كارگر خانه وامدار
اخلاقي محافظهكاري
خبر حاشيه
سرسخت دشمن
پوزش و تصحيح
شكايت انگيزه
كارگر خانه وامدار
نميدهد پاسخ اصلي پرسش به كار اسلامي حزب كنگره
رضوي حسين
كنگره برخلاف.شد برگزار تهران در مهرماه هفته آخرين در كار اسلامي حزب كنگره چهارمين
موافق نيروهاي واكنش و تحليل و نقد با قبل ، مدتها از كه خرداد دوم جبهه يا مشاركت جبهه
وزير اگر گفت ميتوان كه گونهاي به.شد پا بر سكوت در كنگره اين است ، همراه مخالف و
دولت اخير لوايح از صريح دفاع به و نميشد حاضر كنگره افتتاحيه مراسم در كشور
.نميشد متوجه كسي و نميآمد روزنامهها در كنگره اين از نامي نميپرداخت ،
مشاركت ، جبهه قامت در چه اگر تا 79 سالهاي 77 طي كار اسلامي حزب كه است حالي در اين
موضعگيريهاي اما نمينمود و نبود مبارز روحانيون مجمع و اسلامي انقلاب مجاهدين سازمان
تبديل فعال حزبي به را آن سخنراني ، جلسات برخي برگزاري نيز و متوالي بيانيههاي روشن ،
در ويژه به بسياري كانديداهاي ششم مجلس انتخابات آستانه در كه گونهاي به.بود ساخته
جبهه اصلي احزاب كنار در خاتمي ، با خود همگرايي وجه افزايش براي كه بودند شهرستانها
.بودند نيز كار اسلامي حزب حمايت و امضا كسب دنبال به خرداد دوم
چنان زنجيرهاي قتلهاي مورد در ويژه به حزب اين تحليلهاي و موضعگيريها زمان ، آن
حزب اصلي گرداننده ميشد گفته سياسي محافل در كه بود امنيتي نكات برخي داراي گاه و شفاف
.قتلهاست پرونده تحقيق كميته عضو و رئيسجمهوري اجتماعي مشاور "ربيعي علي"
در تنها او.نداشت قرار حزب اين اعضاي ميان در هيچگاه ربيعي نام كه بود حالي در اين
موسس هيات كارگر ، خانه شاخص اعضاي ديگر حال ، اين با.دارد عضويت كارگر خانه مركزي شوراي
عبدالرحمن" و "محجوب عليرضا" ،"جلودارزاده سهيلا".ميدادند تشكيل را كار اسلامي حزب
ميشود گفته.دادند ارائه كشور وزارت به را حزب اين تاسيس درخواست سال 74 در "تاجالدين
وقت وزير "كمالي حسين" و محجوب توسط آن از پيش سال يك كار اسلامي حزب تشكيل اصلي تصميم
.بود شده اتخاذ اجتماعي امور و كار
نزد در حزب اين به نسبت را خاصي نگاه ابتدا همان از كار ، اسلامي حزب موسس هيات تركيب
انتخابات در كارگر خانه سابقه به توجه با آنها.آورد وجود به خرداد دوم سياسي فعالان
.ميدانستند
گرايش همان داراي نيز را كار اسلامي شود ، حزب خارج سايه از نتوانست كه خرداد دوم
از تدريج به كه بود گونهاي به نخستين سالهاي در كار حزب عملكرد حال ، اين با
اين اصلي دلايل از حزب ، در كه دانشجويان و جوانان از جمعي فعال حضور.كاست بدگمانيها
خانه توسط كه بودند دبيرستانهايي سابق شاگردان از عمدتا كه دانشجويان اينبود تحول
دانشجويان طيفهاي ديگر با چند هر است ، شده تاسيس تهران كارگرينشين مناطق در كارگر
و رويكرد اما داشتند اختلافاتي و تفاوتها وحدت تحكيم دفتر اعضاي ويژه به اصلاحطلب
ديگر ، دادهاي برون و بيانيهها در را كار اسلامي حزب كه بود گونهاي به آنها كلي برآيند
دچار ششم مجلس انتخابات آستانه در حركت ، اين اما.ميداد نشان قدرت منتقد و اصلاحطلب
خانه شاخص اعضاي از اغلب كه مسنتري چهرههاي آرام آرام كه بود زمان اين در.شد تغيير
حزب تصميمات ، در تاثيرگذاري با و شدند وارد حزب به بودند ، كشور كار عالي شوراي و كارگر
