ميگويند كردندآنچه آنچه
فرهنگي نشريات
فرهنگي گردش
ميگويند كردندآنچه آنچه
معينفر علياكبر با مصاحبه
يوسفي مجيد:گفتوگو
به را بزرگ پروژههاي اين كند افتتاح بزرگ پروژههاي كند پاره نوار ميخواست دلش شاه
ميشود كشيده جا همين به كشيدن رخ
مجيدي عبدالمجيد خاطرات
بودجه و برنامه سازمان رئيس و مشاور وزير
(1351_ 1356)
:ويراستار
لاجوردي حبيب
تا هاروارد دانشگاه در ايران شفاهي تاريخ پروژه روايت به ايران شفاهي تاريخ دوره از &
از يكي ميتوان را مجيدي مصاحبهشوندگان ميان در.است رسيده چاپ به جلد چندين حال به
همچنين و واقعبينانه ديدگاههاي و ميكرده كار پيشين ژريم در كه دانست واقعگراياني
ارزيابي كه است اين من سوال اولين.است داشته ايران در بودجهريزي و برنامهريزي سيستم
چيست؟ ديدگاه اين از شما
كه مدتي خصوصا مجيدي آقاي از باشم كرده بدگويي نميخواهم اصلا من بفرماييد ملاحظه
نديدم ايشان از بدياي بودم برنامه سازمان عضو هم من و داشت را برنامه سازمان رياست
شفاهي تاريخ كتاب اين در الان كه مطالبي كه نميكنم تصور من ولي.است ديگري بحث اين اما
به.باشد بوده موقعشان آن اعمال لااقل يا.باشد بوده زمانشان آن اعتقادات نوشتهاند ،
ميشد ديكته جا يك از همه حرفها كه خودكامه طور آن شاه ژريم نظير رژيمي يك در حال هر
ما براي مقداري آنها كردن قبول و.پذيرفت نميتوان ميگويند ايشان كه را مطالب از بعضي
ميل و حيف موجب كه بود عواملي از يكي گذشته رژيم در حال هر به مجيدي آقاي.است مشكل
ميخواهند حالابود مطيع شاه قبال در كه بگوييم ميتوانيم و شد مملكت اين سرمايههاي
در.ميداده نشان خودشان از اراده جاها بعضي در و نبودند اراده بلا مطيع كه كنند ثابت
كه ميبينيم كتاب اين لابهلاي در باز اما ميكند بيان را مطلبي چنين هم ، كتابشان اين
ذكر خودشان كه سوابقي آن با ايشان جا همه در ;است ميكرده تلقي "فرموده شاه" را چيز همه
ابتداي در يعني داشتهاند ابتدا در ميگويند كه آزاديخواهي آرمانهاي آن و ميكنند
نشان ميخواهند و - شدهاند مواجه مرداد كودتاي 28 با كه ايران به فرانسه از بازگشتشان
اگر كه ميدهند توضيحاتي يك بعدش گرچه بودند ناراضي آمده پيش كه جريان آن از كه دهند
است تحليلي من نظر به تحليل اين خود و...و بود بهتر اين بود كرده مماشات شاه با مصدق
از يعني باشد نشناخته را شاه ماهيت ايشان كه است بعيد ;است بعيد مجيدي آقاي شخص از كه
.است بعيد تحليل اين ميبيند و ميكند ياد شاه الساعه خلق تصميمهاي از خودش كه كسي
من.ميكند پيدا ديگري شخصيت آن از پس و داشت شخصيتي يك سال 32 تا شاه كه بپذيريم اگر &
...است شاه حكومت اول سال دوازده به معطوف بيشتر مجيدي آقاي تحليل اين كه ميكنم فكر
هنوز كه است كسي و نبود بيش نوجواني يا جوان شاه كه اول سال دوازده دوران در ببينيد
و ايران ملي نهضت موضوع نميتوانند مجيدي آقاي چطور ولي.كند پيدا كافي تسلطي نتوانسته
شاه كه ببينند و كنند فراموش را بيگانگان از شاه فرمانبرداري يا شاه گرفتن قرار دست آلت
بر سلطنت" كه ميگفت هم اول سال دوازده همان در شاه بله.ميجنگيد جبههاي چه در اصلا
