|
|
سنتي نهادهاي و اصلاحات شوراها ،
-محمدعليمحمدي دكتر با گفتوگو در وهند ايران در شوراها كاركرد تطبيقي بررسي سياسي مطالعات كارشناس استو معاصر دنياي در جدي چالشهاي ماحصل و بشري معرفت نوع يك شورايي نگرش آيا:اشاره شرق ، روشنفكران براي جدي ازمعضلات دارد؟يكي را شدن بومي قابليت بشري دانش با متناسب آيا يك عنوان به نوين معرفت مضمون با شوراهااست شرق در آن شدن بومي و جهاني معرفت كسب دارند؟ كارايي و توانايي هند و ايران چون جوامعي سنتي ساختار مقابل چگونهدر مدرن نهاد و سنت بين تقابل گذاشت؟ خواهد گذار حال در جوامع روند بر تاثيري چه شدن جهاني بحث و مدني جامعه بسترهاي چگونه و انجاميد خواهد كجا به شوراها چون جدي چالشهاي در مدرنيسم يافت؟ خواهد گسترش كه است جدي مباحث از اصلاحات و شوراها كاركرد زمينه در هند و ايران تجربه تطبيقي بررسي دانشگاهبه علمي هيات عضو و سياسي مطالعات كارشناس محمدي محمدعلي آقاي با گفتوگو در است شده انجام اسلامي شوراي مجلس در شوراها وظايف و اختيارات تبيين و اصلاح طرح مناسبت .نظرگراميتانميگذرد از كه و كرد بومي سنتي جامعه يك شرايط به توجه با را شوراها مثل مدرن نهاد يك ميتوان چگونه * رساند؟ مطلوب كيفيت به را آن جوامع در جامعه امور اداره معناي به شورانيست مدرن مقوله يك جهتيشورا از اولا - كاستهاي از نمايندگاني مجموعه "پانچايات" شوراي هند كشور در.است داشته وجود هم سنتي به توجه با را مناطق آن امور اداره كه ميشدند شامل را كشور اين در روستايي جوامع مختلف توجه با شورا اعضاي تركيب.داشتند عهده به فرهنگي بالاخره و قومي نژادي ، طبقاتي ، ساختار و قدرت.بود قبولي قابل و كارا تركيب يك روستاها و مناطق امور پيچيدگي و ساختار به وبر ماكس خاص تعاريف با كه بود كاريزماتيك مشروعيتي داشتند شوراها اين كه مشروعيتيهم مناطق ، مردم عاطفي هواداري حس با غالبا و بوده مردم احساسات تحريك بر مبتني آنها قدرت به شبيه چيزي درواقع.بود فصلالخطاب ميكردند حكم آنچه و نشسته قدرت مسند بر افراد اين يكي.ميآمد حساب به شورايروستاها از سنتيتر مرحلهاي كه بود قبايل سفيدان ريش شوراي گونه اين در زنان همان يا "سفيدان گيس" حضور عدم شوراها از نوع اين اساسي اشكالات از اين ضعفهاي و نقايص از يكي خود شوراها اين در زنان مشاركت عدم كه بود رهبري مجامع شبكه با آن ارتباط عدم شوراها گونه اين ديگر ضعف.ميآمد حساب به جديد عصر در شوراها امور و ميپرداخت خود محله خاص مسايل به فقط شورايي هر يعني.بود كشور مديريتي گسترده سنتي جوامع مختص مديريتي شيوه گونه اين.ميشد اداره و فصل و حل روزمره و يوميه صورت به مدرن شوراامري بعد به مرحله اين از.نميكند برآورده را صنعتي جامعه نيازهاي و بوده .كند فتق و رتق را توسعه حال ودر صنعتي جوامع به مربوط مشكلات و معضلات تا محسوبشده تاكيد و ديد ميتوان اسلام بعداز حتي و اعراب قبايل ميان در را سنتي شوراهاي نمونه .است بوده شوراها كاركردي الگوي همين بر ناظر "بيهنم شورا وامرهم" بر اسلام مشكلات حل براي مناسب روشي انقلاب از قبل همين تا حتي منشي كدخدا الگوي ايران در كاركرد آنچنان سطح همان در ساختار اين و ميشده محسوب عشايري يا روستايي ساده اجتماعات همان به اصطلاحا را امور از بعضي حل هم قضايي محاكم از بعضي در امروزه كه است داشته .