.داشت كارگر خانه كه دادند سوق جهتي همان به را كار اسلامي
بر مبتني را مشاركت جبهه نظير احزابي و خردادي دوم مطبوعات رويكرد و تحليل كه اخير طيف
خرداد دوم جبهه پيشرو گروههاي با كار اسلامي حزب همگرايي مقابل در ميدانستند "تندروي"
مشاركت جبهه ليست در "محجوب عليرضا" نام نگرفتن قرار از ويژه به آنها.كردند مقاومت
محمدرضا" جمله از و مشاركت جبهه شاخص چهرههاي اسامي آن ، مبناي بر و داشتند انتقاد
سياسي نيروهاي طيف زمان ، همان كه بود حالي در اين.ندادند قرار خود ليست در را "خاتمي
اعضاي برخي.بودند انقلاب مجاهدين سازمان و مشاركت جبهه با همگرايي خواستار حزب جوانتر
ليست تهيه مسئوليت كه سياسي دفتر از بودند ، جوانان دسته همين از كه حزب وقت مركزي شوراي
مبناي و مدنظر را حزب اعضاي از نظرسنجي نتايج تا ميخواستند داشت ، عهده بر را انتخاباتي
.ميكرد تاييد را حزب راديكال و جوان طيف ديدگاه آشكارا كه نتايجي.دهد قرار كار
گونهاي به ششم مجلس انتخابات در كار اسلامي حزب ليست و نشد محقق طيف اين خواست اما
.داشت مشاركت جبهه با را فاصله و تمايز بيشترين كه گرفت شكل
فعاليتهاي كه گونهاي به.كرد دگرگون كاملا را كار حزب حركتي روند اتفاق اين
ميرسيد ، هفته در بيانيه سه به آن شمار گاه كه متعدد بيانيههاي صدور و آن نيمهگسترده
.بماند باقي سياسي عرصه در آن از ساكن و خفته تصويري و شود متوقف
چند هرنبود توفيق به قرين كار حزب براي ششم مجلس انتخابات نيز ، سياسي لحاظ از
عضو دو "جلودارزاده سهيلا" و "تاجالدين عبدالرحمن" و كل دبير "سرحديزاده ابوالقاسم"
كنند ، حفظ نيز ششم دوره براي را پنجم مجلس در خود كرسيهاي توانستند حزب مركزي شوراي
آنكه از بيش نيز كانديدا چند همين كه چرا.نبود حزب اين براي مناسبي دستاورد اين ، اما
قرار مديون را خود پيروزي باشند ، شده منتفع مجلس به ورود براي كار حزب ليست در حضور از
.بودند مشاركت جبهه كانديداهاي ميان در گرفتن
را كار حزب خوشفكر نيروهاي و جوانان آرزوهاي تمامي ششم مجلس انتخابات آنكه ديگر نكته
نيروهاي به نزديك حزبي از تدريج به انتخابات ، از پس تشكل اين كه گونهاي به.زد بهم
همان درست.يافت استقرار كارگر خانه كنار در و "ميانه" جايگاه به خرداد دوم جبهه پيشرو
.ميشد پيشبيني تحليلگران توسط ابتدا از كه نقطهاي
را اين جز جايگاهي كار ، اسلامي حزب وابستگيهاي و دلبستگيها از واقعبينانه تحليلي
.نميسازد متصور آن براي
داشتههاي همه واقع ، در كه چرااست اقتصادي باشد ، سياسي آنكه از بيش مسئله اين دليل
خانه از اوليه تشكيلاتي نيروهاي حتي و امكانات دفتر ، تاسيس ، ثبت ، از اعم كار اسلامي حزب
از اغلب داشتند ، انتقاد حزب انتخاباتي عملكرد به كه جواناني همان حتي.است كارگر
به ميتواند حداكثر آنها ، انتقادهاي كه كساني.هستند كارگر خانه حواريون و اطرافيان
.بينجامد"جدايي" و "قهر"
يا حزب راديكال و جوان نيروهاي از بسياري.است افتاده گذشته سال دو طي اتفاق ، اين
.نميكنند فعاليت مدتهاست يا و دادهاند استعفا
مورد نيز آن كنگره كه گونهاي به.گيرد انزواقرار در كار حزب تا شده باعث مسائل اين
طي كنگره ، آستانه در حزب كل دبير "سرحديزاده ابوالقاسم" كه گرچه.نگرفت قرار توجه