اموال تمام شاه كه ميبينيد شما موقعيت همان در".ندارد افتخاري فقير مردم مشت يك
به بود برده شاه بر گله عنوان به فروغي مرحوم كه نامهاي پي در را ايران مردم مغصوبه
آن تمام كه رفت اين پي در اصرار با جوانياش دوره همان در آن از پس اما كرد واگذار دولت
تشكيل را خيريهاي بنياد كه عنوان اين تحت هم آن.كند منتقل خودش به دولت از را اموال
در و نداشت چيزي كرد كودتا رضاشاه وقتي كه بود روشن روز مثل همه براي كه حالي در.دهد
جا هر به و بود گرفته را مملكت آباديهاي بهترين و را مهم رقبات همه اين سال پانزده ظرف
و دهات همه اين.كند اضافه خودش ثروت به كه داشت را اين ولع و طمع و حرص ميرسيد كه هم
شهريور 1320 از بعد فروغي علي محمد توصيه يابه حق به بود شاه اسم به كه را اينها و غيره
داشتند زيادي دعاوي هم مردم و دارند مردم اگر هم دعاوياي كه بود كرده واگذار دولت به
تصميم دوباره دفعه يك شاه كه شد چطور.شود داده پس مردم به و شود رسيدگي دعاوي آن به كه
با آن با كه بود دستش در مهم اقتصادي اهرم دو مصدق زمان در شاه برگرداند را آنها گرفت
بنياد يكي اهرم دو اين:كرد انكار نميتوان را اين ميجنگيد مصدق اصلاحات با و مصدق
ايجاد مملكت در تشنجهايي يك شاه خود سلطنتي املاك تقسيم عنوان به ظاهرا كه بود پهلوي
به آستان از عظيمي ثروت آن ، توليت داشتن با شاه كه بود رضوي قدس آستان ديگري و ميكرد
كه بود داده تشكيل موازي دولت بود دولت اختيار از خارج كه تا دو اين با.ميآورد دست
.ميكرد تضعيف را اصلي دولت
نزديك و آمد ابتهاج با كه مجموعهاي مورد در بوديد برنامه سازمان در كه كسي عنوان به&
در ميخواستند كه بودند مدرني آدمهاي اينها كه ميكنيد فكر آيا كرد كار دهه سه به
داشت؟ وجود اي تلقي چنين زمان آن آيا بكنند؟ برنامهريزي ايران
حكومت در شد تشكيل كه موقعي برنامه سازمان ببينيد اولا كنم ، عرض نكتهاي يك من
.كند جدا عمومي بودجههاي از را عمراني طرحهاي ميخواست السلطنه قوام.بود قوامالسلطنه
هم آمريكاييها توصيه به شايد.نبود كار در قوامالسلطنه زمان در پولي موقع آن البته
...بود
...ايران در فورد بنياد حضور تسهيل جهت در يعني
البته من.ميآيند مشاوره براي كلاو و ليليانتل ميبينيم كار اول ما نيست بعيد هيچ
اين براي و باشد داشته برنامهريزي بايد مملكت يك حال هر به كنم رد را اين نميخواهم
خارجي توصيه از بايد باشد نداشته سوءاستعماري اثر و نباشد كار در ذلت اگر برنامهريزي
برنامه سازمان پايهگذار قوامالسلطنه حال هر به.نيست جا اين در من بحث كرد استفاده
سوسياليستي حكومتهاي يعني بود شرقي حكومتهاي از منبعث برنامهريزي اين هم مقداريبود
متمركز اقتصاد هميشه كه ايران مانند متمركزي اقتصاد در كه است اين مسلم قدر و شوروي و
...شود شروع دولتي متمركز برنامهريزي يك كه است اين حق است داشته
را نيروهايي حضور شما كه ميپرسد مجيدي از لاجورديكتاب داخل به ميدهم ارجاعي يك من &
مجيدي ميدانستيد؟ ضروري را بودند آمده ليليانتل با كه مجموعهاي يا فورد بنياد با كه
در بلژيك از ليسانسيهاي يك مثلا ;نميدانستيم را چيزهايي يك ما واقعا كه ميدهد جواب
