را فوتبال توفانزده كشتي هدايت
فوتبال براي را بهتري شرايط بيشتر پول و اعتبارات آوردن دست به با توانست داشت اجتماعي
نيز كشور از خارج در مدت بلند اردوهاي و خارجي مربي از دعوت.آورد وجود به ملي عرصه در
هيروشيما در ملي تيم ناكامي از پس معمول رسم به هم عابديني اماگرفت جان دوران اين در
.رفت كنار فدراسيون از
با بخت.شد فدراسيون رياست عهدهدار ملي تيم اسبق بازيكن مصطفوي داريوش عابديني از پس
از پس و خورد رقم ايران فوتبال نسلهاي بهترين از يكي با او سرنوشت كه بود يار مصطفوي
اين قبل دورههاي برخلاف اما.كرد پيدا راه جهاني جام به ملي تيم بالاخره سال بيست
با) سياسي عيار تمام مرد اولين براي را عرصه او و نشد مصطفوي ماندگاري باعث بزرگ موفقيت
.كرد خالي (اقتصادي سبقه
نفس تازه بازيكن يك مثل توانير سازمان در مثبت و روشن سابقه با فراهاني صفايي محسن
آن شرايط اما بود ، توام زيادي جنجال و هياهو با اگرچه او ورودشد فوتبال زمين وارد
از انتقاد توفنده امواج به بياعتنا فراهاني صفايي.ميخواست جديد رئيس كه رفت پيش گونه
به هم باز و افتاد كشور عنصر سست فوتبال در بسترسازي فكر به مخالفانش و مطبوعات سوي
اين برقراري توانايي قبلي فوتبالي روساي كه چيزي) حكومتي عناصر با خاص ارتباطات دليل
به دستيابي با و كرد ايجاد فدراسيون در را بيشتري قدرت (.نداشتند را ارتباطها گونه
نيز پايه فوتبال روي ملي ، تيم دغدغههاي كنار در خارجي و داخلي روزافزون اعتبارات
صرف را وقتش اينكه از بيشتر قبلي روساي برخلاف او.كرد آغاز را توجهي قابل سرمايهگذاري
با فراهاني صفايي آشنايي.ساخت و كرد كار كند ، جرايد ارباب به دادن اندرز و زدن حرف
و فدراسيون خارجي و داخلي روابط در تازهاي تحرك شد باعث ايران در بومي اداري ساختارهاي
تيم كمپ مثل مفيدي بسترهاي ساخت اينها كنار در و آيد وجود به استاني فوتبالي هياتهاي
.ميرفت پيش سرعت به نيز فوتبال آكادمي و ملي
يا مثبت انتقادات يا و توصيهها برابر در توان تمام با را رياستش اول سال چهار صفايي
فرساينده نيروي جهاني جام به راهيابي در فوتبال ملي تيم ناكامي اما كرد ايستادگي منفي
.درنورديد را فدراسيون سنگي سواحل آن امواج كه بود عظيمي
آن احتمال كه بود باورنكردني و عجيب همانقدر گذشته هفته در فراهاني صفايي استعفاي
سمت به حملات شدت كردن معطوف با تا كرد سعي تيزهوشي با و شد تسليم او بالاخره.ميرفت
فراهاني صفايي كه روزها ايندارد نگه آرام ديگر آزموني آستانه در را فدراسيون خودش
حرارت همان با هم باز او سياسي مخالفان ميكند ، نگاه دسترنجش به فوتبال گود از بيرون
خاصيت اين شايد حال هر به.ميدانند واجب را او كنارهگيري و كرده نقد را او قبلي
طولاني سالهاي طي كه حالي در دارد ، را موفق سياسي مردان عزل توانايي حتي كه است فوتبال
.نشدهاند مواجه تلنگري هيچ با رفته سوال زير آنها كارآمدي كه سياسيوني همواره
.شد ديده سياسي مطرح افراد چهره جايگزين افراد بين در هم باز صفايي كنارهگيري از پس
