زمينه در مالزي تجربه بررسي
مدني جامعه و رسانهها
غرب و اسلام فرهنگي گوي و گفت
زمينه در مالزي تجربه بررسي
مدني جامعه و رسانهها
;اشاره
ميان كه دوسويهاي ارتباط لحاظ به و دارند ويژهاي جايگاه رسانهها مدني ، جوامع در
خوانندگان علايق و نيازها رسانهها محتواي عموما دارد ، وجود آنها مخاطبان و رسانهها
ديدگاههاي با تحليلي و تفسيري مقالات درج رسانهها ، نوع اين در.ميسازد منعكس را
ميرود ، شمار به سياسي متفاوت گرايشهاي طرح براي آمادهاي تريبون واقع در كه گوناگون
.دارد فزايندهاي روند
اين در تايمزمالي ، نيواستريتس روزنامه خبري بخش سردبير موزز ، بالان حاضر ، مقاله نويسنده
.است پرداخته رويدادها طرح چگونگي و مدني جوامع در رسانهها مشكلات به نوشتار
انديشه و فرهنگ گروه
سوي به خصوصي ، آزاديهاي ساختن متجلي براي گستردهتري چشمانداز با مردم كه حالي در
امر علت و ميگيرند قرار توجه كانون در غالبارسانهها برميدارند ، گام مدني جامعه
در پيوسته وقوع به تحولات و رخدادها براي نمودارهايي و شاخصها رسانهها ، كه است اين
به كه جهت بدان رسانهها كه است انكار غيرقابل واقعيت يك اين.ميروند شمار به ما اطراف
از روزنامهاي خوانندگان اگر مثال ، طور به.مييابند دوام هستند ، متكي خود خوانندگان
.شود سپرده تاريخ به و كند تخته را خود دكان بايد روزنامه آن ورزند ، خودداري آن خريد
و نيازها بازتاب كه ميدهند انتشار گزارشهايي و داستانها روزنامهها كه است جهت بدين
مشخص غيرهرا و چاپي از اعم رسانه ، محتواي كه است ضرورتي اين.است جامعه خواستههاي
.ميكند
گوش راديو به يا ميكنند تماشا تلويزيوني برنامههاي ميخرند ، روزنامه خوانندگان ،
آنان.باشند مجبور كه اين نه ميخواهند خودشان كه چرا ; ميدهند فرا
به اين وجود با ولي كنند صرف ديگر چيزهاي و موضوعات از خيلي روي را خويش وقت ميتوانند
زندگاني آنها محتواي زيرا ميكنند ، پشتيباني رسانهها از آنان.ميآورند روي رسانهها
اكثر در خوانندگان نامههاي ستون.ميدهد بازتاب -بزرگتر يا كوچكتر مقايس در -را خودشان
قضيه آن يا اين بابت از خوانندگان ناراحتي و خشم بروز از كاملي نمونههاي روزنامهها ،
موضوعات و مسايلبخوانند را آن تا دارد جاذبه ديگر خوانندگاني براي نامهاي هر.است
و جامعه دهنده بازتاب ترتيب همين به نيز فيلمها و مقالهها گزارشها ، در شده مطرح
ديگر باشد نداشته علاقهمند بيننده يا خواننده كه رسانهاي.است آن موفقيتهاي و مشكلات
در.نمايد نقش ايفاي عمومي و خصوصي بخشهاي ميان ارتباطي پل يك عنوان به توانست نخواهد
كشورهايي نمونههاي جوامع اين.هستند نشاط با و فعال رسانهها دموكراتيك ، كاملا جوامع
جاندار دموكراسي زيرا ميكنند ، تلاش مدني جامعه توسعه براي رسانهها آنها ، در كه هستند
.است برانگيزاننده و
حكومت تحت يا ندارد ، خارجي وجود اصلا يا و است ضعيف دموكراسي آن در كه كشورهايي در
يك رسانهها كشورها ، قبيل اين در.يافت نميتوان نمونههايي چنين خودكامهاند ، رژيمهاي