ما اگر ميكنم فكر من اينكه ضمن.نميدانستيم ما كه ميدانست چيزهايي كه بود گروه اين
و برنامهريزي حوزه در پايهگذارياي يك بالاخره بدانيم هم آمريكايي را ديدگاه اين
.كنيم رد نبايد را اين ما شد ايران در سازماندهي
نظر از اين گفتن اينكه وجود با بفرماييد جنابعالي اينكه از قبل من نكردم ، رد را اين من
قرار روز صحيح افكار جريان در ما موقع يك.گفتم را همين است تند افراد از بعضي
اصلا برنامهريزي در ما بگيريم كه هست ما وظيفه بلكه ندارد اشكال تنها نه اين ميگيريم
ابتهاج بزنيم مثال اگر را ابتهاج مثلا حالا.نميدانستيم چيزي بلكه بوديم ضعيف تنها نه
نقطه و ميكرد اداره شهريور 1320 از بعد را ملي بانك كه بود شخصيتي بود بانكي شخصيت يك
او مقابل در دارايي وزير و بود ايران دارايي كل رئيس كه بود ميلسپو با درافتادن او مثبت
براي ميكرد قانونگذاري اصلا و بود گرفته تام اختيار هم مجلس از ميلسپو.بود هيچكاره
كارهاي خودش خيال به و بود راهگشا جنگ زمان در كارهايش و بود هم جنگ موقع در البته.ما
ادارهكننده ديكتاتور يك عنوان به كه بود خارجي يك حال هر به اما ميكرد هم اصلاحي
آوردند پيش برايش بيات و مصدق دكتر و مجلس را مشكلاتي.ميكرد فرمانروايي مملكت اقتصاد
از را ميلسپو كه شد باعث و شد درگير او با كه هم كساني از يكي و ايستادند مقابلش در و
در.داشت راي استقلال و داشت را خوب سوابق اين ابتهاجبود ابتهاج كنند بيرون ايران
پولي سازمان اين موقع آن اما بود برنامه سازمان عامل مدير زنگنه احمد مهندس مصدق ، زمان
.آمد ابتهاج و شد زده كنار او مرداد از 28 بعد.شود توسعه صرف كه نبود درآمدي و نداشت
كتاب اين در هم مجيدي كه طور همان موقع آن برنامه سازمانميكرد كار قدرت با ابتهاج
سازمان در و داشت كم تحصيلكرده افراد هم كشور موقع آن در خوب.است اجرايي كارش آورده
مجيدي زمان برنامه سازمان اصلابا را موقع آن برنامهريزي دستگاهنبودند زياد خيلي هم
روشنفكران از زيادي عده كه شد دستگاهي ما برنامهريزي دستگاه بعدا.كرد قياس نميتوان
...بودند آن در ما متخصصان و
تفكر اين كه ميگويد خاطراتش در ابتهاج اينكه به آمده پيش بحثي يك جا همين ببينيد خوب &
ابتهاج.نبوده كمونيستي سوسياليستي تفكر يك اصلا برنامه سازمان اجرايي كار به معطوف
خوانديد همشهري در قبلا كه مصاحبهاي در - غنينژاد آقايبود من فكر فكر ، اين ميگويد
كار بيايد برنامه سازمان كه گرفتهاند سوسياليستها از اينها را فكر اين ميگويد -
است؟ بوده كجا از متاثر ابتهاج تفكر كه ميكنيد فكر شمابكند اجرايي
زير ;خودش كار در بود قوياي آدم ابتهاج.بود او قدرتطلبي از بيشتر ميكنم تصور من
كشور اجرايي دستگاههاي ميخواست اگر بنابراين نداشت قبول هم را كسي و نميرفت احدي بار
اجرايي كار در بود ، پوسيدهاي دستگاههاي او نظر به كه را...و وزارتخانهها يعني
آمدن با و مرداد از 28 بعد نفت درآمد كه حالا بنابراين.نبود قبول قابل برايش بگذارد
گرفت ، قرار ابتهاج اختيار در و ميآمد دست به زيادي درآمد و بود شده سرازير كنسرسيوم
و نداشتيم...و مشاور مهندس موقعها آن.كرد تقسيم را ايران كرد كه كاري اولين