.داشتند آشكارتر شهرتي قبل دورههاي به نسبت كه افرادي
حاضر سياسي مشهور افراد كه يافت دست منزلي به صفايي دوران از پس فوتبال فدراسيون يعني
طي كه بدني تربيت سازمان رياست به شبيه عرصهاي.كنند فعاليت عرصه اين در شدهاند
.است گشته دست به دست سياسي افراد بين متمادي سالهاي
موسوي مهندس با اختلاف
قزويني حميد
وزارتخانه اين اسلامي انجمن اعضاي از برخي استقبال با ورود ابتداي در آنكه با نبوي
مسئولين برخي حتي.گرفت بالا كار و كرد پيدا اختلاف آنها با رفتهرفته اما بود مواجه
يكي.خواست كمك آنها از مشكل حل براي نبوي و شدند ماجرا درگير گونهاي به نيز عاليرتبه
پيش مدتي كه تلفن و تلگراف و پست وزارت كارمند يك كه بود اين روزها آن پرشمار حوادث از
اتفاق اينرسيد شهادت به جنگ عملياتي مناطق در بود شده مواجه اداري مشكلي با آن از
اين با قبلا كه برخوردي از و دهند افزايش را وزير بر خود فشار انجمن اعضاي تا شد باعث
خاصي نتيجه هم دادگاه از اگرچه كشيد دادگاه به حوادث ادامه.كنند انتقاد بود شده شهيد
بود روبهرو وزارتخانه مجموعه در مختلفي مشكلات با كه حالي در نبوي حال هر به.نشد حاصل
سياسي جناح دو اقتصادي نگرشهاي تفاوت و اختلافات شدن علني واسطه به كمكم نيز دولت در
پرورش خارجه ، وزير ولايتي بازرگاني ، وزير عسگراولادي اتفاق به اوگرفت قرار اقليت در
را راست طيف نيرو وزير غفوريفرد و اجتماعي امور و كار وزير توكلي پرورش ، و آموزش وزير
.ميدادند تشكيل دولت در
مباحث مجموعه در اما بود اجرايي و فني دستگاه يك مسئول آنكه با نبوي كه است اين جالب
مقابل در راست جناح اقتصادي انديشههاي از و ميكرد شركت جديت با دولت اقتصادي
.ميكرد دفاع چپ طيف اقتصادي انديشههاي
كل مديران انتصاب حتي ميشود گفته و گرفت اوج موسوي ميرحسين با نبوي اختلافات مرور به
.افزود آن دامنه بر نيز استانها برخي
شرقي آذربايجان استان مخابرات كلي مدير از صوفي علي عزل به موارد اين از يكي گويا
.ميشد مربوط
و دانشجويي فعاليت سالها واسطه به و بود گذرانده تبريز در را دانشجويي دوران صوفي
از كه او.بود برخوردار آذربايجان نمايندگان و روحانيون ميان در خوبي موقعيت از سياسي
مخابرات شركت وقت عامل مدير واعظي با مدتي از پس بود چپ طيف به وابسته و قاطع مديران
و روحانيون از برخي اتفاق اين پي در.كشيد سمت اين از او عزل به كار و كرد پيدا اختلاف
نخستوزير از و دادند انجام را گستردهاي اقدامات صوفي از دفاع در استان نمايندگان
شرايطي چنين در.بازگرداند خود كار محل به را صوفي جديد ، كل مدير عزل ضمن تا خواستند
شده تمام را موضوع و كرده آرام را استان نمايندگان و روحانيون تا كرد تلاش نبوي مرتضي
گفته.كنند عدول بودند ، كرده اتخاذ كه موضعي از نبودند حاضر صوفي مدافعين اما.كند تلقي
تا بود خواسته نبوي از نداشت را فشارها تحمل و مقاومت توان كه موسوي مهندس عاقبت ميشود
سطح گسترش بر مهمي تاثير واقعه همين و نپذيرفت وي اما كند تامين را نمايندگان نظر
