خداوند جستوجوي
"دين" فلسفه و "دين فلسفه"
است پايه باور خداوند به اعتقاد
پلوراليسم دشمن
اينترنت در پلنتينگا
خداوند جستوجوي
ايران در آمريكايي حضورپلنتينگافيلسوف گزارش
بوده عقلياي دلايل ارائه شاهد متمادي قرنهاي انديشه ، تاريخ:معظمي علي انديشه ، گروه
چنين خود اينان اگرچه.ميكردند ارائه خدا وجود اثبات براي متكلمان و فيلسوفان كه است
عقل جانب از شريعت تاييد و دين و عقل هماهنگي عالي نشانههاي را استدلالهايي
استدلالي و فلسفي غور كه بودهاند نيز اعتقادي ثابت دينداران همواره اما ميدانستند ،
دينداري صفاي كه ميديدند چيزي همچون كه ايمان پشتيبان مثابه به نه را خدا درباره
خدا وجود اثبات به معطوف استدلالهاي بگذريم كه اينها همه از باري.ميآلايد را مومنان
بود داده دست به استدلالهايي كانت.شد گذاشته كنار ديگر بعد به كانت از غرب فلسفه در
.ببرد جايي به راه نميتواند خدا وجود اثبات براي نظري عقل تلاش اصولا ميدادند نشان كه
الهي دسترس از و كند ممكن هم اخلاق با را دينداري و ايمان مقوله تا بود آن بر كانت
.دوركند ميگشتند خدا وجود براي "عقلاني" شواهد دنبال به طبيعت ماوراء و طبيعت در كه داناني
در پس آن از و افتاد كارگر او خواست اما نبودند ، همراي او با كانت آيندگان همه چند هر
.نگشت او وجود عقلاني اثبات محور بر بحث غرب فلسفه
به كه فيلسوفاني نداشتند ، خود فلسفه در مقولات اين براي جايي كلا كه كساني از گذشته
اين.شدند خدا به باور و معرفت مسئله متوجه بيشتر ميپرداختند دين و خدا مسئله
رشد به رفته رفته بود ، همراه مختلف اديان اطوار و بنياد در پژوهش با كه فلسفي بررسيهاي
با نبايد را دين فلسفه البته.شد خوانده دين فلسفه كه انجاميد فلسفه در گرايشي
است ممكن اگرچه كدام هر اينها ;گرفت يكي دين در نمادشناسانه يا تاريخي كلامي ، پژوهشهاي
.(يادداشتمقابل ك.ر) نيستند فلسفه كلمه دقيق معناي به اما بگيرند بهره فلسفهاي آموزههاي از
به ديني تجربه و ديني باور مسئله است ، دين فيلسوف پژوهش اساسي موضوع آنچه حال هر به
.نشود يا بشود معرفت به منجر ميتواند كه است تجربهاي عنوان
يك هر كه باليدهاند گوناگوني گرايشهاي و مكتبها هم دين فلسفه حوزه در ترتيب اين به
اين از يكي نيز پلنتينگا الوين.پرداختهاند ديني معرفت درباره بحث به ديدگاهي از
باورهاي در كثرت به معتقد كه بدانيم فيلسوفي اصليترين را هيك جان اگر.است فيلسوفان
مقابل نقطه در را پلنتينگا است ، ديني باورهاي از گسترهاي بودن "حقيقت به معطوف" و ديني
اما.است ديني باور يك حقيقت انحصار به قائل كه دانست معاصر دين فيلسوف مهمترين بايد
.نيست پلنتينگا فلسفه مشخصه تنها اين
در نيز تهران به اخيرش سفر در كه است خاصي آراي داراي هم معرفتشناسي حوزه در پلنتينگا
به مهرماه شنبه 27 تمدنها گفتوگوي مركز دعوت به كه او.پرداخت آنها به سخنرانيهايش
.كرد برگزار مختلف مراكز در سخنراني سه بود آمده تهران
به باور" عنوان با بود فلسفه و حكمت پژوهشكده در شد برگزار شنبه همان كه نخست سخنراني
ضد بر" عنوان با مدرس تربيت دانشگاه در يكشنبه روز دوم سخنراني ;"است پايه باور يك خدا
.نظري فيزيك و رياضيات تحقيقات مركز در سوم سخنراني و "طبيعتگرايي
اين.پرداخت خدا به باور فلسفي مسئله به است ، ما بحث موضوع كه اول ، سخنراني در او
ترجمه پايا علي دكتر و ميشد برگزار تمدنها گفتوگوي مركز اديان گروه سوي از سخنراني
.ميداد توضيح ميدانست لازم كه هم جاهايي در البته و بود گرفته عهده به را آن همزمان
شود تلقي "معرفت" اينكه براي ادراك يك كه پرداختهاند مسئله اين به فيلسوفان از بسياري
.باشد داشته بايد خصوصيتهايي چه
ادراك اين به بايد فرد اولا آن ، بودن معرفت براي كه است اين قديمي پاسخهاي از يكي
.باشد "موجه" بايد اينكه آخر در و باشد صادق بايد باور اين ثانيا باشد ، داشته باور
.كرد ارائه قبولي قابل توجيه آن به باورداشتن براي بتوان منطقي و فلسفي نظر از يعني
ترجمه هم فارسي به كه كوتاهي و دقيق مقاله در گتيه نام به شخصي پلنتينگا از پيش سالها
فيلسوفان آن از پس.باشد معرفت براي ملاكي نميتواند بودن موجه كه داد نشان است شده