ملي بانك و بود دارايي وزارت ساختمان اداره يك ;نداشتند فني سازمانهاي هم دستگاهها
.ميكردند كار سنتي خيلي اساسا دستگاهها سايرداشتند فني دستگاه كه بود
آورد آمريكا از را ليچفيلد.نبودند آمريكايي همه هم آنها.گرفت مشاوراني و آمد ايشان
قوياي مشاوران اينها.آورد ايتاليا از را كنسولد ايتال يا آورد آلمان از را كوكس ولي
متاسفم من.كردند ارزندهاي مطالعات اينها از بعضي كه شد نميتوان هم اين منكر و بودند
در كه است مطالعات همين براساس ميكنند نظر ابراز كه كساني از بسياري امروزه حتي بگويم
ايتال كه سيستان سرزميني آمايش از بلوچستان و سيستان درباره مثلا و دارند اختيار
و هستند كشور اين ارزشمند اسناد كه اسناد همين اما ميزنند حرف كرده تهيه كنسولد
سازمان در اسفانگيزي وضع نشدهاند مرتب درستي به هم هنوز شده صرفشان هم زيادي پولهاي
مهندسان توانستيم ما كه شد اين مشاوران اين آوردن نتيجه اينكه مقصود.برنامهدارند
خوب را اينها كه بگويم نميخواهم البته.آوريم دست به آرامآرام را ايراني خوب مشاور
.داشتيم نگه
وضعيت دليل به پنجاه دهه در كه دارند اعتقاد اينها ;دارد وجود تناقضي يك كتاب اين در &
قدرها آن اصلا ما كه ميگويد كتاب اين در مجيدي شديم مواجه نقدينگي عظيم حجم با ما نفت
...ميكند بحث او با لاجوردي كه است مواضعي از يكي اين و نداشتيم پول
مركبش هنوز وقتي را زمان آن توسعه برنامه و آمدند اينها كه است اين مسلم قدر ببينيد
ما سرمايهگذاري مقدار ;بود پول داشتن از ناشي هم اين و كردند نظر تجديد بود نشده خشك
به كه پولهايي و جنوبي آفريقاي پالايشگاههاي در سرمايهگذاري نيز ما كشور از خارج در
.نميشد ميسر نقدينگي اين آمدن با جز كروپ كمپاني سهام خريدن و شده داده فرانسه
به ارتباطي هم آن كه است مردم دست در ريالي نقدينگي درباره ايشان نظر شايد بنابراين
فكري آن براي بايد كه بود آمده دولتي دستگاه به پولي.ندارد برنامهريزي مالي منبع
يا ميكردند مصرف را پول آن بايد يا اينها و شد برابر پنج چهار ، نفت قيمت.ميكردند
سرمايهگذاري بايد يا نداشتند را كاري چنين جرات كه ميكردند كم را صادرات حجم بايد
ما مشكل اما.شد ديديم كه ميكردند درست "فرموده شاه" پروژههاي يا و ميكردند خارجي
كشور اين در برنامهريزي و اقتصادي جنبههاي در ما كه است اين من نظر به رفته هم روي
سيستم به كشور باشد قرار اگر كرد نميشود هم كارش هيچ:است سياسي بحث نداريم ، مسئله
گاوميشان تونل مثلا زود كه بگويد برود كارشناسي مطالعه بدون فردي يك و شود اداره فردي
نظر از اينكه بدون هست رانتابل اصلا اين كه ببينند كنند نگاه اينكه بدون بزنيد را
را اسمش نميتواند ديگر اين خوب كنند بررسي اقتصادي برگشت داشتن و زمينشناسي مطالعات
.دارد وضعي چه الان ما كشوري تقسيمات ببينيم بياييد.گذاشت برنامهريزي
تقسيمات وقتي است؟ درست باشد؟ موثر اقتصادي توسعه برنامهريزي در بايد كشوري تقسيمات
كارشناسي مطالعات ديگر ، ميكند تغيير مردمي ناآراميهاي با يا افراد تصميم با كشوري
.نميكند پيدا جايي
تكنوكرات مجموعه يك اينها كه است اين ميكنم احساس متناقض خيلي خودم من كه را بحثي يك &