.شد موسوي ميرحسين دوم كابينه در نبوي معرفي عدم به منجر نهايتا كه داشت اختلافات
در راست و چپ طيف دو ظهور واسطه به كه اختلافاتي مجموعه بلكه نبود عامل تنها اين البته
احمد عسگراولادي ، حبيبالله كه همانگونه شد منتهي تصميم اين به شد ظاهر كشور سياسي عرصه
.شدند گذاشته كنار كابينه از نيز غفوريفرد حسن و پرورش علياكبر توكلي ،
را خود ديدگاههاي تبليغ و طرح براي روزنامه يك به دسترسي كه راست طيف شرايطي چنين در
قمي ، آذري احمد مانند افرادي.گرفت روزنامه يك انتشار به تصميم ميدانست ضروري
توكلي ، احمد مانند چهرههايي و روحانيون ميان از شرعي علي محمد خزعلي ، ابوالقاسم
جزم را خود عزم غيرروحانيون ميان از نبوي مرتضي و عسگراولادي حبيبالله پرورش ، علياكبر
از مجوز اخذ و اوليه اقدامات از پس.كنند تاسيس را كثيرالانتشار روزنامه يك تا كردند
شماره اولين از روزنامه اين.كرد آغاز را خود فعاليت رسما مذكور روزنامه ارشاد ، وزارت
.است كرده ثبت خود بر مسئول مدير عنوان به را نبوي مرتضي نام شد منتشر سال 64 در كه
روزنامه يك مديرمسئول باسابقهترين دعايي سيدمحمود از پس را او بتوان شايد
مواضعي از همواره خود حيات از دهه دو به نزديك طي كه روزنامهاي.دانست كثيرالانتشار
درباره جالب نكات از و است بوده برخوردار كشور اجرايي و سياسي مسائل به نسبت صريح
.ندارد واهمهاي نيز توبيخ و شكايت از معمولا كه است اين مذكور روزنامه
دوران در بوده ، سياسي جريان يك انديشههاي و تفكرات خدمت در همواره كه رسالت روزنامه
بيان همچنين و فقيه ولايت موضوع خصوص در راست طيف ديدگاههاي تبيين به امام حيات
.داشت اختصاص دولت عملكرد خصوص در جناح اين سياسي و اقتصادي نگرشهاي
از تا داد دستور امام خاص مقطعي در كه است آن رسالت روزنامه پيشينه در مهم نكات از يكي
در اختلاف بروز باعث كه بود مطالبي اقدام اين علت.شود جلوگيري جنگي مناطق در آن توزيع
تنها نه مواضعي چنين رغم به رسالت روزنامه.بود شده عملياتي مناطق در رزمي نيروهاي صفوف
ويژه به مجلس نمايندگان كه برخوردهايي از نبوي البته.نشد هم دادگاهي حتي كه شد توقيف
.است كرده انتقاد هميشه داشتهاند روزنامه اين با چپ طيف
توسط سوم مجلس رسمي تريبون از رسالت روزنامه مرتبا زماني":ميگويد باره اين در وي
(ص 97 ما ، مواضع و سياسي جريانات) ".ميشد تعطيلي به تهديد امروزي ضدخشونتطلبان همين
به رسالت روزنامه بستن به تهديد مجلس تريبون از مرتبا":ميگويد ديگري جاي در او
اقتصادي نقدمان آنكه حال.نداشتند را دولت منتقد تحمل و مينمودند منتقد روزنامه عنوان
كه بودند زده محرمانه مهر دولت بودجه لايحه بر دستوري طور به !نظام حاكميت بحث نه بود
آقاي از دولت طرف از مهاجراني آقاي پس.است بيمعني بودجه لايحه بر محرمانه مهر اصلا
مواضع و سياسي جريانات) ".نمود شكايت مورد اين در سرمقالهاي چاپ خاطر به من و توكلي
(ص 25 ما ،
.بود آن سياستهاي و دولت منتقد مهمترين جنگ سالهاي طول در رسالت روزنامه حال هر به