پررنگ از حتي و پرداخت انقلاب مجاهدين سازمان و مشاركت جبهه از صريح حمايت به سخناني
نميشود آن از مانع مسائل اين اما گفت ، سخن "حاكميت از خروج" تز شدن عملي احتمال بودن
و فعاليتها اوج در كه طور همان.كند تغيير كار اسلامي حزب درباره تحليلها كه
حزب اين در ربيعي علي پشتپرده فعاليت موضوع طرح تا كه كار حزب راديكال موضعگيريهاي
حزب درباره چپ طيف فعالان و تحليلگران اصلي پرسش كه چرا.تغييرنيافت نگاهها رفت ، پيش
پرسش ، اين به پاسخ در حزب مسئولان زمانياست كارگر خانه به آن وامداري كار ، اسلامي
خانه و باشد "مادر تشكل" جايگاه در كار اسلامي حزب آن در كه ميدادند را آيندهاي وعده
ديگر ششم ، مجلس انتخابات از پس اما.گيرد قرار آن "كارگري شاخه" جايگاه در كارگر
كم آنان ، نوپاي تشكل كه ميدانند نيز خود شايد.ندارند ادعايي چنين نيز حزب مسئولان
.بماند مستقر خود مقام در كارگر خانه از مستقل كه است آن از توانتر
اخلاقي محافظهكاري
2_ رجايي عليرضا با گفتوگو در نخبگان اقتدار زوال
بتواند ديني روشنفكري كه ميكنيد احساس شما دهيم گسترش را سياسي مشاركت ما اگر *
از كه است جرياني آن ديني روشنفكري از من مقصود كند؟ حفظ مترقي نيروهاي بر را سلطهاش
و دين آن تبع به و تجدد و سنت جمع الگوي همچنان و است شده خارج اسلامي انقلاب بطن
.است داشته رو پيش را دموكراسي
هنوز كه) داريم قرار اسلامي انقلاب گفتمان ذيل در ما كه زماني تا است اين تصورم من
ديني روشنفكري جريان براي هژمونيك وجه شدن قايل امكان و هژمونيك وجه امكان (داريم قرار
.است متصور
.ميبرد سر به اسلامي انقلاب گفتمان ذيل هنوز نيز اجتماعي نيروي *
هم حال عين در ولي بدهم نظر نميتوانم من هست آيا اينكه مورد در.نيست گفت نميشود
كه نداريم دقيقي ارزيابي معيار فعلي وضع در.نيست بگوييم نميتوانيم كه بگويم نميتوانم
گفتمان ذيل از ما اگر.است كرده عبور اسلامي انقلاب گفتمان ذيل از اجتماعي بدنه بگوييم
همه با ديني روشنفكري كه بود خواهد اين طبيعي طور به معنايش كنيم عبور اسلامي انقلاب
.داده دست از را خودش هژموني وجه وجوهاش
شعاعش باشد ، هژموني وجه دادن دست از اتفاق همين اگربخواهد ميكنيد فكر اوصاف اين با *
ديني؟ روشنفكري سياسي عملكرد در يا است حوزهانديشه كجاست؟در تا
.ندارند زيادي خيلي نقش اجتماعي و سياسي كاركردهاي.است تاريخي گذر يك در ميكنم فكر
از نحوي به تجدد مفاهيم ايران به تجدد ورود مقطع در بايد.است تاريخي دگرگوني يك در
اين ديني روشنفكري.ديگري جامعه هر براي ميكرد عبور ايران جامعه دروني مفاهيم چارچوپ
تجدد دوره در كه مفاهيمي از بسياري.نكرد ايفا بد و نگرفت برعهده بد انصافا را وظيفه
مفاهيم از خيلي و عدالت و دين كرديد ، مطرح شما كه دموكراسي و دين بحث همان) شد مطرح
به تجدد گذار هم اگر.بود تجدد مفاهيم به سنتي جامعه مراجعه واقع در اينها همه (ديگر
اين ما كه است اين براي كند تعريف ديني مفاهيم چارچوب در را خودش نتواند كه باشد نحوي
اين معنياش كرديم عبور دين دوره از ما كه نيست اين معنياش.كرديم سپري را تاريخي دوره
از جديد تلقيهاي و جديد مفاهيم دنبال بايد صورت آن در.كرديم عبور سنت از ما كه است