عاقبت مجيدي خاطرات از منتهي بيندازند جا ايران در را برنامهريزي ميخواستند كه بودند
يعني ميريختند برنامه اينها يا ميكرد برنامهريزي كه بود شاه اين كه فهميد نميتوان
بود؟ كدخدامنشي هم باز سيستم
تكنوكراتهاي ميشود صادر بالا از دستور كه وقتي.كنم عرض ميخواهم را همين هم من
ما كه بگويم نميخواهم وجه هيچ به من.ندارند هم چارهاي باشند توجيهگر بايد مملكت
سازمان.بود برنامه سازمان همان در داشتيم كه هم جايي بهترين نداشتيم حسابي تكنوكرات
آنها بودند خارج و داخل در هم ناراضياني اگر ميخواستند كه بود جايي حال هر به برنامه
سر به سر از هم آنها و كنند ساكتشان تا برسانند آنها به چيزي و بياورند جا آن به را
بر صرفا هم مقامات آن و كنند كسب مقاماتي ميتوانند هم اگر و بردارند دست حكومت گذاشتن
صفي مانند را شخصيتي يك شما بود توجيهگري هم بالا از تبعيت و.بود بالا از تبعيت مبناي
طبقات احترام مورد افراد از يكي او.بود بالا علمي نظر از كه بگيريد نظر در اصفيا
كه باشد نحوي به ميخواست اگر برنامه سازمان در ايشان وجود حال هر به اما بود تحصيلكرده
هم فشاري اگر و بود خوبي آدم گيرم.بود خطر در بايستد ديكتاتوري دستگاه و شاه مقابل در
فشارها اين با ميدانست كه خودش دست زير افراد به را فشار آن ميآمد وارد او به
.كرد منتقل دهند ، نشان عكسالعمل است ممكن و مخالفاند
كه بكند را كارهايي تا آمد مجيدي كه گفتند آمد برنامه سازمان به مجيدي كه موقعي &
تغيير واقعا او آمدن با آيا بكنند نتوانستند يا نخواستند يا خداداد و فرمانفرمائيان
؟ شد ايجاد محسوسي
منحل را آن داشتند كه بود شده چنان برنامه سازمان عليه جو موقعي يك اساسا ببينيد
برخوردهايي يك فرمانفرمائيان بود موجود هم انقلاب از بعد جو اين كه اين كما ميكردند
ايستاده مقابلش در اجرايي دستگاههاي اما ميزند حرف آنها درباره هم مجيدي كه داشتند
من.نميكرد عمل هم اجرايي دستگاههاي مقابل در خودش وظايف به حتي برنامه سازمان بودند
عملا نظارت اين پروژهها ، انجام بر ميكرد دقيقي نظارت سازمان بزنم شما براي مثالي يك
اجرايي دستگاههاي و وزيران شديد بامخالفت ميشد انجام اگر كه حالي درنميشد انجام
برنامه سازمان ترتيب اين به.ميبردند سوال زير را برنامه سازمان خود و ميشد مواجه
برنامه سازمان كارشناسان زيردست ميرفت نظارتي نظر از داشت كه اختياراتي.نداشت نظارت
افراد عمدتا هم كارشناسان.نميخواند موازين با پروژهها انجام كه ميديدند هم آنها
نحوه كه ميكردند اعلام و نميآمدند كوتاه هم خودشان حرف از كه بودند تحصيلكردهاي
كه هم كارمند به ميآورد فشار وزارتخانه كه ميشد اين نتيجه.نيست صحيح پروژه انجام
ميآورد فشار مجيدي و اصفيا امثال به ميآورد ، فشار رئيس به بياورد فشار نميتوانست
را كارمند آن كه ميشد مانعشان حيا و حجب يا نميرسيد كارمندان به زورشان يا هم آنها
تا ميزدند دور را كارمند آنها بنابراين.بود طور اين هم معمولا كه بگذارند فشار تحت
ساله پانصد و هزار دو جشنهاي براي كه هزينههايي همه اين بنابراين.شود انجام كار آن