و مطبوعات محتواي و ميكنند عمل زمامداران ، خواستههاي و منافع تامين راستاي در و سويه
يا مسايل به رسانهها و است وضعيت همين بيانگر كلي بهطور تلويزيوني و راديو كانالهاي
و هم برعكس ، بلكه.باشد مرتبط خواستههايشان و مردم به كاملا كه نميپردازند موضوعاتي
وضوح به آنچه.است حاكم رژيم كار برنامه و موجود سياسي ساختار داشتن نگاه زنده آنها غم
اصلي تكيه و است پائين از ديدگاههايي همانا ندارد وجود كشورها اين رسانههاي محتواي در
بهتر (Big Brother) "ارشد برادر" كه نادرست استدلال اين با بالاست از ديدگاههايي روي
.ميداند همه از
با كه ميگيرد ، هرچند جاي نخست طبقه در مالزي ، چاپ تايمز نيواستريتس روزنامه خوشبختانه
كاستيهايي و كمبودها استقلال ، زمان از حاكم دولت با آن نزديك مناسبات و پيشينه به توجه
كاملي آشنايي كه (NST) تايمز نيواستريتس منظر از كرد خواهم سعي مقاله اين در.دارد نيز
.بيندازم مدني جامعه ايجاد راه فرا موجود محدوديتهاي و فرصتها به نگاهي دارم آن با
كه مدني گروههاي به دارد امكان كه آنجا تا است كوشيده اخير سالهاي در روزنامه اين
.بدهد آزادي بودهاند ، مواجه (مالزي) كشور عمده نشريات در بستهاي درهاي با دراز ساليان
مطرح دولت با مغاير ديدگاههايي آن طي كه بيشتري مقالات و گزارشها در آزادي اين
مقالات به بيشتري فضاي تخصيص به مربوط تقاضاي به پاسخ در.است يافته تجلي ميگردد ،
سياستهاي بازخورد به مربوط گزارشهاي روزنامه اين جايگزين ، ديدگاههاي پيرامون تفسيري
.است بخشيده افزايش را -آنها سياسي گرايشهاي از صرفنظر -بخشها همه در دولت
گروههايي جمله از حاكميت ، از خارج گروههاي ديدگاههاي درج به حدامكان ، تا روزنامه اين
ترتيب ، بديناست داده اختصاص بيشتري فضاي نيز هستند ، مخالف دولت با سياسي لحاظ از كه
مالزياييها متعدد ، موضوعات پيرامون تا دارند آمادهاي و حاضر تريبون شده ياد گروههاي
.دهند قرار مخاطب را
رسانهاي /مدني گروههاي محدوديتهاي
مالكيت -1
آرمانهاي از كه ميپردازيم كساني فراروي موجود محدوديتهاي و موانع بررسي به كه هنگامي
رسانهها اين كه ديد بايد ميكنند ، جانبداري رسانهها به دستيابي راه در مدني جامعه
توسعه ، حال در كشورهاي از بسياري در كيست؟ دست در آنها كنترل و ميشوند اداره چگونه
از برخي در.دارند تعلق دولت با نزديك ارتباط داراي قدرتهاي يا افراد به رسانهها
.دارند كنترل تحت را رسانهها كه هستند بزرگ بازرگاني موسسات و سازمانها اين كشورها ،
آنها از عظيمي بخشهاي يا رسانهها -حاكم احزاب الزاما نه -سياسي احزاب ديگر ، برخي در
.ميكند تعيين را رسانه خطمشي كه است مالكيت اين ترتيب ، بدين.دارند اختيار در را
روزنامه ، اين منتقدان.هستند نزديك بسيار دولتي محافل به كه دارد تعلق كساني بهNST
.خواندهاند دولتي روزنامه يك صرفا يا دولت حامي دولت ، طرفدار را آن بارها