تاريخي عبور معنايش.نيست ديني روشنفكري ناكارآمدي معنايش بيافتد اتفاق آن اگر.بود دين
.است
دچار هم ما كه بگوييم ميتوانيم دارد وجود كه خارجي سرمشقهاي به توجه با ميكنيد فكر *
منجر ديني روشنفكري نوعي به ابتدا اروپا در گونه همان پروتستانتيسم ميشويم؟ وضعيت همان
هم بعد و ميكند كمك غربي جامعه در تجدد به يا و ميكند غرب جامعه وارد را تجدد كه شد
ما يا و ميافتد هم ما مورد در اتفاق اين آياميشود تبديل عرفي جريان يك به تدريج به
شويم؟ خارج سرمشق اين از ميتوانيم
.نيست ترديدي اين دراست سكولاريسم منابع و مفاهيم واجد ديني روشنفكري كلي طور به بله ،
...ندارد نظري چنين آغاز در حداقل يعني.نيست اين مدعي خودش *
اين ميتوانند كردند تعريف را آن بيروني ناظران عنوان به كه آنهايي ولي نيست ، مدعي
مفاهيمي واجد طور همين و سياسي تلاشهاي واجد ديني روشنفكري چون.باشند داشته را قضاوت
كلي طور به.هستند ايدئولوژيك مفاهيم اينها و است سياسي و اجتماعي نظام تاسيس به معطوف
.ميدانند اسلامي مفاهيم در تجدد بسط واقع در را روشنفكري
به نوعي به هم سنتگرايان نقد يعني دارند را نظر اين مدرن و سنتي جريان دو هر واقع در *
.ميشد منجر ميفرماييد شما كه چيزي همين
ندارند ديني سنتي علايق هم خيلي حالا كه كساني ولي.دارند را نقد همين نحوي به هم آنها
كه سلوكي و سير هر با و نهايت در اينكه در.ميكنند تعريف را همين ناظر عنوان به هم باز
بر تجدد شدن عرضه حاصل ديني روشنفكري اينكه باشد ، افتاده اتفاق ديني روشنفكري مفهوم در
اسلامي كشورهاي مختلف روشنفكران اينكه ولي.نيست ترديدي اين در من نظر به است ، ديني فكر
هم باز حال عين در ولي.نيست يكساني پاسخهاي اين دارند ، پاسخهايي چه مواجهه اين در
منابع به متكي همچنين.كردند مستغني را خودشان ديني ، منابع از اينها كه نيست اين معنايش
در ديني منابع به اتكا كه بگوييم ما فعلي تحولات به توجه با كه است ممكن.هستند ديني
.است شده تضعيف حدي تا ايران مذهبي روشنفكري
در دوره سه بخواهيم اگر.است داده رخ ديني روشنفكري دوره هر در كه است اتفاقي اين *
شريعتي گفتمان ، يك صاحب عنوان به بازرگان مهندس دوره ;بگيريم نظر در را جنبش اين تاريخ
نوع يك نوعي به دوره سه هر در سوم ، گفتمان صاحب هم سروش دكتر ديگر ، گفتمان صاحب
.است گرفته شكل ديني روشنفكري در سكولاريسم
.است روشنفكري پروژه هر لازمه تجديدنظرطلبي
بعضي.دارد وجود تلقي اينبارهدو مجاهدين ، در سازمان ايدئولوژي تغيير مورد در مثلا *
اينجا به پروژه اين نه ، كه معتقدند هم بعضي بوده ، فرصتطلبي از ناشي ارتداد آن ميگويند
.است ميشده ختم
كه است ممكن.ندارد انديشه منطق لحاظ به جبري ملازمه.ندارد جبري ملازمه ميكنم فكر من
.باشد تاريخي لحاظ به جبري ملازمه شما نظر مد
مورد اين در ندارم قطعي جواب موردش در واقعا من ولي دارند اعتقاد اين به برخي
ديني گفتمان از عبور مستلزم ديني روشنفكري مفهوم تاريخا كه بگويم قاطعيت با نميتوانم
قرار مدنظر را غرب تجربه اگر كه ميكنم فكر و بگويم نميتوانم قاطعيت با من را اين.است
از البته و كرد پيدا جديدي صورتهاي و كرد پيدا بقا ديني گفتمان صورت هر به كه بدهيم
آينده تحولات پدران كه ديني روشنفكري كه بگوييم ما بعد كرد ، عبور خودش كلاسيك سنتهاي