در جدي نقد از را بود چپ طيف مديريت تحت كه غيردولتي دستگاههاي همچنين روزنامه اين
.نميگذاشت امان
اينترنت نام به جرمي
هدائي ياشار
قوانين عدهاي:كرد دستهبندي را مختلفي آرا ميتوان كشور در موجود قوانين با رابطه در
عدالت اجراي و نظم حفظ يعني قانونگذار قصد به دستيابي براي اجرا ، صورت در را موجود
از ديگر نگرهاي و ميگويند سخن موجود قوانين ناكارآمدي از ديگر برخي.ميدانند كافي
.دارد شكوه حوزهها برخي در قانون كمبود
مذكور نگرههاي از يكي جانب كمال و تمام و قاطعيت به نميتوان كه است اين واقعيت اما
كه ميشود گفته دليل همين به و ميخواهد جامعه چه آن به است پاسخي حقوق چه ، .گرفت را
كه باشد درگير حوزههايي در جامعه كه دارد وجود امكان اين"نميگيرد شكل خلا در حقوق"
(قانون فقدان _ قوانين ناكارآمدي _ قوانين بودن كافي) مذكور سهگانه نسبتهاي از يكي
سوي از اخيرا كه دوگانهاي لوايح مثال عنوان به.شود برقرار مربوطه موضوع و قانون بين
قانون به مربوط لايحه كه طوري به.است واقعيت اين عيني نمونه است ، شده مطرح دولت
به مربوط لايحه و انتخابات فعلي قانون ناكارآمدي به است پاسخي واقع در انتخابات
قانون اجراي) جمهوري رياست وظيفه حوزه در قانون فقدان به واكنشي جمهور رئيس اختيارات
.ميباشد (اساسي
هم طور به اجتماعي معضل يك خصوص در شده ياد نسبت سه هر كه دارد وجود نيز احتمال اين
و منصفه هيات وجود ضرورت بر كه اساسي قانون اصل 168 در چه چنان.شود مشاهده زمان
.است مشهود امر اين دارد ، تاكيد سياسي و مطبوعاتي محاكم علني برگزاري
چنين هم و سياسي و مطبوعاتي جرائم با برخورد براي اساسي قانون در اصل اين وجود گرچه ،
نظير) منصفه هيات با رابطه در موجود قوانين اما ميكند ، كفايت قانونگذار مقصود به نيل
نظر از تبعيت به مكلف را قاضي و است آمده سال 79 در مطبوعات قانون اصلاحيه در چه آن
شاهد سياسي جرم تعريف عدم دليل به سويي از و هستند "آمد ناكار" ،(است نكرده منصفه هيات
.هستيم حوزه اين در نيز "قانون فقدان" نسبت برقراري
.دارد وجود نيز جمعي ارتباط بر حاكم حقوق در پديده همين
روزنامهها ، چون اخبار و اطلاعات منابع" به گروهي رسانههاي آكسفورد ، لغت فرهنگ در
"ميگذارد تاثير آنان بر و شده منتقل مردم از كثيري گروه به كه تلويزيون راديو مجلات ،
امروز جوامع در آنها به دستيابي عطش و اطلاعات گونه انفجار گسترش اما.است شده تعريف
افزوده مذكور تعريف به نيز اينترنت و ماهواره نظير نوين گروهي رسانههاي تا ميشود باعث
قبال در ما حقوقي رژيم و ساختار اگر:گفت ميتوان فوق تعريف تكميل با رو اين از.شود
دچار" اينترنت نظير نوين گروهي رسانههاي حوزه در است "ناكارآمد" ديرين گروهي رسانههاي
كه سال 79 در مطبوعات قانون اصلاحيه جزو تاكنون كه بهطوري.ميباشد "قوانين فقدان
از ناشي حقوقي مسائل براي است ، دانسته مطبوعات قانون مشمول را الكترونيكي نشريات
حقوقي سكوت از فراگير پردهاي فلذا است نشده تدوين خاصي مقررات و قانون اينترنت ،
