نميآيم ديگر
اكثريت؟ ديكتاتوري
27_ دهه دو بازيگران
خاتمي و سپاهي
اخلاقي مبارزه
نميآيم ديگر
دفاع وزير با گفتوگو
خاصي جناح و گروه از حمايت روند در نميتوانند پاسداران سپاه رسمي مقامات از هيچيك
نمايند نقش ايفاي
نام "علي" را او كه آمد دنيا به اهواز در كودكي سال 1334:صلواتي عليرضا _ سياسي گروه
با و گذراند مبارز گروههاي جمع در را جواني سالهاي شمخاني خانواده فرزند علي.نهادند
با سياسي مبارزه به علاقه.شد "جنديشاپور" دانشگاه وارد كشاورزي مهندسي رشته انتخاب
را مبارزه طريق اين از تا كشاند آن مركزي شوراي و "منصورون" گروه به را او رژيم
انقلاب پيروزي از پس و بعدها كه بود گروهي هفت از يكي "منصورون".دهد ادامه تشكيلاتيتر
اوليه سالهاي در كه سازماني.داد تشكيل را اسلامي انقلاب مجاهدين سازمان اسلامي ،
ترتيب به كه الويري و ذوالقدر از ديد خود به را مختلفي چهرههاي اسلامي انقلاب پيروزي
چهرههاي كه نبوي بهزاد و آرمين محسن تا ميكردند نمايندگي را سازمان ميانه و راست جناح
را "دفاع" اسلامي انقلاب پيروزي با شمخاني علي.ميدادند تشكيل را سازمان چپ جناح شاخص
را اسلامي انقلاب پاسداران سپاه همفكرش دوستان از جمعي با و دانست مقدم "تحصيل" بر
مشترك فرماندهي نهايتا تا كرد وظيفه ايفاي مختلف سمتهاي در آن از پس.گذاشت بنيان
سال 76.گرفت برعهده را (ص)خاتمالانبياء دريايي قرارگاه و سپاه و ارتش دريايي نيروي
به را دفاع وزارت رسيد ، پايتخت به كه هنگامي و فراخواند تهران به را او خاتمي سيدمحمد
صندلي بر نشستن كه است باري دومين و زده تكيه وزارت كرسي بر اينك شمخاني علي.سپرد او
هواداران مذاق به بايد ، كه چنان آن خاتمي ، دوباره انتخاب شايد.ميكند تجربه را "وزير"
از 45 پس بالاخره.ميرفت شمار به او رقيب انتخابات ، هشتمين در كه چرا نيامد خوش او
در ساختماني در پنجشنبه يك ساعات آغازين.ميشود فراهم او با حضوري گفتوگوي مجال روز ،
.آمدهام كار سر بر هم امروز":ميگويد اما است نيمهتعطيل پايتختتهران ميداننوبنياد
كوثري عباس:عكس
راحت هم ما تا ميزند حرف راحت.نميكند سختگيري خيلي دادن ، جواب در ".دارم كار بسيار
چه مردم ، ":ميگويد و ميشود بلند جا از كنيم خداحافظي ميخواهيم كه هنگامي.باشيم
".ندارند شما از را خشن نظامي يك تصور مردم":ميگويم "خشن؟ چهرهاي دارند؟ من از تصوري
رنگ و ديدهاند "سفيدپوش" هميشه را شما مردم":ميگويمميخواهد دليل من از سكوتش
".دارد آرامش و صلح از نشان سفيد
من اماشود شروع گفتوگو تا است كليشهاي معمولا اول سوال مصاحبهها ، همه در *
كاملي اطلاع آن از ما عمومي افكار و ما جامعه هنوز كه بزنم حرف موضوعي از ميخواهم
بيش گذشت با دارد نام "مسلح نيروهاي پشتيباني و دفاع" كه وزارتي كاركرد اصلا.ندارند
است؟ بوده چگونه آمدنش ، وجود به از دهه دو از
با اسلامي انقلاب پيروزي از بعد دوران در ايران اسلامي جمهوري دفاع وزارت ساختار
وزارتخانه ، اين در ساختاري تحولات با متناسب.است شده روبهرو دگرگونيهايي و تغييرات
.ميباشيم آن سازماني نقش و كاركرد در تغييراتي شاهد
شد ، روبهرو بازنگري با سال 1368 در ايران اسلامي جمهوري اساسي قانون كه زماني از
در.نمود نقش ايفاي مسلح نيروهاي ابزاري و تسليحاتي پشتيباني مركز بهعنوان دفاع وزارت
وابسته صنعتي سازمانهاي تكنيكي سطح ارتقاء هدف با دفاع وزارت جديد مديريت ارتباط اين
.گرفت شكل جنگ پايان با زمان هم امر اين.كرد آغاز را خود فعاليت دفاع وزارت به
جاي بر تاثير دفاع وزارت تسليحاتي استراتژي و كشور دفاعي آموزههاي در جنگ ، تجربيات
دفاعي ظرفيت" تا برآمد درصدد مسلح نيروهاي پشتيباني و دفاع وزارت اساس اين بر.گذاشت
در كه نظامي ساختارهاي ترتيب اين به و شود خريداري جديدي ابزارهاي.دهد افزايش را "كشور
.گردد سازماندهي بود ، گرفته شكل مقدس دفاع دوران
براي دفاعي ابزارهاي توليد به مبادرت دفاع وزارت به وابسته صنعتي سازمانهاي هماكنون
امر اين.مينمايند مختلف كشورهاي به آن صادرات براي همچنين و داخلي نيازمنديهاي تامين
.ميباشد تسليحاتي و دفاعي صنايع حوزههاي در توجهي قابل پيشرفت بيانگر
كشور داخل در لازم فناوريهاي نمودن فراهم با را پيشرفته صنايع كه ميدهيم ترجيح ما
.ميدهد افزايش بحراني شرايط در را ما عمل آزادي و استقلال سطح امر اين.كنيم توليد
مشاركت بينالمللي و داخل صنعتي و فني سازمانهاي با سو يك از دفاع وزارت بنابراين
منجر كه كرد خواهد همكاري گونهاي به كشور دفاعي توان ساماندهي در ديگر سوي از و ميكند
.شود تهديدات با مقابله جهت "نسبي بازدارندگي" براي لازم توانمندي ايجاد به
است؟ چگونه نظامي نيروهاي با دفاع وزارت تعامل نحوه*
پشتيباني و دفاع وزارت تشكيل قانون همچنين و اساسي قانون در دفاع وزارت ويژه كار