تاريخا كه بگوييم طور اين است ممكن من نظر به بود ، خواهند ديني گفتمان مفهوم در
.كرد خواهد پيدا ديگري صورتهاي ديني گفتمان نظرم به تاريخا ولي.بود نخواهد اينطور
من نظر به ميكند ، ترسيم خودش پيروان صاحبان براي شريعت معمولا كه محدود حوزههاي يعني
كاري اين و ميشود نزديك هم به رفته رفته دين پيروان معنايي افقهاي جديد حوزههاي در
اعتقاد به كه انقلابي نيروي آن و يكسانسازي يكسان ، مفاهيم يعني.ميكند تجدد كه است
تحويل دين حوزه به وقتي را آن كه ميشود مشترك ذهنيت باعث برنده پيش نيروي اين بنده
تا ميشد هم از آنها پيروان تفكيك باعث شريعت گذشته در كه حوزههايي من نظر به ميكنيم ،
كه تجدد بعد ما مفهوم در آيا ولي.شوند تضعيف حوزهها كه ميشود باعث تجدد زيادي حد
بشود ، شكسته درهم سياسي و فكري اسطورههاي از بسياري شوند ، تقويت است ممكن ديني حوزههاي
شخصي نظرات من.است بحث مورد اين بود؟ خواهد وضعيتي چه به ديني معرفت براي جديدي فرصت
را شخصيام نظر بخواهم كه باشد من جايگاه در و باشد مناسب نميكنم فكر ولي دارم را خودم
.بگويم
نيروي يك ميتواند است ديني جوامع در تجدد آورنده كه جهت اين از ديني روشنفكري شايد *
محافظهكار نيروي يك به انقلابي نيروي اين كه ميرسد نظر به ادامه در اماباشد انقلابي
مثلا.ميدهند نشان را واقعه اين هم غرب در ديني روشنفكران بازماندههاي.ميشود تبديل
احزاب جزو الان اروپايي ديني روشنفكران بازماندگان عنوان به مسيحيها دموكرات
ديني روشنفكري آيا.ميكنند دفاع محافظهكارانه ارزشهاي از و ميگيرند قرار محافظهكار
ميشود؟ تبديل محافظهكار نيروي يك گذار ، به دوره اين از بعد هم ما
خواهند محافظهكار من نظر به نهايت در اخلاقي مفاهيم حوزه در ديني روشنفكران حال هر به
در كه مفاهيمي را ، جديد مفاهيم از بسياري ما اگر.نه لزوما اجتماعي لحاظ به ولي بود
اينكه به توجه با و ميدانند سلطه و استيلا عامل را اخلاق و گرفته شكل كانونها خصوص
آن در كه ميرسند هستههايي به حال هر به منعطفترينشان يعني اخلاقي ، حوزههاي متدينان
روشنفكر يك راديكال ، روشنفكر يك منظر از مواجهه اين در.است انعطافناپذير اين هستهها
.است محافظهكاري نوعي بيان افراطي ، فمينيستهاي براياست محافظهكاري بيان فوكويي ،
نظر بهبود خواهد محافظهكاري نوعي واجد بيان اين به ديني روشنفكري كه ميكنم فكر
متصور ديني روشنفكران براي محافظهكارانه اخلاقي مفاهيم اين از عبور امكان كه نميآيد
ديني صرفا چارچوبهاي در اخلاقي مفاهيم حوزه آن كه است ممكن ميگويم هم باز البته.باشد
از بسياري اينكه كما.كنيم پيدا رهاييبخش تعبيرهاي و تفاسير است ممكن روشنفكري
اين به كه است آنهايي براي صرفا اين ولي ميكنند را كار اين الان ما ديني روشنفكران
بخشي واجد را ديني روشنفكري و اخلاق نقاد روشنفكران قطعا يعني دارند ، علاقهاي گرايش
.ميكنند تصور محافظهكاري از
خبر حاشيه
عسگر سعيد هم باز
شماره در هفتهنامه اين ميكند ، پيگيري را عسگر سعيد قضيه همچنان يالثارات هفتهنامه
:است نوشته خود اخير
سعيد ضارب عسگر ، سعيد آزادي بر مبني قضاييه قوه به انتقادات گرفتن شدت دنبال به
سعيد قضيه در":گفت قضايي مقام يك اعدام ، به رازيني حجتالاسلام ضارب محكوميت و حجاريان