ميكنند احاله منشي كدخدا روش ساختار چرا است بوده موفق هند در پانچايات يا و ايران در منشي كدخدا روشهاي همين اگر * گذاشتند؟ شوراها انتخاب بر را بنا و ريخته هم به روشها اين و مديريت و توسعه كلان برنامههاي كه كشورهايي در كردم اشارهاي قبل پاسخ در - يعني است ، بوده موفق روشها اين ندارند ، كار دستور در را ملي سطح در دولت برنامهريزي برنامهريزيهاي مساله شد ، آغاز دنيا در توسعه و اصلاحات موضوع كه زماني از واقع در چنين اجراي براي خوبي نمايندگان شوراها اين كه شده شروع آن كنار در هم دولتي كلان گسترش و بودند مخالف دولت حاكميت و دخالت با اصولا آنها از بعضي نبودند ، برنامههايي عشايري مختلف ايلات خوانين مثلاميدانستند خود اقتدار و منافع با مغاير را آن حاكميت توسعه پژوهشگران از بعضي هم دليل همين به بودند ستيز در مركزي قدرت با هميشه ايران در با توسعه اروپا در.ميكردند ذكر عشاير و ايلات همين را توسعه موانع از يكي ايران در تشكيل.بود همراه مدني جامعه شكلگيري و قهار دولت قدرت و سلطه كاهش و تمركززدايي خود در والا بود مدرن شكل به امور اداره تجربههاي اولين شهرها در صنفي و مدني گروههاي .ندارد را مدني جديد نهادهاي شاخصههاي كه است داشته وجود سنتي متعدد شوراهاي هم اروپا دموكراتيك جامعه با متناسب و مدرن گزينه يك مردم توسط شهرداران و شهري شوراهاي انتخاب و شوراها تشكيل منظر اين از.است يافته افزايش پيش از بيش مردم مشاركت كه است غربي در جهان در امروزه كه آنچه و است غربي هم آن منشاء كه است نويني موضوع شهرداران ، انتخاب .دارد اروپايي و غربي بنياد يك است شكلگيري حال در ما كشور خود و توسعه حال يك است مطرح شوراها مورد در حاضر حال در ما كشور در كه آنچه شديد متذكر كه همانطور * كرد؟ بومي سنتي جامعه سازوكارهاي با متناسب را آن ميتوان چگونه حال دارد مدرن بنياد به و ميكنم نگاه تامل با معرفت كردن بومي يا و شدن بومي مساله به اصولا من !ببينيد - روشنفكرانه ژست يك به تبديل باشد داشته فني ارزش كه آنچه از بيش كردن بومي ميرسد نظرم معرفت با تا حكومتها از بعضي دست در است شده ابزاري هم بعضا.است شده جهان سوي اين در آيا كه است نشده مشخص درستي به هنوز كردن بومي منظوراز.كنند ايجاد چالش بشري استاندارد عدالت ، آزادي ، يعني شود؟ بومي بايد باشد غرب خاستگاه است ممكن كه هم بشري كلان معرفت ارائه آزادي از كه تعريفي هم غرب در شود؟ بومي ميخواهد چگونه دموكراسي و مشاركت نظر در آنان انديشمندان آنچه بلكه است نبوده برهنگي يا و ولنگاري معناي به كردهاند سلطه وحشت ، بدون و ترس بدون خود دولت و حكومت چارچوب در انسان كه است بوده اين داشتند انتخاب ديگران حقوق رعايت با را جامعه در خود زندگي ، نوع زورمندان يا و حكومت جبارانه .كند نوعي بلكه است ، نبوده آزادي متعالي انديشه محصول غرب در موجود ولنگاريهاي يا و برهنگي مانع درواقع و درآمده سنت صورت به كه برگزيده خود براي سرزمين آن مردم كه است زندگي روش دين اخلاق ، ادبيات ، انديشه ، هنر ، غرب آزادي فلسفه دراست نبوده هم ديگران آزادي و حقوق از را آزادي فرآوردههاي از بخش اين اگر آيا.