وزارت براي كشور ، توسعه قانونهاي تمامي در آن بر علاوه.است شده تعيين مسلح نيروهاي
.است شده تعيين مشخصي كارويژههاي دفاع
نيروهاي پشتيباني مسئول دفاع ، وزارت كه دارد تاكيد امر اين بر شده ياد قواعد تمامي
اسلامي ، انقلاب پاسداران سپاه و ارتش به وابسته نيروهاي و رزمي واحدهاي.ميباشند مسلح
و دفاع وزارت كه است دليل همين به.ميكنند تامين دفاع وزارت طريق از را خود نيازهاي
بهعنوان ساختماني و خدماتي مالي ، تسليحاتي ، فني ، پشتيباني در مسلح نيروهاي پشتيباني
از يكي بهعنوان دفاع وزير ديگر سوي از.ميشود محسوب مسلح نيروهاي حمايتكننده محور
مختلف ابعاد در را دفاع وزير مشاركت امر اينميشود محسوب ملي امنيت عالي شوراي اعضاي
و پاسخگويي نيازمند مشاركت ، هرگونه كه آنجايي از.ميدهد ارتقا سياسي امنيتي ، دفاعي ،
مجلس دولت ، هيات قوا ، كل معظم فرماندهي برابر در رو اين از ميباشد ، نيز مسئوليتپذيري
از ناشي مسئوليت اين وجوددارم مسئوليت ملي امنيت عالي شوراي همچنين و اسلامي شوراي
ياد سازمانهاي و اركان از هريك با دفاع وزارت "همتكميلي نقش" همچنين و "مشاركتي نقش"
و ارتش "سازماني نقش" و "سازماني اهداف" برابر در دفاع وزارت بنابراين.ميباشد شده
تماميت از دفاع براي را آنان تشكيلاتي نيازهاي ميبايست و دارد مسئوليت پاسداران سپاه
.نمايد تامين اسلامي انقلاب موجوديت و استقلال ارضي ،
مسئوليت اين آيا.داريد مسئوليت نظامي نيروهاي "سازماني اهداف" برابر در ميگوييد شما *
سپاه خصوص به و نظامي نيروهاي عملكرد قبال در آيا است؟ تسري قابل هم ديگر حوزههاي به
داريد؟ مسئوليتي پاسداران
كارويژه داراي عملكردباشم مسئول عملكردها كليه قبال در كه نبود اين من منظور.نه
حوزهاي در فردي هر بنابراين.است رسيدگي قابل فرماندهي مراتب سلسله در و است مديريتي
.باشد داشته موثر اختيارات آن با ارتباط در كه دارد مسئوليت
بهعنوان شما آيا.بدانم مسلح نيروهاي سياسي فعاليت با رابطه در را شما نظر ميخواهم*
در.ميكنم نيز كوچك اشاره يك جا همين هستيد؟ نظاميان سياسي فعاليت موافق نظامي يك
چيست؟ شما نظر.ميكند سياسي فعاليت پاسداران سپاه كه است شده ايجاد تلقي اين جامعه
در را نقشي هيچگونه مسلح نيروهاي كه ميكند ايجاب حكومتي ادله ساير و قانون رعايت
و نظامي يگانهاي تمامي براي امر ايننكنند ايفا گروهي و جناحي سياسي ، فرآيندهاي
انقلاب پاسداران سپاه البته.ميباشد اجتنابناپذير و ضروري امري رزمي سازمانهاي
انقلاب دستاوردهاي از حفاظت در كه نقشي و پيشين رويه قانوني ، جايگاه براساس اسلامي
و دستهبنديها از خارج "مرحلهاي سياسي نقش ايفاي" براي لازم آمادگي ميباشد ، عهدهدار
حفظ منظور به قوا كل معظم فرماندهي رويكردهاي و فرامين براساس سياسي گروهگراييهاي
.است دارا را اسلامي انقلاب دستاوردهاي
مقامات از هيچيك كه گونهاي همان به.نيست پاسداران سپاه شدن سياسي مفهوم به امر اين
.نمايند نقش ايفاي خاصي جناح و گروه از حمايت روند در نميتوانند پاسداران سپاه رسمي
خواهند فراجناحي و فراگروهي سياسي نقش هستند ، قوا كل فرماندهي تابع آنكه دليل به آنان
.داشت
داريد؟ قبول را من حرفهاي پس *
و جناحي گرايشباشند داشته فراجناحي و فراگروهي سياسي نقش ميتوانند ميگويم.نه
مغاير نيز نظامي نيروهاي كارويژه با بلكه بوده ، قانون مغاير تنها نه سياسي فعاليت
آنان ، جناحي گرايش بنابراين.هستند جامعه فراگير حمايت نيازمند مسلح نيروهاي.ميباشد
از موثر دفاع به قادر نهايت در و گرديده آنان اعتبار و سازماني اقتدار كاهش به منجر
.بود نخواهند خود سازماني رسالت و وظايف
پاسداران سپاه بيانيه درباره را نمايندگان سوال تا رفتيد مجلس به شما كه پيش چندي *
و كرده دفاع قاطعانه سپاه بيانيه از شمخاني آقاي كه ميگفتند نمايندگان برخي دهيد پاسخ
.نكند پيدا درز بيرون به شد طرح جلسه در كه مطالبي بود قرار نه ، ميگفتند ديگر برخي
بود؟ چه قضيه حقيقت
جلسه مباحث نبايد.ميگويند درست نيايد ، بيرون بحثها بود قرار ميگويند كه كساني آن
روبهرو خارجي پيچيده تهديدات با ما.ميبريم سر به بحراني شرايط در ما.ميشد منتشر
سازماني و سياسي سلايق تحتالشعاع انقلابي و ملي روح نبايد كه دارم اعتقاد.هستيم
از هيچيك و مملكت نفع به نيز ندارد ضرورتي آن طرح كه موضوعاتي درباره جدالقرارگيرد
بدون.كنيم تكيه خودمان به بايد ما.كنيم حل را مشكلات تفاهم با بايد.نميباشد گرايشات
آن اساس بر تا.دارم اعتقاد نخبگان همبستگي به.ميگيريم قرار شكننده وضعيت در همبستگي
.شود فراهم اجرايي برنامههاي ارتقاء زمينه
در دخالت اجازه شما امر تحت مجموعه اصلا بگذريم ، كه پاسداران سپاه بحث از*
دارند؟ را گروهي و سياسي فعاليتهاي