طرف از شد متحمل عسگر سعيد كه كيفري و نكرد شكايتي نيز مضروب و نشد كشته كس هيچ عسگر
شد ، كشته نفر يك رازيني حجتالاسلام به تيراندازي جريان در":گفت وي ".بود مدعيالعموم
ضارب و شد داده تخفيف وي مجازات در اينكه ولو گرديد محكوم اعدام به ضارب دليل همين به
".يافت رهايي اعدام از
اسپانيا به خاتمي سفر از استقبال
اسپانيا به خاتمي سفر از صلح فرهنگ بنياد رئيس و يونسكو سابق رئيس مايور فدريكو
وي است ، داده انجام مايور با نراقي احسان دكتر كه كوتاهي گفتوگوي در.است كرده استقبال
:ميگويد اسپانيا به خاتمي سفر از خويش ارزيابي مورد در
سالهاي در.قائلم ارزش و احترام چقدر ايران درخشان و كهن تمدن و شما ملت براي من
اين تاثير تحت من اندازه چه تا رفتيم ايران به كه سفري دو در بوديد شاهد شما خود گذشته
فرهنگستان رياست سمت حاضر حال در اينكه به توجه با من سوم مسافرت.گرفتم قرار عظيم تمدن
بهار لاتين ، تمدن و اسلام ميان تمدنها گفتوگوي مناسبت به دارم اسپانيا در را لاتين
بسيار من براي كه داشتم خاتمي آقاي با ديداري من و داشتيد حضور شما.گرفت انجام گذشته
يقينا اسپانيا سفر.ميدانم جهان فرهيخته و استثنايي رهبران از را ايشان منبود مغتنم
تمدنها ميان ارتباط به ايشان كه علاقهاي با زيرا بود ، خواهد جالب بسيار ايشان براي
نزديك.گذشته مختلف تمدنهاي از است زندهاي موزه اسپانيا چگونه كه ديد خواهند دارند
اسلام.است مشهود ما زندگي همه در اسلام آثار هنوز بود ، ما رسمي مذهب اسلام سال 800
و اسلام جهان به مربوط مسائل به علاقهمندان هم دارم يقين من.ماست زندگي درون حقيقتا
آقاي نظريات و تفكرات از عادي ، مردم تا گرفته روشنفكران و سياسيون از اسپانياييها هم
.برد خواهند كامل بهره خاتمي
فرانسه در ميكونوس
برگزار مراسمي ميكونوس ، رستوران حادثه سالگرد دهمين مناسبت به كه ميرسد خبر فرانسه از
دموكرات حزب نام با ضدانقلاب گروه يك دعوت به ماه آبان اول چهارشنبه روزاست شده
.شد برگزار فرانسه پارلمان سالنهاي از يكي در مراسمي فرانسه سبزهاي حزب و ايران كردستان
ميتران دانيل سبز ، حزب رهبر مامر نوئل فرانسه ، سبز حزب نمايندگان از برخي مراسم اين در
كشور از خارج ايراني ضدانقلاب اپوزيسيون از عدهاي و (فرانسه سابق رئيسجمهور همسر)
.داشتند حضور
بشر حقوق ديالوگ
بحث كه ميرسد خبر لوكزامبورگ در اروپا اتحاديه عضو كشورهاي خارجه وزراي اجلاس از
نظير كشورهايي كه حالي در.است داشته ادامه همچنان ايران در بشر حقوق مسائل پيرامون
حتي و بودند ايران كردن محكوم خواهان ايرلند حتي و فنلاند هلند ، آلمان ، سوئد ، دانمارك ،
ملل سازمان عمومي مجمع به ايران در انساني حقوق نقض محكوميت راستاي در قطعنامه ادامه از
مخالفت مسئله اين طرح با يونان و اتريش اسپانيا ، ايتاليا ، كشورهاي ميكردند ، حمايت
همين در.است داده انجام را مخالفت بيشترين ايتاليا دولت گويا ميان اين در.كردهاند
وي.است داده خبر ايراني مقامات با "بشر حقوق ديالوگ" از دانمارك خارجه امور وزير حين
.است نكرده عنوان اينباره در بيشتري توضيح
دوم جهاني جنگ شبيه
سياست و مناسب راهبردهاي اتخاذ با است معتقد مسلح نيروهاي كل فرماندهي ستاد جانشين