است كرده رشد و شده متولد هم تكنولوژي و داشت؟ خواهد را ستايش همه اين ارزش انسان كنيم ، حذف بشري تمدن كه است رفتاري بلكه نيست ، آزادي فلسفه محصول غربي جامعه در موجود انحرافهاي بنابراين كنيم اقتباس غرب از ما را آزادي نام به معرفتي اگراست شده سنت به تبديل تاريخ طول در كه سالي سيصد از كه است هند كشور ادعا اين شاهدنيست آنان سنت اقتباس معناي به الزاما اين فرهنگ و سنت در جدي تغيير يافته سنتيدست -فرهنگي بوم و مرز اين بر امپرياليسم انگليس كشور و غربيها ميراث كه دموكراسي و آزادي فرهنگ و فلسفه اما نشده ، ايجاد كشور انتخابات و پارلمانتاريسم دموكراسي ، روش آزادي ، .است هند كشور افتخارات از امروزه بوده هم ضرري و ميشود اجرا و اقتباس غربي همانمعرفت سياق به دقيقا كشور اين در دموكراتيك افتاد اتفاق هند در اخير دهه طي كه تغييراتي البتهاست نداشته هند سنت و فرهنگ براي بعضي مورد در اما.شود بحث بايد خود جاي به كه دارد ديگري علتهاي و است ديگري موضوع مفهوم خود به آنهم كه كرد مطرح را كردن بومي بحث ميتوان توسعه روشهاي يا و تكنيكها در روشها اين كه است روشها به ناظر كردن بومي بلكه نميگردد بر توسعه ضرورت و اهميت و .است بوده متنوع و متعدد هم غرب خود و شهرداران انتخاب عامه ، مشاركت اصل آيا كنيد؟ بومي ميخواهيد را چيز چه شوراها مورد در و گيري تصميم و تصميمسازي مراكز در شوراها اراده اعمال و حضور نوع شوراها ، نمايندگان اگر چيست؟ كردن بومي از منظور صورت اين در كنيم؟ بومي ميخواهيم را مردم مطالبات نحوه همان ميشود كنيمكه هماهنگ بومي سنت با و دهيم آشتي سنتها با آنهارا بخواهيم و او جانشين هم را او ارشد پسر و كنيم پيدا كدخدا برگرديم بايد دوباره و سنتي شوراهاي .شوند خان يا كدخدا مشورتي شوراي مثلا هم محلي ريشسفيدان آزادي برابري ، راي ، حق انتخابات ، چون مسايلي كه شوراها امور كردن بومي نميشوم متوجه من دربرميگيرد را مدرن جامعه جديد نيازهاي با روستايي و شهري برنامهريزي و مديريت و سنتي؟ برنامهريزي و راي حق يا باشيم داشته سنتي انتخابات يعني.شود عملي است قرار چگونه نداشتيم كدخدا زن ايران در و نداشتند نقشي آن در زنان كه هند پانچايات شوراهاي مثل يا !شود بومي تا كنيم احيا را شوند برگزيده نميتوانستند جوانان يا و به هم غالبا كه است شده شرق در روشنفكري مباحثات چاشني كردن بومي مبحث اين نظرم به استفاده اما نميكنم انكار را كردن بومي.است شده جديد منازعات محل خود ، و رفته بيراهه .نميپسندم هم را آن از ابزاري امر هم هيچوقت.است بوده بشري تمدنهاي و جوامع حتمي سرنوشت و تاريخي ضرورت يك توسعه ابداع و مفرغ و مس و آهن كشف آتش ، اختراع ازاست نبوده تعطيلبردار بشري درتاريخ توسعه و الكتريسيته جريان و بخار ماشين اختراع زمان تا دفاع ، و شكار و كشاورزي مدرن روشهاي فرهنگ و تمدن جامعه ، توسعه مشغول انسان ارتباطات ، حيرتآور تكنولوژي با امروز همين تا و آمريكا انقلاب از بشري تمدن توسعه وجه ارزشمندترين و ارزشيترين اما.