تمامي.ميشوند محسوب كشور مسلح نيروهاي از بخشي بهعنوان دفاع وزارت سازماني نيروهاي
شامل كردهاند ، تعيين نظامي واحدهاي براي قوا كل معظم فرماندهي ستاد و قانون كه ضوابطي
كاركنان از هريك بنابراينميگردد نيز مسلح نيروهاي پشتيباني و دفاع وزارت كاركنان
نظر ، اعلام هرگونه از باشند ، داشته را نظامي واحدهاي ساير عضويت حتي كه وزارتخانه اين
.گرديدهاند منع سياسي حوزه در نقش ايفاي و مداخله
ميكنيد؟ چه شما باشند داشته سياست حوزه در را نقش ايفاي و مداخله نظر ، اعلام اين اگر *
دفاع وزارت سياسي عقيدتي سازمان دفاع ، وزارت اطلاعات حفاظت سازمان جمله از واحدهايي ما
داده قرار بررسي مورد را حوزه اين در تخلف هرگونه كه دادهايم تشكيل را بازرسي معاونت و
.شد خواهند مجازات مجموعهها اين در موجود رويه و قانوني ضوابط براساس خاطي افراد و
معظم فرماندهي امر تحت دفاع وزارت كاركنان همچنين و ايران اسلامي جمهوري مسلح نيروهاي
.ندارند را حزبي و سياسي فعاليتهاي در مشاركت و مداخله حق وجه هيچ به و بوده قوا كل
ملي سرنوشت در را مشاركتي نقش ترتيب اين به و ميدهند راي انتخابات زمان در آنان اگرچه
.نميشود تلقي گروهي و سياسي فعاليتهاي در دخالت مفهوم به امر اين اما دارند ، خود
چه؟ سياستمدار.هستيد و بوديد نظامي يك شماشما خود به ميرسيم *
جمهوري رياست انتخابات روند در اما.داشتهام نظامي نقش همواره گذشته سال طي 23 من
ظرفيت افزايش بيانگر كه نمودم ايفا را جديدي نقش محدودي مدت براي قانوني روال براساس
و جامعه كه بود دارا را پيام اين جمهوري رياست انتخابات در من مشاركت.بود جامعه سياسي
نظامي يك كه است ، شده برخوردار "سياسي ظرفيت" و رشد از اندازهاي به ايران سياسي نظام
ايفاي به ميتواند كانديدا ساير با برابر و قانوني رقابت چارچوب در قانوني ، مجاري از
.بپردازد سياسي نقش
آمديد؟ رياستجمهوري انتخابات عرصه به چرا اصلا.كنيم شروع اول از است بهتر شايد *
قبل ماه به 16 مربوط انتخاباتي رقابتهاي صحنه در حضور.آمدم چرا كه گفتم موقع همان من
انگيزهها و داشتهام بيان را خود ورود علت.دادهام را توضيحاتي زماني مقطع آن در.بود
.گفتهام بود خاصي تاريخي دوران به مربوط كه را دغدغههايي و
.بگوييد ديگر بار يك خب *
كه دارم اعتقاد من.بگويم دوباره بخواهم كه نيست انتخاباتي فضاي فضا ، ديگر الان.نه
تمايلات داراي ايران مردم.دارد آشنايي دموكراتيك رفتار بنيانهاي با ايران جامعه
نظامي يك حضور.دارد وجود آنان نهفته تمايلات و ذات در مشاركتگرايي.ميباشند فرهنگي
ميدهد را ذهنيت اين ما جامعه به و ميكند تثبيت را دموكراتيكگرايي روند انتخابات در
به.داشت خواهند را همكاريجويانه و دموكراتيك نقش سياسي ، فرآيندهاي در نظاميان كه
.كرد كسب را مردم اعتماد قانون ، چارچوب در ميتوان كه ميدهد را درس اين نيز ما نظاميان
جامعه از بخشي نظاميان.بود بيمناك سياست در نظاميان قانونمند حضور به نسبت نبايد
.ميپردازند جامعه در نهفته ارزشهاي و ارضي تماميت از دفاع به خطر زمان در كه هستند
در صرفا دموكراتيك ، تعامل.داشت تعامل نظاميان با نيز صلح شرايط در بايد بنابراين
عرصه وارد نظاميان جهان ، كشورهاي از بسياري در.ميشود حاصل انتخاباتي رقابتهاي چارچوب
.مييابند دست غيرنظامي موقعيتهاي به موارد از بسياري در و ميشوند انتخاباتي رقابتهاي
كرديد؟ تكليف احساس *
عمل تكليف كه دارند اعتقاد برخيباشد متفاوت است ممكن داريم "تكليف" از كه برداشتي
اقدامي تكليف.دارم متفاوتي كاملا نگاه من.است غيرمسئولانه همچنين و غيرعقلايي
با و دارد همبستگي قانونگرايي با تكليف.دارد پيوند مسئوليتپذيري با و است آگاهانه
پيشبيني غيرقابل اقدام بهعنوان تكليف بنابراينميگيرد شكل قانونمند اجتماعي عمل
عقلاني ، رفتار احساس خود پيراموني محيط با تعامل در فردي هر كه زماني.نميشود محسوب
مبادرت فردي هر كه وقتي بنابراين.ميشود آغاز تكليف باشد ، دارا را ارتقاگرا و قانونمند
ميكند مطرح را سوالاتي خبرنگاران شما همانند مثال بهطور ميكند ، خاصي اجتماعي عمل به
هنوز منميكند تكليف احساس نوعي به ميدهد قرار پاسخ خم و پيچ در را ديگران و خود كه
.بوده درست كارم ، و نكردهام اشتباه ميكنم احساس هم
ميآييد؟ هم باز *
انتخابات؟ در
.بله *
صحبت آينده سال سه در خود سياسي نقش درباره نميتواند ديگر هيچكس بلكه من ، تنها نه
بايد صرفا كه است نشيبي و پرفراز و پيچيده سخت ، كار انتخاباتي رقابتهاي در شركت.كند
فعلا.كرد صحبت آن درباره ميشود ، ايجاد كه خاصي اجتماعي ضرورتهاي و محيطي شرايط در
ميبريم ، سر به آن در كه منطقهاي شرايطدارم توجه دفاع وزارت خود سازماني وظايف به من
به و كنم درك را موجود امنيتي و دفاعي ضرورتهاي بتوانم من اگر.است بحراني بينهايت