.كنيم مقابله آمريكا تهديدات با هستيم قادر نظامي استراتژي تدوين و امنيتي و دفاعي
فنون و علوم دانشكده دانشجويان فارغالتحصيلي دوره هشتمين مراسم در رشيد غلامعلي سردار
تهديدات با مقابله براي راهكار بهترين را بازدارندگي سياست پاسداران ، سپاه دريايي نيروي
".نيفتد اتفاق جنگي كنيم كاري كه است اين بازدارندگي مفهوم":شد متذكر و كرد عنوان جنگ
و دارد زيادي شباهت دوم جهاني جنگ به منطقه ، در آمريكا تحركات":افزود ادامه در وي
".است منطقه جغرافيايي نقشه تغيير توطئه تحركات اين فرايند
سرسخت دشمن
قزويني حميد
سيما و صدا سرپرستي شوراي از بنيصدر فشار با سال 59 فروردين در سرانجام بهزاد
.شد نخستوزيري عازم رجايي شهيد درخواست به و كرد كنارهگيري
كارهاي خود جمهوري رياست و نخستوزيري دوران تمام در و بود آشنا زندان دوران با رجايي
تا كه يافت نتوان را كس هيچ شايد.ميكرد واگذار نبوي به را مانده زمين بر حساس و سخت
همواره بود حيات قيد در كه زماني تا او.باشد بوده رجايي محمدعلي وثوق مورد اندازه اين
مورد وزراي از نفر فهرست 21 كه زماني رجايي.ميدانست خود وظيفه را نبوي بهزاد از دفاع
به نبوي بهزاد نفر آخرين كه گرفت قرار تاييد مورد نفر تنها 14 داد بنيصدر به را نظر
رجايي و بنيصدر اختلافات (بنيصدر با رجايي مكاتبات).بود اجرايي امور در مشاور عنوان
خارجه امور وزارتماند باقي وزير بدون وزارتخانه چند و يافت ادامه كابينه تركيب سر بر
.بود شده گرفته درنظر آن تصدي براي موسوي ميرحسين كه بود آنها جمله از
به خطاب نامهاي طي كند جلب موسوي به نسبت را رئيسجمهور موافق نظر نتوانست وقتي رجايي
امور وزارت براي موسوي حسين سيد مهندس برادر قطعي صلاحيت بر تاكيد با":نوشت بنيصدر
خارجه امور وزارت در ديگر مسايل بسياري و گروگانها مسئله كه اين به توجه با و خارجه
به تصويب صورت در خارجه امور وزارت براي را نبوي بهزاد برادر ميكنم پيشنهاد است مطرح
خاصي ارزيابي از حاكي رجايي اقدام اين (همانص131) ".نماييم معرفي اسلامي شوراي مجلس
طي عوض در و نپذيرفت هم را پيشنهاد اين بنيصدر البته.داشت نبوي توانايي از او كه بود
پدر درباره بود شده بحث مركزي بانك اقدامات برخي پيرامون آن در كه خود نامههاي از يكي
پاسخ در هم رجايي.كرد مطرح كنايه به جمله بود ضدانقلاب شمار در و خارج مقيم كه نبوي
و خانوادگي سوابق از كه ميدهيد حق شما نبوي بهزاد آقاي به آيا نميدانم":نوشت
مقتضي صورت در ايشان كه دارم گمان صورت هر به نه؟ يا بگويند سخني شما ، فاميلي ارتباطات
مشخص.بود مواجه سرسخت دشمني با بهزاد(ص 210 همان) ".كنند دفاع خود از ميتوانند
او تخريب براي فرصتي هر از كه بود ديده سابقه با چريك اين در چيزي چه بنيصدر نيست
تقسيم غيرروحانيون و روحانيون گروه به 2 بتوان را بنيصدر مخالفان اگر.ميكرد استفاده
غير و ميشدند مدرسين جامعه اعضاي برخي و جمهوري حزب موسسين شامل روحانيون:كرد
تركيب اين در بهزاد كه دولت در نزديكانش و رجايي و جمهوري حزب اعضاي برخي شامل روحانيون
آن با.بود مخالف او با هم دولت به نبوي ورود از پيش حتي بنيصدر.داشت متفاوت وضعيتي
البته !بنيصدر عليه جنجالي سخنرانيهاي و مصاحبه اهل نه و بود جمهوري حزب عضو نه وي كه