آن با شد پهلوي سلطنت سال پنجاهمين جشنهاي براي كه خرج همه اين ;شد انجام مملكت اين در
به مقرون طور چه ببينند اينكه بدون و آمد پيش نفري هزار صد يك استاديوم براي كه مشكلاتي
برنامه سازمان بايد هم را پولش و ميشد ساخته كوتاهي مدت ظرف در همه بايد است صرف
يا داريم را كارها اين امكانات اصلا ما آيا كه بود نشده فكر اصلا هم قبلا ميداد
.نداريم
تربيت و برنامه نسبت بحث است مهم هم خيلي و ميشود مطرح كتاب همين در كه بحثي يك &
كه ميكرديد فكر و بوديد برنامهريزي داغ شما كه زماني ميكند اشاره آنجا.است انساني
شما و داشتيم شيفته سه مدارس ما كره و ژاپن چون كشورهايي به ميشود نزديك دارد ايران
داريد؟ خاطر به را فضا آن شما آيا.نميكرديد برنامهريزي مسائل اين براي چطور
نكرده خو برنامهريزي با كه است روزمرگي روحيه حكمروايي روحيه از ناشي اين ببينيد
دلش شاهميخواهد چه "دست بالا" ببيند ميكند نگاه الان و ندارد برنامهريزي فرهنگ
كشيدن رخ به را بزرگ پروژههاي اين كند افتتاح بزرگ پروژههاي ;كند پاره نوار ميخواست
آماده آن كانال كه حالي در ميشود و ميشد ساخته سد مثلا:ميشود كشيده جا همين به
كند ، آبياري را هكتار فلان ميخواهد و است آبياري براي سد اين كه ميشد گفته هم بعد نبود
اتفاقات اين نميخورد آبياري درد به اصولا سد اين كانالها آن نداشتن با كه حالي در
كه رفته ما روحيه در اين.بود نمايشياش جنبه همين براي چيز همه كه بود دليل اين به
.كنيم نگاه جانبه همه كه نيستيم حاضر و ميكنيم تلقي تفنني چيز هم را برنامهريزي
فرهنگي نشريات
است نمرده آشويتس در سياسي فلسفه
به "آرون ريمون" و "ويل اريك" آثار راه از جز فرانسه ، دهه 60 در سياسي فلسفه اساسا
درجه در محتاط آرون ريمون.نبود شده شناخته "1965_ آزاديها باب در تحقيقي" اثرش خاطر
بورديو و سارتر پساماركسيسم ماركسيسم ، خود ، مقابل در ولي باشد جامعهشناس ميخواست اول
با است بهتر انسان كه ميشناسيم را قاعده اين ما.بودند نافذ و قدرتمند همگي كه داشت را
در.ميآيد كار به زياد موانع ، در كه فرمولي باشد ، آرون همراي تا كند اشتباه سارتر
كه نوآموز و ناشي فيلسوفي ،"تئوري در طبقات نزاع" اثرش با بود "آلتوسر لويي" اينها كنار
نيز را فلسفه خود وضع اينها همه برداشت هراس سياست از و ميرفت راه ديوار به دست
ذكر نمونه دو منبود ترديد وجودش در و افتاده رخنه فلسفه اعتبار در كه كرد اضافه بايد
يا سارتر ;كمتر را دومي و ميشناسيم خوب را اولي كه اشتراوس لئو و سارتر پل ژان:ميكنم
از من منظورساختم منتشر او باب در سال 1993 در من كه اثري عنوان ،"فيلسوف آخرين" همان
همه كه بلند اثري است ، "عدم و وجود" نام با اثرش در او خطرپذيري فيلسوف ، آخرين
.است آورده فراهم خود در را جامع فكري نظامهاي پديدآورندگان و سنتي فيلسوفان ويژگيهاي
هگل تا لايبنيتس از كه ميكرد گمان و داشت ، را يونان حماسي عصر نوستالژي سارتر ،
و نداشت قبول را ادعا شيوه اين باز فوكو.بدهد باشكوه جوابهاي مسائل همه به ميتواند
دراز آرزوهاي با سارتر مسلما."بود خواهد چگونه جنسيت مرگ ، زندگي ، " كه ميكرد تمسخر