در اما.دارد اهميت ديگري موضوع هر از بيش بپردازم ، امنيت و دفاع مورد در خود وظايف
.آمد نخواهم ديگر من.نه ميگويم فعلي شرايط
چرا؟ *
...كه داشتم برداشتهايي من موقع آن چون
.ميشود احساس بيشتر ضرورتها آن دور ، اين من نظر به ولي *
به من.باشد كار پاي و جوان آدم يك بايد جمهور رئيس.نميكند اقتضا سنيام شرايط من نه
.دارم اعتقاد موضوع اين
باشد؟ داشته ويژگيهايي چه آينده جمهور رئيس ميگوييد *
كه دارد وجود پيوندهايي آن مخاطبين و جامعه روح بين.دارد جامعه نياز به بستگي امر اين
نيز موجود شرايط در بنابراينميكند تعيين سياسي قدرت شكلبنديهاي در را نهايي نقش
را عمومي ويژگيهاي بايد كانديدا هر اما.برد نام خاصي شاخصهاي و ويژگي از نميتوان
جوان به ميتوان موارد اين جمله از.باشد داشته كانديداتوري ضرورتهاي حداقل بهعنوان
تحولات به نسبت دقيق آشنايي و داخلي نيازهاي به نسبت آگاهي برنامه ، بودن دارا بودن ،
.ميباشند پيشبيني قابل غير موجود شرايط در مولفهها اين.داشت اشاره بينالمللي
آن شدند ، نامزد انتخابات در كه دورهاي دو در رفسنجاني هاشمي آقاي كه است سن بحث اگر *
.نبودند "جوان" چنان
هاشمي آقاي كه زماني شرايط در امانگيريم قرار مسير اين در ديگر بايد ما من نظر به
ساختارهاي براساس را تغييرات بتواند كه بوديم شاهد شدند جمهوري رياست كانديداي رفسنجاني
ايشان.بود محدود بسيار صلاحيت واجد افراد بين در شخصي چنين.دهد شكل سياسي نظامي
دفاعي ، ساختار بازسازي براي را جديدي فرآيندهاي خود ، ارزشمند تجارب براساس توانستند
رفسنجاني ، هاشمي جهت اين از.كنند ايجاد ايران اسلامي جمهوري خارجي سياست و اقتصادي
.بود سال 1368 شرايط در همتا بدون فردي
سياسي بستر در كه كرد خواهند ظهور افرادي سال 1384 ، بينالمللي و سياسي فضاي در اما
سياسي رفتار از موثري نقش مختلف بحرانهاي با برخورد در توانستهاند و كرده رشد موجود
و كنند غلبه آينده دوران چالشهاي بر تا بود خواهند قادر آنان.بگذارند نمايش به را خود
.بخشند تحقق را ايران اسلامي جمهوري بنيادين اهداف
...نوعي به بايد گذشته تجارب آن نميكنيد احساس *
وظيفه جمهوري رياست حيطه در خدمتگزاري ولي.كرد مستقل را تجارب آن شكلي به بايد البته
پيشرفت و اقتصادي رشد و مردم معيشتي وضعيت به رسيدگي بخواهد اگر.است سنگيني بسيار
يك جمهور رئيس كه است آن نيازمند من نظر به شود حاكم است امنيتي ضرورت يك كه تكنولوژيك
.باشد مبتكر و خلاق و جوان و چالاك چابك ، آدم
.بمانيد نخواهيد ديگر كه باشيد شده پير آنقدر شما سال اين 4 در نميكنم گمان *
فراروي فرصتهايي.است زياد بسيار سال كشور 4 اداره براي.است زيادي زمان سال چهار چرا
چنين درباره نميتوان اكنون هم علاوه به.نيست تكرار قابل ديگر كه ميگيرد قرار انسان
از بخشي درباره فقط ما.نيست ديگران و من اختيار در سياست عرصه كرد صحبت موضوعاتي
.باشيم گيرنده تصميم و كارساز ميتوانيم سياسي تحولات
...و دادهايم دست از را فرصتهايي سري يك ما معتقديد شما يعني *
.ميگويم شخصي لحاظ به من نه نه ،
.ميگويم را شما خود هم من *
نيروي كافي اندازه به ما كشور در.كرد خواهد پيدا را خودش شايسته آدم حتما كشور
.نيستم نگران من.دارد وجود پست اين در خدمت براي انساني
كه بود دارا را پيام اين انتخابات در من مشاركت كه گفتيد من قبلي سوال آن پاسخ در شما *
ولي.است شده برخوردار "سياسي ظرفيت" و رشد از اندازهاي به ايران سياسي نظام و جامعه
عنوان سياست در نظاميان دخالت بهعنوان را شما خود زمان آن در كه نكردهام فراموش من
.ميكردند
را خود نظاميان معمول غير روش به نظامي يك اينكه ولياست سياسي بازي مفهومش دخالت نه
در شما.ميكند حكايت جامعه سياسي ظرفيت رشد از اين ، كند عرضه آرا صندوق طريق از
به نظامي يك اينكه ضمنميكنند طي را اين از غير راهي نظاميان كه ببينيد ديگر كشورهاي
و نشويد سياسي بازيهاي وارد شما ولي شدم انتخابات عرصه وارد من كه بگويد ديگر نظاميان
متفاوت سياسي مسائل در دخالت.نيست دخالت اين بكند ، را نهايي قضاوت آرا صندوق بگذاريد
خدمت به ورود اما است جناحي بازيهاي به ورود دخالت ، مفهوماست سياسي عرصه در شركت از
در هم بديل و است كشور اجرايي مقام دومين كه جمهوري رياست مقام عنوان به اگرچه سياسي
.است متفاوت دخالت با ندارد ، عرصه اين
نشديد؟ وارد عرصه اين به نظامي يك بهعنوان پس *
.شدم انتخابات عرصه وارد "شمخاني" بهعنوان من
بود؟ چه بابت از نگرانيها ميشد؟ زده حرفها آن چرا پس *
.رقيب هم و باشد رفيق ميتواند هم آدم بگويم ميخواستمبودم رقابت و رفاقت دنبال من
براي را خوبي ابزارهاي مواقع برخي در سياسي جناحهاي ولي.ندارند هم با تعارضي اينها