نظر به بعيد اما داشت عادي رفتاري ظاهر به چه اگر كه بود تشكيلاتي سياستمداري بهزاد
خشم كه باشد داده انجام اقداماتي گروهي و سازماني فعاليتهاي چارچوب در كه نميرسد
روزهاي آخرين تا صدر بني كه است اين جالب.كند همراه خود با ابتدا همان از را بنيصدر
به بهزاد كه بود حالي در اين.نيامد كنار رجايي كابينه عضو اين با گاه هيچ خود صدارت
.داشت دولت در تعيينكنندهاي نقش اجرايي امور در مشاور وزير عنوان
پوزش و تصحيح
مرتضي نام اشتباه به (آبان چهارشنبه 1) دهه دو بازيگران پاورقي بخش 31 آخر پاراگراف در
.ميشود تصحيح وسيله بدين كه است شده چاپ نبوي مرتضي بهصورت الويري ،
شكايت انگيزه
بازتاب
جامعه اخير اختلافات بررسي به كه "انجمن و سازمان چالش" عنوان تحت مطلبي درج پي در
از حزب اين شكايت و اسلامي انقلاب مجاهدين سازمان با بازار و اصناف اسلامي انجمنهاي
همين در ماه 81 مهر تاريخ 22 در و بود پرداخته آقاجري هاشم سخنان از پس مجاهدين سازمان
بازار و اصناف اسلامي انجمنهاي جامعه دبيركل اصفهاني كريمي احمد شد ، چاپ صفحه
.ميكنيد ملاحظه را آن كه است نموده ارسال را جوابيهاي
انقلاب مجاهدين سازمان با بازار و اصناف اسلامي انجمنهاي جامعه كه كردهايد سوال - 1
.دارد حقوقي مبناي چه جامعه اين شكايت و است افتاده سياسي چالش يك در
دعوت اساسي قانون هشتم اصل طبق است جامعه مرامنامه در كه مواردي از غير است اين پاسخ
است مردم عهده بر متقابل و همگاني است وظيفهاي منكر از نهي و معروف به امر و خير به
قانون هشتم اصل متاسفانه.است دولت به نسبت مردم و مردم به نسبت دولت يكديگر ، به نسبت
.است برنداشته آن احيا براي قدمي هيچ دولت و است شده فراموش اصول از اساسي
با كه است سياسي و عقيدتي سازمان يك انقلاب مجاهدين سازمان است آمده مقاله در - 2
عاليترين كنگره ميباشد وحي از منبعث اسلامي معارف بر تكيه با و اسلام مكتب به اعتقاد
از عضوي عنوان به سازمان اين به ما اشكال و شود تشكيل بايد سالانه كه است سازمان ركن
آن موثر عنصر پس چرا است اسلامي سازمان يك سازمان اين اگر كه است اين احزاب خانه اعضاي
.است كرده اعلام سياه را دين آموزههاي و ميداند حكومتها و تودهها افيون را دين
افتخار عقايد اين با عنصري چنين به چرا است اسلامي سازمان اين اگر است اين ما سوال
همه از نيست كافي سازمان و جامعه بين حقوقي چالش براي موهن عقايد اين آيا.ميكند
.نشدهاست تشكيل سازمان اين كنگره هم بار يك حتي تاكنون سازمان تشكيل آغاز از گذشته اينها
ريشههاي با را آن و دارد تاريخي ريشه جامعه و سازمان بين چالش است گفته نويسنده - 3
و فكري بحث يك كاملا كردهايم مطرح ما آنچه اساسا كه حالي در است داده پيوند اقتصادي
تكليف مردم ميشد اعلام رسمي سازمان يك توسط شاه زمان در مباحث اين اگر.است تئوريك
و است اسلامي جمهوري چون اما ميكردند روشن ميدانستند كه طرقي از سازمان آن با را خود
.كرديم عمل مسئول و قضايي مراجع طريق از ما برود پيش روال روي كارها بايد
بدون و داشت پديده اين با غيرمسئولانه برخوردي احزاب ماده 10 كميسيون متاسفانه - 4
هيچ به كه نيست پوشيده آگاهان بر كه كرد ادعاهايي واقع برخلاف دهد تشكيل جلسهاي اينكه
.ندارد صحت وجه
|