از بتوان كه بيابند راهي يا و كنند جايگزين يا ترميم را ملاك اين تا كوشيدهاند بسياري
توجيه ملاك جاي به او.است فيلسوفان اين از يكي پلنتينگا.شست دست ملاكها گونه اين
در دارد ، باره اين در مفصلي كتاب كه پلنتينگا.ميكند پيشنهاد را (warrant) جواز ملاك
جمله از.پرداخت ملاك اين مشخصات توضيح به فلسفه و حكمت پژوهشكده در خود سخنراني
اين كه است اين باشد ، داشته جواز كه باشيم باوري داراي ما اينكه براي مشخصهها مهمترين
يا ما حواس ميتوانند كه ابزارها اين باشيم ، كرده كسب درستي معرفتي ابزارهاي با را باور
در ما اينكه مهمتر اينها همه از و ;باشند كرده عمل مناسبي محيط در باشند ديگر چيزهاي
از برآمده نه باشد حقيقت به معطوف ما باور يعني باشيم بوده حقيقت متوجه باور آن كسب
از فرويد نقد به اخير مطلب توضيح در پلنتينگا.داشتن باور براي نيازهامان و شرايط
ديندارانه باورهاي به فرويد كه اشكالي مهمترينپرداخت خدا وجود به دينداران باورهاي
نيازهاي رفع براي او زعم به بلكه حقيقت جستوجوي در نه باورها اين كه بود اين ميگرفت
.بودند آمده وجود به انسان
معطوف" و ديني باورهاي در كثرت به معتقد كه بدانيم فيلسوفي اصليترين را هيك جان اگر
مهمترين بايد مقابل نقطه در را پلنتينگا است ديني باورهاي از گسترهاي بودن "حقيقت به
است باورديني يك حقيقت انحصار به قائل كه دانست معاصر دين فيلسوف
اين و دنيا اين واقعيت كه ميكنند زندگي بيرحمي و خشن دنياي در آدميان ميگويد فرويد
سرانجام و ميكشند رنج آن در آدمها كه دنيايي ;است ناگوار بسيار برايشان زندگي
آن به آدميان كه است باورهايي از يكي خدا وجود به اعتقاد فرويد ، اعتقاد به.ميميرند
معطوف باوري چنين تعبير اين به.دهد پناهشان دنيا واقعيت خشونت از قدري تا ميزنند چنگ
بايد را دست اين از نقدهايي و فرويدي نقد كه گفت ادامه در پلنتينگا.نيست حقيقت به
و نيستند حقيقت به معطوف باورهاي ديني باورهاي ميگويند كه چرا انگاشت بقيه از جديتر
.نيازند به معطوف مثلا
بنابر ما كه دارد وجود چندي دلايل نقدها اين رغم به كه داد توضيح ادامه در پلنتينگا
كه دليلي مهمترين.بدانيم "جواز" داراي باور يك را خدا وجود به باور ميتوانيم آنها
است حقيقت متوجه كه است خداباوري به باور اولا كه بود اين ميكرد اشاره آن به پلنتينگا
جواز شرايط و ميكند تضمين را خود وجود به باور باشد داشته وجود خدا اگر گذشته آن از و
جوازدار و بودن حقيقت به معطوف سر بر بحث ترتيب اين به ميكند فراهم آن براي را داشتن
داشتن بدون ميتوان بنابراين ميشود ، حل خدا وجود فرض با كه است بحثي خدا به باور بودن
جايگزين پلنتينگا كه ملاكي از آيا يعني نه ، يا دارد جواز خدا به باور آيا كه دغدغه اين
وجود به باور.پرداخت خدا درباره بحث به نه ، يا است برخوردار ميكند توجيهپذيري ملاك
به باور بحث و است برخوردار بودن معرفت ملاك از و است جوازدار باوري او وجود فرض با خدا
.ميشود موكول او وجود بحث به خدا
"ممكن جهانهاي و جهات" درباره سوم سخنراني و بود مدرس ترتيب دانشگاه در بعدي سخنراني
منطق زمينه در را تخصصي بحثي شد ، برگزار نظري فيزيك و رياضيات تحقيقات مركز در كه
.ميكرد مطرح موجهات
سوي از تمدنها گفتوگوي كتابخانه در نيز اختصاصي نشست يك عمومي بحثهاي اين از پس
علمي هيات بود ديني پلوراليسم سر بر بحث كه نشست اين درشد برگزار مركز اين اديان گروه
ميانداري پناهنده ، هومن همراه به كرمي و سلطاني عدالتنژاد ، اكرمي ، آقايان اديان ، گروه
.داشتند شركت نظرنژاد خانم و
نظريات سر بر بحث بودند حاضر نيز دكترا دوره دانشجويان از گروهي كه بحث اين در
اصلاح معرفتشناسي ;يافت جريان شده اصلاح معرفتشناسي و انحصارگرايي درباره پلنتينگا
دكارت آراي بر مبتني كه نظرياتي مقابل در پلنتينگا كه است معرفتشناسانهاي نظريه شده
.ميكند طرح هستند لاك و
هركس و كنيم پيدا معرفت ميتوانيم هم ديني اعتقاد بر تكيه با ما كه بود معتقد پلنتينگا
با هم البته او.ميآورد دست به عقلاني جواز نوعي ميشود متولد آن در كه ديني با متناسب
يافته بيشتري "جواز" مسيحيت در خودش كه بود اعتقاد اين بر هم و بود مخالف حقايق تعدد