حقوق بر درآمدي) است گرفته را آن با مرتبط مشكلات و مسائل و نوين فناوري اين گرداگرد
.(صفحه 105 _ بردبار حسن محمد دكتر _ جمعي ارتباط
آن نبودن فراگير و گستردگي عدم و اينترنت توسعه عدم معلول ميرسد نظر به كه سكوت اين
به.ميشود شكسته مردم ، افزون روز علاقه و اينترنتي سايتهاي ظهور با است بوده كشور در
آييننامكه تدوين براي جلساتي تشكيل و ارشاد وزارت مسئولان اقدام دنبال به كه طوري
قوه رئيس اخيرا ،(17/5/81_ نو حيات) جاري سال ابتداي در اينترنتي سايتهاي بر نظارتي
و تهيه و اينترنتي جرائم حقوقي بررسي خواستار قضاييه قوه معاونين شوراي جلسه در قضاييه
.است شده آن به مربوط لايحه تنظيم
نيمه در اينترنتي سايتهاي به مربوط حقوقي دعوي نخستين دنبال به درخواست و اقدام اين
سايت يك از شكايت با انتخاب روزنامه سردبير كه آنجا _ گرفت صورت جاري ، سال تابستان
اين بر نظري شايد (نو 17/5/81 حيات).بود شده سايت آن با خود مصاحبه جعل مدعي اينترنتي
نشريات كه سال 79 مطبوعات قانون اصلاحيه در تبصرهاي وجود كه باشد داشته وجود منوال
باشد ، دست اين از حقوقي معضلات رافع ميتواند است ، دانسته قانون اين مشمول را الكترونيكي
مطبوعات ، قانون مفاد طبق" كه اظهارات اين هم و قضاييه قوه رئيس اخير اقدام هم وليكن
قرار اينترنت در آن از نمونهاي كه دارند را نشريه يك شمايل و شكل الكترونيكي ، نشريات
عيسي) "دانست الكترونيكي نشريه را موجود خبري سايتهاي نميتوان رو اين از و شده داده
عنوان تحت را برخوردي گونه هيچ نميتوان فعلي قانون براساس" و (همشهري 17/5/81 _ سحرخيز
و شده ياد نظر نادرستي ،(25/6/81) يزد آفتاب _ قوامي ناصر سيد "داد صورت اينترنتي جرايم
.ميكند اثبات را حوزه اين در قوانين فقدان
حيث اين از است ، شده آن خواستار قضاييه قوه رئيس كه اينترنتي جرايم به مربوط لايحه
:است اهميت حائز خصوص اين در نكته چند ذكر وليكن است ضروري
يكسان گروههي رسانههاي تمامي اجتماعي و اخلاقي ملي ، وظيفه و رسالت كه آنجا از:يكم
مثال عنوان به.باشد مشابه و يكسان بايد نيز آنها امتيازات و حقوق لذا است مشابه و
امتيازات و حقوق از مطبوعات ، اهالي چون هم بايد نيز اينترنتي رسانههاي دستاندركاران
.باشند برخوردار منصفه هيات و علني دادگاه نظير قانوني
از كنوني وضعيت در مطبوعات بر حاكم حقوقي رژيم شد ، گفته قبلا كه گونه همان:دوم
چنان.است رنجور روزنامهنگاران ، حقوق كامل استيفاي در توانايي عدم و قوانين ناكارآمدي
رسانهها تكاليف و حقوق در تساوي رعايت لحاظ به قضاييه ، قوه سوي از شده تدوين لايحه چه
اگر و كرد خواهد سرايت نيز شده ياد لايحه به رنجوري اين كند ، پيروي مطبوعات قانون از
خواهد منجر تبعيض ايجاد و رسانهها حقوق در تساوي و تشابه عدم نباشد ، دارا را ايراد اين
يكسان حقوق و تكاليف به دستيابي ميرسد ، نظر به شده ، ياد نكته دو به توجه با:نتيجه.شد
جمعيو ارتباطات بر حاكم قوانين كل در بازنگري نيازمند گروهي رسانههاي تمامي در
.آنهاست هماهنگي
|