ميگويند ، كه "نظامي" اين دادم ، توضيح موقع همان من.نميگيرند و نگرفته كار به رقابت
را نظامي لباس انقلاب ، ضرورت دليل بهميدانم ديگر كس هر از بهتر را خودم سابقه كه من
رقيبي نظامي حوزه در چون زمان آن فقط.كنم انتخاب را ديگري مسير ميتوانستم.كردم تن بر
.نبود انتظارمان در چيزي شهادت جز چون.نبود رقابتي محل چون.شدم مسئول من نداشت وجود
جنگ طول در كه است دانشگاهي من ، پيشينه.فرمانده بعد و شدم نظامي.نميكرد رقابت كسي
تكليف احساس زاويه همين از من.كردم تن بر را نظامي لباس نقطه بحرانيترين در خدمت براي
آن انتخابات ، نتيجه نهايتا و نكردم عرضه مردم به را خود.كنم شركت انتخابات در كه كردم
.ميخواستند مردم كه شد
گرفتهاند پيش در تهديد سياست آمريكايي دولتمردان است چندي.است تهديدها ديگر ، موضوع *
جدي حد چه تا ايران قبال در را آمريكا تهديدات.ميگويند سخن "جنگ" از روز هر و
ميدانيد؟
اجتنابناپذير و پايدار دائمي ، امري را سياسي واحدهاي تمامي عليه كشورها تمامي تهديد
طبيعي دارد ، قرار "Nation State ملي دولت" نظام قالب در كشورها ماهيت كه وقتي.ميدانم
به هدف اين تحقق برايباشد خود منافع رساندن حداكثر به درصدد كشوري هر كه است
كشورها ساير براي كه ميكند استفاده ابزارهايي از اينكه يا و ميورزد مبادرت رفتارهايي
توهم يك تنها نه ايران اسلامي جمهوري عليه آمريكا تهديد بنابراين.ميباشد تهديدكننده
در.دانست تغيير غيرقابل و اجتنابناپذير پايدار ، واقعيتي را آن بايد بلكه نميباشد ،
انجام به "امنيت حداكثر" به نيل و "منافع كسب" براي را خود تهديدات كشورها روند اين
.ميرسانند
خود تهديدات اعمال دارند ، باور خارجي سياست در رئاليستي فلسفه به كه نيز آمريكاييها
از گونه اين اعمال اگر.ميرسانند انجام به فراگيرتري مطلوبيتهاي به نيل براي را
خودداري منافع كسب براي تهديد اعمال از طبعا باشد ، مخاطرهآفرين آنان براي تهديدات
محدود بينهايت ميآورند دست به كه منافعي با مقايسه در آنان زيان ميزان زيرا.ميكنند
.است
...اما.است جدي تهديد ، پس *
عليه نظامي اقدام هرگونه انجام كه واقفند امر اين بر آمريكاييها موجود شرايط در
مخاطرات آنان براي ناميد ، "تهديدات كردن عملياتي" را آن ميتوان كه ايران اسلامي جمهوري
مقابله براي ايران قابليتهاي و توانايي از ناشي امر اين.ميآورد وجود به را گستردهاي
.ميباشد عملياتي تهديدات با
ايران تاسيسات عليه نظامي اقدامات انجام از مدت ، كوتاه در آمريكاييها بنابراين
فرآيندهاي در نامشخصي پيامدهاي نظامي اقدام هرگونه زيرا.كرد خواهند خودداري
آمريكا تهديدات كه داشت تاكيد ميتوان اساس اين بر.ميكند ايجاد منطقه ژئواستراتژيك
متقابل نظامي مقابله براي آمادگي و ملي قابليتهاي افزايش طريق از ميتوان صرفا را
در هماكنون ايران نظامي نيروهاي.نمود خنثي (دوم ضربه آوردن وارد براي موثر اراده)
براي آمريكا خطرپذيري امر اين.ميبرند سر به تهديدي هرگونه با مقابله براي لازم آمادگي
تداوم زمينههاي ميتوان فرآيند اين نتيجه در.ميدهد كاهش را اول ضربه آوردن وارد
.آورد فراهم ايران اسلامي جمهوري ملي منافع حوزه در را "نسبي تهديد و نسبي ثبات"
اكثريت؟ ديكتاتوري
تاجزاده سيدمصطفي
شدن لازمالاجرا منظور به لايحهاي ازتقديم دولت هفته در خاتمي آقاي آنكه از پس
مخالفت دليل محترم منتقدان بعضي گفت ، سخن اساسي قانون نقض زمينه در جمهور رئيس تذكرهاي
تب اكنون كه گونهاي به كردند ، اعلام ديكتاتوري ظهور از نگراني لايحه ، اين با را خود
مناسب دليل همين به.است خوشبختي موجب البته و رفته بالا حدودي تا استبداد با مقابله
.كنم يادآوري استبدادي رژيمهاي اصلي ويژگي درباره را نكاتي است
اقليت.شهروندان سياسي و مدني آزاديهاي و حقوق نقض جز نيست چيزي "ديكتاتوري" جوهره.1
شرط امروزه دليل همين به.است فرعي مسئلهاي شهروندي حقوق از محرومين بودن اكثريت يا
به.ميدانند اقليت حقوق رعايت را ، آن كافي شرط اما ،"اكثريت حكومت" را دموكراسي لازم
حكومت ، قانوني مخالفان ويژه به شهروندان ، همه حقوق رعايت بدون سياسي نظام هر ترتيب اين
.بنامد "دموكراتيك" را خود چند هر است ، "ديكتاتوري" ماهيتا
بيان ، آزادي) شهروندان سياسي حقوق غيرقانوني كردن محدود با مقابله جهت در اقدامي هر.2
انتخاب راي عنوان به چه سرنوشت تعيين عرصه در مشاركت احزاب ، اجتماعات ، مطبوعات ، قلم ،
چنانچه بنابراين.است استبداد با مقابله سمت به گامي (...و شونده انتخاب چه و كننده
حق باشد ، ملي حاكميت حق و شهروندي حقوق كردن محدود مسير در جمهور رئيس پيشنهادي لايحه
گامي را آن ميتوان باشد ، مذكور حقوق تضمين لايحه جهتگيري اگر اما است ، منتقدان با
.كرد ارزيابي شهروندان سياسي حقوق تامين براي مثبت