اظهار هست رستگاري و اديان تعدد بين نسبتي چه كه پرسش اين مقابل در حال اين با.است
اگر كه آمد پيش پرسش اين خود نوبه به كه است ممكن هم ديگر اديان طريق از نجات كه داشت
طريق از نجات امكان به ميتواند چگونه باشد اديان از يكي در حقيقت انحصار به قائل كسي
دهد؟ راي ندارند حقيقت او بهزعم كه ادياني ديگر
"عالم در نظم و دارويني تكامل نظريه" درباره قم دانشگاه در هم سخنرانياي پلنتينگا
مورد نظم و داروين تكامل نظريه ارتباط درباره بحث به كه سخنراني اينكرد ايراد
.شد واقع طلاب گسترده استقبال مورد ميپرداخت دينداران اعتقاد
درباره بحث با كه گفتوگو اين.داشت آملي جوادي آقاي با هم گفتوگويي قم در او
و مسيحيان تلقي درباره كلامي بحثهاي به بود شده آغاز عام طور به ديني معرفتشناسي
.انجاميد خدا از مسلمانان
و او بين هم مناظرهاي كه بود قرار.داشت اصفهان و شيراز به هم گردشي سفري پلنتينگا
.نشد ممكن امر اين ملكيان آقاي شديد بيماري دليل به كه شود برگزار ملكيان مصطفي
.بازگشت آمريكا به گذشته شب پنجشنبه پلنتينگا
"دين" فلسفه و "دين فلسفه"
ابك حميدرضا
اين.شد محول من به مختصري كتابخانه راهاندازي و طبقهبندي مسئوليت نوجواني ، دوران در
حوالي در و بود افتاده راه به ما محل مسجد در انقلاب از پيش سالهاي در كتابخانه
به مسجد متوليان حالا اما.بود شده تخته دليل يك و هزار به هم شصت و پنجاهونه سالهاي
و وسايل به نياز فرهنگي ، اهداف و مقاصد به دستيافتن كه بودند رسيده نتيجه اين
به نيازي آنها قضا بر دست.است كتابخانه داشتن هم آنها از يكي كه دارد ابزارهايي
هم روي مسجد انباري در كتابها از انبوهي كه چرا ;نداشتند كتابها تهيه و خريداري
اندازي راه براي خوبي خوراك مختصر طبقهبندي و گردگيري يك با كه بود شده تلنبار
تا كردم بسيج را خودم سالهاي و همسن از نفر چندشد شروع كار.ميكرد فراهم كتابخانه
فرهنگي پروژه يك مديريت از كه حظي و كيف از سرشار هم خودم و كنند دستهبندي را كتابها
آنجا را كتاب اين ميگفتم و ميگذشتم آنها سر بالاي از سلانه سلانه بود شده حاصل
بايد كه بودم بالا مقامات از مهمي دستورات حامل من ضمن در.اينجا را كتاب آن و بگذاريد
.ميشد رعايت كتابها طبقهبندي در
شريعتي ، كتابهاي:بود اين هم ضاله كتب تعريف.ميرفت بين از بايد ضاله كتابهاي
بوي جوري يك بالاخره كه كتابي هر و قطبزاده بنيصدر ، هدايت ، بازرگان ، راسل ، طالقاني ،
اين به بيچاره من عقل البته و بود دستور عين جمله اين كه كنيد دقت) بدهد را حرفها اين
هم را غيراخلاقي كتابهاي (دارند هم به ربطي چه اينها اصلا بپرسم كه نميداد قد حرفها
كالبدشكافي ، آناتومي ، كتابهاي كليه غيراخلاقي كتابهاي از منظور.ميديد نبايد هيچكس
شناخته رمانهاي برخي و جوانان مسائل و ازدواج به مربوط كتابهاي معماري ، كتابهاي برخي
.بودند نشده عدم مشمول هنوز و بود آمده بايگاني دستور كتابها اين براي البته.بود شده
دستور.شد آنها طبقهبندي موقع و شد انجام بود كه مكافاتي هر با دستهبنديها بالاخره
در بايد هم آنها از برخي و باشد كتاب تحويل ميز نزديك بايد كتابها برخي قفسه كه رسيد
"وجقي اجق" خاطر به كه كرد پيدا را اين افتخار فلسفه قفسه.شوند داده قرار سالن انتهاي
.(بود بالا از دستور) بگيرد قرار سالن جنوبي منتهااليه در كتابهايش بودن
كتاب.اطرافي كريم اثر "نماز فلسفه" نام به برخوردم كتابي باافتاد عجيبي اتفاق روزي
از مطمئنا اما بود اجتماعي و فردي زندگي در آن نقش و نماز اهميت درباره.كردم باز را
دينپژوهي يا ديني مطالعات قفسه در را آن بتوانم كه نميرفت توقع داشتم من كه سالي و سن
آخر ، در و گشت دست آن به دست اين از كتاب.كردم مشورت مقامات با.بدهم قرار غيره و
قفسه ;كجاست كتاب اين جاي كه است معلوم !بيسوادها كه كرد اعلام رسمي مقام بالاترين
ما بالادست مسئول را فهيمي مرد چنين كه گفتيم شكر را خدا و شديم شرمنده همگي.فلسفه
آنها به را اعضا همه بودن خنگ و آمدم كتابخانه به وصفناپذير وجدي و شور بااست كرده
سالهاي.برود فلسفه قفسه به بايد كتاب اين بودم گفته اول از كه من گفتم و شدم يادآور
جستوجوي در ميزنم ، سر بزرگي و كوچك كتابخانه هر به وقت هر من و است گذشته زيادي