است بوده همسو دولت ديدگاههاي با غالبا گذشته دهه دو طي روزنامه اين ديدگاههاي اگرچه
دارد بستگي خوانندگاني نظر به خير ، يا هست آن سزاوار برچسبها اين آيا كه مساله اين ولي
متعدد عوامل از دولت از آن طرفدارانه موضعگيري.ميكنند دنبال مرتبا را آن مطالب كه
و شكننده ماهيت -من اعتقاد به -آنها مهمترين كه است گرفته نشات رسانهها عملكرد بر حاكم
دموكراسي يك مالزي.است مالزي مذهبي چند و نژادي جامعهچند ناپايدار
كه بودند كرده احساس نادرست ، يا درست به پدر ، آن ، بنيانگذاران در كه است جوان نسبتا
نظر در را واقعيت اين بايد.رهنموددارند به نياز خود فعاليت نخست سالهاي در مطبوعات
از زمينهاي پس برابر در آمد ، كار روي سال 1957 در كه مالايي بومي دولت نخستين كه داشت
.گرفت دست به را قدرت كمونيستها شورش سال نه
در بود ناگزير دولت نوپاي اتحاد.شد آغاز دوم جهاني جنگ از بعد بلافاصله مزبور شورشهاي
و هماهنگي بود ، نظر اختلاف و تفرقه دچار شديدا كه مذهبي ، چند و نژادي چند جامعهاي
ارزشهاي NST اين ، بنابر.پرداخت محدوديت اعمال به منظور بدين و سازد برقرار آرامش
و ناشكيبايي روز ، آن دولت مخالفان مواضع برابر در يا و نداشته دور نظر از را ژورناليستي
موجود ، تاريخي پسزمينه به توجه با كه گفت ميتوان واقع در.است نداده خرج به سختگيري
آن ديدگاه يا دولت بر تاثيرگذار گزارشهاي و اخبار انتشار از است نتوانسته روزنامه اين
.ورزد خودداري
رسانهها عمل شيوه از ناآگاهي -2
مانع يا دشمن بزرگترين خود هستند ، مدني جامعه يك ايجاد خواستار كه كساني اوقات ، گاهي
كه است رايجي مساله آنها ، اهداف تحقق چگونگي از آگاهي عدم.ميآيند حساب به رسانهها
غالبا سازمانها اين.مواجهند آن با كوچكتر (NGOS) غيردولتي تشكلهاي يا سازمانها
دست به موفقيتي ناآگاهي ، اين علت به لذا و ميكنند عمل چگونه رسانهها كه نميدانند
مثلا براي ميرود ، چاپ زير به زماني چه روزنامه يك كه اين دانستن.نميآورند
كنفرانس آنان اگر مثال ، بهطور.است بسيار اهميت حايز خبري كنفرانسهاي برگزاركنندگان
روز شماره در آن گزارش كه اين امكان نمايند برگزار ظهر از بعد ساعت 5 در را خود خبري
ساعت 7 در بايد آن اول چاپ به مربوط مطلب آخرين زيرا.است كم بسيار يابد انتشار NST بعد
شانس نيز شنبه روزهاي در شده برگزار مطبوعاتي كنفرانسهاي گزارش.گردد تحويل ظهر از بعد
بهطور و صفحات از يكشنبه روز نسخههاي كه چرا ندارد ، روزنامه اين در چاپ براي چنداني
.است شنبه روز اوليه ساعات نيز گزارشها تحويل ضربالاجل.است برخوردار كمتري فضاي كلي
رويدادهايي به را خود مطبوعاتي مصاحبههاي يا كنفرانسها گروهها از برخي اوقات ، گاهي
فقط كه است هنگامي آن و ميدهند تخصيص -ميآيد پيش بار يك سالي كه -"بودجه روز" چون
زماني گروهها از بعضي ديگر ، موارد در.ميرسد چاپ به روزنامه در گزارشها مهمترين
چاپ براي روز آن در مهمتري گزارشهاي كه برآمدهاند روزنامه اين در خود مطالب چاپ درصدد