در.نكرد پرهيز و احتياط نيز خود خطاهاي افزودن در او كرد ، تقصير باب اين در خود دامن
با تلاش" شكست فوكو قول به حتي و محدوديتها تا بود كور بايد فقط سارتري 1970 ، غوغاي
اعتنا قدر اين او ، فلسفه زيان و سود به ميبايست هم باز آيا نديد ، را "وي مهيج و شكوه
.كرد
كه خيالاتي از شده رها اومانيسمي كند ، بازانديشي اومانيسم در ميخواست سارتر درواقع
آغاز ذهني امر و ذهنيت از بايد كه گمان اين با سارتر.بود گرفته را گريبانش مدرن انسان
روي بايد اينكه و _ كنش فاعل عنوان به انسان ذهنيت _ ميكرد مطرح خوب سوالات مرتب كرد
،"تناهي اخلاق ساختن" براي تعيني هر از بريدن و طبيعت از ما بريدن قدرت ما ، آزادي قدرت
قرن آغاز در مسئله اين كه نشد اين از مانع مسئله ، طرح در سارتر محدوديتهاي.كرد قمار
.باشد سوال بزرگترين همچنان يك ، و بيست
در 1963 كه بود آلماني مهاجري شيكاگو ، دانشگاه استاد ،(1899_ 1973) لئواشتراوس اما
خويش نوع در كار آخرين اثر اين كه ميرسيد نظر به و كرد منتشر سياسي فلسفه تاريخ كتاب
سياسي فلسفه از درخشان ستايشي بود ، "سراب" يك كلاسيك ، استعارهاي سبيل بر او كاراست
انحطاطي خويش زمانه روشنفكري چهره در او بزرگ ، آرزويي براي گزيده خلوت منزوي يك توسط
با ميخواست او بشكند ، را مدرنيته زنجير ميخواست اشتراوس.ميديد بازگشت غيرقابل
تحقق شرايط ميخواست او كند ، برقرار گذشته با دوبارهاي پيوند خود ، ي"قدما" پروژه
كه چيزي كند ، تعريف دوباره را "خوب و درست سياسي نظم يك" يعني "سياسي نظام بهترين"
رنو ، آلن با لوموند مجله خواندني مصاحبه از بخشي خوانديد آنچهبود آن دنبال به ارسطو
فلسفه" عنوان با مصاحبه اين.است (سوربن) پاريس 4 دانشگاه فلسفه دپارتمان رئيس و فيلسوف
اين.است شده منتشر فرهنگ نامه مجله شماره سومين و چهل در "است نمرده آشويتس در سياسي
عنوان با اردكاني رضاداوري يادداشت آن سرآغاز و دارد اختصاص "شدن جهاني" به نشريه شماره
و نهاونديان ضيمران ، خانيكي ، لاريجاني ، هم شماره اين ميزگرد در.است شدن جهاني و جهان
نشريه از شماره اين انتخابي موضوع به قبل شمارههاي همچون تا آمدهاند هم گرد داوري
گلپايگاني هاشمي اكبر با است كوتاهي گفتوگوي اطلاعاتي جامعه و صنعتي جامعه.بپردازند
ميكند بررسي نهايت در و ميپردازد اطلاعات تكنولوژي و شدن جهاني ميان نسبت كاوش به كه
اين ديگر مقالات از برخي نه؟ يا است جمع قابل فرهنگها تكثر و كثرت با شدن جهاني آيا كه
بازيگران تفكر طرز و شدن جهاني شدن ، جهاني و بودن جهاني تمايزات از عبارتند شماره
در فرهنگ مسئله غربشناسي ، امكان شرايط درباره فرهنگي ، تكثر و دموكراسي عمده ، نهادهاي
براي نوشتهاي و... زبان ، غيرانگليسي كشورهاي در خارجي زبان عنوان به انگليسي آموزش
در مسجدجامعي سخنراني هم فرهنگي سياست درباره.علم اسطوره زوال و ماركس و هگل هيچكس ،
.آمده شماره اين در كه است اسلامي ارتباطات و فرهنگ سازمان رئيس معارفه و توديع مراسم
آينده و شدن جهاني مدرنيته ، و ايران كتابهاي نقد و معرفي هم شماره اين بخش آخرين
.است ديگر كتاب چند و هدف كدام با شدن جهاني پساملي ، منظومه دموكراسي