كجا در را نماز فلسفه به مربوط كتابهاي ببينم تا ميگردم را قفسهها تمام حسنوستالژيك ، آن
.دادهاند قرار
غريبه معارف از بسياري.داشت تفاوت ديگر معارف برخي ورود با ما كشور به دين فلسفه ورود
سرزمين به اصليشان صورت از شده گرتهبرداري ماهيتي با و عريان صورتي به ابتدا غربيه ، و
اصطلاح به و دادند بومي شكل و سر معارف آن به ما متفكران تا گذشت مدتي و آمدند ما
اوضاع دين فلسفه مورد در اما.بود همين هم طبيعي.كردند عملي استفاده آنها از خودشان
و نشريات در دينشناسي ، مباحث علاقهمندان ;شصت دهه مياني سالهاي در.ميكرد فرق
حوزه به نويسندگانشان زعم به كه شدند روبهرو يادداشتهايي و مقالات با تخصصي مجلههاي
.داشت تفاوت بود يافته شهرت ديني مطالعات نام به تاكنون آنچه با و داشت تعلق دين فلسفه
حوزههاي به تحصيلاتشان و مطالعات كه بودند گذاشته دينشناسي عرصه به پا جديدي نامهاي
هم را بسياري افراد صداي و سر موضوع همين البته و داشت تعلق منطق و فلسفه چون ديگري
.درآورد
مقالهها در افراد برخي كه رسيد اينجا به نهايت در و گرفت بالا مناظرات و مباحثات كار
عالمان و صاحبان از را ديني مباحث كه كردند توصيه را مومنان سرگشادهشان ، نامههاي و
مربوط دين به آنچه.بپرهيزند مكلا دانشگاهيان محضر در ديني معارف كسب از و بياموزند دين
كه كنند نظر و راي اظهار آن مورد در كساني نيست شايسته و است دين مقوله از ميشود
ديگر طرف دوستداران و حاميانباشند نكرده خرد دينشناسي و دينداري عرصه در استخواني
اين در مشبع فصلي و نيست حوزويان به منحصر دينشناسي و دينداري كه كردند استدلال دعوا
نيز مراتبشان كسب و مقامات طي و نيست ترديد محل بهماني و فلاني دينداري كه نگاشتند باب
كتابهاي تدوين و نگارش به شروع و نماندند بيكار هم طرفيها آن.نيست پوشيده كسي بر
جبين بر غيره و "جديد كلام" ،"دينپژوهي" ،"دين فلسفه" چون عناويني كه كردند مختلفي
بررسي مقولات و عناوين همين تحت را متفاوتي و مختلف موضوعات بعضا اينكه جالب و داشتند
.ميكردند
.نشد زبانها ورد چندان بودنش مستتر دليل به كه زد دامن فرهنگي مشكل يك به اتفاقات اين
از شاخه اين بالاخره كه نميدانست او.نبود معلوم دين فلسفه با تكليفش ايراني دانشجوي
فلسفه اصلا نميدانست اينكه مهمتر آن از و دهد جاي معارف از طبقه كدام در بايد را معرفت
داشته متفاوتي خارجي مابهازاهاي حد بدين تا ميتواند ثابت مفهوم يك چگونه چيست؟ دين
دين ، نقش و اهميت براي استدلال باري ، اثبات براهين ديني ، باورهاي توجيه نظريههاي.باشد
ما كشور در كه مختلفي مقالات و كتابها در ديگر موضوعات بسياري و معنويت به توجه ضرورت
حيراني كه بود امر همين و بودند شده گنجانده دين فلسفه مقوله تحت بودند شده نگاشته
.بود شده موجب را علاقهمندان
به) ديگر معرفت عنوان به دين در فلسفي تامل به كه است معرفت از شاخهاي دين فلسفه
عرصه مقولات ساير و كلام الاهيات ، از دليل همين به و ميپردازد (كلمه عام معناي
به ربطي دارد حقيقتي چه از نشان مسيحي كيش در صليب اينكه.ميشود متمايز دينپژوهي
كه جهت آن از دين ، فيلسوف براي فرقي هيچ معاد بودن روحاني يا جسماني.ندارد دين فيلسوف
چگونگي بررسي به او (ميپردازند مسائل اين به كه متكلمانند).نميكند است ، دين فيلسوف
مفاهيمي ماهيت ديگري ، بر آنها از يكي تفوق دلايل و علل دينشناسانه ، نظريههاي شكلگيري
ماهيت تا ميكوشد و ميپردازد دست اين از مسائلي و او به باور خدا ، به اعتقاد نظير
دليل همين به.كند بررسي را ديني گزارههاي "توجيه" و مدعيات "صدق" به مربوط نظريههاي
و تاريخ فيلسوفان علم ، فيلسوفان كار به بسياري شباهت واقع در او كار حاصل كه است
علم يعني خود پژوهش موضوع با حتما علم فيلسوف كه است ضروري بسيار دارد ، هنر فيلسوفان
هيچ اما باشد ، كاويده را آن در داده رخ اتفاقات بم و زير و باشد داشته فراواني آشنايي
نسبيت نظريه سقم و صحت به راي كه ندارد توقع فيزيك فيلسوف از غرب جهان در ديارالبشري
با لزوما كه دين ، عالم در داده رخ اتفاقات در كه است فيلسوفي دين ، فيلسوف.بدهد خاص