زيرا.نيست چندان روزنامهها به آنها مطالب رسيدن شانس موارد ، قبيل اين در.دارد وجود
روز حمله.مييابد اختصاص پراهميتتر گزارشهاي آن به روزنامه فضاي اعظم بخش روز آن در
صفحات افغانستان به آمريكا متعاقب حملات و جهاني تجارت مركز ساختمان به سپتامبر 2001 11
گونهاي به بخواهد كه هركس مواقعي ، چنين درداد اختصاص خود به را نشريات از بيشماري
غيردولتي تشكلهاي از بسياري.داشت نخواهد چنداني شانس گردد ، مطرح رسانهها در
بخشهاي داراي سازمانها ، ديگر همچون نيز رسانهاي موسسات و سازمانها كه نميدانند
گمان صورت ، اين غير در.گردد ارسال مربوطه واحد يا بخش به خطاب بايد پيام.هستند متعدد
را خود اهميت رسانهها فعاليت چگونگي از آگاهي داشتن كه اينجاست.برسد چاپ به نميرود
نرسيده چاپ به آنها گزارش كه بودهام شاهد را بيشماري رويدادهاي وقوع منميدهد نشان
مربوطه مسئول دست به نظر مورد مطلب كه واقعيت اين جز است نبوده چيزي امر علت و است
راهنماي كتب در بايد غيردولتي ، تشكلهاي دستاندركاران بويژه مردم ، توده.است نرسيده
.دريابند درستي به را رسانهها در افراد مسئوليت و جايگاه تا كنند سرمايهگذاري رسانهها
دارد ادامه
غرب و اسلام فرهنگي گوي و گفت
بخش واپسين - سپتامبر از 11 پس گو و گفت
حاصل جهاني نظم فناوري وسيله به همزيستي كارهاي و ساز ابتكار راه از ما جهان رستگاري
.است همزيستي و گفتوگو براي نو صفاتي و تازه روحي يافتن همانا راه ، تنها.نميآيد
در ما ، خشونت به آلوده و ديوانهوار شتاب اين هنگامه در گاندي ، ديد از تمدن مفهوم
پارادايم يك به ما جديد ، هزاره در.ميپايد شكيبايي با بينا ديدهاي و شنوا گوشي انتظار
بتوانيم اگرباشد سازگارتر ما اخلاقي و معنوي سنتهاي با كه داريم نياز تازه تمدني
عرصه از را ستيزي حقيقت و خشونت جرثومه توانست خواهيم آنگاه دهيم ، توسعه را الگويي چنين
بماند ، پايدار و شود پديد مردمسالار و جهاني تمدن يك باشد بنا اگر.كنيم پاك زندگي
گونه هر و جنگ آنها وجود سايه در كه باشيم پرهيزانهاي خشونت جايگزينهاي پي در بايد
پندارهاي با خود چالش به بايد مابرخيزند ميان از ملتها -دولت و افراد بر زور و ستم
و رفاه برقراري و ستمگري و بيعدالتي با مبارزه براي خشونت وجود لزوم پيرامون سنتي
بازيابي ضرورت سوم ، هزاره از دهه نخستين در زندگي آغاز با.دهيم ادامه اجتماعي سعادت
علوم و اقتصاد سياست ، در آن كارگيري به و پرهيزي خشونت پيرامون گاندي تجربه و دانش
.شود احساس بيشتر
علتهايي به بدل شدن جهاني وكارهاي ساز تا باشيم مواظب كه است آن در ما مسئوليت و وظيفه
پرهيز مفهوم اگر حتي.نشوند ما جهان يكسانسازي و تمدنها نابرابري توجيه در پنجه قوي
مفهومي عنوان به را آن منتقدان از بسياري كه همچنان)نپذيريم را گاندي خشونت از مطلق
واقعي پيامدهاي آن مدد به ميتوانيم كم دست اما ،(ميدانند غيراخلاقي حتي و غيرعملي