منصفه هيات حضور بدون و غيرعلني مطبوعات ، و بيان آزادي كردن محدود از كساني اگر.3
...و سياسي متهمان از دفاع براي وكلا نداشتن امنيت سياسي ، متهمان دادگاه شدن برگزار
كردن پيدا اجرا ضمانت نگران زاويه اين از و نميپذيرند را آنها رفتار مردم كنند ، حمايت
قبيل اين ميرسد نظر به.هستند اساسي قانون نقض زمينه در جمهور رئيس اخطارهاي و تذكرها
.ندارد ارتباط حكومت عملكرد با كه است اسمي صرفا "دموكراسي" ميكنند تصور محترم منتقدان
خصوص به شهروندان ، همه حقوق چنانچه باشد ، "دموكراتيك" ميتواند اكثريت منتخب حكومت.4
نقض را اقليت قانوني آزاديهاي اگر باشد ، "ديكتاتوري" ميتواند و كند رعايت را اقليتها
كساني همهكند حكومت نيست قادر هراس و رعب ايجاد و "عريان زور" برپايه جز اقليت كند ،
برميدارند ، گام استبداد مسير در قدرتند ، كسب يا حفظ به مايل ملت اكثريت حمايت بدون كه
زيرا ناميد ، مردمسالار نميتوان سازوكاري هيچ با را اقليت حكومت.نباشند مايل خود ولو
نيز ، آن با مقابله روش و است امكانپذير "اكثريت ديكتاتوري" البته.است "متناقض" امري
.است شهروندان همه سياسي و مدني آزاديهاي و حقوق تضمين
به.نميشود ختم اقليت به اما ميشود ، آغاز اقليت حقوق نقض با معمولا ديكتاتوري.5
استبداد تا شود ، مقابله شهروندي حقوق نقض گونه هر با ابتدا همان از است لازم دليل همين
.نيابد خود غيراخلاقي و غيرقانوني اقدامات تداوم براي را لازم توجيه و نگيرد جان
27_ دهه دو بازيگران
دشمن دشمنترين با مذاكره
قزويني حميد
كار در نزديك از و بود (راست طيف) حزبالله فراكسيون رئيسه هيات عضو مدتي همچنين نبوي
.داشت مشاركت فراكسيون اين هدايت
مردمي رفتاري انقلاب پيروزي از پس سالهاي طي مهم پستهاي داشتن رغم به او حال عين در
واقع تهران شهر جنوبي محدوده در كه خانداني در سالها اين تمام در وي.است داشته ساده و
مجلس كاركنان و همسايگان از بسياري.است نبوده تشريفات تابع هيچگاه و كرده زندگي است
رغم به و كرده تردد شهر در تاكسي يا و موتورسيكلت با او كه بودهاند شاهد بارها
روحيات واسطه به نبوي.است داده ترجيح را چنين اين رفتاري مناسب ، امكانات از برخورداري
استقبال دانشجويي پاسخهاي و پرسش در شركت و دانشگاهي محافل در حضور از همواره خود فردي
راحتي به دارند شركت نيز مقابل طيف عناصر كه سياسي ميزگردهاي و جلسات در او.است كرده
ميگيرد قرار دانشجويان انتقاد و اعتراض مورد او پاسخهاي كه هنگامي و مييابد حضور
چپ جناح به وابسته چهرههاي مانند هم او كه است اين جالب.نميدهد نشان واكنشي هيچگونه
از هيچيك اما.است بوده مواجه دانشگاهها در مراسم برگزاري در ممانعتهايي با بعضا
.است نشده دانشگاهها در او حضور ادامه مانع اينوقايع
دست از را خود آرامش تا ميكند سعي افراد برخي عكس به پاسخ و پرسش ساعات تمام در او
همين از يكي در او.كند پرهيز دانشجويان به تند نسبتهاي و اتهام ايراد از و نداده
در":است گفته نظام جمهوريت اصل درباره بود شده برگزار الهيات دانشكده در كه ميزگردها
مطلق جمهوري يك كه را آنچه همه يعني نيست مطلق جمهوريت بر اصل هم اسلامي جمهوري مورد
است پذيرفته جمهورياي نوع آن بلكه نيست پذيرفته است مردم راي آخر و اول حرف و ميپذيرد
به ص 68 ، قصاص و اعدام كتاب) "نيست ملاك اكثريت راي فقط يعني.باشد اسلام به مقيد كه
اصلاح جريان در است كشور مطبوعاتي جامعه از خود كه نبوي (آزادگان عصر روزنامه از نقل
بسياري كوشش بود مواجه اصلاحطلبان و روزنامهنگاران گسترده مخالفت با كه مطبوعات قانون
كه قانون اين تا كرد تلاش پنجم مجلس در راست طيف شاخص نيروهاي از يكي عنوان به ويكرد
رفتار اين البتهبرسد تصويب به زودتر هرچه داشت همراه به مطبوعات براي را محدوديتهايي
شاخص چهره يك عنوان به لكن نميرسيد نظر به توجيه قابل مطبوعاتي يك عنوان به اگرچه نبوي
.ميرسيد نظر به طبيعي كاملا كه توجيه قابل تنها نه راست جناح
تحت روزنامه.است داشته ويژهاي رفتارهاي هم رسالت روزنامه مديرمسئول مقام در او
مستقيم كه هركس و بوده آمريكا و ايران مذاكره جدي مخالفان از خرداد دوم از پس وي مديريت
قرار حمله و انتقاد مورد جملات شديدترين با را است گفته باره اين در مطلبي تلويحا يا و
رشته به را مستقيم مذاكره مقاله مهاجراني عطاالله كه زماني سال 69 كه حالي در.است داده
روزنامه گفت ، سخن آمريكا و ايران بين مستقيم مذاكره انجام ضرورت پيرامون و درآورد تحرير
روز سرمقاله در رسالت
از بسياري مشمول را مستقيم مذاكره حيطه "ديپلماسي در تحرك ضرورت" عنوان تحت 12/2/69
دشمنان با بتواند بايد اسلامي جمهوري كه كرد تاكيد و نمود آنها سران و وابسته كشورهاي
جمهوري عمده دليل سه به حداقل" ;است آمده يادداشت اين از قسمتي در.كند مذاكره نيز خود