فلسفي تامل و تدبر نيست ، يكي دينداران معنوي عالم حتي يا و سياسي عالم يا اجتماعي عالم
همت خاص دين يك تقويت به باشيم داشته توقع نبايد او از.ميكند (كلمه امروزين معناي به)
.بنويسد رديه ديگر ديني عليه بر و گمارد
از زيادي عده شد ، ترجمه ما كشور در ديني پلوراليسم عليه بر پلنتينگا مقالات وقتي
برخي و كردند استقبال آنها از (كلمه فلسفي معناي به) ديني انحصارگرايي به علاقهمندان
اينكه از غافل.شدند نوشتهها اين توزيع و نشر متولي نيز خاص گرايشهاي داراي محافل
نداشته دغدغهاي چنين پلنتينگا اصلا و ندارد آنها خاص اعتقادات به ربطي هيچ فيلسوف موضع
از و برگزيده پژوهشش براي را خاصي هدف او.ديني مبلغ نه و است متكلم نه دين فيلسوف.است
قضا بر دست اينكه.است جسته استمداد اهدافش به نيل براي نيز خاصي وسايط از همينرو
فراتر را مسئوليتي نه و ميكند او متوجه را اتهامي نه است ، بوده "دين" او پژوهش موضوع
ميتوان كه است ديدگاه همين بر تكيه با.مينهد عهدهاش به بودن فيلسوف مسئوليت از
و مسئوليتها همين بر تاكيد با و كرد تعيين كشورمان رايج معارف در را دين فلسفه جايگاه
.كرد تاسيس دين فلسفه دانشكده حتي و پرداخت دين فلسفه ترويج به ميشود كه است اختيارات
از معنويت اشاعه و رشد براي تلاش و ديني اهداف پيشبرد توقع كه باشيم داشته خاطر به
در را آن و آورد نماز فلسفه كتاب سر بر حقير اين كه است بلايي همان مشابه دين ، فيلسوفان
.داد جاي فلسفه قفسه
است پايه باور خداوند به اعتقاد
(جولاي 2002 14) پلنتينگا آلوين با گفتوگو آخرين
وارگس روي
بهلولي محسن:ترجمه
ميتوانيم چگونه است ، عقلاني كردهايد ارائه شما آنچه اساس بر خدا به اعتقاد اگر*
هست؟ نيز صادق عقيده اين كه باشيم مطمئن
مسئله نظير سوالاتي مورد در كه انديشيد گونه همان بايد دست اين از سوالاتي درباره
از موضوعاتي چنين من گمان به.ميانديشيم اذهان ديگر مسئله يا و حافظه مسئله ادراك ،
داشته اعتقاد اذهان ديگر به كه دارند تمايل افراد.است شناختي قواي به شخص اعتماد مقوله
تمايل خاص شرايط در هم ما از بسياري و باشند ، داشته اعتقاد غيرمادي موضوعات به باشند ،
از خارج عقايد ، اين كسب براي طريقي اينجا در اگر.باشيم داشته اعتقاد خدا به داريم
چگونه نميدانم من باشد ، داشته وجود مستقل شكل به آنها بررسي از نوعي و ما ذهني قواي
.ميشود كاري چنين انجام به موفق كسي
به اعتقاد كه معتقدند لوئيس و اوون ترتيوان ماسكان ، فارر ، مانند انگليسي فلاسفه برخي*
عنوان به اينكه تا ميآيد ، وجود به خاص شرايط تحت شخص تجارب توسط اساسي بصيرتي خدا
.شود لحاظ استنتاجي فرآيند يك نهايي نتيجه
حاصل موضوع يك بيشتر خداوند مردم از بسياري براي كه ميگويم من اماموافقم امر اين با
و موضوع بيشتر خداوند بلكه.نيست شود ، حاصل جدي بسيار تامل و انديشه با كه بصيرت از
شكل خداوند به عقيده اين خاص ، شرايط تحت ميگويد ، كالوين كه همانگونه است ، ميل متعلق
.ميگيرد
داشته پرستش ارزش كه وجودي است بديهي امري انسانها از كثيري براي نظرمن خداوندبه وجود
ماست وجود مسئول و ميپرستيم را او ما همه كه كسي باشد
برتري بصيرت طبيعت ، با تماس در بيسواد كشاورز يك معتقدند فلاسفه اين ميكنم فكر من *
.ميآورد دست به تصنعي و طبيعت از دور شهرنشين يك به نسبت
مطابق كه كردم اشاره من "خدا به اعتقاد و عقل" كتاب در.ندارم راي اين به اعتراضي من
را آنها بعد من كه شرايط از يكدسته حصول اوست ، با حق ميكنم فكر من و گفته كالوين آنچه
مشاهده با تنها كه است ممكن معنا يك به و تدريجياند مينامم ، خداوند به عقيده
.شوند حاصل خطر در موجود يك حتي يا و گلها كوهها ، مثل طبيعت زيباييهاي
بصري ادراك شبيه چيزي با را اساسي بصيرت اين شدهام ، متوجه من كه آنگونه فلاسفه ، اين *
را بصيرت اين شما.نيست سنجش قابل خارجي معيارهاي به رجوع با آن صدق كه ميكنند مقايسه
.است خودش اعتبار مايه خودش و خودش مبناي خودش كه بصيرتي ميدانيد؟ درست
اعتبار مايه يا خودش مبناي خودش موارد ، اين از كدام هر در بصيرت اين كه نميكنم فكر من
به ميتواند.بياندازد خطا به را ما همه ميتواند ادراك ، مورد در مثال ، براي.باشد خودش