بينالمللي صلحآميز و سلاح خلع فرايند پيرامون گاندي روياهاي به و بشناسيم را خشونت
حلهاي راه از دور پرهيزيوبه خشونت راه مناقشاتجهانياز حل صدد در كه بينديشيم
خشونت سرنوشتقربانيان شكلر ، جوديت فيلسوففقيد همانند ميتوانيم مانيز.است نظامي
سياسي فلسفه ديدگاههاي براي عزيمت نقطه و سرمشق يك عنوان رابه
اين با راستانديشي و پايمردي با چگونه كه بياموزيم گاندي از ميتوانيم.برگزينيم خود
.شويم روبهرو مسائل
از اشكالي با ما جهاني خانه كه ميدهد نشان ما به سپتامبر يازدهم غمانگيز رويداد
دارد ، قرار جهان سراسر در متعصب آرمانگرايان اختيار در كه هولانگيز ، خشونتهاي
از دوبارهاي تعريف براي راههايي يافتن به نياز حال عين در حادثه اين اما.روبهروست
وادار را غرب سپتامبر ، يازدهم تلخ رويداد.ميكند گوشزد ما به را آن مسائل درك و جهان
برداشتي متاسفانه ، امابشود مسلمان نفر هزار دويست و ميليارد يك وجود متوجه تا كرد
عمليات اين آيا":كه است اين مساله حال.شد حاصل آن از خشونت به آميخته و منفي
و اسلام "كند؟ فراهم غرب و اسلام ميان تازه گفتوگوي يك براي فرصتي ميتواند رعبانگيز
بياموزند؟ هم از ميتوانند چيزهايي چه غرب
.برخوردارند مشترك ميراث يك از و مديونند هم به دو هر غرب و اسلام كه نكنيم فراموش
كه بود عربي و ايراني فيلسوفان ناحيه از غرب در ارسطويي انديشه ترويج كه نكنيم فراموش
درخشاني تمدن چنين يك در كه كرد باور ميتوان سختي بهبشوند ارسطو فلسفه شارح توانستند
تعلق آن به نفر يك جهان مردم از نفر پنج هر از و داشته تاثير جهان در اندازه آن تا كه
.باشد نداشته وجود غرب آموزي درس براي چيزي است ، معتقد آن به و دارد
قدر آن نبايد و كنيم آغاز اكنون هم از را غرب و اسلام ميان فرهنگي گفتوگوي بايد ما
وجود گفتوگوها اين انجام براي لمحه يك تنها اگر.بروند دست از فرصتها كه بمانيم منتظر
خطير شرايطي در جهان كه هنگامه اين در و نيست آسان گفتوگو.است حالا همين باشد ، داشته
روي ما توافق و وحدت از كه دارد قرار تبهكاراني و آدمكشان تروريستها ، تهديد در و است
و ديگر روح يك به ما اينجا حقيقت در.بود خواهد نيز دشوارتر حتي دارند ، تنفر اختلافات
سياسي خشونت و نظامي قدرت به كه مبارزهاي نوع آن نه:داريم نياز مبارزه از ديگري شكل
در عشق و تواضع نيز و پيچيدگيها درك و گفتوگو در قدرت بر كه دست آن از بلكه ببالد ،
.دارد اعتقاد حقيقت برابر
مناقشه و برخورد نوع از مدلي نميتواند جهان آينده مدل كه ميشويم يادآور ديگر بار يك
آن زمان ما ، جهان براي.باشد فرهنگها ميان همياري و گفتوگو نوع از بايد بلكه فرهنگها ،
شكل بالاترين" يعني تمدن ، از او بهينه مفهوم و گاندي به ديگر بار يك كه رسيده فرا
ما جهان است قرار اگرشود فايق گريبانگيرش چالشهاي بر بتواند تا بياورد روي "اخلاقي
تمدن گفتوگوي فرايند در بايد ما شود ، چيره ميچرخند او سر بالاي بر كه تهديدهايي بر
.ببينيم چشم به را نو مسئوليت اين جلوه نخستين ها
|