نظام تحولات _ دهد1 افزايش خارجي ديپلماسي در را خود تحركات ميبايست اسلامي
...صلح مذاكرات پيشبرد _ جهان 3 در اسلام جديد پايگاههاي پيدايش _ بينالملل 2
مناسب ديپلماسي و نمايد دنبال را تحولات اين تدبير و دقت با ميبايست اسلامي جمهوري
خود (دشمن دشمنترين) "اعداعدو" با بتواند بايد اسلامي جمهوريكند اتخاذ را جديد وضعيت
"...بپردازد مذاكره به نيز
خاتمي و سپاهي
اول صفحه يك تيتر به پاسداران سپاه فرماندهان با جمهوري رئيس ديدار خبر گذشته هفته
ايسنا خبرنگاران حضور عليرغم كه افتاد اتفاقي خبر اين حاشيه در.شد تبديل مطبوعات برخي
هفتهنامه بالاخره.نداشت انعكاسي و بازتاب هيچ مطبوعاتي خبرنگاران برخي حتي و ايرنا و
در.كرد چاپ خود ويژه اخبار ستون در را حاشيه و نياورد تاب خود اخير شماره در يالثارات
را سخنراني محل ترك قصد او وقتي پاسداران ، سپاه فرماندهان با جمهور رئيس ديدار پايان
اين يالثارات.دهد پاسخ او سوالات به تا خواست خاتمي آقاي از حاضر سپاهيان از يكي داشت
درجهاي او نظامي لباس بر كه سپاهي اين.ميكند معرفي "سپاه فرماندهان" از يكي را فرد
سخنان به عكسالعملي هيچ بدون و فرورفته سكوت در حضار بقيه كه حالي در نميشد ، مشاهده
كه ميرسد نظر به متاسفانه گفت و خواند خاتمي به خطاب را ادعانامهاي ميدادند ، گوش او
.نيست نظام و انقلاب فكر در او
وجود با":ميگويد و ميكند بسنده جمله يك به تنها سپاه فرمانده اين جواب در خاتمي
را نظراتش كه است متشكر او از اما نيست ، موافق فرمانده اين نظر مورد موارد با اينكه
.است كرده بيان
اخلاقي مبارزه
نراقي احسان
برج سه به را هواپيماها حمله تلويزيونهايشان مقابل در دنيا مردم وقتي سپتامبر 2001 11
از پرخوني دل كه مسلمانان از عدهاي.رفتند فرو وحشت و بهت در ديدند ، نيويورك در بزرگ
اين فرماندهان و خلبانها كه شنيدند وقتي داشتند ، آمريكا از اول درجه در و غربي كشورهاي
كشورهاي خردمند و دورانديش رهبران.شدند خوشحال بودند داده تشكيل مسلمانها را جريان
بود اسلامي كشورهاي جمهور روساي اولين از اول ساعات همان در خاتمي محمد سيد نظير اسلامي
اين بيگناه قربانيان و معصوم مردمان با را خودش همدردي و كرد محكوم را عمل اين كه
و ميزند تلفن آمريكا رئيسجمهور بوش ، به پوتين ولاديمير روز همان غروب.كرد بيان حادثه
ذوق و شوق با چنان.ميكند ابلاغ او به تروريسم با مبارزه در را خودش عميق همبستگي
جنگ هميشه براي گويا پوتين زعم به ميگويد ، خود همكاران به بوش كه ميكند همدردي اظهار
به شب آن از و رفت بين از امروزي روسيه و سابق شوروي و ما ميان بحرانهاي ديگر و سرد
از امور همه در و ميپوشد چشم بزرگ ابرقدرت يك امتيازات همه از روسيه كه ميفهماند بوش
با مركزي آسياي و قفقاز با برخورد در هم را آمريكا نظامي مشاوره.ميكند متابعت آمريكا
آمريكا آنكه ميخواهد ، امتياز يك آمريكا از روسيه مقابل در البته.ميپذيرد جان و دل
مهمي قراردادهاي طرف روسيه ترتيب اين بهبگذارد باز چچن مسلمان مردم كشتار در را دستش
باز روسيه روي به را پول بينالمللي صندوق و جهاني بانك در آمريكا.ميشود آمريكا به
او از پذيرايي براي پوتين ميشود وارد مسكو به شارون آقاي بعد ماه چند هم وقتي.ميكند
كه هنگامي و ميرود فرودگاه به خودش شخصا بلكه نميكند ، نخستوزيرش اعزام به اكتفا
مبارزه آن و داريم هدف يك دومان هر ما ميگويد بلند صداي با ميفشارد آغوش در را شارون
كه همچنان كنيم نابود و قمع و قلع را چچن مسلمانان داريم اجازه ما يعني.است تروريسم با
و تانكها تيز تيغ لبه از هم را فلسطيني شورشي جوانان دهد دستور ميتواند هم شارون آقاي
چه مسلمان كشورهاي ديگر در ببينيم.بگذراند كرده مرحمت او به آمريكا كه هليكوپترهايي
حركت دموكراسي از نوعي طرف به اعراب آفريقا ، شمال و خاورميانه كشورهاي اكثر در.گذشت
مقامات ديدار به وقت هر هم آمريكا سفير.بود گرفتن شكل حال در مدني جامعه و ميكردند
سالهاي طي هم ايران خرداد دوم جنبش.نشويد غافل هم آزاديها از كه ميكرد توصيه ميرفت
كلي به سپتامبر واقعه 11 با ناگهان اما.بود گذاشته كشورها اين در عميقي اثرات گذشته
كنار را ملاحظات همه صهيونيسم با همراه آمريكا در ارتجاعي نيروهاي.كرد تغيير فضا
و آمريكا در قدرتي هيچ ديگر.شد تروريسم نماد به تبديل فلسطين ملت مقاومت گذاشتند ،
.نگرفت را شارون بيسابقه خشونتهاي جلوي اروپا
مردم همه بنلادن ديوانگي چگونه ديدم و بودم آمريكا در سال همين نوامبر و اكتبر من ،
سازمانهاي دست زمينهها تمام در.است كرده سكوت به محكوم را آمريكا عاقل و دموكرات
اين قربانيان مختلف صورت به مسلمان كشورهاي و مردم شد ، بسته آمريكا مقابل در بينالمللي