.بخوريم فريب آن شبيه چيزي يا دكارتي شيطان يك توسط ما كه باشد گونهاي
.هستيم آشكار ادراك يك صاحب كه باشيم مطمئن ميتوانيم حداقل اما *
كه نميكنم فكر لحظه يك براي حتي من اما باشند اينگونه چيزها ساير كه است ممكن منطقا
ممكني منطقا شيوههاي اينها كه باشد اين واقعيت نميكنم فكر وباشند چنين واقعا آنها
را چيزها اين شما آيا كه است اين سوال يك.نميشناسيم را آنها از هيچكدام ما كه باشند
ثابت را چيزها اين چگونه شما يا چيست شما گواه كه است اين ديگر سوال و ميشناسيد
درست چيز آن باشيد داشته عقيده كه ميشناسيد را چيزي هنگامي شما ميكنم فكر من.ميكنيد
از ميزان يك با را ما خدا.ميشود ايجاد شما در ذهنيتان قواي مناسب عملكرد توسط و است
است صحيح گزارهاي ادراكي ، عقيده يك ميدانم من و است كرده خلق ذهني قواي و استعدادها
قواي عملكرد توسط من در آن آمدن وجود به و آن صدق و باشم معتقد آن به من كه آنگاه
بدين اين اما.باشند شده طراحي كاري چنين براي قوا آن كه نحوي به گيرد ، صورت ذهنيام
است ، متفاوت مسئله يك كل در اين.كنم ثابت شكاك شخص يك به را آن بتوانم من كه نيست معني
ديگري چيز كند ثابت شكاك شخص يك به را آن تا باشد قادر كسي اينكه و است چيزي يك شناخت
.است
معني بدين اين اما كنيد ثابت شكاك شخص يك به را آن نميتوانيد شما كه است اين واقعيت *
.است بياعتبار شما بصيرت اينكه يا و نيستيد بصيرت صاحب شما كه نيست
آن دانستن براي گويي كه نيست هم اينطور.نميشناسيد را آن شما كه نيست اين معنياش
.كنيد ثابت شكاك شخص يك به را آن تا هستيد مجبور
مفروض را اساسي بصيرت چنين يك پيشاپيش خدا وجود اثبات براي استنتاجي برهان يك آيا *
ندارد؟ وجود مقدمات در ضمني طور به نتيجه آيا عبارتي به نميگيرد؟
كه ميكنم گمان منباشد سوئينبرن مانند به احتمالگرا شخص يك سوي از است ممكن برهان
يك بلكه بگيرد ناديده را عقيده پيشفرضهاي شده كه طوري هر برهان نيست لازم مورد اين در
ساير بر شما اينكه يا داريد اطمينان آنها به شما كه دارد پيشفرضهايي پيشاپيش برهان
آنها از و ميكنيد تكيه است ، شناختي فرآيند يا فرآيند يك ماحصل كه عقايدي يا استعدادها
.ميگيريد كمك مسئله يك حل براي
ميدهيد؟ ارتباط عرفي تجربه يا مشترك حس به را عقيده اين شما آيا چطور *
پرستش ارزش كه وجودي.است بديهي امري انسانها از كثيري براي نظرمن به خداوند وجود
وجود موجودي چنين اينكه و ماست وجود مسئول و ميپرستيم را او ما همه كه كسي باشد ، داشته
اكثر براي اين كه ميكنم فكر من.است صادق انسانها از كثيري قشر براي نظر به دارد ،
خداشناسي" از كه هنگامي كالوين كه است چيزي آن اساسا اين و است بديهي امري انسانها
.دارد نظر منظور ميكند ، صحبت "حسي
ميدانيد؟ انسانها عرفي تجربه يا مشترك حس هوادار را خود شما آيا بنابراين *
و ندارم [خداوند وجود اثبات براي] براهين ارائه به اعتراضي هيچگونه مناست درست بله ،
هيچ براهين اين ميگويم من همه اين بامفيدند زمينهها برخي در شك بدون براهين اين
.ندارند شناخت يا عقلانيت براي ضرورتي
.باشند مفيد خداوند وجود به نسبت بصيرت آوردن وجود به در است ممكن استدلالها اين *
به آنها كه ميكنم گمان من خوب.باشند مفيد كاري چنين براي استدلالها اين است ممكن
آنها به قبلا شخص كه را چيزهايي ساير ميان روابط آنها.باشند مفيد گوناگون انحاء
خوبي محرك كه است ممكن و (انتولوژيك) شناختي وجود برهان مثل ميكنند آشكار داشته اعتقاد
.باشند خدا به مردم برخي قويتر اعتقاد براي
ذكر شما كه بنيادين كاملا عقايد نمونههاي كه مدعياند رويكرد اين منتقدين برخي *
زيرا نيستند خدا به اعتقاد مشابه كافي اندازه به (درخت يك ديدن قبيل از) كردهايد
آنها.است محدوديتهايي داراي بنيادين مناسب نحو به عقيده يك عنوان به خدا به اعتقاد
.نيست عقايدش ساير شبيه كاملا خداوند به اعتقاد نفر ، يك براي ميگويند
كه نميگويم من يعنيكنم باور را آن بايد چرا من كه نميدانم اما ميگويند چنين مردم
نمونههاي از برتر بسيار عقيده اين زيرا است بنيادين كاملا اعتقاد يك خدا به اعتقاد
باب در نكاتي كردن روشن ;كنم اشاره آشكار قياس يك به كه ميكنم تلاش فقط من.است مشابه