است بوده خود و عدالت برابري ، آزادي ، چون مفاهيمي كه شد آغاز بشر حقوق اعلاميه با فرانسه انقلاب تب به را جنوبي و شرقي بخش در بخصوص و جهانيان امروز كه آنچهكرد نهادينه را دموكراسي خوب ميانديشد ، خوب انساني.است اخير مفاهيم همين برآيند ، كرده آلوده توسعه تاب و اسارت در بردهاي كه ندارد خود حافظه در تاريخ.باشد آزاد كه ميكند اختراع ابداعو زمان از.باشد كرده تكنولوژي و فكر توليد ستم تحت و بند در ملتي و باشد كرده ابداع پيدا مردمي شكل بشري دانش و ابداعات كه است تصميمگيريها و حكومتها در مردم مشاركت به بشري تمدن عمر سال هزار طي 30 حكومتها و دولتها.است گرفته اوج چنين اين و كرده .اند نداشته پيشرفت و بودهتوليد دموكراتيك و مردمي حكومت كه اخير سال اندازه 200 رياست انتخابات.است بوده روستايي و شهري شوراهاي همين هم مردمي مشاركت نوع پوياترين كلان چنان آن رئيسجمهور برنامههاي و شعارها اما است سالاري مردم حكومت از شكلي جمهوري برنامهها اين با سنخيت احساس معمولا او و نميربايد را روستايي يك ذهن كه است عظيم و با را شهرنشين مردم غالباذهن مجلس نمايندگي و پارلماني انتخاباتنميكند شعارها و اميال و آمال كه است روستايي و شهري شوراهاي اين اما ميكند ، هماهنگ كلان برنامههاي براي را روستايي مطالبات يا و كرده ترجمه ساده روستايي يك براي را جمهور رئيس ملي مردم از %خلاقيت 40 و توانايي استعداد ، شوراها اين بدونميكند بازگو كشور كلان مديريت حذف ملي كلان برنامههاي از ميكنند زندگي روستاها در كه هند مردم از %و 70 ايران .ميشود و مردمي مشاركت مفهوم معنا بدين.ميشود پايدار و فراگير توسعه عملامانع اتفاق اين عملا آنها تصميمگيري مناسب زمينه ايجاد بدون و روستايي و شهري شوراهاي بدون ملي .بود خواهد انحرافي مفهومي متكثر ساختار با بايد را خود سنتي ساختار چگونه ايران ، يا هند چون گذاري حال در جوامع* دهند؟ آشتي و كرده هماهنگ .است بوده بشري جامعه ريشهدار و قديمي معضلات از مدرنيسم و سنت تقابل يا و جدال معضل - جريان كه است بوده سنتي هم آنجا بالاخره.نداشتند مدرن شكل ابتدا از كه هم غربيها خود در سنتي عنوان به نهايتامدرنيسم و داشته را خود چالشهاي شده ، آغاز آنجا در مدرني به اگر هم مدرنيسم بلكه نيست مذمومي امر سنت.است كرده احراز را خود مقام غربي جوامع آن در كه است زهداني سنت ، از منظور.ميشود نهادينه آيد در ملت يك سنتي فرهنگ قالبهاي و تبديل و تغيير فرآيند اگر حالا.ميشود بالغ و كرده پيدا رشد و يافته استمرار ارزشها كشيده انحطاط به و شده فاسد زهدان حتم طور به نگيرد ، انجام زهدان اين در نمو و رشد اين درون در و نداده را جديد ارزشهاي و عناصر ورود اجازه اگر هم ملت يك زهدان.ميشود يا نيست متصور ملت اين از هم زايشي نشود ، ايجاد تحول و تبديل و تغيير پروسه سيستم را انساني رسالت حمل توان كه زاييد خواهد را كوتولههايي يا و شد خواهد مقطوعالنسل و تغيير و زهدانها فعاليت و وازدواج امتزاج رابه خود تمايل ملتي اگر.داشت نخواهند است قوم پدران بر شود ، متوقف پروسه اين يا و بدهد دست زايشهااز و نوزادها و تبديلها .كنند جلوگيري تعلقدارند ، بدان كه نسلي انقراض از و بيانديشند چارهاي تا طهماسبي رقيه: از گو و گفت دارد ادامه |
|