قبيل از جنونآميزش ياغيگريهاي با حسين صدام نام به ديگري بنلادن هم بعد.شدند وضع
مردم همه زبان و ريخت آمريكا مرتجعين و صهيونيسم آسياب به آب اتمي ، و شيميايي تسليحات
پراكندهاند ، دنيا سراسر در كه عاقل مردم اين روحيه به بياعتنايي.بست را دنيا عاقل
در سال 1965 در منماند دور به ايران انقلابيون چشم از آنان حضور شد ، باعث متاسفانه
مبارزه آمريكا جنگطلبان با كه را عاقل مردم اين نقش و بودم آمريكا در ويتنام جنگ شور
به ويتنام در را صلح و شدند پيروز چگونه مبارزه سالها طي ديدم.ديدم نزديك از ميكردند
تا سانفرانسيسكو از كه آمريكايي جوان هزار صدها راهپيمايي منكردند تحميل جنگطلبان
همان.ديدم چشم به كنند ، محكوم را ويتنام جنگ تا رفتند راه پياده شب و روز واشنگتن ،
ارتش مداخلات جلوي ايران انقلاب جريان در و شدند سفيد كاخ وارد كارتر جيمي با كه كساني
.كردند پنبه پهلوان به تبديل ميآمد بزرگي غول نظر به كه را ايران شاه و گرفتند را
اخير سال در 100 جهان تاريخ به اگر است؟ چگونه و است نوع چند تروريسم كه بنگريم اينك
بند در كه است ملتهايي مبارزه يكي.است داشته وجود مبارزه نوع دو ميبينيم بنگريم
.ميكردند مبارزه خودشان استقلال براي و ديگران به وابستگي و استعمار بند در بودهاند ،
سارايوو در كه اتريشي وليعهد همان.بودند تزار يا اتريش امپراتوري يوغ زير بالكان مردم
امپراتوري ستم از كه ارامنه يا.بود يوگسلاوي استقلالطلبان از يكي دست به رسيد قتل به
از هيتلري نيروي ستم مقابل در اروپاييها ملي مقاومت نهضت.ميزدند ترور به دست عثماني
قدرتهاي همه.ميرفتند را راه همين استقلال به رسيدن براي الجزاير مردم.بود نوع همين
. ميرفتند راه يك و بودند يكي ميدادند تروريسم لقب مردم اين به واحد آن در كه حاكمه
مبارزه اين معمولا.است مبارزه همان ادامه ايرلند و چچن فلسطين ، مردم مقاومت هم امروز
مبارزين اين و هستند شدهاي شناخته اشخاص يا شخص دشمن ، و ميدهد روي معيني سرزمين در
اروپا در نمونهاش دارد وجود هم دومي نوع ولي.ميباشند مصالحه و مذاكره آماده هميشه
بايد كه بود فرانسه در كت دير اكسيون و آلمان در هف ماين بادر ايتاليا ، در سرخ بريگارد
مردمان با نميجنگند ، معيني سرزمين در اينها.كرد اضافه آن با هم را اسلامي تروريسم
مسافران هم ، او.است مطلق مجهول طالب او.است نوع همين از بنلادن.نيستند طرف هم معيني
هم ميكشد را افغانستان استقلال قهرمان مسعود شاه احمد هم ميكشد ، را هواپيما بيگناه
مجاهدين كه موشكهايي ميفرستد ، موشك كابل بيگناه مردم براي ميبينيم پيش روز دو
خرازي آقاي جهت همين به.است نوع همين از ميفرستند ما كشور به عراق خاك از (منافقين)
درد.ميرساند جهانيان گوش به را حقايق اين ملل سازمان عمومي مجمع در كه بود خوب چه
واقعي اثر تا بگويد ملاحظه بدون و تظاهر بدون پيله ، شيله بدون را ما ملت مردم واقعي
چه به كند سوال ايشان از بايد ميپذيرد ، تهران در را عراق خارجه وزير ايشان.باشد داشته
خاك از بيشرمانه و وقيحانه طور اين ميدهيد اجازه مجاهدين بخصوص آدمكشان ، به مناسبت
دوستي اين معناي.كنند نابود و بيندازند موشك زير را ايران بيگناه مردم رسما عراق
بدتر صهيونيستها از را ايرانيان عراق ، رئيسجمهور معاون رمضان ياسين طاها كه چيست
با جانبه همه مبارزه يك آهنگ پيش ميتواند كه است شرايطي در ايران معتقدم من.ميداند
.بسنجند را همه ترازو يك با آنكه شرط به باشد ، مجاهدين و بنلادن نوع از جنايتكاران
اعلام با.كنند محكوم ميبرند سر را نوزادان اسلام ، اسم به كه را الجزاير آدمكشيهاي
اخلاقي جرات اروپا در نمايندگانشان تا كنند ، محكوم است بنلادني تروريسم نوع اينكه
كه است معروف.ندهند فعاليت امكان مجاهدين به تا بخواهند دولتها از كه باشند داشته
فرمود علي نخورد ، بسيار خرما بگوييد بچه اين به گفت و برد علي حضرت نزد را فرزندش مادري
او از مادر كن ، پرهيز حد از بيش خوردن خرما از جان پسر گفت پسر آن به فردا و بيايد فردا
خورده زياد خرما هم خودم ديروز اينكه براي فرمود علي نگفتيد؟ او به ديروز چرا پرسيد
مبارزه يك تروريسم با مبارزهكند چون رطب منع خورده رطب معروف مثل است اين.بودم
شارون.كنند قبول اخلاقي معناي به را مبارزه اين كه ميشوند پيروز ملتهايي.است اخلاقي
با جنگ در بوش با دنيا كه اين علت.رسيد نخواهد نتيجهاي هيچ به نكند عوض را خود اگر
.دارد سر بر را شارون سايه كه است اين نميكند همراهي است ، جهانيان منفور هم او كه صدام
.است اخلاقي و معنوي مبارزه يك مبارزه اين.ايشان ترديد و زبان لكنت علت است اين
راهي اين و بازي ، سياست بدون و ملاحظه بدون بگويند را حقيقت كه ميشوند پيروز ملتهايي
.كند اعطا همه به را سليم عقل خداوند.است بشريت آينده راه كه است
|