اين.حسي تجربه جنس از مشابه ، چيزهايي به اشاره با خداباور ، شخص مناسب اساسا عقايد
يك وجود به حسي ، تجربه يك از استدلال موضوع اينكه تا است تشبيهسازي يا تصويرسازي يكنوع
اشكال به هستند بنيادين كاملا كه چيزهايي.باشد حسي تجربي شبيه بنيادين كاملا امر
آن كمك به شما كه است حافظه نمونه ، پيشيني استدلال يك.دارند وجود متنوعي بسيار
.قبيل اين از نمونههايي و ميكنيد صحبت مردم ساير با يا و ميانديشيد
رويكردي "بنيادين عقيده يك مثابه به خداباوري" نظريه كه ميكنيد فكر شما آيا چطور؟ *
شود؟ ارائه فلسفي جوامع در ميبايد كه است
در كه است چنين خداباوري ارائه و معرفي زيرا.نيست خداباوري ارائه از نوعي رويكرد اين
اين كه حالي در.ميكند بحث خداوند بساطت يا و قدرت غيب ، علم آگاهي ، خداوند ، صفات باب
ديني عقيده معرفتشناسي را آن بتوان شايد بلكه نميكند صحبت امور گونه اين از نگرش
.ناميد
باشد؟ مفيد رويكرد اين كه ميكنيد فكر آيا *
بنابراين و باشد درست رويكردي حال هر به كه ميكنم فكر و است اينگونه ميكنم فكر من
.باشد مفيد بسيار رويكردي كه ميكنم گمان
پلوراليسم دشمن
پلنتينگا الوين آثار و زندگي
.است بيستم قرن در آمريكايي دين فلاسفه برجستهترين از يكي (متولد 1932) پلنتينگا الوين
اساسي بسيار نقش او.هستند موضوع ابعاد از بسياري در بحث مسير تعيينكننده او ايدههاي
فلسفه مركز مدير حاضر حال در پلنتينگا.دارد موجهات متافيزيك و تحليلي معرفتشناسي در
بر تمركزش پلنتينگا دين فلسفه.است نوتردام دانشگاه در فلسفه "ابرين جان" پروفسور و دين
ادعاي معرفيكننده او (1967) "اذهان ديگر و خدا" كتاب.است ديني عقايد معرفتشناسي
اگر حتي باشد عقلاني ميتواند خدا به اعتقاد اينكه بر مبني است فكرياش حيات معنيدار
در منتشرشده مقالات از يكسري در ادعا اين.نشود حمايت طبيعي الهيات موفق براهين سوي از
معرفتشناسي" كه موضعي باب در او مقالات آن در كه شد داده بسط كامل طور به دهه 1980
كالوين ، همچون كلاميوني آثار از اقتباس با او ميكرد استدلال دارد ، نام "شده اصلاح
به نه كه ،"است بنيادين كاملا" عقيده يك باور خدا عقيده كه آورد دليل بارث ، و باونيك
بسيار شكل به موضع اينميشود توجيه بيواسطه تجربه با بلكه عقايد ساير واسطه
مورد (1983"عقلانيت و ايمان" كتاب از) "خداوند به اعتقاد و عقل" مقاله در گستردهاي
توجيه باب در درونگرا ديدگاه يك اوليهاش كارهاي در پلنتينگا.است گرفته قرار بحث
شد مدعي و كرد پيدا سوق برونگرايانه ديدگاه سوي به او سپس.بود گرفته مفروض را معرفتي
نحو به و باشد صادق كه ميآيد حساب به معرفت يك صورتي در خداباور بنيادين عقيده كه
كتاب از) "خداباوري و توجيه" مقاله در را رويكرد اين او.باشد آمده دست به مناسبي
برونگراي معرفتشناختي نظريه يك سوي به ايدهها اين.داد بسط (1987"فلسفه و ايمان"
و شد ارائه سال 1989 در او گيفورد كنفرانسهاي در بار اول كه كرد ، پيدا سوق تمامعيار
"خاص كاركرد ;جواز" و "امروزي بحث ;جواز" يعني "جواز" درباره او دوجلدي مجموعه در سپس
تحليلي معرفتشناسي در جاري مباحث اغلب ثقل نقطه به تبديل نظريه اين.شد منتشر (1993)
"ضرورت طبيعت" كتاب.است موجهات متافيزيك در برجسته نظريهپرداز يك همچنين پلنتينگا.شد
ادبيات در معياري به تبديل كه است ممكن جهانهاي معناشناختي نوع يك بسطدهنده او (1974)
سازگاري ، درجه بالاترين با جهاني بهمثابه ممكن جهانهاي از او تحليل.است شده
انگار شييء فوقالعاده تعابير و (نامگرايي) نوميناليسم ميان واقعي سازش يك ارائهكننده
دين فلسفه كلاسيك موضوعات حوزه به را متافيزيك پلنتينگا كتاب ، آخر فصل دو در.است
آزاد اراده از نهايي تفسير عنوان به بيشتر كه است چيزي آن ارائهكننده او.ميكشاند
گرفته نظر در وجودشناختي برهان از موجهاتي تفسير همچنين و شر برهان با مقابله براي
آنسلم سوي از پيشنهادي بديع تفسير زمان از را واكنشها بيشترين شايد كه ميشود ،
.باشد برانگيخته
كمبريج فلسفي دايرالمعارف:منبع
اينترنت در پلنتينگا
www.id.ucsb.edu/fscf/library/plantinga/home.html
ادبي محمدجواد
به دين فيلسوفان بحثانگيزترين و پرنفوذترين شمار در آمريكا ، در پلنتينگا آلوين امروزه