.است علوم فرهنگستان رئيس و فلسفه استاد اردكاني داوري رضا فرهنگ ، نامه سردبير
فرهنگي گردش
ذن
ادبي جواد محمد
www. zen- mtn.org / 2mm/zazen. shtml
را آن قلب شد شنيده حقيقت وقتي است ، روحاني تحولي دانش ذن اشراق ، به است راهي ذن
پديدههاي به معمولي و عادي امور تبديل ذن معجزه نيست مكتب نيست فلسفه ذن.ميپذيرد
است خاص روشي ذن.است چيني نبوغ و هندي نبوغ از فراروشي و تركيب ذن است مقدس و روحاني
در كردن فكر و كشيدن نفس ديدن ، چيز هزاران با اشراق يعني خويش كردن فراموش مراقبه ، براي
.ميدهند تشكيل را واقعيت يك هم با ذن
كه ميپردازد ذن هدف و معني توضيح به PDF صورت به زيادي صفحات طي سايت اين Homepage
اصلي پيوند در.است توجه قابل بسيار
بر تربيت:ميشويد آشنا مختلفي پيوندهاي زير با (Introduction to Zen at the monastry)
- ذن هنرهاي - صحيح عمل - عزلتگزيني تقويم - ذن به ورود براي مدخل هشت - ذن اساس
.رهبانگاه به ورود - ذن با زندگي - اشراق و ذن- بدني تمرينات
چگونه !است پرمشغله بسيار من زندگي":ميخوانيد (ذن اساس بر تربيت) به ورود با مثلا
خود در پرسش اين جواب كه بدانيد بايد كنم؟ زندگيم وارد را ذن عملي تكنيكهاي ميتوانم
باب در شما از بسياري شايد.مرگ و زيستن براي است روشي ذن فيالواقع زيرا است نهفته ذن
واقع شما خود به نسبت كه تجربهاي با اينجا در اما باشيد خوانده مختلفي كتابهاي ذن
".ميشويد مواجه بود خواهيد راه اين در واقعي شاگردي شما و ميگردد
ردا - (sesshin) بودايي شديد مراقبه و تفكر هفتهاي يك دورههاي به پيوند زير اين در
پيوند زير در ميشويد آشنا غيره و اخلاقي نظام به مقدمهاي - پهناور وسعتي منزله به
در بايد زماني چه كنيم؟ تجربه را عميق سرشتي ميتوانيم چگونه):ميخوانيد (اشراق و ذن)
زيرپيوند اين در (..و بيائيم؟ بيرون عزلت از بايد هنگامي چه و شويم معتكف صحرا
عزلت عملي تعاليم و زمين در ميلاد مثل) موضوعاتي با فوق سوالات به پرداختن بر علاوه
نيز غيره و جنگل مطالعه - جاري رودخانه - بينهايت هنرهاي - خانه به بازگشت -(گزيني
.ميشويد آشنا
آشنا روحتان و جسم در هارموني برقراري راههاي با نيز (بدني تمرينات) پيوند زير در
.غيره و پنهان انرژيهاي كردن بيدار - ذن متمركزانه تيراندازي:مثل موضوعاتي ميشويد
:نام به سايت اين دومين اصلي پيوند به ورود با
(introduction to Zen Retreat at Zenye)
براي معبدي - مراقبات كردن برنامهريزي - اخلاقي وگوهاي گفت:مثل موضوعاتي با نيز
عين در كه ميشويد آشنا غيره و كردن عملي را دهش و هديه - آتش درخت سوي به خيز - اقامت
با را روز هر:مثل ميباشد ذن تمرينهاي جمعي و كارگاهي زمينههاي به ناظر بيشتر حال
تعليمات بر مقدمهاي - (mondo) كن آغاز ابزاريت عقل كردن مغلوب براي سريع جواب و سوال
يعني كار دگرگوني - دشوار گفتوگوهاي - بودايي نظامنامه بر مقدمهاي - گزيني عزلت هفتگي
.زندگي دگرگوني
است كننده بيدار يك تنها واقعي مرشد ساختن بيدار دادنبراي تكان براي است شيوهاي ذن"
".است معجزه نيست معمولي امري خواب سالها از پس شدن بيدار و
|