.بودهاند موثر بسيار دين و فلسفه مجدد احياي در وي انديشههاي و نوشتههاميرود شمار
كالوين كالج و وين ايالتي دانشگاه در سالها و گرفته ييل دانشگاه از را خود دكتراي او
دانشگاه در كرسي صاحب و فلسفه استاد حاضر حال در پلنتينگا پروفسور.است آموخته درس
.است داشته عهده بر را آمريكا فلسفي انجمن غربي شاخه رياست مدتي علاوه به.است نوتردام
معرفتي نظام معقوليت دادن نشان را اصلياش وظيفه كه است تحليلي فيلسوف يك پلنتينگا
.ميداند دينداران
در نظريه اين.است ديني انحصارگرايي نظريه است ، شده او شهرت موجب كه نظريهاي مهمترين
دين فلسفه حوزه در را بسياري منازعات دليل همين به و بود ديني پلوراليسم نظريه با تقابل
دين يك براي محض حقانيت ادعاي كه بودند مدعي ديني پلوراليسم نظريه طرفداران.شد باعث
در پلنتينگا سايتبود نظريه اين برابر در دقيقا پلنتينگا موضع و نيست دفاع قابل خاص ،
از زيادي تعداد و است داشته بسياري علاقمندان و مراجعان دين فلسفه دوستداران ميان
اين نظريات آخرين از اطلاع كسب براي روزه همه دين فلسفه و شناسي معرفت فلسفه ، دانشجويان
.ميكند مراجعه نظر مورد سايت به آمريكايي فيلسوف
پيوند همين در.ميپردازد غربي معاصر دين فيلسوف اين ديدگاههاي و آثار به فوق سايت
ما اگر":ميشود آغاز سوالي چنين با كه است شده انجام پلنتينگا پروفسور با مصاحبهاي
ميتوان چگونه مينمايد عقلاني است مطرح كه زمينههايي در خداوند به اعتقاد بپذيريم
اعتقاد اصل منزله به خداباوري موضوع با گفتوگو اين) "است؟ صحيح اعتقاد اين كه دريافت
ميتواند كاربر مصاحبه اين كنار در نيز زيرپيوند همين در (.است گرفته انجام معقولانه
زيرشاخه در مثلا بپردازد نيز غيره و اجتماعي علوم - الهيات - علم مثل مرتبط موضوعات به
مطرح متافيزيك و فيزيك حيات ، علوم - تكنولوژي - داروسازي علم:مثل موضوعاتي (Science)
.است شده
:مانند كتابهايي است شده بيان متفكر اين كتب فهرست دارد نام (Books) كه دوم پيوند در
خداوند آيا - (1974) شر و آزادي خداوند ، - (1974) وجوب طبيعت - (1967) ديگر اذهان و خدا
.(1992) آن مناسب كاركرد و استناد - (1992) رايج مباحثات - (1980 است؟ ذات داراي
بخشهاي سايت اين اصلي صفحه در.است متعلق نوتردام دانشگاه فلسفه دپارتمان به سايت اين
به پلنتينگا پروفسور جوابيه متن به است مربوط اول پيوند.شدهاند مجزا هم از مختلفي
- معنا و ذهن داروين ، - مسيحي پژوهش باب در:مثل معاصر دين فلسفه مطرح و اساسي موضوعات
و الحاد خداگرايي ، - مسيحي فيلسوفان براي مشورتي نظريهاي - روشمندانه طبيعتگرايي
در مسيحي فلسفه - آگوستيني مسيحي فلسفه - خداوند به اعتقاد اصل و عقلاني سفسطه - واقعيت
مبسوطي نوشتاري اطلاعات با شاخهها اين از يك هر به ورود با كاربر.بيستم قرن پايان
:شاخه در مثلا ميشود مواجه
با دانشگاهي ميتواند نوتردام دانشگاه چگونه كه است آمده (on Christian Scholarship)
نسبي ؟!واقعيت برخلاف خلقت دارد؟ اصولي چه جاوداني طبيعتگرايي باشد ، مسيحي ديني صبغه
:شاخه در مثلا يا كند؟ عمل بايد چگونه مسيحيت انگاري؟
اينگونه اعتقاد چرا - خود خودي به ايده:مثل موضوعاتي به (Darwin , Mind and Meaning)
.است شده پرداخته است؟
است شده پرداخته مختلف موضوعات در پلنتينگا اخير مقالات به (Recent Articles) پيوند در
.گرديده مشخص هم آنها آدرس كه
خداوند باب در اعتقاد و عقل - (1982) بود ضدواقعگرا فردي ميتوان چگونه:مثل موضوعاتي
و واقعيت مقوله:وضعي مقولات از مفهوم دو - (1984) مسيحي فيلسوفان به توصيهاي - (1983)
(1990)بيستم قرن در ديني دفاع - (1987) خداباوري و توجيهگري - (1987) تجزيهگرايي مقوله
سايتهاي و سايت اين در كاوشي نحو به را مقالات و كتب اين از هركدام ميتواند كاربر.
.نمايد پيگيري پلنتينگا پروفسور به مرتبط
:از عبارتند پلنتينگا آلوين با مرتبط سايتهاي برخي آدرس
1 www.homestead.com/philofreligion plantinga/page.html
2 www.memberstripod.com/~vantillian plantinga.html
3 www.leaderu.com/truth/h30tml؟6truth
4 www.quodlibet.net/plantinga.shtml
5 www.iscid.org/alvinplantinga.php
|